دانلود مقاله تست نامیدن اسامی و افعال

Word 125 KB 10454 86
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • 1-1بیان مسأله از آن جائیکه عمومی‌ترین و رایج‌ترین عارضه و علامت آفازی، آنومی[1] یا نام پریشی است، نیاز به یک آزمون استاندارد در این زمینه (به طور خاص) احساس می‌شود.

    از این رو هدف ما از تهیه تست مذکور، فراهم کردن منبعی برای تمرینات بالینی، تحقیقات آفازی و همچنین تحقیقات روان – زبان شناختی[2] می‌باشد.

    بعلاوه از آنجا که بیشتر تست‌های به کار برده شده در این زمینه بر نامیدن اسامی تأکید دارند، در تمرینات بالینی به نوعی، نیاز به ارزیابی کاملتر شناخت فعل احساس می‌شود و تأکید بر طراحی درمانهایی وجود دارد که بطور خاص، نقایص فعلی را مورد توجه قرار می‌دهند.

    2-1 کاربرد‌های عمومی در تحقیقات روان زبانشناختی که روی افراد بزرگسال انجام می‌شود ممکن است از داده‌هایی استفاده شود که با نظام بازنمائی ذهنی اسامی و افعال[3] در واژگان ارتباط دارند.

    یعنی که به کاربردن الگوهایی از قبیل: تصاویر متحرک (انیمیشن)، نامیدن واژگان مکتوب، تکالیف قضاوت واژگانی[4] مطالعات اولیه و … .

    همچنین موارد هماهنگ شده در مجموعه برای مطالعات تصویربرداری مغزی[5] در گروه بیماران آفازی و افراد غیر آسیب مغزی مفید خواهد بود.

    در تحقیقات بر روی بزرگسالان مبتلا به آسیب زبانی[6]، می‌توان از تصاویر و برچسب‌های کلامی نوشته شده در نامیدن تصاویر، خواندن، نوشتن دیکته و تکرار استفاده کرد.

    که این موارد را می‌توان به آسانی برای استفاده به عنوان یک تست ادارکی و استفاده در تکالیف تحقیقی تصویر- کلمه[7] تنظیم نمود.

    از آن جائیکه یافته‌های مشابه را می‌توان در کیفیتهای مختلف به کار برد، این مجموعه قادر به فراهم ساختن نشانه‌هایی است که ما را از وجود کمبودهای مدالیته خاص در اسامی و افعال آگاه می‌سازد.

    در این مجموعه می‌توان آیتم‌های اسامی را براساس طبقات معنایی گروهبندی کرد، مانند حیوانات، آیتم‌های غذایی و مشاغل و به منظور آشکار ساختن کمبودهای نامیدن در طبقات ویژه، مورد استفاده قرار داد.

    در این مجموعه شمار زیادی از آیتم‌ها در رسیدن به اهداف ارزیابی بالینی مؤثر خواهند بود.

    ارزیابی درستی نامیدن تصاویر، با به کارگیری مجموعه مواد آزمون در قبل و بعد از درمان به درمانگر اجازه خواهد داد که دقیقاً تأثیرات مداخله‌ای را اندازه‌گیری کند.

    در نهایت انتظار می‌رود که این اطلاعات برای رسیدن به اهداف درمانی، چه بسا مفید باشند.

    شمار زیاد تصاویر اسم و فعل[8]، این امکان را به درمانگران می‌دهدکه صورتهای فراوانی از فعالیت‌های درمانی را با استفاده از تصاویر و نامهایشان طرح‌ریزی کنند.

    برای مثال ممکن است از بیماران خواسته شود تصاویری را انتخاب کنند که به طریقی با یکدیگر در ارتباطند، یا تصویر یک فعل را با تصویر شی‌ء مناسب هماهنگ کنند و یا تصاویری را برگزینند، که عنوانشان با صدای خاصی آغاز می‌شود.

    3-1 تعریف مفاهیم مسیر های درونداد[9]: وسیله‌ای برای انتقال اطلاعات مورد توجه شامل: موضوعات شنیداری، کلامی، نوشتاری، بینایی و حالات مسیر های برونداد[10]: شامل گفتار، نوشتار و حالات می‌باشد.

    آسیب‌های معنایی در مقوله خاص (ویژه): آشفتگی در درک یا تولید مقوله‌های معنایی انتخابی، همراه با عملکرد حفظ شده در دیگر مقوله‌ها.

    سیستم واژگانی[11]: مجموعه پیچیده و پراکنده‌ای از مکانیسم‌های حفظ بازنمائی برای کلمات، اسامی و افعال آشنا و نیز پردازش‌های لازم جهت کدشکنی و کدسازی محرکهای ناآشنا.

    قضاوت واژگانی: تکلیفی که در آن بیمار تصمیم می‌گیرد که آیا محرک ارائه شده یک کلمه یا اسم واقعی است یا کلمه و اسم بی‌معنی است.

    درونداد واجی واژگان: مکانیسم ذخیره ‌‎ بازنمایی‌های کلمات بیانی آشنا، که قبلاً شنیده شده‌اند.

    برونداد واجی واژگان: مکانیسم ذخیره بازنمائی‌های کلمات بیانی آشنا که قبلاً تولید شده‌اند.

    آفازی بینایی [12]: آسیب مدالیته ویژه بینایی در نامیدن اشیاء مشاهده شده در حضور پردازش معنایی پایه.

    این پردازش معنایی پایه از طریق شرح و تفصیل یا ژسچر مربوط به شیء‌دیده شده، که فرد در نامیدن آن ناتوان است، مشخص می‌شود.

    کری خالص کلمه [13]: آسیب مدالیته ویژه شنیداری در پردازش درونداد گفتاری.

    سیستم معنایی: مکانیسم واژگانی مسئول در ذخیره بازنمائیهای معنایی برای ژسچرها، اسامی و کلمات آشنا.

    بازنمائیهای بینایی اشیاء [14]: ساز و کار نگهداری نامها در حافظه برای اشیائی که قبلاً مشاهده شده‌‌اند.

    1-2 مقدمه در سخن گفتن، بازیابی واژگانی[15] بعنوان یک فرآیند رقابتی[16] عمل می‌کند و این امر با تعیین میزان تأثیری که بافت معنایی[17] در نامیدن تصویر و واژه بر جای می‌گذارد، محقق می‌شود.

    در تست‌ها و آزمونهای انجام شده در این زمینه، مشخص شده، زمانیکه طبقات معنایی آیتم‌ها مشابه هستند، مدت زمان نامیدن تصویر به مراتب طولانی‌تر از زمانی است که مضمون آیتم‌ها از طبقات مختلف هستند[18].

    در حالیکه اگر این آیتم‌ها در بافت معنایی نامیده شوند، نتایج معکوسی حاصل می‌گردد.

    یعنی در بافتی که آیتم‌ها از طبقات مشابه هستند، نامگذاری این آیتم‌ها در مدت زمان کوتاهتری صورت می‌گیرد.

    بطور کلی این یافته‌ها، مهر تأییدی بر این ادعا هستند که در فرآیند سخن گفتن، تأثیر مداخله‌ای بافت معنایی، رقابتی را در فرآیند بازیابی ورودیهای واژگانی نشان می‌دهد[19].

    روانشناسان در پرداختن به سازمانبندی حافظه واژگانی[20]، اغلب به سازمانبندی اسامی موجود در ذهنشان تمایل بیشتری نشان می‌دهند[21].

    اساساً حوزه اسم- شیء به مطالعات حافظه واژگانی مرتبط است و صرفاً بخش دانش واژگانی را بازنمایی‌‌ می‌کند.

    بعبارت دیگر، با هدف بررسی سازمانبندی معنایی، به توسعه تئوری‌ها و ابزارهایی می‌پردازد که باید به مواردی[22] فراتر از کلمات تعمیم داده شوند.

    شباهت معنایی موجود در میان کلمات، بر بسیاری از تکالیف درگیر کننده تولید گفتار تأثیر می‌گذارد.

    به عنوان مثال هنگامیکه کلمه‌ای مخدوش کننده و به لحاظ معنایی مرتبط وجود دارد، گویندگان در نامیدن تصویر نسبت به زمانیکه کلمه موجود فاقد ارتباط است و (کلمه نامرتبط) کندتر عمل می‌کنند[23] (به عبارت دیگر مدت زمان نامیدن طولانی‌تر می‌شود).

    زمانیکه گویندگان تصاویر را در یک بافت معنایی مشابه می‌نامند، تأثیرات مداخله‌ای این تشابهات نسبت به زمانیکه عمل نامیدن در بافت‌ معنایی متفاوت و مجزائی صورت می‌گیرد، افزایش می‌یابد[24].

    بطور کلی در این زمینه اتفاق نظر وجود دارد که این تأثیرات،‌ به ویژگیهای فرآیند بازیابی واژگانی اشاره دارند و البته این بازیابی واژگانی به لحاظ ادارکی هدایت شده می‌باشد.

    [25] در طول فرآیند بازیابی، بازنمائی واژگانی معنایی کلمه هدف به همراه دیگر بازنمایی‌‌های مرتبط معنایی فعال می‌گردد.

    تداخل تصویر- کلمه و تأثیرات بافت معنایی به تقابل میان این بازنمائیهای متفاوت اشاره دارد[26].

    در حیطه ‌ بازیابی واژگانی، دو تئوری در رابطه با کارکردهای نیمکره‌های مغزی مطرح می‌گردد.

    مطابق با تئوری اول یا تئوری فعال سازی، مسئله اینگونه مطرح می‌گردد که در حین بازیابی واژگانی، دیگر معانی فرعی یک کلمه نیز بازنمایی می‌گردد ولی براساس تئوری دوم یا تئوری مهار، این معانی به مرحله بازنمایی و کدگذاری واجی نرسیده و از تولید معانی فرعی جلوگیری بعمل می‌آید و فرد فقط معنی اصلی کلمه ‌ هدف را بیان می‌دارد[27].

    در اینجا این سئوال مطرح می‌گردد که چطور پیچیده‌ترین زمینه‌ها، نامیدن اسامی و افعال می‌باشند؟

    جواب این سئوال را بطور خلاصه می‌توان اینگونه عنوان کرد که بدلیل دشوار بودن شناسایی حوزه‌های مفهومی اولیه در این زمینه‌ها، نامیدن آنها نیز مشکل می‌باشد.

    شماری از تئوریهای متفاوت بازنمایی معنایی، تأثیرات مجزا و متفاوت معنایی را پیش‌بینی می‌کنند.

    بویژه آنهایی که بازنمائیهای معنایی پراکنده و همپوشانی[28] اصلی میان آنها را عنوان می‌کنند[29].

    بعلاوه بازنمائیهای معنایی اشیاء و افعال متفاوت است.

    در حوزه اسامی، اعضاء مقوله[30]، تأثیرات قوی و مهمی دارند.

    بویژه در بیمارانی که بطور انتخابی[31] در مقوله‌ای از شناخت آسیب می‌بینند و یا آن را مورد غفلت قرار می‌دهند از قبیل حیوانات[32]، قسمتهای بدن[33]، میوه‌ها و سبزیجات[34].

    در این دیدگاه این احتمال وجود دارد که تأثیرات متفاوت معنایی در میان مقوله‌هایی که بطور تدریجی برانگیخته شده‌اند، مشاهده نگردد، در اینصورت باید بعنوان گروههای قابل جداسازی عمل شوند زیرا از دیگر زمینه‌های دانش و آگاهی مستقل می‌باشند.

    در مقابل احتمال بروز تأثیرات درجه‌بندی شده در میان مقوله‌هایی وجود دارد که بطور تدریجی تحریک و برانگیخته نشده‌اند.

    این با طرحهای مطابق با همپوشانی اصلی (بی‌توجه به اعضاء مقوله) متفاوت است، طرحهایی که شباهت معنایی میان مقوله‌ها را معین می‌کنند[35].

    در حوزه ‌ عمل یا فعل، مرز بین مقوله‌ها بخوبی تعریف و معین نشده است.

    برای توضیح چنین تفاوتهایی میان اسامی و افعال در سال 1979 پیشنهاد شد که در حوزه اسامی تعیین اعضای مقوله و سازمانبندی سلسله مراتبی مناسب، از مهمترین اصول سازمانبندی می‌باشند.

    در حالیکه حوزه عمل به شیوه ‌ شبه ماتریکسی سازمانبندی شده است.

    افعال در این روش با نمونه‌هایی در زمینه‌های متفاوت شامل ویژگیهای عمومی (مثل قصد و تعمد)، زمینه‌های معنایی متضاد و بدون سازمانبندی سلسله مراتبی واضح، قرار می‌گیرند[36].

    در اینجا این نکته حائز اهمیت است که تفاوت معنایی با شباهت بینایی مرتبط است (بویژه در تکالیفی که در آنها از تصاویر کمک گرفته می‌شود) طبق گزارشی در سال 2001 مشخص شد که تفاوتهای معنایی، بطور چشمگیری احتمال اشتباهات معنایی را پیش‌بینی می‌کنند.

    مثل گفتن دست به جای پا[37].

    در زمانیکه شباهت بینایی میان تصاویر، برای پاسخگویی به مدل قبلی در نظر گرفته شده باشد.

    این شباهت‌ها بطور قابل توجهی شباهت معنایی را نشان دادند.

    این مسئله، شباهت بینایی که برای افعال در نظر گرفته شده است را شامل نمی‌شود.

    بطور کلی از تفاوتهای معنایی میان افعال و اشیاء چنین استنباط می‌شود که هر دو زمینه، اصول سازمانبندی پایه و مشابهی را تعقیب می‌کنند ولی اساساً این موضوع به سازمانبندی مشابه در زمینه‌های افعال و اشیاء نیاز ندارد.

    طبق نظریه‌ای در سال 2001، فضای معنایی که از ویژگیهای تولید شده توسط گوینده نتیجه می‌شود، برای افعال و اشیاء متفاوت است.

    بویژه در حوزه اسامی، مقوله‌ها و مرزهای مقوله‌ای به خوبی معرفی شده‌اند.

    در مقابل برای افعال، موارد مقوله‌ای بخوبی جمع‌بندی نشده، به عبارت دیگر دچار از هم گسیختگی است و مرز مقوله‌ها و گروههای متفاوت نیز خوب تعریف نشده‌ است[38].

    با این حال این تفاوتها در نتیجه استفاده از ابزارهای متفاوت پدیدار نمی‌گردد و ماحصل وجود تفاوتهایی در اصول ویژگیهای تولید شده توسط گوینده می‌باشد.

    با وجود این تفاوتها، بطور عملی نشان داده شده که مقیاسهای مشتق شده از شباهت معنایی (تولید شده با استفاده از ابزارهای مشابه و یکسان در هر دو زمینه) اهمیت تأثیرات تداخل در یک تکلیف نامیدن را با موفقیت پیش‌بینی می‌کند[39].

    2-2 مدل پردازش واژگانی حال در این جا به یکی از مدلهای درک و تولید کلمه یا پردازش واژگانی می‌پردازیم.

    بطور کلی میتوان بین بازیابی واژگانی و نامیدن تمایز قائل شد.

    دراینصورت، نامیدن مهارتی است که علاوه بر بازیابی واژگان،‌ چندین فرآیند ویژه دیگر را نیز در بر‌می‌گیرد.

    پس آنومی که یکی از عمومی‌ترین علائم آفازی است نیز آسیب نامیدن نمی‌باشد، بلکه آسیب بازیابی واژه است.

    مدل پردازش واژگانی که در شکل 1-2 نشان داده شده براساس مطالعه افراد طبیعی و آسیب دیده مغزی توسعه یافته است.

    این مدل شامل سیستم پیچیده‌ای از بخشهای متصل و پراکنده است که امکان پردازش انواع مختلف اطلاعات واژگانی را فراهم می‌کند.

    کلمات نوشتاری ژسچرهای مشاهده شده اشیاء کلمات بیانی سیستم معنایی متعاقب فعال‌سازی ساختارهای حسی محیطی با هر شکل از درونداد حسی، مکانیسم‌های شناختی در سیستم عصبی مرکزی برای پردازش و عکس‌العمل در مقابل آن درونداد راه‌اندازی می‌شوند.

    سپس پردازشهای حرکتی محیطی برای طرح‌ریزی و اجرای یک پاسخ درشکل گفتار، نوشتار و یا ژسچر، فرمانهایی را صادر می‌کنند.

    کارآیی سیستم اعصاب مرکزی با حفظ اطلاعاتی که فرد قبلاً تجربه کرده، افزایش پیدا می‌کند.

    تا آنجا که تجارب پردازش‌کننده‌ بعدی، موازی با آن اطلاعات بتواند فراهم گردد.

    بنابراین به جای اینکه یک بازنمایی جدید با هر تجربه شکل گیرد (یعنی گرداوری اطلاعات)، بازنمائیهای فراهم شده‌ قبلی در سیستم واژگانی می‌تواند از حافظه فعال شده و مجدداً به کار گرفته شود (یعنی آدرس اطلاعات) 3-2 مکانیسم‌های پردازش واژگان سطح بازشناسی متعاقب پردازش حسی اولیه، فرآیند بازشناسی محرک منجر به فعال سازی بازنمائی‌هایی می‌شود که با محرک ورودی تطابق نزدیکی دارند.

    پردازش معنایی زمانیکه بازنمایی سطح بازشناسی به فعالسازی مناسب می‌رسد، در سیستم معنایی فعالیتی ایجاد می‌شود.

    بازنمایی‌های معنایی دربرگیرنده دانش کلی ذخیره شده‌ایست که گویندگان یک زبان به تقسیم آن، مبادرت می‌ورزند.

    سیستم‌ معنایی می‌تواند از هر مسیر دروندادی ، کسب شود و به هر بروندادی تبدیل گردد (براساس قصدی که فرد دارد).

    بازنمائی‌های معنایی، ظاهراً شبکه‌ای از اطلاعات مربوط به کلمات، اشیاء و عقاید را درگیر می‌کند که شامل نسبت‌های وابسته، مرتبط و هماهنگ می‌شود.

    برونداد واژگان زمانیکه بازشناسی رخ می‌دهد و معنا، برای یک کلمه، شی یا ژسچر فعال می‌شود، پاسخ با فعالیت برونداد واژگانی آغاز می‌شود.

    همانند ساختارهای سطح بازشناسی، برونداد واژگان نیز دارای مسیر ویژه می‌باشد و حافظه‌های مجزائی برای کلمات نوشتاری و گفتاری آشنا و نیز ژسچرها وجود دارد.

    به نظر می‌رسد که تفاوتهای گروه کلمات (اسامی و افعال) در سطح برونداد واژگانی بازنمایی می‌گردد.

    4-2 آسیب‌ها آسیب‌های سطح بازشناسی این آسیب‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند.

    آسیب‌های دسته اول به بازنمائی‌های بینائی وارد می‌شود و دسته‌ دوم، آسیبهایی هستند که بر بازنمائی شنیداری یا طبق مدل آسیب، به درونداد واجی وارد می‌گردد.

    از آسیب‌های دسته نخست می‌توان به آسیبهای وارد بر مکانیسم بازنمائیهای شیء مشاهده شده اشاره کرد، که بر اجرای تکالیف واژگانی که نیازمند پردازش بینایی هستند، تأثیر خواهد گذاشت.

    برای مثال در آزمون کلینیکی ممکن است بیماران در نامیدن تصاویر آسیب دیده باشند، در نتیجه این افراد در تکالیف مربوط به جور کردن کلمه با تصویر در آزمون درک، مشکل خواهند داشت.

    در مقابل، همان بیمار ممکن است در پاسخ به دیگر دروندادهای حسی از قبیل؛ تعاریف گفتاری، جور کردن کلمه با کلمه قادر به نامیدن باشد.

    اختلال در پردازش‌های بینایی اولیه ، پیش از فعال سازی بازنمائی‌های شیء قابل دیدن ، در شکل‌گیری یک مفهوم برای شیء دیده شده دخالت می‌کند و در عین حال ممکن است به اشکال ادراکی یا یکپارچگی آگنوزی بینایی منجر گردد.

    این بیماران که تیز حسی یا ادراک بینایی مناسبی دارند ممکن است قادر به کپی کردن یک نقاشی خطی یا حتی جور کردن نقاشی‌های ساده نباشند.

    آنها معانی کوچکی از تصاویر دیده شده بدست می‌آورند، ولی آگاهی حفظ شده آنها از تشابه و تکامل اشیاء، این امکان را به آنها می‌دهد که نسبت به ویژگیهای بینایی اشیاء نامیده شده در تکالیف، قادر به پاسخگویی باشند.

    اجرای مناسب تکالیف بینایی به پردازش‌های اولیه بینایی از قبیل: جور کردن نقاشی‌های خطی یا کپی‌کردن یک شکل وابسته می‌باشد.

    خطاهای نامیدن می‌تواند شامل بد ادراکی بینایی، شکست و ناتوانی در پاسخ (من نمی‌دانم) باشد.

    بیماران ممکن است در تکالیفی که نیازمند آگاهی از ساختار یک محرک بینایی است، آسیب دیده باشند، از قبیل تمییز و تشخیص اشیاء آشنا و معلوم از اشیاء مهمل (بی‌معنی).

    پدیده‌ای که اغلب در حوزه آگنوزیهای شیء دیده شده درباره آن بحث می‌شود، آفازی بینایی می‌باشد، سندرمی که توسط فرند در سال 1886 م شرح داده شد.

    برخی بیماران با نقص نامیدنی مواجهند که محدود به مسیر بینایی است، مانند آگنوزی بینایی.

    این افراد با وجود اینکه می‌توانند عملکرد اشیاء دیده شده و گروه اشیاء را در طبقات یا مقوله‌ها توضیح دهند و یا حتی ژستچری مناسب با کاربرد شیء ارائه دهند، قادر به نامیدن آن شیء و بحث پیرامون رد معانی نامناسب از شیء دیده شده (موجود در آگنوزی بینایی) نیستند.

    برخی آفازی بینایی را به آسیب دستیابی بینایی به معنا نسبت می‌دهند.

    آنها پیشنهاد می‌کنند که آسیب نامیدن شیء به مسیر دروندادی ویژه (مثل بینایی)، اختصاص دارد، چرا که اگرچه مکانیسم‌های پردازش شیء دیده شده سالم است ولی بازنمائیهای شیء دیده شده، قادر به فعال ساختن بازنمائیهای معنایی کامل برای اشیاء مشاهده شده نمی‌باشد.

    به این وسیله برخی اطلاعات معنایی جهت گروهبندی مقوله‌ای و یا برای فراهم کردن یک ژسچر مناسب برای بیمار،‌ در دسترس می‌باشد و در عین حال بازنمائیهای کامل معنایی برای نامیدن دقیق تصویر باید فعال شود.

    برخی محققین، آفازی بینایی را به اختلالی نسبت می‌دهند که طی آن ابزارهای غیر معنایی درگیر در فعالسازی برونداد واجی واژگان،‌ آسیب می‌بینند، در حالیکه بطور ثابت، مسیر پردازش بینایی به معنا سالم است.

    نکته مهم در این بحث آنست که نواقص نامیدن شیء در مسیر درونداد ممکن است به درجات مختلف آسیب در مکانیسم بازنمائیهای بینایی بیانجامد.

    درمانگر باید دامنه کامل توانائیهای بیمار را در تکالیف کلامی و بینایی ارزیابی کند، تا از این طریق بتواند تشخیص دهد، چه جنبه‌ای از پردازش بینایی شیء در یک پاسخ بیمار متأثر شده است.

    آسیب‌های درونداد واژگانی تأثیر انتخابی آسیب به درونداد واجی واژگان ممکن است در تمام تکالیفی که نیازمند پردازش کلمه بیانی (شنیده شده توسط بیمار) می‌باشند، آسیبی بر جای بگذارد.

    که از آن جمله می‌توان به تکالیف شنیداری جور کردن کلمه با تصویر، نامیدن برای تعاریف گفته شده یا ژسچر برای دستور کلامی اشاره کرد.

    همین بیماران ممکن است درک مناسبی از کلمات نوشتاری نشان دهند.

    بر این اساس بیمارانی با کری خالص کلمه گزارش شده اند.

    به نظر می‌رسد که برخی بیماران،‌ از نوعی آسیب ادراکی پیش واژگانی برخوردارند که بر پردازش واج و دیگر انواع تحریکات شنیداری تأثیر می‌گذارد.

    آن دسته از بیمارانی که با آفازی ورنیکه تشخیص داده می‌شوند ممکن است آسیبهای مرتبط با درونداد واژگان نیز داشته باشند.

    این بیماران آسیب درک شنیداری مسیر درونداد ویژه داشتند.

    از آنجا که این بیماران درک موارد نوشته شده را حفظ کرده بودند، پردازش معنایی، به نظر بدون نقص می‌آمد و آسیب درک شنیداری از قرار معلوم به مراحل واجی و پیش معنایی واژگانی پردازش، مربوط بوده.

    تأکید برخی تئوریهای اولیه بر این امر بود که پردازش شکل نگارشی یک کلمه در نتیجه فعالیت واجی رخ می‌دهد، با این حال اگر وابستگی پردازش نگارشی به پردازش واجی وجود داشته باشد، بیماران با اختلال عملکردی درونداد واجی، ضرورتاً باید از نتیجه مستقیم آسیبهای درک خواندن برخوردار باشند.

    بنابراین بیماران با آسیب انتخابی درونداد واجی، شواهد بیشتری از مکانیسم‌های درونداد موازی و مجزای پردازش واجی و نگارشی کلمه فراهم می‌کنند.

    طبق مطالعات حاصل از بیماران ورنیکه و کری خالص کلمه و … به نظر می‌رسد که در قسمت خلفی فوقانی کورتکس منطقه گیجگاهی چپ، یک منطقه مهم و حیاتی برای کمک به اطلاعات درونداد واجی واژه، وجود دارد.

    آسیبهای وارد بر مکانیسم‌های پردازش معنایی بیمارانی با آسیب معنایی در اجرای تمام تکالیفی که نیازمند میانجی‌های معنایی هستند، با مشکل مواجهند.

    که از آن جمله می‌توان به تکالیف درک کلمات نوشتاری و گفتاری، تفسیر و شرح معنای اشیاء و ژسچرها و نامیدن تصاویر و گفتن و نوشتن اشاره کرد.

    زمانیکه مکانیسم‌های زیر واژگانی تبدیل حرف به صدا، برای کدگذاری و کدشکنی کلمات نوشتاری نیز در دسترس نیستند، تکالیف خواندن شفاهی کلمه و نوشتن دیکته نیز متأثر می‌شوند.

    اگر طرح سیستم معنایی واحد درست باشد، عملکرد افراد آسیب دیده مغزی در عین اینکه با آسیب سیستم معنایی همراه است باید آسیبهای مشابهی نیز به لحاظ کمی و کیفی در تکالیف واژگانی نشان دهد.

    محققان برای اثبات این ادعا، این آسیب را در برخی بیماران با ضایعات عروقی و آسیب عصب شناختی پیشرونده شرح می‌دهند.

    برای مثال بیماری بنام K.E در سال 1995 توسط هیلس و همکارانش شرح داده شد.

    این بیمار در تکالیف واژگانی، نسبت مشابهی از خطاهای معنایی را نشان می‌داد، در نتیجه محققین عنوان می‌داشتند که آسیب، نوعی بد عملکردی یک مکانیسم معنایی واحد را بازنمایی می‌کند.

    دیگر بیماران، آسیبهای واژگانی را نشان دادند که احتمالاً با بد عملکردی سیستم معنایی در ارتباط است.

    اما اختلالات عملکردی، با آشفتگی مراحل درونداد یا برونداد سیستم معنایی، مرتبط به نظر می‌رسد.

    همچنین محققین، اشخاص زبان پریشی را گزارش کردند که آسیب‌های درک و نامیدن مجزائی داشتند و در مقوله‌های معنایی ویژه، آسیب انتخابی و یا حفظ انتخابی نشان می‌دادند.

    این محققین، تفکیک مقوله‌های معنایی را به نوعی داده‌ معنایی نسبت دادند که به عنوان مشخصه آن مقوله محسوب می شود و عنوان می دارند، از آن جا که ساختار سیستم معنایی در شبکه پیچیده‌ای از زیر سیستم‌ها، همراه با جریاناتی از مسیرهای درونداد حسی و مسیرهای برونداد شکل می‌گیرد، نقایص مقوله‌های ویژه پدید می‌آید.

    یعنی آشفتگی زیر سیستم‌های انتخابی منجر به آسیب مقوله‌های معنایی ویژه می‌شود.

    برخی محققین نیز بیان می‌کردند که سیستم‌های معنایی بطور کامل جوابگوی موارد مشاهده شده در بیماران مبتلا به مقوله ویژه نیست.

    آنها عنوان می‌کردند که آسیب به زیر سیستم‌های انتخابی پردازش معنایی مثل پردارش بینایی چگونه منجر به آسیب مقوله‌های مشخص مثل میوه‌ها و سبزیجات می‌شود، در عین اینکه بر سایر مقوله‌هایی که دانش بینایی، یک مختصه حیاتی آن است3، تأثیری بر جای نمی‌گذارد.

    به بیان دقیقتر این محققین در سال 1998 پیشنهاد کردندکه آسیبهای مقوله ویژه بدلیل ترکیب در ارتباطات تشکیل دهنده بازنمائیهای معنایی، برای اعضای یک مقوله رخ می‌دهد.

    اگر ویژگیهای مهم، در یک ناحیه‌ عصبی طبقه‌بندی شود که بواسطه اختلال عصبی آسیب دیده است، هر مفهومی که شامل آن ویژگیها در بازنمائیهای معنایی خود باشد، تأثیر خواهد پذیرفت.

    ولی تئوری زیر سیستم‌های معنایی، به خوبی جوابگوی بیمارانی که در نتیجه آسیب پردازش معنایی، آسیبهای تعمیم یافته‌تری در مقوله‌ها داشتند، نبود.

    در این موارد، فرض وجود سیستم معنایی واحد که اطلاعات را برای تمامی مسیرهای درونداد و شیوه‌های برونداد پردازش می‌کند، حساب شده‌تر به نظر می‌رسد.

    در نهایت، یافته‌های حاصل از مطالعات ضایعات عصبی بر این اصل تأکید دارند که نواحی تالاموسی و نواحی خلفی اکسی پیتال- پریتال- تمپورال چپ در بازنمائی عصبی مکانیسم‌های معنایی، نقشی حیاتی ایفاء می‌کنند.

    آسیب‌ در مکانیسم‌های برونداد واژگانی در مواردیکه اختلال عملکرد با برونداد واجی واژه مرتبط است، این احتمال وجود دارد که بیمار در تمام تکالیف کلامی وابسته به یکپارچگی بازنمائیهای واجی، آسیب ببیند.

    در نتیجه بیماران در تمام تکالیف نامیدن شفاهی با مشکل مواجه خواهند بود (نامیدن تصویر، نامیدن برای تعاریف).

    حتی ممکن است در خواندن شفاهی بویژه در کلمات بی‌قاعده (استثناء) نیز مشکل داشته باشند.

    پردازش‌های زیر واژگانی نیز برای هدایت دقیق تلفظ‌های این کلمات نامناسب می‌باشد.

    خطاهای تولید ممکن است به اشکال مختلفی چون خطاهای معنایی، پارافازیهای واجی و نئولوژی ظاهر شود.

    تنوع در شکل خطاهای کلامی، آسیبهای مختلفی را بازنمایی می‌کند که می‌تواند در یک مرحله از پردازش برونداد واجی واژه رخ دهد.

    برخی افراد در فعالسازی برونداد واژه با مشکلات بیشتری مواجهند که به پاسخ‌های اشتباه یا خطاهای معنایی می‌انجامد.

    دیگران ممکن است یک آشفتگی و اختلال مؤثر بر ساختار درونی داشته باشند که منجر به پاسخهای نئولوژی (واژه پردازی) شود، یا پردازش‌های واجی Post-Lexical که منجر به پارافازیهای واجی می‌گردد.

    محققین با مشاهده از هم گسیختگی ارتباط واژگانی در بیماران آسیب دیده مغزی به ویژگیهای اصلی ساختار سیستم واژگانی پی بردند.

    به عنوان مثال برخی بیماران، با آسیبهای انتخابی در برونداد واجی مواجهند در مقابل عملکرد تولید کلمات نوشتاری حفظ شده است.

    یک ارتباط گسیختگی در این گروه تمایزی میان برونداد نوشتاری و برونداد واجی واژگان ایجاد می‌کند که متعاقب آن برونداد نوشتاری در برخی بیماران با آسیب‌های برونداد واجی، سالم باقی می‌ماند.

    با این حال معمولاً آسیب عصب شناختی بر مکانیسم‌های چندگانه واژگان تأثیر می‌گذارد.

    بنابراین بیماران ممکن است در تکالیف واژگانی متنوعی آسیب ببینند (به عنوان مثال آسیبهای دوگانه برونداد نوشتاری و کلامی و یا آسیبهای دوگانه درونداد و برونداد واجی و …) طبق مطالعاتی که در سال 1991 تا 1995 توسط Hillis و Caramazza صورت گرفت، پیشنهاد شد که از هم گسیختگی موجود در میان طبقات دستوری (اسم و فعل) در بیماران به برونداد خاصی باز می‌گردد که در سطح برونداد واژگان بازنمایی می‌شود.

    به نظر می‌رسد نواحی مجزای عصبی با آسیبهایی در ارتباط است که بر برونداد واجی واژگان تأثیر می‌گذارد.

    بویژه محققین نوعاً آسیبهای بازیابی اسم را برای بیمارانی با آفازی روان و آسیبهای کرتکس خلفی پری سیلوین چپ در نظر گرفتند که شامل نواحی تمپورال می‌گردید.

    در مقابل، آسیبهای بازنمائی فعل با آفازیهای ناروان و ضایعات فرونتال چپ ارتباط داشتند.

    بطور کلی از طریق مکانیسم‌های سیستم واژگانی، راهی به یک سیستم معنایی بازمی‌گردد و در نتیجه تعامل این مکانیسم با سیستم معنایی، معنای کلمه برای برونداد و درونداد واژگانی فراهم می‌گردد.

    بعلاوه نواحی مجزای مغزی دربازنمائیهای دانش واژگانی درگیر می‌شوند.

    بطور کلی در فرآیند بازنمایی دانش واژگانی، نیمکره‌ چپ نقش اصلی را بر عهده دارد در عین حال نیمکره راست می‌تواند در جنبه‌های اصلی پردازش معنایی واژگان همکاری و مشارکت داشته باشد.

    5-2 کاربردهای کلینیکی مدل واژگانی این مدل با هدف بررسی مفاهیم رویکرد عصب روانشناختی، چارچوبی برای پردازش کلینیکی تدارک می‌بیند.

    این چارچوب مفاهیم واضحی در بعد ارزیابی واژگان دارد.

    در عصب روانشناسی شناخت، هدف ارزیابی، مشخص کردن آسیب‌های زبانی بیماران با رعایت یک مدل شناختی می‌باشد.

    در واقع مدل پردازش واژگانی مبنایی برای بحث درباره آسیبهایی است که بطور ویژه‌ای به درک کلمه بیانی و تولید آن مرتبط می‌باشد.

    براساس این ارزیابی‌ها، درمانگران، آسیبهای مربوط به مکانیسم واژگانی را که در الگوی عملکرد آسیب دیده و سالم دخالت دارند شرح خواهند داد.

    در یک ارزیابی که با هدف شناسایی آسیبهای سیستم واژگانی شکل گرفته، هدف اصلی، مقایسه مسیرهای درونداد و برونداد می‌باشد.

    ارزیابی واژگانی باید شامل تنوعی از تکالیف پردازش تک کلمات باشد که طی آن درمانگران بطور منظمی مسیرهای درونداد و شیوه‌های برونداد را تغییر دهند و الگوهای عملکرد و اجرای تکالیف را تحلیل کنند.

    ارزیابی واژگانی (جدول 1-2) نوعاً شامل تکالیف اصلی خواهد بود.

    از قبیل نامیدن شفاهی تصاویر، نامیدن نوشتاری تصاویر، نامیدن براساس شرح گفتاری، خواندن شفاهی کلمه، نوشتن دیکته، درک شنیداری کلمه و درک کلمه نوشته شده.

    جدول ارزیابی تکالیف واژگانی جدول 1-2 1-3 مقدمه هدف ما از تهیه این تست، فراهم کردن منبعی برای تمرینات کلینیکی، تحقیقات آفازی و همچنین تحقیقات روان - زبان شناختی بود.

    در تمرینات بالینی به نوعی، نیاز به ارزیابی کاملتر شناخت فعل احساس می‌شود و تأکید بر طراحی درمانهایی وجود دارد که به طور خاص نقائص فعلی را مورد توجه قرار می‌دهند.

    در حال حاضر شمار تحقیقاتی که به پردازش فعل و تفاوت‌های پردازشی موجود میان افعال و اسامی می‌پردازند، رو به افزایش است.

    این تحقیق در میان شرکت‌کننده‌های بزرگسال طبیعی، کودکان طبیعی و کودکانی با آسیب‌های زبانی خاص و بیماران زبان پریش اجرا شده است.

    تا به امروز در حوزه نامیدن اسامی مطالعات زیادی صورت گرفته و در حال حاضر ما نسبت به عوامل تعیین‌کننده در دسترسی به آنها، شناخت کافی داریم.

    انگیزه شکل‌گیری این تست نیز از این حقیقت ناشی می‌شود که شناخت ما نسبت به عوامل تعیین‌کننده در دسترسی به افعال کم است.

    محققان و درمانگران از مجموعه تصاویر اسامی که توسط Sondgrass و Vonder wart در سال 1980 تهیه شده است، به دفعات استفاده کرده‌اند.

    در این مجموعه محققین با یافته‌هایی سر وکار دارندکه با یافته‌های موجود در آزمایشگاههای مختلف و حتی در میان کشورها قابل مقایسه است و این مزیت این تست محسوب می‌شود.

    توصیف و نمایش افعال در تصاویر ثابت یا نقاشی‌های خطی، از نمایش اسامی مشکلتر است.

    بنابراین این فرض که به جای نقاشی‌های خطی بهتر است اقداماتی در قالب تصاویر متحرک انجام دهیم، مطرح شده است.

    با این وجود Berndt و Mitchum و Haendiges عملکرد نامیدن شیء و عمل بیماران آفازی را در مواجهه با نقاشی‌های خطی و تصاویر متحرکی که بر روی نوار ویدئو ایجاد شده بودند، مقایسه کردند.

    آنها با مقایسه عملکرد نامیدن در مواجهه با دو شیوه اجرا شده مذکور به هیچ تفاوتی دست نیافتند.

    از آن جا که معتقدیم کاربرد این قالب بازنمایی در بسیاری از جلسات تحقیقی و کلینیکی آسانتر است، بر آن شدیم تا مجموعه‌ای از تصاویر اسم و فعل را که با هم جور شده‌اند، تهیه کنیم.

    علیرغم این حقیقت، حتی در حوزه افعالی که ممکن است به طور واضح (غیر دو پهلو) توصیف نشوند، با پاره‌ای از محدودیت‌ها مواجهیم.

    بعنوان مثال نمایش افعال ارتباطی در قالب نقاشی‌های خطی کار مشکلی است (افعالی چون give (دادن)- buy (خریدن)- sell (فروختن).

    در این مجموعه، تصاویر اسم و فعل بر پایه متغیرهای روان - زبانشناختی تدارک دیده شده بودند که از آن جمله می‌توان به فراوانی لغت مکتوب، سن فراگیری ارزیابی شده و میزان آشنائیت برچسب‌های کلامی تصاویر اشاره کرد.

    بعلاوه ما اطلاعاتی در زمینه طول هجا و واج و ارزیابی‌هایی در زمینه توانایی تجسم برچسب‌های کلامی تصاویر و میزان پیچیدگی بینایی تصاویر فراهم می‌کنیم.

    به نظر می‌رسد که این متغیرها پیش آگهی دهنده‌های مهمی در فرآیند نامیدن باشند.

    2-3 موارد کاربردی مجموعه در تحقیقات روان – زبانشناختی که روی افراد بزرگسال انجام می‌شود، ممکن است داده‌هایی به کار گرفته شود که با نظام بازنمایی ذهنی اسامی و افعال در واژگان ارتباط دارند.

    بعبارتی از الگوهایی چون تصاویر متحرک، نامیدن واژگان مکتوب، تکالیف قضاوت واژگانی، مطالعات اولیه و غیره استفاده می‌شود.

    همچنین موارد هماهنگ شده در مجموعه برای مطالعات تصویر برداری مغزی در هر دو گروه بیماران زبان پریش و افراد بدون آسیب مغزی مفید خواهد بود.

    در تحقیقی که بر روی بالغین مبتلا به آسیب زبانی انجام می‌شود می‌توان از تصاویر و برچسب‌های کلامی مکتوب در نامیدن تصاویر، خواندن، نوشتن دیکته و تکرار استفاده کرد.

    این موارد به آسانی برای استفاده بعنوان یک تست ادراکی و همچنین در تکالیف تحقیقی تصویر- کلمه تطبیق می‌یابند.

    از آن جائیکه امکان استفاده از داده‌های یکسان در مدالیته‌های مختلف وجود دارد، این مجموعه قادر خواهد بود تا نشانه‌ای از وجود کمبودهای مدالیته خاص در اسامی و افعال را فراهم سازد.

    در این مجموعه می‌توان آیتم‌های اسامی را در طبقات معنایی از قبیل حیوانات، آیتم‌های غذایی و مشاغل گروهبندی کرد و بمنظور آشکار ساختن نقایص در نامیدن طبقات ویژه مورد استفاده قرار داد.

    شمار زیادی از آیتم‌های موجود در این مجموعه در جهت رسیدن به اهداف ارزیابی بالینی مؤثر خواهند بود.

    برای مثال تصاویر اسامی و افعال ممکن است به مجموعه‌ای از آیتم‌ها تقسیم شوند که برخی از آنها معرفی شده و برخی معرفی نمی‌شوند.

    ارزیابی درستی نامیدن تصاویر، قبل و بعد از درمان با استفاده از مجموعه‌های معرفی شده و نشده به پزشک اجازه خواهد داد که دقیقاً تأثیرات مداخله‌ای را اندازه‌گیری کند.

    در نهایت انتظار می‌رود که این اطلاعات برای رسیدن به اهداف درمانی چه بسا مفید باشند.

    شمار زیادی از تصاویر شیء و عمل این امکان را به درمانگران می‌دهد که با بکارگیری آنها(تصاویر و نامهایشان) صورتهای فراوانی از فعالیت‌های درمانی طرح ریزی کنند.

    برای مثال ممکن است از بیماران خواسته شود تصاویری را که به طریقی با یکدیگر در ارتباطند، انتخاب کنند یا تصویر یک فعل را با تصویر مناسب شیء هماهنگ کنند یا تصویری را که عنوانش با صدای خاصی آغاز می‌شود انتخاب کنند.

    3-3 ساختار تست انتخاب گزینه در شروع، ما 146 فعل تصویری را که توسط یک نقاش ترسیم شده بودند، برگزیدیم.

    آن دسته از افعالی که احتمال می‌رفت در تصاویر بطور واضح نمایش داده شوند، دراین مجموعه حذف شدند.

    ما طرحهایی داشتیم که برگرفته از 273 برچسب اسمی بود.

    در طول مرحله طبقه‌بندی اطلاعات قراردادی نامیدن، زمانیکه پاسخ‌های آگاهی دهنده، مبهم بودن تصاویر و یا به عبارتی ناکافی بودن آنها را نشان می‌دادند، تصاویر مجدداً‌ ترسیم می‌شدند.

    برای مثال تصویر کمربند یا پاسخ قلاده را از میان داده‌های مختلف برمی‌انگیخت مگر زمانیکه طراحی آن به شکلی که بدن انسان را دربرگیرد، صورت می‌گرفت.

    این بدین معناست که اطلاعات توافقی نامیدن در مورد آیتم‌های خاص بیش از یکبار طبقه‌بندی شده‌اند.

    علاوه بر این با وجود انبوهی از هم‌آواها و هم‌نویس‌ها در زبان انگلیسی، انتخاب آیتم‌های اسم و فعل از میان این تست، با محدودیت بیشتری مواجه بود.

    منابع ناشناخته‌ای از ابهام خصوصاً در مقوله‌های سن یادگیری، شناخت و تکالیف ارزیابی تصویری وجود دارد که بعداً توضیح داده می‌شود و در میان آنها تنها برچسب‌های کلامی مکتوب برای شرکت کننده‌ها ارائه می‌شود.

    ما منابع دیگری از ابهام را یافتیم: آیتم‌های واژگانی زیادی وجود دارد که در هر دو جایگاه اسم و فعل قابل استفاده هستند، برای مثال (water, bridge, brush, comb).

    بمنظور جلوگیری از هرگونه ابهام در افعال، در تمامی تکالیف ارزیابی، از شکل مصدری فعل استفاده می‌کنیم.

    در زبان انگلیسی هم‌نویس‌هایی دیده می‌شود که در یک مقوله دستوری، دو معنای بی‌ارتباط دارند.

    برای مثال dummy و torow این موارد باید از تست کنار گذاشته شوند.

  • فهرست:

    -1 بیان مسئله 1
    2-1 کاربردهای عمومی 1
    3-1 تعریف مفاهیم 3

    فصل دوم (مباحث نظری)
    1-2 مقدمه 6
    2-2 مدل پردازش واژگانی 11
    3-2 مکانیسم‌های پردازش واژگان 13
    - سطح بازشناسی 13
    - پردازش معنایی 14
    - برونداد واژگان 14
    4-2 آسیب‌ها 15
    - سطح بازشناسی 15
    - درونداد واژگانی 18
    - پردازش معنایی 19
    - برونداد واژگانی 22
    5-2 کاربردهای کلینیکی مدل‌واژگانی 24
    - جدول ارزیابی تکالیف واژگانی 26

    فصل سوم (معرفی تست)
    1-3 مقدمه 27
    2-3 موارد کاربردی مجموعه 29
    3-3 ساختار تست 31
    - انتخاب گزینه 31
    - طبقه‌بندی اطلاعات قراردادی 35
    - شکل دستوری افعال در مجموعه 37
    4-3 ساختار لیست‌های تطبیق داده شده 42
    - بسامد 42
    - سن فراگیری 44
    - میزان آشنایی 46
    شاخصهای دیگر 47
    - قابلیت تصور 47
    - پیچیدگی بینایی 49
    5-3 زیرگروه لیست‌ها 50
    6-3 اطلاعات بدست آمده از شرکت‌کنندگان مسن بدون آسیب مغزی 51
    7-3 نحوه استفاده و اجرای این مجموعه بعنوان یک وسیله ارزیابی 52
    8-3 فرمهای معرفی 53
    9-3 راهنمائی‌هایی برای ارزیابی و آزمودن بیماران زبان پریش 54
    10-3 ارزیابی رفتارهای بیمار زبان پریش 55

    فصل 4 (اجرای تست)
    1-4 ساختار تست اسامی و افعال 56
    - شماره آیتم مواد آزمون 56
    - هدف 57
    - پاسخ اولیه 57
    - مدت زمان ارائه پاسخ 57
    - یادآوری 57
    2-4 شرایط تحصیلی و سنی شرکت‌کنندگان 59
    3-4 جداول ارزیابی 60
    نامیدن اسامی 61
    نامیدن افعال 68

    فصل 5 (بحث و نتیجه‌گیری)
    1-5 تهیه جدول آماری 72
    2-5 نتیجه‌گیری 72
    3-5 جداول نتایج
    • تست نامیدن اسامی 74
    • تست نامیدن افعال 78

    واژه‌نامه 80
    منابع


    منبع:

    ندارد.

     

چکیده سالهاست که متخصصان به دسته ای از اختلالات با عنوان اختلالات خاص یادگیری توجه می نمایند. ناتوانائیهای یادگیری شاخه جدیدی است که به آموزش و پرورش ویژه افزوده شده است. این ناتوانی ها در زمینه های شنوایی، تفکر، زبان، خواندن و نوشتن، هجی و حساب نمایان می شوند.اگر معنی و مفهوم کلمات شنیده شده درک نشود با آفازیها مواجه شده ایم این اختلال انواع مختلفی دارد. عبارتند از: بروکا، ...

دپارتمان های رادیولوژی دپارتمان یا بخش رادیولوژی دارای 3 زیرقسمت اصلی می باشد :(1) زیرقسمت تشخیص ، که ممکن است شامل التراسونیک ، فلوروسکوپی و غیره باشد ؛ (2) زیر قسمت تشعشعات ؛ (3) زیر قسمت طب هسته ای . این زیر قسمتها بر حسب الگوی مدیریت خود و یا رابطه فیزیکی / فونکسیونلی ، با دیگر بخش ها ، ممکن است به طور پیوسته و یا جدا از یکدیگر ساخته شوند . رادیولوژی تشخیص در این قسمت ...

اختلال ناگهانی در منطقه ای از مغز، مثلاً در اثر سکته های مغزی، باعث نقصهای عصبی مستقیماً مطابق با منطقه آسیب دیده می شود و آسیب درست از این منطقه شروع میشود. به علاوه دیگر نقصهای بالینی که به عنوان نقصها یا تأثیرات دوم یا Secondarg remote نامیده می شوند. وی قسمتهای بی عیب باقیمانده از مغز تأثیر خود را می گذراند. (برای مثال به علت قطع شدن ارتباط آنها با ناحیه آسیب دیده) این پدیده ...

سخنی با شما شما ممکن است نگران باشید که آیا کاشت حلزون شنوائی انتخاب خوبی برای شما یا اطرافیان است این کتابچه برای پاسخ به پرسش های بیشمار شما طراحی شده است و اطلاعات عمومی در مورد این که سیستم شنوائی چگونه کار می کند ، کم شنوائی و مراحل کاشت حلزون شنوائی چیست؟ در اختیار شما می گذارد. ااگر شما سوالی داشته باشید یا اطلاعات بیشتری بخواهید لطفا با مرکز کاشت حلزون شنوائی ....... ...

بنا به نیازها و استراتژی بودن امر بازرگانی در جامعه ؛ از دیرباز این امر مورد توجه حکومتها و سللاطین ایرانی بوده است ؛ به گونه ای که نخستین بار در سال ( 1289 قمری ) « وزارت تجارت » توسط ناصرالدین شاه تأسیس گردید که وظایف آن ایجاد ارتباط بین دولت و بازرگانان و انجام سایر امور تجاری مملکت بوده است . در سال 1318 بنابه پیشنهاد فرهنگستان ایران « وزارت تجارت » به « وزارت بازرگانی » ...

تعادل و اختلالات آن مقدمه : کنترل تعادل و وضعیت بدن در زندگی روزانه عملکرد پیچیده ای است که چندین ارگان گیرنده و مراکز عصبی را درگیر می کند. در واقع، بخش دهلیزی، بینایی و رفلکس گیرنده های حسی عمقی باید در تعادل بدن درگیر باشند. نقش برجسته ای از تعامل حسی در جهت یابی را می توان در جانوری نظیر هرمی سندا (مثل حلزون) مشاهده کرد. هرمی سندا این جانور بی مهره فقط از طریق گیرنده های ...

ساختار انسولین: در سمت چپ یک مدل از فضای تکمیل شده منومر انسولین را مشاهده می کنید. معتقدند که منومر انسولین دارای حرکات بیولو‍ژیکی است. کربن، سبز است. هیدرو‍ژن سفید، اکسیژن قرمز و نیتروژن آبی است. در سمت راست یک تصویر هگزامر را ملاحظه می کنید که معتقدند به شکل ذخیره شده است. یک واحد منومر با یک زنجیره آبی رنگ A و زنجیره سیال B مشخص می شود. محدوده های زردرنگ سی سولفید را نشان می ...

تا چندین سال قبل فقط کسانی که به سیستم های بزرگ و گران قیمت دسترسی داشتند، می توانستند از برنامه های مدیریت بانک اطلاعاتی استفاده کنند ولی با پا به عرصه گذاشتن کامپیوتر های شخصی در نوع ، اندازه و سرعت های مختلف ، برنامه های متعددی هم ، همراه اینان وارد میدان شدند که هر کدام دارای خصوصیات منحصر به فرد خود بودند. در این میان dBASE می توانست جلوگیری از بسیاری از مشکلات مدیران و ...

مقدمه با توجه به تعریفی که از یادگیری می‌شود و آن را تغییرات کم و بیش دائمی رفتار در نتیجه تجربه می‌دانند، می‌توان تصور کرد که با انواع یادگیری در زندگی مواجه خواهیم بود، به این دلیل که فرد از زمان تولد تا سالمندی تجارب مختلفی در حوزه‌های مختلف کسب می‌کند. تلاشهای مکرر برای راه رفتن ، سخن گفتن ، غذا خوردن ، ارتباط با همسالان ، دفاع از خود ، مطالب آموزشگاهی ، مهارتهایی مثل ...

تعریف هوش : بطور کلی تعاریف متعددی را که توسط روان شناسان برای هوش ارائه شده است، می‌توان به سه گروه تربیتی (تحصیلی) ، تحلیلی و کاربردی تفسیم کرد. تعریف تربیتی هوش : به اعتقاد روانشناسان تربیتی ، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می‌شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می‌رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می‌کنند که کودکان باهوش نمره‌های بهتری در دروس خود ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول