چون اسلام در ایران انتشار یافت ، خط کوفی جایگزین خط پهلوی ساسانی و دین دبیره اوستایی شد و ایرانیان تقریباً از اواخر قرن اول و اوایل سده دوم هجری کم کم در نوشته های خود خط کوفی را معمول داشته و آنرا جایگزین خط پهلوی نمودند .
خط کوفی ابتدا ، بی نقطه و بدون حرکات ( ضمه و کسره و فتحه ) و اِعراب بود . این نقیصه خواندن این خط را مشکل می ساخت .
ابوالاسود الدؤلی که از فضلا و ادبای معروف کوفی بود ، و در خدمت حضرت علی ( ع ) به اکتساب علوم پرداخته و در جنگ صفین ملتزم رکاب بود ، و از آن بزرگوار اخذ نحو کرده بود ، از برای تسهیل امر خوانندگان قرآن ، نقطه را وضع نمود و گمان می رود وی این طریقه را از خطوط کلدانیان و سریانیان اخذ کرده باشد ، زیرا این طوایف از همسایگان بین النهرین و بابِل بودند ، و در کتابت آنها نقطه استعمال می شد . به خلاف خطوط میخی و پهلوی ایرانیان . و هیروگلیف مصریان و فنیقیان که در کتابت آنان نقطه مستعمل نبود .
صاحب الفهرست می نویسد : (( ابوالاسود به کاتب چنین می گفت : نویسنده ، در موقع نوشتن به هوش باش و مرا ببین ، چون به خواندن در آمدم ، نظر به لبان من نما ، اگر به فتحه و گشوده خواندم ، نقطه را بالای حرف بگذار ، و اگر به پیش خواندم ، نقطه را بگذار بین حرف ، و اگر به زیر خواندم نقطه را در زیر بگذار . »
صاحب اللمعه الشهیمه می آورد : » در صدر اسلام نقطه برای حرکات استعمال می شد و واضع او یعقوب رهاوی بود و این نقاط به جای حرکات به کار می رفت . )) خط کوفی در عصر دولت عباسی ( 132 656 ه . ق ) به مرتبه رفیعی از زیبائی در رسم و شکل رسید ، و انواع خط کوفی از پنجاه نوع متجاوز شد . مشهورترین آنها ، کوفی محرر ، مشجر ، مربع ، مدور و متداخل بود . نکته مهم در استفاده از خط کوفی در کتیبه نویسی این است که تابع قواعد اکیدی نبود ، بلکه عملاً دست هنرمند را در ابداع و اجرای شکلهای تزئینی آن باز می گذاشت . در ابتدا ، حروف به آذین های ساده برگ و گل منتهی می شد . این خط بنا بر سلیقه و توانایی طراح ، به روی اصل آن فرعیاتی اضافه می شد ، به این معنا که قواعد مفروض به عنوان محور قرار گرفته می شد و دست هنرمند ، نقوش و گل و برگهای منشعب از آن فضاهای خالی را پوشش می داد . شکلهای عمده این تزیینات عبارت بودند از : ادامه حروف به صورت برگ ، گل ، بافته ، گره خورده ، به هم تابیده ، در هم پیچیده شده ، شکل سر انسان ، یا حیوان .
با همه این تفضیلات خط کوفی از نظر تاریخ نگاران ، به دو دسته بزرگ تقسیم می شود :
1 کوفی مغربی 2 کوفی مشرقی
کوفی مغربی خود به انواع : قیروانی ، تونسی ، جزایری ، سودانی تقسیم می شد .
کوفی مشرقی عبارت است از شیوه عربی و شیوه ایرانی و شیوه مختلط . ( که شیوه عربی به اقسام مکی ، مدنی ، کوفی ، بصری ، شامی ، مصری ، منقسم می گردد . )
خط کوفی ویژگیهای مهمی در هنر ایران دارد . یکی از آن ویژگیها این است که هیچ هنری تاکنون به این حد نه فقط در تزئین معماری آثار مقدس و مهم ، بلکه در اشیاء کاربردی زندگی روزمره از خط و تزئینات خطی استفاده نکرده و اصلاً هیچ خطی به اندازه رسم الخط کوفی برای مقاصد تزئینی به این حد ، مناسب نیست .
کوفی بنایی (معقلی)
نوعی کاربردی از خط کوفی است که در بناها و معماری ها جلوه گر شده است ، و به دلیل استفاده آن در روی بناها ، خط بنائی لقب گرفت و به صورتهای مختلف پدیدار گشته که به شکل آسان و متوسط و مشکل ، دسته بندی می شود ، ولی می توان نامهای منحصر ، مربعی یا مستطیلی و متداخل تطبیق نمود . خط معقلی در کتابت مستعمل نبود ، اگر چه مولانا سلطانعلی مشهدی ، معتقد است که به این خط کتابت نیز می شد . و آنرا جزو خطوط می آورد .
چون اساس این خط روی خانه بندی خط کشی می شود ، به این ترتیب که اول کاغذ مانند صفحه شطرنجی خط کشی و خانه بندی می شود ، و بعد از تقسیم خانه ها ، حروف آن مرتب می شود ، و چون این خط به ترتیب فوق نوشته می شده ، آنرا با آجر روی عمارات به آسانی می چیدند تا هم عبارتی از آن خوانده شود و هم دیوار عمارت را تزئینی باشد . به این نسبت آن را خط معماری یا خط بنایی نامیده اند .
معقل در لغت به معنی حصین ( پناهگاه و کوه بلند آمده است ) این معنی با این نوع خط بنایی مطابقت دارد و این نظریه منطقی است که خط بنایی پس از اینکه به کمال مطلوب رسید ، معقلی نامیده شده باشد . به نظر می رسد خط معلقی بعد از خط کوفی و از روی آن استخراج شده باشد ، و قطعاً این خط برای تزئین بناها از روی خط کوفی استخراج شده که در کوفی یک دانگ دور است و پنج دانگ سطح ، و در خط معلقی دور نیست و همه سطح است و چنانچه فرض کنیم این خط قبل از اسلام به وجود آمده ، باید که از خط سترنجیلی که مادر خط کوفی است استخراج شده باشد .
بهترین خط معلقی آن است که سواد و بیاض آن ، هر دو خوانده شود ، مانند نمونه زیر ، یعنی سیاهی آن ، چیزی خوانده شود و سفیدی آن چیزی دیگر ، که هنر طراحی این خط در آن است ، والا نوشتن معلقی آسان است .