خط و خوشنویسی نقش سازنده و مؤثر هنر خط در پیشبرد علوم و پایه گذاری تمدن و فرهنگ اصیل چنان مؤثر عمیق و بنیادین و آن چنان گسترده و نامحدود بوده است که در وصف نمی گنجد .
ارتقاء سطح دانش بشری در همه موضوعات مرهون هنر خط و نگارش و کتابت است اعجاز این هنر ، توانست اندوخته های بشری را طی تاریخ در اختیار سراسر این جهان و همه مردمان قرار دهد .
خط توانست فراتر از زمان و مکان و مرزها و فرهنگ ها ، حاضران را با گذشتگان پیوند و اتصال دهد و انتقال علم و اندیشه انسانها را میسر نموده و تداوم بخشد نگارش و کتابت در طول حیات خود توانسته است افکار ، احساسات ، معلومات و تجربیات گذشتگان را در تاریخ ثبت کند و از دستبرد ، تباهی ، تاراج و زوال محفوظ دارد .
تا نسل حاضر از اندوخته های نیاکان خود برخوردار و بهره مند شود .
هنوز از زمان پیدایش و یا اختراع خط ، اطلاع دقیقی در دست نیست .
اما آنچه بدون تردید مشخص است این است که خط و یا اختراع علائم نگارش و ترسیمهای قراردادی در بین نوع بشر از مفیدترین و مهم ترین اختراعات و باعث شکوفائی تمدن بشری شده است .
هنر خط ، همانند دیگر دستاوردهای اندیشه بشری ، دورانهای مختلفی را طی نموده است و پس از سپری نمودن اعصار و قرون طولانی به مرحله کنونی خود رسیده است .
پیدایش خط در آغاز به صورت تصویری و ترسیمی بوده و هر تصویر نماینده یک اندیشه و یا یک واقعه محسوب می شده است .
سپس مرحله رمزی آن پیش آمده که هر حرف نشانگر کلمه و تصویری بوده است .
در آن روزگار 24 الفبای قراردادی بوجود آمد که همگام با بکاربردن آنها ، از علامتهای پیچ در پیچ هیروگلیف نیز استفاده می شده است .
از آثار آن دوره ؛ اهرام مصر ، کتیبه ها و نوشته های فراوان در کشور مصر است .
پس از مصریان ، فنیقیان آن حروف اولیه را به درجه عالی تری رسانده و سپس یونانیان به آن کمال مطلوب را بخشیدند .
آنگاه خط آسانتری بنام خط هیراتیکی در حدود 1900 سال قبل از میلاد مسیح بوجود آمد .
پس از آن یک نوع خط مورتیکی جانشین آن گردید که این خطوط را برروی سنگهای نازک و سفید حک می کردند .
گرچه نوشتن و حک کردن بر روی اینگونه اجسام سفت ، امری بسیار مشکل بود ، لکن این دشواری مانع از تحریر نمی شد .
کتیبه ها و سنگ نوشته های زیادی از کتابخانه های بابل و ایلام بدست آمده است .
بطور خلاصه در ایران در عهد هخامنشی خط میخی در عهد ساسانی خط پهلوی و از عهد ورود اسلام به ایران خطهای کوفی و نسخ و سپس نستعلیق رایج بوده است .
در مورد زمان پیدایش خط تاریخ ، مشخصی نمی توان قائل شد ، چون امری تدریجی بوده و طی سالها یا قرنها به صورت مشخص تجلی و ظهور پیدا کرده است ، لکن تشخیص اصل و بنیاد و ریشه هر خط ، با استناد به آنچه در دست است ، تا حدودی میسر است .
1 کوفی 2 نسخ و خطوط دیگر ، از تأثیر گذاری نوعی بر نوع دیگر پدیدار شده اند .
پیدایش خط کوفی را چنین آورده اند : لذا می توان دریافت که خط کوفی ، نتیجه ای از نظم و ترتیب خط حجازی می باشد .
( لازم به ذکر است که در آغاز ، خط کوفی در کنار خطوط عِبری و سریانی ، جزو خطوط در امپراطوری بزرگ ایران و روم ، حائز اهمیت نبود و وقتی نامدار شد که خط رسمی دین اسلام گردید و مورد توجه رسول اکرم ( ص ) و مسلمانان صدر اسلام قرار گرفت .
) خط عربی قبل از اسلام ، منحصر به شبه جزیره عربستان بود و توسعه آن با انتشار دین اسلام انجام پذیرفت و در سرزمینهای فتح شده همپای دین اسلام منتشر شد و مشرق و مغرب را پر نمود و بر زبانهای اصلی ممالک غیر عرب ، غلبه کرد .
بعد از آن پیوسته سلیقه ها و ذوق های اقوام مختلف که در شهر کوفه گرد آمده بودند ، دست به کار شدند تا آنکه شیوه کوفی از حجازی فاصله پیدا کرد و صورت خط حجازی تقریباً به حال ابتدائی خود باقی ماند .
ولی خط کوفی ، جلوه بهتری پیدا کرد و در نیمه اول قرن اول هجری ، به آخرین صورت مستقل خود ، رسید و حروف آن از حروف نسخی آن زمان هم از حیث جلوه ، و هم از جهت ، حروف بهتر شد .
همان طور که عبریان ، خط مربع ، و سریانیان خط سریانی و نسطوریان خط ستر نجیلی را مخصوص کتابهای دینی و علمی خود قرار داده بودند ، مسلمانان نیز ، خط کوفی را که صورت و هیأتی بهتر یافته ، و مشابه خط ستر نجیلی شده بود ، خاص نوشتن قرآن قرار دادند و بعدها آن را در تزیین مساجد و سکه ها و کتب ، مورد استفاده قرار دادند و به دلیل احساس نیاز هویت برای معماریهای اسلامی ، مساجد و بناهای اسلامی ، کاربردی در کتیبه ها پیدا کرد که پس از مصرف و کاربرد در کتابت به روی دیوارها و ستونها و مناره ها خود را بالا کشید و هم زمان تزئینی تر شد و به دلیل اجتناب طراحان از ایجاد نقوش تحریم شده ، نقش و نگاره هایی به آن اضافه شد و فضاهای خالی ، با گردش های قلم ، فرهنگی جدید را در مقاطع مختلف به وجود آورد .
خط عربی به تبعیت از دین اسلام ، در ممالک دور و نزدیک نفوذ کرد تا جایی که ناحیه وسیعی از جهان ، یعنی آن قسمت از میان شط فرات ، از مشرق و سواحل اقیانوس اطلس از مغرب ، و سواحل شمالی مدیترانه از شمال و خط استوا از جنوب واقع است ، به این زبان تکلم کرده و به آن خط کتابت کردند .
و بعضی با خط و زبان خود صحبت و به خط عربی کتابت کردند ، مانند ایران .
سلسله فتوحات اسلامی ، از راه آسیای صغیر به مصر و به طرف شمال آفریقا و ممالک مغرب ( تونس ، الجزایر ، مراکش ) کشیده شد و تمدن اسلامی و خطوط اسلامی به دنبال آن در این سرزمینها جایگزین گردید .
خط در این نواحی که احتمالاً از اوایل قرن دوم باید متداول شده باشد ، نوعی کوفی و مشتق از آن است و به خط مغربی معروف ، و از قدیمی ترین خطوط اسلامی است که در تمام آفریقای شمالی ، به جز مصر و قسمتی از سایر نقاط آفریقای شرقی و مرکزی و با جزئی تغییر ، معمول گردیده است .
خط کوفی : چون اسلام در ایران انتشار یافت ، خط کوفی جایگزین خط پهلوی ساسانی و دین دبیره اوستایی شد و ایرانیان تقریباً از اواخر قرن اول و اوایل سده دوم هجری کم کم در نوشته های خود خط کوفی را معمول داشته و آنرا جایگزین خط پهلوی نمودند .
خط کوفی ابتدا ، بی نقطه و بدون حرکات ( ضمه و کسره و فتحه ) و اِعراب بود .
این نقیصه خواندن این خط را مشکل می ساخت .
ابوالاسود الدؤلی که از فضلا و ادبای معروف کوفی بود ، و در خدمت حضرت علی ( ع ) به اکتساب علوم پرداخته و در جنگ صفین ملتزم رکاب بود ، و از آن بزرگوار اخذ نحو کرده بود ، از برای تسهیل امر خوانندگان قرآن ، نقطه را وضع نمود و گمان می رود وی این طریقه را از خطوط کلدانیان و سریانیان اخذ کرده باشد ، زیرا این طوایف از همسایگان بین النهرین و بابِل بودند ، و در کتابت آنها نقطه استعمال می شد .
به خلاف خطوط میخی و پهلوی ایرانیان .
و هیروگلیف مصریان و فنیقیان که در کتابت آنان نقطه مستعمل نبود .
صاحب الفهرست می نویسد : (( ابوالاسود به کاتب چنین می گفت : نویسنده ، در موقع نوشتن به هوش باش و مرا ببین ، چون به خواندن در آمدم ، نظر به لبان من نما ، اگر به فتحه و گشوده خواندم ، نقطه را بالای حرف بگذار ، و اگر به پیش خواندم ، نقطه را بگذار بین حرف ، و اگر به زیر خواندم نقطه را در زیر بگذار .
)) صاحب اللمعه الشهیمه می آورد : (( در صدر اسلام نقطه برای حرکات استعمال می شد و واضع او یعقوب رهاوی بود و این نقاط به جای حرکات به کار می رفت .
)) خط کوفی در عصر دولت عباسی ( 132 656 ه .
ق ) به مرتبه رفیعی از زیبائی در رسم و شکل رسید ، و انواع خط کوفی از پنجاه نوع متجاوز شد .
مشهورترین آنها ، کوفی محرر ، مشجر ، مربع ، مدور و متداخل بود .
نکته مهم در استفاده از خط کوفی در کتیبه نویسی این است که تابع قواعد اکیدی نبود ، بلکه عملاً دست هنرمند را در ابداع و اجرای شکلهای تزئینی آن باز می گذاشت .
در ابتدا ، حروف به آذین های ساده برگ و گل منتهی می شد .
این خط بنا بر سلیقه و توانایی طراح ، به روی اصل آن فرعیاتی اضافه می شد ، به این معنا که قواعد مفروض به عنوان محور قرار گرفته می شد و دست هنرمند ، نقوش و گل و برگهای منشعب از آن فضاهای خالی را پوشش می داد .
شکلهای عمده این تزیینات عبارت بودند از : ادامه حروف به صورت برگ ، گل ، بافته ، گره خورده ، به هم تابیده ، در هم پیچیده شده ، شکل سر انسان ، یا حیوان .
با همه این تفضیلات خط کوفی از نظر تاریخ نگاران ، به دو دسته بزرگ تقسیم می شود : 1 کوفی مغربی 2 کوفی مشرقی کوفی مغربی خود به انواع : قیروانی ، تونسی ، جزایری ، سودانی تقسیم می شد .
کوفی مشرقی عبارت است از شیوه عربی و شیوه ایرانی و شیوه مختلط .
( که شیوه عربی به اقسام مکی ، مدنی ، کوفی ، بصری ، شامی ، مصری ، منقسم می گردد .
) کوفی مغربی خود به انواع : قیروانی ، تونسی ، جزایری ، سودانی تقسیم می شد .
) خط کوفی ویژگیهای مهمی در هنر ایران دارد .
یکی از آن ویژگیها این است که هیچ هنری تاکنون به این حد نه فقط در تزئین معماری آثار مقدس و مهم ، بلکه در اشیاء کاربردی زندگی روزمره از خط و تزئینات خطی استفاده نکرده و اصلاً هیچ خطی به اندازه رسم الخط کوفی برای مقاصد تزئینی به این حد ، مناسب نیست .
کوفی بنایی (معقلی) نوعی کاربردی از خط کوفی است که در بناها و معماری ها جلوه گر شده است ، و به دلیل استفاده آن در روی بناها ، خط بنائی لقب گرفت و به صورتهای مختلف پدیدار گشته که به شکل آسان و متوسط و مشکل ، دسته بندی می شود ، ولی می توان نامهای منحصر ، مربعی یا مستطیلی و متداخل تطبیق نمود .
خط معقلی در کتابت مستعمل نبود ، اگر چه مولانا سلطانعلی مشهدی ، معتقد است که به این خط کتابت نیز می شد .
و آنرا جزو خطوط می آورد .
چون اساس این خط روی خانه بندی خط کشی می شود ، به این ترتیب که اول کاغذ مانند صفحه شطرنجی خط کشی و خانه بندی می شود ، و بعد از تقسیم خانه ها ، حروف آن مرتب می شود ، و چون این خط به ترتیب فوق نوشته می شده ، آنرا با آجر روی عمارات به آسانی می چیدند تا هم عبارتی از آن خوانده شود و هم دیوار عمارت را تزئینی باشد .
به این نسبت آن را خط معماری یا خط بنایی نامیده اند .
معقل در لغت به معنی حصین ( پناهگاه و کوه بلند آمده است ) این معنی با این نوع خط بنایی مطابقت دارد و این نظریه منطقی است که خط بنایی پس از اینکه به کمال مطلوب رسید ، معقلی نامیده شده باشد .
به نظر می رسد خط معلقی بعد از خط کوفی و از روی آن استخراج شده باشد ، و قطعاً این خط برای تزئین بناها از روی خط کوفی استخراج شده که در کوفی یک دانگ دور است و پنج دانگ سطح ، و در خط معلقی دور نیست و همه سطح است و چنانچه فرض کنیم این خط قبل از اسلام به وجود آمده ، باید که از خط سترنجیلی که مادر خط کوفی است استخراج شده باشد .
بهترین خط معلقی آن است که سواد و بیاض آن ، هر دو خوانده شود ، مانند نمونه زیر ، یعنی سیاهی آن ، چیزی خوانده شود و سفیدی آن چیزی دیگر ، که هنر طراحی این خط در آن است ، والا نوشتن معلقی آسان است .
خط محقق به نظر می رسد ظهور و شهرت خط محقق در آغاز دولت عباسی بوده و نام این خط در اوایل آن دولت به میان آمده است .
ابن ندیم در کتاب الفهرست گوید : (( تا آغاز دولت عباسی ، مردم به همان شیوه قدیم ( یعنی کوفی و قلم جلیل ) می نوشتند .
همین که خاندان هاشمی ظاهر گردید ، نوشتن قرآن به آن خطوط اختصاص یافت و خطی پیدا شد که به آن عراقی می گفتند ، و این خط محقق بودکه به آن وراقی نیز گفته می شد .
)) اصل و ریشه خط محقق از کوفی است .
واضع آن ابن مقله بیضاوی بود و چون خط کوفی را پنج دانگ و نیم سطح و نیم دانگ دور بود ، در خط محقق یکدانگ از سطح آن کاسته و به دور آن افزود و به این ترتیب که در خط محقق چهار دانگ و نیم سطح و یکدانگ ونیم دور معین است .
خط ریحان تابع قلم محقق است ، هر دو از یک اصل به وجود آمده اند و سطح و دور آن مانند محقق است .
جز در حروف (( ی )) که دور آن در محقق بیشتر است واضع آن این مقله وزیر بیضاوی است .
خط ثلث و نسخ در صبح الأعشی آمده است : قلم ثلث ، یا ثلث ( بحذف مضاف ) آن است : که به آن در ورقی در قطع ثلثین نویسنده ، و کتاب در نسبت ثلث اختلاف کرده اند که آیا به اعتبار تقویر و بسط ( سطح و دور ) است ، یا به اعتبار 3/1 مساحت قلم طومار و قسط این قلم محرف است ، زیرا که در نوشتن آن احتیاج به تشعیر ( دنباله های تیز و موئین ) است که جز با نیش قلم حاصل نشود و این خط به خلاف محقق ، بیشتر مایل به دور اسـت و ترویـس در آن لازم است .
در حروف الف مفرد و جیم و طا و کاف و لام مفرد و اول و دندانه های بلندی که در ابتدای حروف قرار گیرد ، چون (( بسـ ـ بصـ ـ بط ـ مِعـ ـ نمـ ـ بو … )) و گره های صاد و طاء و غین و فا و قاف و میم و ها و واو و لام و الف محققه ، باز است و در آن گرفتگی به هیچ وجه جایز نیست .
ثلث بر دو نوع است : ثقیل و خفیف بعد از رواج خط محقق و ریحان بین مردم ، خط ثلث ریحانی از خط ریحان استخراج شد و برای آن نیز قواعدی قرار داده شد .
( محققان واضع این اصول را ابن مقله دانسته اند ) در کتاب تاریخ مختصر خط ، از بیان ابن مقله در مورد اصول اقلام سته ( محقق ـ ریحان ـ ثلث ـ نسخ ـ توقیع ـ رقاع ) استفاده کرده ، چنین آورده است : محقق : 1 دانگ و نیم دور چهار دانگ و نیم سطح ثلث : دو دانگ دور ، چهار دانگ سطح نسخ : تابع ثلث است توقیع : 3 دانگ دور ، 3 دانگ سطح رقاع : تابع توقیع است شیوه های ثلث و نسخ و ریحان و سایر خطوط در ایران ، به شیوه یاقوت مستعصمی تا آغاز قرن دوازدهم در کمال رواج و رونق بود ، و از آن پس بر اثر حوادث رو به انحطاط گذاشت .
ولی پس از مدتی کوتاه رو به جنبش و حیات تازه گذاشته و خط حروفچینی این زمان از روزنامه و کتب و نشریات ، برگرفته از خط نسخ می باشد .
خط تعلیق و دیوانی تعلیق خطی است تودرتو ، پیچیده شده که اتصال حروف در آن به منظور سرعت معمول بود .
و گاهی حتی چند کلمه به هم متصل و پیوسته می شد .
کلمات و حروف یکنواخت دیده نمی شود .
یعنی گاهی درشت و فربه ، و گاهی ریز و لاغر نوشته شده است ، و حرکات آن نرم و به جز اندکی ، تمام آن دور است و خود ریشه و اساسی برای پیدایش خط نستعلیق و شکسته نستعلیق فرض می شود .
مؤلف کتاب خط و خطاطان ، ابداع نستعلیق را به خواجه ابوالعال نسبت داده است و نیز گفته می شود خواجه ابوالعال خط تعلیق را از فروع خط کوفی و پهلوی درآورده است .
و برای (( پ )) ، (( چ )) که تا آن زمان سه نقطه گذاردن معمول نبوده ، سه نقطه وضع نموده است .
ولی عده ای از محققان معتقدند که خط تعلیق از خط نسخ و ثلث و رقاع استخراج شده و در ابتدا فقط برای مکاتبات و مراسلات استفاده می شده ، ولی بعداًَ منشاء خلق آثاری بدیع گشته است .
آغاز پیدایش خط تعلیق ، قرن هفتم و تداوم آن در قرن هشتم می باشد که در ایران تا سه قرن بعد در نهایت رواج و توسعه بوده و در ممالک عربی از آن اثری در میان نبوده است .
در قرن هشتم ، بنا به احتیاجی که به تندنویسی به سبب کثرت کتابت در دربارها و دیوانها نیاز بود ، این قلم به صورت شکسته تعلیق در آمده که خط خاص منشیان و عـمال دیـوان گردیده ، و گـاهی به آن ترسـل نـیز گفته اند .
پس از انتشار و توسعه خط تعلیق عثمانیان و مصریان در آن تصرفاتی کرده ، موافق ذوق و سلیقه خود ، به صورت خاص در آورده و نام دیوانی به آن گذاشته اند .
این خط تا قرن دهم در ایران رواج داشته و تا قرن سیزدهم نیز کماکان مورد توجه بوده ، ولی پس از پیدایش خط نستعلیق و شکسته نستعلیق ، رو به ضعف گذاشته است .
خط دیوانی خط تعلیق خط رقعه رقعه در معنای لغوی ، قسمتی از هر چیز است ، ونیز به معنی نامه آمده است .
این خط که از تصرف و تغییر در خط نسخ و خط دیوانی به وجود آمده است ، در کشورهای عربی و ترکیه ( عثمانی سابق ) برای نوشتن و مکاتبات فوری به کار می رفته است .
رقعی به خطی گفته می شود که حروفش کوچک و تنگ و مستقیم و فشرده باشد .
ابداع این خط به منظور کوتاه نمودن کلمه های دیوانی بدون حرکت بوده است و در آن شکل حروف را ساده و قوسها و تمایل ها را کم نمودند تا سرعت نوشتن زیادتر شود .
خصوصیات مهم خط رقعی ، گردی حروف ( دور ) ، کم و سطح زیاد شده ، و مقصد اصلی آن ازدیاد سرعت در نوشتن است .
استفاده این خط در پیش نویس ها ونامه های تجارتی ، بیشتر دیده شده است .
خط نستعلیق پس از حاکمیت اسلام ، به علت رواج رسم الخط عربی ، انقلاب عظیم فرهنگی در ایران به وجود آمد و به واسطه نفوذ فرهنگ اسلام در زبان ایرانی ، رسم الخط عربی رواج یافت .
استادان و دانشمندان پس از مدتی چنین احساس کردند که فارسی و عربی ، دو زبان جدا از هم هستند که با یک رسم الخط که عربی باشد نوشته می شوند .
در حالیکه قواعد دستوری ( صرف و نحو ) آنها از یکدیگر جدا و متمایز است و گذشته تاریخی هر دو جدا می باشد .
به همین سبب باید در شیوه نوشتن هر دو خط ، تا اندازه ای فرقی موجود باشد .
تا آخر سده هفتم هجری ، خط نسخ و تعلیق در ایران موقعیت خاص و مستقلی پیدا کرد .
ناگفته نماند که محققین این را پذیرفته اند که خط نستعلیق در اصل ترکیبی از نسخ و تعلیق می باشد .
بنا به مدارک موجود ، مبدع خط نستعلیق را میرعلی تبریزی می دانند .
میرعلی که در بغداد در دربار سلطان احمد جلایر ( 783 ـ 813 هـ .
ق ) بود ، کلیات فارسی خواجوی کرمانی را در سنه 798 به خط نستعلیق در بغداد نوشت ، و حال آنکه زبان اهل بغداد همیشه عربی بوده است .
این نسخه کلیات مصور خواجوی کرمانی در موزه لندن موجود می باشد .
نسخ تعلیق اگر خفی و جلی است واضع الاصل خواجه ، میرعلی است .
از آن پس خط نستعلیق در ایران عمومیت یافت و نوشته های فارسی به همان خط نگارش یافت که نمونه های بیشماری از آنها اکنون موجود می باشد .
اگر چه همانطور که اشاره شد بعضی از دست نبشته ها مربوط به قبل از زمان میرعلی تبریزی ، جزو خط نسخ تعلیق نما به دست آمده است ، ولی میرعلی از لحاظ فنی آنرا به صورت مستقلی ، عرضه نمود .
ارزشهای بصری خط کوفی خطوط افقی که در خط کوفی مسطح و ضخیم می باشد ، نشست و تعادل بیشتری را از نظر ایستایی ایجاد می کـنند ، و از آنجاست که خط کوفی دارای قاطعیـت و حـالت مذهبـی و تزئیـنی بـه خـود می گیرد .
خط کوفی خطی پرقدرت و غیرقابل انعطاف می باشد .
دارای نظم و ترتیب مشخص است و نیز دارای توازن در حروف است که از ویژگیهای این خط ، کمال و شیوایی آن را می توان نام برد .
ارزشهای بصری خط ثلث و نسخ خط نسخ و ثلث ، به دلیل قرابت فرمی که دارند ، یکجا مورد بحث قرار می گیرند .
با این تفاوت که خط نسخ مشخصه خوانا بودن را بیش از ثلث داراست ، و خط ثلث جنبه تزیینی تر دارد .
در هر دو قلم ، خصوصیت صلابت و استواری به دلیل سطح زیاد ، و نیز خطوط عمودی بلند ، کاملاً محسوس است .
ارزشهای بصری خط نستعلیق از آنجا که دور و بر سطح در این خط غلبه دارد ، خطی است عاطفی و صمیمی .
و از آنجا که ریشه در سنت کهنِ فارسی دارد ، این خط عروس خطوط ایرانی ، لقب گرفته است .
در تمام اجزاء آن ، بنا به قاعده تشرف ، نزول مشاهده می شود .
یعنی جزء آغازین در هر کلمه ، بالاتر از آخرین جزء کلمه ، قرار می گیرد .
اگر خواسته باشیم آن را به قالب یکی از اشکال اصلی تشبیه کنیم ، فرم دایره متناسب است ، جز در موارد نادری مثل (( ب )) و (( ک )) و … که باز سطح همراه دایره کامل می شود ، در بقیه حروف ، دایره جزء اصلی کار را تشکیل می دهد و همین خصوصیت ، باعث گردیده است این خط تا این حد عاطفی و صمیمی احساس را بیان کند .
در ضمن اینکه بر خلاف خط شکسته نستعلیق ، کاملاً خوانا است ارزشهای بصری خط شکسته نستعلیق خطی پر تحرک و پرانرژی است ، پیچیدگی ، آزادی ،.
پیوستگی حروف ، ظرافت ریتم ، و آهنگ در این خط وجود دارد .
خطی بسیار عاطفی است ، و تا حدودی خواندن آن دشوار است .
دارای خطوط منحنی قوسی شکل است ، تا جایی که حالت موسیقی را تداعی می کند .
خطی متنوع و شادی بخش است ، لذا جنبه تزئینی آن بر خوانایی اش غلبه دارد .
http://www.iranartnews.com/modules.php?name=Sections&op=viewarticle&artid=116