جامعه شناسی اقتصادی به معنی کاربرد دیدگاه جامعه شناختی – مطالعه « الگو ها و فرایند های روابط اجتماعی انسانی » - برای تبیین پدیده اقتصادی است.
تعریف جامعه صنعتی وظیفه جامعه شناسی صنعتی است. جامعه شناسی صنعتی یکی از ابعاد جامعه شناسی اقتصادی است. جامعه شناسی اقتصادی به معنی کاربرد دیدگاه جامعه شناختی – مطالعه « الگو ها و فرایند های روابط اجتماعی انسانی » - برای تبیین پدیده اقتصادی است.به عبارت دیگر، جامعه شناسی صنعتی به مطالعه چگونگی تاثیر تعامل شخصی، روابط و نهادها بر معاملات اقتصادی می پردازد.
▪ همچنانکه در صنعت بزرگ مقیاس مشاهده می شود، تولید کالاهایی که منابع غیر جاندار انرژی و ماشین ها را به کار می گیرند مستلزم موارد ذیل است:
۱) دوره طولانی زندگی ( که وابسته به ماهیت روند های جمعیتی به ویژه الگوهای مرگ و میر است )
۲) توزیع معینی از مهارت ها ( که بر ماهیت نظام قشربندی تاثیر می گذارد ).
۳) تقسیم فنی کار در محل کار ( که بر مسائل خاص انگیزه، هماهنگی و مدیریت دلالت دارد).
۴) تقسیم فنی کار که متضمن مبادله نیروی کار ( و در نتیجه، بازار های کار) در قبال اجرت پولی و غیر پولی است.
۵) نوعی از سازمان ( برای تخصیص سرمایه و هماهنگ ساختن تولید کالاها ) که اغلب « شرکت چند بخشی» [۱] نامیده می شود.
۶) مجموعه ای از نهاد ها ( برای حمایت از حرکت نیروی کار در نقش های شغلی از طریق آموزش و خوار و بار بازنشستگی ) که اغلب « دولت رفاه » نامیده می شود .
۷) تقسیم جهانی کار که بر اساس آن مناطق از همدیگر متمایز می شوند ( و نقش ها یا موقعیت ها ی خاص اشغال می شوند ) .
▪ با عنایت به تعریف جامعه صنعتی – به عنوان جامعه ای که در آن صنعت بزرگ مقیاس شکل ویژه تولید است – بهتر است که برای موارد ذیل اهمیت قائل شویم:
الف) توسعه تاریخی جوامع صنعتی،
ب) سازماندهی کار در صنعت ( که بازار کار مبادله می کند )
۱) چگونه کار اجتماعی سازماندهی و مدیریت می شود؟
عرصه فناورانه:
۲) چه ابزارهایی در دسترس افراد یا جامعه است تا مورد مطالعه قرار گیرد؟
عرصه حقوقی:
۳) چه کسانی مالک ابزارها و به ویژه زمین هستند؟
ج) پیش نیازهای نهادی تولید صنعتی مانند مذهب، خانواده، سازمان ها، سیاست و دولت.
( با این وجود،ما سازماندهی « خارجی » کار را مورد تاکید قرار می دهیم و بسیاری از موضوعات مورد توجه سایر رشته ها را وا می نهیم.)
تز اصلی« جامعه صنعتی» ساده است - آنچه که یک جامعه « برای معاش » انجام می دهد ماهیت زندگی اجتماعی را تعیین می کند:
« روش های صنعتی تولید و توزیع، ساختارهای اجتماعی مشابهی را ایجاد می کنند. ... از آنجا که تمام کشور های صنعتی باید به مجموعه مشترکی از ضروریات فنی- سازمانی واکنش نشان دهند، در نهایت، فرهنگ ها یا ایدئولوزی ها و نهادهای ملی شان به گونه ای فزاینده یکسان خواهند شد.» ( کلارک کر و همکاران )
« مقررات خاص یا نخستین پیامد های صنعتی شدن را به شرح ذیل می توان انتظار داشت: مقررات مربوط به تعامل کارگران { در محل کار }، تغییرات نظام مند ساختارهای شغلی – صنعتی، رشد بازارهای جهانی کار، تحرک اجتماعی و جغرافیایی آزاد کارگران، رشد دیوانسالاری ها برای کنترل کارگران، شهری شدن،...» ( ویلبرت مور)
در حالی که تمام کشورها دقیقا مثل هم به نظر نمی رسند، این تز مدعی است که شرایط مشابه تولید، نتایج اجتماعی مشابهی را ایجاد خواهد کرد ( یا حد اقل باید ایجاد کند ). و گاهی اوقات تمام کشورهای صنعتی علیرغم این که تاریخ، فرهنگ و نهادهای سیاسی بسیار متفاوتی دارند، شرکتهای بزرگ را توسعه می دهند، شهرهای شان ساختار بسیار مشابهی می یابند و حتی نرخ های باروری مشابهی را گسترش می دهند.
جامعه شناسی صنعتی
«صنعتگرایی» را غالباً نوعی جدید از سازمان اجتماعی تعریف میکنند. که تحت تسلط نظام تولید کارخانهای قرار گرفته است.
«صنعتی شدن» تحول جامعه است از طریق توسعه صنعت و تکنولوژی جدید که تحولات اجتماعی و سیاسی دوردستتری را نیز به همراه خواهد داشت.
صنعتی شدن عبارت است از فراگرد واقعی تغییر از جامعه کشاورزی یا تجاری قبلی به سوی جامعه صنعتی... (و مشتمل است بر) یک نیروی کار پویای محوری... منظور ما از صنعتی شدن، کل روابط کارگران، کارفرمایان و جامعه است. وقتی که ماشینهای جدیدی به کار میگیرند فراگردهای جدیدی را طی میکنند و از خدمات جدیدی استفاده مینمایند که تکنولوژِی جدید فراهم نموده است.
ژاک الول J. Ellul دو وجه (ویژگی) بسیار مهم و مربوط به تکنولوژی مدرن را عقلانی بودن (rationality) و مصنوعی بودن (artificiality) آن میداند. به این معنا، ماشینها تنها بخشی از محیط عقلانی و مصنوعی معاصرند:
«فراگرد عقلانی، در تکنیک وقتی موجود است که مکانیکها هر چه غیر و خودجوش (spontaneous) است کنار بزنید. این عقلانیت، به خوبی در نظامبندی (Systematization) تقسیم کار (D. O. L) ایجاد معیارها (Greation of standards)، تدوین هنجارها (production of norms) و امثال آن نمایش داده میشود. عقلانیت شامل دو مرحله مجزا است: یکی، استفاده از دستورالعمل رسمی (discourse) در کلیه فعل و انفعلات است که کارمندان تازهکار که شرح وظایف ندارند، هر نوع خلاقیت شخصی و خودجوشی را منفی میسازد. و دیگر، تقلیل دادن (reduction)، تنها به بعد منطقی (logical dimension) است. هر گونه دخالت تکنیک، در واقع نوعی تقلیل واقعیتها، نیروها، پدیدهها، ابزار و وسایل به صورت منطقی آن است.
ویژگی بارز دوم پدیده تکنیکی، مصنوعیت آن است. تکنیک مقابل طبیعت است. هر صنعتی (artifice) ، مصنوعی تکنیک به عنوان هنر، عبارتست از خلق یک نظام مصنوعی... جهانی که از تجمع ابزار تکنیکی وجود آمده، یک جهان مصنوعی است و به همین جهت هم کاملاً با جهان طبیعی متفاوت است. Ellul, 1965, pp:78 -9.
الول، جامعه تکنولوژیکال را بیشتر میپسندد (جامعه صنعتی).
فانس (faunce) سه مرحله تاریخی اجتماعی را در ارتباط با توسعه تکنولوژی ماشین متمایز ساخته است:
1. بکار گرفته منابع بیجان نیرو در فراگرد تولید نیزه و سنگ و چوب.
2. تحول در ابزار حمل و نقل مواد، اختراع چرخ.
3. مکانیزه کردن کیفیت کنترل و تصمیمگیری.
سلیشتر (Slichter) تاریخ ایالات متحده آمریکا را بر طبق مراحل توسعه اقتصادی به سه دوره تقسیم کرده است:
دوره نخستین یعنی تا سالهای 1983-1900 میلادی، زمانی که پیش شرطهای یک نظم صنعتی به وسیله نسبت فزاینده سرمایه محصول (output ratio capital)، فراهم شده بود. یعنی وجود رشد ثابت سرمایه انباشته نسبت به درآمد.
سالهای 1900 1926 زمانی که افزایش فوقالعادهای در استفاده از انرژی روی داد. استفاده از انرژی از طریق کاربرد احتراق داخلی و الکتریکی.
افزایش حاصله در تولید، افزایش درآمد نسبت به انباشته را در پیداشت.
تحقیقات صنعتی که بیشتر به رشد صنتعتی کمک کرد تا استفاده بیشتر از سرمایه یا از منابع قویتر انرژی. (slichter, 1960, pp: 52-86)
میلر (miller) چهار دوره طرقی تکنولوژیکی را متمایز ساخته است:
دستافزار جدید (modern craft) از سالهای 1400 بر اساس کاربرد ابزاری که با دست هدایت و کنترل میشد و استفاده از چوب، آهن و برنز و ویژگی آن: وجود نیروی کار کاملاً ماهر بود
عصر ماشین (mochineage) که از سال 1989 شروع شد و با کاربرد «بخار»، «ماشین آلات»، «فولاد» و «مس» به عنوان مواد اولیه (خام) اصلی و لشکری فزاینده از نیروهای نیمه ماهر از دوره قبل متمایز می شد.
عصر نیرو (قدرت) power age بعد از سال 1870 که با ماشین آلات اتوماتیک مخلوطی از کارگران ماهر و نیمه ماهر و استفاده از آلیاژ فولاد، آلیاژهای سبک و آلومینیوم بارز می شود.
عصر اتمی atomic age که در حدود سال 1953 شروع شده است. و با خود انرژی اتمی، کارخانه های اتوماتیک، گنجینه ای از مواد جدید من جمله: پلاستیک، فلزات جدید و تقاضای فزاینده برای نیروی کار کاملاً تعلیم دیده را به ارمغان آورده است.
جامعه صنعتی، مرحله جدیدی از تاریخ بشر است که آن کل نظام اجتماعی به طور کامل بر طبق نیارهای توسعه صنعتی، دگرگون گشته است. دامنه این دگرگونی چنان وسیع است که برخی از متفکرین نام «عهد جدید تجربه بشر» (new pra of human enperience) را بر آن اطلاق نموده اند.
بخشی از این «تجربه جدید اجتماعی» شامل موارد زیر است:
کاربرد منابع بی جان انرژی.
تقسیم کار تکنیکی
میزان بالای رشد اقتصادی. (افزایش واقعی درآمد سرانه)
تحول اساسی در محیط
تسلط و معرفت نظری و معرفت کاربردی
عقلانیت همه جانبه سازمانهایی که مردم فعالیتهای روزانه خود را در آن انجام می دهند.
رشد بازده صنعتی Out put)) مهمترین (فوق العاده ترین) پدیده اجتماعی در صد ساله گذشته جهان بوده است.
پاتل (patel) عقیده دارد که شباهتهای فراوانی میان کشورهای پیشرفته، در زمینه ساختار تولید صنعتی وجود دارد.
1. 2. 3. مفهوم جامعه صنعتی، به ارتباط نزدیک بین نیروهای تولیدی و سایر وجوه حیات اجتماعی بستگی دارد.
صنعتی شدن و هم شهرنشینی، موجد تحولات ساختاری کاملاً پیچیدهای در تمام اجزاء جامعه میشوند. این تحولات کامل کننده یکدیگرند و دائم و بیوقفه در حال همسازیاند.
برای درک پیچیدگی تحولات که در جوامع صنعتی روی میدهد به مفهوم:
«زیر ساخت (زیر بنا) "Infrastucture" اشاره میکنیم، که به کمک آن میتوان نهادهای مکمل تحولات تکنولوژی و اکولوژیکی را تحلیل نمود.
زیر ساخت مقررات و نهادهای اساسی و ضروری را برای کارکرد بهنجار بخشهای تولیدی اقتصادی از طریق ارائه خدمات اساسی به آن بخشها، معین میکند. زیر ساخت 2 زیر بخش دارد:
Sub – division))
«1» زیر ساخت اقتصادی، شامل نهادهایی است که در بخشهای حمل و نقل و ارتباطات، نیرو، آبیاری فعالیت دارند. برخی از این نهادها عبارتند از: بنادر، راهآهن، جادههای ماشین رو، ایستگاههای برق.
«2» زیر ساخت اجتماعی، شامل نهادها و تاسیساتی است که خدمات مربوط به بهداشت سلامت، تدوین قانون و تعلیم و تربیت را ارائه میدهد.
توسعه مشخص زیر ساخت، از ویژگیهای مسلم جامعه جدید است. روشن است که توسعه زیرساخت، مرتبط است با تحول اجتناب ناپذیر ماهیت نیازهای فردی و اجتماعی و همچنین تحول راههای تامین این نیازها. بعضی از متفکرین معتقدند، ویژگیهای شخصیتی نیز تحت تأثیر نظم جدید صنعتی قرار گرفته است. به عنوان اینکه اینکلز، Inkleles ، 1950، ویژگیهای زیر را در این مورد بیان نموده است:
آمادگی برای تجارب جدید و پذیرش نوآوری.
تمایل به ایجاد اعتقادات مربوط به مشکلاتی که از محیط شخصی فراتر میرود و تمایل به رسمیت شناختن آراء و اعتقادات متنوع و مختلف در مورد این مشکلات.
تمایل و گرایش به سمت حال و آینده به جای گذشته.
تمایل و روی آوری به طرف برنامهریزی و سازماندهی.
اعتقاد به اینکه انسان میتواند محیط خود را کنترل نماید. (خاصیت اثر (efficy
اعتقاد و اطمینان به اینکه جهانی که در آن زندگی میکنیم (محاسبه پذیری (calculabity اساساً قابل پیشبینی است و حساب و کتابی دارد.
آگاهی و احترام نسبت به شخصیت و کرامت دیگران.
اعتقاد به علم و تکنولوژی. (distributive dustice).
اعتقاد به عدالت توزیعی، یعنی مجازات و پاداش بر اساس ارتکاب و مشارکت (امتیازات اکتسابی).
تز تقریب (همگرایی) «Con vergence» یعنی بشورهای صنعتی در وجوه اساسی خود همانند هستند.