چکیده
من مشاور دوره متوسطه هستم در دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی اغلب نوجوانان روابط نزدیکی با والدین و سایر افراد خانواده ندارند و معمولاً دخترها در این سن بسیار احساساتی بوده و به سرعت عاشق می شوند این عشق ها در بسیاری از موارد مشکلاتی را برای آنان بوجود می آورد که گاهی منجر به فرار از خانه یا خودکشی می گردد. در این بررسی تجربه ای از حل مشکل دختری که فرد مورد علاقهاش را از دست داده و در مرحله ضربه سوگ قصد خودکشی داشته، مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است. که با ایجاد ارتباط بین مشاور و مراجع و برانگیختن احساسات مذهبی و مسئولیت نسبت به زندگی و بهبود روابط بستگان با مراجع توانستم امید به زندگی را در وی افزایش داده و او را به شرایط عادی بازگردانم.
بیان مسئله
من مسئولیت مشاوره را در مقطع متوسطه عهده دار می باشم سال گذشته مشاور یک مرکز پیش دانشگاهی دخترانه بودم که حدود 900 دانش آموز در رشته های ادبیات و علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک در شاخه نظری در آن اشتغال به تحصیل داشتند و 200 نفر نیز دانش آموز دبیرستانی در رشته تجربی و ریاضی فیزیک در سال دوم تحصیل می نمودند.
در روزهای پایانی سال یعنی 27 اسفند ماه دو نفر از دانش آموزان به دفتر مشاوره مراجعه نمودند و اظهار داشتند که دوستشان قصد خودکشی داشته و از ما تقاضای کمک نمودند. بدنبال علت مسئله بر آمدم. دلایل مسئله را چنین یافتم:
1- قطع رابطه با شخص مورد علاقه
یکی از علل اقدام به خودکشی در نوجوانان قطع رابطه یا احتمال قطع رابطه با شخص مورد علاقه نوجوانان می باشد.
وقتی دقیق تر به مسئله نگاه کنیم روشن می شود که واکنش نوجوان به حوادث منجر به خودکشی بطور کلی نتیجه به اوج رسیدن انبوه مشکلات است مطالعه ای که در زمینه 154 مورد از اقدام به خودکشی انجام شده نشان داد که نا امیدی مهمترین عامل اقدام به خودکشی است و نه افسردگی ناشی از یک وضعیت موقتی در زندگی (وتزل 1976) در مورد مطرح شده فرد مورد علاقه مراجع به تازگی بر اثر تصادف فوت کرده بود.
2- عدم رابطه مناسب با والدین
نوجوانانی که دست به خودکشی می زنند معمولاً تاریخچه طولانی مدتی مبتنی بر عدم ثبات و ناسازگاری در خانواده دارند. آنان چنان نسبت به والدین احساس بیگانگی می کنند که نمی توانند با آنان رابطه برقرار نمایند یا از آنان کمک بخواهند، نوجوانان مستعد خودکشی دوستان چندانی ندارند، ولی اگر رابطه داشته باشند بسیار پرشور و شدید است و آنچنان نیازمند این رابطه اند که غالباً دوستانشان از درک آنها عاجزند (کاپلان- پورافکاری 1380).
در این مورد پدر و مادر کم سواد بوده و مراجع فرزند آخر خانوادهای پرجمعیت است که فاصله سنی والدین با این دختر زیاد و تفاوت فرهنگی نیز از عوامل عدم رابطه مناسب بین پدر و مادر و مراجع می باشد فرزندان بزرگتر نیز ازدواج نموده و ارتباط این دختر با آنها کم شده است. تنها فردی که رابطه صمیمانه با او دارد عموی جوانی است که در آن دوران بحرانی در حال گذراندن دوره آموزشی سربازی در شهر دیگری بوده است و مراجع در سوگ فرد مورد علاقه اش تنها مانده است.
3- شکست در تحصیل
در دوران پیش دانشگاهی دانش آموزان به علت در پیش داشتن آزمون سراسری کنکور دارای اضطراب زیادی می باشند که این امر موجب کاهش مقاومت و تحریک پذیری بیشتر آنها می گردد و حتی در مقابل مسائلی که تا چند ماه قبل بر ایشان براحتی قابل تحمل بود ناشکیبا می گردند.
گردآوری اطلاعات
ابتدا با دوستان مراجع که وی را مینا می نامیم در مورد وضعیت خانوادگی و میزان ارتباط وی با متوفی اطلاعات لازم بدست آمده و سپس از دانش آموزان مذکور خواستم تا دوستشان را به دفتر مشاوره هدایت نمایند.
قبل از ملاقات با (مینا) پرونده تربیتی تحصیلی و نمرات ترم گذشته وی را بررسی و شناخت اولیه با سوابق تحصیلی و خانواده وی پیدا نمودم، براساس اطلاعات بدست آمده مادر دانش آموز 52 ساله و با سواد خواندن و نوشتن و پدرش نیز بیش از 60 سال سن و تحصیلات ابتدایی و کارگر بوده است. دانش آموز دارای 4 خواهر و برادر بوده که اکثراً ازدواج کرده بودند و تنها یک برادر در خانه بود وضعیت درسی دانشآموز متوسط بوده ولی در ترم اول از چند درس مردود شده بود مسئله با حفظ اصول رازداری و عدم افشاء نام مراجع با مدیر و سایر مشاوران آموزشگاه در میان گذاشته شد و راههای کمک به دانش آموز و مسئولیتهای مشاور بررسی گردید.
بررسی پرونده تحصیلی و مشاوره ای دانش آموزو سخنان دوستان وی نشان می داد او دختری ساکت و کم حرف است و تنها دو نفر دوست صمیمی دارد و با افراد خانواده نیز ارتباط عاطفی نزدیک ندارد و در بین اقوام با عموی خود که سرباز است درد دل میکند وی چندی قبل برای سرگرمی تلفنی با جوانی ناشناس صحبت می نموده که بعدها محل کارش را شناسائی و پسر را ملاقات می کند بعد از مدت کوتاهی از آشنایی آنها بر اثر سانحه رانندگی جوان فوت می کند و اکنون در اولین مرحله سوگ یعنی ضربه می باشد. مراجع قصد دارد با پریدن جلو اتومبیل خودکشی نماید.
راههای پیشنهادی برای حل مشکل
1- مشاوره سوگ
انسانها در فرآیند سوگ مراحلی را می گذرانند، برای برخی از آنها این مراحل توالی مشخصی دارد، اما برای سایرین این مراحل در هم تداخل می کنند یا به ترتیب متفاوتی روی می دهند هر کس موجود منحصر به فردی است و به شیوه ای منحصر به خود به سوگ می نشیند. مهمترین مراحل سوگ در توالی معمولاً چنین است:
ضربه، انکار، نشانه های هیجانی روانی و جسمانی، افسردگی، گناه، عصبانیت آرمانی ساختن، واقع گرایی، پذیرش، سازگاری مجدد و رشد شخصیت.
اگر فردی قادر به تطبیق با مراحل سوگ نباشد، احتمالاً در گردابی از ناامیدی و یاس گرفتار می شود او دستخوش ناراحتی عصبی می شود و عمیقاً نا امید می گردد و ممکن است به تمایلات خودکشی گرایانه روی آورد.
معمولاً اولین مرحله سوگ، ضربه می باشد. این مرحله به ویژه در مورد فقدانهای ناگهانی یا هنگامی که فرد خود را کاملاً برای فقدان پیش بینی شده آماده نکرده است می تواند طاقت فرسا باشد. به نظر می رسد که در این موارد شخص تقریباً از انجام کار دست می کشد، بی حس است، در گیجی به سر می برد و قادر به انجام هیچ کار سازنده ای نیست.
سعی نکنید فرد داغدار را آرام کرده یا تسکین دهید. سعی نکنید به او روحیه شاد بدهید به او کمک کنید که احساساتش را آزادانه بیان کند، اگر می خواهد گریه کند و بطور کامل سوگواری کند (دیوید گلدارد- دکتر سیمین حسینیان 1374).
2- صحبت کردن درباره مسئولیت زندگی و در نهایت مسئولیت داشتن نسبت به خود.
3- ایجاد ارتباط با مراجع و بیان این مطلب که چقدر ناراحت هستم از اینکه میدانم او در فکر کشتن خودش است و دوست دارم او را از این کار بازدارم و در نتیجه احساس مسئولیت به زندگی و همراهی مشاور با او.
4- تقویت احساسات مذهبی و بیان موانع شرعی در خودکشی و برانگیختن حس ترس از تنبیه شدن برای خودکشی و پاسخگویی در مقابل پروردگار.
5- تماس با افراد خانواده و سعی در بهبود روابط آنها با مراجع.
6- تماس با عموی مینا و آگاه نمودن وی از وضعیت روحی دانش آموز و ترغیب ایشان به همکاری در این زمینه.
7- ترغیب دوستان نزدیک مینا به حفظ ارتباط با وی و در صورت ضرورت تماس با مشاور.
مراحل اجرای راه حل ها
در 28 اسفند مراجع به اتفاق دوستانش (براساس هماهنگی قبلی با دوستان دانشآموز و به اصرار آنها) به دفتر مشاور دبیرستان آمد، براساس اطلاعات اولیه که توسط دوستان مراجع ارائه گردید سعی شد با مراجع ارتباط برقرار شود، ساعتی با او صحبت کردم مینا بیشتر گریه می کرد و خیلی کم حرف می زد سرانجام موافقت نمود در ایام تعطیلات عید برای اطلاع از وضعیت روحی و جسمی اش با او تماس تلفنی داشته باشم تا نگرانی ام رفع شود.
پس از آن با دوستان مینا جداگانه صحبت نموده و قرار شد در ایام عید هر کدام به تناوب با اجازه خانواده به ملاقات او بروند و یا تماس تلفنی داشته باشند.
- متاسفانه امکان تماس تلفنی با عموی مراجع وجود نداشت زیرا در منطقه ای دور از شهر مشغول گذراندن دوره خدمت وظیفه بود.