ستارهبینی٬ اَختَربینی یا تَنجیم بررسی رابطه زادروز افراد و ویژگیهای شخصیتی آنها از طریق ارتباط دادن آن به اجرام آسمانی میباشد. در این شبه علم با محاسبه نموداری موسوم به زایچه که نحوه قرارگیری خورشید و سیارات در صورتهای فلکی را در زمان زایش فرد نشان میدهد، سعی بر پیشگویی سرنوشت و ویژگیهای اخلاقی فرد میشود. کتابهای عامهپسند بسیاری در این زمینه نوشته شده است از قبیل طالعبینی و غیره. به عقیده کارل گوستاو یونگ بخش قابل ملاحظهای از ستارهبینی (طالعبینی) بر پایه فرافکنیهای ناخودآگاهانه و احتمالاٌ همزمانانگاری تصاویر بسیار عاطفی در آسمان شب بوده است.
اخترشناسی
اخترشناسی یا نجوم بخشی از دانش فیزیک است که به بررسی و روشنگری دربارهٔ رویدادهای بیرون از کرهٔ زمین و جو آن میپردازد. این دانش به مطالعهٔ خاستگاه، فرگشت (تکامل)، و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی پیکرههایی که در آسمان رصد میشوند (و فرای زمین قرار دارند) پرداخته و فرآیندهایی که با آنها پیوند دارند را میپژوهد.
اخترشناسی یکی از اندک دانشهایی است که علاقهمندان ذوقی و غیرحرفهای (آماتور) هنوز در آن نقش مهمی ایفا میکنند، بهویژه در کشف و زیرنظر داشتن پدیدههای زودگذر. دانش اخترشناسی را نباید با ستارهبینی یا تنجیم اشتباه گرفت. ستاره بینی یک «شبه علم» است که میکوشد سرنوشت افراد را به وسیلهٔ ردگیری مسیر پیکرههای آسمانی پیشبینی نماید. با آنکه این دو رشته یعنی اخترشناسی و ستاره بینی هر دو خاستگاهی مشترک دارند، ولی تفاوت زیادی میان آنهاست.
دانشهای مرتبط با اخترشناسی
ستارهشناسی یا اخترشناسی ستارهای : بخشی از دانش اخترشناسی که به بررسی ستارگان میپردازد.
نجوم رصدی
زیستاخترشناسی: دانش بررسی پیدایش و فرگشت (تکامل) سامانههای زیستی در کیهان.
اخترسنجی: دانش بررسی جایگاه پیکرهها; و اجرامِ فلکی در آسمان و دگرگونی در جایگاه آنها. این دانش به تعریف سامانهٔ مختصاتی برای شناسایی جایگاه پیکرهها بهکار میرود و همچنین به مسئلهٔ جنبششناسی پیکرهها در کهکشان ما میپردازد.
کیهانشناسی: دانش بررسی سراسر کیهان و فرگشت آن.
اخترشناسی کهکشانی
اخترشناسی فراکهکشانی: دانش بررسی پیکرهها (معمولاً کهکشانها) در بیرون از کهکشانِ ما.
اخترشناسی سیارهای: سیارهشناسی، شناخت و بررسی چگونگی تکوین سیارات بَرگِردِ ستارگان مادر.
رصدگر
کسی که آسمان (به طور خاص پدیدههای نجومی) را رصد میکند رصد گر میگویند. رصد به معنای دیدن است. واژه ی نپاهشگر یا نپاهنده هم برای این کار وجود دارد.
ستاره
خوشه پروین.
ستارگان کرههای سوزانی از گاز میباشند که بر خلاف سیارات خود منبع نوراند. انرژی ستارگان ناشی از واکنشهای هستهای است. ماده اصلی تشکیل دهنده بیشتر ستارگان هیدروژن است. هیدروژن موجود در ستارگان طی فرآیند همجوشی هسته ای به هلیوم تبدیل میشود و در حین این واکنش گرما و نور بسیار زیادی تابش مییابد.هر ستاره دارای دوره عمر میباشد که بسته به نوع ستاره متفاوت است. ستارگان حجیم با نور بیشتر و حرارت زیاد عمر کوتاهتری نسبت به ستارگان کم نور و کوچک دارند. پایان عمر هر ستاره بستگی به میزان ذخیره هیدروژن در آن دارد. زمانی که هیدروژن درون ستارهای پایان یابد هلیوم تبدیل به سوخت اصلی میشود و میسوزد. سوختن هلیوم سبب ایجاد گرمای بسیار زیادی میشود که تا آن زمان در ستاره پیش نیامده بوده است. این گرمای زیاد سبب انبساط ستاره میشود و حجم آن را چند برابر میکند. مثلاً اگر زمانی خورشید شروع به سوزاندن هلیوم کند آنقدر انبساط مییابد که زمین در حجم زیاد آن محو میشود! این انبساط تا سر حد مریخ ادامه پیدا کرده و سپس متوقف میشود. مرحلهٔ بعدی بستگی به نوع ستاره دارد. ستارگان عظیم پس از این مرحله آنقدر انبساط یافتهاند که دیگر نمیتواند جاذبهای روی سطوح بیرونی خود داشته باشند. پس از آن این ستارگان منفجر شده و تبدیل به نواختر میگردند. هرچه ستاره بزرگتر میزان نواختر بزرگتر. غولها تبدیل به ابرنواختر میگردند. پس از آن این ستارهها بسته به نوع نواختر ادامه عمر میدهند. نواختران معمولی تبدیل به کوتوله شده و عمری طولانی را آغاز میکنند. اما ابر نواختران در خود فرو میریزند و ستارگان بسیار کوچک و حجیمی به نام ستارگان نوترونی بوجود میآورند.این ستارگان عمر طولانی دیگری در پیش خواهند داشت. بعد از آن کوتولهها یا کوتولههای سفید تبدیل به کوتوله سیاه شده و تا آخر جهان زندگی خواهند کرد.
واژه ستاره در زبان پهلوی به ریخت stârag و اَختَر آمده بود.
به گروهی از ستارگان که با نیروی گرانش به هم پیوستگی داشته باشند خوشه ستارهای میگویند.
بعد (ستارهشناسی)
در دانش ستاره شناسی، در اصطلاحات دستگاه مختصات آسمانی، به طول جغرافیایی بُعد گفته می شود.
متداولترین دستگاه مختصات، عبارت است از تصویر طول و عرض جغرافیایی کره زمین بر آسمان. درست در راستای استوای زمین، استوایی آسمانی در فضا تجسم میشود که آن را معدلالنهار نام گذاردهاند. همچنین درست در بالای قطبهای زمین قطبهایی در آسمان فرض می شود به نام قطبهای آسمانی. با بهره گیری از این مفاهیم کره ای به نام کره آسمان در پیرامون زمین پنداشته می شود که این مختصات بر روی آن مشخص می گردد. در این مختصات به جای طول جغرافیایی اصطلاح بعد و بجای عرض جغرافیایی اصطلاح میل بکار می رود. با بهره گیری از مختصات آسمانی، هر نقطه از آسمان را می توان مشخص کرد. حروف یونانی آلفا و بتا به ترتیب برای نشان دادن بعد و میل بکار می روند. بعد کوچکترین زاویه بین دایره ساعت صفر و یک شی آسمانی معین است. بعد مانند زمان بر حسب ساعت و دقیقه بیان میشود. نقطه صفر بُعد نقطه اول حمل یا نقطه برابران بهاری میباشد.
ستارهشناسی در ایران
دوران پیش از اسلام
دانش ستارهشناسی در ایران مانند دیگر نقاط جهان پیشینه طولانی دارد. به راستی از آن جا که ابزار کار آن آسمانی پاک و دو چشم تندرست خداداد است، از نخستین علومی است که بدست انسان مورد توجه قرار گرفته است.
برخی برخی از نقوش تخت جمشید را نشانهای از آشنایی سازندگان آنها با اخترشناسی میدانند؛ از این میان است
نقش حمله شیر به گاو که در بسیاری حجاری های تخت جمشید هست.
مطالعاتی هم روی جهت گیری چهارطاقیهای بجا مانده از آتشکدههای کهن نشان داده است که میتوان رابطههایی میان ساختمان آنها و طلوع و غروب اجرام سماوی یافت.
ولی از دوران پیش از اسلام به جز کتاب زیج شهریار سند مکتوبی بر جای نمانده است. ابوریحان بیرونی در کتاب "آثارالباقیه عن القرون الخالیه" اطلاعات نغزی درباره باورها اقوام گذشته درباره اخترشناسی ارایه کرده است.
متن پررنگ== دوران پس از اسلام == ستاره شناسان ایرانی بزرگ ستاره شناسان اسلامی را پایه ریزی میدهند. پس از دوران خلافت مامون که دارالترجمه نامی خود را برای برگردان آثار علمی ملل گوناگون بنیاد نهاد، پیشرفت اخترشناسی بمانند علوم دیگر سرعت فراوانی گرفت.
نخستین محاسبات دقیق قطر زمین در همین زمان و بدست برادران بنوشاکر انجام گرفت. (توضیحات بیشتر در کتاب" تاریخ اخترشناسی اسلامی" بدست نللینو.)
یکی از انگیزههای توجه ویژه به اخترشناسی در دوران اسلامی تعیین سالنامه و اوقات شرعی است که نیازمند مشاهدات و محاسبات دقیق ستارهشناسیی است. "هندسه کروی" که بدست ابوالوفای بوزجانی شناسایی شد این محاسبات را به گونه بزرگ تسهیل کرد.
به گونه سنتی در دربار شاهان و امرای ایرانی همیشه شاعران و منجمان سلطنتی وجود داشتند و این امر به رونق پیشه منجمی میافزود. البته از رایزنی منجمان برای تعیین زمانهای سعد و نحس بهره گیری میشد؛ ولی خود این امر نیازمند
[[مدیا:مدیا:مثال.ogg]] سالهای متمادی تحصیل و مطالعه بوده است.
زیجهای بسیاری در دوران اسلامی نوشته شدهاند که واپسین آنها در سده ۱۸ میلادی و در هند تهیه شده است.