این بحث حاصل گفت و گو با یکی از کارشناسان صنعت نفت است که در دو فصل ساختار جهانی نفت و اولویتها در سرمایه گذاری نفتی ایران, از نظر می گذرد.
اهمیت این گفت و گو در آن است که ایشان در شرایطی پیش بینی افزایش قیمت نفت را نمود که قیمتها سیر نزولی را طی میکرد و توصیه کارشناسان کمپانیها این بود که مسؤولین ایرانی, تا قیمت ارزانتر از این نشده است, باید نفت را پیشفروش کنند.
فصل اول: ساختار جهانی نفت الف – تاثیر منحنی رکود و رشد در بازار نفت نفت به تنهایی یک کالای اقتصادی, سیاسی یا استراتژیک نیست, بلکه این سه خصوصیت را تواما" داراست و نمی توان صرفا" به یکی از وجوه آن توجه کرد.
رسوخ نفت در تمامی زوایای زندگی بشر, آن را به صورت یک کالای حیاتی درآورده است و اساسا" در حال حاضر زندگی صنعتی بدون نفت میسر نیست.
در تاثیر منحنی رکود و رشد بازار نفت, آنچه که در گام اول باید در نظر گرفت, محدوده مصرف انرژی در دنیاست.
نیاز به مصرف انرژی, نخستین عامل در شکل گیری سیکل عرضه و تقاضای نفت است.
بنابراین به دنبال نیاز به مصرف انرژی, بحث قیمت گذاری مطرح می شود.
قیمتها حامل یک پیام هستند.
افزایش یا کاهش مصرف نفت, در زمینه های سیاسی استراتژیک نیز پیام خاص خود را دارد.
«رکود» در بازار نفت, پدیده ای دوره ای است که بعد از دوره شکوفایی به وجود می آید.
رکود بطورطبیعی مصرف کمتر را به دنبال خواهد داشت.
پیش از آغاز رکود اخیر در بازار نفت, دنیا در اوج شکوفایی اقتصادی بود و خود را برای مصرف هرچه بیشتر آماده میکرد, به همین دلیل سرمایه گذاریهای زیادی برای بالابردن تولید انجام شده بود.
در سه سال آخر رشد اقتصادی دنیا, در یک سال روزانه ششصدهزاربشکه نفت, در سال بعد یک میلیون و یکصدهزار بشکه در روز و در سال سوم یک میلیون و سیصدوهفتاد هزار بشکه در روز تولید اضافی صورت گرفت.
این تولید, مازاد بر ذخیرهسازی پنج میلیاردبشکه ای کشورهای مصرف کننده بود.
بر این اساس مقادیر زیادی نفت انباشته شد.
ذخیره سازی نفت به معنی انباشت سرمایه و راکدماندن آن بود.
به همین جهت, این سرمایه راکدشده توسط ذخیره کنندگان نفت وارد بازار شد.
از طرف دیگر کشورهای تولید کننده نفت درصدد برآمدند تا با افزایش تولید, پاسخگوی بازار پر اشتهای نفت بخصوص در آمریکا شوند که در این میان ونزوئلا و مکزیک اشتهای بیشتری را نشان دادند.
افزایش ظرفیت, نیاز به سرمایه گذاری داشت و بدین جهت ونزوئلا و مکزیک بدهیهای سنگینی به بار آوردند.
لذا مجبور بودند تولید نفت خود را بیشتر کنند.
ب – دلایل تمایل امریکا به خرید نفت مکزیک و ونزوئلا علاقه کشورهای مصرف کننده نفت به وجود تنوع منابع در بازار امری منطقی به نظر می رسید.
زیرا وجود تنوع در بازار, باعث امنیت عرضه نفت می شد.
امریکا نیز به دنبال این امنیت بود و قصد داشت از اتکای خود به نفت خلیج فارس بکاهد.
بر این اساس ترجیحا" کشورهای مجاور خود مانند ونزوئلا و مکزیک را تشویق به افزایش تولید می کرد.
بر این مبنا ونزوئلا بخش بزرگی از بازار عربستان را تصرف کرد.
ج – خط مشی عربستان در مقابله با رقبای نفتی عربستان می دانست که ونزوئلا و مکزیک برای جبران بدهیهای خود بشدت نیازمند به درآمد نفت هستند.
افزایش تولید این دو کشور, بشدت قیمت نفت را کاهش داد و حوادث بعدی نشان داد که در این جنگ قیمت, ونزوئلا و مکزیک بازنده هستند.
بدهیهای عظیم این دو کشور, آنها را وادار به نرمش در مقابل عربستان نمود.
اجلاس سه جانبه عربستان, ونزوئلا و مکزیک در سال 1998 محصول چنین روندی بود.
این هسته سه جانبه, سایر کشورهای تولید نفت را نیز متاثر نمود.
به مانند سالهای آغازین تشکیل سازمان اوپک در دهه 60 , هدف تثبیت قیمتها بود، به گونه ای که بهای هر بشکه نفت خام از 10دلار پایین تر نرود.
در این روند, عربستان سعودی به منافع ملی خود می اندیشد.
ذخایر 261 میلیارد بشکه ای عربستان, این کشور را وادار میکند تا به این ثروت به صورت بلندمدت توجه کند.
چرا که اگر قیمت نفت بیش از حد بالا رود, انرژیهای جایگزین فرصت طرح پیدا می کنند و این به ضرر عربستان است و اگر قیمتها از حد معمول پایینتر برود تولید به صرفه نخواهد بود.
از این رو عربستان همواره به دنبال تثبیت قیمت در حدی معقول است.
در سال 1986 عربستان برخلاف نظر کاخ سفید که قیمت 18دلار برای هر بشکه را پیشنهاد می داد, قیمتی پایین تر را مدنظر داشت و چهارماه بر روی نظر خود مقاومت کرد.
در مرحله بعدی که امریکا قیمت معقول نفت را 25دلار برای هر بشکه پیشنهاد داد و ایران نیز بهای 21دلار را در نظر داشت, نهایتا" عربستان به قیمتی حدود 21 دلار برای هر بشکه تن داد.
به این ترتیب نمی توان سیاست نفتی عربستان را دنباله روی سیاست نفتی امریکا دانست, زیرا در عین وجود نقاط مشترک, اختلافات جدی نیز با یکدیگر دارند.
د – چشم انداز مصرف انرژیهای مختلف در دنیا در سال 1986 عربستان برخلاف نظر کاخ سفید که قیمت 18دلار برای هر بشکه را پیشنهاد می داد, قیمتی پایین تر را مدنظر داشت و چهارماه بر روی نظر خود مقاومت کرد.
اگر منحنی رکود و رشد بازار نفت را در نظر داشته باشیم مطمئنا" دوران رکود نمی تواند همیشگی باشد و بناچار دوران رشد فراخواهد رسید.
رشد اقتصادی دنیا باعث رشد مصرف نفت خواهد شد.
در این میان انرژی های رقیب در وضعیت مناسبی نسبت به انرژی نفت قرار ندارند, البته انرژی گاز در این میان مستثنی است.
بطورمثال, عمر مفید نیروگاههای اتمی 25 سال است و بعد از اتمام این دوره, دفن فضولات اتمی یک معضل بزرگ به شمار می رود که در این میان مخالفت هواداران محیط زیست را نباید نادیده گرفت.
ذغال سنگ نیز به دلیل مشکلات استخراج و آلودگی شدید, نمی تواند رقیبی جدی برای نفت و گاز به شمار رود.
انرژیهای آبی, نیز به دلیل محدود بودن منابع آبی نمی تواند پتانسیل زیادی در اختیار کشورهای نیازمند قرار دهد.
انرژیهای بادی و خورشیدی نیز چنین معضلی دارند و به دلیل اقتصادی نبودن, تا سالها قادر به رقابت با انرژی نفت و گاز نخواهند بود.
از طرف دیگر, پیشرفت تکنولوژی روز به روز هزینه تولید نفت را کاهش می دهد, بطوری که هزینه استخراج هر بشکه نفت از 16 دلار به زیر 6 دلار رسیده است.
البته در مواردی که نیاز به اکتشاف باشد این هزینه دچار نوسان می شود.
در میان انرژیها, گاز جایگاه ویژه ای دارد.
گاز نیز دارای همان مراحل استخراج نفت است, منتهی قطر لوله های انتقال دهنده گاز بیشتر و بالطبع نیازمند سرمایه گذاری بیشتری است.
اما پالایشگاههای گاز دارای ساختار ساده تری هستند و این موضوع هزینه پالایش گاز را کاهش می دهد, هر چند که هزینه جابجایی گاز بسیار زیاد است.
برای جابجاکردن مقدارگازی معادل یک بشکه نفت خام در 1600 کیلومتر, هزینهای بین 6 تا 9 دلار مورد نیاز است.
به دلیل آن که قیمت گاز تابع قیمت نفت است, قیمتهای پایین نفت, صنعت گاز را بشدت مورد تهدید قرار می دهد.
بخصوص که قیمت گاز براساس قیمت یک بشکه نفت کوره یعنی 6 الی 7 دلار تعیین می شود.
رکود پروژه های گازی دریای خزر نیز به همین موضوع برمیگردد.
شرکتهای سرمایهگذاری در این زمان، بستن قراردادها را به تعویق میاندازند تا قیمتهای جهانی نفت بالاتر رود.
با توجه به رشد مصرف انرژی در دنیای آینده, جهان محکوم به مصرف بیشتر گاز و سپس نفت خواهد بود.
البته کماکان بخشی از سهم انرژی به سوختهای غیرفسیلی اختصاص خواهد داشت.
به نظر می رسد که اقتصاد جهانی بعد از این اجازه کاهش قیمتها را به مانند بحران قبلی ندهد.
چرا که تبعات آن در زمینه استخراج و اکتشاف و توسعه منابع, بسیاری از سرمایه گذاران را به سوی ورشکستگی سوق خواهد داد.
امروزه به دلیل وجود بحرانهای مالی, این روند معکوس شده است و این تولیدکنندگان نفت هستند که به دلیل کمبود سرمایه, به کنسرسیومهای نفتی روی آورده اند.
ه – تراژدی تمایل کشورهای تولید کننده نفت به تشکیل کنسرسیومهای نفتی از دهه پنجاه به بعد, در غرب نگرانیهایی در مورد دکترین ملی سازی صنعت نفت در کشورهای نفت خیز, پدید آمد.
کشورهای تولیدکننده یکی پس از دیگری نفت خود را ملی اعلام کردند.
در آن مقطع کنسرسیومهای نفتی بر حفظ مواضع خود در صنایع نفت این کشورها اصرار داشتند.
به موازات تلاش آنها, سازمان خرید به وجود آمد که در واقع کشورهای مصرف کننده را در اتخاذ سیاستهای خرید و ذخیره سازی نفت تحت پوشش قرار داده و هماهنگ می کرد.
در حال حاضر مؤسسات مالی جهان به کشورهای تولیدکننده وامهای اساسی نمی دهند تا در تنگنا قرار گرفته و بناچار به سوی سرمایه های خارجی بروند و مجددا" به تشکیل کنسرسیومهای نفتی تن در دهند.
این پدیده یک تراژدی است که در عین حال کشورهای تولیدکننده نفت ناگزیر از تن دادن به آن با توجه شده اند.
در مقابل شرکتهای نفتی با توجه به کاهش ذخایر نفت شمال, مایلند که با سرمایه گذاری در سایر نقاط, میزان سهمیه خود را افزایش دهند.
فصل دوم: اولویتها در سرمایه گذاری نفتی ایران الف – استراتژی صنعت نفت یا «سیاستهای اصولی در صنعت نفت ایران» افزایش تولید نفت در شرایط کنونی, کشورهای مصرف کننده را نسبت به سرمایه گذاری بی نیاز می کند.
در حالی که اندکی صبر و تحمل سبب خواهد شد تا کشورهای مصرف کننده برای حل معضلات خود ناچار به امر سرمایه گذاری روی آورند.
سیاست تولید نفت در کشور ما باید عاقلانه تر دنبال شود, توصیه برخی کارشناسان بین المللی نظیر دکتر فشارکی تشویق می کند که از قطار سرمایه گذاری در تولید نفت عقب نمانیم, در حالی که ما صرفا" باید از سرمایه گذاری خارجی در میادینی استقبال کنیم که در آنها با همسایگان خود مشترک هستیم, زیرا در صورت عدم فعالیت, سهمیه ما به آنها اختصاص خواهد یافت.
ب ـ لزوم سرمایه گذاری در صنعت گاز ایران برخلاف مقرون به صرفه نبودن توسعه میادین نفتی غیرمشترک, سرمایه گذاری در صنعت گاز بسیار حیاتی است.
حیاتی بودن سرمایه گذاری در صنعت گاز از آن جهت است که بسیاری از چاههای نفت کشور ما به دلیل افت فشار در معرض غیرقابل استحصال بودن قرار دارند.
بطور مثال در آغاجاری 5 میلیارد بشکه نفت به دلیل تاخیر در تزریق گاز در معرض خطر قرار دارد.
ما برای حفاظت از چاههای نفت باید 105 تریلیون فوت مکعب, گاز به چاهها تزریق کنیم.
وجه دیگر لزوم سرمایه گذاری در صنعت گاز, جایگزینی آن به جای نفت و فرآورده های آن است که بسیار سودآور می نماید.
هر چند که انتقال و صدور گاز برای ما مقرون به صرفه نیست و تنها باید پاسخگوی نیازهای داخلی باشد.
به نظر می رسد کارشناسانی مانند دکتر فشارکی, مسؤولین را به وحشت انداخته و آنها را از تصمیم گیری معقول بازمی دارند.
ج – معضلات صنایع پتروشیمی ایران مشکل بزرگ اقتصاد ایران در حال حاضر تولید و اشتغال زایی است.
صنایع نفت و گاز و پتروشیمی به سرمایه گذاری نیازمندند ولی اشتغال زایی وسیع ندارند.
متاسفانه صنعت پتروشیمی در ایران دیر مورد توجه قرار گرفت.
در دهه هفتاد, دنیا در معرض کمبود محصولات پتروشیمی بود, به همین جهت سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی در جهان مورد توجه قرار گرفت.
ایران برای پیوستن به این موج جهانی تلاش کرد.
ولی به دلایلی نتوانست سرعت خود را با این حرکت تنظیم کند و از برنامه عقب ماند.
در مدت چندسالی که ما در صنایع پتروشیمی فعال نبودیم کشورهای بسیاری در این صنعت سرمایه گذاری کردند که تا سال 2015 تلاشهای آنها به بار می نشیند و از این سال به بعد, عرضه محصولات پتروشیمی به بازارهای بین المللی افزایش خواهد یافت.
بنابراین ما در آن مقطع با مشکل عرضه محصولات خود به بازارهای بین المللی مواجه خواهیم شد, ضمن آن که صنعت پتروشیمی بندرامام متعلق به دهه پنجاه میلادی و از تکنولوژی جدید عقب مانده است و قطعه سازی برای این صنایع دیگر انجام نمی شود.
شرکت ژاپنی طرف قرارداد با ایران به همین دلیل با دادن یک میلیارد دلار به طرف ایرانی, خود را از پروژه کنار کشید.
مجموع سرمایه گذاری ما در صنعت پتروشیمی حدودا" ده میلیارددلار بوده که متاسفانه بازدهی مناسبی نداشته است.
این ادعا که ارزش افزوده پتروشیمی نسبت به نفت خام 10 الی 15 برابر است, به معنای سودآوری آن نیست.
این ارزش افزوده در حجم عظیم سرمایه گذاری و تاخیر بازگشت سود سرمایه مستهلک می شود.
پتروشیمی در ایران باید صرفا" به منظور پاسخگویی به نیازهای داخلی باشد, اما اگر قرار است پتروشیمی برای توسعه صادرات گسترش یابد, بهتر آن است که سرمایه گذاران خارجی در آن سهیم شوند تا سرمایه های ملی مستهلک نشود.
متاسفانه برخی از مسؤولین ما شیفته طرحهای خود هستند و به عواقب برنامه ریزیها توجه نمی کنند.
د – صنعت پالایش و فرآورده های نفتی این ادعا که ارزش افزوده پتروشیمی نسبت به نفت خام 10 الی 15 برابر است, به معنای سودآوری آن نیست.
برای تولید روزانه یک بشکه فرآورده نفتی مانند گازوییل, بنزین, نفت سفید و… بطور تقریبی به ده الی دوازده هزاردلار سرمایه گذاری نیاز است.
یک پالایشگاه با ظرفیت پالایش یکصدهزار بشکه در روز به یک میلیارد و دویست میلیون دلار سرمایه گذاری نیاز دارد.
در این مورد ما می توانیم تا 90 درصد بر امکانات داخلی تکیه کنیم.
ما در بخش نصب و راه اندازی پالایشگاه, مشکلی نداریم.
در بخش طراحی نیز بغیر از موارد محدودی, می توانیم کارآیی داشته باشیم.
در بخش قطعه سازی تا 50 درصد توانایی ساخت داریم.
البته رکود بازار نفت, سرمایه گذاری در این بخش را هم با ضرردهی مواجه می کند.
ضمن اینکه میزان اشتغال زایی امر توسعه پالایشگاهها, پاسخگوی نیازهای امروز ما نیست.
صنعت پالایش نیز مانند صعنت گاز باید در خدمت نیازهای داخلی باشد.
پیگیری خط مشی ونزوئلا برای احداث پالایشگاه در خارج از کشور, تابعی از معادله های سیاسی است.
چرا که اگر در کشور میزبان نوسان اقتصادی یا سیاسی پدید آید, پروژه پالایشگاهی به خطر میافتد.
اجرای این پروژه توام با ریسک است.
کویت نیز در حال حاضر از این خط مشی منصرف شده است.
نکته مهم دیگر, عمر متوسط صنعت پالایش است که حدود 10سال برآورد می شود.
بر این اساس در دوره های متناوبی صنعت پالایش نیاز به سرمایه گذاری مجدد دارد.
استفاده از سرمایه گذاری خارجی برای توسعه پالایشگاه مفید است, اما باید توجه کرد که آنها از این طرحها استقبال نمیکنند