مقدمه اگر اندکی دقت کنید، متوجه خواهید شد که شما آگاهانه و یا ناخود آگاه به دنبال دوست هستید.
اما آیا تا کنون فکر کرده اید که دوستی چیست و دوستی حقیقی کدام است؟
از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، صرف نظر از اینکه در چه جامعه ای زندگی می کند طبعاً به دنبال یافتن یاران و دوستان و همراهانی برای خود است .
البته چون این گزینش در میان اقوام و ملل مختلف، شکل های متنوعی پیدا می کند و با انگیزه های گوناگون یا بر اساس احساسات متفاوت عقلانی، عاطفی و غیر از آن به وجود می آید ، تعاریف مختلفی نیز از این واژه ارائه شده است.
گروهی دوستی را صرفاً به معنای " معاشرت" دانسته اند.
گروهی دیگربراین باورند که دوستی عبارت است از یک نوع ارتباط خاص که درمقاطع مختلف و یا در زمانی خاص، میان افراد پیدا می شود.
برخی دیگر نیز معتقدند که دوستی یک نوع قرار داد اخلاقی است که با انگیزه های خاص دنیوی و اخروی بین افراد به وجود می آید.
دوستی یعنی چه ؟
درتفسیرالمیزان درتوضیح کلمه " أَخِلاّء" دوستی چنین تعریف شده است: " کلمه أخلاّء جمع خلیل به معنای دوست است.
و اگر دوست را خلیل گفته اند بدان جهت است که آدمی، خُلّت یعنی حاجت خود را به او می گوید.
و ظاهراً مراد از اخلاّء، مطلق کسانی است که به یکدیگر محبت می کنند.
چه متقین و اهل آخرت که دوستی شان با یکدیگر به خاطر خداست( نه به خاطر منافع مادی) و چه اهل دنیا که دوستی هایشان به منظور منافع مادی است .
" در کتاب " المحجّه البیضاء " ، دوستی چنین تعریف شده است: " دوستی یعنی همنشینی، معاشرت و گفتگوی انسان با افرادی که به آنها علاقه و محبت دارد، زیرا با غیر دوست معمولاً کسی قصد معاشرت ندارد.
این دوستی و ارادت و محبت ، یا لِذاته است (یعنی به خودی خود مطلوب است ) و یا مجازی و واسطه ای است که انسان به وسیله آن به دوست حقیقی برسد." بنابراین دوستی ها ممکن است براساس منافع مادی وخواهش های نفسانی و اغراض و احساسات باشد و یا بر اساس یک انگیزه صحیح .
با استفاده از آنچه گذشت، دوستی صحیح بر اساس معیارهای دینی را این چنین تعریف می شود : محبت، علاقه، ارتباط روحی، حسن معاشرت و گفتگو میان دو فرد و یا بین افراد جامعه با ملاک صحیح و انگیزه های الهی ، به طوری که دوستان بر اساس آن بتوانند نیازهای فردی و اجتماعی و احتیاجات دنیوی و اخروی خود را تأمین کنند.
دوستی حقیقی این نوع از دوستی مخصوص اولیاء و مؤمنان واقعی است که تمام ارادت و انس و محبت خود را نسبت به خداوند تبارک و تعالی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام صرف نموده اند.
آری اینان نخبگان عالم و کسانی هستند که از غیر دوست رسته ، و به دوست پیوسته اند و آنچنان لذت این دوستی را چشیده اند که حاضر نیستند دنیا و آنچه در آن است را با لحظه ای انس و محبت و مناجات با خدای تعالی و ارادت به ساحت معصومین علیهم السلام عوض کنند.
زیرا آنها خود مصداق واقعی این آیه هستند : " والّذینَ آمَنوُا أَشَدُّ حُبًّا لِلّه"[1] آنان که ایمان دارند بیشترین محبت و عشقشان به خداست .
دوستی مجازی برپایه آنچه تا بدین جا درتعریف دوستی گفته شد روشن می شود که هرعلاقه و محبتی که انسان به غیرازخداوند تبارک و تعالی و ائمه معصومین علیهم السلام دارد، دوستی مجازی است.
حال اگر این دوستی برخاسته از خواهش های نفسانی و شر و فساد باشد ، رهزن آدمی است و انسان را به منجلاب فساد می کشد و اصولاً چنین دوستی هایی ناپایدار خواهد بود.
اما اگر این دوستی، دارای معیار صحیح بوده و از انگیزه الهی و فطرت انسانی نشأت گرفته باشد، ضمن آنکه پایدار می ماند، سرانجام انسان را به سعادت رهنمون خواهد شد.
بی شک یک مسلمان که با نگاه دینی، روش زندگی خود را ترسیم می کند و تمام مراحل و ابعاد آن را حرکت به سوی کمال می داند؛ درانتخاب دوست- که سهم عظیمی درسعادت وشقاوت دارد ونقش مهمی در زندگی بایفا می کند- دقت کامل را به عمل می آورد و دوستانی را جهت معاشرت و زندگی برمی گزیند که در این مسیر یار و مددکار او باشند.
در این صورت است که این نوع دوستی و محبت مجازی، به بستر و واسطه ای برای رسیدن به آن حقیقت مطلق تبدیل می شود.
آنچه دراین مجمل، با استفاده از رهنمودهای انسان ساز پیشوایان معصوم علیهم السلام بیشتر به آن خواهیم پرداخت، این نوع از دوستی است.
بهترین دوستان نخستین نکته ای که در اینجا باید بر آن تأکید شود این است که دوستی و محبت دارای مراتب و درجاتی است.
نباید تصور کرد که دوستی بین افراد، یکسان است.
حقیقت این است که دوستان مراتب مختلفی دارند؛ بعضی به عنوان دوست کامل شناخته می شوند ؛ زیرا از همه ی ویژگی ها و شرایط یک دوست کامل برخوردارند و بعضی شرایط کمتری را در خود جمع کرده اند.
با مطالعه احادیث و روایات هم به این مطلب پی می بریم که دوستان به چند نوع تقسیم شده اند.
امام صادق علیه السلام فرموده است: دوستی و رفاقت حدودی دارد.
کسی که واجد تمام آن حدود نیست، دوست کامل نیست و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نباشد اساساً دوست نیست.
اول آن که: ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یکسان باشد.
دوم آن که: زیبایی و آبروی تو را جمال خود ببیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.
سوم آن که: دست یافتن به مال و یا رسیدن به مقام ، روش دوستانه او را نسبت به تو تغییر ندهد.
چهارم آن که: در زمینه رفاقت ، از آنچه و هر چه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه نکند.
پنجم: تو را در مواقع مشکلات و مصائب ترک نگوید.
با اطمینان می توان گفت که اینها دوستان برترهستند و اگر دوستی با این خصوصیات پیدا کردید، بدانید کیمیایی یافته اید که نباید آن را به آسانی از دست دهید.
زیرا ارتکاب چنین خطایی از خرد به دور است و همان گونه که امام صادق علیه السلام می فرماید: دوستی برادران مؤمن، جزئی از دین می باشد و شخص عاقل مراقب دین خود است.
آن حضرت در حدیث دیگری فرمود: رفقای صمیمی سه دسته اند: 1- کسی که مانند غذا از لوازم ضروری زندگی به حساب می آید و آدمی در همه حالات به وی نیازمند است؛ و او رفیق عاقل است.
2- کسی که وجود او برای انسان به منزله یک بیماری رنج آور است؛ و آن رفیق احمق است.
3- کسی که وجودش نافع و به منزله داروی شفابخش و ضد بیماری است؛ که او رفیق روشنفکر بسیار عاقل است.
تفاوت بین دوستان و مراتب دوستی احتیاج به دلیل و برهان ندارد.
لابد شما در زندگی دوستانی دارید که دوستی با آنان عذاب آوراست و به این ترتیب همیشه سعی می کنید خود را از آنان دور نگه دارید.
در مقابل بعضی هستند که انسان حاضر است با صرف ساعت ها وقت وطی مسافت های طولانی و یا با تحمل رنج و مشقت، او را پیدا کند و ساعتی با او همنیشن باشد.
این مطلب همان چیزی است که ما از آن به عنوان مراتب دوستی یاد کردیم.
معیار دوستی همان طور که در تعریف دوستی اشاره شد، دوستی باید بر اساس معیار و ملاک صحیح استوار باشد.
زیرا معمولاً ملاک افراد جهت گزینش دوستان، متفاوت است.
چه بسا افرادی که با مقاصد نفسانی برای رسیدن به خواسته های دنیوی و یا بر اساس مقاصد شرورانه و مفسدت آمیز یا انگیزه های عاطفی غیرمعقول – تعصب ها- و خلاصه دوستی های بی بنیاد و تصادفی اقدام به انتخاب دوست کنند.
اما مسلمانی که با چراغ راهنمای عقل و با تدبیر و اندیشه، کلیه نیازهای مادی و معنوی و از آن جمله دوست یابی خود را تأمین می کند قطعاً دوستان خود را با ملاک صحیح و انگیزه الهی و برای خدا برمی گزیند.
او می داند که تنها دوستی های پایدار، دوستی اهل ایمان است که در دنیا و آخرت باقی خواهد ماند، چنان که قرآن کریم می فرماید: " الأَ خِلاّءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌ إلاَّ المُتَّقین"( سوره زخرف – آیه 67 ) در قیامت همه دوستان به استثنای متقین، دشمن یکدیگرند.
اصولاً لازمه دوستی متقابل این است که یک طرف، طرف دیگر را به کارها و وظایفش کمک کند.
اگر این کمک در غیر رضای خدا باشد، در حقیقت به بدبختی و شقاوت و عذاب دائمی آن طرف کمک کرده است.
از همین رو قرآن نیز در حکایت گفتار ستمگران در قیامت فرموده که: " یا وَیلَتی لَیتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً ."( سوره فرقان – آیه 28 ) ای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم.
بر خلاف دوستی های متقین که دوستی مایه پیشرفت آنان در راه خداست و در روز قیامت هم به سود ایشان خواهد بود.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام این گونه می خوانیم: " مَنْ أَحَبَّ للهِ وَ أَبْغَضَ للهِ وَ أَعْطی للهِ عَزَّوَجَلَّ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إیمانُه."( بحارالانوار ، ج 69 ، ص 238 ) کسی که برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد وبرای خدا ببخشد، از کسانی است که ایمانش کامل شده.
آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: از محکم ترین دستگیره های ایمان این است که برای خدا دوست بداری و برای خدا ببخشی و برای خدا منع کنی.
[2] نقش دوست در زندگی بدون شک عوامل مختلفی در ساختن شخصیت انسان مؤثر هستند که از مهم ترین آنها مسئله همنشینی و دوستی و معاشرت است.
این عامل از چنان اهمیتی برخوردار است که اسلام فرموده: المَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلْینْظُرْ أَحدُکُم مَنْ یُخالِل[3] آدمی بر دین و روش همنشین خود است پس باید ببیند که باچه کسی دوست می شود.
روشن است که انسان خواه ناخواه از دیگران تأثیر می پذیرد و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش کسب می کند.
این مطلب هم از نظر عقل و هم از طریق تجربه به اثبات رسیده است.
ما به وسیله مشاهدات حسی خود و نیز با بازنگری به تاریخ، در می یابیم که چه بسیار افرادی که از راه دوست به سعادت ابدی و یا شقاوت ابدی رسیده اند.
نقش دوست در زندگی به قدری زیاد و برجسته است که حضرت علی علیه السلام می فرماید: هر گاه وضع کسی برای شما نامعلوم بود و دین او را نشناختید، به دوستانش نظر کنید .
پس اگر آنها اهل دین و آیین خدا باشند ، او نیز پیرو آیین خداست و اگر بر آیین خدا نباشند او نیز بهره ای از آیین حق ندارد.
تو اول بگو با کیان زیستی پس آنگاه بگویم که تو کیستی ابن مسکویه دانشمند مشهور اسلامی و استاد بوعلی سینا گوید: " تمام سعادت انسان نزد دیگران و دوستان یافت می شود.
سعادتمند کسی است که دوستان واقعی برای خود به دست آورد و در دوستی با آنان از هیچ فداکاری و از خودگذشتگی دریغ ننماید تا هم او از آنان فضائل اخلاقی کسب کند و هم آنان از وی بهره اخلاقی برگیرند".
یک روان شناس معروف می گوید: این جمله را در ذهن خود، به خود تلقین کنید: " نیک بختی من، شادی من، عواید من ، بستگی به هیچ چیز ندارد مگر به مهارتی که در شیوه معاشرت با مردمان به کار می برم." یک روان شناس معروف می گوید: این جمله را در ذهن خود، به خود تلقین کنید: " نیک بختی من، شادی من، عواید من ، بستگی به هیچ چیز ندارد مگر به مهارتی که در شیوه معاشرت با مردمان به کار می برم." آری انسان در سایه دوستان وفادار و صمیمی است که می تواند پلکان ترقی و تعالی را یکی پس از دیگری طی نماید و این دوست است که گاه بشر را تا اوج افتخار و عظمت رهنمون می شود و منشأ خیرات وبرکات اجتماعی می گردد.
همچنین در سایه همزیستی و همدلی است که استعدادها شکوفا شده و بشر می تواند اختراعات و اکتشافات وآثار ماندگار از خود بر جای بگذارد که جامعه از آنها سود ببرد.
از سوی دیگر دوستان ناشایست و شرور هستند که بشر را به منجلاب فساد انداخته و او را تا سر حد فنا و نیستی پیش می برند.
سقراط گوید: " هر یک از مردم آرزویی دارد، یکی مال می خواهد، یکی جمال و دیگری افتخار؛ ولی به عقیده من یک دوست خوب از همه مهم تر است.
" رسول گرامی اسلام، نقش دوست و اهمیت دوستی را چنین یادآور شده است: مؤمن چنان است که با دیگران انس و الفت گرفته و دیگران با او انس دارند و کسی که نه الفت پذیر است و نه الفت می گیرد در او خیری نیست.
اگر تاریخ را ورق بزنید، خواهید دید که نه تنها بیشتر اختراعات و اکتشافات، حاصل همکاری و همیاری بشر با دیگران بوده ، بلکه اکثر موفقیت های اجتماعی و پژوهش ها و تحقیقات علمی نیز در سایه همفکری و همیاری و روابط دوستانه صحیح انجام گرفته است؛ دوستانی که با تلاش جمعی و با کمک فکر و اندیشه دیگران توانسته اند دستاوردهای بزرگ علمی را برای تاریخ به ارمغان آورند.
نقل یک نمونه از حوادث تاریخ معاصر در اینجا خالی از لطف نیست : جرجی زیدان( متوفای 1332 ق) تاریخدان و ادب شناس بزرگ مصری که بسیاری از آثارش از جمله رمان های تاریخی او، به زبان فارسی ترجمه شده، کتاب مفصلی درموضوع تاریخ ادبیات عرب نوشته و در بخشی از آن مدعی گردیده است که شیعیان، آثار مکتوب قابل توجهی در تاریخ عرضه نکرده اند و نقش مؤثری در پیشرفت علوم اسلامی نداشته اند.
در برابراین سخن نسنجیده و وهن آمیز، سه دوست جوان که از دانش آموختگان حوزه علمیه نجف و تربیت یافته فرهنگ شیعه بودند و عمیقاً جریان فرهنگی شیعه را می شناختند و این ادعا را خلاف واقع می دانستند ، با یکدیگر هم پیمان شدند و تصمیم گرفتند تا هر کدام به گونه ای به آن پاسخ دهند و زیدان را متوجه خطای بزرگ تاریخی اش بنمایند.
یکی از آن سه تن، علامه شیخ محمد حسن کاشف الغطاء ( 1374 ق) بود که به نقد روش تحقیق این کتاب پرداخت و خطاهای متعدد آن را برشمرد و محصول کار خود را به صورت کتابی به نام " نقدها و پاسخ ها" منتشر ساخت و در طی آن پاسخ های خود را در کمال استحکام و وضوح مطرح نمود.
این کتاب خیلی زود در محافل علمی جای خود را باز کرد و نشان داد که چگونه کاری عالمانه می تواند ادعاهای نادرست و گزاف را بی اثر کند.
دوست دیگر او علامه سید حسن صدر( 1364 ه.
ق ) نقش شیعیان را در پایه گذاری علوم اسلامی نشان داد وثابت کرد که بسیاری از این علوم بدون حضور شیعیان هیچ گاه شکل امروزین خود را نمی یافتند و به این ترتیب تأثیر شیعه در پیدایش آنها انکار ناپذیر است.
این تحقیق به نام " شیعه وبنیانگذاری علوم اسلامی" منتشر شد و محققان را متوجه جنبه های ناگفته تاریخ علوم اسلامی نمود.
اما سومین دوست که علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی ( م 1389 ق) بود ، با کوششی بی مانند کتابخانه های سراسر کشورهای اسلامی را کاوید و از میان کتاب های آنها نزدیک به شصت هزار کتاب شیعی را شناسایی کرد و بدین ترتیب توانست کتابشناسی بزرگ شیعه را از آغاز تاریخ اسلام تا عصرخویش تدوین کند.
این کتابشناسی که نگاهی به هزار و سیصد سال فعالیت علمی شیعه دارد در حدود سی جلد و با عنوان " الذریعه الی تصانیف الشیعه" ( راهنمایی آثار مکتوب شیعه) است ، پاسخ محکمی بود به ادعای نابجای جرجی زیدان.
این کتاب بعدها خود منشأ تحقیقات تازه ای در باب مکتوبات شیعه شد .
به راستی این سه اثر گرانبها و ارزشمند و ماندگار که در دفاع از حریم تشیع بر جای مانده وسالیان متمادی است که مرجع اهل تحقیق و تدوین می باشد چگونه سامان یافته است؟
شک نیست که این خدمت بزرگ به جامعه تشیع دراثر دوستی صمیمانه و همفکری و هم پیمانی این دوستان بوده است و این تنها یک نمونه از نقش مثبت و ارزشمند دوستی در جامعه است.
نقش دوستان در پرورش اجتماعی نوجوانان دوره نوجوانی مرحله ای انتقالی بین کودکی و بزرگسالی است که با ویژگی هایی چون کسب هویت استقلال در تصمیم گیری، دگرگونی تفکر، رشد شخصیت و برقراری رابطه اثربخش با دوستان و همسالان خود را نشان می دهد.
دوره نوجوانی مرحله ای انتقالی بین کودکی و بزرگسالی است که با ویژگی هایی چون کسب هویت استقلال در تصمیم گیری، دگرگونی تفکر، رشد شخصیت و برقراری رابطه اثربخش با دوستان و همسالان خود را نشان می دهد.
نوجوانی زمان حرکت به فراسوی خانواده و ایجاد دیدگاهی نو درباره خود است و رابطه با دوستان نقش مهم در این حرکت ایفا می کند.
شواهد نشان می دهد که پایداری دوستی های دوره نوجوانی نسبت به سایر دوره های زندگی بیشتر است.
این یافته به اضافه میزان بالای همرنگی با همسالان در این سن نشان می دهد که نوجوانان نسبت به دوستان خود احساس وابستگی خاص دارند و دوستی ها در مقایسه با دوران کودکی عمیق تر می شوند.
داشتن دوستان خوب، علاوه بر رفع تنهایی، سبب رشد اجتماعی و عاطفی و کسب مهارت های زندگی، همچون اعتماد کردن و مورد اعتماد واقع شدن می گردد و دوستان با احساس حمایت و ایمنی که برای نوجوان ایجاد می کنند به او کمک می کنند تا با موفقیت، استقلال عاطفی خود را از خانواده به دست آورد.
گروه های دوستی، همچنین، میدانی مناسب برای یادگیری رقابت، برخورد و سازش را فراهم می آورند و نوجوان را در جهت پذیرش نقش های آینده آماده می کنند.
تاثیر پذیری شدید نوجوانان از گروه دوستان و افزایش سطح تعارض بین والدین و آنها در این دوره گاه موجب پدید آمدن نگرانی هایی برای والدین می گردد که با به کار بستن راه کارهای مناسب در برخورد با نوجوان و افزایش میزان آگاهی در ارتباط با خصوصیات رشد در این دوره از زندگی، می توان علاوه بر کاهش نگرانی های خود به نوجوان کمک کرد تا به راحتی از این دوران گذر کند و از کارکردهای مثبت مشارکت در گروه های دوستی بهره مند شود.
در این مقاله سعی شده است با روشن ساختن عوامل موثر در احساس نیاز به دوست و آثار و نتایج آن در دوره نوجوانی، به نقش والدین در این میان نیز پرداخته شود.
دوستی چیست؟
زندگی بدون برقراری روابط با دیگران تقریبا غیرممکن است و بهترین رابطه اجتماعی انسان ها، «رابطه دوستی» است.
وقتی دو نفر با هم دوست هستند، یعنی نسبت به هم احساسات مثبت دارند، از دیدن یکدیگر خوشحال می شوند، از بودن با هم لذت می برند، افکار و عقاید و تمایلات مشابه دارند، قهرمان های مشترکی دارند و می کوشند همیشه رضایت خاطر همدیگر را تامین کنند.
چرا نوجوان به دوست نیاز دارد؟
روانشناسان اجتماعی عوامل مختلفی را در این زمینه موثر دانسته اند، که از آن جمله است: حمایت متقابل و احساس تعلق: رابطه نزدیک و صمیمی میان دو نفر که از آن به دوستی تعبیر می کنیم، سبب آرامش طرفین، حمایت از یکدیگر در موارد نیاز و احساس امنیت و تعلق خاطر می گردد.
امام جعفر صادق(ع) در این باره می فرمایند: هر چیز مایه آرامشی دارد و مایه آرامش شخص مومن، برادر دینی و دوست ایمانی اوست که در کنارش آرام می گیرد.
(علوی، ۱۳۸۱) ۲) اجتناب از تنهایی: تنهایی امری ناخوشایند و تجربه ای ناگوار است، زیرا شخص را از وجود روابط رضایت بخش محروم می کند.
ارتباط میان انسان ها عاملی در راه ارتقای انسانی و موجب تکامل آنهاست و نبود آن مانعی در راه تعالی اجتماعی و موجب پیدایی آسیب های روانی است (ساروخانی، ۱۳۸۲، ص۲۷).
در دوره نوجوانی یکی از اعمال رشدی مهم، گرایش های مساعد نسبت به دیگران و ایجاد روابط دوستانه با آنهاست که با قرار گرفتن در گروه های دوستی ارضا می شود.
(کاکیا، ۱۳۸۰، ص۲۹ ۳) نیاز به تایید: دوستان ارزش وجودی ما را به عنوان افراد مشخص تصویب و تایید می کنند، بر عزت نفس ما می افزایند و احساس ارزشمند بودن را، که از ضرورت های یک زندگی سالم است، مهیا می کنند.
در دوره نوجوانی نیز شاید هیچ نیازی به این اندازه مهم نباشد که نوجوان می خواهد مورد توجه اطرافیانش قرار بگیرد و به عنوان یک فرد با ارزش شناخته و پذیرفته شود ودر گروه دوستان خود موقعیت خاصی به دست آورد.
۴) مقایسه اجتماعی و هویت یابی: هر کسی از چگونگی واکنش دیگران نسبت به رفتار خود به ارزیابی از رفتار خود می پردازد.
دوستان ما بهترین و مطمئن ترین اشخاصی اند که این باز خورد رابه ما می دهند و به ما کمک می کنند به شناخت از خود دست یابیم.
اگر هویت فردی نوجوان براساس برخورد صحیح اجتماعی ایجاد شود، تعادل روانی وی تضمین خواهد شد.
۵) رشد شخصی: بدون شک عامل سازنده شخصیت انسان، بعد از اراده وتصمیم او، دوستان وی هستند.
چرا که بخش مهمی از افکار و صفات اخلا قی از طریق دوستان کسب می شوند.
این تاثیرپذیری در روایات اسلا می نیز آمده است.
از حضرت سلیمان (ع) نقل شده است: درباره کسی قضاوت نکنید تا به دوستانش نظر بیفکنید، چرا که انسان به وسیله دوستانش شناخته می شود.
هرگاه نیازهای ما به شکل مطلوب در گروه دوستی ارضا شوند، طبعا دوستی سازنده ای خواهیم داشت و این به رشد شخصی ما کمک خواهد کرد.
از این جهت نوجوان نیز برای بهره مندی از رشد و تکامل در همه ابعاد شخصیتی به پذیرفته شدن و شرکت در گروه های اجتماعی علاقه نشان می دهد و دوستی های این دوران باعث تجاربی می شوند که در توسعه شخصیت نوجوان نقش مهمی دارند.
دریافت پاداش و رفع مشکلات: مطابق با یک نظریه جامعه شناختی تحت عنوان « مبادله اجتماعی»، نیاز به دوست در دوران نوجوانی برای آن است که فرد می خواهد پاداش های بیشتری دریافت کند و مشکلات خود را کاهش دهد.
در واقع هر یک از ما انتظار داریم دیگران نیازهای ما را برآورده کنند، همچنان که متقابلا خود را موظف می دانیم بعضی نیازهای ایشان را تامین کنیم.
معیار های انتخاب دوست در نوجوانی ۱) مجاورت و نزدیکی مکانی: شاید مهم ترین عامل انتخاب دوست، نزدیک بودن به یکدیگر است.
به عقیده مورفی، مدرسه و محیط زندگی فرصت های مناسبی برای انتخاب دوست در دوره نوجوانی فراهم می کنند.
در بیشترین این دوستی ها، نوجوان ترجیح می دهد که دوست، منحصر به خودش باشد و فرد دیگری در این ارتباط عاطفی مشارکت نداشته باشد.
۲ ) سازگاری و جاذبه بدنی: دوره نوجوانی دوره زیباپسندی و توجه به ظاهر خود و دیگران است.
از این رو معمولا نوجوان افرادی را از بین همسالان به عنوان دوست بر می گزیند که اندام جاذبی دارند و زیباتر به نظر می رسند.
برای انتخابش عاقل باش دوستان و همسالان، یکی از مهمترین عوامل موثر در رشد و تکامل شخصیت آدمی در دوران نوجوانی به شمار میآیند.
به عقیده "موریس دبس"، دوستیهای این دوران باعث کسب تجاربی میشود که در توسعه شخصیت نوجوان نقش دارد.
این تجارب باعث ایجاد دوستیهای عاقلانهتری در دوران بزرگسالی میشود؛ دوستیهایی که بر اساس علاقه و اعتماد متقابل استوار است و اولین احساس نوعدوستی را در نوجوان برمیانگیزد.
دوستیهای دوران نوجوانی براساس یک نیاز اجتماعی و برای ایجاد روابطی سالم و سازنده است...
کمک به ابراز خود در دوران نوجوانی، شخصیت اجتماعی نوجوان در حال شکل گرفتن است و بر این اساس، رفاقت نقش عمدهای در اجتماعی شدن او ایفا میکند.
دوستان و همسالان، نوجوان را در «ابراز خود» یاری میدهند؛ چرا که یکی از نیازهای مهم این دوره، نیاز به ابراز خود است؛ رفتاری که فرد به وسیله آن تواناییها، اندیشهها، اعتقادات، عواطف و احساساتش را به سایرین ابراز میکند.
دوستان و همسالان زمینه ممکن را برای فرد فراهم مینمایند زیرا آنها در معاشرت با یکدیگر در مورد افکار و عقاید خود آزادانه گفتگو میکنند و تواناییها و قابلیتهای خود را ظاهر میکنند.
فقدان چنین مهارتهایی در نوجوان موجب میشود که او در ارتباطات اجتماعیاش با مشکلات جدی روبهرو شود؛ به طور مثال بسیاری از این نوجوانان تمایلی به بحث و گفتگو در جمع ندارند که ناشی از ترس از ابراز خود و واکنشهای دوستان و همسالان در دوران کودکی و نوجوانی است.
دوستان و همسالان، نوجوان را در «ابراز خود» یاری میدهند؛ چرا که یکی از نیازهای مهم این دوره، نیاز به ابراز خود است؛ کمک به تصمیمگیری دوستان و همسالان بر تصمیمگیری نوجوان تاثیر میگذارند.
بهطور کلی، دوره نوجوانی، دوره آزمایش و خطاست؛ دورهای که نوجوان تصمیمات خود را در زمینههای مختلف تغییر میدهد.
ممکن است یک نوجوان ماهها برای انتخاب یک سبک مطلوب آرایش موی سر، شیوههای متفاوتی را آزمایش کند و نظر دوستانش را با حساسیت ویژهای مورد توجه قرار دهد.
نوجوان به نگرشها و نظریات دیگران و به خصوص دوستانش درباره خود اهمیت زیادی میدهد.
او با دریافت مستقیم و غیرمستقیم نظریات دوستان درباره خودش و همچنین در جریان مقایسه ویژگیهای خود با آنها، به شناختهای جدیدی از ابعاد وجودی خویش میرسد.
این شناختها موجب پیدایی تصویر جدیدی از خود میشود.
همین دوستان و همسالان نیاز به محبت کردن و محبت دیدن نوجوان را به طور مکفی تامین میکنند.
همچنین گروه دوستان و همسالان انجام بعضی از فعالیتها را برای نوجوان آسان کرده، جرأت و شهامت وی را تحریک میکنند و احساس نوعدوستی نوجوان را تقویت کرده و او را در رسیدن به استقلال عاطفی عقلانی یاری میدهند.
پایه دوستیهای عاقلانه مطالعات نشانگر این است که گروه همسالان و دوستان، بسیاری از نیازهای نوجوان را تامین میکنند که یکی از مهمترین آنها نیاز به محبت کردن و محبت دیدن است و موارد دیگری از قبیل تقویت نوعدوستی و رسیدن به استقلال را نیز میتوان متذکر شد.
این تاثیرات مثبت در صورتی قابل دریافت است که اولا اهداف گروههای دوستی سازنده بوده و جنبه بزهکارانه نداشته باشند، ثانیا والدین نقش خود را در مقابل نوجوان و دوستانش به خوبی ایفا کنند و به جای قرار گرفتن در مقابل آنها در کنار آنها حرکت کنند.
مشارکت گروهی تاثیر گروه همسالان تنها به دوستی ختم نمیشود و میتواند در درس خواندن یا نخواندن، لذت بردن از درس یا احساس منفی از درس خواندن تاثیرگذار باشد البته به شرط اینکه با یک برنامهریزی واحد (به صورت گروهی) درس بخوانند، سعی کنند مطالب درسی را برای همدیگر تشریح کنند و مطالب درسی را به نوبت به همدیگر درس بدهند.
در حالی که امتحان به اکثر بچهها و به میزان مختلف استرس وارد میکند، برای گروهی درس خواندن در تقویت روحیه آنها میتواند نقش به سزایی داشته باشد.
دانشآموزان میتوانند نگرانیها و ضعفهای درسیشان را با همدیگر در میان بگذارند و از فشار روانی و اضطرابشان کم کنند.
آنها وقتی در صحبت با دوستانشان متوجه میشوند که مثل همدیگرنگرانیها و ضعفهای درسی مشترک دارند، احساس آرامش و اعتماد به نفس بیشتری میکنند.
اگر بخواهیم درباره تنها نقص این روش هم بگوییم صحبت کردن با همدیگر و خاطرهگویی است که با نظارت غیرمستقیم یک بزرگتر قابل حل است.