مقدمه
رواندرمانی روشی است که نه تنها سایکو پاتو لوژی اصلی ، بلکه پایه ها و روند رشد فرد نیز مورد بررسی و ملاحظه قرار می گیرد . به همین دلیل در پایان فرد به رشدی فراتر از آنچه حاصل رفع علائم است دست می یابد و حرکت به سوی کمال تسهیل می گردد .
صرف نظر از نوع بیماری ، هیچ نوع از رواندرمانی راه حل انحصاری مشکلات نبوده و یا برای تمام درمانگران قابل استفاده نیست . برا دانشجویان رواندرمانی شاید بهترین راه حل این باشد که با روش های چندی که توسط پیش کسوتان و متخصصین مجرب به کارگرفته شده است آشنا شود و به تریج در جریان پیشرفت حرفه ای خود روش یا روش هایی را که با روحیه و وضعیت خود او و بیمارش در هر زمان متناسب است مورد استفاده قرا ر دهد.
اعتقاد بر این است که گسیختگی موجود در رواندرمانی را می توان با بررسی تطبیقی ( مقایسه ای ) نظام های رواندرمانی به بهترین وجه کاهش داد بنابراین آنچه در این تلاش به آنی پرداخته می شود ضمن معرفی "آزادی درمانی " تعریف و فرایند درمان آن و مقایسه آن با روش عقلانی – عاطفی و مراجع محوری ، به همراه نمونه بالینی از هر کدام می باشد .
1 – دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی ،این مقاله به راهنمایی استادانه جناب دکتر خدیوی زندتهیه شده است .
Abstract
Psychotherapy is a method that not only involve psychopatology but is inclusive of basis and growth process of indivisual for this reason the individual reaches beyond the status that is a result of symptoms removal and facilitate move toward maturity .
Not to mention the kind of disease no particular kind of psychotherapy is the only solution for problems or is not operational for all psychotherapists . for the students of psychotherapy maybe it is the best solution to be familiarized whith the methods that have been used by pioneers and specialists and gradually as their occupapational progress increases use method or methods that suit their morals and situation at anytime .
The thought exists that by comperating theories of psychotherapy can reduce the splitting of psychotheraputiqe approaches ’ well . Therefore in this try morever recommendation of freedom therapy process of treatment will investigteand compare in freedom therapy ‘ rational – emotional therapy and client – centered therapy .
حوزه رواندرمانی در اثر حق انتخابهای زیاد و تحولات عظیم و پراکنده شده، بسیار گسترده شده است. طی سی سال گذشته، ما شاهد تورم عنان گسیخته درمانهایی بودهایم که اسامی گوناگونی را به خود اختصاص دادهاند.
در سال 1959، هارپر[i]، 36 نظام رواندرمانی مجزا را شناسایی کرد. در سال 1976، پارلف، 130 درمان را در حوزه رواندرمانی، مشخص کرد. برآوردهای جدید، این تعداد را بیش از 400 درمان گزارش کردهاند. هر نظامی ادعا میکند که اثر بخشی متفاوتی دارد و از قابلیت کاربرد منحصر به فردی برخوردار است. رواندرمانی برای تأثیرگذاری مثبت (و گاهی منفی) بر بیماران، توان عظیمی دارد. درمان از این نظر بیشتر به پنی سیلین شباهت دارد تا آسپرین (بیشتر در ایجاد مقاومت در فرد نقش دارد تا اینکه نقش مسکن داشته باشد).
هر نظام رواندرمانی محدودیت نسبی خاص خود را دارد. بنابراین بهترین راه برای فایق آمدن بر این محدودیتها داشتن نوعی رویکرد فرانظری به رواندرمانی است. تا بتوانیم از روشهای درمانی و روابط درمانی ای استفاده کنیم که با نیازهای درمانجو متناسب باشد و بدین طریق، کارآیی و قابلیت کاربرد رواندرمانی، رو به بهبود رود.
در حوزه فعالیتهای رواندرمانی، دیدگاهی میتواند تازه و خلاق محسوب شود که با بررسی فعالیتهای پیشین خود، بتواند آنها را به پرسش گذاشته، پاسخ یابی نماید و ضمن تأثیر پذیرفتن از نظام های پیشین، بتواند با حرکتی فرانگرانه، بالاتر از پیشینیان خود بایستد. در این حال، رواندرمانگر، همچون بنایی میماند که سرگرم ساختمان است، هر چه بیشتر میکوشد ساختمان بالا میرود و خود او در موضعی بالاتر و فرانگرانه تر قرار میگیرد. و در این فرانگری از استحکام راستی و درستی کار خود آگاه تر میگردد. آزادی درمانی[1] نیز اگر چه متأثر از حرکت ها و مفاهیم پیش از خود مانند بوم شناسی[2]، پدیده شناسی[3]، کل گرایی[4]، هستی گرایی[5]، پیدایش شناسی[6]، روانکاوی[7] و مفاهیمی از عرفان اسلامی میباشد. در عین حال خود روش مستقلی دارد و تلاشی خلاقانه محسوب
می شود، به صاحب نظریه امکان میدهد تا ((یک شبه ره صد ساله)) را طی کند، در واقع با به پرسش گذاشتن فعالیتهای رویکردهای پیشین به تلاشهای خود جهت و معنی تازه میدهد و ژرفا میبخشد.
پرسشها
منظور از درمان در آزادی درمانی، درمان عقلانی –عاطفی و مراجع محوری چیست؟
هدف درمان در آزادی درمانی، درمان عقلانی –عاطفی و مراجع محوری چیست؟
بیمار کیست و به چه کسی فرد سالم میگوییم؟
نشانههای درمان- سالم سازی یا سالم شدن- در آزادی درمانی، درمان عقلانی –عاطفی و مراجع محوری چیست؟
منظور از آزادی چیست؟ آیا با تمسک به آن می توان به روشی برای سالم سازی انسانها رسید؟
واژههای کلیدی: ارگانیزم- الزام آور- برونفکنی- برون نمایی- بینش یابی- پیامدها- تعبیر- توضیح- درونفکنی- درون نمایی- روان آموزشی- روان رنجوری انتقال- رویدادهای برانگیزنده- فاجعهآمیز- فرانگری- عقاید- مواجهه.
آزادی درمانی
بیمار کیست؟
آیا آزادی را می توان محوری برای سلامت و بیماری فرد قرار داد و بر اساس درجات آزادی، بیماریها را شناخت و آنها را دسته بندی کرد؟ از دید این رویکرد بیمار کسی است که آزادانه، آگاهانه، با خواست خود نمیتواند در موقعیتهای مختلف، ابتکار عمل نشان دهد، بن بستهایی را که دارد، بگشاید و به تلاشهای خود گستردگی، ژرفا، جهت و معنی بدهد. آزادی درمانی، اختلالات حالتها و رفتارها را اینگونه تفسیر میکند: احساس نبودن آزادی و در قید بودن، احساس ناتوانی در پروازهای خود خواست و خود جوش انسانی. این روش، سلامت را در شکوفایی و رهایی از قیود فضاها و هنگامه های سخت و منجمد زندگی میداند.
فرد سالم کیست؟
از دید این رویکرد کسی دارای روان سالم است که آزادانه، آگاهانه با خواست خود میتواند در موقعیتهای مختلف ابتکار عمل نشان دهد، بن بستهایی را که دارد بگشاید و به تلاشهای خود گستردگی، ژرفا، جهت و معنی بدهد.
تلاشهای درمانگری
از دید آزادی درمانی هر چه جستجوگری درمانجو، با خواست و آگاهی او همراه باشد، تلاش او را برای رسیدن به سلامت نشان میدهد و نشان دهنده این است که او در این راه آزادانه عمل میکند. این نوع عملکرد، بخشی از فرایند درمانست. این وضعیت برای درمانگر نیز وجود دارد زیرا هر چه درمانگر خود خواسته و با آگاهی، مراجع را بپذیرد، آزادانه تر عمل کرده است. چنین وضعیت دو طرفه ای، کمال آزادی و شرط لازم سالم سازی و درمان است. در مراحل رشد، آزادی از بی تفاوتی و عدم معرفت، به شناخت احتمالی و از آنجا به شناخت روشن و متمایز میرسد. آزادی در موضوع، هدف، منظور مراجعه درمانجو، تلاش و کار درمانگر و در تمام روند درمان، جریان مییابد. در فضاهای بالینی، داشتن آزادی و داشتن سلامت، یکی است و آزاد بودن، سلامت بودن است.
آنچه که در آزادی درمانی مطرح است این است که دادن آزادی، بخشیدن سلامت است و اهدا، سلامت، اهدا درمان است.
آزادی در مشاهده ها، پرسشها، پاسخها و تلاشها، برحسب درجاتی از آگاهی رشد میکند. آزادی همان خودجوشی و خودخواستگی در انتخاب کردن و رابطه برقرار کردن است. شرکت در میان گروه، به عهده گرفتن سهمی در کارها، تهیه برنامه و طرحی برای فعالیتهای فردی و جمعی، کنجکاوی کردن، تجزیه کردن، نشان سلامت و آزادی است. رشد آزادی، آرامش، سلامت و تعادل را میان تمام بخشهای زیستی و روانی فرد، برقرار میسازد. همه اختلالات و رفتارهای بیمارگونه را منظم و متعادل میکند. دادن آزادی، بخشیدن سلامت است.
آزادی در تلاشهای گروهی و جمعی سلامت بخش است. بر اساس آنچه که پیاژه خاطر نشان می سازد، آزادی نیز در طول تحول زندگی فرد، از نا پیروی به دگرپیروی و سرانجام به خودپیروی تکامل مییابد و تعادل در خود پیروی، تعادل آزادی و سلامت است. رشد آزاد و سلامت روابط بر اساس احترام متقابل، همان رشد آزاد و سالم منطق و هوش است.
آنچه که در آزادی درمانی مطرح است آزادی تداعی، کاهش مقاومت و هر نوع کنترل است. در این روش در شرایط استراحت، در فضای آرام، خلوت و محرمانه به مراجع امکان داده میشود که آزادانه تداعی کند. تخلیه اوهام، تمایلات سرکوفته و حوادث رنج زای زندگی در قالب کلمات رمزی و خوابدیده ها فرصتی خواهد بود تا غدههای چرکین و دردناک از هم باز شود. این آزادی همان آزادی است که در بازی درمانی، هنر درمانی، نقاشیهای آزاد، گروه درمانی، تاتر درمانی، داستان پردازیهای TAT و تداعی لکه های رورشاخ، پیامآور سلامت، برای فرد میشود .
آزادی اصطلاحی است برای هستی انسان سالم. انسانی که تلاشهای هستی او در قید و بند باشد، بیمار است. آزادی تداعی، رهایی انسان از بیماری است و هر تلاشی که همسو با آن انجام گیرد، سلامت بخش است. در این روش آنچه که در جای جای هنگامه های بالینی مطرح است، آزادی است. درمانگر و درمانجو در هنگامه های ارتباطی خود، با آزادی و در آزادی به تکاپو میپردازند. در این روش برای آنکه آزادی سلامت بخش شود، درمانگر با پرسشهای کلی و مبهم مجال میدهد تا پاسخها آزادانه و خودجوش به زبان آیند. آزادی تداعیها حتی در مورد خوابدیده ها نیز صادق است و هر چه به مجتمع روان فضایی خوابها نزدیکتر شویم، این آزادی در تداعیها بیشتر به چشم میخورد. در آزادی درمانی این اعتقاد وجود دارد که خوابدیده، افسانه سازی، شعر گویی و هنر، بخاطر آزادی که در آنها وجود دارد، درمان کننده است.
هدف نهایی آزادی درمانی
افزایش توان فرانگری، هدف نهایی آزادی درمانی است. در اینجا درمانگر و درمانجو به فرانگری حالتها، رفتارها، رابطه ها، احساسها و هیجانهای خود و دیگری میپردازد و آنها را در وضعیتهای برونفکنی، برون نمایی، درون فکنی و درون نمایی، نشانه یابی و شناسایی میکند. چگونگی سلامت وبیماری را در هر هنگامه بازبینی و بازسازی میکند و تلاشهای او در سایه آزادی و خودخواستگی صورت میگیرد. آزادی بیش از همه در رویاها متجلی میشود و آزادی درمانی، بیشترین اثر درمانی را هنگامی دارد که از مراجع بخواهیم خوابهای خود را بنویسد. بخواند و به نمایش بگذارد. آنچه که بیانگر اعتبار علمی این روش است، همزمانی آموزش، پژوهش، تشخیص و درمان است که به مدد آزادی طلبی حاصل میشود . محصولی که در هیچکدام از نظریات به یکباره حاصل نشده است.
اعتبار علمی
پشتوانههای اصلی پیشنهادی این نظریه، خواست، آگاه بودن، آزاد بودن، محرمانه بودن، پرداخت و پویا بودن است.
خواست: مراجع به هر مرکزی که مراجعه می کند، باید به خواست خود مراجعه کند، خودش بخواهد و خودش اولین تماس را برقرار کند. اگر کسی میخواهد همراه آنان بیاید، به دعوت آنان بیاید.
آگاه بودن: در آغاز هر جلسه با طرح پرسشهای چه کرده اید؟ چه گذشته؟ و چرا آمدهاید؟ مراجع، رفته- رفته به آنچه که هست و آنچه که بر او می گذرد و آنچه که به خاطر آن آمده است آگاهانه برخورد میکند.