تحولات ستاره
جالب است بدانید که ستارهها هم مانند انواع موجودات زنده متولد میشوند، زندگی میکنند و میمیرند. هر کدام از آنها در طول زندگی خود که گاها به میلیاردها سال هم میرسد، دچار تغییر و تحولات مختلفی میشوند.
نگاه اجمالی
در طول زندگی انسان ، ستارگان بیشمار راه شیری ، عملا بیتغییر به نظر میرسند. گاهی ، یک نواختر ، ناگهان ظاهر آشنای یک صورت فلکی را به مدت چند هفته عوض میکند و دوباره کمنورتر میشود. منظره زیبایی که درخشش یک ابرنواختر در آسمان پدید میآورد، بسیار نادر است. در سال 1054 میلادی (433 شمسی) مردم شاهد چنین منظرهای بودند. یک ابر اختر در صورت فلکی ثور منفجر شد که سحابی خرچنگ ، بقایای آن است. ستارگان متغیر با نور ثابتی نمیدرخشند.
تحول یک ستاره
ستارگان نیز نهایتا تغییر میکنند و هیچ کدام تا ابد پایدار نمیمانند. آتش زغال ، با خاکستر شدن آخرین شراره خاموش میشود. ستاره هنگامی میمیرد که انبار عظیم سوخت هستهای آن به پایان رسد. حتی امروزه نیز ستارگان پیری را میبینیم که تاریک میشوند. در حالی که ستارگان دیگر تولد مییابند تا جایگزین آنها شوند.
ردهبندی ستارگان
ستارگان بسیار جوان ، هنوز در میان گازهایی پنهان هستند که از آن شکل میگیرند. درون سحابی جبار ، نخستین سوسوی نور ستارگان نوزاد دیده شده است. خورشید ما ، سنین میانی خود را به آرامی میگذاراند. برخی از پیرترین ستارگان شناخته شده در خوشههای کروی جای دارند.
عمر ستارگان
شاید بپرسید که محاسبه عمر ستارگان ، چگونه امکانپذیر است. هیچ کس نمیتواند رشد یک ستاره منفرد را از تولد تا مرگ آن دنبال کند، ولی خیال کنید که هیچگاه درخت ندیدهاید و ناگهان شما را به وسط جنگلی بردهاند، چه پیش میآید؟ درختان گوناگونی خواهید دید که در مراحل مختلف رشد خود هستند: از جوانههای کوچک تا درختان غول پیکر. اگر اندکی زیست شناسی بدانید، میتوانید به چرخه حیات یک درخت پی ببرید. اختر شناسان به روشی مشابه ، با استفاده از قوانین فیزیک و رصد گونههای مختلف ستارگان ، سلسله حوادث زندگی یک ستاره را نتیجه میگیرند.
فیزیک درون ستارگان
بعد از آنکه ستاره شکل میگیرد، بلافاصله حیاتی پایدار بدست میآورد. در همین زمان ، واکنشهای هستهای در داخلیترین هسته ستاره ، هیدروژن را به هلیوم تبدیل میکند و انرژی آزاد میشود. سرانجام ، هم هیدروژن درون آن به مصرف میرسد. از این به بعد ، تغییراتی در لایههای درونی ستاره آغاز میشود. در حالی که واکنشهای جدیدی از هلیوم شروع میشوند، لایههای بیرونی باد میکنند تا ستاره را به اندازه غول برسانند.
کوتوله سفید
کوتولهها
در اثر تغییرات زیاد ، ستاره به مرحله متغیر بودن میرسد. نهایتا هیچ منبع ممکن برای آزاد سازی انرژی باقی نمیماند. ستارگان کوچکتر ، در اثر انقباض تبدیل به کوتولههای سفید میشوند. ستارگان سنگینتر بهصورت ابرنواختر منفجر میشوند. ماده بیرون ریخته از یک نواختر ، بخشی از گاز بین ستارهای را تشکیل میدهد که زادگاه ستارگان جدید است.
سحابیها
ستارگان در یکی از آخرین مراحل زندگی خود ، پیش از آنکه به کوتوله سفید تبدیل شوند، منظره بسیار زیبایی در آسمان بوجود میآورند. این مرحله ، پیدایش سحابیهای سیارهای است. شکل منظم و رنگهای زیبا ، سبب جذابیت آنها میشود (هیچ رابطهای بین سحابیهای سیارهای و سیارات وجود ندارد. این اصطلاح یادگار رصدهای قدیم تلسکوپی است که شکل دایره آنها با سیارهها اشتباه میشد.). یک سحابی سیارهای هنگامی شکل میگیرد که ستاره مرکزی آن ، لایهای به بیرون پرتاب میکند. لایه گاز همانند حلقهای از دود منبسط میشود.
تحولات افلاک
اطلاعات اولیه
جهان ، خواه تکاملی باشد خواه به حالت پایدار ، نکتهای است که بر کهکشانهای منفرد یا خوشههای کهکشانها مستقیما اثری ندارد. حتی اگر کهکشانهای دور ، آنقدر از ما دور شوند که از میدان بهترین وسایل ممکن خارج شوند، کهکشان ما دست نخورده باقی خواهد ماند ستارگان آن در میدان جاذبهاش محکم نگهداشته میشوند. کهکشانهای دیگر خوشه محلی نیز ما را ترک نخواهند کرد. اما داخل کهکشان ما به هیچ وجه از تغییر ، که احتمالا منجر به فاجعهای برای سیاره ما و زندگی آن است، مصون نخواهد بود.
نظریات فلاسفه یونان باستان
مفهوم کامل تغییرات در اجرام آسمانی یک مفهوم جدید است. فیلسوفان یونان باستان ، بخصوص ارسطو ، عقیده داشتند که افلاک کامل و تغییر ناپذیرند. هر تغییر یا تباهی و زوال منحصر به نواحی ناقص است که در زیر زیرترین کره ، یعنی کره ماه قرار دارند. این عقیده معقول به نظر میرسید ، زیرا مسلما از نسلی به نسل دیگر و از قرنی به قرن دیگر ، تغییر مهمی در افلاک مشاهده نمیشد. اما ستارگان دنبالهدار اسرار آمیز که آمدن و رفتن آنها غیر منتظره بود، هرچند وقت یکبار به طور ناگهانی پدیدار میشدند.
ارسطو تلاش میکرد که با اعتقاد بر اینکه این ستارگان تعلق به جو متغیر و فسادپذیر زمین هستند، پیدایش آنها را با کامل بودن افلاک تطبیق دهد. این عقیده تا اواخر قرن شانزدهم حکمفرما بود. اما در سال 1577 ، تیکو براهه (Tyche Brahe) اختر شناس دانمارکی به اندازه گیری پارالاکس ستاره دنبالهدار روشنی پرداخت و کشف کرد که پارالاکس ماه قابل اندازه گیری است. او ناگزیر به این نتیجه رسید که ستاره دنبالهدار دورتر از ماه است و بنابراین در افلاک تغییر و نقص وجود دارد.
تاریخچه تغییرات در افلاک
در واقع تغییرات ، حتی در ستارگان ، از زمانهای بسیار پیش مورد توجه بوده است. اما ظاهرا هیچگونه شگفتی پدید نیاورده است. به عنوان مثال ستارگان متغیری وجود دارند که روشنایی آنها از یک شب تا شب دیگر تغییر محسوسی میکند و حتی با چشم غیر مسلح قابل مشاهده است. هیچ کدام از اخترشناسان یونانی به تغییرات روشنایی هیچ ستارهای اشاره نکردهاند. ممکن است نوشتههای مربوط به چنین اشاراتی گم شده باشد. همچنین ممکن است اخترشناسان یونانی هرگز به مشاهده این پدیدهها نپرداختهاند.
یکی از موارد جالب توجه ، ستاره الغول ، دومین ستاره روشن صورت فلکی برساووس است که ناگهان دو سوم روشنایی خود را از دست میدهد و سپس آن را باز مییابد و این تغییر به طور منظم در هر 69 ساعت پیش میآید. نه اخترشناسان یونانی بر کاهش نورالغول اشاره کردهاند و نه اختر شناسان عرب قرون وسطی. اما یونانیان این ستاره را در سر وروسا (Nedusa) (در ارسطوهای یونانیان باستان به هر یک از سه خواهری گفته میشد که به جای گیسو بر سرشان مار روییده بود و اگر کسی به آنها نگاه میکرد ، سنگ میشد) و این ممکن است به آن سبب باشد که پیشینیان درباره این ستاره نگران بودند.
مشهورترین پدیده
مشهورترین پدیده ، ظهور ناگهانی ستارگان جدید در آسمان بود. این پدیده را حتی یونانیان نیز نمیتواستند نادیده بگیرند. هیپا رکوس در 134 قبل از میلاد گفته است که از مشاهده ستاره جدیدی در صورت فلکی عقرب چنان تحت تاثیر قرار گرفته است که به کشیدن نخستین نقشه ستارگان پرداخته است تا در آینده بتوان ستارگان جدید را به آسانی تشخیص داد.
ستارگان نواختر
در سال 1592 ، هنگامی که در صورت فلکی ذات الکرسی ستاره جدیدی با روشنی قابل توجه ، مشاهده شد، نجوم اروپایی از خواب طولانی برخاسته بود. تیکو براهه جوان ستاره جدید را به دقت رصد کرد و کتاب نواختران (Denous Stella) را نوشت. بر اساس نام این کتاب است که هر ستاره جدید را نواختر خواندهاند.
نواختر (Novafaittaril)
ریشه لغوی
نواختر به معنی تازه و نو ، ریشه در زبان لاتین دارد و از آن برای توصیف افزایش نورانیت یک ستاره که برخی اوقات این افزایش چندان زیاد نیست، استفاده میشود.
نگاه اجمالی
تولد یک ستاره جدید در یک ابر غول آسایی که از گاز و غبار به نام ابر رخ میدهد. این ابر با کشش گاز و غبار به داخل توسط نیروی گرانش شروع به فروپاشی میکند و صدها ستاره جوان تشکیل میگردد. هر ستاره جوان یا پیش ستاره با تولید انرژی هستهای شروع به درخشش میکند. نیروی این انرژی بیشتر ، گاز و غبار احاطه کننده ستاره را به اطراف پراکنده میکند و یک ستاره نوع تی - شوری را بر جا میگذارد. سپس ستاره میلیاردها سال در دوره رشته اصلی میماند و میدرخشد.
اما سرانجام گازها که به عنوان سوخت واکنش هسته ای ستاره عمل میکنند، خاتمه مییابد. در نتیجه مرکز ستاره داغ تر و داغ تر میشود، تا جایی که ستاره منبسط میشود تا جائیکه یک غول سرخ را تشکیل میدهد. وقتی که تمام سوخت ستاره تمام شد، ستاره منقبض میشود و تبدیل به کوتوله سفید میشود که کم نور تر و کم نور تر میشود. برخی از ستارههای بزرگ با چنان سرعتی منقبض میشوند که بطور چشمگیری در یک انفجار ابرنواختر منهدم میشوند.