فلسفه حجاب
فلسفه حجاب از مسائل مهمی است که آگاهی از آن می تواند یکی از پایه های تحقق فرهنگ پوشش اسلامی گردد و به آن عمق و معنا بخشد. زیرا به این سئوال مهم بانوان که «چرا باید باحجاب باشیم» پاسخ می دهد. پوشش دینی از فلسفه های متعددی برخوردار است که به طور مستقل مورد بررسی قرار می گیرند.
الف- ارزش والای زن
زن از دیدگاه اسلام دارای شخصیتی شایسته و رسالت و موقعیتی الهی است که می تواند مدارج کمال را طی کرده و به مراتب عالی انسانیت بار یابد و مصداق تحقق فلسفه خلقت یعنی خلیفه خدا گردد. وجود زن، زینب بخش آفرینش انسان است و افق روح او تجلی گاه رحمت. دامن زن، مدرسه بشر است و کمالِ مرد بدون او ممکن نیست. زن مظهر ظرافت و جمال آفرینش است. اصلاح جامعه در گرو تقوای زن و محیط خانواده کلاس درس اوست و بر همین اساس زن مربی بشر است و می تواند با تربیت فرزندی امتی را رهائی بخشد.
حال جایگاه والای این گوهر آفرینش اقتضا دارد که در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزش های او حفظ شود و این است فلسفه پوششی که خدای حکیم برای ناموس خلقت واجب کرده است.
فلسفه نگهبانی و پوشش اشیاء، ارزش آنهاست و هر قدر افزایش یابد درصد محافظت از آنها بیشتر می شود به گونه ای که جواهرات، اسناد و اوراق بهادار در مطمئن ترین و محکمترین جا نگهداری می شوند. زن هم که گوهری گرانبهاست باید خود را در صدف حجاب نگهداری کند. از آنچه بیان شد معلوم می گردد فلسفه حجاب حفظ ارزش والای زن است و از همین رو است که خداوند پوشش دینی را بر او واجب و نگاه به بدن و موی سر او را حرام فرموده است.
خانم «فاطمه دولان» استاد مسلمان انگلیسی زبان در ایران می گوید: من به عنوان کسی که در کشور غربی زندگی کرده است می فهمم که فلسفه حجاب چیست؟ وجود حجاب باعث می شود که زن ارزش خود را از حد یک کالای تجارتی و یا وسیله ای برای بهره دهی بیشتر، بالا ببرد و هم خود برای خویش ارزش قایل باشد و هم جامعه را وادار به احترام کند[1].
زن اگر موقعیت خود را در نظام آفرینش بیابد، حقیقت و ارزش خود را درک کند، بداند از کجا آمده است، در کجا قرار دارد و به کجا می رود از پوشش دینی به عنوان یک نیاز جدی خود بهره می گیرد و هرگز جامعه را صحنه نمایش تن و تحرکات جنسی خود قرار نمی دهد.
1- نکته عرفانی:
ای گوهر آفرینش! زن چه نیکو مقامی دارد که فاطمه از افق او تجلی کرد و مریم و زینب از آسمان او درخشیدند و آسیه و خدیجه از هستی او طلوع کردند. پس گوهر وجود خود را به صدف حجاب زینت بخش که حجاب اسلامی از جلوه های زیبای بندگی است.
ب- امنیت و آرامش زن
نفس آدمی دریائی از تمایلات و خواسته های اوست که مهمترین آنها به خوراکیها، امور جنسی و مال و جاه مربوط می شود و بدون شک بالاترین خواسته های مردان تمایل به جنس زن است. در سخنان عرفا آمده است:
اعظم الشهوه شهوه النساء[2]
بزرگترین خواسته مرد رغبت به زنان است.
ارائه زیبایی ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان دامن می زند و آنها را به یک کانون جدی خطر مبدل می سازد که به سلب امنیت و آرامش زن منتهی می گردد. آنچه می تواند از این ناامنی پیشگیری کند پوشیدگی زن از چشم های گرسنه نامحرمان است که با حجاب کامل اسلامی عمل خواهد شد. پوشش دینی پیام عفت، شخصیت و خداترسی زن مسلمان است و مردان جامعه نه تنها به چنین بانوئی چشم طمع نخواهند داشت که پاکی و نجابت او را می ستایند. و از طرفی بدن و اسرار زیبائی های او در سایه حجابی که دارد از چشم نامحرم پوشیده خواهد بود. در این صورت است که زن در سنگر حجاب خود از تیر نگاه های زهرآلود و سخنان آزار دهنده و برخوردهای اراذل جامعه مصون خواهد بود و امنیت و آرامش درونی او برقرار خواهد شد.
جسم فروپوش چو دُر در صدف تا نشوی تیر نگاه را هدف
قرآن کریم با اشاره به این فلسفه حجاب فرموده است:
یا ایها النبی لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین[3].
ای پیامبر! به زنان و دخترانت و زنهای مؤمنان بگو خود را با مقنعه بلند (چادر) بپوشانند که این پوشش برای آنکه به عفت شناخته شوند بهتر است تا (از تعرض هوسرانان) آزار نبینند.
2- نکته عرفانی:
خواهرم! دنیا خراب آبادی است که هر نقطه آن به مینهای شیطان و نگاه های آلوده ناامن گشته است. اما فرشته های حجاب در محفل انس و یاد خدا در امنیتی به سر می برند که دیگران از طعم آن بی خبرند.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل[4]
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
ج- سلامت نسل
تحریکات جنسی که در حواس پنجگانه آدمی به وجود می آید بر روی سیستم تولیدنسل او نقش مؤثری دارد. دانشمندان معتقدند تحریکاتی که در چشم به وجود می آید بر غده هیپوفیز که غده کوچکی در زیر مغز است اثر می گذارد. این غده شش هورمون تولید می کند که سه نوع آن بر روی سیستم تولیدنسل تأثیر دارد. نگاه به زنان بدحجاب و فیلم های محرک که چنین اثری را به همراه دارد در نهایت به تأثیر منفی در فرزندان و اختلالات وراثتی منتهی می شود.[5]
حضرت شعیب (علیه السلام) یکی از دختران خود را به عقد حضرت موسی (علیه السلام) درآورد و مقرر گردید که او مدت هشت یا ده سال در خدمت حضرت شعیب (علیه السلام) باشد. وقتی مدت خدمتگزاری به پایان رسید عرض کرد: می خواهم به وطن خود مراجعت نمایم آیا چیزی به من خواهی داد؟
شعیب فرمود: همه گوسفندان سیاه و سفیدی که امسال زاییده می شوند از آن تو باشند. وقتی موسی (علیه السلام) می خواست گوسفندان را جفت گیری دهد پوست بخشی از عصای خود را کند و قسمت های را به حال خود واگذارد و آن را در وسط آغل گوسفندان فرو برد و بر آن پارچه ای سیاه و سفید انداخت و سپس گوسفندان نر را به سراغ ماده می فرستاد. گوسفندان نر به این چوب و پارچه سیاه و سفید می نگریستند و جفت گیری می کردند و در نتیجه نوزاد آنها جملگی سیاه و سفید زاییده شدند.[6]
با توجه به آنچه بیان گردید زنان و دختران خود نما تأثیر ناروا و غیرقابل بخششی را بر سلامت نسلهای اجتماع خواهند گذارد که آنها خود از اختلالات وراثتی آن بیزارند و فلسفه حجاب دینی پیشگیری از چنین آثاری است.
پوشیدگی زن مهر تأیید عفاف اوست.
پایه های حجاب
پوششی که اسلام آن را به عنوان یک حکم شرعی اعلام کرده است یک عمل ظاهری و گسسته از عوامل، پایه ها و فرهنگ پوششی اسلام نیست بلکه حجاب خیمه عفاف بانوانی است که آن را بر پایه های خود استوار کرده اند و چنانچه این پایه ها در وجود هر خانمی بوجود آید حجاب دینی او به طور طبیعی شکل خواهد گرفت در غیر این صورت به عنوان یک عمل خشک فیزیکی مطرح خواهد بود که همواره در معرض تزلزل است.