دانلود تحقیق دوران پیغمبری عیسی

Word 37 KB 10246 16
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • دوران پیغمبری عیسی عیسی مانند کودکان دیگر نشو و نما کرد و همچون پسران دیگر بحدجوابی رسید ، ذولی نور فضیلت در سیمایش میدرخشید ، و آثار نبوت در رفتار و کردارش نمودار بود ، از جمله آنکه چون با همسایگان و همگنان خود ببازی می پرداخت ایشان را از آنچه می خورند و در خانه های خود ذخیره می کنند خبر می داد ، و چون نزد معلم دهکده می رفت و در حضورش می نشست سلوکش با شاگردان دیگر متفاوت بود ، بلکه با توجه مخصوص و اهتمام تمام بسخنش گوش فرا می داد و پیش از آنکه معلم درسی را آغاز کند درباره آن درس سخن می گفت ، و مسائلی در آن خصوص از او می پرسید ، و هیچ نکته را از یاد نمی برد و هیچ مسئله را از نظر دور نمی داشت .

    عیسی هنوز از سن دوازده ، یالگی در نگذشته بود که همراه مادرش به بیت المقدس رهسپار شد .

    ولی اوضاع شهر و جمعیتهای گوناگون و مناظر با شکوه ، و اوضاع فریبنده اجتماع او را شیفته و مفتون نمی ساخت ، و با وجود آنکه حد عمرش بر حسب عادات مستلزم بازی و کارهای کودکانه بود ، از بازی چشم می پوشید ، و در حوزه های درس و علم وارد می شد و از سر چشمه معرفت و منبع حکمت می نوشید و پیوسته وقت خود را با دانشمندان ، و بشنیدن سخنان ایشان می گذرانید .

    عیسی چون بحلقه علماء بنی اسرائیل در آمد ، با دقت تمام سخنان کاهنان را ضبط می کرد ، و آراء افکارشان را بخاطر می سپرد همچنین ایشان نیز در سخنان و آراء افکار او توجه و دقت می کردند ، تا کار بجائی کشید که چون عیسی لب بگفتار می گشود ، سخنش را تصدیق می کردند و با افکار و آرائش میگرویدند و در حضورش چنان ساکت می نشستند که گوئی مژه بر هم نمی زنند .

    طلولی نکشید که عیسی با قوم بحتجاج پرداخت و در برابر عقائد باطلشان تیغ حق از نیام بر آورد .

    و این جرات و شجاعت ، کینه و خشم بعضی از قوم را برانگیخت و علماء بنی اسرائیل چون در برابر دانش و حجتش فروماندند بدشمنی و آزارش برخاستند زیرا پیش از آن سابقه نداشت که احدی بمناظره و احتجاجشان اقدام کند یا شنونده ای در حضورشان لب بچون و چرا بگشاید .

    عیسی از خشم و کینه قوم نیندیشید بلکه سوالات مشکل ومسائل معضل خود را مانند باران بر سرشان می بارید و عرصه را برایشان تنگ می ساخت یکروز احتجاج و مناظره عیسی با علمای بنی اسرائیل چنان او را سر گرم و شیفته کرد که او را از یاد صرف طعام و نوشیدن آب منصرف ساخت مادرش مدتی در انتظار بماند ولی عیسی برنگشت پس در همه جا از او جستجو کرد ولی اثری از او ندید و سرانجام با یاس و نومیدی بقرگشت .

    چون مریم از زحمت جستجو خسته و آزرده شد فکر کرد که شاید عیسی همراه یکی از خویشن و آشنایان بدهکده باز گشته ، پس در پی او بدهکده رفت ، وهر سو بتفحص پرداخت و از حال و کارش جستجو کرد ولی هیچ خبر و اثری از او نیافت ، پس بناچار به بیت المقدس بازگشت تا دوباره در آنجا کاوش و تفحص کند ، و با دقت بیشتری بجستجو پردازد .

    این دفعه مریم کار تحقیق و تفحص را کامل ساخت و از همه جا خبر گرفت و در همان حال که از اینسو به آن سو و از این کو به آن کو به سراغ فرزندش می رفت ، او را بدید که در سلک علماء و زمره دانشمندان در آمده و در دریای بحث و احتجاج و مناظره و محاوره غوطه ور است و قوم را زیر ساعقه بیان و در میان طوفان حجت و برهان خود قرار داده است مریم از دیدن آن منظره مدهوش و متعجب شد ، و او را پیش خود خواند و از علت بخانه نیامدنش بپرسید و بر غیبت بیسابقه توبیخش کرد ، و شرح پریشانی خود را برایش توضیح داد ، و چون توبیخ و مواخذه را بپایان برد عیسی در جواب گفت : من شیفته مناظره و سرگرم مجادله با علماء بودم و از تو پوزش می طلبم .

    پس از آن همراه مادرش بناصره برگشت ، و چون سی سال از عمرش بگذشت ، فرشته وحی بر او نازل شد ، و دوره نبوت و مرحله رسالتش آغاز گشت .

    سپس انجیل را که مصدق تورات بود از پروردگار دریافت کرد ، و پیغمبری خود را بر مردم اعلام نمود و ایشان را بشریعت خود بخواند ، و کوشید تا یهود را از گمراهی باز آرد و براه راستشان هدایت کند زیرا ایشان از راه مستقیم منحرف شده و تورات را تحریف کرده بودند و جز جمع مال و اندوختن سیم و زر هدف و مقصودی نداشتند و از این جهت مردم فقیر و بینوا را وارد می کردند که صدقات و نذرهای خئد را تقدیم معبد کنند و هدایا و تحفه های خود را بایشان بسپارند ، تاسیل طلا بجیب و صندوق ایشان سرازیر شود ، هر چند مردم بیچاره در کمال فقر و شدت اجتیاج باشند و پدران درمانده و فرزندان بینوایشان از قوت لایموت و ضرو ریات زندگی بی نصیب و محروم بمانند و لقمه نان و ساتر عورتی نداشته باشند .

    در میان یهود جماعتی بودند که رستاخیز را انکار می کردند و زندگی پس از مرگ را بعید می شمردند و حساب و عقاب را تکذیب می کردند و گروهی دیگر شیفته لذتهای فانی و زروزیور این جهانی بودند و در گرداب شهوات و منجلاب منکرات و منهیات فرو رفته بودند و سوء اعمال خود را از مردم مستور می داشتند ولی از خدا شرم نمی کردند و برای فریفتن و شکار کردن عوام تظاهر و ریا را پیشه می ساختند .

    حال مردم بر اینمنوال بود که ستاره دعوت و آفتاب شریعت مسیح بدرخشید ، و خدا او را مبعوث کرد تا ایشان را از منجلاب رذائل و پرتگاه شهوات برهاند پس عیسی برای نجات و هدایت قوم از هر دری وارد شد ، و بهر وسیله ای متوسل گشت .

    عالم نمایان و مدعیان روحانیت بنی اسرائیل احساس کردند که موجی مهیب وسیلی غریب بسوی ایشان رو می آورد و بنیاد حیات و حیثیاتشان را تهدید می کند .

    اینک عیسی است که شهوترانیهاشان را بباد انتقاد گرفته ، و زراندوزی و دنیا پرستی هاشان را بشدت نکوهش و توبیخ می کند و پرده از اسرارشان بر می دارد و ریا کاری هاشان را بمردم نشان می دهد پس ناچار جبهه نیرومندی در برابرش آراستند و یکباره با شدت هر چه تمامتر بتکذیبش برخاستند .

    عیسی باجتماع و هجوم قوم اعتنایی نکرد و از مقابل ایشان گاهی واپس ننهاد بلکه در مبارزه پافشاری کرد ، و از ترویج حق و صدوق باز نایستاد و در میان قصبات و قراء گردش کرد و همه جا بدعوت مردم پرداخت و روسادیهای قوم راعلنی ساخت .

    مردم دهکده ها بر صحت دعوت و حقیقت نبوتش نشان و اعجازی خواستند پس خدا او را بمعجزه با هروحجت ظاهر تایید فرمود ، چنانکه مرغانی از گل می ساخت و خداوند بآنها جان می بخشید تا بپرواز می آمدند و کور مادر زاد و مبتلا یان ببرص را معالجعه می کرد و مردگان را باذن خدا زنده می ساخت .

    شک نیست که اینگونه امور از حدود توانائی بشر بپروست و هیچکس جز بتایید الهی قادر بر چنین اعمال نیست ولی قوم با وجود مشاه9ده این آیات بطغیان و عصیان ادامه دادند و در گمراهی اصرار ورزیدند و کافران گفتند : این اعمال جز سحر و شعبده نیست .

    پس از آن دعوت عیسی با گوشهائی حق نیوش و دلهائی هدایت جوی تصادف کرد و بسیاری از مردمی که دنیا ایشان را نفریفته بود و چشم و دل را بمتاع فانی وزایل آن ندوخته بودند بدعوتش گرویدند و غیرت و حمیت دینی عیسی را بر آن داشت که بر قلعه نیرومند روحانی نمایان حمله ای سخت برد پس بسوی بیت المقدس رهسپار شد ، و از فرصت روز عید و موقع اجتماع قوم استفاده کرد و دعوت خود را بر زائرین و مسافرینی که از اطراف شهرها و دهکده ها در بیت المقدس اجتماع کرده بودند اعلام کرد .

    جمع زیادی کرد او فراهم شدند و دل بمنطق نافذ و آسمانیش باختند و از این رهگذر اتباع و انصارش فراوان شدند .

    این پیش آمد ، کینه کاهنان را برانگیخت و آتش خشمشان را مشتعل ساخت و ایشان را بچاره جوئی و جستجوی خلاص از فشار او تحریک کرد ولی با وجود این موفق با آزارش نشدند زیرا خدا او را بحفظ و حراست و تایید و نصرت خود وعده داده بود از اینرو مکرکاهنان در برابر اراده نیرومند الهی تاب معارضه و مقاومت نیاورد .

    مائده عیسی در میان قصاب و قراء براه افتاد و بدعوت مردم تژادامه میداد و می خواست که قصرها ی ظلم و بیداد را ویران سازد و آثار شرک و فساد را ناپدید کند .

    و در این سفر حواریون همراه او بودند و او را کومک میدادند و در غم و شادی و رنج و راحت با او شریک و سهیم بودند ، و غم و اندوهش را تخفیف می داند و در تجمل مشکلات سفر و سختی زندگی با او همدردی می کردند و او را از چشم رقیبان - که مانند سایه در پیش روان بودند - محفوظ می داشتند و البته ایت تعاون و مددکاری از حواریون بسیار موثر و پر ارزش بود ، زیرا عیسی از خاندانی بود که یاران و اعوان کم داشت و شعله عصبیت خانوادگی در آن فرو مرده و افسرده بود و پیداست که عصبیت خانوادگی در رفع تعدی و مبارزه با ستمکاران بسیار موثر است همانطور که قوم شعیب به پیغمبر خود می گفتند اگر قبیله یا خویشات نمیبودند هر آینه تراسنگشار میکردم زیرا تو به تنهائی در برابر ما نیرو و قدرتی نداری !

    عیسی و یارانش چندی در دهکده ای اقامت می کردند آنگاه بدهکده دیگر کوچ می کردند و در منزل سوم کمی می ماندند و بجانب قریه دیگر رهسپار می شدند تا سرانجام روزی به بیابانی پهناور رسیدند که خشکی و بی آبی سراسر آنرا فرا گرفته بود و گرسنگی ایشان را از پا در آورده و کاههاشان از تشنگی خشکیده و خستگی نیروی بدنشان را فرو کاشته بود پس بدون آب و غذا در آنجا منزل کردند ، و درباره وضع حال و طرز دعوت خود بگفتگو و مشاوره پرداختند تا مگر بهترین راه را برای نشر دعوت و غلبه بر مشکلات و شدائدی که در پیش داشتند بیابند .

    و برای افراد از دامها و مکرهای دشمنان که در کمین ایشان بودند اندیشه ای کنند عیسی در همه این احوال روح امیدواریشان را تقویت می کرد و آتش اراده و عزمشان را مشتعل می ساخت آلام و رنجهاشان را تخفیف میداد و با غمدید گانشان همدردی و مواسات می کرد ، و آن گاه بحل مشکلات و تسهیل معضلاتشان می پرداخت .

    حواریون اگر چه برسالتش گواهی داده و به پیغمبریش گرویده بودند و زیر پرچمش اجتماع کرده و در راه یاریش فداکاری می کردند ولی باز بکسسی که ایمانشان را تقویت کند و بریقینشان بیفزاید احتیاج داشتند پس این خواهش در دلهاشان بهیجان آمد ، تا آنجا که پرده از کار برداشتند و گفتند : ای عیسی ، آیا پروردگارت می تواند که خوانی از آسمان بر ما نازل کند ؟

    البته این خواهش حواریون از جهت شک در قدرت خدا یا طعن در نبوت عیسی نبود ، بلکه مانند خواهش ابراهیم در خصوص احیاء مردگان برای اطمینان خاطر و آرامش دل بود .

    عیسی با حال تعجب از سوال و بیم از مال کار ایشان گفت : اگر ایمان دارید از خدا بپرهیزید و از پیشنهاد اینگونه معجزات و تقدیم این قبیل اقتراحات اجتناب کنید تا کارتان بفساد نکشد آیا دیدن آنهمه معجزات دلهاتان را اطمینان نبخشید ؟

    و بیماریهای روحتان را اعلاج نکرد ؟

    همانا که این سخن حاکی از عناد و مکابره است .

    حواریون روح افروخته عیسی را تسکین دادند و حقیقت امر را بر او آشکار ساختند و گفتند : ما در ایمان خود صادق و در عقیده خود مخلصیم و منکر آیات و معجزات تو نیستم و هیچگونه شک و تردید در پیغمبریت نداریم ، و این خواهش را از آنجهت کردیم که برای ما متضمن فضل و رحمتی است و می خواهیم از آن خوان استفاده کنیم زیرا و خود از گرسنگی شدید ما با خبری ، و میدانی که ما وسیله فرونشاندن سوز معده و رنج گرسنگی نداریم .

    ما قدرت الهی را بدلیل قاطع و برهان لا مع دریافته ایم و آیاتش را از رهگذر قرائت صفحات کتاب آفرینش شناخته ایم و بر سالت تو تصدیق داریم ولی اگر این معجزه را نیز بر معجزات پیشین بیفزائی بر اطمینان قلب و نیروی یقین و ثبات ایمان ما خواهد افزود .

    ما میدانیم که تو در دعوتت صادقی ، از پروردگار ما وحی می گیری و خدا ترا یاری می کند و دامن نعمتش را بر تو میگسترد ولی معجزات گذاشته ات زمینی بود و این اعجاز که ما می طلبیم آسمانیست و رد نظر ما بزرگتر و عجیب تر از معجزات دیگر است و با این معجزه ایمان ما افزونمی گردد و بر تعداد گروندگانت افزوده می شود .

    پس چون اصرار حواریون را بدید دانست که خواهش ایشان از راه شک و عناد نیست بلکه از روی حسن نیت و صدق سریرت سخن می گویند از اینرو دست بآسمان برداشت و گفت : ای خدا ، ای مالک ملک ، و ای مدبر آسمان و زمین ، و ای عهده دار کارهای خلق ، و ای فراهم کننده امور بندگان مائده ای از آسمان بر ما نازل کن که برای آغاز و انجام ماعید و جشنی و از جانب تو آیتی باشد و ما را از آن روزی ده زیرا تو بهترین روزی دهندگانی .

    خدا دعای عیسی را مستجاب کرد و زاری و تضرعش را بپذیرفت و گفت : من مائده را بر شما فرو می فرستم تا ایمان حواریون بتو افزون شود و اطمینانشان به نبوت فزونی گیرد ولی باید بدانند که این انعام حجت را برایشان تمام می کند پس هر کدام از ایشان بعد از مشاهده این معجزه کافر شود او را بعذابی گرفتار خواهم ساخت که هیچیک از اهل عالم بآن دچاز نشده باشد .

    خدا مائده ای از آسمان بر ایشاننازل فرمود که رزق فراوان و خیر سرشارش همه را فرا گرفت و عیسی با دیدن آن اعجاز از جریان این امتحان وحشت کرد و از خدا خواست که آنرا برای حواریون رحمت و نعمت قرار دهد و با ایمان ثابت و طریق مستقیمشان پایدار سازد سپس بایشان گفت : اینک مائده است که خدا بر شما نازل ساخته پس از تناول کنید و خدا را سپس گزارید تا از فضل احسانش بر شما بیفزاید .

    حواریون هر چه می خواستند از آن خوردند و پس از آن این داستان زبانزد خاص و عام شد و خلقی کثیر بعیسی ایمان آوردند و مومنان بر ایمان خود بیفزودند و در عقیده خود ثابت قدم و پایدار شدند .

    پایان کار عیسی عیسی در دعوت قوم با کوشش خستگی ناپذیری ادامه می داد و طرز سلوک و روح حرص وزر پرستی و لفاظی و اصطلاح بافی یهود را بسختی نکوهش می کرد و در برابر مخالفتشان با جوهر تعلیمات دینی و دور ماندنشان از راه مستقیم هدایت الهی انتقاد شدید می نمود و با منطقی روشن و حجتی قوی خاطرنشان می ساخت که روش آن قوم با روح دین سازگار نیست و با حکمت شریعت موافقت ندارند .

    آن همه سختگیریها و غوغاها و جنجالها و جاسوسیهای یهود ، عیسی را از جهاد مقدس خود باز نداشت ، تا آنگاه براهین آشکار عقول ایشانرا مقهور ساخت و اشعه حق پرده های پندار و مغالطه ایشانرا در هم شکافت ولی با وجود این از راه لجاج و عناد و دشمنی و حسد بتکذیب و انکار ادامه دادند زیرا از زوال دولت و تزلزل تخت عزت و پیچیده شدن طومار سلطنت خود بیم داشتند .

    بت وجود حقکشنی های مستمر که از طرف مغرضین و معاندین جریان داشت اتباع و انصار مسیح روز افزون بودند و مردم حق پرست و بیفرض فرد فرد و دسته دسته باو می گرویدند و اینجماعت غالبا از طبقات متوسط مردم بودند .

    یهود می خواستند اثر دعوت عیسی را تخفیف دهند و ذهن مردم را درباره او مشویب و شبهه ناک سازند ولی نتوانستند زیرا او مانند ستاره سیاره در همه جا پرتو افشانی می کرد و آوازه دعوتش مانند رعد در همه زوایا طنین انداز بود و همچون صاعقه بر خرمن تدلیس و تلبیس یهود حمله می برد و اوهام و پندارهاشان را را تخطئه و ابطال می کرد تا آنجا که از دست او تنگ آمدند و در علاج کارش فرو ماندند و حیله تازه ای بکار برده او را در نظر رجال سیاست بعنوان یکمرد آشوب طلب و فتنه جو معرفی کردند و گفتند : عیسی می خواهد نظم و ترتیب مملکت را بر هم زند و تاج و تخت سلطنت را تصاحب کند .یهود می خواستند باینوسیله دستگاه حکومت را با خود هم آهنگ سازند و از قدرت دولت علیه عیسی استفاده کنند ولی او بیدی نبود که با این بادها بلزرد یا از فراوانی دشمنان و مکر و کیدشان اندیشه کند زیرا او خود را تحت کفالت خدا و درپاره قدرت و حفظ و حراست او می داد و خدا وعده داده بود که او را از مکر دشمنان و آزار معاندان محفوظ دارد و بند دام و خدعه و نیز نگشان را بگردن خودشان افکند .

    یهود از نفوذ دعوت عیسی و اجتماع مردم در اطراف او بوحشت افتادند .

    و ترسیدند که آتش فتنه زبانه کشد و ثوره و انقلابی خونین بپا دشود از اینرو جاسوسان در اطرافش گماشتند و کمین ها بر سر راهش ترتیب دادند و با انواع دسیسه متوسل شدند و او را بعنوان ساحر بمردم معرفی کردند و معجزاتش را بشعبده بازی و اعمال شیطانی تعبیر نمودند و گفتند : او از دین موسی بر گشته و شریعت او را زیر پا گذاشته و از اینجهت روز شنبه دست از کارهای دنیوی نمی کشد واحترام آن عید بزرگ و روز عبادت را منظور نمی دارد .

    یهود در برابر عیسی با ینگونه تبلیغات ادامه می دارند و او را تکفیر می کردند ولی غوغای تبلیغات ایشان صدای رسای دعوت مسیح را فرونشاند و او را از تصمیم و عزمش باز نداشت و همچنان در نشر حقایق و کشف دسایس می کوشید و در همه جا رسالت خود را اعلان می کرد و موقعیت یهود چنان حساس شده بود که هر کلمه مسیح در گوششان خاصیت تبری داشت و هر صدای ملایم او مانند غربوی سهمگین بود زیرا ایشان بچشم خود می دیدند که در اثر انتشار این کلمات زبانهای انتقاد بسوی ایشان باز شده و مردم دسته دسته از گرد ایشان متفرق می شوند و و بیم آنست که سر چشمه های منافع سرشارشان بخشکد و منابع و موارد ارزاقشان از میان برود از اینرو در کار او بمشاوره پرداختند و تصمیم قطعی ایشان چنین شد که اصل و اساس این گرفتاری را منهدم سازند و ریشه این بلا را بر کنند پس در کارش اندیشه کردند و وسائل قتلش را فراهم ساختند .

    راستی که آن جماعت یهود سخت از دین خدا بیخبر و از راه او منحرف بودند که می خواستند پیغمبری را که بدین و کتابشان ایمان و اذعان دارد و جز دعوت به احترام او امر الهی و اجتناب از گناه و توجه بحقیقت دین گناهی ندارد بکشند !

    تصمیم قتل عیسی قطعی شد ولی چطور ممکن بود این تصمیم اجرا شود ؟

    در صورتیکه ایشان مکان او را نمی دانند و امیدی بیافتن او ندارند پس بهترین وسیله برای پیدا کردن عیسی توسل بوعده های دروغ و تطمیع های فریبنده است بازار وعده و تطمیع رونق و رواج گرفت و جاسوسان از هر سو بتفحص و تجسس افتادند و در پایان کار خشم حکومت را علیه او بر انگیختند و چنین وانمود کردند که دعوت عیسی برای زوال ملک قیصر و در هم شکستن پایه سلطنت او است .

    روحانی نمایان یهود در بیت المقدس اجتماع کردند و درباره نزدیکترین طرق و سریعترین و موثر ترین وسائل برای دستگیر کردن عیسی بمذا کره پرداختند .

    و درآن میان که ایشان مشغول چاره اندیشی بودند و بکار خود درمانده و گرفتار اندوه و نومیدی و حیرت بودند و منافع سرشار وحشمت و وقار و جاه و جلال خود را در برابر سیل بنیان کن و طوفان سهمگین می دیدند ناگهان مردی از اتباع عیسی نزد پاسشبان رفت ودر حالیکه گام برداشتنش از اضطراب ضمیر و حیرت و ناراحتی وجدان حکایت می کرد آهسته بگوش او گفت : من مطلب مهمی دارم که می خواهم بااین هیئت گزارش دهم .

    طولی نکشید که آنمرداذن حضور یافت و بمجمع وارد شد و چون حاجتش را پرسیدند در جوابشان سخنی گفت که یکباره همه پریشانی هاشان را زایل کرد و ترس و وحشتشان را با آرامش خاطر و آسایش ضمیر مبدل ساخت مرد تازه وارد درباره خروج عیسی از دین و اجتماع مردم در اطراف او اظهار تاثر و نگرانی کرد و آنگاه با کمال احتیاط اضطراب اظهار علاقه کرد که او را با یشان معرفی کند و مکانش را نشان دهد تا آنان را از علت اندوه و مبداء پریشانیشان آسوده سازد و چشمه لذات و کامرانیشان را از کدورت زحمت او مصفی کند .

    هنوز سخن او بپایاان نرسیده بود که قوم نفس راحتی کشیدند و آثار شادی در چهره هاشان پدیدار شد و اطراف آنمرد را گرفتند و باران وعده های دورغ بر سرش فروباریدند تا بسخنانشان اطمینان کرد و دل بوعده هاشان بست پاید خود او هم از عیسی کینه ای در دل داشته که او را بر اینکار وادار می کرده است .

    در هر حال هیئت کاهنان از ‌آنجا حرکت کردند وآنمرد را نزد حاکم بردند تاداستان را برای او شرح دهند و اسرار کار عیسی را باز گفت پس حاکم عده ای از لشکریان راهمراه او فرستاد تا عیسی را دستگیرکنند ودر معرض قضاء وتحت فرمان یهود در آورند.

    عیسی در آن موقع از اندیشه های سوء آن قم آگاه بود و ازتصمیشان خبر داشت و فهمید که جاسوسان و رقیبان در هرگوشه وکنار او را تعقیب می کنند و لشکریان حاکم در پیجوئی او می کوشیندن از این رو در یک نقطه نمی ماند و در میان دهکده ها گردش می کرد و گاهی پنهان و زمانی آشکار می شد و در عین حال دعوت خود را منتشر می ساخت و رسالتش را اعلام می کرد و مردم را بتوجه و تمسک بخدا و اجتناب از منکرات و گناهان همیخواند و شاگردان و حواریونش مانند سایه در پیش روان بودند و لحظه ای از او دور نمی شدند .

    یک روز عیسی بتا حواریون بباغی وارد شدند تا شب را در آنجا بگذرانند و گمان کردند که در آن باغ از چشم رقیبان در امان می مانند ولی ایت تخمین با واقع موافق نبود زیرا بمجرد آنکه شب فرا رسید و پرده های ظلمت فرو افتاد جاسوسان و پاسبانان از در و دیوار به باغ وارد شدند و بر او وحواریونش احاطه کردند .

    شاگردان چون حال را بر اینگونه دیدند دست از یاری عیسی برداشتند و از اطرافش پراکنده شدند و راه فرار پیش گرفتند .

    لشکریان و جاسوسان باغ را فرا گرفتند ولی خدا عیسی را تسلیم دشمنان نساخت زیرا او در راه اعتلاء دین الهی مجاهده می کرد و از طرف پروردگتار بمعجزات و براهین و آیات تایید می شد و خدا او را به غلبه بر دشمنان و سلامت از مکر و نیرنگ ایشان وعده داده بود .

    در چنان لحظه حساس و خطرناکی قدرت الهی تجلی کرد ، و دست عنایت پروردگار بدستگیری عیسی پرداخت و خدا او را از چشم مردم پوشیده ساخت و مردی که شباهت کامل با عیسی داشت بدست ایشان گرفتار شد او را بجای عیسی گرفتند و از اطراف بر او احاطه کرده و گریبانش را بچنگ آوردند مرد بسیار متعجب و متحیر شد و زبانش از شدت وحشت از کار افتاد و قدرت نداشت که از خود دفاع کند و حقیقت حال و شخصیت خود را باز نماید و در آنحال پریشانی و بهت تسلیم شد و این پیشامد جای تعجب و انکار نیست زیرا طبع جمعیها اینست که هنگام اضطراب و غلبه احساسات در جستجوی حق و تحقیق واقع دقت نمی کنند بلکه با شتابزدگی و هیجان همچون خاشاک و خسی که بر سر موج قرار گیرد از امواج احساسات خود پیروی می کنند .

    آنمرد واژگون بخت همان یهودای اسخریوطی بود که مکان عیسی را بکاهنان نشان داده بود وخدا بدینگونه مزدخیانتش را در کنارش نهاد و او را در همان چاه مکری که در راه عیسی کنده بود تگونسار کرد .

    لشکریان قیصر ئ نمایندگان کاهنان یهودا را بسسیاست گاه بردند و در میان غوغا و غریو و هلهله و شادی بدار نزدند و پنداشتند که عیسی را کشته اند در صورتیکه عیسی را نکشتند و بدار نزدند ولی باشتباه در افتادند و آنانکه درباره او اختلاف کردند از کارش در شک و تردیدند وعلم به آن ندارند و جز از پندار و گمان پیروی نمی کنند !

    ویقین است که او را نکشته اند بلکه خدا او بسوی خود بالا برد و خدا مقتدر و حکیمست .

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

حضرت عیسی علیه السلام حضرت عیسی علیه السلام یکی از پیامبران اولوالعزم خداوند است. از ویژگی‌های این پیامبر بزرگ آن است که بدون داشتن پدر، از مادری به نام حضرت مریم به دنیا آمده است. پس از آنکه با اراده خداوند متعال، عیسی چشم به دنیا گشود و تهمت‌های فراوان مردم به سوی حضرت مریم سرازیر شد، مریم مأموریت یافت که پاسخ به هر گونه شبهه و سوالی را به نوزاد در گهواره واگذار کند. با قدرت ...

پس ده تن مانده بود از حواريون عيسي (ع) ايشان را طلب کرد وهفت تن را بيافت . عيسي (ع) ايشان را گفت : آن که مرا به سي درم بفروخت کجاست ؟ گفتند : او از کردهً خود پشيمان شد و دانست که گناه عظيم کرده است ، خود را بکشت . عيسي (ع) گفت : او توبه مي کرد ، خدا

چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غیر قدسی شدن و عرفی شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت . ...

مسيحيت و يهوديت آيين مسيحي يکي از دينهاي بزرگ جهان است و پيروان اين دين را مسيحي مي‌نامند. دين و گرايش هاي مسيحي مسيحيت به‌طور کلي به سه گرايش بزرگ کاتوليک "Catholic" ارتودوکس "Orthodox" و پروتستان"Protestant" تقسيم شده‌است که گر

چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غیر قدسی شدن و عرفی شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت . ...

شب تولد مسيح، فرشتگان آسمان چنين سرودند: "خداوند را در آسمانها جلال باد و بر زمين، در ميان مردمي که خدا را خشنود ميسازند، آرامش و صفا برقرار باد" لوقا 2: 14 آيا تا به حال در اين فکر بوده ايم که اين آرامش ( سلامتي) چگونه برقرار ميماند؟

عيسي عليه‌السلام عيسي(ع)‌ از پيغمبران بزرگواري است که نامش در قرآن کريم بسيار برده شده و در بيشتر آياتي که ذکري از آن حضرت به ميان آمده نامش با فضيلت و عظمت توأم گشته و به عنوان عبدالله و کلمه خدا و روح خدا و تأييد شده به روح‌القدس و ساير افتخارات

موضوع: مظهر صلح ، سلامتی و آرامش در شب تولد مسیح، فرشتگان آسمان چنین سرودند: "خداوند را در آسمانها جلال باد و بر زمین، در میان مردمی که خدا را خشنود میسازند، آرامش و صفا برقرار باد" لوقا 2: 14 آیا تا به حال در این فکر بوده ایم که این آرامش ( سلامتی) چگونه برقرار میماند؟ آرامشی که فرشتگان مژده آن را 2005 سال پیش به چوپانان دادند، امروز بوسیله انیجل به گوش همه میرسد. ولی تنها ...

پژوهش حاضر کوششي است براي تشريح وضعيت جامعه شيعه ،اين گزارش مبتني است بر يک رشته منابع جور و اجور; اعم از منابع درجه اول و دوم، از آثار عربي قرون ميانه تا نوشتههاي سياحان اروپايي و آثار مخالفان فعلي دولت سعودي. همچنين از نوشتههاي تاريخيِ سالشمارانه

‹‹ به نام مهربانترين مهربانان ›› آزادي و آزادگي را از محرم بياموز . زيرا که بهاي اين حماسه حسين آموختن آن است. پاکي و صداقت را از مرور ايام که همچون انساني باوقار و پرصبر سختي ها و کدورت را کنار مي گذارند و از آنها عبور مي کنند، ياد بگير.

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول