دانلود تحقیق بررسی تفاوت های نسل جدید و قدیم

Word 34 KB 10040 10
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در مورد تفاوت های ارزشی نسل قدیم و نسل جدید می توان اظهار داشت که اصولا وجود تفاوت ارزشی در دو نسل قدیم و جدید به خاطر فرایند جامعه پذیری و تفاوت نسبی امری طبیعی به نظر می رسد، اما آنچه این «امر طبیعی» را به «معضل اجتماعی» بدل می کند، تبلور تفاوت ارزشی در یک بستر نامساعد و تحت عوامل مختلف است که می تواند از «تفاوت ارزشی بالقوه» به «تعارض ارزشی بالقوه» بدل گردد و به ناسازگاری بین نسلی دامن زند و همین امر منجر به بروز اختلافات دامنه داری چه در سطح خانواده (والد-فرزند) و چه در سطح جامعه (نوجوان-حاکم) میان این دو نسل می گردد.

    در پایان این بخش باید این مهم را متذکر شویم که هدف این نوشتار تخطئه همه جانبه نسل قدیم نیست و قصد نداریم چنان تصویری از نوجوانان ارائه کنیم که از هرگونه خطا و سهل انگاری مبرا هستند بل هدف غایی آن ارائه تحلیلی روان شناختی و جامعه شناختی است تا با رویکردی علمی با یکی از مهمترین معضلات «ایران امروز» مواجه شویم و بتوانیم راهکارهایی برای «ایران فردا» فراهم آوریم.

    ب) تحلیل روان شناختی: در این بخش با استفاده از نظریه رشد روانی – اجتماعی «اریک هومبورگر اریکسون» و با ارائه تحلیلی روان شناختی از نوجوانان در پی آنیم، این نکته را متذکر می شویم که نوجوانان در این سنین با توجه به تغییراتی که در ساختار روانی و جسمانی اش به وقوع می پیوندد تفاوت های معناداری با دوران کودکی خود دارد که در طول بحث بیشتر به این مهم می پردازیم.

    اریکسون، مفهوم نیروهای زیستی و فطری فروید را به عنوان اساس نظریه شخصیت خود به کار برد ولی بر خلاف فروید، نظریه مرحله ای خود را فراتر از نوجوانی و تا بزرگسالی که در آن افراد بالغ می شوند گسترش داد.

    به همین دلیل اریکسون، نظریه خود را در مقایسه با مراحل روانی – جنسی فروید، مراحل رشد روانی – اجتماعی نامیده است.

    اریکسون برای رشد روانی – اجتماعی هشت مرحله را مد نظر قرار داد.

    تحولات رشدی از نظر اریکسون در طول یک پیوستار مطابق «اصل تکوین» رخ می دهند و این هشت مرحله صرفاً هشت نقطه از این پیوستار را نشان می دهد.

    اصل تکوین عبارت از این است که رشد شخصیت در مراحلی از پیش تعیین شده صورت می یگرد.

    رابطه این مراحل با هم شبیه رابطه طبقات مختلف گلبرگ های یک گل است: هر گلبرگ در زمانی معین و با نظمی معین باز می شود که طبیعت تعیین کرده است.

    مداخله بیرونی در این نظم طبیعی سبب می شود که تمامیت رشد گل به خطر افتد.

    در هر مرحله وظایف رشدی معینی باید انجام شوند که ماهیتی روانی – اجتماعی دارند.

    همچنین در این هشت نقطه، مجموع تغییراتع جسمی، شناختی، غریزی و جنسی، آتش بحران درونی را در فرد برمی افروزد که بسته به نحوه حل آن بحران، پسرفت یا پیشرفت فرد تعیین می شود.

    با عبور موفق از هر مرحله رشد، فضیلت یا قدرت روانی – اجتماعی معینی در ما شکل می گیرد که لازمه گذر موفقیت آمیز از مراحل بعدی رشد است.

    از طرف دیگر اگر مرحله ای به درستی طی نشود، دچار سوء انطباق با بدخیمی می شویم؛ هر دو عارضه شکلی که از عدم تعادل در قطب های وظایف رشدی هر مرحله اند.

    مرحله پنجم رشد روانی – اجتماعی اریکسون تحت عنوان هویت در برابر سردرگمی هویت مورد توجه این بخش می باشد.

    فرض اولیه بر این استوار می باشد که چهار مرحله اولیه با موفقیت طی شده است.

    با شروع بلوغ و تغییرات اجتماعی و فیزیولوژیکی بی شمار آن، نوجوانان با پرسش هویت اشتغال ذهنی پیدا می کند.

    اریکسون اولین کسی بود که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی و گامی مهم به وس تبدیل شدن به فردی ثمربخش و خشنود، تشخیص داد.

    تشکیل هویت عبارت است از مشخص کردن چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قائلید، و چه مسیری را می خواهید در زندگی دنبال کنید.

    این جست و جو برای آنچه در مورد خود درست و واقعی است، نیروی پیش برنده در پی خیلی از تعهدات جدید است، از جمله احساس تعهد نسبت به جهت گیری جنسی، شغلی، روابط میان فردی و درآمیختگی با جامعه، عضویت در گروه قومی و آرمان های اخلاقی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی.

    به عقیده اریکسون، نوجوانان در جوامع پیچیده دچار بحران هویت می شوند: یک دوره موقتی سردرگمی و پریشانی که قبل از به توافق رسیدن در مورد ارزش ها و اهداف، آن را تجربه می کنند.

    نوجوانانی که به فرآیند تعمق و تامل می پردازند، سرانجام به هویتی پخته دست می یابند.

    آنها ویژگی هایی که خود را در کودکی توصیف می کردند بررسی نموده و با تعهدات جدید ترکیب می کنند.

    بعداً هنگامی که نقش های متفاوتی را در زندگی روزمره انجام می دهند.

    این ویژگی را به صورت یک دسته درونی محکم و یکپارچه شکل می دهند که احساس همسانی در آنها ایجاد می کنند.

    بعد از اینکه هویت شکل گرفت، در بزرگسالی اصلاح می شود و این زمانی است که افراد تعهدات خود را مجدداً ارزیابی می کنند.

    پیامد منفی مرحله پنحم اریکسون.

    سردرگمی هویت است.

    برخی از نوجوانان سطحی و بدون جهت به نظر می رسند که یا به علت آن است که تعارض های قبلی به صورت منفی حل شده اند یا به این علت که جامعه انتخاب های آنها را به مواردی محدود کرده است که با توانایی ها و تمایلات آنها هماهنگ نیستند.

    درنتیجه، آنها برای چالش های روانی بزرگسالی آمادگی ندارند.

    برای مثال، اگر آنها درک خود (هویت) قاطعی نداشته باشند که بتوانند به آن رجوع کنند، در مرحله اوایل بزرگسالی اریکسون، به سختی می توانند با دیگران صمیمی باشند.

    در واقع اریکسون در مرحله پنجم نظریه روانی – اجتماعی خود معتقد است که هویت شخصی هر فرد از زمانی که پرسش های جدی و کنجکاوی های زیاد در باره خود مطرح می شوند، گسترش می یابد.

    در طی این بحران هویت، نوجوانان می کوشند که خود و مهارت ها و نقش هایی را که برای ادامه زندگی آنها مناسب اند، کشف کنند.

    ناتوانی در حل بحران هویت می تواند با فقدان هویت پایدار، بزهکاری، یا مشکل در حفظ روابط شخصی صمیمانه در زندگی بعدی رابطه داشته باشد.

    پژوهشگران با استفاده از روش مصاحبه بالینی، نوجوانان را به چهار طبقه تقسیم می کنند که پیشرفت آنها را در تشکیل هویت پخته نشان می دهد: 1-کسب هویت: افرادی که هویت کسب کرده اند، قبلاً گزینه ها را بررسی نموده و به یک رشته ارزش ها و اهدافی پایبند هستند که خودشان آنها را برگزیده اند.

    آنها احساس سلامت روانی می کنند، در طول زمان از احساس یکسانی برخوردارند، و می دانند راه به کجا می برند.

    1-کسب هویت: افرادی که هویت کسب کرده اند، قبلاً گزینه ها را بررسی نموده و به یک رشته ارزش ها و اهدافی پایبند هستند که خودشان آنها را برگزیده اند.

    2-وقفه: این افراد تعهدات قطعی برای خود ایجاد نکرده اند.

    آنها سرگرم فرآیند کاوش هستند به این صورت که اطلاعات جمع آوری می کنند و فعالیت های گوناگونی را امتحان می کنند به این امید که ارزش ها و اهدافی را برای هدایت زندگی خود بیابند.

    3-ضبط هویت: افرادی که هویت ضبط شده دارند، خود را به ارزش ها و اهدافی متعهد ساخته اند بدون اینکه گزینه های دیگر را بررسی کرده باشند.

    در عوض آنها هویت حاضر و آماده ای را می پذیرند و ضبط می کنند که یک فرد مقتدر (والدین، معلمان، حاکمان و ...) آن را برای ایشان برگزیده است.

    4-پراکندگی هویت: افرادی که هویت پراکنده دارند فاقد جهت روشنی هستند.

    آنها پایبند ارزش ها و اهداف نیستند و برای رسیدن به آنها تلاش هم نمی کنند.

    آنها ممکن است هیچ گاه گزینه ها را کاوش نکرده باشند.

    یا این کار را بسیار تهدید کننده و توانگاه بدانند.

    کسب هویت و وقفه از لحاظ روانی راه های سالمی به سوی خود وضعی پخته هستند، درحالی که ضبط هویت و پراکندگی هویت ناسازگارانه هستند.

    نوجوانانی که هویت کسب کرده اند یا فعالانه آن را کاوش می کنند، احساس عزت نفس بیشتری دارند، به احتمال بیشتری به صورت انتزاعی و نقادانه فکر می کنند، بین خود آرمانی (آنچه امیدوارند که بشوند) و خود واقعی شباهت بیشتری وجود دارد و در استدلال اخلاقی پیشرفته تر هستند.

    نوجوانانی که در ضبط یا پراکندگی هویت گیر کرده اند، مشکلات سازگاری دارند.

    افرادی که در ضبط هویت گرفتار شده اند، متحجر، متعصب و انعطاف ناپذیر هستند.

    برخی از آنها تعهدات خود را به صورت دفاعی به کار می برند و هرگونه اختلاف عقیده ای را تهدید قلمداد می کنند.

    اغلب آنها می ترسند افرادی که برای محبت و عزت نفس به آنها وابسته هستند، طردشان کنند.

    تعدادی از نوجوانان که هویت ضبطی دارند و از خانواده و جامعه خود منزوی شده اند ممکن است به فرقه ها یا سایر گروه های افراطی ملحق شوند و چشم و گوش بسته راه و رسمی را بپذیرند که با گذشته آنها تفاوت دارد.

    نوجوانانی که به مدت طولانی هویت پراکنده دارند، در پرورش هویت بسیار ناپخته هستند.

    آنها معمولاً خود را به دست سرنوشت و شانس می سپرند، نگرش «برایم مهم نیست» دارند و هر کاری که «جماعت» انجام دهد، با آن هم داستان می شوند.

    در نتیجه آنها به احتمال زیاد مواد مخدر مصرف و سوء مصرف می کنند.

    دو عمق حالت بی تفاوتی و بی علاقگی آنها، احساس ناامیدی در مورد آینده وجود دارد.

    تعصبات قومی و مذهبی نزد نوجوانانی که هویت ضبطی و پراکنده دارند، شایع است.

    نوجوانان دارای هویت ضبطی این تعصبات را از مظاهر قدرت، و نوجوانان دارای هویت پراکنده از همسالان، کسب می کنند.

    آنچه به عنوان مرحله پنجم نظریه رشد روانی – اجتماعی اریکسون (هویت در برابر سردرگمی هویت) و مطالب دیگری که برای درک بهتر موضوع ارائه شد بر این مهم صحه می گذارند که نباید نوجوانان را اسیر چهاردیواری طاقت فرسای اصول اخلاقی قابوسنامه کرد و از آنها بره هایی ساخت که در مزارع پیشینیان به چرا مشغولند.

    فرد در دوران نوجوانی با توجه به فرآیند رشد شناختی و اخلاقی تغییرات معناداری با دوران طفولیت خود دارد.

    منابع قدرت که به دنبال تعلیم و تربیت صحیح نوجوانان هستند باید با مد نظر قرار دادن این فرایند اساسی به این مهم همت گمارند و توجه داشته باشند که حل موفقیت آمیز بحران هویت ضامن سلامت روانی فرد در مراحل بعدی زندگی می باشد.

    و سخن آخر اینکه نوجوانانی دارای سلامت روانی هستند که منتقد، جستجوگر، آرمان گرا و عصیان گر باشند و به دنبال خود وضعی پخته و کسب هویت مستقل، گزینه های متعدد و گاه متضاد را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند، نه نوجوانانی که موضعی منفعل و راکد اختیار می کنند و فرامین منابع قدرت را بی چون و چرا می پذیرند.

    ج) تحلیل جامعه شناختی: در این بخش از مقاله با رویکردی جامعه شناختی به تحلیل و بررسی مساله می پردازیم.

    بدون شک تأثیر عوامل اجتماعی.

    فرهنگی و اقتصادی در هر دوره تاریخی منجر به شکل گیری نظام های ارزشی مختلف می گردد، بدین سان نمی توان نظام ارزشی فرد یا جامعه را ایستا و بی تحرک دانست.

    منظور از نظام ارزش ها مجموعه ای از بایدها و نبایدهای روانی و اجتماعی است.

    ارزش ها درونی ترین لایه های شخصیت انسان ها می باشند و شناخت کمال مطلوب و واقعیت غایی هر کس منوط به شناخت ارزش ها و گرایش های ارزشی اوست.

    ارزش ها به عنوان شکل دهنده پایه های نظام رفتاری افراد دارای بیشترین تاثیر در کنش های انسان ها می باشند.

    در بعد فردی و روانی نظام ارزش های فردی مهمترین منبع برای درک و شناخت از موقعیت خود بوده و بالطبع آن مهمترین منبع برای انجام کنش متقابل با افراد جامعه است.

    از دیگر سو در بعد اجتماعی نظام ارزشهای مجموعه ای از عقاید و نگرشهایی است که فرد در ضمن جامعه پذیری، آنان را آموخته و بر اساس همین آموخته ها اعمال و کنش های خود را با قواعد، هنجارها و قوانین جامعه هماهنگ می سازد.

    با مشخص شدن مفهوم نظام ارزشها، باید به این نکته کلیدی اشاره کنیم که هیچ گاه نظام ارزشی یک جامعه برای همیشه ثابت نیست و بر اساس زمان و شرایط خاص تغییر می یابد.

    همچنین در نظام روابط اجتماعی جدید و با فروپاشی کلان روایت ها، دیگر نمی توان یک مدل خاص را برای تمامی اجزا و گروه های جامعه تجویز کرد.

    بلکه در جوامع جدید، و با سقوط تک قرائت ها و ایجاد اشکال نو و متفاوت از زندگی، مدل های آرمانی گوناگونی برای گروه های مختلف ساخته شده، و هر یک از بخش های جامعه در نوع همبستگی ارگانیکی از نمونه خود تبعیت می کنند.

    آنچه در این بخش موضوع مورد انتقاد نگارنده است اصرار بر استمرار زیست جهان و هویت نسل گذشته به حوزه زندگی نسل جدید است و دقیقاً از همین جا مفهوم «شکاف نسل ها» در جامعه عینیت می یابد.

    منظور از نسل در مفهوم اجتماعی آن به عقیده «کارل مانهایم» داشتن جایگاه مشترک از بعد تاریخی تحول اجتماعی است که زمینه ایجاد و شکل گیری واحدهای نسلی تازه را، در تجربیات متفاوت گروه جدید نسبت به گروه نسل قبلی مهیا می سازد.

    بنابراین نسل موید وقایع تاریخ مشترک میان افراد است که در دوره معینی رخ داده و سبب اشتراک در تجارت و آگاهی های آنان شده است.

    مفهوم شکاف یا تفاوت نسلی در زمره همین مقوله تمایزات و تفاوتهای تجربی و پایدار میان دو جریان و دو رفتار معنا می شود.

    خانواده به عنوان گرانیگاه این تضادها و تفاوت ها بارزترین صحنه جدال بین فهم نسل گذشته (پدر و مادر) و فهم نسل جدید (فرزندان) از زندگی است.

    عرصه جدال فوق، حوزه تعاملی دو نسل را نیز شامل می گردد، به این معنا که تعامل درونی خانواده ها در شکل جدید، تعاملی همراه با تضاد و کشمکش است؛ برخلاف گذشته که ارتباطات، یکسره فرمانبردارانه بود.

    خانواده در گذشته کارکردهای مختلفی چون اجتماعی کردن فرزندان، انتقال حرفه و فنون و کارکردهای معیشتی و حمایتی را به عهده داشت.

    نوجوانان ضمن آموختن نگر شها، عقاید و ارزشهای غالب در نظام اجتماعی خود را با جامعه ای که در آن زندگی می کرد هماهنگ می ساخت.

    وجود یک وجدان جمعی واحد و سیطره آن بر زندگی اجتماعی تمام رولبط اجتماهی را به طور معین و مشخص، فراروی اعضای جامعه قرار می داد و از این رهگذر عدول از هنجارها و ارزشهای غالب به منزله نوعی تخطی و متعاقب آن جریمه را به دنبال داشت.

    اما با بروز تحولات مهم اجتماعی مانند شهرنشینی، آموزش همگانی، گسترش رسانه های جمعی (که بر اساس نظریات یان رابرتسون و سایر جامعه شناسان عامل مهمی در ارزش آفرینی و صدور ارزش ها به شمار می رود) و از همه مهمتر به وجود آمدن عقلانیت به تدریج از سیطره وجدان جمعی کاسته شد و خانواده نیز تحت تاثیر پدیده های اجتماعی به تدریج از شکل و هیات قبلی خود خارج گردید.

    بر این اساس در کارکردهای خانواده تغییراتی به وجود آمد که این تغییرات به صورت ناهماهنگ با تغییرات ساختی انجام گرفت.

    روابط بین خانوادگی مانند رابطه پدر و پسر تحت تأثیر شرایط اجتماعی تغییر یافت و در آن دگرگونی های به وجود آمد.

    این تغییرات نه تنها کارکردهای خانواده را دستخوش دگرگونی ساخت بلکه دیگر مناسبات اجتماعی را نیز به چالش طلبید.

    آموزش و پرورش دیگر نهادی است که از تغییر مصون نماند.

    به موجب دگردیسی جوامع و با توجه به فرایند دگرگونی کارکردی نهادهای مختلف اجتماعی، مدرسه نه در قالب «دارالتادیب» بل در قالب نهادی که «چرایی» و «اعتراض» را پیش روی نوجوانان می گذاشت عینیت یافت.

    با توجه به آنچه ذکر آن آمد نوجوانان ماهیتی متفاوت (نه الزاما متضاد) با نسل های گذشته طلب می نماید و مشکل از همین جا آغاز می شود.

    نسل های گذشته «ماهیت متفاوت» نسل جدید را نمی پذیرد که این امر منجر به غیرمطلوب دانستن زیست جهان نسل جدید و سپس آسیب شناسی کردن رفتارها و در مرحله بعد (در صورت عدم تغییر در دیگاه های نسل نو) برخورد کردن و سرکوب ساختن مطالبات فرزندان می گردد.

    بدون شک، چنانکه جهان بینی مطلوب را در نزد نسل های گذشته بدانیم، رفتار و گفتار نسل جدید (طرز تفکر، شیوه گذران اوقات فراغت، تلقی نسبت به خانواده، نوع پوشش.

    نوع دینداری، ارتباطات با دیگران و در مجموع تجربیات متفاوت او) نوعی انحراف اجتماعهی است.

    بستر معرفتی این دیدگاه، تلقی ای است که از ارزش ها و اخلاق تغییری غیر زمانمند و غیرمکانمند ارائه می دهد و معتقد است (هرچند به زبان نیاورد) که ارزش ها واحد هستند و توصیفی یکدست و به هم پیوسته از تاریخ به نمایش می گذارند.

    ما در این نوشتار مدعی نیستیم که پدیده شکاف نسل ها و تنها مختص به ایران است بلکه اختلاف و تفاوت بین نسلها و رفتار اعتراضی نسل رو به آینده با نسل گذشته پدیده ای همیشگی و تقریباً همه جایی است که به زمان و مکان خاص محدود نمی شود.

    اما در کشور ما ویژگی نسل گذشته و حاکمیت، به این تعامل شکل و حساسیت ویژه ای بخشیده است که نیازمند تامل و چاره اندیشی است.

    متعاقباً پدران کوچک در خانواده خود را محق می دانتد که در خصوصی ترین موارد زندگی نوجوانان به جای آنها تصمیم بگیرند و با برچسب «خام بودن» هرآنچه خود خیر و سعادت!

    قلمداد می کنند را بر نوجوانان تحمیل کنند.

    منابع: -بزرگیان، امین، تیر 1382، سرکوب نسل جدید، آفتاب، شماره 27.

    -برک، لوراای، روالن شناسی رشد (از نوجوانی تا پایان زندگی)، ترجمه یحیی سید محمدی، جلد 2، نشر ارسباران، تهران، 1382.

    -رفیعی، حسن، اریکسون فرزند خود و معمار هویت، نشر دانژه، تهران، 1382.

    -وزرو، محسن و همکاران، جامعه و فرهنگ (مجموعه مقالات)، جلد 3 و 4، انتشارات آرون، تهران، 1380.

    -کاپلان، هرولد- سادوک، ویرجینیا، خلاصه روانپزشکی، ترجمه نصرت ا...

    پورافکاری، جلد 1، انتشارات شهر آب، تهران، 1382.

    سرمایه داری (Capitalism) -نظامی سیاسی – اقتصادی که در آن: قسمت اعظم حیات اقتصادی، مخصوصاً مالکیت وسایل تولید ر بخش خصوصی متمرکز است؛ سود انگیزه اصلی فعالیت اقتصادی به شمار می رود؛ رقابت عامل تنظیم کننده نظام است؛ نقش دولت در بازار نسبت به جامعه سوسیالیستی کمتر است؛ کار تولید توسط کارگرانی صورت می گیرد که خدمات خود را در بازار آزادانه به فروش می گذارند؛ تخصص بسط می پذیرد؛ اتحادیه های کارگری رو بگسترش می روند؛ سازمانهای تولید بعدی جهانی و در مواردی چند ملیتی می یابند؛ واحد پول هم به عنوان منبع ثروت و هم به صورت وسیله سنجش سود و زیان واحدهای خصوصی به کار می آید.

    منبع: ساروخانی، باقر (1370).

    دایر المعارف علوم اجتماعی.

    تهران: انتشارات کیهان.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

     ساروخانی، باقر (1370). دایرõ المعارف علوم اجتماعی. تهران: انتشارات کیهان.

بنا هاي اوّليه مسجد جامع کبير يزد " بررسي تاريخچه مسجد جامع کبير يزد" پيشگفتار وجود ويژگي هاي متنوّع در دوره هاي تاريخ تکوين معماري مسجد جامع کبير يزد از يکسو و تضادّ در نوشته ها واقوال از ديگر سو،تاريخچه اي پيچيده و مبهم از اين بناي مهم

مقدمه دستاوردها و اندوخته‌های با ارزش تجربه شده در هر فعالیتی، دستمایه بسیار مناسبی برای استفاده‌های حال و آینده است. این موضوع در مورد محصولات و تولیداتی که به پشتوانه‌های ملی و بومی‌و توسط توده مردم وعوام از گذشته‌های دور رواج پیدا کرده و به مرور توسعه پیدا کرده و سیر تکامل پیموده، بسیار حائز اهمیت است. به خصوص اگر آن پشتوانه‌ها در فرهنگ مردم ریشه داشته باشد. با توجه به این که ...

NEW-دبیر اولین همایش بین المللی زلزله و سبک سازی ساختمان اظهار داشت: سبک سازی یکی از مهمترین راهکارهای کاهش تلفات جانی و مالی در کشور زلزله خیز ایران است. به گزارش سرویس «علمی» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، دکتر محمد رضا عدل پرور با بیان این مطلب گفت: تشخیص و شناسایی زمان، مکان و بزرگی زلزله تا به حال برای بشر امکان پذیر نبوده و این امر باعث شده است که محققان، پژوهشگران و ...

مجموعه دستاوردهاي مادي و معنوي بشر در طول تاريخ را فرهنگ مي‏نامند. تبادل فرهنگي ملت‏ها نيز که در طول تاريخ در بستري طبيعي ادامه داشته براي تازه‏ماندن معارف و حيات فرهنگي بشر امري ضروري است و جامعه‏ي انساني را در مسير سعادت واقعي به پيش مي‏برد.

مقدمه : امروزه با توجه به رشد جمعيت وپيشرفت هاي صنعتي نياز روزافزون به انرژي مخصوصا انرژي برق که از پاکترين انرژيها مي باشد و به راحتي قابل تبديل به انرژي هاي ديگر و قابل انتقال و توزيع واستفاده مي باشد و ازطرفي پايه و اساس پيشرفت وص

با آنکه جغرافيا نيز مانند اکثر علومي که بشر را در طول تاريخ زندگي وي بر روي کره زمين کمک و هدايت کرده اند، روندي پرنوسان را پشت سر گذاشته و تا کنون که دوره شکوفائي آن است و به جامعه جهاني خدمات ارزنده اي کرده است هنوز تعريف واحدي که مورد قبول محقيقي

علم زیست شناسی، هرچند به صورت توصیفی از قدیم‌ترین علومی بوده که بشر به آن توجه داشته است؛ اما از حدود یک قرن پیش این علم وارد مرحله جدیدی شد که بعدا آن را ژنتیک نامیده‌اند و این امر انقلابی در علم زیست شناسی به وجود آورد. در قرن هجدهم، عده‌ای از پژوهشگران بر آن شدند که نحوه انتقال صفات ارثی را از نسلی به نسل دیگر بررسی کنند ولی به 2 دلیل مهم که یکی عدم انتخاب صفات مناسب و دیگری ...

جي‌اس‌ام، يک اختصار پذيرفته‌شده براي استاندارد "سيستم بين المللي ارتباطات همراه" محسوب ميشود که در اصل از عبارتي فرانسوي گرفته شده است و همانند HICAP، Mobiletex GPRS و PALM از محبوبترين و رايجترين استانداردهاي تلفن همراه در سراسر دنيا به شمار ميرود.

جي‌اس‌ام، يک اختصار پذيرفته‌شده براي استاندارد "سيستم بين المللي ارتباطات همراه" محسوب ميشود که در اصل از عبارتي فرانسوي گرفته شده است و همانند HICAP ، Mobiletex GPRS و PALM از محبوبترين و رايجترين استانداردهاي تلفن همراه در سراسر دنيا به شمار

از انروز که اهریمن بد نهاد به جنگ با هرمزد آغاز کرد ، شش هزار سال گذشته بود و درین مدت، اهرمن دوبار با (آفات و دیوان و تاریکی و بیماری و درد و نیاز و خشم و دروغ) به جهان هورمزد کمین زده و آب و خاک و گیاه و حیوان و مردم را آزار کرده بود. در سه هزار سال سوم، هورمزد برای رهایی ازین آفت ها ، زرتشت را به این گیتی فرستاد و دین و آیینهای خود را به او سپرد تا مردمان را به سوی نیکی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول