مقدمه
تجارت درمعنی وساطت حرفه ای درامرمبادله ومعاوضه کالایاارائه خدمت به منظورحصول منفعت بکارمیرود ودراصطلاح شامل کلیه مواردی است که درمقام دادوستدبطورمتعارف وجوددارد.
اگرچه ازلحاظ نظری گروهی ازمتخصصین دواصطلاح تجارت وبازرگانی رادومفهوم متمایزبکارمیبرند، لکن غالباًاین دواصطلاح یک معنی رادرذهن متبادرمینماید.
ازآنجاکه درتجارت یابازرگانی بخشی ازامورراجع به گردش ثروت موردلحاظ قرارمیگیرد، لذااشخاصی که بطورمستقیم دراینگونه امورفعالیت دارندتاجریابازرگان نامیده میشوند.
به عبارت دیگرتاجریابازرگان شخصی است که نتیجه فعالیت وی تمام ویاقسمتی ازفاصله زمان ویامکانی موجودمیان تولیدومصرف یامیان عرضه وتقاضارامرتفع میکندویاموجبات تسهیل ویاتسریع درارتباط بااین مقولات رافراهم میکند.
تجارت رامیتوان به اعتباردامنه شمول درانواع مختلف فهرست نمود. ازجمله تجارت داخلی ، تجارت خارجی ، تجارت بین المللی ، تجارت منطقه ای ، تجارت دویاچندجانبه وتجارت مرزی .
دردوران های اولیه اقتصادی ، دادوستدومبادله بصورتی ساده وبطورکلی ازطریق تهاترانجام میشد. گذراقتصادخانوادگی به اقتصادروستایی ، سپس به اقتصادشهری ، اقتصادملی ودرنهایت اقتصادجهانی ، ضرورت بکارگیری واعمال قواعدخاص وضوابط ویژه درارتباطات تجارتی راضروری نمود.
درایران مانندپاره ای ازکشورهاکه دارای نظام حقوقی مشابه هستند، مسایل مربوط به تجارت وبازرگانی ابتدابراساس اصول وقواعدمدنی که حقوق عام درروابط حقوق خصوصی اشخاص است حل وفصل میشد. ازآنجاکه این قواعدمتناسب بامقتضیات مناسبات وروابط بازرگانی نبود، لذابتدریج وباگسترش روابط اجتماعی واقتصادی ، قواعدواصول خاص برای این رشته بوجودآمد.
برای مثال میتوان یادآورشدکه دربابل قدیم حق العمل کاری ونگاهداری کالا، وام وربح مرسوم بوده است وفنیقی هادارای رسومی درخصوص جبران خسارت تاجری که کالایش برای نجات کشتی ویاسایرکالاهابه دریاریخته میشدبوده اند.
دریونان قدیم قواعدپرداخت وام به بازرگانان برای حمل کالابوسیله کشتی وجودداشت که درنتیجه آن درصورت رسیدن کالابه مقصد، سودگزاف عایدوام دهنده میشد.
درروم ، ایران وسایرتمدن های قدیم اصولی ازجمله برای حفظ کاروان های تجارتی ورفع اختلاف میان بازرگانان حاکم ومتبع بود.
درقرون وسطی ، حکومت های محلی قواعدخاص ودادگاه های ویژه برای امورتجارتی ابداع نمودند، ازجمله : ترویج حواله وبرات ، قواعدراجع به ورشکستگی ، وام واعتباروغیره .
قواعدتجارت دراین دوره بطورعمده درشهرهای ساحلی ودربرخی ازشهرهای مرکزدادوستداعمال میشد.
مختصراینکه دردوران های گذشته ، تجارت برپایه عرف ،سنن ، رسوم ،وآداب تجاری جریان داشت و دردادگاه دررابطه باموضوعاتی مانندقرارداداجاره وکشتی ،حمل کالاازطریق دریا، بیمه دریائی وغیره قواعدعرف اعمال میشد.
تکالیف تاجر
ماده 6 ق –ت می گوید:
هرتاجری به استثنای کسبه جزء مکلف است دفاترذیل یادفاتردیگری راکه وزارت عدلیه به موجب نظامنامه قائم مقام این دفاترقرارمیدهدداشته باشد:
1-دقترروزنامه
2-دفترکل
3-دفتردارائی
4-دفترکپیه
دراینجاقانونگذارعلیرغم اینکه شغل معمولی کسبه جزء معاملات تجاری است آنان راازداشتن دفاترتجاری معاف داشته وبه محدودبودن معاملات تجاری کسبه جزء توجه داشته است . درهرصورت داشتن دفاترتجاری ازتکالیف ووظایف تاجراست وتاجرموظف به داشتن دفاترتجاری میباشند. حال به ویژگیها وخصوصیات هریک ازدفاترتجاری می پردازیم .
1-دفترروزنامه
طبق ماده 7ق –ت :
دفترروزنامه دفتری است که تاجربایدهمه روزه مطالبات ودیون ودادوستدتجارتی ومعاملات راجع به اوراق تجارت وبطورکلی جمع واردات وصادرات تجارتی خودرابه مراسم رسمی که باشدووجوهی راکه برای مخارج شخصی خودبرداشت می کنددرآن دفترثبت نماید.
بدین ترتیب دردفترروزنامه تاجرکلیه اعمال مربوط به آن روزرابایدثبت کند. ذکرمخارج شخصی بدین جهت است که میزان مخارج درصورت ورشکستگی تاجردرتعیین وتشخیص ورشکستگی به تقصیروتقلب بودن اونقش مهمی دارد.
2-دفترکل :
دفترکل دفتری است که تاجربایدکلیه معاملات را حداقل هفته یکمرتبه ازدفترروزنامه استخراج وانواع مختلف آنرامشخص وجداکرده هرنوعی رادرصفحه مخصوص درآن دفتربطورخلاصه ثبت کند.
البته شرط استنادبه دفترتجارتی تاجراین است که دفترمطابق قانون تجارت تنظیم شده باشددرصورتیکه دفترتاجرخوانده حکایت ازوجودحق نباشددفترتاجرخواهان ممکن است دلیل حقانیت محسوب می شود. مشروط به اینکه دفترخواهان مطابق مقررات قانون تجارت تنظیم شده باشد.
ثبت تجارتی
منظورازثبت تجارتی ثبت نام ومشخصات تاجردردفتری است که به این منظورتهیه شده است .
درنقاطی که وزارت عدلیه مقتضی دانسته ودفترثبت تجارتی تأسیس کندکلیه اشخاص که درآن نقاط به شغل تجارت اشتغال دارنداعم ازایرانی وخارجی به استثناء کسبه جزء بایددرمدت مقرراسم خودرادردفترثبت تجارتی به ثبت برسانند.
به بیان دیگرثبت تجاری دربردارنده ثبت موضوعاتی است که مقرربوده درنظامنامه تعیین شود.
این موضوعات به قرارزیراست :
الف : نام ونام خانوادگی بازرگان
ب :شماره شناسنامه ومحل صدورآن
ج :تابعیت بازرگان
د: تاریخ اشتغال به تجارت
ه: نوع تجارت
و: جنس کالایاکالاهای موضوع تجارت
ز: رشته تجارت ( داخلی یاخارجی )
شرکتهامکلف هستندکه علاوه برثبت دردفترثبت شرکتهااظهارنامه ثبت دفترتجارتی اخذوعلاوه برمواردفوق الذکرمیزان سرمایه خودرادرآن ذکرکنندوازمحاسن ثبت تجارتی آن است که آمارتعدادتجارونوع فعالیت آنهابدین ترتیب مشخص می شود.
هرگاه تاجرفوت کندشرکت یاتجارتخانه برچیده شودویاتاجرورشکست شود. مراتب بایدازسوی تاجریاقائم مقام اوباطلاع برسد.
اسم تجارتی
اسم تجارتی نامی است که تاجرتحت آن نام تجارت میکندومبین نام تجارتخانه یاموسسه تجاری است .
اسم تجارتی که ممکن است دراثرصحت عمل وتلاش مستمرتاجراازشهرت ومعروفیت برخوردارشودجزء حق کسب وپیشه ویاکارما یه بازرگانی بوده وچنانچه به ثبت برسد.
ازسوی قانون حمایت می شود.
مثلاً وقتی گفته می شودتجارت خانه سلامت درحقیقت نام تجارتخانه بیان می شود.
البته نام تجارتی باثبت تجارتی فرقهایی باهم دارندکه به ترتیب زیرآورده میشود .
1-بطوریکه گفته شدثبت تجارتی ثبت نام خودتاجراست درصورتیکه اسم تجارتی نام تجارت است . جمع نام تجارتخانه بانام شخص تاجربلامانع است . مانندتجارتخانه معرفت که نام تاجراست ودرعین حال نام تجارتی نیزمی باشد.
2-ثبت تجارتی بافوت یاحجرتاجرتغییرپذیراست ولی اسم تجارتی بافوت یاحجرتاجرممکن است سالهاوقرنهاباقی بماندوتحت آن نام میتوان به تجارت ادامه داد.
3-ثبت تجارتی جهت شناسائی وآمارگیری تجاروانواع رشته های بازرگانی است ولی اسم تجارتی درحقیقت به مفهوم تفکیک وشناسائی انواع موسسات تجارتی است .
پیشگفتار:
بی تردیدبخش عظیمی ازفعالیتهای اقتصادی راشرکت های تجاری برعهده دارندزیرااستفاده ازپدیده شرکت تجاری به بازدهی فعالیت اقتصادی حدت بیشتری می دهدومتضمن مزایایی است که فعالیت فردی دربرنداردمزایایی چون فراهم شدن سرمایه بیشتروتجمع تخصصهایی گوناگون برای دستیابی به هدفی واحدوبویژه محدودیت مسئولیت فعالان تجاری،شرکت درسیستمهای حقوقی مختلف ، وسیله تجدیدمسئولیت فعالان تجاری است به این معنا تجارشخصی یعنی تجاری که به صورت انفرادی فعالیت می کنند، درمقابل اشخاص ثالث مسئولیت نامحدوددارندوکل دارایی آنها، اعم ازسرمایه تجاری واموال خصوصی ، وثیقه پرداخت دیون آنهابه طلبکاران است امااشخاصی که فعالیت تجاری شان ازطریق تشکیل شرکت انجام می گیردمسئولیتی عمدتاً محدوددارندفقط تاآن بخش ازدارایی شان بدهکارطلبکاران هستند.
این ویژگیهاموجب شده است که درحقوق تجارت ، به موازات مطالعه وضع تجارحقیقی ، مبحثی نیزبه مطالعه وضعیت شرکتهای تجاری اختصاص یابدکه درواقع ازجمله تجارند.
تاریخچه قانونگذاری شرکت های تجاری درایران
اولین قانون تجاری که درآن ازشرکتهای تجاری صحبت شده ، قانون 25 دی 1303 است . بعداً قوانین 12فروردین و12 خرداد1304 شمسی به تصویب رسیدکه درآنهاوضعیت شرکتهای تجاری (سهامی ، تضامنی ، مختلط وتعاونی ) به اختصاربیان شده است .
قانون ثبت شرکتهادر11/03/1310 به تصویب رسیدکه هدفش وضع مقرراتی برای ثبت شرکتهای موجودوتطبیق آنهابامقررات قانون تجارت بودوپاره ای ازموادش در30/12/1362 اصلاح گردید. درموردثبت انواع شرکت ، قوانین وآیین نامه های دیگری نیزبه تصویب رسیده است که ازآن جمله می توان به این قوانین اشاره کرد: قانون حق الثبت شرکتهای بیمه ( مصوب 6/09/1310) ، آیین نامه قانون ثبت شرکتهادرموردشرکتهای بیمه (مصوب آذر1310واصلاح شده دربهمن 1311) ، آیین نامه قانون ثبت شرکتهای بیمه (مصوب اردیبهشت 1311) ، آیین نامه شماره 51583 (مصوب اسفند1327) راجع به ایجاد((اداره ثبت شرکتهاوعلائم تجارتی واختراعات ))،نظامنامه اجرای قانون ثبت شرکتها(مصوب 2/3/1310 بااصلاحیه های بعدی آن ، راجع به ایجاد((دایره ثبت شرکتها)) درتهران ) وطرح اصلاحی آیین نامه ثبت شرکتها( مصوب شهریور1340، راجع به تغییرنام ((اداره ثبت شرکتهاوعلائم تجارتی واختراعات )) به ((اداره ثبت شرکتهاومالکیت صنعتی ))
اماقانونی که برای اولین بارراجع به شرکتهای تجاری وضع شد، قانون تجارت (مصوب 13/2/1311) است که هنوزهم پس ازگذشت حدودشصت سال ، اساس حقوق تجارت ایران راتشکیل می دهد.
انواع شرکت های تجاری
اززمانی بسیارقدیم ، افرادبشرباجمع کردن سرمایه وتلاش خودباسرمایه وتلاش دیگران به منظوررسیدن به بازدهی اقتصادی بیشترآشنابوده اند. این جمع کردن سرمایه وتلاش درطول تاریخ صورگوناگونی به خودگرفته است : درزمان باستان ومدتها بعدازآن ، گروههایی وجوداشته اندکه ازدویاچندنفرتشکیل شده بودندونیروی خودراصرف فعالیتهای بیش وکم پایدارمی کردند. اعضای این گروههاگاه مدتی طولانی وگاه مدتی محدودهمکاری می کردند. همکاری طولانی بیشتردرتجارت زمینی وهمکاری محدودبیشتردرتجارت دریایی به کارمی رفت . این گروههارامی توان اسلاف دونوع عمده شرکت امروزی یعنی شرکتهای سرمایه وشرکتهای اشخاص تلقی کرد.