چکیده یکی از عمدهترین مکاتب جامعه شناسی نظریه کنش متقابل نمادی با نظریات جرج هربرت مید (1931- 1863) پایهریزی و توسط هربرتبلومر (1986- 1900) تکمیل و تدوین گردید که در دوزمینه بازنمودن نکات و مفاهیم پوشیده و گسترش مبانی تئوریک خودکار بلومر قابل توجهاست.
بلومر از چهرههای برجسته جامعهشناسی آمریکا که دارای برجستهترین پستها و سمت دانشگاهی ودر نهایت استاد برجسته جامعهشناسی مطرح بودهاست وی شاگرد خاص مید و بنیانگذار نحله جدید کنشمتقابل نمادی میباشد که مخالف با جامعهشناسان عواملی جامعهشناسی تفسیری را وارد محیط دانشگاهی کرد.
وی کتاب چشمانداز و روش کنش متقابل نمادی را در سال 1969 منتشر ساخت ودر آن به تشریح قضایای بنیادین خویش که شامل سه قضیه اعیان، منشاء اعیان و وجه تفسیری پرداخت.
باورهای ریشهای کنش متقابل نمادین را بلومر 1 ماهیت یا طبیعت جامعه بشری و زندگی گروه اجتماعی 2 ماهیت کنش متقابل اجتماعی 3 ماهیت اعیان 4 انسان موجودی کنشگر 5 ماهیت کنش انسان 6 بهم پیوستگی کنش یا کنش پیوسته میداند.
استاد بلومر بعنوان نماینده مکتب شیکاگو در مقابل مکتب آیوا و مانفوردکون قرار میگیرد که نگرشهای پوزیتویستی را عامل انشعاب آنها میدانند.
اولین قضیه در روششناسی بلومر بررسی جهان تجربی است که برای بررسی آن باید دو فرایند کشف ووارسی را پیشنهاد میکند.
بلومر در انجام پژوهش مراحل 1 منظر و تصویر پیشین جهان تجربی 2 ساختن مسأله 3 شناخت دادههای متناسب و گردآوری آنها 4 تعیین روابط میان دادهها و تحلیل 5 تفسیر کردن نتایج 6 آزمون نهایی مفهوم را در نظر دارد .
عمدهترین مفاهیم که به آن پرداختهایم عبارتند از خود رهاسازی ، اجتماعی شدن ، رفتار جمعی، مراحل تاریخی است و در نهایت نگاهی به آراء منتقدین و جوابهای داهشده را در حد بضاعت آوردهایم.
مقدمه: یکی از عمدهترین مکاتبی که در سده بیستم در جامعهشناسی آمریکا رشد و گسترشیافت و توسط « جرج هربرت مید»1 پایهریزی شد.
دکتر تنهایی (1371) علل متفاوتی را به عنوان زمینههای مساعد رشد این مکتب جامعهشناسی نام برد به خلاصهای از آنها اشارهمیکنیم : 1 اعتراض که بر علیه رشد روزافزون مکتب رفتارگرایی در روانشناسی شده بود و لازمبود تا نظام تجربی و مستدلی را پیریزی کرد تا بتوان ضعف تئوریک نهضت رفتارگرایی را جبران نمود .
2 رشد روزافزون جامعه جمعگرای2 آمریکایی بود که با توجه به نیازجامعه به گسترشهای پیدرپی و نیز، با توجه به مهاجرت سیلآسا ، نیاز به موفقیتی بود که سعهصدر اجتماعی را در پذیرشاستعدادهای جدید بر تاریخ نژادپرست و قومگرای آمریکا مسلط نماید.
مید دو پاسخ عمده جامعهشناسی به این وضعیت داد: (همان منبع) 1 ارائه تئوری معروف در باب « خود» بود که با ابعاد و عناصر مربوط به آن تصویر جدیدی را از یک جامعه پویا و جمعگرای انسان گرایانه عنوان مینمود 2 طرح تئوریک و فلسفی « فلسفه حال»1 بود.
در فلسفه حال مید سعی میکرد توجه انسان جدید واز دنیای ظلمت زده گذشته و نیز بندگی به خیالهای خام و تجربه نشده فردا را آزاد کند و این مکانیسم فلسفی و نیز روانشناختی « مشاوره با خویشتن خویش» را فراهم کرد.
مید طرحی نو درانداختهبود که توانمند و رشدپذیر بود وبه نسل جدید جامعهشناسی آمریکا ارائه داد وآن مکتب رفتارگرایی اجتماعی بود و پیشزمینه نظریه کنش متقابل نمادی شد.
نظریه کنش متقابل نمادین2 مانند دیگر نظریههای عمده جامعهشناسی چشمانداز بسیار گستردهای را بازمینماید (ریترز، 1989 ، ترجمه محسن ثلاثی،1374) این نظریه با نظریههای جرج هربرت مید شکل گرفت وبا افکار چارلز هورتونکولی ، دبلیو آی.
تامس شیرازههای اصلی آن نضجگرفت ولی چشماندازهای متفاوتتری در سالهای اخیر به این نظریه راهیافتهاند.
(همان منبع) نظریه سنتی کنش متقابل نمادین با افکار هربرت بلومر مشخص میشود .(ریترز، 1989 ترجمه محسن ثلاثی، 1374 ؛ اسکیدمور، 1979 ترجمه حاضری و همکاران، 1375 ؛ توسلی ، 1373 تنهایی، 1371و1372 و1374؛ ترنر ، 1977 ترجمه رهسائیزاده ، 1373و...) آنچه در مکتب کنشمتقابل نمادی بویژه به رهبری و هدایت هربرت بلومر انجامشد تلاش در دوزمینه عمده بود: 1 – باز نمودن نکات و مفاهیم پوشیده در نظریه رفتارگرایی اجتماعی 2 گسترش مبانی تئوریک و تجربی نظام جامعهشناختی مورد پذیرش وی زمینه اول مربوط به ارتباط میان بلومر و مید بود که بلومر به عنوان شاگرد و سخنگوی مکتب استاد خود مید مطرح شد و زمینه دوم فرایندهای تاریخ اجتماعی آمریکا و لزوم کنش این مکتب در مقابل نظریات دیگران بود.
آمریکای زمان بلومر متفاوت از زمان مید بود بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا دیگر آن جامعه نسبتاً سالم و آرام اوایل قرن بیستم بود نمیباشد.
رشد تضادهای طبقاتی و نگرش فزاینده جامعه سلطهگرای آمریکا و شوروی بلومر را در برابر هرگونه ساختار ایستانگرانه به اعتراض وامیداشت.
دو چیزی جزء مردم و روابط متقابل اجتماعی و تفاسیر آنها را مهمتر از ساختارها قلمداد میکرد و به این اعتقاد بود که کنش متقابل نمادین انسانی است که نبض تاریخ و جامعه را شکل میدهد.
(تنهایی، 1374) نکته دیگری اینکه بلومر اعتقاد داشت که مید تنها جامعه سالم را میبیند ولی جامعه معاصر وی به سراشیبی ارزشها و سقوط انسان نیز میانجامد و سعی در برخورد با نکات اساسی و بنیادین آسیبهای اجتماعی و انحرافات مرضی در جامعه بادیدن تازه برآمد.
زندگی و اندیشه بلومر بلومر پس از فارغالتحصیلی عملاً از سال 1930 وارد عرصه جامعهشناسی شد و یکی از مهمترین چهرههای جامعهشناسی آمریکا به شمار میرود عمدهترین سمتهایی که وی در طول حیات علمی خویش داشت عبارتند از : رئیس گروه جامعهشناسی دانشگاه برکلی در کالیفرنیا رئیس انجمن جامعهشناسان آمریکایی رئیس انجمن بینالمللی جامعهشناسان کسب اخرین مدارج و رتبه علمی یعنی « استاد برجسته» 1 کرسی استادی در دانشگاه شیکاگو و برکلی ریاست مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه برکلی استاد مدعو دانشگاههای میشیگان، ایووا، هاوایی و کالیفرنیا وی در سال 1939 طی یک سخنرانی برای اولین بار مکتب خویش را با نامگذاری جدید کنشمتقابلگرایی نمادی پایهگذاری و معرفی نمود.
آنچه وی مطرح کرد وجوه تکمیلی و اضافاتی بر کار میر است بلومر تا سال 1980 بیش از هفتاد مقاله علمی متفاوت در زمینه جامعهشناسی منتشر میکند ودر سال 1969 مهمترین کتاب خود را تحت عنوان « چشمانداز و روش کنش متقابل نمادی»2 به چاپ میرساند.
او سخنگوی و شاگرد خاص جرج هربرت مید تا سال 1930 بود که بعد از آن مکتب خاص خود را بنیان نهاد.
استاد بلومر اولین کس است که رسماً در پهنه جامعهشناسی با جامعهشناسان عواملی به مخالفت پرداخت وی تمام کارهای جامعهشناسان قرون اخیر در خصوص تحلیل متغیرها انجامدادهاند ناقص و ناتوان از درک کامل واقعیت میداند.
مثلاً در مطالعات پیرامون اعتیاد محققین با ارائه جداول و آمارهایی به نتیجه رسیدهاند، منجمله اینکه برخی عدم وجود امکانات تفریحی را علت رویآوردن فرد به مواد مخدر میدانند و برخی به وجود مرزهای آزاد و بازار و...
اشاره میکنند که هیچکدام تحلیل جامعهشناختی نیست باید فهمید مشکل اعتیاد چیست؟
چرا تقریباً در تمام اقشار رخنه میکند و هر لحظه از جایی تازه سربدرمیآورد چرا اعتیاد در خانهها رشد میکند؟
باید جامعهشناس بفهمد درد از کجاست؟
مطالعه از نزدیک را توصیه میکند و نباید ساخت جامعه و تأثیرات آن را به عنوان عاملی جبری تلقی نمود.
با آنچه که بلومر مطرح کرد مفاهیم تفسیری در جامعهشناسی آمریکا و اروپا جان تازهای گرفت و هدف و مسیر خود را باز یابد و راههای تازهای فراسوی خود پیدا نماید.
این بویژه به نوع تفسیر وی از تجزبه باز میگردد بدین ترتیب بلومر تجربهگرایی و آزمون عینی را از شرایط تحقیق در علوم اجتماعی برمیشمارد.
که در بررسی حوزههای روش تحقیق و روششناسی بطور مشروح به آنها میپردازیم .
قضایای بنیادین بلومر در کتاب خود مفاهیم هستیشناسی و بنیادی خویش در سه قضیه از هم تفکیک میکند: قضیه اول: جهانی که انسان با آن در رابطه است و جهان اعیان1 است که به سه دسته تقسیم میشوند: 1 اعیان فیزیکی3 : مثل کوه، اطاق ، ساختمان، تخته، میز، ...
2 اعیان اجتماعی4: شامل روابط اجتماعی ، ساخت اجتماعی ، طبقات اجتماعی، خانواده، دوست، معلّم 3 اعیان مجرد5: مفاهیم ذهنی؛ آزادی ، دموکراسی، نفرت، عشق، مفاهیم اسطورهای بنابر قضیه اول بلومر به همه چیز میتوان در جهان (اشاره 2(نمود بنابراین ما به همه چیز تعریف و درک جمعی و مشترک نسبت به آنها داریم.
قضیه دوّم : در این قضیه بلومر به این سوال جواب میدهد که منشاء اعیان کجاست؟
آیا از ذات اشیاء تراوش میکند یا از ذهن انسان؟
آیا انسان از بدو تولد حامل معانی است؟
انسان موجودی نادان و ناقص در بدو تولد است و به تدریج آموختنیها را میآموزد.
پس آیا معانی در ذات اشیاء نهفته است؟
مثلاً تخته سیاه برای همه یک معنی را میدهد خیر این معنی برای یک دانشآموز با یک پیرزن روستایی متفاوت است.
انسان هر آنچه میآموزد و برایش معنادار میشود در روابط متقابل اخذ میکند.
کامپیوتر، تختهسیاه ، میز و هرآنچه که هست.
اشاره به خودآزاری تلقی شدن مراسم سینهزنی یا زنجیر شیعیان توسط غربیها زیرا هنجارها و ارزشهای ما برایشان قابلهضم نیست همانطوریکه برای ما عادات و روشهای ایشان قابل فهم و هضم نیست.
قضیه سوم: این قضیه وجه تفسیرگرایی بلومر را نشان میدهد .
بنابه اعتقاد عوامل گرایان انسان تحت شرایط خاصی رفتار خاص از خود نشان میدهد مثل موش که اگر شوک به ان وارد شود رفتار خاص نشان میدهد در حالیکه تفسیرگرایان، بر این باور دارند که انسان چیزی در درونش دارد که به برکت آن وقایع و پدیدهها را تفسیر میکند.
آنان انسان را موجودی تفسیرگرا و معنا کننده میدانند در واقع انسان با خود مشاوره و مباحثه میکند که کاری را انجام دهم یا ندهم.
و بهترین مثال را دکتر تنهایی برخورد و جسارت عمرابنعبدود بر حضرت امیرالمؤمنین (ع) میدانند.
باورهای ریشهای : بلومر در شرح اصول نظری و مفروضات مسلم کنش متقابلگرایی نمادی، و یا آنچه که خود وی میخواند: « باورهای ریشهای» 1 شش مفهوم و یا باورهای ریشهای را مسلم فرضمینمود که دکتر تنهایی (1374 و 1371) در سه جستار روششناسی، ایستاییشناسی و پویاشناسی به انها به طور مشروح پرداخته است ما در این فرصت به شرح مختصر هرکدام از آنها میپردازیم: 1 ماهیت یا طبیعت جامعه بشری و زندگی گروهاجتماعی(Nature of Humans societr) همانطوریکه میدانید زندگی گروههای اجتماعی در هر مکتبی با اصطلاحی خاص عنوان میشود، فرهنگ جامعه سازمان اجتماعی ، ساخت اجتماعی و غیره بلومر ار این مسئله غافل نیست ولی آنچه برای وی مهم است نه این اشکال بلکه محتوای واقعی این اشکال یعنی کنش اجتماعی است.
پس مکتب به مطالعه همین محتوا یعنی کنش متقابل انسان که جوهر اساسی میداند میپردازد.
2 ماهیت کنش متقابل اجتماعی (Nature of social Interaction) گرچه واژه فوق توسط جامعهشناسان دیگر نیز بکار برده شده است ولی آنرا تحت و احاطه ساختهای دیگر میدانند.
در نظر بلومر کنش متقابل اجتماعی عبارت از فرایندی است که انسان در آن به مدد قوه تفسیر ، رفتار و سلوک خویش را در برابر دیگران شکل میدهد و یا سلوک خود را در برابر دیگران و یا موقعیت اجتماعی میسازد .
پس کنشمتقابل فرایندی است که فرد با آگاهی و تفسیر و دخالت کرده و با توجه به کنشدیگران و تفسیر خویش عمل میکند بلومر آن دسته از سلوک اجتماعی که مبتنی بر تفسیر و یا بهرهگیری از قضیه سوم وی نبود را کنش متقابل نانمادی میداند که بیش از وی مید آنها را گفتگوی ایماها میخواند.یانکرایب (1998 ترجمه عباس مخبر، 1378) با مثال نوع برخوردهای دو سگ و دو انسان مقایسه میکند وقتی سگی از ترس سگ دیگر عقبنشینی میکند هیچگونه درک متقابل در کار نیست ولی وقتی به به یک نفر اخطار دادهمیشود معمولاً لزومی به نشان دادن دندان و غرغرکردن نیست.
3 ماهیت اعیان (Nature of object) از نظر بلومر این جهان است که برای بشر موجود است و نه عکس آن بنابراین محیط از نظر بلومر عبارت از دنیای شناختهشده و معرفی شده در قالب نمادین و زبانی است که معانی آنها از طریق کنش متقابل اجتماعی تعیین شده است.
پس محیط محض بدون انسان موجود میباشد ولی چنانچه به دریافت و تفسیر انسان نرسیده باشد در کنش متقابل نقشی نخواهد داشت 4 انسان موجودی کنشگر (The Human Being As An acting organism) انسان در نظر بلومر با ساخت ویژه خویش که از دیگر موجودات متمایز است میتواند به تشکیل « خود» موفق شده و به جای واکنش و یا پاسخ به انگیزهها و یا عوامل درونی و بیرونی در برابر آنها کنش کند .
و این همان معنای داشتن « خود یا Self » است که بلومر از مید گرفته است و کشف آن توسط وی انقلابی در علوم اجتماعی خوانده میشود (تنهایی، 1373) 5 ماهیت کنش انسان (Nature of Human Action) به دلیل ساخت وجودی انسان ، انسان دارای توانایی خاصی است که ویژه انسان است .
از این رو انسان میتواند از حد واکنش ویا پاسخ ساده به محیط در گذشته و در برابر دنیای اعیان کنش کند .
و اگر از این غافل شود همان تعبیر اولئک کالانعام بل هم اضل خواهدبود.
6 بهم پیوستگی کنش یا کنش پیوسته (Interlinkage of Action) کنش پیوسته نهاد یا سازمانهایی است که میتواند بدون مراجعه به اجزاء کنش تشکیل دهنده آن مورد توجه و مطالعه قرار میگیرد نهادهایی از قبیل خانواده، جنگ، شرکتهای تجاری، کلیسا و مسجد، دانشگاه ، قوم و طبقه در واقع بلومر به جای استفاده از مفهوم ساخت و نهاد و با نظام اجتماعی به مفهوم کنش پیوسته روی میآورد.
روششناسی قبل از پرداختن به روششناسی بلومر لازم میدانم اشارهای گذرا به تقابل مکتب شیکاگو و ایوا که بلومر یکی از قطبهای اصلی این تقابل تلقی میشود اشارهای مختصر داشته باشیم، بلومر اصول اساسی خویش را از میر گرفت که در حوزهای معروف به شیکاگو تدوین گردید و چندین جناح متفاوت را برمیگرفت که معروفترین شاخهها مربوط به رابرت ازرا پارک در جامعهشناسی شهری بود.
اما گروه دیگر که به افکار میر نزدیکتر بودند بتدریج مکتب کنش متقابل نمادی را بوجود آوردند و دو مکتب روش شناختی یکس مکتب شیکاگو به رهبری هربرت بلومر و دیگری مکتب ایوا به رهبری مانفوردکون بوجود آمد.
مهمترین تفاوت از دیدگاه شاگردان بلومر ومکتب ایوا این است که شاگردان مکتب بلومر آنطور که باید و شاید تأکیدات اصلی رفتارگرایی اجتماعی مید را رها نکردند .
(تنهایی ، 1373) بنیادیترین اختلاف نظرهای میان بلومر و کون اختلاف نظرهای روششناختی هستند.
رملستر و رینولدز، 1975 به نقل از ریترز ترجمه محسن ثلاثی) تأکید بلومر بر تفسیر معانی توسط کنشگر میباشد پس بنابراین در نگاه به مسئله و موضوع باید از دید خود کنشگر و مردم نسبت به آن نگریست به جای اینکه از دید پژوهشگر به فرایندهای اجتماعی نگاه کرد و این تأکید قطعاً به روش درونی اهمیتی بسزا میدهد و به روش دروننگری همدلانه معروف است .
و این روش قاعدتاً با ابراز پوزیتویستی ممکن نمیبود.
اما کون تحت تأثیر تعریف علم از دیدگاه پوزیتویستی بود او از جامعهشناسان میخواهد به جای روش همدلانه که غیرعلمی میدانست برای فهم آنچه در سر کنشگران میگذرد از نشانههای رفتاری آشکارشان بهرهگیرند.
کون بر وحدت در روش علمی تأکید داشت که همه رشتههای علمی از جمله جامعهشناسی باید به دنبال تعمیم و کشف قوانین باشند.
ارائه نظریات بلومر در نظرات لائر و هندل و سپس آنسلم استراس، تاموتسوشی بوتانی واروینگ گافمن و ابوالحسن حسن تنهایی را میتوانیم مشاهده کنیم.
روش شناسی بلومر اولین و مهمترین قضیه در روششناسی بلومر بررسی و مطالعه « جهان تجربی» است ولی نه آنگونه که پوزتیویستها بدنبال آن هستند بلکه بدنبال واقعیت موجود بودن میباشد، و روشی که بلومر بکارمیگیرد روش طبیعت گرایانه نام دارد، روشی که نظریات بلومر را به نظریات داروین نزدیک میکند، روش طبیعت گرایانه به این معناست که طبیعت جهان تجربی را به گونهای که در جهان خارج است بشناسیم و نه برمبنایی که در مفاهیم تجربی ما متبلور شده است و نه به شیوهای که در ستون و شاخصها پژوهشگران قبلی منعکسشده بلکه بصورت مفاهیمی که در خود واقعیت موجود است و حیات دارند و دائماً در فرایندشدن و بازآفرینی مورد توجه قرارمیگیرند در فرآیند روششناسی بلومر دو فرایند متمایز از هم در فرایندی تکوینی دیدهمیشود: 1 فرآیند کشف: آغاز مطالعه از واقعیت عینی بدون نسخه یا دستورالعمل قلبی و تنها با مراجعه مستقیم به واقعیت است که در دو مرحله آشنایی با واقعیت و درک همه جانبه آن که طریق مصاحبه و کنش متقابل با واقعیت صورت میگیرد و دوم وارسی دقیق راههای رسیدن ورسش کار و بررسی روابط میان دادههای نوپدیدار را تشکیل میدهد.
2 فرآیند وارسی: هدف علم تنها گزارش ساده واقع نیست بلکه باید به مفهوم سازی پرداختهشود و آنها را پس از بررسی و آزمون لازم در قالبی نظری یا تئوریک برای گامنهادن به مراحل بعدی و طرح قضایای راهبر آماده کند و این با کنترل دقیق یافتهها و روابط آنها مشخص میشود پس وارسی عبارت از آزمون سرسختانه از همه جوانب و کنترلهای مکرر آن در برابر واقعیت است.
مراحل انجام پژوهش از نظر بلومر 1 منظر و تصویر پیشین جهان تجربی؛ ابتدا باید قوالب مفهومی و علمی خاصی را از آغاز داشتهباشیم این قوالب عبارتند از تخیل و تصوری از واقعیت مورد مطالعه یا تصور و شناخت و معرفتی که نسبت به واقعیت داریم و آن عبارت است از مشخص کردن مسئله خاص و ابزار و راهها و تکنیکهای خاص میباشد یعنی با ذهن خالی نمیتوان به طرف واقعیت رفت.
2 ساختن مسأله در این رابطه باید دید چه چیزی موردسؤال است .
برای مثال داروین مدام از خود سؤال میکند که این چیست؟
سؤالات ممکن است خندهآور و مضحک و یا حتی مربوط به فرضیه باشد.
مسأله چیزی است که ما نمیدانیم پاسخ آن چیست؟به نظر بلومر باید به توافقهای مبتذل و بردگی به اصول جزئی را کنار نهاد.
3 شناخت دادههای متناسب و راه و فن گردآوری آنها؛ مهمترین مسأله این است که با توجه به ماهیّت مسئله دادههای مربوط به آن باید گزینش شوند و با تناسب به دادهها و مسأله مورد تحقیق بهترین روش گردآوری توسط پژوهشگرانتخاب شود.
موضوع تحقیق تعیین کنندهمیباشد.
نه روش پیش فرضی که از آغاز تدوین وبه عنوان الگویی غیرقابل تغییر در پیشبگیریم 4 تعیین و تحلیل روابط میان دادهها این تنها به معنای شناخت روابط آماری و همبستگی با متغیرها نیست .
بلکه باید ببینیم که دادهها و عناصری که یافتهایم تا چه اندازه با معنا بوده و به همدیگر مربوط هستند و به قول بلومر باید مفاهیم معین به مفاهیم حساس تبدیل شوند به مفاهیم جدید میرسیم.
و این امکان هیچگاه برای پژوهشگران عواملگرایی که تنها به تعیین روابط بین تغیرهای فرضیههای که از پیش ساختهاند محدود میشوند عملی نخواهد بود.
5 تفسیرکردن نتایج ؛ عبارت از کنترل کردن یافتهها با نظریه و تئوری است که بر اساس آن اولین گام تحقیق را برداشتهایم بنابراین پس از یافتن و تفسیر دادهها ممکن است نظریه قبلی تأیید و یا مردود اعلام شود.
بدین معنا پژوهشگر در این مرحله از حد مسأله نخستی و نظریههای مقدماتی احتمالاً فراتر خواهد رفت.
6 آزمون نهایی مفهوم: به اعتقاد بلومر علم بدون مفاهیم ممکن نیست فرایند پژوهش به پژوهشگر توان حرکت از مفاهیم معین به مفاهیم حساس را عطا میکند.
به نحوی که از آغاز راه با زیر سؤال قرار دادن مفاهیم معین شروع به مسألهسازی میکند و اکنون در مرحله پایانی کار مجدداً مفاهیمی را که از دیگر مفاهیم حساستر هستند را وارسی و تحتآزمونی سخت قرارمیدهد، تا بتواند مفاهیم واقعیتری درباره واقعیت و جهان تجربی بسازد.
به اعتقاد بلومر علم بدون مفاهیم ممکن نیست فرایند پژوهش به پژوهشگر توان حرکت از مفاهیم معین به مفاهیم حساس را عطا میکند.
مفاهیم اصلی نظریات بلویر (تکمله) از خود رها سازی: انسان یا کنش میکند یا کنش نمیکند اگر کنش نکند یعنی از خود رهاسازی حاصل شده ، خود، رها گردیده و خرد در قالب گرایشان جمعی عمل میکند در نظر بلوسر انسان در دو سطح یا سازمان عمل میکند: سازمان روانشناختی سازمان شخصی سازمان روان شناختی سازمانی است که به تبعیت از نیروهای روانی و سازمان شخصی به تبعیت از اراده من و تجارب خود یعنی کنشمندی فرد عمل میکند پس فرد در سطح سازمانهای شخصی عمل کند کنش کرده و اگر در سطح سازمان روانشناسی عمل کند، واکنش میکند.
اجتماعی شدن؛ اجتماعی شدن عبارت از جریانی است که انسان در آغاز آن، هنجارهای اجتماعی را یاد گرفته و با آنها تطبیق مییابد و در کل توانایی در فراگیری و سازگاری با محیط تعریف میشود این مفاهیم مربوط به جامعه پذیری است ولی از نظر تفسیرگراها جامعهپذیری تنها یک قسمت از فرآیند اجتماعی شدن است فرایند جامعهپذیری به معنای یکی شدن و ذوب شدن با جامعه کلان است و تنها یک بعد از فرایند اجتماعی شدن است فرایند جامعهپذیری به معنای یکی شدن و ذوب شدن با جامعه کلان است و تنها یک بعد از فرایند اجتماعی شدن است به نظر بلومر انسان پس از یادگیری هنجارها به طرف اجتماعی شدن پیش میرود ولی اگر تقید به واقعیت اجتماعی را رها کند در مرحله جامعهپذیری ثابت میماند.
بلومر و شاگردانش (تنهایی، 1373، 1371، ...
) فرایند اجتماعی شدن را با کمک عوامل ششگانه 1- والدین 2- دیگر مهم 3- گروه همسالان 4- مدارس 5- مجامع عمومی 6- رسانههای ارتباطجمعی ممکن میدانند.
رفتار جمعی؛ رفتارهای جمعی در جوامع بزرگ – ساخت بیشتر نمودار میشود این رفتارها اگر چه تابع الگوهای ساختی و پنهانی جامعه کلانند کمتر از الگوها و نسخههای فرهنگی به ظاهر موجود تبعیت میکنند.
بلومر مکانیزم و یا سازوارههای پویایی رفتار جمعی را در سه مرحله خلاصه میکند؛ مرحله تحریک:حساس شدن نسبت به یک موضوع خاص و احساس تعلیق و مسئولیت نسبت به مسئله و غفلت از ساخت فرهنگی و حساسیتهای موردی مهمترین عامل اجماع و حرکت میگردد مرحله هیجان جمعی: هر چه تحریک و حساسیت های موضوع شدت یابند هیجان جمعی مشکل روشنتری به خود میگیرد ساخت بیشتر فرو میریزد و عمل نامسئولانهتر شده و خود رهایی صورت میگیرد و فرد تحت تسلط روح جمعی قرار میگیرد.
مرحله واگیری اجتماعی: با کامل شدن هیجان جمعی پدیده از خود رهایی کاملتر بروز میکند.
روح جمعی تنها مجری تصمیمها و اقدامات میشود و هر حرکتی در دیگران او را بیاختیار به سوی آن کار میکشاند حالت واگیری اجتماعی به عنوان فرایندی نابخردانه، تندپا و ناگهانی هرگونه رفتار نمادی را از افراد سلب میکند و تابع محض میشود.
بلومر دست کم 5 نوع رفتار جمعی را معرفی میکند که عبارتند از 1- جماعت 2- رفتار عامه یا توده 3- عقیده عمومی 4- تبلیغ 5- سامان که تنها به جماعت به طور اختصار در اینجا میپردازیم بنا به تعریف بلومر جماعت گردهمبندی هایی هستند که میتوانند از گروههای بی ساخت تا نهادهای ساخت مند گسترش یابند وی چهار نوع متفاوت از جماعت را نام میبرد: 1- جماعت اتفاقی 2- جماعت قراردادی 3- جماعت نمایشی 4- جمعیت فعال مراحل تاریخی نکته مسلمی که در نظریات بلوسر شاد آن هستیم و اغلب جامعهشناسان آنرا در نظریات پویایی شناسی خود به شکلی پذیرفتهاند اعتقاد به وجود سه دوره در تاریخ است.
الف) دوره ابتدایی یا قدیم ب) دوره متوسط یا میانی ج) دوره جدید مید مانند سایر کلاسیکها جامعه را به دو دسته «ME » و «I» تقسیم نموده است که بلوسر با قبول آن اصطلاح دوره جوامع ابتدایی و شبانی) و دوره جوامع سنتی را جایگزین آنها میکند.
بلوسر مکانیسم این تغییرات را معمولاً در قالب خصائص جنبشهای اجتماعی بیان میکند که میتواند حالت مسلحانه (انقلاب) و غیر مسلحانه (اصلاح) یا هر شکل دیگری به خود گیرد .
وی سه نوع عمده 1- جنبشهای اجتماعی عام یا عمومی (مثل جنبش زنان، جنبش جوانان،دانشجویان، کارگران و مارتین توبرینگ 2- جنبشهای اجتماعی خاص (انقلاب ایران) 3- جنبش اجتماعی نمایشی (هیپیگری) که هر کدام از این جنبشها مکانیزمهای تکوینی هستند که به یکدیگر وابستهاند که از انگیزش اجتماعی شروع و به تاکتیک عملیاتی ختم میشود.
نگاهی به منتقدین عمدهترین انتقاد بر نظریه کنش متقابل نمادین این اسمها که در تجزیه و تحلیلهای متکی بر خرد، ساختمانهای جامعه عملاً نادیده گرفته میشوند (توسلی، 1373؛ زایتلین به نقل از مثلهایی، 1373؛ یان کرایب 1998 ایتزر، ترجمه محسن ثلاثی 1374) دور نیمه روشن تحقیق نیز انتقاداتی از طرف جامعه شناسان مثبت گرا وارد شده است ایشان معتقدند که روش مشاهده مستقیم ملاحظات شخصی منفرد و استفاده از منابع ادبی فاقد دقت علمی است( همان منابع) مفاهیم چون خود،ریال من فاعلی و وضعیت را به صورت تجربی نمیتوان بررسی کرد (توسلی، 1373 *******) هوبرت (همان) انتقاد اساسی در سه زمینه پژوهشی به پژوهشگر مکتب کنش متقابل نمادی وارد کرده است: قادر به آزمون فرضیاتش نیست به هیچ وجه نمیتوان تشخیص داد که منابع کسب اطلاعات دارای واقع ینی است هیچ راهی وجود ندارد که بتوان تشخیص داد دیدگاه غالب به موقعیت افراد مورد تحقیق متعلق است یا بستگی به شخص محقق دارد.
یومین وانسیستاین وجودیت تنر(ریترز، ترجمه محسن ثلاثی، 1374)انتقاد اصلی خود را روی این نکته متمرکز میکنند که جریان اصلی نظریه کنش متقابل نمادین، فنون علمی متعارف را بیش از حد نادیده میگیرد.
ویلیام اسکیدمور (1979 ترجمه احمد رجبزاده ، 1375) در ارزیابی تعاملگرایی نمادین ادعا میکند که این مکتب یک دیدگاه است و نه یک نظریه و اینکه هیچ یک از تلاشهای نظری ایشان در راستای تبیین و پیشبینی علمی نیست.
انتقاد دیگر وی به مفهوم زبان در آثار کنش متقابل گرایان است به منظور با آنکه مید تأکید فراوانی بر زبان دارد ولی اخلاف وی در ادبیات خویش آنرا نادیده انگاشتهاند و تحقیقی اساسی در این ارتباط انجام ندادهاند.
در پاسخ منتقدان: در پاسخ به عدم توجه به ساخت و برزی کلان جامعه دکتر تنهایی در کتاب درآمدی بر مکاتب و نظریات جامعهشناسی و نیز نقدی بر منتقدان پاسخ میدهندکه : باید از منتقدان پرسید ساخت اجتماعی چیست؟
آیا همان روابط اجتماعی نسبتاً پایدار که قابل پیشبینی باشد و نیز دور از آشوب و دارای نظم و قانونمندی است ساخت نیست؟
حال اگر بگوییم این ساخت تعیین کننده است باید گفت که این مطلب از اجزاء اساسی تعریف ساخت نیست بلکه بیان موضع ایدولوژیک مکتب ساختار گرایی است اگر ساخت رابطه متقابل نسبتاً پایدار در شرایط اجتماعی است بلومر نیز این تعریف را قبول دارد و مورد پذیرش مکتب کنش متقابل نمادی است.
بلومر من اجتماعی را توقعات اجتماعی و انعکاس هنجارهای فرهنگی در درون خود افراد است و خود از طریق هجارها شکل میگیرد.
با توجه به این انتقادات بوده است که سعی کردهایم در این مقایسه به طور اجمال (نسبت به سایر مباحث) به روش تحقیق مکتب کش متقابل نمادی و بلومر پرداخته تا در حد بضاعت به انتقادات هم پاسخ گفته باشیم بخصوص در انتقادات هوبرت که بر روش شناسی دارد مراجعه به روش شناسی اصحاب مکتب کنش متقابل نمادین ضروری است.
منابع و مأخذ: اسکیدمور، ویلیام .
(1979) .
نظریه های جامعه شناسی، تفکر نظری در جامعه شناسی.
ترجمهعلی اصغر مقدسی و همکاران .
(1375) .
تهران .
تابان توسلی، غلام عباس .
(1373) .
نظریه های جامعه شناسی .
سمت تنهایی، حسین ابوالحسن .
(1374) .درآمدی بر مکاتب و نظریههای جامعهشناسی .
کناباد .
مدندیز تنهایی، حسین ابوالحسن .
(1372) .
نظریههای جامعهشناسی (هفت مقاله) تهران .
خردمند تنهایی، حسین ابوالحسن .
سیزده جستار در تاریخ جامعهشناسی .
اراک .
فتحدانش ترنر، جاناتان، اچ .
(1977) .
ساخت نظریه جامعهشناسی .
ترجمعه عبدالعلی لهاساییزاده .
شیراز .
نوید دیتزر، جورج .
(1989) .
نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر .
ترجمه محسن ثلاثی .
(1374) .
علمی کرایب، یان .
(1998) .
نظریههای اجتماعی مدرن از پارلوتر تاباهابرماس .
ترجمه عباس خبر .
(1381) .
آگه