دانلود مقاله بررسی شیوع کودک آزاری در وابستگان به مواد

Word 71 KB 10044 64
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • کودک آزاری[1]

    کودک آزاری و مسامحه به کلیه صدمات و آزارهای جسمی[2]، آزارهای روانی و خلقی[3]، آزارهای جنسی[4] و سهل انگاری[5] یا بدرفتاری[6] با کودک گفته می شود که توسط شخصی که عهده دار مسئولیت سلامتی جسمی و روانی و آسایش و رفاه کودک است، اعمال می‌شود و در نتیجه آن سلامتی جسمی، روانی، بهداشتی و یا آسایش و رفاه کودک صدمه دیده و آسیب می بیند و شامل طیف وسیعی از اعمال سوء رفتار گرایانه یا انجام ندادن وظایف و مسئولیت هایی است که در نتیجه آن رخداد حوادث و حالات مرضی و مرگ است و بر اساس طبقه بندی DSMIV کودک آزاری به سه نوع آزارهای جسمی، آزارهای جنسی و مسامحه می باشد ولی دو نوع دیگر کودک آزاری نیز ذکر شده که روی هم به پنج نوع زیر می باشد:

    1- آزارهای جسمی 2- مسامحه 3- آزارهای جنسی 4- آزارهای روانی و خلقی 5- آزارهای مراسم و آئین خرافی[7].

    1- آزارهای جسمی: به کلیه اعمالی گفته می شود که نتیجه آن صدمات جسمی کودک است و عامدانه انجام می شود. از قبیل کتک زدن، گاز گرفتن، سوزن زدن، لگد زدن، سوزاندن و مسموم کردن که در اثر این عمال آسیب به پوست و بافت سطحی بدن، صدمه به سر، صدمه به ارگان های داخلی بدن و اسکلتی بدن کودک وارد می شود.

    2- مسامحه و اهمال کاری: عبارت است از انواع سهل انگاری و مسامحه و کوتاهی کردن در فراهم آوردن مناسب و کافی عواملی که در نگهداری مناسب از کودکان لازم است و به عبارت دیگر سهل انگاری در حفاظت کودک از خطرات و صدماتی که وی را تهدید می کند که این خطرات ممکن است خطرات محیطی و یا صدماتی باشد که از طرف دیگران یا به صورت جاهلانه و یا بدخواهانه به کودک وارد می شود که شامل صدمات فیزیکی یا خلقی و یا تربیتی است. کلاً مسامحه و سهل انگاری به انواع سهل انگاری های جسمی و یا سهل انگاری های خلقی و روانی، سهل انگاری های تربیتی و سهل انگاری در درمان بیماری های کودک و سهل انگاری های بهداشتی می باشد، این نوع کودک آزاری شایع ترین نوع کودک آزاری است.

    3- آزارهای جنسی: شامل طیف وسیعی از سوء رفتارهای جنسی با کودک می باشد که توسط یک فرد بالغ و یا کودکی دیگر که از او بزرگتر است از روی اجبار و زور اعمال می‌شود و از دستکاری و دستمالی از روی لباس تا زنای به عنف را شامل می شود. این اعمال می تواند بین دو جنس یکسان و یا دو جنس مختلف باشد. بزرگسالان و فامیل های کودک که ممکن است نسبت دوری با وی داشته باشند ولی بی واسطه در رابطه با کودک می باشند، بیشترین موارد کودک آزاری جنسی را مرتکب می شوند. بدین صورت کودکان معمولاً شخص آزاردهنده را می شناسند و او شخصی است که معمولاً مورد اعتماد و اطمینان و یا دارای شخصیت مثبت و مقبول در نزد خانواده می باشد و دسترسی وسیع به کودک دارد. کودک آزاری جنسی به علت طبیعت زشت و ناپسند آن و به علت احساس شرم و احساس گناه قربانیان آن و یا جهالت و نادانی آنها و یا به علت عادی شدن مسئله برای آنها و یا به علت تهدید از طرف متجاوزین جنسی که قربانیان را از بازگو کردن مسئله به شدت می ترسانند و به علل مختلف دیگر کمتر گزارش و ثبت می شود.

    4- آزارهای روانی و خلقی: آزارهای روانی معمولاً به اعمالی مانند حبس کردن و جدا کردن طفل و عدم دوست داشتن وی و یا واپس زدن کودک و یا بی ارزش جلوه دادن و یا خوار و ذلیل کردن وی و جلوگیری از ارتباطات اجتماعی کودک و تهدید کردن و ترساندن وی گفته می شود.

    آزارهای خلقی به حملات و تهدیدها و ایجاد رعب و وحشت و هتک حرمت کودک و فحش و ناسزاگویی به صورت لفظی و شفاهی گفته می شود.

    5- آزارهای مراسم و آیین خرافی: شامل آزارهایی است که به سبب عقاید خرافی به کودک اعمال می شود و شامل آزارهای جسمی و جنسی و روانی و خلقی می باشد که در اثر اعتقادات خرافی و شیطانی کودک وادار به انجام کارهایی می شود که ننتیجه آن رخداد حوادثی است که به صدمات فیزیکی و انواع دیگر صدماتی که ذکر شد می انجامد. به عبارت دیگر کودک آزاری آئینی یک مفهوم ستیزه جویانه از نظر صاحبنظران است که یک پدیده وحشتناک در آمریکا می باشد. در صورتی که کسانی که کودکان را وادار به این اعمال می کنند، ممکن است عمیقاً مدعی باشند که دلایل و طرح و نقشه قانع کننده درباره اینگونه رفتارها دارند.

    تاریخچه

    از گذشته های دور و از هزاران سال قبل در همه قسمت های زمین سرکوب اطفال و انواع بدرفتاری با کودکان قسمتی از رفتارهای بشری بوده است.

    از زمان های درازی در تاریخ اروپا و آمریکا تمایل ایجاد شد که در این زمینه جار و جنجال و سر وصدا ایجاد شود (کودک آزاری هایی که از نظر اجتماعی قابل قبول بود).

    از دوره دوم تا اواخر دوره سوم بعضی از رفتارها مورد نکوهش قرار گرفت ولی کماکان تا حدود سال 1860 بدرفتاری با کودکان چندان مورد توجه قرار نگرفته بود تا چارلز دیکنز[8] در کتاب (اولیور تویست[9] 1839-1873) و ویکتورهوگو[10] در کتاب (بینوایان[11] 1862) در مورد کودکان رنج دیده مطلبی نوشتند. از آن زمان بدرفتاری با کودکان بیشتر مورد توجه قرار گرفت. در سال 1860 یک فرانسوی پاتولوژیست به نام آمبریوس تاردیو[12] یافته های خود را در مورد کودکانی که به شدت مورد بدرفتاری قرار گرفته بودند و فوت کرده بودند بعد از اتوپسی از آنان بیان کرد که در سال 1874 در نیویورک ماری الن[13] در مدت 8 سال در مورد دخترانی که مورد بدرفتاری قرار گرفته بودند، تحقیقاتی انجام داد و مطاب زیادی با کارهایی که در کلیسا انجام داد، کشف کرد. اما آنها فهمیدند تنها مرکزی که موجود است و می تواند به انها کمک کند تنها یک مرکز حمایت از حیوانات می باشد بدین طریق آنها یک جامعه ای جهت پیشگیری از بی رحمی نسبت به کودکان یافتند.

    بدین طریق نیویورک در سال 1875 اولین ایالتی بود که قانونی جهت حمایت از کودکان در آنجا وضع شد و این ایالت الگویی برای ایالات دیگر در آمریکا شد. در دوره چهارم تاریخی در سال 1946 در مورد کودک آزاری بازشناسایی جدید و کامل تری صورت گرفت این عمل توسط یک متخصص کودک و رادیولوژیست به نام جان کافی[14] انجام شد. وی متوجه سندرمی در کودکان به نام صدمات جسمی متعدد و هماتوم های مزمن ساب دورال شد. در سال 1962 هنری کمپ[15] و همکارانش جهت توجه پزشکان در هنگام گرفتن شرح حال و تاریخچه، به بدرفتاری با کودکان هشدارهایی دادند که تحت عنوان «سندرم کودک کتک خورده[16]» می باشد.

    در سال 1974 حکومت فدرال فعالیت هایی جهت جلوگیری و حمایت و درمان کودکان آزاردیده انجام داد. از جمله دادن اطلاعات یکسان و استاندارد جهت حمایت از کودکان آزاردیده. قانون مبارزه با کودک آزاری در ابتدا به پیدا کردن افرادی که مرتکب کودک آزاری می شدند و مجازات آنها می پرداخت اما اکنون توجه اصلی جهت متحد کردن خانواده ها و احیاء کانون خانواده و پیشگیری از بروز کودک آزاری می باشد. در سال های بعد مفهوم سوء رفتار به صورت طیفی از بدرفتاری ها شامل فقدان محبت، اهمال کاری، سوء تغذیه و... درآمد. با پیشرفت مطالعات و تحقیقات مشخص شد که آماری که از کودک آزاری منتشر می شود مانند قسمت بیرونی کوه یخ است که آن قسمتی که ما می‌توانیم ببینیم تنها بخش کودکی از آن است و قسمت عمده آن زیر آب قرار گرفته است. با وجود قوانین فوق هنوز هم سالیانه هزاران کودک از طرف والدین خود و یا افراد دیگر که سرپرستی کودک را به عهده دارند و یا در مدرسه، کتک می خورند، محبوس و زندانی می شوند، گرسنه می مانند، سوزانده می شوند و مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند.

    کودک آزاری در طبقه بندی علمی تشخیص بیماری های روانی

    در اولین و دومین (DSMI, DSMII)DSM اشاره ای به بدرفتاری با کودکان نشده بود و فقط در کودکان با اختلالات مغزی اثرهای زیان آور سهل انگاری و مسامحه مانند سوء تغذیه و صدمات جسمی ذکر شده بود. در طبقه بندی در این سیستم که توسط گروه مجرب روانپزشکی انجام شد، اگرچه در مورد مسامحه و آزارهای جسمی اشارات خوبی شده بود، با این وجود این بدرفتاری با کودکان به طور مشخص در این سیستم در نظر گرفته نشده بود. در DSM II که توسط (APA)[17] منتشر شد، پنج مشخصه برای شرایطی که کودک در گروه کودکان با اختلالات مغزی گنجانده نشده بود در نظر گرفته شد. این 5 مشخصه در واقع تمرینی برای طبقه بندی بین المللی بیماری بود در نهمین تجدید نظر (ICD-9-CM) مشخصات دقیقی برای بدرفتاری با کودکان در نظر گرفته نشده بود و یا وجود این کودک آزاری را در قالب (مشکل والدین- کودک)[18] گنجانده بودند.

    DSM II به طور اختصاصی مشخص کرد که به عنوان مثال (مشکل والدین- کودک) شامل کودک آزاری هایی نیز هست که ارتباطی به اختلالات مغزی والدین ندارد.

    در بازنگری سومین چاپ از (DSM III-R)DSM یکسری یافته های مشترکی برای (مشکل والدین- کودک) پیش بینی شده بود. این یافته ها هم برای والدین و هم برای کودک، وقتی که رفتارهای آنها مورد توجه است و ظاهراً غیرمرتبط با ناهنجاری های مغزی در شخص است قابل استفاده بود.

    در DSM IV قسمتی اختصاص یافته به حالت های دیگر، که ممکن است در کودک آزاری باشد، با تکیه بر یافته های بالینی، همچنین قسمت مخصوص دیگری به مسائل مربوط به بدرفتاری و مسامحه اختصاص یافته، که شامل جزء دیگری نیز هست که ارتباط با بدرفتاری با کودکان دارد.

    برای اولین بار تشخیص واضح کودک آزاری جسمی، آزارهای جنسی در کودکان و سهل انگاری و مسامحه با کودکان آسان شد. به علاوه DSM IV تشخیص را آسان کرد، ائم از اینکه شخص آزاردهنده مورد ارزیابی قرار گرفته باشند و یا اینکه قربانی و کودک آزار دیده مورد ارزیابی قرار بگیرد. البته در DSMIV طبق دهمین بازنگری طبقه بندی آماری بین المللی[19]، بیماری ها و مسائل بهداشت روانی (1-CD-10) یک ترم مشترکی می باشند و فقط کد آنها با هم مختلف است.

    شیوع و همه گیرشناسی

    کمیته ملی پیشگیری از کودک آزاری هر سال اطلاعات مربوط به میزان وقوع بدرفتاری با کودکان را جمع آوری می کند. طبق برآورد این کمیته در سال 1997 در حدود 2/3 میلیون نفر قربانی بدرفتاری به سرویس های حمایتی گزارش شده است. در این گزارشات حدود1 میلیون نفر با دلیل و مدرک، مورد آزار قرار گرفتنشان به اثبات رسیده بودکه این نشان دهنده این است که از هر 1000 کودک 15 نفر مورد کودک آزاری واقع شده اند. از این یک میلیون نفر 54 درصد مورد مسامحه و سهل انگاری و 22 درصد مورد آزارهای جسمی و 8 درصد مورد سوء رفتار جنسی واقع شده بودند. همچنین آزارهای روانی، خلقی 4 درصد و موارد دیگر آزارها، 1 درصد را به خود اختصاص داده بودند. همچنین این کمیته گزارش کرد که رد سال 1996 بالغ بر 1000 کودک در اثر بدرفتاری فوت کرده اند که 38 درصد این موارد را کودکان زیر 1 سال تشکیل می دادند.

    طبق گزارش مرکزی ملی پیشگیری از کودک آزاری و مسامحه در سال 1995، میانگین سنی کودکان آزار دیده حدود 7 سالگی بوده است که در حدود 53 درصد آنها، دختر و 47 درصد آنها، پسر بودند. در این گزارش 79 درصد قربانیان توسط والدین خود و 10 درصد توسط بستگان دیگرشان مورد کودک آزاری قرا گرفته بودند. همچنین 5 درصد توسط افراد غیره و 2 درصد توسط ناپدری و نامادری خود مورد آزار قرار گرفته بودند.

    بر اساس اظهارات کمیته ملی پیشگیری از کودک آزاری حدود 3 میلیون مورد کودک آزاری و مسامحه در سال 1994 به مراکز و آژانس های مربوطه گزارش شده است که حدود 1 میلیون مورد آنها مورد آزار قرار گرفتنشان مستدل و به اثبات رسیده بود. هر سال در ایالات متحده حدود 2000 نفر در اثر کودک آزاری می میرند و هر ساله حدود 150000 تا 200000 مورد جدید سوء رفتار جنسی گزارش می شود. تقریباً از هر سه یا چهار دختر و از هر هفت یا هشت پسر یک نفر تا سن 18 سالگی مورد تهاجم جنسی واقع می شدند. بروز واقعی، احتمالاً بالاتر از این ارقام می باشد، زیرا بسیاری از کودکان قربانی بدرفتاری شناسایی نمی شدند و بسیاری نیز تمایل به گزارش سوء رفتار ندارند. طبق این گزارش در حدود 24 درصد کمتر از 5 سال سن داشتند و 27 درصد بین 5 تا9 سال و 27 درصد بین 10 تا 14 ساله و 14 درصد حدود 15 تا 18 ساله بودند. بیش از 50 درصد کودکان قربانی سوء رفتار و مسامحه هنگام تولد نارس و یا وزن هنگام تولد پایین داشتند. 75 درصد فرد سوء رفتارگر، یکی از والدین کودک و 15 درصد، بستگان، دیگر  حدود 10 درصد، مراقبین غیرخویشاوند کودک بوده است.

    اخیراً حملات جنسی به کودکان از سوی دیگر افزایش یافته است. 1600 جوان که کودکان را مورد تهاجم جنسی قرار داده بودند، در یک مرکز دانشگاهی پیشگیری از سوء رفتار مورد مطالعه قرار گرفتند و نتیجه آن این بود که 25% این جوانان قب از 12 سالگی مبادرت به تهاجم جنسی را شروع کرده اند، رهبران گروه اغلب خودشان مورد سوء رفتار جنسی قرار گرفته بودند. برآوردهای مربوط به میزان بروز بدرفتاری و سهل انگاری در کودکان متفاوت است و بستگی به تعریف و منبع آن دارد. در هر سال حدود 1% کودکان تحت انواع بدرفتاری و سهل انگاری قرار می گیرند که حدود آنها مورد بدرفتاری جسمی و حدود  آنها مورد سوء استفاده جنسی و 5% این کودکان رشد ناکافی در اثر تغذیه نامناسب و ناکافی دارند و درصد کمتر دیگر مورد سهل انگاری بهداشتی درمانی، عدم مراقبت کافی و مناسی، دارو خوراندن، مسموم شدن و بدرفتاری های هیجانی قرار گرفته بودند. در هر حال برآوردهایی که با بازدیدهای خانه به خانه در مورد کودک آزاری به دست آمده است به رقمی در حدود 1 تا4 میلیون مورد در سال بالغ می شود.

    میزان گزارش بدرفتاری در مواردی که کودک سفید پوست و از خانواده مرفه است یا اگر مسئولیت بدرفتاری به مادر نسبت داده شود و یا اگر بدرفتاری جنبه عاطفی و روانی داشته باشد، کمتر می باشد.در خلال سال های 1985 تا 1992 گزارشات مربوط به انواع بدرفتاری با کودکان در حدود 50% افزایش نشان می دهد و از 30 مورد از هر 1000 کودک یا به عبارتی 3% به 45 مورد از هر 1000 کودک (5/4%) افزایش یافته است. در سال 1992 حدود 9200000 نه میلیون و دویست هزار مورد به سرویس های حمایت از کودکان گزارش شده است. همچنین1261 کودک در اثر بدرفتاری جان سپرده اند، البته افزایش گزارشات عموماً به دلیل پیشرفت موردیابی و اصلاح روش های گزارشگری بوده است، تا افزایش مطلق میزان بروز کودک آزاری. با ایجاد و پیدایش گروه های بازنگری در مرگ کودکان انتظار می رود موارد بیشتری از مرگ های ناشی از بدرفتاری با کودکان کشف گردد. با این حال میزان بروز واقعی کودک آزاری نامشخص است و حدس زده می شود که تقریباً 15-10% حوادث اطفال که در اورژانس های بیمارستان ها درمان می شوند در نتیجه کودک آزاری است. در بیش از 80% از موارد کودک آزاری، فردی که مرتکب این سوء رفتار با کودکان شده بود، یکی از افرادی بوده که در همان خانه سکونت داشت. در این بین پدر 21%، مادر 21%، پرستار 8%، ناپدری5% و حدود 8% موارد کودک با هر دو والد زندگی می کردند و در 20% موارد والدین از هم جدا شده بوند و سن مادر حدود 26 و سن پدر حدود 30 سال بوده است.

    سبب شناسی

    فاکتورهای زیای در ارتکاب به کودک آزاری و انواع مسامحه دخیل می باشد، والدین سوء رفتارگر خود اغلب قربانیان کودک آزاری جسمی و جنسی می باشند و به مدت طولانی در خانواده های جابر و سختگیر زندگی کرده اند و در معرض درد و زجر شدید بوده اند و این یک عامل قوی جهت ترغیب آنها به رفتارهای تهاجمی می باشد. بدین طریق والدینی که خود قربانی تنبیه بدنی خشن و بدرفتاری های بی رحمانه هستند، این روش را به صورت عرف و سنت به خانواده خود انتقال می دهند و خود به یک سوء رفتارگر تبدیل می شوند، در بعضی موارد آنها معتقدند که این یک راه و روش مناسب جهت تعلیم و آموزش نظم و انضباط به کودکان می باشد.

    در موارد دیگر والدین دچار دودلی و شک و تردید نسبت به این روش می باشند. اما معتقدند که آنها از روش والدینشان پیروی نمی کنند ولی در حقیقت رفتارشان با کودکانشان، چیزی شبیه به رفتار والدینشان با خودشان می باشد. همیشه اطفال مورد سوء رفتار از نظر والدینشان، کودکانی متفاوت یا عقب افتاده و مشکل برای تربیت تلقی می شوند یا اینکه از کودکانشان، توقعات نامناسب دارند. زندگی در خانواده ها تهدست و یا پرازدحام و زندگی در شرایط پراسترس، به رفتارهای تهاجمانه کمک می کند و ممکن است به اقدام به کودک آزاری جسمی بیانجامد. نداشتن ارتباط با دیگران و خانواده های بسته و منزوی، نداشتن سیستم حمایتی همچنین در والدینی که سوء مصرف مواد دارند، زمینه ارتکاب به کودک آزاری و سهل انگاری و انواع مسامحه را افزایش می‌دهد.

    اگرچه کودک آزاری در هر طبقه اجتماعی و جغرافیایی اتفاق می افتد ولی در اتباط نزدیکی با استرس های اجتماعی روانی و استرس های شدید مخصوصاً استرس های اقتصادی دارد همچنین کودک آزاری ارتباط مستقیمی با میزان تحصیلات و سطح پایین تربیتی والدین، بیکاری، فقر و رفاه کم و زندگی با یکی از والدین دارد. همچنین کودک آزاری ارتباط نزدیکی با خصوصیات خانوادگی از جمله خانواده های سختگیر و محدود از نظر روابط اجتماعی، بیماری های روانی پدر و مادر و والدینی که سوء مصرف مواد، به خصوص الکلیسم دارند دارد. ریسک فاکتورهایی که بدرفتاری با کودکان را ممکن است افزایش دهد عبارتند از داشتن کوکان نارس، عقب افتاده ذهنی و مشکلات جسمی حرکتی.

    فاکتورهای اجتماعی، جغرافیایی،‌ فیزیولوژیکی و روانشناختی، همه اینها می توانند عاملی جهت شکستن دیوار و حریم تجاوز جنسی به محارم باشند. رفتارهایی چون زنای با محارم ارتباط نزدیکی با اعتیاد به الکل دارد. زندگی در جوامع پرازدحام که برخوردهای فیزیکی را افزایش می دهد، همچنین زندگی در جوامع بسته و محدود روستایی که از نظر برخوردهای اجتماعی خارج از فامیل محدود می باشند، چنین رفتارهایی را افزایش می دهد. ممکن است در بعضی جوامع نسبت به رفتارهای جنسی با محارم اغماض بیشتری صورت گیرد. اختلالات مهم مغزی و نقصان فکری در بسیاری از کسانی که مرتکب انواع آزارهای جنسی و زنای با محارم می شوند دیده شده است. از یک لحاظ زنای با محارم ممکن است فرمی از کودک آزاری باشد یا اینکه در اثر یک نوع اشتیاق و علاقه غیرطبیعی به اطفال[20] و یا اینکه یک نوع زنای به عنف باشد. از عوامل دیگری که کودک آزاری را افزایش می دهد عبارتند از: نارس بودن کودکان، عقب ماندگی ذهنی، ناتوانی جسمی، گریه های زیاد،‌ انتظارات غیرمعمول از کودک و کودکان بیش فعال به خصوص زمانی که توانایی والدین آنها برای تربیت کودک محدود است. همچنین در یک ماطلعه ای، بروز کودک آزاری در افرادی که وابستگی به خانه و خانواده نداشته اند بیش از افرادی بود که به خانه و خانواده وابستگی داشتند.

    مطالعات نشان داده است که کودک آزاری ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با اختلالات سوء مصرف مواد و اعتیاد، به خصوص اگر پدر و مادر هر دو مصرف کننده باشند دارد.

    از عوامل دیگر، فرار کودکان از خانواده است. در یک بررسی که در تهران انجام شد، میزان شیوع کودک آزاری جنسی در کودکان خیابانی حدود 8/20% بود و در این کودکان افسردگی 2/48% مشاهده شد. مادران بیش از پدران مرتکب سوء رفتار جسمی می شوند و معمولاً یکی از والدین آزاردهنده فعال است و دیگری نظاره گر منفعل. در یک مطالعه که روی مرتکبین به کودک آزاری انجام گرفته است، 10% افراد کودک آزار در همان خانه‌ای که کودک زندگی می کند بوده اند. در این مطالعه بیش از 80% کودکان آزار دیده با والدینی که رسماً ازدواج کرده اند زندگی می کردند و حدود 20% دیگر کودکانی بودند که با یکی از والدین زندگی می کردند. اکثراً کودکان آزاردیده در خانواده های فقیر و از لحاظ اجتماعی منزوی زندگی می کنند همچنین والدین کودک آزار توقعات نامناسب از فرزندانشان دارند و در واقع این وارونگی نیازهای[21] آنهاست. بدین معنی که والدین طوری با کودک رفتار می کنند که گویی کودک بزرگتر از آنهاست و پدر یا مادر اغلب برای به دست آوردن آرامش و اطمینان خاطر و محافظت به کودک روی می آورند و انتظار واکنش محبت آمیز از کودک دارند. 90% چنین والدینی خود مورد آزار شدید جسمی از سو پدر یا مادرشان قرار گرفته بودند. آزارهای جنسی اغلب توسط مردان انجام می شود، گرچه زنان نیز به تنهایی یا همراه با مردان در آزار جنسی کودکان شرکت دارند. 95% سوء رفتار جنسی با دختران بوده و 80% با سوء رفتار جنسیی با پسران به دست مردان انجام می‌‌شود. در برخی موارد بچه بازی عامل آزار جنسی است و مرتکب بالغ با بچه ها بیشتر از افراد بزرگسال تحریک می شود، ولی در سیاری از موارد دیگر فرد ارتکاب کننده هیچ برتری خاصی برای کودکان به عنوان شریک جنسی قائل نیست. لازم به ذکر است که در مواردی ممکن است سوء رفتار جنسی با آزار جسمی همراه باشد.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

مقدمه کودک آزاری[1] کودک آزاری و مسامحه به کلیه صدمات و آزارهای جسمی[2]، آزارهای روانی و خلقی[3]، آزارهای جنسی[4] و سهل انگاری[5] یا بدرفتاری[6] با کودک گفته می شود که توسط شخصی که عهده دار مسئولیت سلامتی جسمی و روانی و آسایش و رفاه کودک است، اعمال می‌شود و در نتیجه آن سلامتی جسمی، روانی، بهداشتی و یا آسایش و رفاه کودک صدمه دیده و آسیب می بیند و شامل طیف وسیعی از اعمال سوء رفتار ...

پیشگفتار جامعه ای که ما امروز در آن زندگی می کنیم با رشد و شکوفایی فرهنگی و حرکت به سوی مدرنیته شده و گذار از ماهیت سنتی اش هر روز شاهد وقایعی است که انسان خلاق و اندیشمند به خلق آنها همت گماشته و نوآوری را هدف والایش ساخته و چه بسا در این راه با سیر تاریخی اش به سوی پیشرفت و نوگرایی و ظهور مدرنیسم بسیاری از خصوصیات و ویژگی های اخلاقی اش را به ناچار و ناخواسته با رذایلی جایگزین ...

مقدمه: کودک آزاری رفتاری است که بصورت آگاهانه و ناآگاهانه توسط بزرگسالان نسبت به کودکان انجام می شود.خشونت نسبت به کودکان یک نمونه اشکار از ارتباط غیر طبیعی بین والدین و کودک و مراقبت کنندگان آنان است که بالاخره منجر به صدمات غیر قابل جبران به جسم، احساسات ، عواطف و ابعاد روانی او می گردد. به منظوربررسی اعمال خشونت والدین و تاثیر آن بر پرخاشگری کودکان این مطالعه انجام شد. ...

مقدمه تقریبا از حدود 50 سال پیش علاقه به حفاظت و حمایت از کودکان افزایش یافت . گروهی از صاحب نظران هر نوع رفتار خشونت آمیز بزرگسالان علیه کودکان و نوجوانان( از ضربه های خفیف گرفته تا حملات آسیب زای شدید )را نوعی کودک آزاری می شناختند . بر این مبنا رفتار خشن، عملی بود که از روی قصد و به طور عمدی انجام می گیرد و در شخص دیگر، درد یا صدمه جسمی ایجاد می کند . اما برخی معتقد بودند ...

انواع کودک آزاری بخش اول: کودک آزاری جسمانی با وجود تنوع تعاریف از سوی روانشناسان و دانشمندان علوم روان شناختی از مفاهیم بدرفتاری، سوء رفتار و ... باید گفت، تمام این تعریفها حول چهار محور آزارهای جسمانی، جنسی، غفلت و آزارهای عاطفی روانی می گردد. حدود کودک آزاری از محروم ساختن کودک از غذا، لباس ، سرپناه، و محبت پدر و مادر تا مواردی که در آن کودکان از نظر جسمی توسط یک فرد بالغ ...

پزشکی قانونی و انواع سوءاستفاده از کودکان و روشهای پیشگیری Child Rape Dr.RAHMAT SOKHANI در پزشکی قانونی یکی از موارد حاد بررسی و تشخیص تجاوزات جنسی است در مقالات قبلی در باره انواع و علل تجاوزات جنسی به کودکان و خردسالان بحث نمودیم این بار در باره انواع سواستفاده و روشهای پیشگیری و طرق درمان را بحث میکنیم . درحالیکه بعضی جرائم به آسانی کشف می شوند و گزارش داده می شوند اما چند تا ...

سازمان عفو بین الملل روز جمعه پنجم مارس را روز جهانی مبارزه با خشونت های خانوادگی اعلام کرده است؛ خشونتی که بیشتر زنان و کودکان قربانی آن هستند. این که هنوز در قرن بیست و یکم پشت دیوار خانه ها خشونتی جریان دارد که تنها بخش کوچکی از آن از پرده بیرون می افتد، موضوعی است که می تواند از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار گیرد. خشونت خانوادگی در سراسر جهان و حتی در پیشرفته ترین جوامع ...

مفاهیم تعریف شده : خشونت ، خشونت خانواده ، اعتیاد ، سوء مصرف و گرایش به اعتیاد اهمیت و ضرورت تحقیق : همانطوریکه می دانیم بر اساس هرمهای سنی کشور ما با جمعیتی بسیار جوان روبرو است و درصد بیشتری از جمعیت جامعه ما را جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند. از طرفی اثرات تخریبی برخی نابسامانی های خانوادگی همچون خشونت والدین ممکن است سبب ساز یک سری انحرافات فردی و اجتماعی از جمله اعتیاد ...

جامعه اي که ما امروز در آن زندگي مي کنيم با رشد و شکوفايي فرهنگي و حرکت به سوي مدرنيته شده و گذار از ماهيت سنتي اش هر روز شاهد وقايعي است که انسان خلاق و انديشمند به خلق آنها همت گماشته و نوآوري را هدف والايش ساخته و چه بسا در اين راه با سير تاريخي

پزشکي قانوني و انواع سوءاستفاده از کودکان و روشهاي پيشگيري Child Rape Dr.RAHMAT SOKHANI در پزشکي قانوني يکي از موارد حاد بررسي و تشخيص تجاوزات جنسي است در مقالات قبلي در باره انواع و علل تجاوزات جنسي به کودکان و خردسالان بحث نم

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول