ما اگر بخواهیم در مورد مساله ی اعتیاد یک دید کلی داشته باشیم و یا اگر بخواهیم آن را بررسی و یا تجزیه و تحلیل بکنیم ابتدا تعریفی از خود مساله أی اعتیاد داشته باشیم و یا اینکه اصلاً اعتیاد چیست ؟
واژه ی اعتیاد که در منابع علمی به جای آن از کلمه ی «وابستگی» استفاده می شود به معنی «عادت کردن» یا « خود پیدا کردن» است . کودکی که هر روز مثلاً بعد از ظهر ساعت 3 عادت دارد برنامه ی کودک و نوجوان را تماشا کند. این کودک مدتی مانده به شروع برنامه عادت دارد که خود را آماده ی تماشای تلویزیون کند. مثلاً از خوابیدن ، درس خواندن و انجام تکلیف دست بر می دارد و در صورتیکه کسی مانع شود ممکن است شروع به بداخلاقی ، عصبانیت و غیره بکند و اگر نتواند برنامه را ببیند ناراحت ، بی حوصله و خشمگین شده و حتی تکالیف خود را انجام نخواهد داد.
این مثال می تواند توصیف کننده ی همان «عادت» یا «اعتیاد» باشد ، یعنی یکنوع وابستگی در اعتیاد به مواد مخدر نیز وضعیتی به مراتب شدید تر از مثال فوق رخ می دهد و فرد برای بدست آوردن مواد ممکن است به کارهای خلاف روی آورد و هر بار ساعاتی را برای مصرف آن تمهید می کند که نهایتاً منجر به آسیب های روحی ، جسمی و مالی فرد و اطرافیان خواهد شد. اعتیاد یک مساله ی نیست که خود به خود بوجود آید بلکه عوامل گوناگون وجود دارند که اعتیاد از این عوامل گوناگون به وجود می آید . مثلاً عوامل اجتماعی می تواند زمینه ساز اعتیاد باشد . یکی از عوامل اجتماعی همان خانواده است. خانواده ناسازگار ، نابسامانی و گسیختگی و اختلاف خانوادگی ، فقر مادی ، کمبودهای عاطفی ، معتاد بودن افراد خانواده ، بی سوادی و ناآگاهی والدین نسبت به مسائل اجتماعی ، عدم احساس والدین و غیره میتواند زمینه ساز اعتیاد باشند . یکی دیگر از عوامل اجتماعی مدرسه می باشد . مانند بی توجهی به نیازهای دانش آموزان عدم وجود مدیریت درست ، عدم وجود مربیان واقعی و آگاه به مسائل کودکان و نوجوانان و جوانان و یا گروه همسالان که یکی دیگر از عوامل اجتماعی می باشد می تواند زمینه ساز اعتیاد باشد مانند معاشرت با رفقای معتاد و منحرف که باعث سرایت به افراد می شود. و یا رسانه های گروهی هم می توانند زمینه ای برای اعتیاد باشند. مانند عدم و یا کمبود برنامه و کتابها و مجلات آموزشی که مطابق با نیازهای کودکان و نوجوانان و یا برعکس وجود فیلمها و برنامه ها و مطبوعاتی که می تواند برای کودکان و نوجوانان مضر و منحرف کننده باشد. یکی دیگر از عوامل اجتماعی اوقات فراغت است. یعنی عدم وجود امکانات و تجهیزات کافی برای گذراندن اوقات فراغت بطور سالم و یا برعکس وجود تفریحات ناسالم هم می تواند زمینه أی برای اعتیاد شوند. و فساد اجتماعی (در دسترس بودن مواد مخدر ، تجمل پرستی ، رقابتهای بیهوده و غیره( هم می توانند زمینه ای برای اعتیاد باشند. گذشته از عوامل اجتماعی که ممکن است باعث اعتیاد شوند برخی از عوامل دیگر هم می توانند زمینه ای برای اعتیاد باشند. مانند عوامل اقتصادی (بیکاری ، بحران های اقتصادی( تورم و گرسنگی و یا یکی دیگر از این عوامل ، عوامل سیاسی می باشد که می تواند منجر به اعتیاد افراد جامعه باشد مانند جنگ و آوارگی حاصل از آن و یا خود سیاست مثلاً سیاست استعماری دول خارجی و سرمایه داران بزرگ بین المللی و یا فشارهای ناشی از جانب حکومت و یا عوامل فرهنگی می تواند پیش زمینه ای برای اعتیاد باشد از عوامل فرهنگی که باعث اعتیاد می شوند بیسوادی نقش مهمی را دارد. و خیلی از عوامل متعدد و گوناگون هستند که منجر به اعتیاد افراد یک جامعه می شوند ولی در میان همه عواملی که ذکر شد عوامل اجتماعی مهمترین تاثیر را دارا هستند. زیرا افراد یا فرد بیشتر از همه با اجتماع خود سروکار دارد و در میان خود عوامل اجتماعی هم خانواده مهمتر از دیگر عوامل اجتماعی می باشد . چرا که نقش خانواده در تربیت فرزندان بسیار مهم و ارزنده است و بیش از 80 درصد شخصیت یک فرد در خانواده اش پی ریزی می شود. اعتیاد کم و بیش در همه ی کشورهای جهان وجود دارد اما این پدیده در کشور ما ایران فاجعه است. ریزش باران مواد مخدر در کشور ما به علت نزدیکی به ابرهای سیاهی که در کنارمان (افغانستان و پاکستان) است می باشد. در دو دهه ی گذشته اگر چه در فهرست موفقترین کشورها در امر مبارزه با مواد مخدر قرار داشته ایم ولی بیشترین آلودگی را هم داشته ایم زیرا تلاشها در جهت کاهش عرضه بوده است نه کاهش تقاضا. هفتصد میلیارد تومان برای جلوگیری از عرضه ی مواد مخدر خرج شده ولی برای کاهش تقاضا کاری انجام نشده است. واقعیت این است که ما بر روی انسان ها سرمایه گذاری نمی کنیم و یا اگر هم سرمایه گذاری می کنیم آن هم کمتر می باشد. ما به کار فرهنگی نیاز داریم. اکنون 9% افراد مبتلا به این درد در کشورمان را معتادان تشکیل می دهند
آسیب های اجتماعی
رشد روز افزون آمار روسپی گری ، کاهش سن فحشا ، افزایش درصد معتادان و افسردگی همه و همه نشان از بحرانهای اجتماعی دارد. 60 درصد جوانان ایرانی مبتلا به افسردگی هستند. ایران سالانه 800 تن مواد مخدر مصرف می کند. بیش از 90 درصد هروئین و 80 درصد تریاک دنیا در ایران مصرف می شود. حداقل شش میلیون معتاد در کشور وجود دارد. هر یک سال و نیم تعداد معتادان تزریقی در کشور دو برابر می شود. معتادان ماهانه 600 میلیارد ریال بودجه ی کشور را هدر می دهند. همین طور 12 درصد جمعیت کشور سیگاری هستند . سالانه 5 میلیارد نخ سیگار در کشور مصرف می شود که تنها 2 میلیارد نخ آن تولید داخل است و مابقی به صورت قاچاق وارد کشور می شود. زندانها چند برابر ظرفیت اسمی خود زندانی دارند و خشونت های اجتماعی شدت گرفته است.
دختری مادرش را از دام اعتیاد نجات می دهد
به نام خدا
توی بیشتر داستان هایی که تا بحال خوانده اید شاید این پدر مادرها بوده اند که فرزندانشان را از منجلاب اعتیاد بالا می کشند اما این بار دختری مادرش را از این خط و دام بلا نجات می دهد.
بهار دختری که یک بار دیگر زمستان زندگی مادرش را به بهار تبدیل کرد این دختر در یک خانواده ی سه نفری متولد و در واقع تنها فرزند خانواده نیز هست . خانواده ی او در فقر کامل به سر می برند و پدرش هم شغل و در آمد مناسبی نداشت . متاسفانه مادر بهار هم ناراحتی اعصاب داشت . اما حاضر نیم شد به دکتر مراجعه کند و بدون تجویز پزشک قرص های قوی مسکن اعصاب می خورد اما این بیماری تا حدی پیش رفته بد که دیگر این قرص ها نیز فایده ای به حال او نداشتند . مادر بهار تحمل این همه سختی و مشکل را در زندگی نداشت و به همین دلیل هر روز بهار را کتک زده و او را مجبور می کرد تا همه ی کارهای منزل را انجام دهد و به خاطر این بهار مجبور بود هر روز بعد از بازگشت از مدرسه بعد از فراغت از کارهای منزل به کار درس و مدرسه اش مشغول شود و به همین دلیل وضع درسی او زیاد خوب نبود . بهار تقریباً 16 سال داشت که آن ها باز به خاطر افت مالی مجبور به عوض کردن خانه و محل زندگی شان شدند و به محلی که در سطح پایین تری از شهر قرارداشت رفتند . در نزدیکی خانه ی جدید آن ها پارکی وجود داشت . یک روز مادر بهار به پارک نزدیک خانه رفته بود و شاهد دعوای زن و مردی بود. سعی کرد آن زن و مرد را از یکدیگر جدا کند و سرانجام موفق شد و مرد آن مکان را ترک کرد . آنگاه مادر بهار شروع به صحبت با آن زن کرد. زن گفت : همسرم از آن که من معتاد هستم ناراحت است و رنج می برد و بخاطر همین است که می خواهد از من جدا شود. اما من به زندگی ام علاقه مندم و می خواهم در کنار او به زندگی ادامه دهم. مادر بهار گفت : پس چرا ترک نمی کنی ، تو که می دانی مواد چه ضررهایی برای بدن و سلامتی روح و جسم دارد. زن گفت : کدام سلامتی همان که 5 سال پیش از دست دادم و تا سر حد جنون پیش رفتم و حالا هم که آن قدر اعصابم خراب است که بدون استفاده ی مواد فکر نمی کنم یک ساعت هم دوام بیاورم مادر بهار که حال او را فهمید گفت : چطور از آن استفاده می کنی که این چنین حالت خوب و مناسب است. زن جواب داد : من هر شب قبل از اینکه به رختخواب بروم دور از چشم شوهرم آن را استفاده می کردم. اما حالا که او فهمیده گمان نمی کنم اگر حتی حاضر به زندگی با من شود دیگر بگذارد من از مواد استفاده کنم. اما هنگامی که این مواد لعنتی را استفاده می کنم هم خواب خوبی دارم و هم اخلاق خوب . مادر بهار وقتی این را فهمید تعجب کرد و فوراً به خانه بازگشت . در راه خانه همه اش به فکر آن زن و حرفهای او بود تا اینکه تصمیم گرفت برای یک بار هم که شده تاثیر آن را امتحان کند و برای همین فردای همان روز به پارک رفت. و همان زن را نیز دید و از او خواست تا مقداری مواد در اختیار او قرار بدهد تا شاید بتواند کمی از درد بی درمان خودش را دوا کند و قرار شد که از آن به بعد زن هر روز برای او مواد بیاورد و کمی از مواد را که همراه داشت به او داد مادر بهار فوراً به خانه بازگشت و به زیر زمین رفت و آن مواد را مصرف کرد اما به این مطلب فکر نمی کرد که با مصرف هر مثقال از آن مواد زندگی خود را به آتش می کشد .