مقدمه
فرهنگ مردمی ، موسیقی مردم پسند وسواد رسانه ای
لازمه ی مطالعه موسیقی مردم پسند ،مطالعه ی فرهنگ مردمی است بسیاری از مقالاتی که در مورد موسیقی مردم پسند نوشته می شوند به آن دریچه ای جدا از ادبیات عمومی ای که در آنجای گرفته می نگرند توجه اصلی در اینجا به ماهیت کلی ونقش فرهنگ مردمی به عنوان یک پدیده ای اجتماعی خاصه در جامعه ی معاصر و نیزگسترش تاریخی آن است.با یک چنین حوزه ی گسترده ای توجه معطوف به مسئله ی ماهیت و تولید فرهنگ مردمی پذیرش اجتماعی و مصرف آن ارزش مطالعه برروی فرهنگ مردمی وشیوه هایی است که چنین مطالعاتی می توانند به بهترین نحو دنبال شوند.مردمی واژه ای مجادله انگیز است برای عده ای به صورت ساده به مفهوم مردم پسنداست حال آنکه برای سایرین به معنی چیزی مردمی یا متعلق به مردم می آید مورد نخست به اشکال تولید فرهنگ مردمی در بازار اشاره دارد ولی دومین به اشکال فرهنگ عامه ی مردم که به تولید محلی و نقش پیشه وران خودوابسته است محدود خواهد ماند برای مثال با نگاهی به موسیقی مردم پسند این تمایز همان تفاوتی است که درمیان موسیقی محلی خاصه از نظر گاه آکوستیک و محصولات مرتبه بندی شده ی شرکت های ضبط دیده می شود با این همه خواهیم دید چنین جداسازی ای هر ر وز ناپذیرفتنی تر می شود . تمامی شاخه های فرهنگ مردمی در ارتباط با رسانه های گروهی نیست هر چند که ارتباط متقابلی بین این دوبرقرار است رسانه ی گروهی شامل مقیاس وسیعی از تولید توسط واحدهای بزرگ اقتصادی برای توده ای هر چند ناهمگن در بازار است واژه ی رسانه های گروهی به چاپ وابزار ارتباط شنیداری و دیداری به کلی گسترده بنگاههای نشر مطبوعات ،رادیووتلویزیون فیلم وویدئو صنعت ضبط وارتباطات راه دور اگر هدفمان اشاره به آشکارترین زمینه ها در تولید ونشر بوده باشد اطلاق می شود .اگر مردمی را به عنوان یک صفت به کار ببریم نشان دهنده ی چیزی –فرد محصول تولیدی یک تجربه یا یک اعتقاد است که مشترکا توسط گروه یا عامه ی مخاطبان مورد توجه وتایید قرار گرفته است .کاربرد آن برای رسانه ها به معنی برنامه ی خاص تلویزیونی ،فیلم ،صفحه،کتاب و مجلاتی است که در مقیاس بالایی مصرف دارند .میزان محبوبیت آنها از طریق ارزیابی ها،درآمد گیشه وارقام فروش مشخص می شود .تا حدودی این تعریف از مردم پسندی به شی ء شدگی متون فرهنگ مردمی می انجامد وآنها را به کالاهایی که در بازار خرید وفروش می شوندوشیوه ی اجتماعی مصرف شان باید همواره مد نظر قرارگیرد فرو می کاهد چنین بررسی ای مردمی رابا تجاری واشکال فرهنگی سرگرمی یکی گرفته وبه بازار به عنوان بعدگریز ناپذیر فرهنگ مردمی می نگرد. مردم پسندی نکته ای مرکزی در فرهنگ مردمی است چون تولیدات مختلف و شخصیت ها رضایت و پذیرش عمومی را به دست می آورند از یک نگاه عقیده ای آشنا در اینجا باز به میان می آید :آنچه مردمی است تودهای است وآنچه توده ای است مردمی .برای نشان دادن زمینه ای ملی فرهنگ های مردمی توجه ما را درجه ی اول متوجه فرهنگ معاصر است که تولید کننده ی قسمت اعظم محتوای رسانه های گروهی می باشند در حالی که باید بدانیم قسمت اعظم فرهنگ عامیانه از طریق رسانه های گروهی انتقال می یابد.
فرهنگ و مردمی
استفاده ازواژه ی فرهنگ این استدلال را کنار میگذارد که هر چیزعامیانه ی را نمی توان بنابه تعریف فرهنگ دانست .با آنکه وجه تمایز فرهنگ متعالی وپست هنوز به شدت در طرز تلقی عمومی مردم از فرهنگ نهفته است .برداشت سنتی از فرهنگ متعالی و فرهنگ پست دیگر ارزش خود را از دست داده است هنر جدی به طور روز افزون کالا گونه و تجاری می شود .در حالی که برخی شکل های فرهنگ مردمی نیز هر چه بیشتر قابل احترام شده بودجه ی دولتی برای شان در نظر گرفته می شود ونقدهای قابل قبولی ینز از آنها به عمل می آید با این وجود هنوز تمایز وسلسله مراتب فرهنگی که در بعضی از اشکال فرهنگ به حداقل خود هم نرسیده از سوی تولید کنندگان و مصرف کنندگان به قوت خودباقی مانده است.
ابتدا به بررسی زمینه های موسیقی مردم پسند می پردازیم :
هنر
آنچه امروزه در دنیا به عنوان (هنر) شناخته می شود شکل های مختلفی دارد: ترکیب کلمات ،ترکیب اصوات،ترکیب رنگ ها وغیره .در کشورهای آسیایی ،آفریقایی و حتی بخش هایی از استرالیا هنوز این شکل های هنری در مدحوده جغرافیایی خودبه کار می روند ومانند هنر اروپایی وآمریکایی شناخته نشده اند.
پژوهشگران اروپایی در اوایل 1992در سفری تحقیقی به شمال استرالیا با انسان هایی بسیار بدوی روبه رو شدند که مانند انسان های اولیه زندگی می کردند آنها با وجود زندگی ابتدایی شان کارهایی دستی داشتند و ترکیب حیرت آوری از رنگ ها را در نقاشی هایشان به کار می برند .هنر آنها بیانی بسیار جدید داشت که نمونه آن را در نزد هنرمندانی چون پیکاسو می توان یافت. در سرزمین ما هرجریان هنری به تنهایی حرکت می کند .هنر ترکیب رنگ ها در قالی بافی که امروزه تحسین جهانیان را برانگیخته است هنوز به صورت جریانی فرهنگی در نیامده است نقاش ها وهنرمندان دیگر ما از این ترکیب رنگ ها تاثیر نگرفته اندوهریک راهی جداگانه برا ی خودمی جویند به بیان دیگر چون ترکیب رنگ ها، اصوات والفاظ هر یک به راه خود رفته اند جریان فرهنگی مشترکی شکل نگرفته ا ست. بعد از دوره رنسانس در اروپا آفرینش هنری در قالب ها و سبک هایی شکل گرفت که زمینه ساز دوره باروک ،کلاسیک،رمانتیک وجدید شد.مثلا جریان هنری باروک در معماری ،شعر،موسیقی،تئاترو... به حرکتی فرهنگی انجامید به گونه ای که امروزه برای شناخت ابعاد هنری باروک باید سیر تاریخی آن را مطالعه کرد.
بررسی موسیقی مردم پسند در دو حوزه ایران وغرب:
الف) بررسی موسیقی مردم پسند در ایران
شناخت موسیقی ،جزئی از شناخت عمومی فلسفه بوده و فیلسوفانی مانند ابن سینا با آن آشنا بودند این موسیقی مبنای علمی داشته و به دلیل ظرایف محاسبات و استدلالات از حد درک عامه خارج بود. در شروع بررسی تاریخچه موسیقی استناد ما به زمان قاجار است.در این دوره نوعی موسیقی وجود داشت اما چگونگی آن مشخص نیست. در برخی نقوش دیواری این دوره با اینکه سازهایی در مجالس تفریحی دیده می شود اما نوع مشخصی از موسیقی در دست نیست .در نوشته های تاریخی به موسیقی مذهبی و غیر مذهبی اشاره شده است .در این نوع موسیقی مذهبی است در مکان هایی به نام تکیه مراسم عزاداری برگزار می شد.نمایش مذهبی تحت عنوان تعزیه صورت می گرفت واشعار تعزیه در رثای مبارزات برحق امام حسین وشهادت او بود .در این مراسم تعزیه گردانان به تناسب قطعاتی رزمی یا مرثیه را در دستگاه های موسیقی مانند همایون ،چارگاه و غیره به آواز می خواندند که تاثیر بیشتری در تماشاچی به جای می گذارد واین ضرورت شناخت دستگاههای موسیقی را افزایش داد.
موسیقی مردم پسند مذهبی
شکل موسیقی مذهبی در ایران که تا امروز هم به صورت ابتدایی باقی مانده است به شکل تک خوانی آواز در مراسم سوگواری روزهای به خصوص سوم و هفتم وچهلم است .تعزیه خوانی که نمایش آیینی از وقایع قیام امام حسین (ع) می باشد وهم چنین مولود خوانی در تولد ائمه اطهار یا اعیاد مذهبی و مراسم سوگ به مناسبت وفات ائمه می باشد .ترتیل قرآن که به خصوص با صوت انسانی صورت می گیرد نوع دیگری زاز موسیقی مذهبی است. تعزیه خوانی هم نوعی موسیقی مذهبی است که آوازهای مذهبی همراه با اجرای نمایش های مذهبی خوانده می شد بازیگرهای نمایش لباس های مخصوص می پوشند وبا آواز ودکلمه نمایش اجراء می کنند.
علل تکامل نیافتن این نوع موسیقی به شرح زیر است:
1-موسیقی مذهبی با غیر مذهبی آمیخته نشد چون فقط موسیقی مذهبی در نظر بود. در حالیکه در اروپا اختلاط به نوعی صورت گرفت چنانچه یوهان سباستیان باخ که موسیقی دانی متعصب و مذهبی است تم های غیر مذهبی در موسیقی را همراه با ذهنیت خود به کار گرفت .
2-زمان علمی شدن موسیقی و ثبت آن در ایران بسیار کوتاه است.
3- بسیاری از آوازخوان های مذهبی تعلیم موسیقی دیده بودند وآواز مذهبی خود را در دستگاهی از موسیقی می خواندند . نوعی تعلیم که با نت بیگانه بود وآواز خوانی به صورت دلخواه (بدهه سرایی)اجرا می شد.
4-ازآلات موسیقی نا به جا استفاده می شد ازآنها فقط برای اطلاع رسانی استفاده کردند .مثلا طبل با ریتمی ساده زده می شد و ترومپت فقط برای دمیدن و تولید صدا بود که هر فردی بی نیاز از آموزش قادر به نواختن با این سازها بود.