پیشگفتار»
مسأله سوخت و انرژی یکی از حیاتیترین مسائل اجتماعی امروز جهان میباشد. و موضوع نفت و گاز در مرکز این نیروی حیاتی قرار داشته و دنیای صنعت وابستگی شدیدی به آن دارد.
بعضی کشورهای صنعتی برای دسترسی« نفت» طلای سیاه و مشتقات آن روشهای گوناگون اختیار کردهاند که گاهی تا مرز استعمار و بهرهکشی از طریق زورگویی پیش رفته است و ملتهای مالک ذخائر نفتی روی هم رفته تا به حال نتواستهاند آنطوری که باید و شاید برای پیشرفت هنوز از این کالاها استفاده نمایند.
سازمان اوپک از بدو تشکیل موفق شد جاذبههای لازم برای گردهم آوردن بخشی از کشورهای جهان سوم را که حیات اقتصادی آنان در گروه تولید و صدور ماده اولیه نفت بود فراهم آورد و بتدریج اعضایی را از قارههای مختلف جهان به سوی خود جلب کند حقیقت سازمان اوپک بمنزله نخستین مجموعه از کشورهای جهان سوم که تحت فشار سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ و شرکتهای چند ملیتی ذخایر آنان به بهای ناچیز غارت میشد. مقام و موقع خاصی داشته و دارد و به طبع سرنوشت آن میتواند جامعه کشورهای دارنده با ذخایر طبیعی با اقتصاد تکمحصولی ارزنده و آموزنده باشد.
در بطن اوپک کشورهای عرب که تقریباً دارای 60 درصد از تولیدات نفتی هستند از اعمال نفوذ بیشتری برخوردار بوده که جنبه سیاسی آن از محدوده بازار نفت تجاوز میکند.
در سپتامبر 1960 وقتیکه اوپک تأسیس شد ناظران سیاسی معدودب قدرت آینده این سازمان جدید را احساس میکردند بعد ازموقعیتهای کشور یعنی با سرکارآمدن سرهنگ قذافی در 1969 کشورهایا صادرکننده نفت از قدرت خود آگاهی یافته و بتدریج یک استراتژی تهاجمی به خود گرفته قدرت خود را از طریق افزایش قیمت نفت خام و کنترل فعالیتهای نفتی اعمال میکنند.
در اکتبر 1974 توسل کشورهای تولیدکننده نفت در سطح اوپک «اسلحه سیاسی نفت سبب چهار برابر شدن قیمت نفت در مدت 3 ماه گشته و اراده کشورهای صادرکننده نفت را در مورد بکاربردن نفوذ خود در تحولات اقتصاد جهانی از این به بعد مورد تأئید قرار میدهد.
آنچه مورد تأئید بسیاری از کارشناسان اقتصادی قرار گرفته است که کشورهای عضو سازمان اوپک طی سالهای دهه 1970 و سالهای اولیه دهه 1980 در اثر تلاشهای سازمان اوپک و نیز شرایط بینالمللی حاصل به درآمدهای سرشاری دست یافتهاند که عموماً آنرا در ساختار اقتصادی نه تنها به رشد و توسعه اقتصادی کشورهای خود کمکی نکردهاند که معضلات اقتصادی و سیاسی بغرنج و لاینحلی را نیز بوجود آوردهاند.
اکنون لازم است سازمان اوپک( چنانچه بتواند در دنیای پرتلاطم کنونی به حیات خود ادامه دهد) در یک مرحله نوین از فعالیتهای خود نسبت به چگونگی کاربرد وجوه حاصل از فروش نفت بوسیله کشورهای عضو برنامههای جامعی را تدوین کند تا با یافتن روشهایی برای همکاری در سرمایهگذاری مشترک از خروج نهایی این امکانات مالی از سازمان اقتصادی کشورها جلوگیری بعمل آورد.
« مقدمهای درباره اوپک»
در کنفرانس بغداد در سپتامبر 1960 که سبب پیدایش سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک Opec 1 شد. یکی از بنیانگذاران آن به نام ژانپابلوبرزآلفونسو 2 که وزیر ونزوئلائی اظهار داشت ما در حال ساختن تاریخ هستیم.
برای مجامع بینالمللی سیزدهسال انتظار لازم بود تا به عمق مفاهیم واقعی این اظهارات پی ببرد. حوادث اکتبر 1973 در حقیقت یک مرحله برجسته از تجدیدنظر قاطع در ارتباط بین قدرتها در عرصه جهانی بوده که پیدایش آنها تمام هبستگیهای سیاسی و اقتصادی بین ملتهای صنعتیشده و در حال توسعه را برهم زد.
بدبینیهای ناشی از تغییرات در بازار نفت در جریان ده ساله اخیر سبب شدهبود که جنبههای واقعی جغرافیایی و اقتصادی و ابتکار تأسیس این سازمان توسط کشورهای صادرکننده نفت و انعکاس آن در کشورهای مصرفکننده نفت مورد بیاعتنایی قرار گیرد. این نکته مهم را در این مورد باید یادآور شد که منابع نفتی بطور نامساوی در سطح جهان توزیع شدهاست در ابتدای سال 1980 تقریباً ذخیره جهانی نفت 90 میلیارد تن را تشکیل میداد کشورهای خاورمیانه در این زمینه قسمت اعظم را دارا میباشند.
عربستان سعودی به تنهایی و با در دست داشتن حدود 55 درصد از این ذخایر نزدیک به یکچهارم حوزه نفتی جهان را دارا میباشد.
اگر به منابع خاور نزدیک منابع موجود در آفریقا و آمریکای لاتین را هم بیافزائیم مشاهده میشود که قریب سه چهارم ذخائر نفتی در کشورهای جهان سوم قرار دارد در عوض به استثنای کشورهای اتحاد جماهیرشوروی و ایالات متحده آمریکا کشورهای بزرگ صنعتی مخصوصاً کشورهای اورپای غربی و ژاپن از ذخایر هیدورکاربور محروم هستند.
در طی سالهای 1950 و سالهای بعد به تدریح نفت به عنوان منبع اصلی انرژی جایگزین ذغال میشود برای جوابگویی به رشد سرسامآور تقاضاهای مواد نفتی تولید جهانی که در سال 1950 به میزان 525 میلیون تن بود در سال 1960 متجاوز از یک میلیارد تن و بعداً در سال 1969 دومیلیارد تن و در سال 1979 حدود 25/3 میلیارد تن رسید که 45 درصد جمع انرژی مصرفی جهان را شامل میشد پدیده تمرکز جغرافیایی که وضع ذخائر نفتی را از نظر مصرف مشخص میسازد بدین ترتیب است که کشورهای صنعتی وابسته به o.c.d و کشورهای اورپای شرقی به تنهایی 80 درصد تولیدات نفتی در جهان را به خود جذب میکند در مقابل احتیاجات انرژی کشورهای توسعه یافته کشورهای صادرکننده نفت که همگی در جرگه کشورهای در حال توسعه هستند قرار دارند که دارای قدرت اقتصادی و سیاسی مهمی بوده و ابتکارهای متحده اوپک opec . در جریان سالهای اخیر مبین آنها هستند.
در عصر وفور انرژی و ارزانی آن هر کسی گمان میکرد که توسعه بازار نفتی مثل سابق بدون نوسانات شدید خواهد بود و در ابتدا این سازمان مشابه یک سندیکای دفاعی کشورهای تولیدکننده بوده که برخورد قیمتهای ناشی از ازدیاد تولید را در بازار جلوگیری بنماید.
با این وصف بکاربردن اهداف جاهطلبانه اوپک با مشکلات زیادی برخورد نموده که خود میتواند ائتلاف اعضاء را به مخاطره اندازد.
در زمینه اقتصادی کشورهای تولیدکننده خودشان را با یک الزام سهگانه مواجه میدانستند. پیشرفت و توسعه داخلی انتخاب عملیات در مورد بازگشت و دمای نفتی( پترودار) و کوشش در نشاندادن همکاری با کشورهای جهان سوم به موازات شناخت تغییرات منابع موجود و آینده تولیدات و تجارت نفت خام هر یک از کشورهای اعضاء اوپک خطوظ مشیء اقتصادی آنها از استراتژی نفت جدانشدنی از نفت بعد از دو سال موجودیت اوپک نه تنها بازار نفت، خود را سازمانی معتبر معرفی مینماید بلکه یک قدرت اساسی در صفحه شطرنج بینالمللی بودهاست.
« از اساس تا تأسیس»
تغییرات حاصلشده از ابتدای سال 1950 وقتی مفهوم خود را به تمامی شامل میشود که اساس تاریخی بازار بینالمللی نفت مورد بررسی قرار بگیرد.
در نیمه دوم قرن اخیر داستان نفت پا به عرصه وحود گذاشته و از ابتدای قرن بیستم از بازار آمریکائی فراتر رفته و شامل مناطق جدید در تولید که ابتداء امریکای لاتین و بعد خاور نزدیک است میباشد. توسعه شرکتهای بینالمللی بنام ماژور Major کشورهای تولیدکننده را دربرگرفت و دولتهای ملیگرا، پس از سرکارآمدن در مدت چند سالی پایههای ابتدائی آنها را به خطر انداختند.
تجدید نظر در موافقتنامه توسط عوامل جدید که عبارت بودند از کپمانیهای دولتی و خصوصی و مستقل از کمپانیهای ماژور از استراتژی دیگری پیروی میکردند، تسریع میشد تغییرات مشاهده شده در بازار نفت به تدریج آگاهی عمومی کشورهای صادرکننده نفت را برانگیخته و در سپتامبر 1960به تأسیس اوپک انجامید.
پایههای تاریخی بازار نفت بینالمللی نفت
تاریخچه نفتی از ابتداء تاریخچه امریکا و حفر اولین چاه در پنسیلوانیا در سال 1859 بوسیله سرهنگ دراک Colon Drake تا تأسیس شرکتهای بزرگ نفتی درهم آمیخته بود، دامنه تسلط سیاست آمریکایی در بازار نفتی براساس زیر بود:
برتری تاریخی امریکا عنوان اولین مصرفکننده و اولین تولیدکننده در صحنه بینالمللی که از سال 1900 تا 1945 تولید سالیانه آن تقریباً به میزان تولید جهانی بود.
قدرت تکنولوژی و اهیمت سرمایهگذاری کمپانیهای آمریکایی براساس قدرت اقتصادی و مالی ایالات متحده امریکا.
قبل از 1914 پنج گروه بزرگ نفتی امریکا( استاندارد اویلآو نیوجرسی که بعداً اکسون نامیده شد لاکسونی موبیل واین استاندارد اویل آو کالیفرنیا که هر سه در نتیجه جداشدن از امپراطوری جیدی وکفر در سال 1911 بوجود آمده بودند و به گلف وایل و تگزاس اویل( تگزاکو) در بازار ظاهر میشوند. بنیان کامل سد این ماژورها ایجاب مینماید که مجموعهای از وظایف اقتصادی ضروری از قبیل جستجوی چاههای جدید، استخراج زیرزمینی حمل و نقل تصفیه نفتخام و بازرگانی تولیدات نفتی تأمین گردد و احتیاجات بازار را از یکسره زنجیر نفتی آن سو دیگر فراهم سازد.
در ابتدای این پیچ ماژور فقط در منابع واقعشده در امریکا فعالیت داشتند بعد از چند سال دامنه فعالیت خود را به مکزیک و ونزوئلا توسعه دادند. بدین طریق ونزوئلا برای کمپانیهای امریکائی یک (شکار تحتنظر) بوده که مواد معدنی آن مورد بهرهبرداری مشخص آنها قرار میگیرد.
به موازات فعالیتهای گروه امریکایی یک ماژور دیگر که ریشه اروپایی دارد وارد بازار بینالمللی میشود در اثر کمکهای هانریدیتردنیگ (Henry Deterding) شرکت انگلیسی – هلندی( رویال – داچ.شل) در سال 1907 تأسیس شده و به تدریج کنترل منابع خاوردور و قاره امریکا را بدست میگیرد، و بعد به منابع نفتی خاور نزدیک نیز چشم میدوزد.
با این وصف تجسسات نفتی تازه در خاورمیانه شروع شده بود و در سال 1901 شاه ایران یک امتیاز فوقالعاده که شامل قسمت اعظم کشور میشد به یک نفر تاجر استرالیای به نام ویلیامزنوکسیدارسیWilliam Knox D Arcy داده بود در سال 1908 یک حوزه برای استخراج کشف شد و دارسی در سال 1909 شرکت « انگلوپرشیان اویل» که بعد به« ب پ» تبدیل شد را تشکیل داد و دولت امریکا بریتانیا بزرگترین سهامدار آن بود.
موفعیتهای دارسی در ایران سبب شد که او منابع نفتی امپراطوری عثمانی نیز توجه داشته نماید در اینجا با بلندپروازی و تضاد منافع شرکتهای « وریال داچشل» و « داچباتک» که حافظ منافع المانیها د رخاور نزدیک بودند برخورد پیدا میکند. د رسایه کمکهای کالوست گول بانکیان زمین شناس ارمنی که در هیات دولت قسنطنطیه راه پیدا کرده بود کمپانی ترکیش پترولیوم تشککیل یافته و شامل« انگلوپریشان» و « شل» و « داچیانک» و نیز سیگولبانکیان که 5 درصد سهام را داراست میگردد و اجازه تجسس اختصاصی را در منطقه موصل و بغداد بدست میآورد.