چکیده موضوع: تاثیر مطالعات غیر درسی با پیشرفت درس فارسی دانش آموزان کلاس اول ابتدایی- مدرسه : الغدیر مطالعات غیردرسی دانش آموزان مانند خواندن مجله کودک و کتابهای داستانی که با توجه به سن، علاقه و استعداد و آموزنده با همکاری معلم و اولیاء دانش آموزان و به انتخاب کودکان برای فرزندان تهیه می شود، می تواند به عنوان یک رسانه آموزشی باشد تا کودک ضمن مطالعه و شناخت بیشتر محیط پیرامونش تجارب ارزنده ای را کسب نماید.
طبق تحقیقات پرلز2001 مطالعه موجب تقویت انگیزه های درونی، یادگیری عمیق تر، و کاربرد آموخته های کودکان د ر موقعیت های جدید می شود، به همین خاطر مولانا فرموده اند: مرد خردمند هنرپیشه را عمود و بایست در این روزگار تا یکی را تجربه آموختن و دگر تجربه بستن به کار بنابراین تجارب نگارنده در بررسی های گوناگون حاکی از این امر است که از طریق تلفیق فارسی با مطالعات غیر درسی است که افق های جدیدی در ذهن کودکان تابیده می شود و به قول لئوناردداوینچی بینش و بصیرت کسب می گردد.
روش تحقیق این پژوهش شبه آزمایشی است.
جامعه آرمانی 20 نفر دانش آموز دختر و پسر کلاس اول ابتدایی است که به صورت غیر تصادفی انتخاب شده اند.
10نفر به عنوان گروه گواه و 10 نفر گروه آزمایش به صورت مختلط ابزار گرد آوری اطلاعات نتایج فعالیت های خوانداری و نوشتاری این دو گروه است و تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله از گروه آزمایش.
اصلاحات کلیدی: اهمیت و اهداف فارسی در دوره ابتدایی- رسانه های آموزشی- هدف مطالعات غیردرسی مقدمه: بهبودمسائل تعلیم و تربیت همواره ا زدغدغه های تاریخ زندگی بشریت بوده.باید رویکردهای نوین تربیتی بر دیدگاه فعال و توسعه یافته باشند ت توانایی همگامی با فناوری و ارتباطات نوین را داشته باشد.
یادگیری عمیق موضوعات درسی کمک به پرورش شهروندانی خواهد کرد که ابعاد مختلف توانائیهای آنان همچون خودشکوفایی، خلاقیت، استدلال و… شکوفا شوند چرا که تجارب قبلی مبنای ادراکات،طرزتفکر و رفتار است.
در دنیایی که هر روز پیچیده تر می شود شاگردان مدرسه نیازمندند که بیشتر و بهتر درباره محیط خود بیاموزند چون امکان آموختن چون امکان آموختن از طریق تجربه دست اول در همه موارد وجود ندارد،لذا دانش آموزان با مطالعات غیر درسی است که می توانند به مسائل و مجهولات پر رمز و راز علمی و غیر علمی نگاهی دقیق داشته باشند.
البته نباید شروع آموزش با فشار و اجبار توام باشد،چنانکه کودکی آمادگی لازم را از خود نشان ندهد باید این فعالیت را به تعویق انداخت،در غیر این صورت کودک با شکست و ناکامی مواجه می شود و در زمان مناسب هم پیشرفت لازم را نخواهد داشت.
خواندن زمانی تحقق می یابد که دانش آموزان بتواند حروف را به طور صحیح با هم ترکیب کند و کلمه عبارت را خوب و روان بخواند و آنرا درک کند.
اگر خواهان تربیت دانش آموزان خلاق،متفکر،مستقل و کنجکاو هستیم و اگر در پی کشف علل کاهش افت تحصیلی و ارتقاء انگیزه پیشرفت تحصیلی آن ها باید برنامه ریزی درسی را به سمت توسعه ذهنی و گسترش ظرفیت اندیشیدن سوق دهیم که یکی از این شیوه ها نهادینه شد فرهنگ مطالعه در زندگی دانش آموزان است.
اهمیت فارسی در دوره ی ابتدایی: جان دیویی و فریر معتقدند: انسان از طریق خواندن به خود آگاهی و شعور اجتماعی می رسد1 انجمن بین الملی ارزشیابی تحصیلی IEA در مورد اهمیت خواندن می گوید:(خواندن یکی از توانائیهایی است که دانش آموزان درطول یادگیری خود در سالهای اولیه دبستان کسب می کنند و موجب رشد عقلانی،عاطفی و اجتماعی کودک شده و توان یادگیری او را در موضوعات دیگر تقویت می کند2.بنابراین خواندن اساسی ترین وسیله ی آموزش است و فرد با کسب مهارت خواندن معلومات لازم زندگی را کسب می کند و قوه ی تمیز، استدلال، تعمیم، تجرید،حکم و قضاوتش تقویت می گردید.
شخصیتش پرورش یافته و با کسب اطلاعات سودمند با دیگران رابطه ی حسنه برقرار کرده و لذت روحی و نشاط خاطر را برای خویش و دیگران فراهم می سازد.
اهداف فارسی در دوره ی ابتدایی: شناخت حروف و کلمات و درک معانی آنها به منظور قادر شدن برای خواندن و فهمیدن مطالب نوشتاری که برای او تدوین شده.
پرورش قوه ی قضاوت صحیح در کودکان جهت استخراج مطالب از منابع مفید و تشخیص مطالب درست از نادرست.
ایجاد توانائیها مطلوب در خواندن مانند بلندی یا کوتاهی صدا، کندی یا تندی خواندن، نشان دادن حالات عاطفی نویسنده، رعایت نشانه های دستوری، تلفظ صحیح و لذت بردن از خواندن در جمع بدون اضطراب.
ایجاد علاقه به خواندن انواع کتابها و مطالب نوشتاری برای پر کردن اوقات فراغت رفع خستگی، لذت بردن و بدست آوردن مطالب مورد نیاز .
گسترش خزانه لغات.
پرورش قوای ذهنی مثل تفکر،تخیل و … آشنایی با ویژگی های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه خویش و ایجاد سازگاری با آن رسانه های آموزشی: کلیه امکاناتی هستند که تحت شرایط آن دانش آموزان قادرند اطلاعات، رفتار و مهارتهای جدیدی را با درک کامل بدست آورند.
هدف مطالعات غیر درسی: ایجاد انگیزه برای یادگیری و تاکید به کاربرد بالقوه این دانش در موقعیت های مختلف یادگیری.
بیان مساله: مساله مورد تحقیق در پژوهش حاضر این است که مطالعات غیر درسی چگونه می تواند موجب بهبود یادگیری درس فارسی شود؟
در بررسی این موضوع می توان اظهار داشت: عوامل بسیاری می توانند روند یادگیری درس فارسی را تسهیل و تعمیق نمایند، یکی از این عوامل بهره گیری از مطالعات غیر درسی توسط دانش آموزان کلاس اول ابتدایی است.در این کلاس برای آموزش خواندن از روش جاست کارپینتر استفاده شده چون خواندن با درک مطالب توام است.
لازم به ذکر است در همه کشورها ارتباط مبتنی بین پیشرفت سواد خواندن و درگیر بودن کودکان در فعالیت های سواد خواندن قبل از ورود به مدرسه( مانندکتاب خواندن، قصه گویی،شعر خوانی، بازی با حروف الفبا و کلمات) وجود دارد.
در همه کشورها دانش آموزان متعلق به خانه هایی با کتابهای کودکان زیاد(بیش از 100 جلد) نسبت به دانش آموزان متعلق به خانه هایی با کتابهای کودکان کم (کمتر از 10 جلد) عملکرد بالاتری داشته اند.
به طور متوسسط در همه کشورها دانش آموزانی از سطح پیشرفت خواندن برخوردارند که والدین آنها مدت زمانی را بیشتر از 6 ساعت در هفته مطالعه می کرده اند و نگرشی مثبت به خواندن و مطالعه داشته اند.
اهداف تحقیق: بهبود یادگیری درس فارسی ایجاد علاقه به مطالعه کتب غیر درسی تعمیق یادگیری استفاده از آموخته های درس فارسی در موقعیت های مشابه فرضیه ها: مطالعات غیر درسی موجب بهبود یادگیری درس فارسی می شود.
تلفیق درس فارسی با مطالعات غیر درسی موجب کاربرد آموخته ها در موقعیت های مشابه است.
تاریخچه تحقیق: ارزش مطالعه بر کسی پوشیده نیست.
حتی پیشینیان ما نیز به این امر آگاهی داشته و تمدنهای کهن و باستان را بر پایه کتاب و کتابخوانی بنا نهادند.
به تعبیری دیگر از گذشته کهن تا عصر اتم و تکنولوژی.
کتاب به معنای اعم آن یعنی علم و دانش که همواره به دنیای بشر احاطه داشته.البته مطالعه تنها افزایش علم ودانش را به دنبال نداردبلکه گستره ی وسیعی را و قابلیت های دیگری را در انسان به وجود می آورد.
سلامت جسمانی و روانی، خلاقیت و نوآوری، روابط اجتماعی،آینده شغلی و… نتیجه ی مطالعه است.
در عصر کهن کتاب نایاب بود و فقط به قشر خاصی از افراد جامعه تعلق داشت، اما در عصر کنونی کتاب پدیده ای کاملا عمومی و همگانی است.
صاحبنظران معتقدند کتاب رسانه ای است که مطالبش مقید به زمان و مکان نیست اما متاسفانه در بین گروه سنی کودک و نوجوان از جایگاه واقعی برخوردار نیست، در حالی که کودکان تا پیش از ورود به دبستان معمولا دوستدار کتاب و مطالعه هستند.
آنچه تحقیقات نشان می دهد این است که مطالعه در دوران مدرسه به عنوان یک نیاز شناخته نشده و احتمالا بخش بزرگی از این حس بی علاقه ای از واقعیت های درون مدرسه برمی خیزد.بررسی و تحلیل سیستم آموزشی کشور بیانگر این است که مطالعه از جایگاه مناسبی در یین کودکان و نوجوانان برخوردار نیست، چون معلمان کمتر تکالیف درسی را به کتب غیر درسی و آموزنده گره می زنند و کتب موجود در کتابخانه های مدارس غیر مرجع بوده و متناسب با نیازهای کودکان و نوجوانان تهیه نمی شود، همچنین عدم انگیزه والدین به مطالعه و ندانستن اهمیت مطالعه در زندگی و سرنوشت خود و تحلیل عملکرد و سایل ارتباط جمعی و… نیز از علل بی توجه ای به مطالعه است.
تحلیلی کلی بر مطالعه و توجه به ویژگیهای کودکان هفت ساله: دنیای کودکی از حیث خاص بودن شگفت آور است به همین علت از دنیای بزرگسالان جدا می شود.
در واقع کودکان افکار،نگرش ها، و رفتارهای منحصر به فرد خود را دارند.
کنجکاوی از خصیصه های اصلی آنهاست.
به همین دلیل به راحتی تحت تاثیر محرکات محیطی واقع می شوند.
این فرزندان عینی گرا هستند،یعنی باید ببینند و لمس کنند تا باور نمایند.
البته باید به این مقلوله جنسیت و شخصیت و تفاوتهای فردی هر کودک رانیز افزود و با عنایت به تمامی این ویژگیها مدیریت رفتار و اندیشه کودکان معنادار می شود.
بنابراین انتخاب کتاب برای کودکان باید با توجه به سن آنها باشد.
کودکان 7 ساله به قصه هایی با تم های واقعی تا افسانه ای علاقمندند اما داستانهای ماجراجویانه و خنده دار نیز در آنان شوق و رغبت مطالعه ایجاد میکند.
البته کتابها باید پاسخگوی کنجکاوی کودکان نیز باشد.
در حالی که تحقیق خانم باب الحوائجی بیانگر این است که کتب درسی و غیر درسی کمتر به تحریک ذهنی کودکان توجه دارد و باب تخیل و تجربه را به روی آن ها می بندد .
دنیای کودکی از حیث خاص بودن شگفت آور است به همین علت از دنیای بزرگسالان جدا می شود.
در حالی که تحقیق خانم باب الحوائجی بیانگر این است که کتب درسی و غیر درسی کمتر به تحریک ذهنی کودکان توجه دارد و باب تخیل و تجربه را به روی آن ها می بندد1.
بنابراین با مراجعه به کتب مختلف و مطالعه آنها پی بردم که برای بهبود یادگیری درس فارسی باید به این نکات توجه کنیم: سلامت جسمانی کودکان: دیدن،شنیدن،عدم تاخیر در گفتار یا نقیصه هایی،دراین دستگاه و سلامتی عمومی بدن می تواند در مهارت خواندن موثر باشد.
زیرا شرط اول یادگیری زبان دیدن و شنیدن است.و کودکی که نقیصه هایی در چشم و گوش داشته باشد رشد گویایی مناسبی نخواهد داشت.
بدیهی است چنین کودکی با داشتن ضعف در ارکان اولیه ی زبان در خواندن نیز دچار مشکل می شود.
آمادگی ذهنی : بین تحولات شناختی کودک و خواندن و درک و فهم رابطه وجود دارد به همین دلیل کسانی که دچار عقب ماندگی شدید ذهنی هستند به یادگیری خواندن قادر نمی شوند.
(گزل) که جریان رشد را بر پایه اصول زیستی مورد بررسی قرار می دهد معتقد است: آموزش خواندن در مرحله ی معینی صورت می گیرد و تا زمانی که این توانایی ها آشکار نشده آموزش خواندن باید به تعویق افتد1.
(مورفت) و ( واشبرن)1931 طبق تحقیقات خود اعلام کردند که لحظه مناسب برای آموزش رسمی خواندن5/6 سالگی2.
اما تحقیق دیگری در همین زمینه نشان می دهد که شیوه آموزش مهمتر از منتظر ماندن برای رسیدن کودک به سن عقلی خاص است.
(دورکین) و (مدرنی و دورل) معتقدند که مرحله ضروری آموزش آغازین خواندن با توانایی تشخیص حروف است.3.
رشد عاطفی واجتماعی: کودکی که بتواند با محیطش سازگار باشد، با همسالان خود بازی می کند، در فعالیتهایش تمرکز حواس داشته باشد و یا دقیق باشد و احساس امنیت خاطر نماید در امر خواندن به مراتب موفق تر خواهد بود.
برنامه های آموزشی تلوزیون و رسانه ها مانند کتاب،مجله،روزنامه و… می تواند در آمادگی خواندن کودک موثر باشد.
همکاری و هماهنگی والدین و معلمان: این دو گروه باید علائم آمادگی خواندن را بشناسد و به موانعی که بر سر راه پیشرفت تحصیلی کودکان وجود دارند آگاه باشند.
فرصت های لازم را جهت کسب تجربه فراهم آوردند و آنها را به کاربرد و درک کلمه ها و جمله ها تشویق نمایند تا میل خواندن در آنها ایجاد گردد.
بدیهی است والدینی که برای بچه ها کتاب می خوانند و آنها را به مسافرت و بازدیدهای علمی فرهنگی می برند و تماس بیشتری با دیگران پیدا می کنند از توانایی کلامی بیشتری برخوردار می شوند و به راحتی می توانند تجربه ها و برداشت های خود را در هر موقعیتی اظهار نمایند و در مسائل آموزشی شرکت فعال داشته باشند.
سرانجام این عوامل و بسیاری موارد دیگر در درک خواندن و قدرت نوشتن آنان تاثیر به سزایی دارد.
عادت دادن کودکان به مطالعه: کودکی که کتاب می خواند در مقایسه با همسالانش بینش و آگاهی وسیع تری دارد و باعث می شود به دنیای اطرافش مسلط تر باشد و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد و در استحکام پایه های شخصیتی او تاثیر بسیاری دارد و در آینده موجب رشد و خلاقیت او می شود.
تحقیقات انجام شده در روانشانسی بیانگر این مطلب است که کودکانی که از سنین پایین با مطالعه خو میگیرند بعدها در زندگی قدرت تفکر بهتری پیدا می کنند و در برابر مسائل و مشکلات واکنش مثبت تر و خلاق تری نشان می دهند برای ایجاد این عادت نیاز به همکاری اولیاء کودکان و مربیان تعلیم و تربیت است تا از طریق اجراء شیوه های صحیح مطالعه انگیزه لازم را در کودکان بیافریند.
آموزش گوش دادن صحیح و سخن گفتن: کودکان از هنگام تولد دارای توانائیهای بالقوه ای هستند که ضعف در هر یک از آنها میم تواند تاثیریی منفی بر روابط اجتماعی آنان بگذارد مثلا کودکانی که دچار ضعف توجه اند در زمینه شنیدن و در توجه به صحبت های دیگران هم مشکل دارند یا کودکانی که نمی توانند مکالمه را درست پی گیری کنند ممکن است دچار نقص در حافظه باشند.
الگوی تکلم در 5یا6 سالگی شروع به ظاهر شدن می کند و گوش دادن امری اکتسابی وارادی است.
علمای تعلیم و تربیت این دو رکن را عامل اساسی اجتماعی شدن انسان دانسته اند.
کودک از این طریق محدودیت زمان و مکان را شکسته دایره قدرت سعی خود را افزایش داده، از عقاید دیگران آگاه شده و افکارش را به دیگران منتقل می کند.
اختلال در تکلم موجب بروز مشکلات عاطفی، سکوت مرضی، هیجانات شدید و نهایتا عدم ایجاد ارتباط صحیح و عقب ماندگی درسی می شود.
یادگیری گوش دادن صحیح نیز موجب باز شناسی آواها و درک مفهوم کلی پیام و مصداقها می شود.
داشتن تحرک بدنی: از چندی پیش فیلسوفان تعلیم و تربیت به دو دلیل تحرک را در برنامه های آموزشی گنجانده اند.
الف: پرورش کودکان شاد و مشتاق به یادگیری.ب: تسکین تنش های کودکان که می تواند در امر یادگیری آنان تاثیر منفی داشته باشد.
چون کودک مشکلات عاطفی و روانی خود را در بازی منعکس می کند و این اولین گام برای ورود به دنیای کودک و شناخت اوست که از مهمترین و ظایف معلم است.
پیاژه معتقد است:(بازی به عنوان ابزاری برای حل بحرانهای عاطفی و هیجانی و کاهش مشاجرات بین کودکان است1.
لاندرنت بازی را جزء جدا نشدنی از زندگی کودکان می داند چون عامل شیوه طبیعی یادگیری و برقراری ارتباط سالم او با دیگران است و عدم تحرک را عامل ایجاد مشکلات و یادگیری زبان و ریاضی می داند2.
رسیدگی به تغذیه کودکان:خانواده هایی که مشکلات عمده بهداشت و تغذیه دارند فرزندانشان در معرض در معرض سوء استفاده و علی الخصوص فقر آهن قرار میگیرند.
در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه بیشترین فقر اقتصادی از این نوع است.
این بیماری بیشتر تابع سن و جنس است و کودکان کوچکترآسیب پذیرترند.
عوارض مهم فقر آهن عبارتند از: بی تفاوتی،خستگی،بی حسی، کاهش قدرت یادگیری و عدم تمایل به فعالیتهای فیزیکی مثل ورزش.
شرایط فرهنگی خانواده: خانواده اولین محیط تعلیم و تربیت برای کودکان است.
کودک از طریق همانند سازی با والدین بسیاری از عادات را می آموزد.
چون کودکان آینه رفتار والدین خود هستند3.
(گلاور) والدینی که تجارب خوشایندی از دوران تحصیل خود دارند، یا علاقه آنها به مطالعه خود کتابخانه د رمنزل و دسترسی کودک به کتابهای متناسب با سن و علاقه اش و عدم تحمیل فشار و انتظارات نابجای والیدن از فرزندان از عوامل مهم خواندن هستند.
چون ارتباط مهمی بین نگرش والدین با رفتار کودکان است.
همچنین پیشرفت خواندن کودکان نتیجه پیشرفت خواندن در خانواده است.4.(گلاور1381) چگونگی ارتباط معلم با دانش آموز: یکی از ویژگیهای بارز کودکان هشت ساله اضطراب و دلهره است و اگر ارتباط معلم با دانش آموز با ترس و فشار و احساس امنیت کودک توام باشد موجب سردرد،سرگیجه و دل درد کاذب می شود.
و سطح یادگیری را کاهش می دهد.
همچنین اگر هنگام خواندن با صدای بلند معلم کودک مرتبا تذکر دهد و یا ملامت کند دانش آموز دلسرد شده و موجب عدم تمرکز حواس او می شود ولی احساس آرامش و امنیت عامل افزایش دقت حواس است.
توجه به تفاوت های فردی کودکان: استن هاوس عقیده دارد ( معلم باغبانی است که گلهای متفاوتی را پرورش میدهد1.) دانش آموزان همه به یک اندازه و با یک سرعت در خواندن پیشرفت نمی کنند.
بعضی در اول کند پیشرفت می کنند و به مرور سرعت بیشتری پیدا می کنند و عده ای خیلی زود قواعد خواندن را فرا می گیرند و گروهی با نظم فکری خاص که دارند به خوبی می توانند مطالبی را که خوانده اند گزارش دهند.
بنابراین توجه به تفاوتهای فردی کودکان اولین وظیفه اولیاء و مربیان تعلیم و تربیت است.
خداوند در سوره نوح آیه13 در قرآن کریم در این مورد می فرماید: (مالکم لا ترجون لله و قارا و قد خلقکم اطوارا)پیامبر گرامی اسلام در این مورد می فرمایند: الناس معادن کمعادن ذهب والفضه)2.بی توجهی به تفاوتهای فردی و انتظار یکسان از کودکان به خاطر عدم شناخت تواناییها و استعداد های کودکان است.
پیامبر گرامی فرموده اند:اگر کودک را به انجام کارهای طاقت فرسا وادار کنیم موجب گناه،طغیان و سرکشی و شکست عزت نفس کودکان می شویم.1 توجه به ارتباط خواندن با دروس دیگر: جدا کردن خواندن از سایر دروس دیگر غیر ممکن است.
چون خواندن با املاء و انشاء ارتباط مستقیم دارد.خواندن شرط موفقیت در دروس دیگر است.
دانش آموزی که روش صحیح خواندن را بیاموزد نسبت مطالعه علاقمند می شود و در موضوعات مختلف تسلط لازم را کسب می نماید.
انگیزه و رغبت برای خواندن و مطالعه: در کلاس های مدارس ما معمولا محرکی به جز دستور معلم وجود ندارد.بنابراین به کنش درونی و احساس کودک توجهی نمی شود تا رغبت او برانگیخته گردد.
در حالیکه استفاده از تجارب اولیه کودکان ارتباط آن با مسائل آموزشی با نیازها و زندگی کودک نیز موجب علاقه مند شدن کودک می شود.
کاوه اکباتانی معتقد است: جوهره ی موفقیت هر کاری علاقه وافر و فکر پر شور است.2 و اساسی ترین هدف آموزش ابتدایی علاقمند ساختن نوآموز به یادگیری است.
روش و وسایل تدریس مناسب: اگر معلم در تدریس به کتاب درسی اکتفا نکند افق های وسیعی در ذهن کودکان برانگیخته می شود به همین خاطر لئونارد و داوینچی عقیده دارد: باید یک موضوع درسی را از زوایای متعددی بررسی نماییم.1کتاب خانه وکتابدار دلسوز مهربان و توجه به زمان مناسب برای مطالعه غیردرسی عوامل پیشرفت خواندن هستند.
همچنین روش تدریس فعالیت محور از عوامل مهم یادگیری هستند.
توجه به سن نوع زبان و استعداد کودکان نیزاز عوامل مهم یادگیری هستند.
روش تحقیق روش تحقیق این پژوهش شبه آزمایشی است با مقایسه دو گروه گواه و آزمایش دانش آموزان کلاس اول ابتدایی.
گروه گواه 10 نفر دانش آموز بودند که فعالیتهای آموزشی درس فارسی آنها فقط در کلاس درس بود و 10 نفر گروه آزمایش علاوه بر فعالیتهای کلاسی با همکاری والدین مطالعه غیر درسی را در منزل شروع کردند.
انتخاب دانش آموزان غیر تصادفی بود.اولیاء گروه گواه خاطرات خوشایندی از دوران تحصیل خود نداشتند و ترک تحصیل کرده بودند ولی اولیاءگروه آزمایش از سطح فرهنگی،اجتماعی، و اقتصادی خوبی برخوردار بودند و عضو مجلات تربیت و پیوند مدرسه شدند و فرزندان آنان عضو مجله کودک گردیدند.
متغیر مستقل: مطالعات غیر درسی متغیر وابسته: سطح پیشرفت فارسی دانش آموزان گروه آزیمایش.
ابزار گردآوری اطلاعات: داده های اولیه: پرونده بهداشتی دانش آموزان که خوشبختانه هیچکدام بیماری یا مشکل خاصی نداشتند.
مشاهده رفتار 20 نفردانش آموز در کلاس نظیر همکاری گروهی،دقت و توجه پذیرفتن مسئولیت های فردی و توانایی انجام آنها،تلفظ کلمه ها،انسجام جمله ها، نحوه صحبت در حضور همکلاسی ها، سطح یادگیری و نمرات، نوع نگرش اولیاء به مطالعات غیر درسی، میزان اهمیت اولیاء به تکالیف فرزندان در منزل و میزان انگیزه و علاقه دانش آموزان به مطالعه.
توجه به فعالیت های مکمل آموزشی مانند قصه گویی یا انجام بازیهای آموزشی تا ضمن برانگیختن علاقه حس کنجکاوی دانش آموزان تقویت شده و سپس توجه به سوالات آنها.
استفاده از راهنمایی مدیر محترم مدرسه.
نقاشی های دانش آموزان که بیانگر سطح رشد شناختی و ویژگیهای روانی آنها بود بررسی وضعیت خانواده ها از لحاظ سطح فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی از طریق بررسی دفتر آمار،جلسات اولیاء و مربیان، عضویت والدین و کودکان برای مجلات و تحقیقات معلم که از اهالی آنجا بود که البته بعد از شناخت دانش آموزان و آشنایی بیشتر با والدین آنها برای تحقق اهداف این پژوهش هماهنگی در مسائل ذیل با اولیاء آنها انجام شد.
هماهنگی های معلم با اولیاء دانش آموزان ارتباط با کودک: زیبایی،هوش،موفقیت سرمایه های ارزشمندی هستند که حاصل شعف درونی ، آرامش و اعتماد به نفس است.
به همین خاطر موسس علم روانشناسی مثبت گرا مارتین ای.بی.سیلیگمن رئیس سابق APA معتقد است کودکان شاد کودکان موفقند و کودکان موفق شادند1 .منشاء شادی ارتباط سازنده میان افراد است.
کسانی که احساس عشق و امنیت کمتر دچار بیماری و سانحه می شوند،ولی احساسات و عواطف سرکوب شده خصوصا در دوران کودکی بر سلامت و روان فرد تاثیر می گذارد.
عدم روابط صحیح عاطفی بیش از 50 رذیله اخلاقی ایجاد می کند که برخی از آنها عبارتند از: آرزو اضطراب، انتقام جویی، بد خواهی، تحقیر، ترس، تنفر، توقع، حسادت، حرص،دلبستگی،دو رویی، ستم،سرزنش، شهوت،عجله، عصبانیت، خشم، خشونت، خود پرستی، غصه، نومیدی، وسواس و… 2.
(بهادری نژاد) همچنین اکثر بیماریهای جسمانی ناشی از ناراحتی های درونی است و تاثیرات آن به صورت اختلال در خواب،خاموشی میل جنسی،افزایش فشار خون،زخم معده،آسم، پرکاری غده تیروئید و… است3(چینی 1375).اگر عوامل ایجاد کننده ناراحتی های عاطفی و روانی را والدین از خود و فرزندان دور کننده و نحوه رهایی از آنها را به فرزندان آموزش دهند کودکان شادی دارند، که برای نیل به این هدف باید دانست: دنیایی مکان زندگی انسان هاست،دنیایی بی عیب ونقص نیست و میزان ناخشنودی ما در واقع فاصله واقعیت ها و آرمان هاست.
فاصله میان واقعیت کنونی و هر چیزی با آن چه باید باشد.
اگر میزان توقعات و انتظارات را کم کنیم شادی آسانتر بدست می آید و زمانی که کودک احساس نشاط و امنیت می کند و میل به تحرک و کنجکاوی و یادگیری در او تقویت می شود.
تشویق: اصل حیات و رشد و کمال انسان را خداوند بر پایه محبت و تفاهم قرار داده، چون از طریق رفتار بهتر می توان با کودک کنار آمد تا با استبداد، تشویق روحیه کودک را به اعمال نیک تحریک و ترغیب می کند.
و با انجام اعمال شایسته به ارزش وجودی خویش پی می برد و شخصیتش را کاملتر می سازد.
ویلیام جمیز در این مورد می گوید:(همانا اصیل ترین نیاز در طبیعت انسان نیاز به گرامی داشتن می باشد)1 نیاز به تشویق از امیال فطری انسان است و برای همه افراد تا پایان عمر لازم است و برای افراد کمرو و کم معاشرت که احساس حقارت می کنند و کمبود محبت دارند لازمتر است.
روح شکست خورده کودک با تشویق ترمیم می شود، احساس اعتماد به نفس می کند، استعدادهایش رشد می کند و توانایی های بالقوه اش به فعلیت می رسند.
چه بسیار تلاش فوق العاده ای که تنیجه تحسین است.
کودک حاضر می شود هرگونه مرارت و محرومیت را بر خود تحمیل کند تا رضایت اولیاء مربیان خود را جلب کند.
خداوند متعال در سوره انفال آیه 65 می فرمایند( یا ایها النبی حرض المومنین علی الفتال ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا ماتین و ان یکن منکم ما یغلبو الفامن الذین کفرو با فهم لایفقهون) بنابراین از طریق تشویق باید رفتارهای صحیح مانند دقت، توجه و به موقع صحبت کردن و یا سکوت و پذیرش مسئولیت و همکاری را گسترش دهیم.
توجه به وضعیت غذایی کودک: انسانی برای رشد و تداوم زندگی به دریافت مرتب غذا نیاز دارد تا با هضم و جذب آن انرژی لازم برای انجام اعمال حیاتی را بدست آورد.
تغذیه ناسالم از مهمترین عوامل بروز بیماری است.
در دوران کودکی و به خصوص در سنین دبستان و در دوره نوجوانی به دلیل رشد سریع انسانی بیش از هر زمان دیگر به تغذیه مناسب نیازمند است و برای خیلی از خانواده ها تنقلات فاقد ارزش و … جزئی از رژیم غذایی عادی روزانه محسوب می شوند که این بر روی یادگیری تاثیر می گذارد.
مثلا کودکانی که صبحانه نمی خوردند در یادگیری دروسی مثل ریاضی و علوم کارایی کمتری دارند و قدرت ابتکار و خلاقیت آنان کاهش می یابد2(میرزا بیگی 1385) چون کاهش قند خون در سطح مغز موجب اختلال در تمرکز حواس می شود.
همچنین عامل بیماری های قلبی، سرطان،دیابت و فشار خون و رژیم بد غذایی است.
خوردن صبحانه و غذاهای سالم باعث کنترل وزن و کاهش سطح کلسترول خون می شود.
کودکانی که صبحانه می خورند کمتر دچار دل درد و ناراحتیهای دیگر می شوند.
شناخت توانایی های بالقوه توسط کودک و کسب موفقیت او: کودکی که بتواند توانمندیهای خود را بشناسد از عزت نفس خوبی برخوردار است، عزت نفس مجموعه ای از عقاید و احساساتی است که ما از خودمان داریم و برانگیزه ها،نگرش ها و رفتار ما تاثیر می گذارند و سازگاری عاطفی و اجتماعی ما را تحت تاثیر می دهند.
زمینه تشکل عزت نفس از همان موقع تولد است، زمانیکه کودک نوعی احساس پیشرفت را تجربه می کند اولین گام خودشناسی است.بنابراین کودک بر مبنای تعاملش با محیط و دیگران است که (ادراک شخصی) خود را می سازد و والدین اولین نقش اساسی را دارند.بنابراین والدین ومربیان تعلیم وتربیت برای تقویت عزت نفس کودکان باید به این مسائل توجه نمایند: 1- والدین ومربیان آینه رفتار کودکان هستند.
ابن خلدون معتقد است همانگونه که دود را دلیل بر وجود آتش است رفتار و نگرش های کودک نیز تحت تاثیر نگرش مربیاین است1.
بنابراین مربی موفق کسی است که برای کودک الگوی مثبتی باشد، عقاید نادرست کودک را شناسایی کند و با معرفی معیارهای صحیح و در خور فهم کودکش او را راهنمایی کند، با او صمیمی و مهربان باشد، بازخورد مثبت و صحیح بدهد، محیط سالم و بالنده ای فراهم نماید تا کودک با علاقه در فعالیتهای سازنده شرکت کند.
تقویت مهارتهای اجتماعی کودک: مهارتهای اجتماعی،مهارتهای هستند که فرد را برای تعامل با سایر افراد اجتماع آماده می کند.
کودکی که این مهارتها را بیاموزد در موقعیت های گوناگون رفتاری صحیح و مناسب از خود نشان می دهد.
این گروه از کودکان قادرند فعالیتهایی لذت بخش انجام دهند و تمام آموزش ها را رویی با زمی پذیرند.
شکست کودک در روابط اجتماعی سنگین تر و دردناک تر از شکست او در تحصیل و آموزش است.
چون در سلامت روانی و احساس ارزشمندی بسیار موثر است.
کودکان از هنگام تولد دارای توانائیهای بالقوه ای در زمینه حرکت، کلام و جلب توجه و خصلتهای گروهی هستند.
ضعف در اینها موجب تاثیر منفی بر روابط اجتماعی، ضعف توجه و درک صحیح موقعیت ها می شود و اغلب بدخلقی، عصبانیت و ناکامی ها و افسردگی ….
را به دنبال دارد آموزش مهارت حل مساله با استفاده از محسوسات و ملموسات با توجه به وضعیت هوشی و ذهنی کودک و راهنمایی معلم و درگیر شدن دانش آموز با چالش ها و درک مسئله توسط کودک و سپس حل آن بدون عجله معلم.
اگر معلم فرصت حل مساله را از کودک بگیرد کودک احساس یاس و ناامیدی و شکست کرده.
اعتماد به نفس او کاهش یافته و نسبت به یادگیری بی رغبت می شود، دانته می گوید: ( دانش همیشه از پی نادانی می آید)2.
بنابراین ما از آنچه نمی دانیم به ذوق می آییم و طبق اولین اصل روش شناسان خلاق اینجاست که افکار به صورت معلق در آمده و اولین جرقه های درخشش در ذهن ایجاد می شود که نتیجه آن شوق و انگیزه درونی برای یادگیری است.
و آمادگی برای حل مساله بعدی .
یادگیری برای کسب تجربه: حضرت علی (ع) می فرمایند:(التجربه فوق العلم)1.
زمانیکه یادگیری نتیجه تلاش فکری کودک است و او آموخته ها را با محیط پیرامون زندگییش ارتباط می دهد، یادگیری برایش لذت بخش شده و احساس رشد و شایستگی می کند.
رسانه های آموزشی مانند فیلم ها، بازی با حروف و کلمات مطالعه حس کنجکاوی کودکان را تقویت می کند.
توجه به موقعیت اجتماعی کودکان در مدرسه: توانایی دانش آموزان در زمینه دوست یابی و برقراری روابط گروهی در مدرسه متفاوت است.
گروهی از بچه ها دارای صفات پسندیده اجتماعی اند و رفتارهایشان مورد تایید دوستان، آشنایان و اطرافیانشان است.
گروهی دیگر مهارت خاصی در دوست یابی دارند و می توانند در موقعیت های جدید خود را با دیگران سازگار و هماهنگ کنند.
این کودکان اجتماعی و برونگرا هستند و از بودن د رجمع لذت می برند.
برخی از کودکان محبوب و پرطرفدارند چون تیم ورزشی مدرسه، عضو انجمن مدرسه،نماینده کلاس و… هستند.
آنها اعتماد به نفس دارند و می توانند نقش رهبری گروه را بعهده بگیرند.
برخی دیگر ساکت و خجالتی و کمرو هستند،آنها یکی دو دوست صمیمی بیشتر ندارند، تمایلی به شرکت در فعالیتهای گروهی هم ندارند.
لازمه ایجاد روابط اجتماعی مهارتهای کلامی و غیر کلامی هستند1.
(لوین 1998) مهارتهای غیر کلامی مثل زبان بدن و حالتهای چهره و درک لحن صدای دوستان است و کودکانی که از مهارتهای تکلمی لازم برخوردار نیستند بسیاری از مفاهیم و اصطلاحات را درک نمی کنند.
کودکانی که از مهارتهای لازم اجتماعی برخوردار نیستند، اغلب بد اخلاق، عصبانی، اندوهگین وناکام هستند و چهره ای عبوس دارند این کودکان به بیماری های انزوا طلبی و افسردگی و پرخاشگری مبتلا شده و عدم احساس امنیت آنها موجب کاهش یادگیری و عدم پیشرفت تحصیلی می شود.
استفاده از روش ها و تکنیک های صحیح در آموزش فارسی: توجه به رویکرد فعالیت محور و فعالیتهای مکمل آموزشی اصول ضمنی آن عبارتند از: الف: توجه به پیش نیاز و تجارب اولیه کودکان کمتر از 4/1 دانش آموزان در بدو ورود به مدرسه از سواد خواندن که همانا بازی با کلمات و قصه گویی است برخور دارند، با تلفیق آموخته ها با زندگی کودک است که آنها احساس بی نیازی نمایند و با اتکاء به تجاربشان انگیزه آموختن در وجودشان برانگیخته می شود.
ب: مهارت خواندن فقط به درس فارسی محدود نمی شود بلکه زمینه ای است برای پیشرفت سایر درس ها که تلفیق فارسی با کتاب قصه برای کودکان یکی از این شیوه هاست لئونارد و داوینچی معتقد است: زمانیکه موضوعی را از زوایای متعددی می نگریم دریچه های وسیعی در ذهن دمیده شده و دامنه درک توسعه یابد.2 تقویت مهارتهای چهارگانه زبان آموزی: کودکی که مهارتهای سمعی زبان آموزی را در خانواده بیاموزد در فراگیری مهارتهای بصری زبان هم پیشرفت می کند بنابراین راه کارهای زیر انجام شد: خواندن از روی درس و کتابهای داستانی باصدای بلند .
گفتگو با دانش آموزان خصوصا دانش آموزان منزوی درباره اتفاقات روزانه که موجب نشاط آنان می شد.
نوشتن کلمه توسط دانش آموزان به روی شن های حیاط مدرسه( بازی آموزشی) کلمه سازی با کارت حروف مقوایی که با توجه به تدریس هر نشانه توسط دانش آموزان تهیه می شود.