تا بحال در مورد دینامیک بطور مفصل بر حسب نیرو، اندازه حرکت و … صحبت کردهایم.
آنچه تا بحال میکردهایم چنین بوده است که نیروی یک عامل طبیعی را بر ذره مورد بحث خود بدست میآوردیم (با اندازهگیری و …) سپس از روی این نیروی طبیعی، شتاب ذره را بدست میآوردیم. آنگاه با دانستن شرایط اولیه مسأله یعنی و حرکت ذره را برای زمانهای بعدی پیشبینی میکردیم.
اما راه دیگری امکانپذیر نیست؟ نمیتوان جای بردار از کمیت اسکالری استفاده کرد؟ یا اینکه اصلاً را بدست نیاوریم بلکه صرفاً رابطه بین و را بدست آوریم بدون آنکه بخواهیم بدانیم که هر کدام بر حسب زمان چه مقادیری دارند یعنی که سرعت وقتی مکان ذره باشد چه برداری میشود: در خیلی از مسایل ما به این نیاز داریم و گاهی هم صرفاً همین برایمان مهم است. اگر از روش قدیمی استفاده کنیم میبایست و را بر حسب بدست آوریم آنگاه در این بین پارامتر را حذف کنیم تا با هم مستقیم رابطه یابند.
سؤالهای مختلفی پیش میآید مثلاً این که آیا فرآیند همواره امکانپذیر است؟ در صورتی میشود چنین رابطهای را به طور مناسب برقرار دانست که بعضی خواص ریاضی را و داشته باشند تا حالت تابع داشته باشد یعنی اینکه . ممکن است در دو زمان و ، ها یکی باشند ولی سرعتها فرق کنند. مثلاً وقتی پرتابهای را به سمت بالا پرتاب میکنیم اگر موقع رفت در ارتفاعی خاص سرعتش باشد در موقع برگشت در همان ارتفاع سرعتش است و به ازای یک ، 2 تا داریم. اما جالب اینجاست که اندازه در هر دو حالت یکسان میماند.
پس شاید بهتر باشدرا بدست آوریم یعنی اندازه سرعت را. خواهیم دید که در خیلی از مسایل این است که مهم است نه بردار .
نکته دیگر آن که آیا به ازای همه ها لزوماً وجود دارد. یعنی اصلاً به همه نقاط فضا میتوان دسترسی یافت؟ این امری است که قطعاً در یک حرکت اتفاق نمیافتد زیرا مسیر حرکت یک ذره صرفاً منحنی است ولی مجموعهای از تمام حرکات ممکن که از یک نوع نیروی طبیعی نتیجه میشوند آیا میتوانند تمام فضا را بپوشانند و اگر چنین کردند اگر در نقطهای در مسیر همدیگر را قطع کردند آیا لزوماً در دو مسیر اندازه سرعتها یکسان خواهد بود .
اینها سؤالات و موضوعاتی هستند که ما را به سمت تعاریفی جدید پیش میبرند. آنکه سعی کنیم یک اثر طبیعی را مثلاً با یک تابع اسکالر نشان دهیم جای آنکه بردار نیروی آن را در فضا مشخص کنیم. خوب ببینیم چه میشود؟
کار نیروی متغیر
فرمول در صورتی صحیح است که نیروی F مقدار ثابتی باشد و یا اگر
متغیر است مقئار متوسط نیرو برابر F است در حالت کلی کار نیروی متغیر مکان F در
تغییر مکان از تا از رابطه به دست می آیداگر نمودار نیرو بر
حسب جابجایی معلوم باشد کار انجام شده در هر جابجایی با جمع جبری مساحتهای سطوح
محصور بین نمودار نیرو و محور جابجایی برابر است
انرژی جنبشی :
در بررسی حرکت اجسام معمولا دو نوع انرژی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. انرژی پتانسیل که ناشی از مکان قرار گیری جسم نسبت به سطحی که به عنوان سطح با پتانسیل صفر فرض میشود و انرژی جنبشی که هر جسم به دلیل حرکت دارای این نوع انرژی است. یعنی اگر جسمی ثابت باشد، انرژی جنبشی آن صفر خواهد بود. مخصوصا در مواردی که نیروهای موجود در مسئله از نوع پایستار باشند در این صورت انرژی مکانیکی بقا دارد و لذا اگر انرژی جنبشی جسم افزایش پیدا کند، انرژی پتانسیل کاهش مییابد و برعکس کاهش انرژی جنبشی با افزایش انرژی پتانسیل همراه است.
قضیه کار و انرژی
معمولا بیشترین کاربرد انرژی جنبشی در بحث حرکت در قضیه کار و انرژی ظاهر میشود. لازم به یادآوری است که هرگاه در اثر اعمال نیرویی ، یک جسم از محل اولیه خود جابجا شود، در این صورت میگویند که نیرو بر روی جسم کار انجام میدهد. بنابراین قضیه کار و انرژی بیان میکند که هرگاه بر روی جسمی کار انجام شود، انرژی جنبشی آن تغییر میکند. به عبارت دیگر تغییرات انرژی جنبشی با انجام کار انجام شده بر روی جسم برابر است.
قضیه کار و انرژی قانون جدید و مستقلی از مکانیک کلاسیک نیست. این قضیه برای حل مسائلی مفید است که در آنها کار انجام شده توسط نیروی برایند به راحتی قابل محاسبه است و ما میخواهیم سرعت ذره را در مکانهای خاصی پیدا کنیم. آنچه بیشتر اهمیت دارد این واقعیت است که قضیه کار و انرژی نقطه آغازی برای یک تعمیم جامع در علم فیزیک است. چون در بسیاری از موارد بهتر است کار انجام شده توسط هر نیرو را جداگانه محاسبه کرده و نام خاصی برای کار انجام شده توسط هر نیرو قائل شویم. لذا آنچه قبلا در مورد معتبر بودن این قضیه در مواردی که به صورت کار انجام شده توسط نیروی برایند تعبیر میکنیم، مشکلی ایجاد نمیکند.
یکای انرژی جنبشی
انرژی جنبشی یک جسم در حال حرکت با کاری که میتواند انجام دهد تا به حال سکون برسد، متناسب است. این نتیجه اعم از این که نیروهای اعمال شده ثابت یا متغیر باشند، صادق است. بنابراین یکای انرژی جنبشی و کار یکسان خواهند بود و انرژی جنبشی مانند کار یک کمیت اسکالر است. انرژی جنبشی گروهی از ذرات صرفا از انرژی جمع اسکالر انرژیهای جنبشی تک تک ذرات آن گروه بدست میآید.
انرژی جنبشی جسم صلب
معمولا در مورد حرکت جسم صلب به عنوان سیستمی از ذرات ، دو نوع انرژی جنبشی میتوانیم تعریف کنیم. این دو نوع انرژی که بواسطه نوع حرکت به دو صورت متفاوت میتواند وجود داشته باشد.
انرژی جنبشی انتقالی
گفتیم که انرژی کمیتی اسکالر است. بنابراین در مورد یک سیستم متشکل از چند ذره ، انرژی جنبشی کل برابر با مجموع انرژی جنبشی تک تک ذرات خواهد بود. اما در مورد یک جسم صلب که تعداد ذرات خیلی زیاد است، نقطهای به عنوان مرکز جرم تعریف میشود که نماینده کل جسم صلب است. بنابراین انرژی جنبشی انتقالی نیز به صورت نصف حاصلضرب جرم جسم صلب در مجذور سرعت مرکز جرم تعریف میشود.
انرژی جنبشی دورانی
جسم صلبی را در نظر بگیرید که با سرعت زاویهای ω حول محوری که نسبت به یک چارچوب لخت خاص ثابت است، میچرخد. هر ذره این جسم در حال دوران مقدار معینی انرژی جنبشی دارد. چون تعداد این ذرات در جسم صلب زیاد است، لذا کمیتی به نام لختی دورانی تعریف میشود. لختی دورانی به صورت مجموع جملاتی تعریف میشود که هر جمله با حاصل ضرب جرم یک ذره از جسم صلب در مجذور فاصله عمودی ذره از محور دوران برابر است. بنابراین انرژ ی جنبشی دورانی جسم صلب که بخاطر دوران حاصل میشود، برابر است با نصف حاصل ضرب لختی دورانی جسم صلب در مجذور سرعت زاویهای.
این رابطه شبیه انرژی جنبشی انتقالی جسم است. یعنی سرعت زاویهای مانسته سرعت خطی است و لختی دورانی مانسته جرم لختی یا جرم انتقالی است. هر چند جرم یک جسم به محل آن بستگی ندارد، ولی لختی دورانی به محوری که جسم حول آن میچرخد، بستگی دارد. در واقع میتوان گفت که انرژی جنبشی دورانی همان انرژی جنبشی انتقالی معمولی تمام اجزای جسم است و نوع جدیدی از انرژی نیست.