جامعه شناسی اقتصادی به معنی کاربرد دیدگاه جامعه شناختی – مطالعه « الگو ها و فرایند های روابط اجتماعی انسانی » - برای تبیین پدیده اقتصادی است.
تعریف جامعه صنعتی وظیفه جامعه شناسی صنعتی است.
جامعه شناسی صنعتی یکی از ابعاد جامعه شناسی اقتصادی است.
جامعه شناسی اقتصادی به معنی کاربرد دیدگاه جامعه شناختی – مطالعه « الگو ها و فرایند های روابط اجتماعی انسانی » - برای تبیین پدیده اقتصادی است.به عبارت دیگر، جامعه شناسی صنعتی به مطالعه چگونگی تاثیر تعامل شخصی، روابط و نهادها بر معاملات اقتصادی می پردازد.
▪ همچنانکه در صنعت بزرگ مقیاس مشاهده می شود، تولید کالاهایی که منابع غیر جاندار انرژی و ماشین ها را به کار می گیرند مستلزم موارد ذیل است: ۱) دوره طولانی زندگی ( که وابسته به ماهیت روند های جمعیتی به ویژه الگوهای مرگ و میر است ) ۲) توزیع معینی از مهارت ها ( که بر ماهیت نظام قشربندی تاثیر می گذارد ).
۳) تقسیم فنی کار در محل کار ( که بر مسائل خاص انگیزه، هماهنگی و مدیریت دلالت دارد).
۴) تقسیم فنی کار که متضمن مبادله نیروی کار ( و در نتیجه، بازار های کار) در قبال اجرت پولی و غیر پولی است.
۵) نوعی از سازمان ( برای تخصیص سرمایه و هماهنگ ساختن تولید کالاها ) که اغلب « شرکت چند بخشی» [۱] نامیده می شود.
۶) مجموعه ای از نهاد ها ( برای حمایت از حرکت نیروی کار در نقش های شغلی از طریق آموزش و خوار و بار بازنشستگی ) که اغلب « دولت رفاه » نامیده می شود .
۷) تقسیم جهانی کار که بر اساس آن مناطق از همدیگر متمایز می شوند ( و نقش ها یا موقعیت ها ی خاص اشغال می شوند ) .
▪ با عنایت به تعریف جامعه صنعتی – به عنوان جامعه ای که در آن صنعت بزرگ مقیاس شکل ویژه تولید است – بهتر است که برای موارد ذیل اهمیت قائل شویم: الف) توسعه تاریخی جوامع صنعتی، ب) سازماندهی کار در صنعت ( که بازار کار مبادله می کند ) ۱) چگونه کار اجتماعی سازماندهی و مدیریت می شود؟
عرصه فناورانه: ۲) چه ابزارهایی در دسترس افراد یا جامعه است تا مورد مطالعه قرار گیرد؟
عرصه حقوقی: ۳) چه کسانی مالک ابزارها و به ویژه زمین هستند؟
ج) پیش نیازهای نهادی تولید صنعتی مانند مذهب، خانواده، سازمان ها، سیاست و دولت.
( با این وجود،ما سازماندهی « خارجی » کار را مورد تاکید قرار می دهیم و بسیاری از موضوعات مورد توجه سایر رشته ها را وا می نهیم.) تز اصلی« جامعه صنعتی» ساده است - آنچه که یک جامعه « برای معاش » انجام می دهد ماهیت زندگی اجتماعی را تعیین می کند: « روش های صنعتی تولید و توزیع، ساختارهای اجتماعی مشابهی را ایجاد می کنند.
...
از آنجا که تمام کشور های صنعتی باید به مجموعه مشترکی از ضروریات فنی- سازمانی واکنش نشان دهند، در نهایت، فرهنگ ها یا ایدئولوزی ها و نهادهای ملی شان به گونه ای فزاینده یکسان خواهند شد.» ( کلارک کر و همکاران ) « مقررات خاص یا نخستین پیامد های صنعتی شدن را به شرح ذیل می توان انتظار داشت: مقررات مربوط به تعامل کارگران { در محل کار }، تغییرات نظام مند ساختارهای شغلی – صنعتی، رشد بازارهای جهانی کار، تحرک اجتماعی و جغرافیایی آزاد کارگران، رشد دیوانسالاری ها برای کنترل کارگران، شهری شدن،...» ( ویلبرت مور) در حالی که تمام کشورها دقیقا مثل هم به نظر نمی رسند، این تز مدعی است که شرایط مشابه تولید، نتایج اجتماعی مشابهی را ایجاد خواهد کرد ( یا حد اقل باید ایجاد کند ).
و گاهی اوقات تمام کشورهای صنعتی علیرغم این که تاریخ، فرهنگ و نهادهای سیاسی بسیار متفاوتی دارند، شرکتهای بزرگ را توسعه می دهند، شهرهای شان ساختار بسیار مشابهی می یابند و حتی نرخ های باروری مشابهی را گسترش می دهند.
جامعه شناسی صنعتی «صنعتگرایی» را غالباً نوعی جدید از سازمان اجتماعی تعریف میکنند.
که تحت تسلط نظام تولید کارخانهای قرار گرفته است.
«صنعتی شدن» تحول جامعه است از طریق توسعه صنعت و تکنولوژی جدید که تحولات اجتماعی و سیاسی دوردستتری را نیز به همراه خواهد داشت.
صنعتی شدن عبارت است از فراگرد واقعی تغییر از جامعه کشاورزی یا تجاری قبلی به سوی جامعه صنعتی...
(و مشتمل است بر) یک نیروی کار پویای محوری...
منظور ما از صنعتی شدن، کل روابط کارگران، کارفرمایان و جامعه است.
وقتی که ماشینهای جدیدی به کار میگیرند فراگردهای جدیدی را طی میکنند و از خدمات جدیدی استفاده مینمایند که تکنولوژِی جدید فراهم نموده است.
ژاک الول J.
Ellul دو وجه (ویژگی) بسیار مهم و مربوط به تکنولوژی مدرن را عقلانی بودن (rationality) و مصنوعی بودن (artificiality) آن میداند.
به این معنا، ماشینها تنها بخشی از محیط عقلانی و مصنوعی معاصرند: «فراگرد عقلانی، در تکنیک وقتی موجود است که مکانیکها هر چه غیر و خودجوش (spontaneous) است کنار بزنید.
این عقلانیت، به خوبی در نظامبندی (Systematization) تقسیم کار (D.
O.
L) ایجاد معیارها (Greation of standards)، تدوین هنجارها (production of norms) و امثال آن نمایش داده میشود.
عقلانیت شامل دو مرحله مجزا است: یکی، استفاده از دستورالعمل رسمی (discourse) در کلیه فعل و انفعلات است که کارمندان تازهکار که شرح وظایف ندارند، هر نوع خلاقیت شخصی و خودجوشی را منفی میسازد.
و دیگر، تقلیل دادن (reduction)، تنها به بعد منطقی (logical dimension) است.
هر گونه دخالت تکنیک، در واقع نوعی تقلیل واقعیتها، نیروها، پدیدهها، ابزار و وسایل به صورت منطقی آن است.
ویژگی بارز دوم پدیده تکنیکی، مصنوعیت آن است.
تکنیک مقابل طبیعت است.
هر صنعتی (artifice) ، مصنوعی تکنیک به عنوان هنر، عبارتست از خلق یک نظام مصنوعی...
جهانی که از تجمع ابزار تکنیکی وجود آمده، یک جهان مصنوعی است و به همین جهت هم کاملاً با جهان طبیعی متفاوت است.
Ellul, 1965, pp:78 -9.
الول، جامعه تکنولوژیکال را بیشتر میپسندد (جامعه صنعتی).
فانس (faunce) سه مرحله تاریخی اجتماعی را در ارتباط با توسعه تکنولوژی ماشین متمایز ساخته است: 1.
بکار گرفته منابع بیجان نیرو در فراگرد تولید نیزه و سنگ و چوب.
2.
تحول در ابزار حمل و نقل مواد، اختراع چرخ.
3.
مکانیزه کردن کیفیت کنترل و تصمیمگیری.
سلیشتر (Slichter) تاریخ ایالات متحده آمریکا را بر طبق مراحل توسعه اقتصادی به سه دوره تقسیم کرده است: دوره نخستین یعنی تا سالهای 1983-1900 میلادی، زمانی که پیش شرطهای یک نظم صنعتی به وسیله نسبت فزاینده سرمایه محصول (output ratio capital)، فراهم شده بود.
یعنی وجود رشد ثابت سرمایه انباشته نسبت به درآمد.
سالهای 1900 1926 زمانی که افزایش فوقالعادهای در استفاده از انرژی روی داد.
استفاده از انرژی از طریق کاربرد احتراق داخلی و الکتریکی.
افزایش حاصله در تولید، افزایش درآمد نسبت به انباشته را در پیداشت.
تحقیقات صنعتی که بیشتر به رشد صنتعتی کمک کرد تا استفاده بیشتر از سرمایه یا از منابع قویتر انرژی.
(slichter, 1960, pp: 52-86) میلر (miller) چهار دوره طرقی تکنولوژیکی را متمایز ساخته است: دستافزار جدید (modern craft) از سالهای 1400 بر اساس کاربرد ابزاری که با دست هدایت و کنترل میشد و استفاده از چوب، آهن و برنز و ویژگی آن: وجود نیروی کار کاملاً ماهر بود عصر ماشین (mochineage) که از سال 1989 شروع شد و با کاربرد «بخار»، «ماشین آلات»، «فولاد» و «مس» به عنوان مواد اولیه (خام) اصلی و لشکری فزاینده از نیروهای نیمه ماهر از دوره قبل متمایز می شد.
عصر نیرو (قدرت) power age بعد از سال 1870 که با ماشین آلات اتوماتیک مخلوطی از کارگران ماهر و نیمه ماهر و استفاده از آلیاژ فولاد، آلیاژهای سبک و آلومینیوم بارز می شود.
عصر اتمی atomic age که در حدود سال 1953 شروع شده است.
و با خود انرژی اتمی، کارخانه های اتوماتیک، گنجینه ای از مواد جدید من جمله: پلاستیک، فلزات جدید و تقاضای فزاینده برای نیروی کار کاملاً تعلیم دیده را به ارمغان آورده است.
جامعه صنعتی، مرحله جدیدی از تاریخ بشر است که آن کل نظام اجتماعی به طور کامل بر طبق نیارهای توسعه صنعتی، دگرگون گشته است.
دامنه این دگرگونی چنان وسیع است که برخی از متفکرین نام «عهد جدید تجربه بشر» (new pra of human enperience) را بر آن اطلاق نموده اند.
بخشی از این «تجربه جدید اجتماعی» شامل موارد زیر است: کاربرد منابع بی جان انرژی.
تقسیم کار تکنیکی میزان بالای رشد اقتصادی.
(افزایش واقعی درآمد سرانه) تحول اساسی در محیط تسلط و معرفت نظری و معرفت کاربردی عقلانیت همه جانبه سازمانهایی که مردم فعالیتهای روزانه خود را در آن انجام می دهند.
رشد بازده صنعتی Out put)) مهمترین (فوق العاده ترین) پدیده اجتماعی در صد ساله گذشته جهان بوده است.
پاتل (patel) عقیده دارد که شباهتهای فراوانی میان کشورهای پیشرفته، در زمینه ساختار تولید صنعتی وجود دارد.
1.
مفهوم جامعه صنعتی، به ارتباط نزدیک بین نیروهای تولیدی و سایر وجوه حیات اجتماعی بستگی دارد.
صنعتی شدن و هم شهرنشینی، موجد تحولات ساختاری کاملاً پیچیدهای در تمام اجزاء جامعه میشوند.
این تحولات کامل کننده یکدیگرند و دائم و بیوقفه در حال همسازیاند.
برای درک پیچیدگی تحولات که در جوامع صنعتی روی میدهد به مفهوم: «زیر ساخت (زیر بنا) "Infrastucture" اشاره میکنیم، که به کمک آن میتوان نهادهای مکمل تحولات تکنولوژی و اکولوژیکی را تحلیل نمود.
زیر ساخت مقررات و نهادهای اساسی و ضروری را برای کارکرد بهنجار بخشهای تولیدی اقتصادی از طریق ارائه خدمات اساسی به آن بخشها، معین میکند.
زیر ساخت 2 زیر بخش دارد: Sub – division)) «1» زیر ساخت اقتصادی، شامل نهادهایی است که در بخشهای حمل و نقل و ارتباطات، نیرو، آبیاری فعالیت دارند.
برخی از این نهادها عبارتند از: بنادر، راهآهن، جادههای ماشین رو، ایستگاههای برق.
«2» زیر ساخت اجتماعی، شامل نهادها و تاسیساتی است که خدمات مربوط به بهداشت سلامت، تدوین قانون و تعلیم و تربیت را ارائه میدهد.
توسعه مشخص زیر ساخت، از ویژگیهای مسلم جامعه جدید است.
روشن است که توسعه زیرساخت، مرتبط است با تحول اجتناب ناپذیر ماهیت نیازهای فردی و اجتماعی و همچنین تحول راههای تامین این نیازها.
بعضی از متفکرین معتقدند، ویژگیهای شخصیتی نیز تحت تأثیر نظم جدید صنعتی قرار گرفته است.
به عنوان اینکه اینکلز، Inkleles ، 1950، ویژگیهای زیر را در این مورد بیان نموده است: آمادگی برای تجارب جدید و پذیرش نوآوری.
تمایل به ایجاد اعتقادات مربوط به مشکلاتی که از محیط شخصی فراتر میرود و تمایل به رسمیت شناختن آراء و اعتقادات متنوع و مختلف در مورد این مشکلات.
تمایل و گرایش به سمت حال و آینده به جای گذشته.
تمایل و روی آوری به طرف برنامهریزی و سازماندهی.
اعتقاد به اینکه انسان میتواند محیط خود را کنترل نماید.
(خاصیت اثر (efficy اعتقاد و اطمینان به اینکه جهانی که در آن زندگی میکنیم (محاسبه پذیری (calculabity اساساً قابل پیشبینی است و حساب و کتابی دارد.
آگاهی و احترام نسبت به شخصیت و کرامت دیگران.
اعتقاد به علم و تکنولوژی.
(distributive dustice).
اعتقاد به عدالت توزیعی، یعنی مجازات و پاداش بر اساس ارتکاب و مشارکت (امتیازات اکتسابی).
تز تقریب (همگرایی) «Con vergence» یعنی بشورهای صنعتی در وجوه اساسی خود همانند هستند.
(خاصیت ـ اثر (efficy اعتقاد و اطمینان به اینکه جهانی که در آن زندگی میکنیم (محاسبه پذیری ـ (calculabity اساساً قابل پیشبینی است و حساب و کتابی دارد.
این بحث به حدی گسترش و اهمیت پیدا کرد که آن را «نظریه تقریب» خواندند این نظریه در شکل ملایمتر وجود برخی همانندیهای اساسی میان تمام جوامع صنعتی را لازم میداند و در جستجوی یافتن و بارزکردن مهمترین همانندیهاست.
البته در شکل متعادلتر خود، طرفداران این نظریه معتقدند که همه کشورهای صنعتی، اساساً در وجوه اصلی خود، همانندند.
فلد من (Feldman) و مور (Moore) میگویند، تقریب منحصر به عناصر هستهای میباشد نظام صنعتی فلدمن و مور معتقدند همه نظام های صنعتی دارای ویژگی های زیر می باشند: 1- نظام تولید کارخانه 2- نظام قشربندی مبتنی بر تقسیم کار و سلسله مراتب 3- تجاری شدن وسیع کالاها و خدمات و انتقال آنها از طریق بازار 4- وجود نظام های تعلیم و تربیت که می توانند نیازهای متنوع نظام های اشتغال و قشربندی را برطرف نمایند.
کلد توپ JH.
Goldthope دیدگاه متعادل تری از نظریه تقریب ارایه داده است.
در این حالت (شکل) ایده اصلی نظریه تقریب «مبتنی بر» همسازی سارختاری داخلی است.
به نظر می آید منطق تز تقریب، این است که سایر بخش های ساختار اجتماعی طوری تحول خود را با شرایط نظام تولید و توزیع صنعتی هماهنگ سازند.
در حول همین محورها مفهوم نظام داری «Systemness » که اغلب به همین مفهوم به کار برده می شود بر امر پیچیدگی (Complexity) و رشد به هم وابستگی (Interdependence) تمام اشکال زندگی اجتماعی تاکید می نماید .
رشد نظام یافتگی بدین معنی است که در طول دوران توسعه و پیشرفت اختصاصی شدن، جامعه صنعتی بیش از پیش به هم وابسته می شوند همین امر خود موجب تحول غیرقابل برگشت جامعه به سوی پیچیدگی بیشتر می شود.
اسملسر این مفهوم را به صورت زیر تشریح کرده است.
1- در قلمرو تکنولوژی، تحول از تکنیک های ساده و سنتی به سوی کاربرد معرفت علمی سوق داده شده است.
2- در کشاورزی، تطور از زراعت مختصر (به اندازه مصرف شخصی) به سوی تولید تجاری کالاهای کشاورزی روی نموده است.
3- در امر صنعت از نیروی انسانی و حیوانی در جهت صنعتی شدن استفاده می شود 4- در نظم اکولوژیک سیر حرکت از مزرعه و دهکده است به سوی مراکز شهری چوداک، مفهوم نظام بندی (Systemmess) را به صورت زیر تعریف می کند: به نظر وی نظام بندی عبارت از تکثیر کانالها و حجم مبادلات اجتماعی (differentiation) به نظر تقریب جامعتری توسط راستو ارایه شده است.
1- جامعه انتقالی (Transitional society ) یا جامعه سنتی (Traditional society ) ویژگی این جامعه محدودیت تولید است که خود ناشی از محدودیت های تکنولوژی می باشد.
در این گونه جوامعه 75% نیروی کار باید در فعالیت های کشاورزی مشغول باشند تا جامعه بتواند به حیات خود ادامه دهد.
2- جامعه ای که در آن مقدمات یک برش اقتصادی، خود را نشان می دهد شرایط قبل از خیز اقتصادی (Preconditions for take off ) 3- مرحله پرش (Take off) (در مرحله خیز اقتصادی) ـ (نقطه عطف، تفاوت بین جامعه صنعتی و غیر صنعتی) در این مرحله رشد اقتصادی فراگردی می شود.
که خود را محافظت و تقویت می نماید این وضعیت به این دلیل روی میدهد که صنایع جدید توسعه می یابد و سودها ذخیره می شود و مجدداً به سوی سرمایه گذاری باز می گردد.
مرحله مصرف انبوه (مرحله مصرف کلان) ( consumption The stage off mass) این مرحله مربوط به جوامعی که قوه تولید در ان به حد بالاست که مصرف انبوه کالاهای بادوام تحقق می یابد هزینه های رفاهی رشد می یابد و نیازهای عمومی بیش از پیش مرتفع می شود.
مهمترین نظر در مورد تقریب از سوی کر (karr etal) همکارانش ارایه می شود و می گوید ما در کتاب صنعت گرایی و انسان صنعتی این دیدگاه (نظر) را مطرح کردیم که نظام های صنعتی صرف نظر از سابقه (زمینه) فرهنگی که از آن نشات گرفته اند و مسیری که در اصل پیموده اند در طول مدت زمان نسبتاً زیادی به سوی مشابهت (همانندی) در حرکتند.
آن نظام ها خواه تحت رهبری طبقه متوسط یا کمونیست ها و یا یک رژیم شاهنشاهی در هر صورت هم به سوی (Pluralistic Indism) صنعت گرایی متکثراً در حرکتند.
یعنی به سوی نوعی صنعتگرایی که در آن دولت، سازمان ها، افراد مشاغل و ...
تا حد نسبتاً زیادی در قدرت و احاطه بر فعالیت های تولیدی سهیم باشند.
تنوع و ناهنگونی های جوامع در توسعه بستگی به عوامل زیر دارد: تنوع صور (Forms) اجتماعی و فرهنگی که فردگرد توسعه درآن تحقق می یابد.
ویژگی صنایع اصلی زمان شروع تحول ویژگی های دموگرافیک و ...
به هر حال علیرغم تنوع الگوهای صنعتی شدن، نظام های صنعتی گرایش فزاینده ای همانندی دارند.
اول: فاصله میان مرحله صنعتی توسعه و مرحله وجود غیرصنعتی، رشد می یابد.
تکنولوژی به نیروی وحدت بخش (همانند ساز) بدل می شود.
سوم: این طور مطرح می شود که ترقی در حذف و نابودی چندگانگی و تکثر اقتصاد نهفته است.
چهارم: از آنجایی که همه جوامع صنعتی باید اعضا خود را طوری تعلیم دهند که بتوانند دستوالعمل ها را بفهمند و از آئین نامه ها و راهنمایی ها تبعیت نمایند و حساب کارها را نگه دارند.
پنجم: دگرگونی در مدیریت (managerial revolution)پدیدهای جهانی شده است.
نتیجه این گونه روندها ایجاد (صنعتگرایی تکثری) است (plutelistic indism) که به صورت زیر بیان شده است.
نتیجه این گونه روندها ایجاد «صنعتگرایی تکثیری» است.
(plutalistic) که به صورت زیر بیان شده است: «صنعتگرایی متکثر» اشاره به جامعهای صنعتی دارد که نه توسط یک حاکم مطلق اداره میشود، و نه به وسیله تعامل غیر شخصی.
بلکه تعداد بیشماری از گروههای کوچک با قدرتهای (نیروهای) نسبتاً برابر و تقسیم شده (خرد شده) اداره میشود.
(این مدل اتمی در نظریه اقتصادی است) پیچیدگی جامعه صنعتی کاملاً توسعه یافته، تحت عنوان بازدهی (efficienecy) و ابتکار (initiafive) درجهای از کنترل غیر متمرکز را خصوصاً در صنابع تجارتی معاملاتی کالاها و خدمات مصرفی لازم دارد.
البته در عین حال، مقدار زیادی نیز به کنترل متمرکز (کنترل مرکزی = کنترل دولتی) نیازمند است و راهبردی به وسیله سازمانهای عظیم در بسیاری از فعل و انفعالات نیز لازمه کار است.
جامعه صنعتی که از آن سخن به میان آمد، یک جامعه سازمانی است اما لزوماً نباید همه آحاد مردم انسانهایی سازمانی باشند و نقشهای شغلی( (Occupational roles) آنها بر تمامت زندگیشان حکومت نماید.
«صنعتگرایی» آن چنان پیچیده و تحت چنان فشارهای داخلی (درونی) متناقضی قرار دارد که هرگز نمیتواند یک ساختار متحدالشکل غیر قابل تغییر داشته باشد.
البته میتواند حول یک محور مرکزی کلی یعنی همین امر تکثر گرایی pluralism، تنوع داشته باشد.
بنابراین جامعه صنعتی متکثر، جامعهای است که در آن دولت نیروها و علایق متضاد را کنترل نماید و در عین حال کنترل دمکراتیک فزایندهای را برای گروههای مختلف بر عهده دارد.
و این کنترل دمکراتیک فعالیتهای اقتصادی دولت را هم شامل میشود: کر و همکاران او در پایان چهار مدل صنعتگرایی متکثر را معرفی کردهاند: سوسیالیسم دولتی (state socialism): (یعنی حاکمیت دولت بر کسب وکار) (یعنی بر موسسات دولتی).
سرمایهگذاری اجتماعی (social capitalism) نوع آمریکایی: (یعنی حاکمیت موسسات اقتصادی).
سرمایهگرایی اجتماعی نوع انگلیسی (organized labour): (نفوذ اتحادیههای کارگری و مصرف کنندگان بر دولت و موسسات دولتی).
سندیکاگرایی دولتی (state syndicalism): یعنی خودمختاری کارگران و مصرف کنندگان.
سی وایت میلز (C.w.
mills) میگویند که توسط نظم صنعتی در نهایت بنیان یک نظام توتالیتگرا to talitarianism را بنا مینهد در چنین نظامی: رقابت آزاد وجود ندارد سی وایت میلز (C.w.
mills) میگویند که توسط نظم صنعتی در نهایت بنیان یک نظام توتالیتگرا to talitarianism را بنا مینهد در چنین نظامی: رقابت آزاد وجود ندارد توجه فزایندهای به راندمان" Efficiency" میشود توده مردم به علت واقع شدن در تحت نفوذ رسانههای جمعی از نظر سیاسی بیتفاوت میشوند.
گروه روشنفکری که با نفوذ فزایندهای با نخبگان دولتی مقابله کنند وجود نخواهد داشت (این ویژگیها به نظر بعضیها ویژگیهای آینده است) «الول هم مدعی است که تکنولوژی حکومت را توتالیتر میکند.
جامعه بعد صنعتی post- industrial society دانیل بل Danil Bell: 1970 ویژگیهای زیر به نظم جدیدی بعد صنعتی نسبت داده است.
اقتصاد مادیگر یک اقتصاد عمده کارخانهای (تولیدی نیست) بخش خدمات بیش از نیمی از کارکنان و بیش از نیمی از Gnp را به خود اختصاص میدهد معیارهای مالکیتی یا سیاسی جای خود را به معیارهای معرفتی دادهاند توراین (A.
touraine) گفته است نوع جدیدی از جامعه تشکیل شده است که میتوان این جوامع را به دلیل قدرتی که بر آنها مسلط است جوامع تکنوکرات نیز نامید میتوان آن را جوامع برنامهای (programmed societies (بر اساس ماهیت روشهای تولید و سازماندهی اقتصادی آنها) «هین برونر»(R.
L.
Heilbroner) اشاره میکند که سه معنای مختلف را معمولا به مفهوم بعد صنعتگرایی نسبت میدهند یک جامعه بعد صنعتی جامعهای که در آن فعالیتهای اقتصادی بخش خدمات، بر سایر فعالیتها غلبه دارد.
یک جامعه بعد صنعتی برای رشد خود بر عوامل کیفی متکی است نه بر کمی.
یک جامعه بعد صنعتی جامعه بعد سرمایهداری (Post capitalist) نیز هست یعنی، نظامی که در آن مشکلات معمول سرمایهگرایی جای خود را به مجموعهای از مشکلات جدید داده است و این خود مربوط به ساختار نظام تغییر یافته جهان بعد صنعتی میباشد.
بنابراین میتوان بر اساس این دیدگاهها چنین نتیجه گرفت که صنعتگرایی، یک نظام اجتماعی است که جامعه را تنها به سمت تولید کالاهای بیشتر فرا میخواند در حالی که بعد صنعتگرایی نظامی است که هدفش نوآوری (Creation) علمی و نیز کاربری موثر تکنولوژی میباشد.
ویژگیهای ساختاری مهم جوامع پیشرفته، در اصطلاحات متنوعی که دانشمندان علوم اجتماعی برای نظام اجتماعی جدید به کار بردهاند بازتاب یافته است.
این اصطلاحات عبارتند از: Drucleer 1963 جامعه کارمندی (Employee Society) Persthus,1979 جامعه سازمانی:Society Organisaional Jones, 1965 جامعه مصرفی: Consumer Society Giner, 1976 جامعه تودهای: Mass Socciety Zweig, 1976 جامعه تملکگرایی جدید: New Acquistive Gross, 1964 جامعه اداره شده: Administered ساختارهای همانند نظامهای صنعتی: 1ـ انرژی انرژی لازمه استمرار حیات هر تمدنی است چه کهن و چه نوین نظام کشاورزی: انرژی را از باطریهای حیات میگیرد یعنی از نیروی عضلانی حیوان انسان و خورشید و باد و آب.
نظام صنعتی در آغاز: زغال سنگ، نساجی و راهآهن را معرفی کرد.
سپس: فولاد وصنایع اتومبیلسازی و آلومینوم و داروسازی و لوازم خانگی بعد: شهرهای عظیم صنعتی ایجاد شده مثل منچستر در زمینه نساجی، و دترویت در زمینه اتومبیل سازی.
3ـ توزیع: در هر نظامی: انرژی، تولید و توزیع سه عنصر پیوسته و مرتبطند.
نظام کشاورزی: معمولاً در هر زمان یک واحد از هر چیزی را تولید میکند که توزیع نیز مدل ویژه خود را دارد.
نظام صنعتی: با منابع انرژی جدید، و با تولید انبوه، به نظام توزیع جدید نیز نیازمند بوده است نظام صنعتی، توزیع را متحول ساخت: راهآهن، بزرگ راهها و کانالها، این تحول را ممکن ساخت و جابهجا کردن انبوه محصولات ممکن باشد.
4ـخانواده: خانواده در نظام کشاورزی عمدتاً خانواده بزرگ (خانواه گسترده یا دسته جمعی) بود مرکب از: زن، شوهر، پدر، مادربزرگ، عمه، خاله، عمو، دایی، ...
خانواده در نظام کشاورزی ریشه در خاک داشت و خانواده ایستایی بود چون عهدهدار: خویشاوندان سالخورده و بیمار و معلول و عده زیادی کودک و ...
بود بنابراین چندان تحرکی نداشت.
اما نظام صنعتی: ترکیب خانواده را با فشار تغییر داد روابط والدین ـ فرزندان و آداب معاشرت متحول شد ـ تولید اقتصادی از مزرعه به کارخانه منتقل شد و افراد خانواده دیگر با هم و به صورت یک واحد کار نکردند ـ کارخانه به نیروی کارگران نیاز داشت و خانواده مجبور شد وظایف اصلی خود را به نهادهای تخصصی بیرون از خانه واگذار میکند.
5ـ برنامه درسی تازه (آموزش و پرورش): نیروی کار مورد نیاز نظام جدید (نظام صنعتی) را باید پرورش داد.
تربیت بزرگسالان و حتی جوانان کار چندان آسانی نبود.
بنابراین، از گروههای سنی پایین و کودکان شروع کردند.
اما برنامه درسی نهان اساسی تر بود و عبارت بود از سه درس: 1ـ وقت شناسی 2ـاطاعت 3ـ کار تکراری طوطیوار کار در کارخانه ( به خصوص کار خط تولید زنجیرهای): به کارگرانی نیاز دارد که غلام حلقه به گوش ماشین باشند.
6ـ سرمایههای کلان و شرکتهای سهامی غول پیکر: نظام کشاورزی، مالکیت موسسات بازرگانی را (که گاهی حتی از مشارکت چند نفر تشکیل شده بود) در دست یک فرد، یک خانواده و یا شرکاء معدود میگذاشت.
اما نظام صنعتی با وجود تولید انبوه، به سرمایههای کلان گروهی نیاز داشت و برای تشویق سرمایهداران به سرمایهگذاری، مسأله «مسئولیت محدود» را طرح کرد.
یعنی اگر شرکتی ورشکست شود، سرمایهگذار، تنها همان مبلغ سرمایهگذاری شده را از کف میدهد نه بیشتر.
7ـ نظام کارخانهای: نظام صنعتی بر این اعتقاد است که کارخانه پیشرفتهترین کارآفرین موسسه تولید است بر همین اساس در نظام صنعتی سعی شده است، قواعد کلی مربوط به آن را درگیر سازمانها نیز به کار گیرند.
8ـ سپهر اطلاعات: نظام صنعتی علاوه بر فنی و سپهر اجتماعی، نیازمند به یک سپهر اطلاعاتی است که به تولید و توزیع اطلاعات می پردازد.
نظام صنعتی این انحصار را شکست چون: صنعت و تولید انبوه کارخانهای به انبوهی از اطلاعات نیز داشت و کانالهای ارتباطی ـ اطلاعاتی سابق قادر نبود این نیاز را تامین نماید.
بنابراین در همه کشورهای صنعتی، چه سرمایهداری یا سوسیالیستی یک سپهر اطلاعاتی پیشرفته به وجود آمد.
سپهر اطلاعاتی پیشرفته: یعنی مجاری ارتباطی که از طریق آن پیامهای فردی و همگانی را میتوان به مثابه کالا یا مواد خام به خوبی توزیع کرد.
سپهر اطلاعاتی + سپهر فنی + سپهر اجتماعی درهم آمیخت و به خدمت آنان درآمد و در هماهنگ ساختن تولید اقتصادی با رفتار شخصی به آنها کمک کرد هر یک بدون دیگری قادر به ادامه حیات نیست.
سپهر فنی: تولید و توزیع ثروت را بر عهده داشت.
سپهر اجتماعی: با هزاران سازمان و تشکیلات به هم پیوستهاش برای افراد نقشهایی تعیین میکرد.
سپهر اطلاعاتی: اطلاعات لازم برای فعالیت کل نظام را توزیع میکرد اینها با هم معماری اساسی جامعه را شکل میدادند.
بخش دوم : که بعضی مردم به منظور تجارت و یا معامله به تولید اشتغال داشتهاند.
البته کسی معمولاً بین این دو بخش تمیز نمیداده است و هر دو یکی به حساب میآمدند.
ـ اصلا واژهای به نام مصرف کننده وجود نداشت.
ـدر سراسر تمدن کشاورزی، تنها بخش کوچکی از جمعیت به بازار وابسته بودهاند.
ـ مناطق اساساً خود کفا بودهاند.
ـ تولید کالا برای مصرف شخصی یعنی مصرف تولید کننده اصلی و خانوادهاش بوده است.
بنابراین تمدن صنعتی: وحدت تولید و مصرف را در هم شکست و تولید کننده را از مصرف کننده جدا میساخت و اقتصاد آمیخته (یگانه) کشاورزی را به «اقتصاد دو پاره» تبدیل نمود.
یکی از تبعات جداسازی، ظهور واسطهگری است.
(در کتاب موج سوم لفظ بازار بکار رفته است).
اصول وابسته تمدن صنعتی اصولی که به نظر تافلر، مردمان صنعتی، به طور غریزی آن را بکار میبندند واز آن دفاع میکنند مجموعه اصلی 6 گانه وابسته به هم تمدن صنعتی: 1.
استاندارد کردن (همسانسازی) Standardization 2.
تخصصی کردن Specialization 3.
همزمان سازی Synchronization 4.
تراکم سازی Concentration 5.
بیشینهسازی Maximization 6.
تمرکز Centralization مفهوم صنعتگرایی ایجاد و گسترش دنیای جدید توسط جوامع صنعتی صورت گرفته است.
این تغییر شکل جهان اساساً بر مبنای پیشرفت در فونی میسر شدهاند که جامعه صنعتی را قادر ساخت تا به منظور امرار معاش، تهاجم و دفاع، آسان کردن سختیها و تولید تجملات، به صورتی بیسابقه به مهار جهان مادی نائل آید.
بنابراین تغییر یافتن فنون و ابزار در مرکز تمامی تغییرات قرار میگیرد که دنیای معاصر را به وجود آوردهاند.
اما تغییرات فنی ـ ابزاری به تنهایی نمیتوانند تمام تغییرات و دگرگونیهایی راکه جامعه صنعتی در جهان ایجاد کرده، توجیه کنند، برای این کار ما به مجموعه عوامل دیگری نیز نیازمندیم، که آن هم مجموعه عوامل اجتماعی است، یعنی عواملی که در تعیین خط سیر این تغییرات اهمیت داشتهاند.
این عوامل هم برای فهم وقایعی که منجر به تغییر فنی و ابزاری شدند، هم برای بررسی تغییراتی که همراه با پیشرفت صنعت به وجود آمدند و هم برای ملاحظه پیآمدهای تغییر فنی ـ ابزاری، اهمیت دارند.
لانرس، در تلاش برای فهم شرایطی که منتهی به انقلاب صنعتی شد، میگوید: «این انقلاب در رابطه انسان با محیط مادیاش، ابتدا در اروپای غربی رخ داد چون آنجا آمادگی این انقلاب را داشت.
اول این که دولتهای اروپایی نوپایی که در خلال اضمحلال فئودالیسم پدید آمدند.
به فعالیتهای تجاری خصوصی اجازه پیدایش دادند آن هم در قلمروی وسیع و با کارآیی قابل ملاحظه.
دوماً، تمدن اروپایی تدریجاً به جایی میرسید که برای «دخل و تصرف عقلانی محیط» ارزش زیادی قائل شود.
در قلمرو مذهب، کلیسای مرسوم کاتولیک عقلانیت را ارج نهاد و گروههای پروتستان نیز که از کلیسای کاتولیک طی اصلاحات دینی منشعب شدند، حتی با شدت بیشتری روی این کیفیت تأکید کردند.
این تاکید مذهبی بر عقلانیت، با رواج نوعی «اخلاق فاوست منشانه» (فاوست قهرمان «گوته» که روح خود را برای نیل به سعادت دنیوی به شیطان فروخت) که دنیویتر بود، تقویت میشد این اخلاق در جستجوی غلبه بر طبیعت پرورده شده بود و با اولین گامها درتوسعه علم و تکنولوژی در اروپا همراه میشد.
عامل دیگری هم در بین بود که لانرس آن را «عنصر خشونت اختلافی» مینامد.
پس از دوره فئودالی اروپا ترتیباتی داد که میزان خشونت و جنگ را در داخل مرزهای خود تا حد قابل ملاحظهای کاهش داد و هر چند مسلما این گفته به معنای آن نیست که دوره صلح آمیزی آغاز شده بود، اما چرخشی وجود داشت که بنا بر آن استفاده از نیروی نظامی در جوامع دیگری بیرون از اروپا مثل هند و دیگر قسمتهای آسیا ، آفریقا و آمریکا انجام شود.
عوامل دیگری در بحثهای سن سیمون و کنت ..
..
صنعتی شدن به مثابه فرآیندی تکاملی دور کیم........
تمایز یافتگی، یکپارچگی و تقسیم کار اجتماعی مارکس: پول، بازار جهانی، طبقه و تکنولوژی وبر: دین، فردگرایی، عقلانیت و دیوانسالاری انتقال تکنولوژی انتقال و جذب تکنولوژی از راههای گوناگونی انجام میشود که مهمترین آنها در اینجا ذکر میگردد.
از طریق اطلاعات صنعتی که چاپ و منتقل شده، انتشار یافته است.
از طریق مبادله پرسنل و کارشناس.
از طریق تربیت پرسنل و عرضه آموزشهای علمی و نظری 4.
همکاری همهجانبه با انتقال دهنده تکنولوژی که میتواند شامل انجام بررسیهای امکانات فنی و اقتصادی و بازاریابی، انتخاب محل کارخانه، طراحی فنی تجهیزات و ماشینآلات و بالاخره خرید تجهیزات نصب و راهاندازی و نگهداری باشد.
در هر یک از موارد بالا انتقال دهنده تکنولوژی ممکن است علاوه بر انجام خدمات کارشناسی، بخشی از تکنولوژی، تجهیزات و سرمایه لازم را فراهم کند.
5.
انتقال فراگردهای تولید و استفاده از تکنولوژیهای اختصاصی و غیر اختصاصی.
6.
سرمایهگذاری خارجی.
7.
خرید کارخانه به صورت کلید گردان.
(Turnkey) نکته بسیار مهم در این فراگرد جذف تکنولوژی میباشد.
جذب تکنولوژی یعنی: درک کامل فراگرد تکنولوژی و طراحی فنی تجهیزات، به نحوی که کشور دریافت کننده تکنولوژی در موقعیتی قرار گیرد که بتواند راساً پیشرفتهایی در تکنولوژی اکتسابی به عمل آورد و آن را به دلخواه خود و بر حسب ضروریات به مقیاس کوچکتر و بزرگتر درآورد.
صدور مجدد تکنولوژی وارداتی به کشورهای دیگر را مهندسی معکوس (Reverse Engineeing) میگویند.
کل این فراگرد عبارت بود از: - کسب (اخذ) تکنولوژی.
- تبدیل آن به احسن - صدور مجدد آن مهمترین عنصر توفیق ژاپن مدیریت است، این مدیریت در مورد نیروی انسانی به طریق زیر عمل کرده است: - نظام استخدام کارکنان مادام العمر است - نظام پاداش بر اساس سابقه خدمت، اعمال میشود.
- مدیریت با زندگی خصوصی کارکنان و خانواده هر یک از آنان پیوند نزدیک دارد.
ارزشهای نظام مدیریت در ژاپن عبارتند از: 1.
وجود جذبه فراوان جهت فعالیت در یک شرکت بزرگ اقتصادی برای جوانان ژاپن، به عنوان اولین پله ترقی اجتماعی محسوب می شود.
اهمیت محل کار در تعیین موقعیت اجتماعی 3.
تامین خانواده و استخدام مادامالعمر آنان 4.
اهمیت تحصیلات دانشگاهی به عنوان مهمترین عامل و شرط انتقال در حرفههای مدیریت 5.
وجود رقابت شدید در راهیابی و کسب مشاغل در شرکتهای بزرگ 6.
برتری فارغالتحصیلان دانشگاههای طراز اول ژاپن نسبت به سایر فارغالتحصیلان، برای استخدام در سطوح مدیریت شرکتهای بزرگ 1.
عدم عمومیت و رواج اعمال نظر و توجیههای شخصی در بکار گماردن افراد و مخالفت اصولی و اجتماعی ژاپن با این امور 2.
تقویت روح همبستگی گروهی، از طریق استخدام فارغالتحصیلان با استعداد دانشگاههای طراز اول که این عمل هر شرکت را به باشگاهی محدود و دربسته تبدیل میکند که اعضای ان را افرادی با سوابق مشابه تشکیل میدهند که در برقراری ارتباط و ایجاد هماهنگی و نیل به روحیه بالای گروهی موفقتر خواهند بود.
نظم، گذشت، وحدت وتأکید بر هماهنگی، شکیبایی و برنامهریزی کامل 4.
دو ویژگی عمده ملی: الف ـ سخت کوشی ب ـ وفاداری