بافته های قشقایی : به طور کلی بافته های قشقایی را میتوان به دو دسته کلی پرزدار(قالی ، گبه ) و بدون پرز(گلیم ، سوزنی ، پلاس و ...) و بافته های کاربردی( جل ، خورجین ، نمکدان و ...)تقسیم بندی نمود .
(44) بعد از اسلام بر اساس مستندات تاریخی فرشبافی در خطه فارس چنان رواج داشته که نمیتوان بدون پشتوانه قرنها تجربه بدان رسیده باشد ، این هنر دیرین و این ارزش وزین فرهنگی قدمتش در این خطه از 2500 سال فراتر خواهد رفت .
چرا که زادگاه تمدن پارس و فخر ایران کورش کبیر بوده است .
بر اساس مطالعاتی که سیروس پرهام در اینباره داشته است وی مناطق فرشبافی فارس را به سه دسته تقسیم نموده ناحیه اول مناطق بارونقتر ، که شهرهای بزرگ و توانگر تر را شامل میشده و ایشان از دارابگرد یا داراب امروزی ، فسا و جهرم نام برده است .
ناحیه دوم کوره بیشابور که تا حاشیه ارجان و سرزمین لر نشین کهکیلویه امتداد داشته و شاپور ، کازرون ، توج (توز ) و شهر گمشده نهنجان شهرهای عمده آن بوده که این هر دو ناحیه از آباد ترین و پر رونقترین مراکز تمدن ساسانی بوده است .
ناحیه سوم بوانات و قونقری ( از کوره استخر ) که دژ خمره حصار آن بوده است .(45) اولین سند تاریخی که درباره فرشبافی این خطه به دست آمده از خراج و مالیات این سرزمین در قرن دوم هجری به خلیفه زمان بوده و در کتاب آل بویه و زمان ایشان از چند هزار تخته فرش دابجرد (داراب) در خزانه انبار یاد میکند.(46) در کتاب حدود العالم من الشرق الی الغرب آمده است که از پارس ، بساطها و فرشها ، گلیمها و زیلوهای باقیمت خیزد (47) این سخن وجه تمامی بافته های پرز دار و بدون پرز را در نام نیز روشن میسازد و بکاربردن مولف از بساط و فرش در کنار گلیمها و زیلوها حکایت از این امر دارد .
(48) و نیرز آمده است که : " در جهرم جامه های منقش عالی میبافتند ، اما گلیم و جاجیم دراز و سجاده نماز و زلالی (49) جهرم که در دنیا جهرمی معروف است نظیر ندارد و در همین کتاب آمده است که : در غندجان (50) گلیم و پرده ...
و در داربجرد فرشهای خوب مانند طبری به عمل می آمد .(51) و مقدسی بشاری سیاح عرب گفته که در سرزمین فارس فرشهای خوب بافته میشود و نیز آورده که از این منطقه انواع فرش به سایر بلاد ارسال میشود (52) پوپPope)) در کتاب Ackerman A Survey of Persian آ ورده است : در زمان ایل خانیان که تبریز یکی از مراکز فرشبافی بوده است ، غازان خان کاخهای خود را به بافندگان فارس سفارش میداد (53) سیروس پرهام با دلیلی دیگر فارس را صاحب فرشبافی کهن میداند و وجود قبایل بافنده ای مثل عربها که مهجران حجازی مقیم در فارس هستند را فاقد فرشبافی کهن دانسته و فراگیری این فن را از اقوام پارسی و در این سرزمین میداند .
(54) و اما در سده نهم و دهم هجری با گام نهادن طلایه داران مردم ترک زبان قشقایی به فارس هنر و صنعت فرشبافی این خطه رونق تازه یافت و این صنعت بیش از پیش در مناطق ایل نشین تمرکز یافت .(55) اما این اقوام تازه کوچ که مسکنت دائم هم نداشتند برای مورخان و سیاحان چنان نا آشنا بودند ، که صنعت دستشان به نام دیگران به ثبت رسیده است .
و شاید این دلیلی باشد بر این سخن که در متون کهن از فرشبافی ایلیاتی یاد نشده است .
اما این ومضوع نمی تواند ما را بدان راه منحرف سازد که فرشبافی فارس را در مناطق شهری جستجو کنیم .
طوایف و تیره های بافنده در میان قشقایی ها : پرهام از طایفه کشکولی ، طایفه شش بلوکی ، طایفه عمله ، تیره صفی خانی ، تیره ایگدر ، تیره چنگی و طایفه دره شوری را به عنوان طایفه و تیره های بافنده فارس نام برده است (56) اما در برسی های انجام شده طایفه فارسی مدان را نیز باید به این طوایف افزود (57) برای آشنایی بیشتر با طوایف قشقایی به بخش مردم شناسی ایل مراجعه نمایید.
نگاهی به قالیبافی قشقایی از دید سیسل ادواردز: سیسل ادواردز قالی فارس را به چهار دسته زیر تقسیم میکند نام چادرنشین یا تخت قاپو زبان درصد تخمینی قالیچه های فارس (1) قشقایی تقریباً همه چادرنشین اند ترکی 15 (2) خمسه چادرنشین و تخت قاپو عربی وترکی 40 (3) ممسنی و هلاکو اغاب تخت قاپو لری 1 (4) روستای تخت پاپو فارسی 44 ایرانی - 100 ایلات فارس محسوب می شوند.
مهمترین قالیبافان را نیز بین افراد این ایل می توان یافت.
(58) این موضوع که چه وقت و تحت چه شرایطی قشقاییها وارد فارس شدند معلوم نیست.
ولی چنین استباط می شود که قبایلی ترک نژاد ( شاید از ترکان سلجوقی) هستند که در زمینه تاخت وتاز مغولها به قسمت جنوب رانده شده اند و تا زمان کریمخان زند که درسال 1779 درگذشت، پیوستگی نیافتند.
کریم خان زند ریاست ایل شاهیلو را به عنوان نخستین ایلخانی قشقایی پذیرفت .
این لقب از آن زمان تاکنون در خانواده موروثی شده است.
(59) در قرن نوزدهم قشقائیها تحت حکومت ایلخانی پرقدرت خود به تدریج نقش مهمی در سیاست فارس عهده دار شدند.
در جنگ جهانی اول به پشتیبانی آلمانیها برخاستند، ولی توسط قوای مشترک هندوستان و سربازان انگلیس تحت فرماندهی سرپرسی سایکس مغلوب گردیدند.
سیاست اسکان و استقرار قبایل و درصوت لزوم باتوسل به زور که ( درسالها 1930 تا 1934 برای ایل قشقایی مصیبت و بدبختی به همراه داشت ) جاده هایی که افراد این ایل هنگام کوچ کردن از آنها عبور می کردند قطع گردید، و بعضی از این ایلات مجبور شدند در نقاط کوهستانی، که درآنها هیچ گونه سوخت یافت نمی شد وسرمای زمستان بسیار شدید بود مستقر شوند، و برخی دیگر تابستان را نیز در نقاط قشلاقی باقی ماندند درحالی که شدّت گرما در این نقاط به حدّی می رسد که علف را خشک می کند.
هزاران رأس از احشام آنها از بین رفت.
استعفای رضاشاه در سال 1941 در قوای نظامی ایران ایجاد تفرقه کرد.
قشقاییها فوراً از این فرصت استفاده کردند وافراد ارتش را مجبور ساختند از زمینهای آنها خارج شوند.
خوانین تبعید شده آنها از تهران فرار کردند و به پیروان خود پیوستند و بلافاصله قدرت و نفوذ خود را از نو به دست آوردند.
ایلات به زندگی چادرنشینی خود بازگشتند و باردیگر به پرورش گلّه و رمه خود، که تعداد زیادی از آنها از بین رفته بود ،پرداختند.
درحال حاضر(1948) در وضع آنها بهبود قابل توجهّی پدیدامده و همچنان درحال پیشرفت هستند.
سیسیلس ادوارز براین عقیده است که قشقاییها از لحاظ جسمی جذّابترین ایلات فارس به شمار می رود.
افرادی بلند قد با استخوان بندی محکم و خوش قیافه هستند.
چهره آنها قدری متمایل به لاغری است به طوری که استخوان گونه شان بالا امده و بینی عقابی دارند.
جامه هایی بلند در بر می کنند که رنگ آنها روشن و اغلب خاکستری است و آستین جامه ها عموماً چاک دار است.
درکمر خود حمایل بزرگی می بندند که تفنگداران آنها بر روی آن سینه خود را مثل زره با قطار فشنگ می پوشانند.
کلاههای آنها جالب توجّه است.
کلاه نمدی خاکستری رنگی برسر می گذارند که قسمت بالای آن مدورّ است با دولبه که رو به بالا رفته است که با صورت های استخوانی و مطبوع آنها هم آهنگی دارد.
زبان آنها نوعی ترکی شبیه ترکی آذربایجانی است.
هرکس به زبان ترکی اسلامبولی آشنا باشد به سهولت می تواند باآنها گفتگو کند.
دستبافته های قشقاییبافته های قشقایی : به طور کلی بافته های قشقایی را میتوان به دو دسته کلی پرزدار(قالی ، گبه ) و بدون پرز(گلیم ، سوزنی ، پلاس و ...) و بافته های کاربردی( جل ، خورجین ، نمکدان و ...)تقسیم بندی نمود .
نگاهی به قالیبافی قشقایی از دید سیسل ادواردز: سیسل ادواردز قالی فارس را به چهار دسته زیر تقسیم میکند : قشقایی ها که قبیله ای ترک نژاد هستند مهمترین ، پیشرفته ترین و کامیلترین ایلات فارس محسوب می شوند.
قشقاییها مسلمان شیعه هستند، ولی با وجود ایمان واخلاص ، تعصّب مذهبی ندارند تیره های اصلی ایل قشقائی کشکولی شش بلوکی دره شوری فارسی مدان گلّه زن رحیمی اقدار صفی خانی(60) این موضوع در ایران به صورت قانون کلّی درآمده که در بین ایلات قالیباف طایفه ای هستند که از دیگران نظیف تر و منظّمتر و مرفّه تر است بهترین نوع قالیچه را نیز تهیه می کند.
در واقع هنگامی که شخص قدم به کلبه روستایی می گذارد بایک نظر می تواند دریابد که بانوی خانه بافنده خوبی است یا خیر.
به این ترتیب قشقاییها که پیشرفته ترین ایلات فارس به شمار می روند بهترین ایل قالیباف را در این استان نیز تشکیل می دهند.
هم اینها هستند که قالیچه های معروف به ترک شیراز را ( که بعضی اوقات درکشورهای مغرب زمین، بدون هیچ گونه دلیل خاص، آنها را مکه شیراز می نامند) تهیه می کنند و مثل تمام قالیبافان فارس، خواه ایل چادرنشین باشد یا افرادی که در شهرها و روستاها مستقر شده اند، ( قالیچه های خود را برروی دارهای افقی که چند اینچ از زمین فاصله دارد( هنگامی که با گله و رمه خود ازنقطه ای به نقطه دیگر حرکت می کنند دار را باخود برمی دارند و درمنزلگاه بعدی آن رااز نو برپا می کنند.) قالیچه بافی نزد قشقاییها برخلاف ایل خمسه جنبه تجاری ندارد.
زنان آنها از قالیچه هایی که تهیه می نمایند درخود احساس غرور می کنند.
در کلیه مراحل کار یعنی شستن و رشتن و رنگ کردن پشم و انتخاب رنگهای شفاف و نشاط آور دقت فراوان به خرج می دهند، چه فرآورده های آنان مانند قالیچه های خمسه تیره رنگ نیست.
رنگ مایه ای که درتهیه آن شهرت دارند زرد طلایی است.
روش تهیه آن را با احتیاط و محافظه کاری نزد افراد دیگر فاش می سازند و معتقدند که در این زمینه اسرار نهایی در اختیار دارند که داری ارزش زیاد است، در حالی که رمز و ابهامی در آن وجود ندارد.( ماده رنگی که ازآن بهره می گیرند اسپرک است که آن را (( کاوشک)) می نامند که به طور وحشی درکوههای می روید.
مقدار کمی روناس نیز به آن می افزایند تامایه پررنگتری به دست آورند.
و برای این که رنگ کلافها ثابت بماند طبق معمول از زاج سفید استفاده می کنند .
لواردوزی یا سردوزی قالیچه های آنان بسیار جالب توجه است، چه با سرریشه هایی مرکب از چندین رنگ آن را زینت می دهند واین کار بسیار خوب و بادقت انجام می گیرد.
نظربه این که قشقائیها ترک نژاد هستد در بافته های خود از گره ترکی بهره می گیرند.
ولی کارگاه قالیچه هائی مشاهده می شود که با گره فارسی بافته شده است و این کار نتیجه ازدواج یکی از مردان ایل قشقائی با زنی ایرانی یا عرب است(61).
قالیچه های قشقائی مانند کلیه فرآورده های ایلاتی یا روستائی فارس، دارای تاروپود پشمین است، ولی از ویژگی ای برخورد است که آن را از دیگر قالیچه های فارس متمایز می سازد و آن دو پوده بودن آن است.
طرحی که به کار می برند، مانند ایلات و عشایر ایران، ازنوع شکسته است.
دو نگاره مشخص و متمایز ، مکرر در این نوع قالیچه ها ظاهرمی شود که افراد ایل خمسه و همچنین قالیبافان روستائی نیز آن را تقلیدمی کنند .طرح نخست یک طرح کاملاً هندسی است ودومین طرح قدری بیش از آن است.
احتمالاً از تخته پوست گسترده گوسفند و یا لاک پشت و یاخرچنگ و یانوعی حیوان خزنده الهام گرفته شده که طبق آئین و رسوم در آورده اند.
ولی این اشکال با تکرار مداوم تغییر یافته است، به طوری که آنهائی که این نگاره ها را پدید می آورند از معنی و مفهوم آن آگاه نیستند.
متاسفانه میزان فرآورده های ایل قشقایی از میزان محصول رقبای آننها در ایل خمسه کمتر است.
برآورد 15 درصد کل میزان فرآورده های فارس که درجدول صفحه 316 به آنها نسبت داده شده شامل فرآورده بعضی از ایلات کوچک تخت قاپوست .
میزان محصول این ایلات قابل توجه است.
ولی جنس قالیچه ها مرغوب نیست.
میزان فرآورده ایل قشقایی به تنهایی شاید 6 یا 7 درصد کل میزان فرآورده استان باشد.
در زمان سیسل ادواردز به قول خود او گه میگوید " اینها یا خیلی کوچک اند یا در زمینه قالیبافی در بازار شیراز ناشناخته اند."(62) این مطلب از کتاب قالی ایران گرفته شده است (63) آشنایی با دار و ابزار بافت در قالی قشقایی : الف) دار مورد استفاده در قالی قشقایی : دار مورد استفاده در میان این ایل دار افقی کماندار است .(64) این دار را که میتوان از اولین ابداعات بشر برای بافت منسوجات پرز دار و بدون پرز نامید(65) در میان ایل قشقایی کاربرد دارد .(66) سیسیل ادواردز در اینباره میگوید تمام قالی بافان فارس خواه چادر نشین باشند و یا افرادی که به شهر آمده اند از دارهای افقی استفاده میکنند (67) دو بخش اصلی این دارها سردار و زیر دار است که چله ها به دور آنها تابیده میشود (68) در گذشته و تا حدودی اکنون این دارها فاقد راست رو و چپ رو بود ولی اکنون در بیشتر موارد مشاهده شد که راست رو و چپ رو خاصه برای تولیدات سفارشی به دارها اضافه شده است (69) البته تورج ژوله دارهایی را که دارای راست رو و چپ رو میباشند جز دارهای عمودی میداند (70) فواید راست رو و چپ رو در دارهای زمینی : 1)باعث ایجاد تعادل و استحکام در دارها میشود 2)باعث کمتر شدن ایراد کجی در فرش میشود (71) عناصر فرعی این دارها عبارتند از : 1)میخهای مهار :که در زمین قرار میگیرند و وظیفه آن نگهداری دار قالی است 2)چوب هاف: جابجا شدن تارهای زیر و رو را در قالی به عهده دارد 3)چوب کوجی وظیفه اش جدایی تارهای زیر و رو از یکدیگر است 4)سه پایه : که نگهداری چوب کوجی را به عهده دارد 5)تخته: که در زیر قسمت بافته شده قرار میگیرد تا بر اثر نشستن بافنده بر روی قسمت بافته شده فرش فرش ضربه نبیند .
6)شاخ : که چوب هاف را جا بجا میکند و طی یک سنت قدیمی از آن استفاده میشود .(72) ب)ابزار مورد استفاده در قالی قشقایی قالی بافی قشقایی نیز بسان قالی هر منطقه دیگر دارای ابزاری برای بافت میباشد این ابزار مانند تمامی نقاط کشور دارای ویژگی و نامی خاص هستند .(کرکیت و کارد و قاشن و شاخ در بافندگی این سرزمین رواج دارند ای ن ابزار را کولی ها یا غربتها میسازند در مجله فرهنگ و مردم آمده است : تیره ای از قشقائیها که «غُربتی» نام دارند کارشان ساختن وسائل مورد نیاز مردم ایل مانند چکش، بیل، کلنگ، داس، تیشه، اره و جز آن است برای این کار از کوره های زمینی و دمهای پوستی استفاده میکنند.
قشقائیها غربتیها را پستترین طبقه جامعه خود میشمارند.
بدین جهت همیشه با دیده حقارت به آنان مینگرند تا جائی که با این طایفه زحمتکش ازدواج نمیکنند.(73) با این مقدمه نگاهی اجمالی به ابزار بافت در میان قشقایی ها میپردازیم : 1)دفتین قشقایی که به لفظ خودشان کرکیت است به نظر میرسد واژهای ترکی باشد چرا که در دیگر نقاط ترک زبان نیز رواج دارد به سبب اهمیت آن و جایگاه خاص آن این ابزار بافت را بیشتر تشریح میکنیم : کرکیت قشقایی یادآور کوچ کرکیت، دفه ، دفتین واژه هایی است برای نام نهادن وسیلهای که کوبیدن گره ها و خواباندن پودها را عهده دار است .
در هر منطقه ای بر اساس زبان و گویش آن ناحیه به نامی خوانده میشود در بین ایل قشقایی و در میان تمامی طوایف این ایل بزرگ که از بزرگترین ایلات کوچ رو ایران نیز میباشد این ابزار قالی بافی به نام کرکیت شهرت دارد کرکیت واژه ای ترکی است که در اکثر مناطق ترک زبان متداول است این واژه را انگلیسی زبانها beater یا ضربه زن مینامند .
دفه قشقایی ( کرکیت قشقاییی) دارای وزن تقریبی است و طول آن به طور متوسط 34سانتیمتر میباشد .
کرکیت قشقایی را اگر از نظر ظاهری تقسیم بندی نماییم 4 بخش متفاوت با 4 کارایی گونگون این ابزار بافت را در بر گرفته است : 1)تیغه های فلزی 2)دسته چوبی 3)بخش میانی(اتصال دسته و تیغه) 4)بخش تزیینی تیغه های فلزی : تعداد تیغه ها بر اساس رجشمار در انواع دفه متفاوت است و در حوزه های بافت مناطق مختلف این تعداد بر اساس ویژگی بافت تغییر میکند چرایی این مطلب به تراکم پرز باز میگردد با توجه به این مطلب که رجشمار قالی و گبه قشقایی پایین است تعداد تیغه ها در این نمونه دفه 10 تا 12 عدد بیشتر نمیباشد .
فواصل بین تیغه ها 5 میلیمتر تا 7 میلیمتر متغیر است و این تعداد تیغه در محدوده 60 میلیمتر تا 65 میلیمتر واقع شده اند .
بلندی این تیغه ها 110 میلیمتر تا 115 میلیمتر متغیر است .
در انتهای قسمت پایینی تیغه ها با زاویه تقریبی 20 درجه مشاهده میشود که تا حدود نصف اندازه تیغه امتداد دارد که در کمترین عرض 5 میایمتر و در بیشترین عرض 20 میلیمتر پهنا دارد .
تیغه ها ( شانه ها ) در قیاس با تمام دفه هایی که در حوزه های قالی بافی ایران مشهود است بلندتر میباشد .
و وجه تمایز دیگراین تیغه ها زاویه زیرین تیغه ها است که در دفه های مناطق دیگر در بخش زبرین واقع شده است .
دسته کرکیت: قسمتی از دقه است که دست بافنده با آن در تماس است دسته دفه در این ناحیه عمدتا از چوب ساخته شده و در دو بخش انتها و ابتدا پهن میشود اما در قسمت سر دسته حالت تزیینی داشته گر چه جایگاه انگشت شصت نیز میباشد در قسمت سر دسته پهنا و قطر دسته نسبت عکس دارند و هر چه به سر دفه نزدیک میشویم پهنا بیشتر ولی قطر کمتر میشود.
بخش میانی( نگهدارنده ): این بخش که وظیفه اش اتصال تیغه ها به دسته دفه است از دو بخش چوبی و فلزی تشکیل شده است بخش چوبی آن که به دسته نتصل است و تیغه ها در شکافهایی که در آن قرار دارد واقع شده اند و بخش فلزی شامل ورقه حلبی و مفتولهای نگهدارنده است برای اینکه تیغه ها جا بجا نشوند سه سوراخ در عرض آنها ایجاد میشود و مفتولهای فلزی بخش چوبی و تیغه ها را به یکدیگر متصل میکنند برای اینکه استحکام بهتر شود از ورقه های فلزی ( حلبی ) بهره میگیرند و دور قسمت چوبی و فلزی را میپوشانند.
بخش تزیینی : این قسمت هم بر قسمت پهن دفه و هم در حد فاصل تیغه و دسته دفه واقع شده است بخش اول که شامل خراطی هایی است که روی بخش پهن دسته قرار گرفته و بخش دوم شامل حلقه هایی میباشد که بالا و پهلوی بخش نگهدارنده تیغه ها واقع شده اند این حلقه ها که قطر تقریبی 150میلیمتر دارند شش عدد میباشند که چهار تای آنها در روی بخش نگهدارنده و دو تای آن در پهلوی آن واقع شده اند .
این حلقه ها عناصر صدا ساز کرکیت قشقا یی هستند که با صدای شانه ها و تار و پود هم آوا شده و هامونی زیبای حرکت و جنبش گوسفندان را در چرا و کوچ زمزمه میکند .
زن قشقایی در انتظار آمدن شوهرش از چرای گوسفندان قالی میبافد و با هم اوایی صدای کرکیت با زنگوله گوسفندان ساز زندگی خود را برای کوچی دیگر کوک می کند و می بافد و می با فد و می بافد ...
ترانه ی بی همتای کوچ !(74) 2)قاشن :این وسیله که برای پیش کشی ( محکم کردن گره ها و خارج نمودن پرزهای اضافی) استفاده میشد امروز دیگر کاربرد اولیه خود را ندارد .
قاشن که از دو بخش فلزی و چوبی تشکیل شده است و قسمت فلزی این وسیله اره ای شکل است همین ویژگی باعث میشود که در میان پرز ها گیر کرده و هنگام کشیدن گره ها را محکم کند .
ولی امروزه این وسیله از جهت ضربه ای که به پشم میزند و استحکام آن را از بین میبرد دیگر از آن استفاده نمیشود .(75) 3)تیغ که بیشتر همان کاتر معمولی و یا چاقوی آشپز خانه است و برای بریدن خامه از آن استفاده میشود .
(76) 4) این وسیله که از شاخ حیوانات ایل استفاده میشود باری جابجایی چوب هاف و دسترسی به آن هنگام پود کشی استفاده میشود .
5) سیخ پود کش وسیله ای است برای عبور دادن پود از میان چله ها که در این منطقه کمتر از آن استفاده میشد .(77) دوره ها نقش پردازی در قالی قشقایی فرشهای تاریخی که در موزه ها و مجموعه های خصوصی نگهداری شده اند از دو جهت برای آنها اتفاق افتاده است .
1)نفاست فرش از جهت طرح و نقش 2) تعلق آن به بقعه یا مکان متبرکه ای (78) قالیهای قشقایی که اکثر آنها با رج شمار بالا بافته میشوند از این داستان دور مانده اند عمر فرشهای کهن قشقایی از سیصدست سال فراتر نمیرود (79) و همین امر مطالعه بر روی این بافته ها را باری ما مشکلتر کرده است .
1)دوره اول مشتمل بر نقشهایی است که قشقایی ها به هنگام کوچ به نواحی شمال غربی و مرکزی ایران با خود آورده اند .(80) شباهت این دست بافته ها با فرشهای آناتولی و قفقاز و نقوش مشترک آنها که محدودند مانند مرغ آکاستافا ، پنجه عقاب و چند نگاره جا پر کن ، این نمونه نگاره ها در قالیهای شکر لو دیده میشود.(81) 2) دوره دوم مشتمل بر نگاره هایی است که زنان قشقایی در مدت اقامت خود در شمال و شمال غربی ایران از آذربایجان و کردستان و لرستان تا حدود ساوه و اراک و گذشتن تدریجی از چراگاههای زاگرس آموخته اند .شاید نقش ناظم و طرح گل شاه عباسی و نقش مایه های کردی از این دسته باشند .(82) 3) دسته سوم نقشها مربوط به زمانی است که قشقایی ها وارد سرزمین فارس شدند و با نگاره های این اقوام و آثار باستانی ساسانی و هخامنشی و نگاره های باستانی آشنا گشتند .(83) البته پیش از قشقایی ها ترکان ترکان بهار لو و اینالو و عربهای فارس از این گنج شایگان مغتنم شده بودند .
4) فارس سرزمین طرحها و نقوش باستانی است و این مردم پس از اقامت در این سرزمین باز از این کوچانده شدند و و به خراسان و کرمان و ..
.سرزمین کوچانده شدند و این مردم خلاق طرحهایی را مانند ماهی در هم و بته قباد خانی را از در این مرحله وارد فرش خود نمودند .(84) البته در پژوهشی که انجام شد گروهی دیگر از نقشمایه های مدرن نیز وارد فرش این سرزمین خاصه در گبه ها شده است که با مطالعه و بازار یابی به انجام میرسد .(85) تقسیمبندی طرحهای قالی قشقایی : 1)طرحهای اشکالی ؛ نقوشی که کمتر مورد تغییر قرار گرفته است و توسط قشقایی های ساکن و یا ملتهای تاثیر گرفته از انها بافته میشود این گروه از نقشها کاملا ذهنی باف هستند و بافنده از قرینه سازی اجتناب می ورزد و جز در ترنجها (آن هم نه کاملا ) و حاشیه ها قرینه سازی در طرح وجود ندارد .(86) 2)طرحهای منظم اینگونه طرحها عملا از مناطق شهری الها گرفته شده است بته ای / شاه عباسی / ماهی در هم و ...(87) 3)طرحهای خاص مثل قالیهای آدمکی و شیری و ...(88) اسلوب بافت در میان قشقایی ها : گره : از دو نوع گره فارسی و ترکی استفاده میشود گر چه مغلوب بودن گره فارسی (متقارن ) در بین این اقوام مشاهده میشود .(89) نوع بافت : بافتهای تخت و لول را هر دو دارند و آمار دقیقی از این ویژگی به دست نیاوردیم .
شیرازه : اکثر شیرازه ها دو رنگ است و ساده ولی شیرازه های تک رنگ نیز جایگاه خاص خود را دارد .
ولی شیرازه های مرکب دو تایی و سه تایی جرز در یکی دو مورد در تحقیقات میدانی یافت نشد .
کیفیت بافت :در فرشبافی این ایل گر چه کیفیت بافت متفاوت است ولی آ نچه در قالیهای بزرگتر ( که با جند بافنده بافته میشود ) چیزی که جلب توجه میکند حاشیه سمت راست فرش است که از نظر تکنیک بافت و کیفیت از حاشیه سمت چپ با مهارت بیشتری بافته شده است .
و این موضوع حکایت از آن دارد که بافندهای که از قدرت و تبهر بیشتری برخوردار است در این قسمت مینشسته !(90) ترنج در قالی قشقایی : بسان دیگر فرشهای ایرانی ترنج در این قالی نیز نقش بسته است .
ترنجها که در این قالی به صورت انفرادی آمده اند و یا اگر جمع هستند عددی مفرد را تداعی میکنند (3،5،7)و خلاف این حالت استثنا و بدعت است و سیروس پرهام عقیده دارد که زوج کردن بیش از دو ترنج در قالی قشقایی سابقه ندارد.(91) ترنج قشقایی که میگوویند نخستین مرحله انتقال آن از بافته های لری در سرحد 4 دانگه بوده و توسط قشقایی ها به قالی قشقایی راه یاقته (92) این ترنج که بعضی ها آن را نقش خرچنگی مینامند و عده ای دیگر آن را عقرب و حشره ای صحرایی (93) هنگامی که به ترنجهای لری دقت میکنیم این ترنجها در زایده خد یک حالت دایره دارد ولی هنگامی که به فرش قشقایی راه یاقته این دایره ها تبدیل به نقشی شبیه قوچ شده است (94)، حیوانی که در میان چهار پایان این ایل ارزش زیادی دارد و گاه شده که مرد ایل برای یافتن قوچ گله اش ده به ده و بنکو به بنکو برای خریداری قوچ دلخواه گله اش بپیماید و آن را به گله خود بیافزاید.
(95) ...
و این قوچ نیز در این طرح بسان دیگر باورهای این فوم در هنر افسانه ای ایشان جای گرفته و نقشی را ساخته که یاد آور باورها و عقاید مردم این سرزمین است با اینکه آن را از دیگری گرفته اند ولی نقشی را با باورهای خود ساخته اند !
معرفی نقش ناظم : فرش بافی فارس از برای مفاهیم نمادین نقوش و رنگهای زیبای نباتات و وحوش ،همیشه شهره عالم بوده و هنوز نیز رنگ دیرین را نباخته است .
بافته های فارس که به طور کلی به سه دسته شهری ،روستایی و ایلیاتی باف تقسیم میشوند؛ و در این میان از همه نامورتر مفروشات ایلیاتی و خاصه ایل قشقایی است و طرح ناظم نسبت به دیگر طرح ها از شهرتی دو چندان برخوردار است .
در این چند خط بر آنیم تا که از قالی ناظم بگوییم مفروشی درخشان که بسان هور بر بافته های قشقایی میدرخشد .
معرفی طرح ناظم: این طرح را در بازار وکیل شیراز ناظم گویند (96) طرحی که به گفته سیروس پرهام در بازار تهران به حاج خانومی شهرت یافته ؛(97)این مفروش که در اندازه های 6و 9 و حتی 12 متری بافته میشود(98) عده ای از محققان و پژوهشگران مغرب زمین ان را در دسته طرحهای سجاده ای آورده اند (99).
گر چه این قالی شباهتهایی به قالی سجاده ای دارد اما سیروس پرهام به دلیل عدم تناسبات اندازه و همچنین چیدمان نقش مایه ها آن را از این دسته جدا نموده و این قالی را از دسته قالیهای سجاده ای نمیداند(100)این بافته از دو لچکی که پیوستگی آنها محراب را ساخته و دو نیم سرو که به لچکی ها پیوند خورده اند تشکیل شده است(101) البته طرحی دیگر مشابه همین که به دو سر ناظم مشهور است ؛ در بازار وکیل شیراز مشاهده شد که با دو گلدان و چهار لچکی منقوش شده است (102).
اینکه طرح ناظم از کجا آمده در جایی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
طرح محراب و ارتباطش با ناظم : طرح محرابی ریشه و سابقه اش به قرنها پیش از اسلام باز میگردد در سده هایی که مغگری به جای زرتشتیگری و آیین اسلام مردم را به نیکی رهنمود میکرد ؛ دکتر علی حصوری معتقد است که واژه محراب به املای مهراب بوده و مهراب از مهرابه آمده و محرابه عبادتگاهی بوده که پیروان آیین مهری یا میترایی در آن به عبادت خدای خدایان مینشستند (103) و هفت گام سلوک را سالکان این آیین در مهرابه ها میگذراندند(104) و چون مدخل و درون این اماکن محراب سان بوده به عنوان نمادی برای عبادت به کرات در سالیان بعد نیز بیامده (105).
اما پرویز تناولی سخن دیگری دارد وی این نقش را برگرفته از پوست حیواناتی که شکار شده و زیر پای انداخته اند دانسته و آن را بی ربط با این موضوع نمیداند(106).
ولی سیروس پرهام نقش محراب را در قالیهای ناظم بررسی نموده و آن را پرده ای دانسته که به دو سوی دری گره خورده (107)...و تورج ژوله هر سه این آرا را پذیرفته و در جای خود محترم دانسته است (108).
طرح ناظم قشقایی( کشکولی) و طرح ناظم هند و ایران: طرح ناظم هند و ایران که سیروس پرهام از آن به عنوان شبه ناظم هند و ایران یاد کرده وجه تمایزش با ناظم قشقایی دو سر ترنجی است که به دو نیم سروها ی دو سوی محراب (پرده ) متصل شده است ؛ همچنین شاخه های نیمه گردان در باغستان گلدان میانی طرح وجه تمایز دیگری است که طرح شبه ناظم هند و ایران با ناظم کشکولی دارد (109).
اما رنگبندی تفاوت دیگری است که این دو بافته را زا یکدیگر جدا میسازد ؛ رنگ زرد به کار رفته در ناظم هند و ایرانی نمونه رنگی است که کمتر در بافته های قشقایی دیده میشود .
قیاس این رنگبندی با رنگبندی مینیاتورهای هند و ایران ما را به دلایل سلیقه ای این دو حوزه بافت نزدیکتر خواهد نمود .(110) داستانی دیگر برای طرح ناظم: طرحهای قالیهای ایلیاتی همیشه داستانی را به همراه داشته است و اگر قالیها سفارشی و به صورت مصرفی باشد این داستان در آن چشمگیر تر است .
گبه و حکایت کوچ ؛ قالی شیری و مرد خانه ایل ، طرح شور باخ یا شور باخارلو و داستان رخ آمال .
اما نقش ناظم گلستان خیال زنان قشقایی سرزمینی پرگل و نعمت برای سکونت دایم ، او خسته از کوچ است و رنجیده از سفر و خانه بدوشی و جای امن میخواهد برای آرامش و مسکنت .
سرزمینهای خشک جنوب گل و گیاه و سبزه را طلب میکند او خانه ای میخواهد که از درگاهش پرده ای آویزد و دو سویش را به ریسمانی به ستونهایش گره دهد و نظاره گر برون باشد و ببیند از اندرونی گلستان پر گل برون را به حالی که بر قالی بافته خود نشسته و بیرون را نظاره گر است .(111) این موضوع را بسیاری از دست اند کاران فرش فارس پذیرفته اند و با مهارت تمام برای مشتریانشان تعریف میکنند .
نتیجه گیری کلی : 1)در اینکه این طرح ریشه محرابی دارد ولی سجاده ای نیست هیچ شکی نیست .
2)نقش ناظم به عنوان یکی از آرزوهای زنان قشقایی بر قالی ناظم کشکولی نقش بسته است.
3)شبه ناظم هند و ایران و ناظم قشقایی کشکولی از لحاظ طرح و رنگ با یکدیگر متفاوتند .
طرح بته ای : بته این سرو سر کج ریشه در تاریخ ، این سمبل و نماد کهن ایرانی اسلامی و این جادوی نقوش ایرانی ریشه ای کهن دارد در یادمان خاطره دلانگیز تاریخ سرزمین کهن ایران .
این سرو سر کج را به حکایتها روایت کرده اند گه آن را آتش مقدس پارسی خوانده اند(112) و گاه ان را سرو به رکوع رفته نزد خداوند پنداشته اند(113) .
روزگاری آن را جای مهر مشتان گره خورده دانسته اند(114) و در روزی دگر دخترک مهجوب مسلمان را به این نقش شبیه کرده اند(115) ، القصه یکی آن را مرغ سر به سینه بر ده دانسته(116) و دیگری آن را سرو خمیده و...(117) حکایتها و روایتها در این باب بسیارند و تعابیر و تدبیر ها فراوان این نقشمایه ایرانی اسلامی یکی از زینتهای زیبای فرش سرزمین مهر است که خرامان و دلنشین به رقص آمده اند در هزار توی رنگارنگ فرش این سرزمین.
فرش قشقایی این حکایت بی چون و چرای کوچ نیز بسان دیگر مفروشات این سرزمین دیرین از این تزیین زیبا جدا نمانده است .
بته نقشی است زنده و پویا که در طول حیات خود در اعصار و قرون متمادی بسان محل زندگی مردمان که به سبب جایگاه اقامتشان در هر محل به گویشی سخن میگویند به شکلی و حالتی نمایان شده است ، گروهی از فرش شناسان این نقش را بر این اساس تقسیمبندی کرده اند ، از آن میان میتوان به بته قشقایی ، بته مغان ، بته سنه و ...
اشاره نمود .(118) گروهی دیگر بته ها را به اساس مفهوم نمادین آنها طبقه بندی نموده اند ؛ مانند: بته قهر و اشتی ، بته درخت زندگی ، بته مادر و بچه و ...(119) و دیگر فرش شناسان آن را به سبب اندازه و جای گرفتن آن در کل طرح تقسیمبندی کرده اند ؛ مانند بته میری ، یا بته جوجه ای که به سبب اندازه کوچکترین نوع بته است و بعد از آن بته ترمه قرار دارد که بر حسب اندازه در درجه دوم است و عده ای آن را برگرفته از ترمه های یزد میدانند (نقش ترمه ای در پارچه بافی این سامان یکی از نقشهای ماندگار است که هنوز نیز تکرار میشود ) و از نظر اندازه بزرگترین بته بته خرقه ای است .(120) بته ها معمولا در جایگاه شش و هشت گوش جای میگیرند(121) و در فرشبافی قشقایی ها این نقش هم به صورت نقشه سراسری و هم به صورت تک موتیف بین نقش مایه های بی همتای قشقایی آمده است .
سیروس پرهام معتقد است که این نقش مایه که در ابتدا سرو بوده و در طی فرایندی طولانی ولی منسجم به نگاره بته تبدیل شده است .
(122) این سرو ریشه در در تاریخ نزد ایرانیان بسیار مقدس است .
تورج ژوله نقل میکند که زرتشت پیامبر دو طالع اختیار کرد و فرمود تا بدان دو طالع دو درخت سرو بکارند یکی در روستای کشمیر و یکی در روستای فریمند از توابع توس اندازه و ساق درخت کشمیر به حدی بزرگ شد که در حدود ده هزار گوسفند در سایه آن قرار میگرفتند .
حتی حیوانات وحشی و زنده هم در زیر این درخت ارام و قرار داشتند .
همچنین هزاران پرنده در میان شاخه های آن ماوی داشتند .
وصف این درخت به متوکل رسید و دستور داد به عامل نیشابور که آن درخت را قطع کرده به بغداد فرستند تا در عمارت جعفریه که مشغول ساخت آن بودند به کار رود .
مومنان و پیشوایان زرتشت گفتند که پنجاه هزار دینار به خلیفه میدهیم تا از این کار در گذرد ، اما موفق نشدند و سر انجام درخت قطع گردید و با هزارو دویست شتر به بغداد فرستاده شد و هنوز به دروازه های بغداد نرسیده متوکل کشته شد و هیچگاه درخت را ندید ...!(123) اینکه بته نماد برگرفته از سرو است و سرو نزد ایرانیان باستان نمادی مقدس و پاک هیچ شکی در آن نیست .
اما همانگونه که مطلع هستید آیین پیشین ایرانیان قبل از زرتشتیگری آیین میتراییسم یا آیین مهری بوده است به موجب برخی نقوش مهری میترا از کاج زاده میشود ، درخت کاج یا سرو درختی است که ویژه خورشید میباشد ، درختی که همیشه سبز و با طراوت است ...(124) پرهام سیر تطور نقش سرو را سه مرحله میداند و مرحله اول پیش از اسلام است که جنبه مقدس و نمادین دارد و برای این سخن برهان تک درخت بودن سرو در بنای سترگ تخت جمشید را آورده است.
(125) مرحله دوم تطور سرو همزمان با نفوذ تمدن اسلامی و به طبع آن جدا شدن سرو از ریشه باستانی خود است و در این مرحله سرو کم کم به نطفه بته بدل میشود و نقش بته جقه از سرو استوار میترایی و زرتشتی متولد میشود و کهن ترین این سرو را کاسه سفالین سده چهاردهم موجود در موزه لوور میداند.
(126) مرحله سوم دگر دیسی سرو همان سده ششم هجری به بعد است که نگا ره ها و ریزه کاریهای نگار گری بدان متصل میشود .(127) گر چه استاد بزرگوار سیروس پرهام سیر تطور بته را به سه مرحله تقسیم نموده است ولی نگارندگان بر ان عقیده اند که درگر دیسی این نقشمایه مراحل 5 گانه ای را در خود داشته و آن : 1: در روزگار آیین مهری و تولد این نقشمایه در باورهای قومی 2: از آمدن زرتشت تا ساسانی و تقدیس آن در این دین کهن پارسی 3: از آمدن اسلام تا سده 6 هجری 4: سده 6 هجری تا افشار و زندیه (128) 5: از افشار و زندیه تا به امروز اما بته از کدام ناحیه به فرشبافی قشقایی انتقال یافته هنوز اثبات قطعی در این داستان صورت نگرفته است گر چه اشاراتی شده است.
عده ای بر این عقیده اند که بته از خراسان و هنگام اقامت این ایل در این خطه برداشت شده است این در حالی است که ریشه ایل قشقایی را قفقاز میدانیم و در قفقاز نیز بته مشهود است .(129) و عده ای دیگر این نقشمایه را بته های ترمه یزد و کرمان میدانند و...
(130) آرا ها و نظرات پیرامون این مبحث زیاد است و کار ریشه یابی تخصصی را به سبب اهمیت بسزای آن طلب میکند که آن را به مجال دیگر میدهیم .
نقش بته در قالی های قشقایی چونان ناظم در میان کشکولیها رواج دارد با این وجه تمایز که در انحصار کشکولیها نیست و طوایف دیگر نیز جسته و گریخته از این طرح استفاده میکنند .
چیدمان بته در قالی قسقایی : 1)سراسری به حالت محرمات افقی(131) 2)سراسری با بته های ریز 3)سراسری لچک دار با بته های درشت.
نقش محرمات: عده ای بر این عقیده اند که این نقش از کشمیر وارد ایران شده است (132) اگر املا و تلفظ این واژه محرمات باشد میتواند از پارچه های راه راه سبز و سیاه که در مراسم عزا داری ماه محرم بکار میرفت گرفته شده باشد و اگر مهرمت درست باشد کندو کاو بیشتری باید کرد (133) اما هنگام مطالعه میدانی و قیاس با بز پلاسهای دو رنگ این یافته ها را برای ما پرسش ساز کرد.
(134) البته سفالهای ایران نیز در جای جای خود این طرح را تکرار میکند که این موضوع نیز جای بحث دارد.(135) پرهام بر این عقیده است که این طرح به دو رنگ و چند رنگ و نیز پهن و باریک تقسیم میشود و نوع دو رنگ آن که معمولا یک رنگ آن سفید است و رنگ دیگر آن مشکی ، سرمه ای یا یشمی معمولا به صورت نوارهای باریک چسبیده به هم بافته میشود و به همان شیوه ترمه محرمات .
و البته این نمونه کمتر در میان دستبافته های قشقایی رواج دارد .(136) گروه چند رنگ این گروه که در ایل قشقایی هم از نوع پهن و هم از نوع باریک آن بافته میشود در میان طایفه کشکولی رواج دارد.
(137) گروهی دیگر از کشکولیها هم نوعی دیگر محرمات را به نام محرمات جناقی تولید کرده اند (138) قیاس این طرح ها با جا جیمهای قشقایی اقتباس کلی طرح را از جاجیمها نمایان میسازد .(139) ماهی در هم : آقای فصل الله حشمتی رضوی در کتاب فرشنامه ایران ویژگی های طرح ماهی درهم را به شرح زیر ارائه نموده است: ماهی درهم: نقشه ای ایلی و بومی و ذهنی بافت.
از جمله ظریفترین و زیباترین طرحهای ریزنقش و مکرر، ماهیهای ریز که یا در سراسر متن و یا به دور نگاره های هندسی نقش شده است.
این نگاره های یا ترنج هندسی است (هراتیهای ترنج دار به طور معمول لچک ندارد) و یا گلی مانند الماس و یا شکلی لوزی مانند که ماهیهایی به صورت برگ و گل تزئین شده در هر سوی آن نقش شده است.
(140) در خصوص این نقش علی حصوی معتقد است: «هراتی از جمله نقوش ایرانی است که ریشه در تاریخ و ایران باستان دارد.
بر اساس مطالعات انجام شده بر روی آثار موجود، این نقش از اواخر دوره تیموری و در تمام دوران صفوی مورد استفاده بافندگان قرار داشته و بعدها نیز تأثیر عمیقی بر تعدادی از نقشه های ایرانی داشته است.
معروفترین و یکی از انواع نقش هراتی به ماهی درهم شهرت یافته است که البته این امر فقط بیان کننده رواج این نقش در هرات و در دوره تیموریان است، به ویژه آنکه طراحان مکتب هرات آن را به شکل دلخواه در آورده اند.
بنیاد نقشه های هراتی دو برگ خمیده می باشد که گل بزرگی مانند یک گل شاه عباسی یا گل نیلوفر را در میان گرفته است.
شواهدی موجود است که آن دو برگ اساسا دو ماهی بوده اند و بعدا تبدیل به دو برگ شده اند و نام ماهی درهم نیز همین نکته را تأیید می کند.
اما برای یافتن نخستین نقش از این نوع و خاستگاه اولیه آن باید به مطالعات تاریخی اقدام نمود و در جریان تاریخ به عقب بازگشت.
مطالعات تاریخی نشان میدهد که نقش هراتی هم به ایران باستان و آیین مهر رهنمون می شود که در آن برخی از روایات و مناسک و آثار با آب ارتباط دارد.
در برخی از آثار مهری نشان داده می شود که مهر در آب متولد شده است و مجسمه هایی که در این زمینه موجود است مهر را با مادرش که پیکر برهنه ای دارد نشان می دهد.
مهر در آب متولده می شود و روی یک گل نیلوفر قرار می گیرد.
و به همین دلیل است که بعدها نیلوفر آبی در فرش ایران تبدیل به شاه عباسی شده است و جایگاه خاصی را در نقوش سنتی ما به ویژه نقشه های فرش یافته است.
مهر را ماهی از آب بیرون می آورد و این ماهی احتمالا دلفین است یعنی یک ماهی بزرگ.
در نقشه های ایرانی به ویژه در ماهی درهم ها نیز ماهی را به صورت بزرگ به تصویر می کشند که این ماهی در واقع همان دلفین است.
در تعدادی از آثار مهری، مادری به همراه یک دلفین و در عده دیگر مادر و کودکی به همراه دلفین دیده می شود.
به این ترتیب ریشه اصلی نقش های هراتی پیدا می شود.(141) بررسی کلیه قالی هایی که در حال حاضر با نقش ماهی درهم شناخته می شوند نیز واقعیت دیگری را مشخص می کند و آن اینکه از شرق به غرب اندازه و ابعاد این ماهی ها در قالی ایران به تدریج از بزرگ به کوچک است.
به نحوی که بزرگترین نوعی ماهی های این طرح ر ا درشرقی ایران به ویژه در قاین و تربت جام و تربت حیدریه می توان دید و کوچکترین نمونه های آن را در مرکز و غرب ایران یعنی کردستان.
نمونه ی منحصر به فرد و شیوه یافته ای از ماهی درهم نیز، البته به مقدار کمتر و تا همین اواخر در اطراف اراک بافته می شده است که امروز به فراموشی سپرده شده و آن را مرغ و ماهی می نامند.
در این نوع دو مرغ به جای ماهی، یا همراه با آن ها به دور یک حوض در حال حرکت هستند.
بررسی های تاریخی نیز نشان داده است که بر روی تاجی تیگران (ملقب به کبیر، پادشاه ارمنستان در سال های 89-86 قبل از میلاد) نقش دو پرنده وجوددارد که یک گل هشت پر وسط آن قرار گرفته است.
این نقش در زمانی بر روی سکه نیز ضرب شده است که او اعتلای رواج آیین مهر بوده است.) (142) ژیلا در یایی بر این عقیده است که در ایران ما از دوران مهر پرستی بیشتر منابعی مکتوب و فقط یک نقش برجسته داریم اما در غرب ما بیشتر با تندیس ها و نقش های برجسته مربوط به این آئین روبه روی هستیم که این تندیس ها مهر را در هیبت نوجوانی نشان می دهد که از دل یک صخره خارج شده که در یک دست دشنه ای دارد و در دست دیگر مشعل نوری که دنیا را به وسیله آن نورانی می کنددارد.
و این دشنه همان دشنه ای می باشد که بعدها به وسیله آن گاو اسطوره ای را قربانی می کند، خون آن که نماد پلیدی است دنیا را در بر می گیرد، و مهر زمین را از این پلیدی پاک می کند، و زمین برای حضور زن ومرد آماده می شود، تا اینکه زمانی می رسد که مهر به عالم بالا صعود می کند و مهر همواره همراه با طلوع خورشید در زمین ظاهر می شود.
از این رو بعدها خورشید نماد و یاد آورنده مهر می شود که هر دو به ترتیب نمادی از آب و برکت خواهی هستند.(143) همچنین در جای دیگری امده است که مهر از مادرش که از آب دریاچه هامون بار برداشته بود در آب دریا متولد می شود و مادرش او را بر روی گل نیلوفر ( که نمادی از عشق می باشد قرار می دهد که گل نیلوفر دارای دو نوع نر و ماده می باشد که گل ماده بر روی آب است و گل نر در اعماق دریا و برای اینکه جفتگیری کنند گل نر باید از ساقه خود جدا شود و به سطح آب برود و بعد از بارور کرد گل ماده گل نر از بین می رود.) و بعد از آن دلفین که بزرگترین ماهی و دارای بیشترین شباعت به انسان از لحاظ احساسات می باشد مهر را به خشکی می رساند.
دلفین، نماینده ماهی ها و غادی از بارانخواهی و برکت از جانب دریا می باشد که فرم دو برگ که قبلاتصویر ماهی بوده نشان دهنده همان دلفین است و گل وسط تغییر شکل یافته همان گل نیلوفر است .(144) نقطه آغاز عقیده آقای لمل، لفظ سوما (با هوما مقایسه شود) است که به نظر ایشان خدای زندگی است.
این خدا در واقع تجسد باران است که از ماه به زمین میریزد و باعث رشد گیاهان می شود، و غذای انسان و حیوان را فراهم می آورد.
نزد موجودات نرینه شیره نباتات تبدیل به دانه می شود و نزد موجودات مادینه تبدیل به شیر.
با مرگ موجود زنده، جوهر حیات به ماه بر می گردد، وقتی ماه پر می شود.سوما همچون شرابی که در ساغر ریزند در ماه ریخته میشود.
پس سوما آب زندگانی است و خدایان هر گاه از آن می نوشند.
در این داستان، سوما که باران است، در عین حال تخم گاو آسمانی است که زمین را زایا می کند و شیر گاه آسمانی است که به مردمان غذا می رساند.» البته سوما انسان را از مرگ جسمانی رها نمی کند، فقط خدایان از این نوع مرگ هم معاف هستند.
غرض از آوردن این مطالب آشنایی بیشتر با مذهب و عقاید میتراسیم بوده است که در اینجا به طور شخصی مورد بررسی قرار می گیرد.(145) اما ماهی در هم در میان قشقایی ها سیروس پرهام بر این عقیده است که یحتمل زمانی که قشقا ییها کوچ اجباری به مناطق خراسان داشته اند این نقش را از آن اقوام بر داشت کرده اند .(146) ماهی در هم شهری ترین نقش قالی قشقایی است که حوزه بافت آن به طوایف کشکولی منحصر میشود ، این طرح که سنجیدگی طراحی و نظم هندسی و توازن ریاضی را به کمال دارد به لحاظ همین انتظام نقشپردازی و طراحی منضبط نگاره های سر به سر و مکرر است که رنگ آمیزی مقید و محدود میگردد، حال آنکه نقشهایی مانند محرمات و بته قباد خانی – که همان قدر مبتنی بر تکرار نقشمایه های مکرر است و همان قدر مقید به نظام طراحی هندسی – در مقایسه با این نقش امکان رنگ آمیزی کم و بیش نامحدود دارد .
برای رها شدن از همین تنگنا است که برخی از بافندگان قشقایی – همچنان که در مورد دیگر نقشهای اقتباسی- از نگاره های مختلف و پراکنده اشکالی مدد گرفته و با گسیختن زنجیره نقشمایه ماهی در هم ، این طرح سر به سر و متصل را به صورت یک نگاره جدا شده از شبکه منسجم طراحی در آورده و آن را همراه و همپایه با دیگر نگاره های اشکالی بکار برده اند .
(147) یافته های تحقیق : 1)یافته های قومی و قبیله ای : برای شناخت هر جامعه ای موقعیت زیستی و تاثیرات محیطی در تکامل حیاتی آن اهمیت بسزایی دارد .
برای این منظور پرسشنامه ای تهیه شد و از تعداد 100 نفر از طوایف گوناگون قشقایی که نیمی از آنها را جنسیت مذکر و نیمی دیگر را جمعیت مونث تشکیل میدادند ÷رسیده شد تعدادی از این سوالات و نتایج آن در ذیل آمده است : *آیا از کوچ و زندگی کوچ نشینی رضایت دارید ؟
چنانکه مشهد است رضایت زنان و دختران از کوچ (0%) بوده که این مسئله نشان میدهد که مقدار بار زیادی از کوچ به عهده این گروه است .
*آیا در ییلاق زندگی راحتتر است یا قشلاق ؟
*چرا ساکن نمیشوید ؟
*آیا ترجیح میدهید به شهر بروید ؟
2) یافته های مواد اولیه : در مورد مواد اولیه مورد استفاده در فرش قشقایی 400 نمونه از کارگاههای تولیدی گرفتیم و در مناطق مختلف این موضوع را بررسی کردیم .
یافته های اسلوب بافت: این بررسی نشان میدهد که رشد گره متقارن در میان ایل قشقایی بیشتر شده است و نتیجه قیاسی درصدهای گره متقارن و نا متقارن این موضوع را برای ما روشن میکند.
یافته های طرح و نقش : گر چه به علت محدودیت وقت و نیاز به بررسی های بیشتر در باب طرح و نقش قشقایی یافته های ما تکرار سخنان نقل شده است ولی چند نکته در باب این طرحها ضرورت دارد که نقل شود : 1)ریشه معنایی طرحها با آرزوهای زنان ایل ( نگاه کنید به نقش ناظم ) 2)آمیزش فرهنگی این طرحها ی قشقایی با نقشمایه های ایرانی 3)اگر طرحی برداشت شود بنا به سلیقه خود مردم ایل تغییر خواهد کرد .
در بررسی های انجام شده اکثر تولیدکنندگان به تولید گبه روی آورده بودند و طرح های اصیلی چون ناظم و ماهی در هم و...
بافته نمیشد به گونه ای که ما حتی یک طرح ماهی در هم قشقایی هم در حال بافت ندیدیم.
دید مبانی در نقوش اشکالی : در این نقوش چنانچه که شاهد هستید تقارن به معنای واقعی وجود ندارد ولی توازن زیبایی چشم را به گردش در سرلسر قالی دعوت میکند نظمی که آمیخته با بی نظمی است و این پاردکس زیبا گر چه بسان غزل حافظ ریتم معنایی ندارد ولی بمانند شعر نیما حکایت دیگری دارد که هم شیرین است و هم دیده نواز .
نقش ناظم و دید های مبانی در آن: ناظم هند و ایران ناظم کشکولی نقش بته: در این نقش چنان که مشهود است نقطه تمرکز در میان گل وسط است .
ماهی در هم : این نقش که همانگونه که گفته شد از خراسان بر داشت شده است و گر چه نواحی در آن خطه از بزرگترین ماهی در هم ها بر خوردار هستند ولی باهی در هم قشقایی به سبب خاصیت هندسی و همچنین اندازه از آنها متمایز شده است .
پی نوشت: 44) این تقسیم بندی بر اساس تحقیقات میدانی و اسنادی بوده است و نظر شخصی نگارندگان میباشد .
45) پرهام ، سیروس_آزادی ، سیاوش :دستبافتهای عشایری و روستایی فارس ، جلد 1 ، ص 39 46) همان : ص 40( بنقل از : الذخائر والتحصف ، قاض الرشیدالدین بن الزبیر _ آل بویه و زمان ایشان ، علی اصغر فقیهی ، تهران 357 ص 642 ) 47) حدود العالم من الشرق الی الغرب تصحیح و اهتمام سید جلال الدین تهرانی ، تهران 1353 ، ص 62 48)همان : ص 40 و 41 49)زلالی = زیلو 50)غندجان 51)صوره العرض ابن الحقوق : ترجه : شعار _ جعفر ، تهران 1345 ، ص 66 52) پرهام ، سیروس_آزادی ، سیاوش :دستبافتهای عشایری و روستایی فارس ، جلد 1 ، ص 40( به نقل از احسن الاقاسیم من معرفه الاقاسیم ، چاپ لیدن ، 1906 ، ص 34 و 430 ) 53) Pope, A.
& Ph.
Ackerman A Survey of Persian Art, Tokyo, 1971 54) پرهام ، سیروس_آزادی ، سیاوش :دستبافتهای عشایری و روستایی فارس ، جلد 1 ، ص 42 55)همان : ص42 56)همان : ص 78 57)تحقیقات میدانی در ناحیه پشت پر (منطقه قشلاقی ایل قشقایی ) در این قسمت ما گلیمها و گبه های زیبایی را از این طایفه مشاهده نمودیم که هم از نظر رنگ و طرح زیبا بودند .
58) البته در گر چه قشقایی ها بهترینها از نظر بافندگی بوده اند ولی سیسیل ادواردز از طوایفی مانند ابیوردیها یاد نکرده است و تقسیم بندی جای تفکر دارد .
59)طبق گفته نگارنده فارسنامه ناصری به سال 1234 لقب ایلخانی توسط فتحعلیشاه قاجار به جانی خان داده شد __ نگاه کنید به : فارسنامه ناصری : قسمت اول ، ص 367 60) حتی در زمان نگارش کتاب سیسیل ادوار در طوایف مشخص کنونی قشقایی ها وجود داشتند اما ایشان تنها از تیره ها نام برده اند و تیره اقدر را که در تیره های قشقایی نیست در این تیره ها بیان نموده اند که البته شاید ایگدر از طایفه ششبلوکی ها باشد !
61) اینگونه تقسیمبندی نمیتواند پایه و اساس گره ترکی یا فارسی باشد و در طوایف بافنده قشقایی چه در قالیهای قدیمی و چه در قالیهای جدید گره فارسی گره غالب بود !
62)شک سیسیل ادواردز به این امر که این ایل کوچک است یا بزرگ شاید خود تمام ابهامات ما را در مورد اشتباهات سیسیل ادواردز بر طرف سازد و آن همان شناخت دقیق ساختار اجتماعی و اقتصادی این ایل بزرگ است .
63) ادواردز، سیسیل : قالی ایران ، ترجمه : صبا ، میهندخت ، ص 64)ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، نگاه کنید به تصویر 180 همین کتاب 65)همان : ص 72 66)تحقیقات میدانی 67) ادواردز، سیسیل : قالی ایران ، ترجمه : صبا ، میهندخت ، ص 319 68)مشا هدات میدانی 69)تحقیقات میدانی، نیز نگاه کنید به : ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، یساولی 1381 ، ص 73 70) ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، یساولی 1381 ، ص 73 71)مصاحبه با : ایرانپور ، علی رضا : عضو هیئت علمی 72) ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، یساولی 1381 ، ص 73 73)فرهنگ مردم: "زندگی قشقائیها".
دوره1، ش4 (بهمن41) 74)رجوع کنید به قسمت موسیقی در ایل قشقایی مصاحبه با افسانه جهانگیری 75)تحقیقات میدانی 76) در بازار شیراز نمونه هایی نیز دیده شد که شبیه تیغ های اصفهان بود .
77)تحقیقات میدانی 78)حصوری ، علی : فرش بر مینیاتور – مقدمه کتاب 79)پرهام ، سیروس_آزادی ، سیاوش :دستبافتهای عشایری و روستایی فارس ، جلد 1 ، ص 80 80)همان : ص 82 81)همان : ص82 82)همان : ص 83 83)همان:ص 83 84)همان :ص84 85)تحقیقات میدانی و مشاهده کارگاههای قالیبافی فارس و مصاحبه با تولیدی های فرش فارس (ذوالانواری و تعاونی قالیهای ایلیاتی و روستایی فارس "حق دوست " ) 86)پرهام ، سیروس_آزادی ، سیاوش :دستبافتهای عشایری و روستایی فارس ، جلد 1 ، ص 80 87)همان: ص84 88)همان: ص84 89)تحقیقات میدانی 90)تحقیقات میدانی 91) پرهام ، سیروس_آزادی ، سیاوش :دستبافتهای عشایری و روستایی فارس ، جلد 1 ، ص 86 92)همان 88 93)همان : 87 و 86 94) مقایسه و مشاهده 95) سیه چادر ها 96)تحقیقات میدانی در میان 97)پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1 98)تحقیقات میدانی 99) ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، یساولی 1381 ، 100)پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1 101)همان 102)تحقیقات میدانی 103) ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، یساولی 1381 ، ص 73 بنقل از: علی حصوری 104)آیین مهری 105) ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، یساولی 1381 ، ص 73 بنقل از: علی حصوری 106)تناولی پرویز : قالیهای تصویری ایران 107)پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1 108)تناولی پرویز : قایهای تصویری ایران 109)پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1 110)مشاهده و مقایسه 111)مصاحبه با بری اوکانل ( محقق امریکایی ) و آقای حقدوست ( مدیر شرکت تعاونی فرش فارس) 112) پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1، ص207 113)مصاحبه با آقای علیرضا شریفی 114)همان 115)جزوه درسی تاریخ فرش یک آفای عبد...
احراری 116)خلیلی ، محمد :بته در فرشهای عشایری و روستایی – مجله ترنج – ص 9 117) پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1، ص207 118) خلیلی ، محمد :بته در فرشهای عشایری و روستایی – مجله ترنج – ص 9 119)همان 120) پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1، ص207 121)مشاهده و مقایسه 122) پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1، ص207 123) ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، یساولی 1381 ، 124)آیین مهری 125) پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1، ص207 126)همان :207 127)همان : 208 128)همان 129)همان 130)همان 131) ( در این طرح بته در هر خط در جهت عکس خط زیرین واقع شده است ) 132)رک:جلد اول " در بیان جغرافیای کشمیر " غلامحسین کهویهای 133)پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1_ص 191 134)تحقیقات میدانی 135)قیاس تصویری 136) پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1_ص 192 137)همان :ص 192 138)همان :ص 192 139)قیاس تصویری 140)حشمتی رضوی 141) ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، یساولی 1381 ، به نقل از دکتر علی حصوری 142) ژوله ، تورج: پژوهشی در فرش ایران ، یساولی 1381 ، 143) دریایی، ژیلا- تحقیق اسطوره شناسی در فرش ایران 144) همان 145) آئین میترا، مارتین ورمازرن، ترجمه بزرگ نادرزاد، صفحه 21 146) پرهام سیروس : دستبافته های عشایری و روستایی فارس جلد 1_ص 198 147)همان : ص 199