تفاوت های زن و مرد ! عجب حرفی می زنید ، معلوم می شود هنوز با این که نیمه دوم قرن بیستم را طی می کنیم ، در گوشه و کنار افرادی پیدا می شوند که طرز تفکر قرون وسطایی دارند و فکر کهنه و پوسیده تفاوت زن و مرد را دنبال می کنند و خیال می کنند زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند ، و لابد می خواهند مانند مردم قرون وسطی نتیجه بگیرند که زن جنس پست تر است ، زن انسان کامل نیست ، زن برزخ میان حیوان و انسان است ، زن لیاقت و شایستگی اینکه در زندگی مستقل و آزاد باشد ندارد ، و باید تحت قیمومت و سرپرستی مرد زندگی کند ، در صورتیکه امروز دیگر این حرفها کهنه و پوسیده شده است ، امروز معلوم شد که همه ی این حرفها جعلیاتی بوده که مردان به حکم زورگوئی در دوره تسلط بر زن ساخته بودند . معلوم شده بر عکس است ، زن جنس برتر و مرد جنس پست تر و ناقص تر است .
نظریه ی یک خانوم روانشناس :
خانم کلیودالسون می گوید : « به عنوان یک زن روانشناس ، بزرگترین علاقه ام مطالعه روحیه مردهاست و می گوید که:
1- تمام زن ها علاقه مندند که تحت نظر شخص دیگری کار کنند و بطور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کارکردن بیشتر خوششان می آید.
2- تمام زنها می خواهند احساس کنند که وجودشان موثر و مورد نیاز است.
سپس این خانم این طور اظهار عقیده می کند:
به عقیده من این است دو نیاز دوحی زن از این واقعیت سرچشمه گیرد که خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند . بسیار دیده شده که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند ، بلکه گاهی در این زمینه از آنها برتر هستند. نقطه ضعف خانمها فقط احساسات شدید آنهاست ، مردان همیشه عملی تر فکر می کنند ، بهتر قضاوت می کنند، سازمان دهنده بهتری هستند و بهتر هدایت می کنند ، پس برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت می باشد ، هر قدر هم خانمها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند بی فایده خواهد بود ، خانمها به علت اینکه حساستر از آقایان هستند باید این حقیقت را قبول کنندکه به نظارت آقایان در زندگیشان احتیاج دارند.... بزرگترین هدف خانمها در زندگی «تامین» است. و وقتی به هدف خود نائل شدند دست از فعالیت می کشند. زن برای رسیدن به این هدف از روبرو شدن با خطرات بیم دارد ، ترس تنها احساسی است که در برطرف کردن آن احتیاج به کمک دارد .... کارهائی که به تفکر مداوم احتیاج دارد زن را کسل و خسته می کند.
مقتضیات عصرها ایجاب می کند که بسیاری از مسائل مجدداً مورد ارزیابی قرار گیرد و به ارزیابیهای گذشه بسنده نشود. «نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جملهاین سلسله مسائل است.
چنین فرض شده که مساله ی اساسی در این زمینه از «آزادی» زن «تسوی حقوق» او با مرد برابر است ، همه ی مسائل دیگر فردی این دو مسئله است.
ولی از نظرها ، اساسی ترین مساله در مورد «نظام حقوق خانوادگی» و لااقل در ردیف مسائل اساسی است که آیا نظام خانوادگی نظامی است مستقل از سایر نظامات اجتماعی و منطق و معیار ویژه ای دارد. جدا از منطق ها و معیارهایی که سایر تاسیسات اجتماعی به کار می رود؟ یا هیچگونه تفاوتی میان این واحد اجتماعی با سایر واحدها نیست؟ بر این واحد همان منطق و همان فلسفه و همان معیارها حاکم است که بر سایر واحدها و موسسات اجتماعی؟
رشیدی این تردید «دو جنسی» بودن دو رکن اصلی این واحد از یک طرف قبولی نسلی والدین و فرزندان از جانب دیگر است.
آیا خواستگاری مرد از زن اهانت به زن است؟
قانون گذار ما حتی در این چند ماه کزائی (مربوط به خواستگاری و نامزدی) هم این نکته ارتجاعی و غیر انسانی را فراموش نکرده است که مرد اصل است. وزن فرع ، در تعقیب فکر مزبور ماده 1034 را که اولین ماده قانون در کتاب نکاح و طلاق است به نحو زیر تنظیم نموده است: (ماده 1034- از هر زنی که حالت از موانع نکاح باشد می توان خواستگاری نمود) بطوری که ملاحظه شود بموجب ماده مزبور با اینکه هیچ گونه حاکم و الزامی بیان نشده است ، ازدواج به معنی «زن گرفتن» برای مرد مطرح شده و او به عنوان مشتری و خریدار تلقی گردیده و در مقابل زن نوعی کالا وانمود شده است. این قبیل تعبیرات درقوانین اجتماعی اثر روانی بسیار بدو ناگوار ایجاد می کند و مخصوصاً تعبیرات مزبور در قانون ازدواج بر روی رابطه زن و مرد اثر می گذارد و به مرد ژست آقائی و مالکیت و به زن وضع مملوکی و بندگی می بخشد.
رسم خواستگاری یک تدبیر ظریفانه و عاقلانه برای حفظ حیثیت و احترام زن است:
گفتیم اینکه در قانون خلقت ، مرد مظهر نیاز و طلب و خواستگاری، و زن مظهر مطلوبیت و پاسخگویی آفریده شده است به بهترین ضامن حیثیت و احترام زن و جبران کننده ضعف جسمانی او در مقابل نیرومندی جسمانی مرد است و هم بهترین عامل حفظ تعادل و توازن زندگی مشترک آنهاست. این ،نوعی امتیاز طبیعی است که به زن داره شدی و نوعی تکلیف طبیعی است که به موش مرد گذاشته است.
اختلافی که میان زن و مرد وجود دارد تنها مربوط به شکل اندامهای جنسی آنها و وجود زهدان و انجام زایمان نزد زن و طرز تعلیم خاص آنها نیست بلکه نتیجه علتی عمیق تر است که از تاثیر مواد تاثیر مواد شیمیایی مترشحه غدد تناسبی در خون ناشی می شود.
به علت عدم توجه باین نکتهاصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر می کنند که هر دو جن می توانند یک قسم تعلیم و تربیت و مشاغل و اختیارات و مسئولیت های یکسانی به عهده گیرند. زن در حقیقت از جهات زیادی با مرد متفاوت است. یکایک سلولهای بدنی همچنین دستگاههای عضوی مخصوصاً سلسله عصبی نشانه جنس او ا بر روی خود دارد. قوانین فیزیولوژی نیز همانند این جهان ستارگان سخت و غیر قابل تغییر است. ممکن نیست تمایلات انسانی در آنها راه یابد ، ما مجوریم آنها آن طوری که هستند بپذیریم ، زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و مسیر سرشت خاص خویش بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند.
وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت خیلی بزرگتر از مردها است و نبایستی آن را سرسری گیرند و رها کنند.
زن ایرانی با سیمای بارز مذهبی در آثار ادبی هر دوره رخ نموده و به واسطه نفوذ و ورود مذهبدر لایه هه های درونی و بیرونی زندگی فردی و اجتماعی اش از دیر باز به حفظ و رعایت مقررات مذهبی پابند و مقید بوده است. مذهبی که به دلیل ظهور و بروز تعصبات و جهالت های موجود و مرسوم در جامعه گاه و بی گاه شکل خرافی و سنتی به خود گرفته و در میان زنان بیش از مردان به شیوه عادت و سنت بروز و نفوذ یافته است. قبل از تحویل این دهه ، تعدادی از زنان که تحتتاثیر تبلیغات غربی مذهب را زیر پ گذاشته ، عده بسیاری نیز ، از مذهب فقط شکل و سطح و رویه ظاهری آن را فهمیده و خود را نسبت به همان حدود مقید و موظف می دانستند.
درآثار ادبی گذشته، زن مذهبی چهره ای منفور و زشت داشت. زنی که با توجیه مذهب بر کجروی ها و انحرافات و نادانی های خود سرپوش می گذاشت و در مواقع مذهب وسیله ای برای توجیه اعمال زشت و ناپسند او بود.