دانلود مقاله تعریف رهبری از جوان مسلمان

Word 55 KB 10264 24
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تعریف رهبری از جوان مسلمان : تعریف شما از یک جوان مسلمان و خصوصیات او چیست؟چگونه یک جوان می تواند مسیر زندگی را طی کرده و به اهدافش برسد؟

    : من اساساَ در بین این خصوصیات مهمی که جوانان دارند ، سه خصوصیت را بارز می بینم ؛ که اگر آنها مشخص بشود و اگر آنها به سمت درستی هدایت بشود به نظر می اید که می توان به این سوال پاسخ داد آن سه خصوصیت عبارتند از :انرژی ، امید ،ابتکار.اینها سه خصوصیت برجسته جوان استاگر رسانه ها بتوانند این سه خصوصیت عمده را درست هدایت کنند ، من خیال می کنم که می شود یک جوان راه اسلامی را پیدا کند چون اسلام هم چیزی که از ما م خواهد این است که ما استعدادهای خودمان را به فعلیت برسانیم.

    البته در قران یک نکته بسیار اساسی هست و آن توجه دادن به تقواست تقوا یعنی مراقب خود بودن.تقوا یعنی یک انسان بداند که دارد چه کار می کند و هر حرکت خودش را با اراده و فکر و تصمیم انتخاب نماید ؛مثل انسانی که بر یک اسب رهوار سوار است دهانه اسب در دستش است و می داند کجا می خواهد برود تقوا این است،آدمی که تقوا ندارد حرکات و تصمیم ها و آینده اش در اختیار خودش نیست ؛ بنا براین اگر بتوانیم از ان سه خصوصیت با تقوا کار بکشیم و درست هدایت بشود خیلی خوب می شود جوانان در شکلی که اسلام می پسندد ، زندگی کنند .

    هجوم به هویت نسل جوان مسلمان ، پدیده ای استعماری و استمراری - موضوع اصلی بحث چگونگی تولید اندیشه دینی مطابق مقتضیات زمان و بر اساس نیازهای جوانان -به ویژه دانشجویان وبه طور خاص دانشجویان ایرانی درغرب -- درآن سال های هجوم افکار سکولار و ضد دینی است .

    از نکات جالب توجه ، جواب هایی است که هر کدام از متفکران شناخته شده مطرح می کنند.

    اما به این سوال باید عنایت داشت که چهار متفکراین نشست چه کسانی اند؟

    چهار صاحب رای مسلمانی که د و تن آنان به د یار باقی شتافته اند؛ یکی در مرگی مشکوک در خارج و دیگری به تیر تروریست های گروه نفاق یعنی گروهک فرقان در داخل .

    گرد هم آمدن این چهارنفر نیز در زیر یک سقف، در آن زمان و برای هم ا ند یشی ، ازمنظر روابط وتاثیر متقابل صاحب نظران مسلمان اهمیت ویژه دارد.

    2- موضوع جلسه نیز هنوز از اهمیت وحساسیت بسزایی برخودار است به ویژه که اینک در عصر حکومت اسلامی - درقالب جمهوری اسلامی - زندگی می کنیم وبه طور طبیعی مسائل تازه وچند وجهی به اقتضای پیشرفت دانش ، گسترش اطلاع رسانی نوین وارتباطات زود هنگام و لحظه ای مطرح است و نسل جوان، تشنه ومنتظر است تا به پرسش ها و ابهام ها یش پاسخ دقیق ،عالمانه و منطقی داده شود.

    3-اولین نفر از آن چهارنفرمرحوم دکتر علی شریعتی است که با همان ملاحت کلام وزبان عاطفی وگفتار دلسوزانه ، ضمن تشریح موقعیت و وضعیت اندیشه دینی ، ازاین که جوانان درتنگنای افکار غیر دینی و ضد دینی قرارگرفته اند و امکان پاسخگویی ندارند ، اظهار نگرانی می کند.

    ا و معتقد است در این باره باید فکرعاجل شود و تولید اندیشه دینی مناسب مقتضیات زمان ومکان، ازضرورتهای غیرقابل تاخیراست .

    وی می گوید که جوانان مهمترین سرمایه جامعه اند که اگر از دست بروند، هیچ چیز دیگری برای فردا باقی نمی ماند.

    4- پس ازوی، رهبر کنونی انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای ، ضمن تشکر از سخنان حساب شد ه و دلسوزانه دکترشریعتی ، به نگرانی وی پیرامون ازدست رفتن جوانان درپی هجوم مکاتب فکری وارداتی اشاره وبه تفسیر راهکارهای درمان آن می پردازند.

    جالب است بدا نیم، ایشان آن روز در باب رویکرد جوانان به اندیشه های دینی برنکاتی انگشت می گذارند و امید وارانه به نسل جوان کشورمی نگرند که با آن چه امروز به عنوان رهبر یک حکومت توصیه می کنند ، منطبق است.

    بیانات سا ل 1355 وبیانات امروزایشان درباره لزوم اعتماد به جوانان این مرز و بوم ، نشانگر شناختی عمیق از این قشر است که باور دارد برای برون رفت آنان ازخود باختگی وبی هویتی، باید اتکا به نفس ملی را در آنها تقویت کرد .

    سخنان ایشان ضمن این که دغدغه هجوم افکارغیربومی وغیردینی به جوانان را باز می گوید، در عین حال به رویکرد جوانان بسیاری اشاره دارد که در آن سال ها به د ین و منابع دینی، متفکران دینی ، مراکز و اماکن د ینی رجوع دارند، به قرآن و نماز روی آورده اند و با اشتیاق و توجه در پی فراگیری معارف اسلامی اند .

    آیت الله خامنه ای ، آن روز به عنوان یک روحانی و عالم متفکر دینی که در مبارزه و تبلیغ اسلام اجتماعی نیز پیشرو است،از این که د ر چند سال اخیر- منظورسال های قبل از انقلاب - نسل جوان چنین توجهی به معارف دینی پیدا کرده که یافته های مطالعاتی اش به دیگران و خود وی ، آ موزه های جدید وجدی می دهد، نسبت به آینده اظهار امیدواری می کنند .

    گرچه در همین حال معتقدند که باید به موضوع پیشنهادی دکتر شریعتی توسط اندیشمندان مسلمان جواب مناسب داده شود.

    جوابی که لزوما باید تولید اندیشه های نو،اما برگرفته از منابع اصیل دینی باشد.

    5- نفرسوم ، دکتر فخرالدین حجازی است.

    فردی که در سالیان سیاه ا ستبدا د شاهنشاهی و نظام وابسته پهلوی برای احیای ا ند یشه دینی تلاش بسیاری کرد و یکی از سر پل های ارتباط و اتصال جوانان با اسلام انقلابی و اجتماعی بود.

    حجازی برنکته ای بسیار حساس و دقیق انگشت می گذارد که آن عنایت خاص به معنویت اسلامی است .اوپای می فشارد که معارف دینی بدون معنویت درونی خویش معنایش را از دست می دهد واز این که در برخی محافل و گروه ها، و افرادی در داخل و خارج کشور سعی دارند اصول و مبانی دین را از معنویت تخلیه وبه تمام آن جنبه مادی بدهند ، اظهار نگرانی می کند.

    6- آخرین نفر این نشست ، متفکر بزرگ ، شهید آیت الله مرتضی مطهری است .

    وی با همان نکته سنجی ها و دقت نظرهای ویژه خویش ، ضمن این که برروزآمد بودن پاسخ به نیازها تاکید می کند، به نکاتی مانند "دشمن" و "رقیب" در بحثهای پیشین سایر سخن وران اشاره وبه کالبد شکافی آن بحث می پردازد.

    اوسپس بر یکی از اصلی ترین دغدغه های دوران زندگی عالمانه خویش انگشت می نهد ودر باره تفکر التقاطی هشدار می دهد.

    نتیجه ای که ازمحورهای مباحث فشرده آن جلسه وشرایط امروز می توان گرفت ؛ غیر از این نیست که هجمه فکری وفرهنگی به نسل جوان همچنان ادامه دارد .

    تولید اندیشه های متناسب وپاسخگو بر این حمله مستمر فرهنگی وعقیدتی به نسل جوان مسلمان همچنان الزامی است .

    تقویت دانایی وتعمیق باورها وانگیزه های معنوی، نیاز همگانی و بویژه نسل جوان است .

    امروز هم التقاط درپوشش های فریبنده تهدیدی خزنده است که مقابله با آن ظرافت و دقت و همت خاص می طلبد.

    دست آخر اینکه مسائل دیروز ما ، مسائل امروز ماست.

    با ویژگی هایی که حکومت گران ملزم به تبیین آنند.

    همراه با روند تحولاتی که در عرصه اطلاع رسانی می گذرد وهرلحظه برابعاد موضوع و تنوع آن می افزاید .

    راستی چند نفر با امتیازهای یاد شده در میانه میدان دفاع ازمیراث وهویت دینی وملی نسل آینده سازمان داریم؟

    نفر داریم، اما گویا منتظراین مانده اند که رهنمود سترگ"جنبش نرم افزاری" به "جهاد نرم افزاری" تبدیل شود!

    نشاط، آزادی، زیبایی استقبال کم‌نظیری که بازدیدکنندگان سایت «بازتاب» از مقاله بحرانی به نام شل‌حجابی به عمل آورده و تذکرات و اظهارنظرهای فراوان و ارزشمندی که ارسال کردند، مرا بر آن داشت تا به توضیح و تبیین بیشتر پنج مطلب که مورد عنایت اکثر اظهارنظرکنندگان بود، بپردازم.

    در آن نوشتار آورده بودم که جوان به اقتضای خصلت غریزی و طبع جوانی در طلب سه عنصر نشاط، آزادی و زیبایی (ناز) است.

    هر فرد، گروه، فرهنگ و حکومتی که این سه مقوله را برای جوانان فراهم سازد، آنان را در حیطه اقتدار خود خواهد داشت.

    بدیهی است که نه منظور از نشاط، عیش و طربهای مهوع است و نه مراد از آزادی، رهایی از قید و بندهای اخلاقی.

    منظور از زیبایی هم، زرق و برق‌های کادو‌پیچی‌شده فضولات مصرفی دنیای بورژوازی نیست.

    با این تذکر، ذیلا به توضیح بیشتر آن مطالب می‌پردازم: 1 آگاهی، آزادی، آفرینندگی انسان، آن‌طور که فطرت الهی و سرشت طبیعی او حکم می‌کند، باید خود را مبتنی بر تعالیم مشترک همه ادیان آسمانی، در سه بعد آگاهی، آزادی و آفرینندگی، به کمال برساند.

    بدیهی است که تعالی هر یک از این سه بعد، در فضای استبدادزده آلوده به وهم، جهل و خشم، امکان‌پذیر نمی‌شود.

    انسان آگاه و آزاد و آفریننده از زور و زر و تزویر روی می‌گرداند.

    آگاهی: در حالی که در قرآن کریم، متجاوز از ششصد بار به علم و آگاهی توصیه شده است، اما در بیان راه و هدف از تحصیل علم، به هیچ قید و حد و مرزی جز خیر و صلاح انسانها در این جهان و سعادت ابدی در آن جهان، برنمی‌خوریم.

    نکته در خور توجه این است که توصیه قرآن به فراگیری علم، به علوم به اصطلاح دینی ختم نمی‌گردد وگرنه پیامبر گرامی(ص) اسلام، سفر حتی به چین را برای تحصیل علم توصیه نمی‌کرد، چرا که حوزه علمیه‌ای در آن روزگار در چین وجود نداشت.

    در بسیاری از روایات وارده از اهل بیت(ع)، تحصیل علم اگر به قصد خدمت به انسانها و خیر و صلاح بشر باشد، علاوه بر سعادت و برکتی که نصیب فرد می‌کند، عبادت پروردگار نیز به حساب آمده است.

    از همین جا معلوم می‌شود که عبادت، به نماز و روزه منحصر نمی‌گردد.

    تلاش برای وصول به آزادی و رهایی از یوغ بندگی غیر خدا، نیز در زمره عبادات بوده و جهاد در راه خدا محسوب می‌شود.

    بندگی خدا، که عین آزادگی است، خروج از ظلمات جهل، ستم و پلیدی‌ها و روی آوردن به نور علم و دانش و عدل و بی‌نیازی و زیبایی و کمالات مطلق است.

    آزادی: در باب آزادی به نقل قولی از امام موسی صدر (در گفتار: صیانت از آزادی) بسنده می‌کنم و فکر می‌کنم به اندازه کافی گویای منظور باشد : « ...

    آزادی، برترین سازوکار فعال کردن همه توانایی‌ها و ظرفیتهای انسانی است.

    هیچ کس نمی‌تواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، توانایی‌هایش را پویا سازد و موهبت‌های الهی را بپروراند.

    آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوش‌گمانی نسبت به انسان.

    حال آن که نبود آزادی، یعنی بدگمانی نسبت به انسان و کاستن از کرامت او.

    کسی می‌تواند آزادی را محدود کند که به فطرت انسانی کافر باشد.

    فطرتی که قرآن می‌فرماید: «فطره الله التی فطر الناس علیها».

    فطرتی که پیامبر باطنی و درونی انسان است...» و در جایی دیگر اضافه می‌کند: «صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی.

    آزادی بر خلاف آنچه می‌گویند، هر گز محدود شدنی و پایان یافتنی نیست...

    آزادی حقیقی، دقیقا رهایی از عوامل فشار خارجی و عوامل فشار داخلی است و به تعبیر امام علی (ع ): «من ترک الشهوات کان حرا» یعنی، آزاده کسی است که شهوات را ترک کند.

    اگر بخواهیم آزادی را تعریف کنیم، باید بگوییم که آزادی، رهایی از دیگران و رهایی از نفس است.

    اگر آزادی را اینگونه تفسیر کنیم، دیگر معتقد به حد و مرز برای آزادی نخواهیم بود.

    آن آزادی که با آزادی دیگری اصطکاک داشته باشد، در حقیقت بندگی نفس خویش و شهوت‌طلبی است.

    آزادی، جهاد است.

    همان جهاد اکبری که مورد نظر پیامبر گرامی ‌بود.

    جهاد با خویشتن خویش، برای رهایی از شهوات در مقابل آنچه جهاد اصغر که جهاد با بیگانگان است...

    آزادی والاترین شیوه برای شکوفا کردن قابلیت‌ها، ظرفیت‌ها و استعدادهای جامعه است...».

    آفرینندگی: آفرینندگی، که از صفات ذات باری است و در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است، در هنر به معنای عام آن تجلی می‌یابد.

    هیچ تولید هنری، که تجلی روح آفریدگاری انسان است، نمی‌تواند از زیبایی بی‌بهره باشد.

    طنین جان و جلوه کمال و جوهر جمال ازلی در هنر و آفرینش هنری نهفته است.

    همین آثار هنری است که حضور دائمی ‌خداوند را به جان و دل انسان سرازیر می‌کند.

    بدیهی است تجلی روح آفرینندگی انسان، منحصر به خلق آن چیزهایی نیست که امروزه از آن به آثار هنری یاد می‌کنیم.

    خلق یک تابلوی زیبا، ایجاد یک کالای نفیس و دلاویز، تصنیف یک سمفونی با شکوه و یا یک سروده دل‌انگیز و نیز بنیاد یک بنای مسحور کننده و یک اثر هوش ربا و نظایر آن، تماما جلوه‌هایی از روح زیبای خلاقیت انسان است، چرا که توانایی مدیریت جامعه و یافتن راهکارهای مبارزه با جهل و ستم و تبعیض و فقر و عقب ماندگی نیز، روی دیگر سکه آفریدگاری انسان اهورایی است.

    اصول تربیتی تمامی ‌ادیان آسمانی، مبتنی بر راهکارهایی است که حرکت انسان را بر روی سه بعد آگاهی، آزادی و آفرینندگی سامان می‌بخشد.

    بدیهی است که هر کدام از این سه بعد، بدون تحقق دو بعد دیگر، ره به کمال نمی‌برد.

    چگونه می‌توان بدون آزادی، به آگاهی دست یافت و یا به خلق و ایجاد و انشاء پرداخت؟

    و نیز مگر پروراندن قدرت خلاقیت و پویایی هنر، در فضای جهل و جور و استبداد ممکن است.؟

    پر واضح است که آزادی، آن طور که در بالا گفته شد، شرط لازم و زیربنای اساسی همه حرکات انسان برای رسیدن به این ویژگی‌های خدایی است.

    ایمان به خدای خالق زیبایی‌ها و شهادت به وحدانیت ذات لایزال و نیز باور داشتن اصول و ملتزم بودن به مبانی شریعت، در صورتی نزد خداوند پذیرفته است که، از روی آگاهی و آزادی کامل و استدلال عقلی و یقین قلبی صورت گرفته باشد.

    اسلام شناسنامه‌ای، نه باعث کمال فردی می‌گردد و نه دارای تبعات و آثار مثبت اجتماعی خواهد بود.

    به رسمیت شناختن و بها دادن به سه خوی غریزی جوانان، که در بالا بدان اشاره کردم، باید مبنای برنامه‌های تربیتی و آموزشی قرار گیرد.

    از این روست که طرح موضوعات عرفانی، در کنار مباحث راجع به برابری و آزادی به منزله مقولاتی معنا بخش به زندگی و خواسته‌های همیشگی بشر، ضرورتی اجتناب‌پذیر داشته و قراردادن مذهب به عنوان عامل واقعی تأمین کننده برابری و آزادی، جایگاه خود را در دل جوان باز خواهد کرد.

    استقبال کم‌نظیری که بازدیدکنندگان سایت «بازتاب» از مقاله بحرانی به نام شل‌حجابی به عمل آورده و تذکرات و اظهارنظرهای فراوان و ارزشمندی که ارسال کردند، مرا بر آن داشت تا به توضیح و تبیین بیشتر پنج مطلب که مورد عنایت اکثر اظهارنظرکنندگان بود، بپردازم.

    با این تذکر، ذیلا به توضیح بیشتر آن مطالب می‌پردازم: 1ـ آگاهی، آزادی، آفرینندگی انسان، آن‌طور که فطرت الهی و سرشت طبیعی او حکم می‌کند، باید خود را مبتنی بر تعالیم مشترک همه ادیان آسمانی، در سه بعد آگاهی، آزادی و آفرینندگی، به کمال برساند.

    نکته در خور توجه این است که توصیه قرآن به فراگیری علم، به علوم ـ به اصطلاح ـ دینی ختم نمی‌گردد وگرنه پیامبر گرامی(ص) اسلام، سفر حتی به چین را برای تحصیل علم توصیه نمی‌کرد، چرا که حوزه علمیه‌ای در آن روزگار در چین وجود نداشت.

    2 ـ اسلام سنتی، اسلام التقاطی و اسلام ناب غالب سنت‌گرایان و پیروان پیر و جوان اسلام سنتی، در حالتی زیست می‌کنند که مهمترین ویژگی آن، تأثیر گذاری پرقدرت و پرصلابت سنت‌های کهن، بر تمامی‌ عرصه‌های اجتماعی و عینی و ذهنی است.

    و این، دقیقا همان چیزی است که، جوان آشنا با دنیای جدید و برخوردار از امکان ارتباط با جهان مدرن، از آن گریزان می‌باشد.

    تا زمانی که نتوانیم جنبه‌هایی از عرفان و برابری و آزادی را، در قالب هنر‌های روح‌نواز درآورده و روح مذهب را در آن دمیده و به مدد علم و فلسفه و دانش جدید، به تبیین آن بپردازیم، نباید در این دور و زمانه از عدم گرایش تعهدساز جوانان به دین و آرمانهای انسان‌ساز آن شکوه سردهیم.

    جوان امروز ـ همان طور که بارها گفته ام ـ اگر سه مقوله نشاط و آزادی و زیبایی را در مذهب بیابد، بدون تردید به آن خواهد گروید و به تکامل جسمی ‌و روحی خویش با حرکت بر روی سه بعد آگاهی و آزادی و آفرینندگی، خواهد پرداخت.

    به چنین جوانی اگر گفته شود که عبادت خدای بزرگ و پرستش او در همین حرکت کمال‌گرایانه نهفته است و ذکر و یاد او، آرامش دل و صفای باطن و روشنایی راه زندگی را سبب خواهد شد، هرگز از آن روی بر نخواهد تافت.

    نهال همین باور اگر در دوران نونهالی و در اوان جوانی در دل انسان کاشته شود، کامیابی بیشتر و موفقیت پر دامنه‌تر او را هم در این جهان و هم سعادت او را در آن جهان، باعث خواهد گشت.

    روزی امام خمینی در حضور جمعی از جوانان، نزدیک به این مضمون می‌گفت: «تا نیروی جوانی در شما وجود دارد از عبادت حق غافل نگردید.

    روی آوردن به عبادت را، به دوران پیری وانگذارید، زیرا که در آن صورت، با کاسته شدن از نیرو و نشاط و حال جوانی، به آن شور و سرور و صفای دل و آرامش روح و لطافت روان که در جوانی میسر است، نخواهید رسید».

    واضح است که عنایت و اشاره امام، به همان سه خصلت نشاط و آزادی و زیبایی است که در بالا از آنها به عنوان خواسته‌های طبیعی و غریزی جوانان یاد کردم.

    با این اوصاف چگونه انتظار داریم با ارعاب و خشونت و تحقیر، در دل جوان «نازطلب» اثر گذارده و راه منکرات را به روی او مسدود سازیم؟

    با هجوم‌های دسته‌جمعی معدودی افراد مجهز به چوب و چماق به فروشگاه‌ها و رستوران‌ها و پارک‌ها به کدام یک از این غرایز پاسخ داده و چند جوان را تا کنون به راه راست هدایت کرده‌ایم؟

    آیا اثرات زیانبار روحی و اجتماعی چنین اعمالی را، تاکنون محاسبه کرده‌ایم؟

    آیا از نتایج بازتاب خبری چنین حرکاتی، در اذهان جهانیان و مسلمانان ایرانی مقیم خارج، به ویژه دختران و پسران جوان، باخبریم؟

    آیا می‌دانیم که نتایج این روشهای ارشادی برای جوانان مسلمان مقیم خارج، که پیوسته در معرض هجوم تبلیغات رسانه‌ای صهیونیست‌ها قرار دارند، جز سرافکندگی و شرمساری در مقابل مخالفین و معاندین چیز دیگری نبوده است؟

    و آیا سر انجام چاره‌ای جز این دارند که برای حفظ آبرو و شغل و...

    خود به تبری از این اعمال و بیزاری از این حرکات روی آورند؟

    و اگر جز این کنند، برخورد دوستان اروپایی و هم‌دوره‌های دانشگاهی و کارفرماها و صاحبخانه‌ها و...

    با آنان چگونه خواهد بود؟

    آیا می‌توانیم تصور کنیم هنگامی ‌که وزیر کشور فلان دولت اروپایی اعلام می‌دارد: «...

    من نمی‌گویم مسلمانان صد در صد تروریست هستند، ولی می‌دانم که تروریست‌های دستگیر شده صد در صد مسلمانند...» چه تأثیری در روحیه شهروندان آن کشور در برخورد با جوانان مسلمان می‌گذارد؟

    حال اگر پخش یک چنین اظهارنظری همزمان شد با گزارشهای خبری غیرواقعی از این تهاجمات خیابانی و برخورد خشونت‌بار و توهین‌آمیز و چه بسا ضرب و شتم دختران و پسران جوان، تردیدی نباید داشت که اصلاح اثر تخریبی حاصله در دل و روح این جوان مسلمان کار آسانی نخواهد بود.

    من خود بارها شاهد بوده ام، هرزمانی که گزارش دستگیری‌های فله‌ای دختران و پسران و جوانان، به جرم شل‌حجابی و بدپوشی و...

    و بازداشتها و مجازات‌های روحی و جسمی‌ و مالی آنان ـ همراه با بزرگنمایی‌های رسانه‌ای ـ در روزنامه‌ها و مجلات و تلویزیون‌های اروپایی و آمریکایی انعکاس یافته، تا مدت‌ها آثار نامطلوب روحی و انفعالات روانی بر جای گذاشته است.

    کم نبوده است مواردی که این امید‌های جوان و این آینده‌سازان، از گذراندن ایام تعطیلات در نزد اقوام و بستگان خود منصرف شده و از بیم برخوردهای نامناسب و توهین‌آمیز، از سفر به ایران خود داری کرده‌اند.

    لطمات و تبعات روحی و عاطفی و نیز بیگانگی روزافزون آنان با دین و زبان و فرهنگ و رسوم زادگاهشان، نیاز به توصیف ندارد.

    به هر حال، بر بزرگان و علمای فرهیخته و زمان‌شناس فرض است که تفاوت‌های اسلامی ‌را که امام معرفی می‌کرد، با آنچه که به اسلام ارتجاعی و طالبانی معروف است، دو باره و سه باره و چند باره برای جوانان روشن سازند.

    به صراحت باید گفت، آن نگرش دینی که با هنر به معنای عام آن، از شعر و موسیقی و تئاتر گرفته تا نقاشی و...

    مخالف است، آن برداشت از شریعت اسلامی ‌که با هر چیز زیبا و پرنشاط سر ناسازگاری دارد، آن ذائقه فقهی که شور و حال و نشاط و طراوت جوانی را ولنگاری و بی‌بندوباری و سبکسری و عشرت‌زدگی می‌انگارد، راه جوانان را در این عصر و زمانه بر پرستش خدای صاحب کمالات مطلق و خالق زیبایی‌ها مسدود می‌سازد.

    آن تفکر دینی، که به اسلام سنتی ـ یا به تعبیر رساتر ارتجاعی ــ معروف است و در فکر و عمل از جمله، حضور بانوان را در صحنه‌های اجتماعی بر نمی‌تابد و بدین وسیله راه رشد و کمال را بر روی نیمی ‌از افراد جامعه می‌بندد، اسلامی ‌نیست که در دهه‌های چهل و پنجاه علی‌رغم سیطره کامل فرهنگ ضددینی و شهوت‌پرستی و عشرت‌طلبی، موج عظیم جوانان را به سوی خود کشاند و تومار دو هزار و پانصد ساله پادشاهی را در هم پیچید و انقلاب اسلامی ‌را آفرید و بدیهی است، راه و روشی نیز نخواهد بود که در این دوران، جامعه جوان ما را بر روی صراط مستقیمی ‌که امام و شاگردانش مروج و مبلغ آن بودند، به حرکت آورد.

    این منش و بینش دینی، مرامی ‌نیست که بتواند در دنیای جدید قد برافرازد و تشنگان عدل و آزادی و عرفان و برابری را به سوی خود بکشاند و سیراب کند.

    طنین پرخروش امام علیه این جریان دیرپای فکری، هنوز در گوشهای ما و در پرده‌های زمان مرتعش است: «....ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را بشکنیم و به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی برسیم و امروز غریب‌ترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی می‌خواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانیان آن گردم...» (صحیفه نور ج 21 ص 41 ) پایبندی و ترویج چنین نگرشی در این عصر و زمانه، به همان اندازه فاقد منطق عقل و خرد است که، دل بستن به آیینی که از امتزاج فلان مکتب اقتصادی و بهمان مرام اجتماعی با اخلاق اسلامی ‌شکل می‌گیرد و به اسلام التقاطی مشهور است؛ همان مکتبی که در غوغای تلاش‌های پر امید فرهنگی و پرنشاط روشنفکران حوزه و دانشگاه در دوران شکل گیری و حتی در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، می‌کوشید تا اثبات کند که اقتصاد اسلامی‌چیزی از سوسیالیسم لنین و استالین کم نداشته و مدینه فاضله نبوی، همان جامعه بی‌طبقه مارکس و انگلس است.

    و غریب حکایتی است که این اسلام ناب حتی در زمان امام و در پایگاه‌های علمی ‌آن مهجور بود؛ آنجا که خطاب به حوزه‌های علمیه می‌گوید: «...

    مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که بر اساس آن، نظام اسلامی ‌بتواند به نفع مسلمانان برنامه‌ریزی کند و همینجا است که اجتهاد مصطلح در حوزه‌ها کافی نمی‌باشد...» ( همان ج 21 ص 47 ) 3ـ الگو‌های شخصیتی تردیدی نباید داشت که منش و خوی و شیوه تفکر و کیفیت زندگی و میزان موفقیت بزرگان دین و اجتماع، به عنوان الگو‌های تربیتی، نقش بزرگی در زندگی و اندیشه و روش برخورد فردی و اجتماعی جوانان، بازی می‌کند.

    آموزش‌ها و توصیه‌های بزرگان، زمانی در دل و روح جوان اثر می‌گذارد که: اولا عمل و سوابق گوینده، مصداق کامل آنها باشد.

    به بیان دیگر در کردار و گفتار او تناقض وجود نداشته باشد.

    ثانیا اظهارات گوینده، از مبانی مسلم علمی ‌و منطق و شعور بالای جوانان این روزگار به دور نباشد.

    به نمونه‌هایی از افاضاتی که در همین چند ماه اخیر از بعضی بزرگان دین و صاحب منصبان نامدار، در تریبون‌های مهم شنیده‌ام و یا خوانده‌ام توجه کنید: ـ بیش از نود درصد دانشگاهیان ما بی‌دین بوده و نماز نمی‌خوانند.

    ـ علت فساد و بی‌بندوباری جوانان ما این است که کلاس‌های دروس دانشگاهی مختلط است.

    (معنای این ادعا جز این نیست که، تا یک سال قبل که این جوانان هنوز وارد دانشگاه نشده بودند، از تربیت دینی و فرهنگ دینی قابل قبولی برخوردار بودند و لذا از غربال گزینش عبور کردند.

    همین که وارد کلاس‌های مختلط دانشگاه شدند، اثرات تربیتی از بین رفت و به بی‌بندوباری و فساد روی آوردند.

    اگر این ادعا صحیح باشد ـ که خوشبختانه این چنین نیست ـ یا باید در روش تربیتی کم‌اثر و بی‌دوام تجدید نظر کرد و یا در شیوه گزینش که عبور از آن با کمی‌ ریاکاری و زرنگی ممکن می‌گردد، تغییراتی داد.

    در همین زمینه دریغم می‌آید خاطره‌ای را از امام راحل ناگفته بگذارم.

    در سال تحصیلی 1361 یا 62، روزی استاد حجت‌الاسلام دکتر شیخ‌الاسلامی ‌که ریاست وقت دانشگاه الهیات را بر عهده داشت، وارد کلاس می‌شود و می‌بیند در وسط کلاس پرده کشیده و دانشجویان دختر و پسر را از هم جدا کرده‌اند.

    ایشان به این امر اعتراض می‌کند.

    در پاسخ گفته می‌شود، این دستورالعمل انجمن اسلامی ‌می‌باشد.

    استاد می‌گوید یا پرده را جمع می‌کنید و یا من از درس دادن امتناع می‌کنم.

    جوان نماینده انجمن اسلامی ‌در کلاس مقاومت می‌کند.

    آقای دکتر شیخ‌الاسلامی ‌از کلاس بیرون آمده و با دفتر امام تماس می‌گیرد.

    در آن زمان خواهر من دانشجوی یکی از درس‌های ایشان بود.

    آقای دکتر ماجرا را برای خواهرم شرح داده و از امام کسب تکلیف می‌کند.

    امام قریب به این مضمون می‌گویند: «...

    به این بازی‌ها خاتمه دهید و با کسانی که مقدس‌تر از حضرت امیر ظاهر می‌شوند، به دیده شک و تردید بنگرید.

    مگر قرار است دختر و پسر سر کلاس استاد چه کنند که باید از دید یکدیگر دور باشند؟

    این جوانان کسانی هستند که دو سه سال دیگر وارد صحنه‌های مدیریت اجتماعی می‌شوند.

    این عمل جز توهین و بی‌اعتنایی به شخصیت آنان معنایی دیگر ندارد.

    کسانی که چنین اندیشه‌هایی در سر دارند یا خود مریض و ضعیف‌النفس هستند و یا مأمور شیاطین دیگر».

    خاطره‌ای دیگر در همین ارتباط از امام به یادم آمد که بی‌مناسبت با بحث من نیست.

    شبی در حضور ایشان بودیم و تلویزیون قسمتی از یک سریال ایرانی را پخش می‌کرد.

    از دفتر آمدند و پیغام یکی از بزرگان حوزه قم را آوردند که: «...همین فیلمی‌ که الآن دارد پخش می‌شود، من پیرمرد را تحریک می‌کند چه رسد به جوانان را...» امام در پاسخ می‌گویند: «به ایشان بگویید، شما ضعف نفس دارید و اول باید خودتان را اصلاح و منزه کنید.

    من در این فیلم، صحنه نامناسبی نمی‌بینم».

    حال برویم سراغ چند افاضه دیگر: ـ وقتی مصدق با ترفند، شیخ فضل‌الله نوری!

    و آیت‌الله کاشانی و نواب صفوی را به حاشیه راند، در نتیجه این نهضت (ملی شدن صنعت نفت) شکست خورد.

    ـ در برنامه چهارم مصوب مجلس ششم که قرار بر پیروی از چشم انداز بیست ساله بود، روح آمریکایی حاکم بود.

    (و لابد رییس جمهور و نمایندگان آن مجلس و اعضای شورای نگهبان بنا به درخواست آمریکا، از منشورمصوب مقام معظم رهبری سر پیچی کرده بودند ) به خاطر حفظ حرمت تریبونی که این سخنان از آنجا بیان شده است و نیز حفظ شأن مقام و جایگاه گوینده ـ نه شخص او ـ از ذکر مآخذ در می‌گذرم.

    مطمین هستم خوانندگان این سطور، خود نیز نظیر این افاضات را بسیار شنیده‌اند.

    نکته تأسف بار اینجاست که این سنخ مطالب،خصوصا آنها که از تریبون‌های رسمی ‌و از زبان مقامات عالی‌رتبه دینی و حکومتی بیان می‌شود، بلافاصله بر روی سایت‌های اینترنتی قرار گرفته و در پهنه گیتی منتشر می‌گردد.

    چندین قرن پیش که وسایل خبر رسانی و سرعت انتشار خبر، از سرعت حرکت چارپایان تجاوز نمی‌کرد، شاعر و نکته‌گوی بلند آوازه ایران، سعدی شیرازی (اوایل سده هفتم هجری) هشدار می‌دهد: اگر صد ناپسند آید ز درویش رفیقانش یکی از صد ندانند وگر یک بذله گوید پادشاهی از اقلیمی‌ به اقلیمی ‌رسانند وقتی جوان دانشگاهی از بعضی بزرگان و علمای نامی‌ و مسئولان رده بالای کشور، چنین اظهاراتی را می‌شنود، چگونه می‌تواند به رهنمود‌های آنان دل خوش کند و به آینده خود تحت هدایت این گونه افراد امیدوار باشد؟

    اگر این افاضات را با نوشته‌ها و مقالات و سخنرانی‌های شهید مطهری و شهید یهشتی و مرحوم آیت‌الله طالقانی و برجستگان دین و سیاست و اجتماع در گذشته و دیگر بزرگان واندیشمندان و علمای فرهیخته و کم‌گوی عصر حاضر مقایسه کنید و به نتیجه‌گیری روی آورید، آن وقت تعجب نخواهید کرد که جایگاه اغلب روحانیان در اذهان جوانان این روزگار، شأن لازم و احترام در خور خود را ندارد.

    بسم الله الرحمن الرحیم نامه سرگشاده به جوانان مسلمان سپاس و ستایش خدا یراکه پس از ضعف و ناتوانای قوت و نیرو می بخشد.

    خدای که به مخلوقاتش بسیار مشفق و مهربان است.

    نعمتهایش از حیطه شمار بیرون است و گنجینه های جود و کرمش از عطا و بخشش پایان نمی یابد.

    و درود بی پایان و سلام قروان بر مشعل دار نور پیامبر مان محمد صلی الله علیه وسلم و خاندان و یاران با صفا شان باد.

    برادرم!

    این جزوه را در حالی برایت نوشتم که قلبم آنرا املا نموده و نصیحت و خیر خواهی پس افزون حامل آن بسوی تو می باشد.

    تا باشد که مطالب و محتویات آن برایت مفید و سودمند واقع گردد.

    پس برادر عزیز!

    یگانه امید من از تو اینست که دروازه های قلبت را بسوی آن بگشا و در اعماق ضمیرت او را جای بده.

    اگر چنین کردی، پس بیاری خداوند این جزوه دستت را خواهد گرفت و برایت مفید واقع و سودمند واقع خواهد شد.

    سخنم با تو درین اوراق از زنده گانی دنیا یا تلخی ها و سختی ها و الام و مصایبش خواهد بود.

    زنگانی که خداوند ج از آن برایت چنین تصویری کشیده است.

    ترجمه: زندگی دنیا را برای آنها به آبی تشبیه کن که از آسمان فرو می فرستیم، بوسیله آن گیاهان زمین سر سبز و در هم فرو می روند.

    اما بعداز مدتی می خشکد، بگونه که باد ها آنها را بهر سو پراگنده می کند، و خداوند بر هر چیز توانا است.

    برادر جوان!

    مسلماٌ که تو تلخی های زندگی را صبح و شام می چشی، و برادرم، در زندگی دنیا بدتر از ارتکاب معاصی و فرو رفتن در لذایذ مادی و شهوت ها چیزی دیگری تصور نمی شود، چه همین گناهان است که کمرت را شکسته و جو.انی ات را بر تو فاسد کرده است.

    و عزم و اراده قوی و راسخ را که شایسته یک جوان مسلمان می باشد از تو سلب نموده است.

    واژه جوانی که به آن در عربی (شاب) گفته می شود آیا می دانی که چه معنا دارد؟.

    علماء گفته اند: اصل و ریشه این کلمه (شاب) دلالت بر حرکت و نشاط و پویایی می کند.

    جوانی از خود یک گرمی و جوشی بویژه دارد که اگر بوسیله سرمای ایمان راستین خاموش کرده نشود صاحبش را هلاک می کند.

    و برادرم!

    بدان که دام های ابلیس لعین در اطرافت تنیده شده است و اگر از یکی آن نجات یابی دام دیگرش را بر سر راهت می تند و به همینگونه ادامه خواهد داشت تا آنکه اسیر دامش گردی و مطیع و فرمانبردارش شوی.

    جالها و چالها بزرگ ابلیس را من برایت درین جزوه نشان می دهم.

    جالهای که دیگر شرارتها و زهر پراگنی هایش از آن نشات می کند.

    پس برادر جوان!

    با هوش و حواس بیدار و قلب زنده و هوشیار بیا یکجا با من به تعالیم و رهنمونی های علمای پارسا و خدا پرست درین مورد گوش فرا ده تا حیله ها و ترفند های ابلیس لعین را یکایک برایت شرح دهند.

    علی ابن ابی طالب گفته است: اساس فتنه بر سه چیز است: اول: زنان، و آنها دام گسترده و آماده ابلیس اند.

    دوم: شراب: و آن شمشیر برهنه و بی نیام ابلیس است.

    سوم: دینار و درهم، و ان تیرهای آگنده به زهر ابلیس اند.

    خداوند من و ترا از شر فتنه های پنهان و آشکار نگهداردو به رحمت بی بایانش از هوای نفس و تمایلات غریزی محفوظ مان دارد.

    یگانه سبب هلاکت و تباهی انسانها هوای نفس است.

    طبیعتاٌ نفس به هر چیز رغبت می کند، هر چند که در آن عصیان و نافرمانی باری تعالی باشد.

    بویژه نفوس جوانان طوریس که صاحبش را از داخل می جوشاند مانند دیک که بالای آتش جوش بخورد، و بسوی عیش و نوش و لذایذ و شهوات می جهد.

    پس برادرم: دریغا بر جوانیکه رونق جوانی اش را در بای پت عیاشی و شهوت رانی قربان می کند.

    برادرم: چه بسا جوانانی هستند که بر مرکب هوس و ارزوی های نامشروع شان سوار اند.

    آری، هوای نفس چه بد مرکبیست.

    برادرم: هشدارف مرکب هوا و هوس.....

    برادرم: آیا گاهی قرآن خوانده ای تا دیده باشی که چگونه الله ج هوا و هوس را در کتابش نکوهش کرده است؟

    ترجمه: آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده؟

    و خداوند او را با آگاهی گمراه ساخته و برگوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده ای افگنده با اینحال چه کسی می تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟

    آیا متذکر نمی شوید؟

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

تعریف رهبری از جوان مسلمان : تعریف شما از یک جوان مسلمان و خصوصیات او چیست؟چگونه یک جوان می تواند مسیر زندگی را طی کرده و به اهدافش برسد؟ : من اساساَ در بین این خصوصیات مهمی که جوانان دارند ، سه خصوصیت را بارز می بینم ؛ که اگر آنها مشخص بشود و اگر آنها به سمت درستی هدایت بشود به نظر می اید که می توان به این سوال پاسخ داد آن سه خصوصیت عبارتند از :انرژی ، امید ،ابتکار.اینها سه ...

دکتر علی شریعتی 29 خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار ...

یکی ازتناقض های دنیای ما این است که همه از دمکراسی ملی خود صحبت می کنند وکسی نیست که ازدمکراسی بین دولتها و ملتها سخن بگوید .اگر هر عضو خانواده ای از دمکراسی نوع خود صحبت کند بدون اینکه دمکراسی در بین آن خانواده وجود داشته باشد سرنوشت چنین خانواده ای چه خواهد بود ؟ در جامعۀ بشری نیز اگر به فرض ،درهمۀ ملتها دمکراسی مود علاقه خود را پیاده کنند ولی میان خود دمکراسی نداشته باشند ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

مقدمه اینکه اسلام ادعای جاوید و جهانی بودن می کند بدلیل آنست که عمده ترین و کلی ترین یا مهمترین مسائل انسانی را همراه با جزئی ترین مسائل زندگی که بشریت همواره و همیشه در جستجوی حل آن و در برخورد با آن بوده مطرح نموده و دخالت و رهنمود عملی و ارزش همه جانبه ای در زندگی انسان دارد پیامبر اعظم (ص) این مسئله را در اهمیت حیاتی آن گوشزد اندیشمندان متعهدی می کند که به مسائل انسانی و ...

با آنکه جغرافيا نيز مانند اکثر علومي که بشر را در طول تاريخ زندگي وي بر روي کره زمين کمک و هدايت کرده اند، روندي پرنوسان را پشت سر گذاشته و تا کنون که دوره شکوفائي آن است و به جامعه جهاني خدمات ارزنده اي کرده است هنوز تعريف واحدي که مورد قبول محقيقي

روشنفکران: مؤثرترین قشر بر ایده‌ها و گرایشات دانشجویان، روشنفکران می‌باشند. به عبارت بهتر یکی از گروه‌هایی که همواره هدف گروه‌های روشنفکری قرار گرفته‌اند دانشجویان می‌باشند. در دوران دهه 1320 روشنفکران خصائص رادیکال پیدا می‌کنند و مبارزات ضد استعماری اوج می‌گیرد. در این دهه به دلیل امکان فعالیت‌های باز سیاسی دانشجویان ایرانی به احزاب سیاسی و روشنفکران ملی و چپ (جبهه ملی و حزب ...

راه درمان اساسي اين است که اول ما درد اين نسل را بشناسيم‏‌‏ ، درد عقلي و فکري، دردي که نشانه بيداري است يعني آن چيزي را که احساس مي کند و نسل گذشته احساس نمي کرد. مولوي مي گويد:‌ در گذشته درها بروي مردم بسته بود، درها که بسته بود سهل است، پنجره ها ه

مقدمه مستکبران و جهانخواران از دیرباز جهت تحقق اهداف شوم خود سعی بر فرهنگ سازی و تخریب فرهنگ ملت ها را داشته اند آنان می کوشند تا فرهنگ مبتنی بر ادبیات استعماری خود را که توجیه کننده این تهاجم می‌باشد را با پوشش دموکراسی در بین ملت ها شایع نمایند لذا ترفندهای مختلفی را با هدف قلب مفاهیم ارزشی و ملوث کردن فضای فرهنگی جوامع به ابهام و تردید و نیز سؤال برانگیز نمودن ارزشهای دینی و ...

جرج هربرت مید دیدگاههای مهم مید درمورد نقش اجتماعی جایگاه خاصی دارد واین مفهوم را از ابتدا تابه امروز به صورت یک نظریه بنیادی درمطالعات اجتماعی در آورده است نظرات مید از جهاتی با دیدگاه روان شناسان قابل مقایسه است اما تفاوتهای فاحشی با آن دارد اهداف طرحهای روانشناسانه آن است که رفتار مردم درجامعه بر اساس عواملی که در ساخت روانشناسان تک تک افرادموجوداست تبیین می شود این عوامل ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول