دانلود مقاله ایران و منطقه خلیج فارس: سناریوهایی برای مقابله با تحریم

Word 219 KB 1062 37
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پرونده هسته ای ایران همچنان مفتوح است و کشورهای موسوم به پنج بعلاوه یک در حال مذاکره برای برداشتن قدم های بعدی در جهت واداشتن ایران به دست کشیدن از چرخه سوخت هسته ای هستند.

    علیرغم آنکه شواهد همگی دال بر آن است که میزان غنی سازی اورانیوم در تاسیسات نطنز بیشتر از 4 درصد نیست، اما تلاش برای نشان دادن ایران بعنوان کشوری که تهدید عمده برای کشورهای اروپایی و آمریکایی و بلکه تمام جهان است، از سوی مقامات آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی و به تبع آن ها از سوی رسانه های بانفوذ ادامه دارد.
    این چنین است که دو مسیر پا به پای یکدیگر در برابر توسعه ایران در حال پیشروی است.

    ابتدا تحریم های اشاره شده در قطعنامه های صادره از شورای امنیت ملل متحد بخصوص قطعنامه های 1737 و 1747، و دیگری تلاش آمریکا برای مهار ایران و تحریم های فرامرزی این کشور بخصوص در بخش های مالی و بانکی و همچنین در صنعت نفت و گاز و بخش های پژوهشی کشور است.


    گرچه امیدواری برای پایان یافتن منازعه هسته ایران و غرب و رسیدن به یک راه حل بهینه مبتنی بر حفظ استقلال و حقوق ایران و همچنین رفع نگرانی کشورهای دیگر باقی است، اما به نظر می رسد که بحث در مورد تدوین استراتژی های اقتضایی و بررسی راه های مواجهه با تحریم ها و تضییقات تحمیلی از نوع بین المللی و در برابر فشارهای آمریکا ضروری باشد.

    نویسنده معتقد است که اعمال تحریم علیه ایران و همچنین ایجاد فشار سیاسی و یا نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد تشدید گردد، این کار از طریق خلیج فارس محتمل تر است و مشخصات ژئوپلتیکی این منطقه و دسترسی طرف مقابل به این آبراه و کشورهای همسایه بستر مناسب برای این گونه امور را فراهم می سازد.

    از طرف دیگر نیز مزیت های ملی ایران در این منطقه متعدد و فرصت های فراروی کشور در مقابله با تحریم های موصوف از هر منطقه دیگر متصل به مرزهای ایران بیشتر است.

    در این مقاله من به دو موضوع خواهم پرداخت: رفتار آمریکا در قبال ایران بر چه پایه هایی استوار است؟

    چه راهکارهایی ایران را می تواند بر بقای خود مطمئن تر سازد؟

    رفتار آمریکا در قبال ایران ایالات متحده آمریکا از ابتدای پیدایش نفت در خاورمیانه در روابط خود با ایران دارای حساسیت ویژه و منحصر بفرد بوده است.

    این حساسیت گاه بصورت نزدیکی فوق العاده دو کشور خود را نشان داده است، مانند اظهار آمادگی مشارکت شرکت آمریکایی نفتی سینکلر در توسعه میادین نفتی ایران در کناره دریای خزر در 1300 شمسی با پیشنهاد توافقی مبتنی بر اختصاص 50 درصد سود آن به ایران در زمانیکه حداکثر سودی که شرکت مختلط نفت ایران و انگلیس به ایران می داد 15 درصد بود.

    یا مانند همکاری های ایران و آمریکا در پس از اشغال این کشور در 1320 در قالب کمک های اصل چهار و بخشی از طرح مارشال.

    یا مانند همکاری های سیاسی، امنیتی و نظامی دو کشور در پس از کودتای 28 مرداد 1332 در قالب تشکیل ساواک، ایجاد پیمان بغداد و سنتو، و قرارداد همکاری های نظامی مابین دوکشور در 1339، یا برنامه توسعه ایران در چارچوب یک مدل آمریکایی از بهمن 1341 و سرمایه گذاری های کلان آمریکا در ایران از 1349.

    اگر آمریکا و ایران در همکاری با یکدیگر گوی سبقت از دیگران ربوده اند، در دشمنی نیز شدت و حدت ویژه ای داشته اند.

    تلاش انگلیس برای مبارزه با نهضت ملی شدن نهضت نفت ایران آنگاه به نتیجه رسید که دولت برخاسته از حزب دمکرات در واشنگتن جای خود را به دولت جمهوریخواه تندرو آیزنهاور داد و آنگاه برنامه سرنگونی دولت دکتر مصدق به ثمر رسید.

    یا شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس توسط ناو وینسنس در 12 تیر 1367 که بروز نوعی دشمنی با ایران در حال جنگ با عراق بود که ایران باید پیام آن را درک می کرد.

    استراتژی بلندمدت آمریکا در برابر ایران اگر اضمحلال و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران نباشد، حداقل مهار و کنترل آن که در منطقه خود قدرت اول نباشد است.

    در این زمینه مباحث متعددی مطرح است، اما ساده ترین آن به این موضوع باز می گردد که منطقه ایران کدام است؟

    ایران وابسته به منطقه خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای جنوب غربی، آسیای غربی، قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی است و بخوبی پیداست که کشوری که مقسوم علیه مشترک این مناطق باشد، بالقوه تا چه انداز می تواند تاثیر گذار و پرنفوذ باشد.

    به یاد دارم که زمانی در 1999 در یکی از همایش های مربوط به دریای خزر از نماینده آمریکا در امور دریای خزر که با حرارت هرگونه منافع برای ایران در خزر را نفی نموده و شرکت های نفت و گاز بین المللی را از همکاری با ایران در دریای خزر و قفقاز برحذر می داشت پرسیدم که فرض کن که در آینده روابط تهران و واشنگتن به حالت عادی درآید و دو کشور دارای نمایندگی سیاسی در پایتخت دیگری باشند، آنگاه چگونه می خواهید با این مخالفت شدید فعلی منافع ایران در خزر را به رسمیت بشناسید و به شرکت های بالادستی توصیه نمائید تا در بخش های ایرانی خزر سرمایه گذاری نمایند؟

    او در پاسخ گفت که ایالات متحده در مورد ایران و نقش منطقه ای این کشور وقت زیادی صرف نموده و استراتژی ها، سیاست ها و راهبردهای عملیاتی خود را طراحی نموده است.

    بنظر آمریکا، ایران همانند غولی است که یک پای آن در خلیج فارس و پای دیگر آن در دریای خزر است.

    آمریکا در مورد نفوذ ایران در خلیج فارس بسختی قادر است که آن را مهار نماید، اما در خزر این کار با توجه به ابتدایی بودن روابط بین کشورها و سرمایه گذاری های خارجی امکان پذیرتر است.

    در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران و پیدایش جمهوری اسلامی بنظر می رسد که در حال حاضر در منحنی سینوسی روابط ایران و آمریکا ما در نزدیکی پائین ترین و یا خصمانه ترین نقطه هستیم.

    در چنین حالتی ایالات متحده آمریکا برای مدیریت روابط خود با ایران به مجموعه ای از چشم انداز، ماموریت، راهبردها، سیاست ها و برنامه های عملیاتی رسیده است.

    این مجموعه دارای روابط سیستمیک با یکدیگر است، اگر چه بظاهر اجزای آن در تباین با یکدیگرند.

    در عین حال که پیاده نمودن برنامه های فوق، مسئولیت همه نهادهای اداری و نظامی سیستم سیاسی آمریکاست اما برای آنکه بصورت روزانه این کار پی گیری شود، افرادی در سطح عالی مدیریت در بخش های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی آمریکا مسئولیت روزانه اجرای سیاست های فوق را علیه ایران به عهده دارند.

    نیکلاس برنز، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاسی و همچنین استوارت لوی دستیار وزیر خزانه داری آمریکا بخش های سیاسی و اقتصادی راهبردهای آمریکا علیه ایران را پی گیری می نمایند.

    بنظر من این مجموعه دارای راهبردهای زیر است: 1-ایجاد اجماع جهانی علیه ایران: این کار از طریق فعالیت های دیپلماتیک در شورای حکام آژانس بین الملی انرژی هسته ای، شورای امنیت ملل متحد و همچنین جریان هایی نظیر اجلاس سران گروه 8، اتحادیه اروپا و اجلاس کشورهای اروپایی و آسیایی انجام می شود.

    سران هشت کشور بزرگ صنعتی جهان در پایان نشست خود در آلمان به ایران هشدار دادند که اگر همچنان از اجرای خواست شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد محدود کردن فعالیت اتمی خود سرپیچی کند، از اتخاذ اقدامات سختگیرانه تری علیه این کشور حمایت خواهند کرد.

    در بیانیه پایانی نشست سران از ایران خواسته شده تا با اجرای قطعنامه شورای امنیت، کلیه فعالیتهای مرتبط با غنی سازی اورانیوم را متوقف کند و بدین ترتیب این امکان را فراهم آورد تا مذاکراتی برای حل اختلافی که بر سر فعالیت اتمی ایران وجود دارد آغاز شود.

    در بیانیه سران این کشورها آمده که اگر جامعه جهانی اطمینان حاصل کند که برنامه اتمی ایران تنها در جهت اهداف صلحجویانه است، فصل کاملاً تازه ای در روابط با ایران در زمینه هسته ای و دیگر زمینه ها گشوده خواهد شد.

    اما ایران به عنوان عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی و با استناد به پیمان بین المللی منع گسترش جنگ افزارهای اتمی، غنی سازی اورانیوم را حق خود می داند و اعلام کرده که غنی سازی اورانیوم را تنها به منظور دستیابی به فناوری تولید سوخت مورد نیاز نیروگاههای اتمی انجام می دهد و به هیچ وجه حاضر به دست برداشتن از این حق نیست.

    این گمان مطرح شده بود که دولتهای اروپایی پیشرفتی را که ایران تاکنون در غنی سازی اورانیوم کرده است بپذیرند و تنها با این شرط که ایران بیش از این به گسترش فعالیت خود در غنی سازی اورانیوم ادامه ندهد مذاکره با این کشور را از سرگیرند.

    واقعیت آن است که اکنون در اکثر مجامع بین المللی نوعی اجماع علیه ایران و منافع آن وجود دارد، هرچند که انگیزه های چنین اقدامی می تواند متفاوت از جمله فعالیت هسته ای ایران، مثلا مسئله هولوکاست، حقوق بشر و غیره باشد.

    اما مهمترین موضوع فعالیت های هسته ای ایران است.

    موضوعی که اکنون به یکی از پرونده های شورای امنیت ملل متحد تبدیل شده است.

    از زمانیکه در اسفند 1384 پرونده فعالیت های هسته ای ایران مطابق نظر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته ای به شورای امنیت فرستاده شد، این گمان وجود داشت که آمریکا بدنبال آن است که با ایران وارد یک نبرد حقوقی در صحنه ای گردد که خود در آن دارای امتیازاتی از قبیل عضویت دائم و حق وتو است.

    شورای امنیت ملل متحد مسئول حفظ صلح و جلوگیری از جنگ مطابق منشور ملل متحد است.

    قطعنامه های این شورا الزام آور است.

    در عین حال که تجربه نشان داده است که برخی از کشورها به مصوبات این شورا وقعی ننهاده اند، اما اگر جدی ترین نهاد نظام کنونی بین المللی که منبعث از نتایج جنگ جهانی دوم است را بخواهیم نام ببریم، بدون شک شورای امنیت است.

    تاکنون سه قطعنامه در ارتباط با پرونده هسته ای ایران به تصویب شورای امنیت ملل متحد رسیده است.

    قطعنامه اول یعنی 1696 در مرداد ماه 1385 به تصویب رسید و در آن از فعالیت های هسته ای بعنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی نام برده شده بود.

    قطعنامه دوم یعنی 1737 در دی ماه 1385 به تصویب رسید و در آن به ایران 60 روز فرصت داده شده بود تا از غنی سازی اورانیوم دست برداشته و یا پس از آن با تحریم هایی که در ماده 41 منشور آمده است روبرو گردد.

    قطعنامه سوم یعنی 1747 در اسفند 1385 در چارچوب فصل هفتم منشور ملل متحد بررسی و نهایتا بر روی آن اجماع صورت گرفت.

    موضوع فصل هفتم منشور مربوط به اموری است که صلح و امنیت جهانی را تهدید و یا به مخاطره می افکند.

    ماده 39 فصل 7 منشور مربوط می شود که در این بخش شورا اقدام به تشخیص تهدید می نماید.

    ماده 40 تدابیر لازم را برای جلوگیری از گسترش تهدید و وخامت اوضاع را پیش بینی می کند.

    ماده 41 تحریم های سیاسی و اقتصادی را مد نظر قرار می دهد و ماده 42 مجوز اعمال زور و بکارگیری نیروی نظامی علیه کشور متخلف را پیش بینی نموده است.

    لازم به ذکر است که قطعنامه آخر با تائید همه 15 عضو شورا از جمله هند و چین و قطر و آفریقای جنوبی صادر گردید.

    2-افزایش تحریم های مالی و پولی: یکی از مهمترین راهبردهای آمریکا در مبارزه علیه ایران، استفاده از نهادهای مالی جهانی و بین المللی است.

    نفوذ آمریکا در بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، ایران را از دریافت های وام های موثر بلندمدت محروم نموده بود.

    اینک آمریکا بدنبال متوقف ساختن همکاری بانک های خصوصی و همچنین اعتبارهای دولتی با دولت ایران و شرکت های ایرانی است.

    بعنوان مثال جرج بوش در آستانه اجلاس گروه هشت گفت که ما با متحدان اروپایی خود برای تحریم های بیشتر همکاری خواهیم کرد.

    استوارت لوی نیز در پی سفر به سوئیس می گوید: مهمترین هدف از سفر من به سوئیس اعلام اخطار و هشدار دولت آمریکا به بانکها و موسسات مالی سوییس است.

    ما اسناد تازه ای از مشارکت موسسات مالی ایران در برنامه غنی سازی اورانیوم پیدا کرده ایم.

    اطلاعات جدید به بانکهای سوییسی ارائه شده و هشدار لازم به این بانکها داده شده است.

    موسسه یو بی اس بزرگترین نهاد مالی سوییس سال گذشته اعلام کرد کلیه همکاریهای خود با ایران را قطع خواهد کرد.

    موسسه اعتباری کردیت سوییس نیز اعلام کرد، هیچ گونه فعالیت تجاری جدید با ایران را نخواهد پذیرفت و تنها به همکاریهای گذشته خود با ایران ادامه می دهد.

    مقامات آمریکایی معتقدند که دولتین آلمان و فرانسه 8 میلیارد دلار اعتبار صادراتی در اختیار ایران قرار می‌دهند.

    یکی دیگر از نقاطی که دولت آمریکا مایل است که از آن بعنوان اهرمی علیه ایران استفاده نماید، موضوع واردات فرآورده به ایران است.

    دولت ایران حدود 40 میلیون لیتر در روز بنزین وارد کشور می نماید که اکثر آن از طریق امارات عربی متحده خریداری می گردد.

    موضوع تحریم های مالی علیه ایران و ایرانیان آن قدر جدی است که شائول بخاش همسر هاله اسفندیاری مدیر گروه خاورمیانه موسسه ویلسون که مدتی است در ایران زندانی است و همه مقامات آمریکایی از جمله رئیس جمهور این کشور نسبت به وضعیت او اظهار نظر نموده اند، می گوید که نامه ای از طرف سیتی بانک دریافت کرده است که چون همسرش بیش از یک ماه در ایران بسر برده است بنابراین حساب بانکی او مسدود گردیده است.

    بنظر می رسد که تحریم مالی آمریکا این بار مستقیما مردم ایران و بخصوص دانشجویان و نخبگان را هدف قرار داده است.

    بخش مالی ایران آنچنان برای آمریکا حائز اهمیت است که نیکلانس برنز معاون وزیر خارجه آمریکا در دیدار با برخی تجار جزء در دوبی که با ایران کار می کنند آنان را تهدید کرد که سرمایه های خود را در اثر معامله با ایران از دست میدهند و همچنین آنان را تطمیع کرد که به جای ایران در عراق تجارت کنند.

    3-ناامن کردن جهان برای مقامات ایرانی: مجازات های هدفمند آمریکا علیه ایران دارای بخش قابل توجهی در مورد مقامات ایرانی است.

    یکی از روش های مقابله با فعالیت های مقامات ایرانی، ایجاد موانعی است که بصورت حقوقی و یا روانی از تحرک آنان در صحنه جهانی بکاهد.

    بعنوان مثال کشورهای اروپایی اکنون از دعوت نمودن رئیس جمهور ایران به کشورهای خود ابا دارند و برخی از کشورها مانند آلمان آن را در ارتباط با قوانین داخلی خود در مورد هولوکاست می دانند.

    برخی دیگر بشدت بدنبال محدود کردن اکبر هاشمی رفسنجانی هستند.

    در مورد ایشان از دادگاه های آرژانتین در مورد انفجار ساختمان آمیا استفاده می شود.

    برخی دیگر تقریبا در بایکوت خبری هستند.

    برخی از موضوعاتی که رهبری ایران بعنوان یک پیشنهاد و یا ابتکار مطرح می کنند، بصورت متعارف قابلیت بحث و نقد در رسانه ها را دارد، اما در یک اقدام نه چندان طبیعی عموما سعی می شود که به این بخش از فعالیت های ایران پرداخته نشود.

    بعنوان مثال آیت الله خامنه ای برای مذاکرات مابین ایران و آمریکا در مورد عراق دلایلی را بیان نمودند که بیشتر در جهت ثبات عراق و منافع ملی این کشور بود، اما کمتر روزنامه بین المللی به این بخش از سخنان ایشان توجه نمود.

    4-حمله نظامی: آمریکا از لحاظ نظامی قویترین کشور جهان است و تصمیم گیران واشنگتن هزینه ها و مزیت های برتری نیروی نظامی را برای آن تحمل می نمایند تا از آن در موقع مقتضی استفاده نمایند.

    یکی از تئوری های آمریکا در پس از فروپاشی اتحاد شوروی مداخله انسان دوستانه در نقاطی از جهان است که به نظر غرب یک فاجعه انسانی در حال اتفاق است و یا نهادهای دمکراتیک بصورت بحرانی در معرض فروپاشی است، هرچند که این مداخله با حقوق بین الملل و منشور ملل متحد در ظاهر ناهمخوان باشد.

    در پس از حملات گروه های تندرو به اهدافی در داخل خاک آمریکا در 11 سپتامبر 2001، سیاستمداران آمریکا نظریات مربوط به حمله پیش دستانه را عنوان نمودند.

    مطابق این نظریه اگر یک دمکراسی می داند که یکی از دشمنانش بدنبال برنامه ریزی برای حملات نظامی و یا تروریستی به آن کشور است، می تواند با برخی از تحرکات پیش گیرانه جلوی موفقیت عملیات دشمن را بگیرد.

    با توجه به اینکه ایران تا کنون بصورت نظامی و یا عملیات فردی و گروهی آمریکا را تهدید ننموده است، حمله نظامی آمریکا علیه ایران هیچ گونه توجیهی ندارد، اما اکثر سیاستمداران آمریکا معتقدند که اگر ایران به دانش هسته ای و خصوصا غنی سازی اورانیوم دست یابد، این کشور به سمت افزایش دانش و تجربه خود در زمینه هایی پیش خواهد رفت که می تواند به آزمایش سلاح هسته ای منجر شود و ایران هسته ای منافع آمریکا و متحدانش در منطقه را تهدید خواهد نمود.

    بنابراین آمریکا می تواند با عملیات نظامی پیش دستانه ایران را از دستیابی به فنآوری هسته ای بازدارد.

    علیرغم تاکید دولت جرج بوش بر رویکرد دیپلماتیک در مقابل ایران، مانورهای نظامی واشنگتن احتمال مواجهه تسلیحاتی میان دو کشور را افزایش داده است.

    ورود سه ناو جنگی آمریکایی به خلیج فارس نشان دهنده آن است که آمریکا تنها به مذاکره فکر نمی کند، بلکه در کنار آن به استفاده از نیروی نظامی نیز توجه نشان می دهد.

    به باور بسیاری از تحلیلگران، مواضع جدید رئیس جمهور آمریکا در قبال ایران و تقویت ساختار نظامی این کشور در خلیج ‌فارس یادآور برخی از صداهایی است که قبل از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 شنیده می‌شد.

    جرج بوش بارها بر این موضوع پافشاری کرده که او هیچ طرحی برای حمله به ایران ندارد و تنها می‌خواهد از جان سربازان آمریکایی در عراق محافظت کند اما بالاترین میزان حضور نظامی آمریکا در خلیج‌فارس از زمان حمله به عراق موید چنین چیزی نیست.

    آسوشیتدپرس، بی بی سی، رویترز، فرانس‌پرس، گاردین، ریانوستی، الجزیره، هفته‌نامه تایم، و بسیاری از روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های دیگر در ماه های اخیر از طرح‌های پنهانی آمریکا برای حمله به ایران سخن گفته‌اند.

    مقامات کاخ سفید این اخبار را همواره تکذیب کرده‌اند تا آن‌جا که جرج بوش طرح موضوع حمله به ایران را سر و صدای مخالفان خواند و وزیران دفاع و خارجه آمریکا این اخبار را مضحک نامیدند.

    تهران نیز تاکید می‌کند که این اخبار جزئی از جنگ روانی آمریکا برای وادار کردن ایران به تعلیق غنی‌سازی است و دولت و ملت ایران از این جنگ روانی نمی ترسند.

    اما هیچ کس پاسخ نمی‌دهد که مجهز کردن ناگهانی همسایگان عرب ایران به سیستم‌های ضد موشک پاتریوت با چه هدفی صورت گرفته است؟

    بیانیه تعدادی از فرماندهان بلندپایه ارتش آمریکا و تاکید آنان بر این که اگر کاخ سفید هرگونه دستوری برای آغاز حمله نظامی به ایران صادر کند از سمت خود استفعا خواهند داد به چه دلیلی منتشر شده است؟

    ابراز نگرانی نمایندگان سنا و کنگره از حمله به ایران و طرح سنا برای کاهش اختیارات نظامی بوش نشانه چیست؟

    راهپیمایی صدهزار نفره در لندن برای چه بود؟

    پوتین با چه هدفی به آمریکا درباره گسترش دامنه جنگ تا ایران هشدار داد؟

    ایالات متحده در طول دو سال گذشته بر احتمال به کارگیری نیروی نظامی علیه ایران تاکید داشته است.

    اگر چه کاخ سفید در حال حاضر راهبرد خود را بر اقدام سیاسی متمرکز بین‌المللی تمرکز داده است، اما گزینه نظامی هم می‌تواند بعنوان یک خطر مورد لحاظ قرار گیرد.

    گزینه نظامی به دو صورت امکان تحقق دارد: یکی حمله نظامی گسترده، یعنی اشغال سرزمینی مثل؛ عراق و افغانستان و دیگری حمله محدود به این معنا که تاسیسات هسته‌ای و بخشی از پایگاه‌های نظامی و یا تاسیسات زیر ساختی کشور مورد هدف قرار می‌گیرد.

    5-مذاکرات سیاسی در پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت های مختلف در واشنگتن مایل به مذاکره سیاسی با جمهوری اسلامی ایران بوده اند و دراین راه سرمایه گذاریهای فراوانی نموده اند.

    اما در مقابل دولت های ایران از این کار سرباز می زدند.

    حتی یکبار هیئت مذاکره کننده آمریکایی مجبور شد که هواپیمای خود را در ترکیه به زمین بنشاند، زیرا امام خمینی از قبول آنان برای مذاکره در مورد رهایی گروگان های آمریکایی اسنتکاف نمود.

    در پس از افزایش اختلاف مابین ایران و گروه کشورهای غربی در خصوص مسئله هسته ای، حمله آمریکا به افغانستان و متعاقبا به عراق، ایران در برخی از اوقات برای مذاکرات چندجانبه در چارچوب آمریکا و اروپا و همچنین دوجانبه با آمریکا اظهار آمادگی نمود، اما آمریکا برای مذاکرات رودررو شروطی از جمله پایان دادن به فعالیت های غنی سازی اورانیوم را مطرح کرد.

    با افزایش مشکلات آمریکا در عراق و کشته شدن سربازان این کشور بصورت روزمره آمریکا احساس نمود که بدون برنامه ریزی همه جانبه جهت حفظ امنیت عراق که شامل همکاری های امنیتی و نظامی با همسایگان عراق نیز باید باشد، ثبات در عراق امکان ناپذیر است.

    بدون تردید مهمترین و پررفت و آمدترین مرز عراق با همسایگان خود در بخش شرقی این کشور و در همسایگی ایران است.

    ژئوپلتیک این دو کشور بگونه ایست که اکثریت جمعیت عراق در بخش شرقی این کشور است و بلحاظ مراودات و فرهنگ عمومی مردم عراق با ایرانیان نزدیک هستند.

    اولین بار ایران در اسفند 1384 به درخواست آمریکا برای مذاکره در مورد عراق پاسخ مثبت داد، اما این کار تا 7 مه 1386 به تعویق افتاد.

    دراین مدت آمریکا در ادامه سیاست های دیگر خود علاوه بر نشان دادن برخی از جنبه های نظامی علیه ایران 5 نفر از ماموران جمهوری اسلامی را در اربیل و چند تن را در بغداد دستگیر نمود.

    بنظر می رسد که آمریکا در اصرار خود به مذاکره با ایران و ارسال درخواست کتبی دراین زمینه بدنبال آن بود که طرز تلقی و عقاید دولت احمدی نژاد را از نزدیک بشناسد و آن را تحلیل نماید.

    علیرغم وجود کارشناسان، مقامات و حتی نمایندگان سیاسی ایران در خارج از کشور، بصورت کلی نخبگان ایرانی در عین حال که از منافع ایران دفاع می نمودند، اما فاصله خود را با برخی از رفتارهای دولت احمدی نژاد حفظ می کردند.

    طرف ایرانی در این مذاکره فرد یا افرادی بودند که عمیقا نظرات جمهوری اسلامی را مطرح کردند و آشنایی با این لایه از تصمیم گیران ایرانی برای آمریکایی ها حائز اهمیت بود.

    واقعیت آن است که آمریکا از مذاکره نیز هدف مهار ایران را در سر دارد.

    تا این جا ایران با هوشیاری در مذاکره شرکت نموده و هم از مهار خود جلوگیری نموده است.

    سفیر ایران در عراق در این مذاکره پخته عمل نموده است و حتی در میان بهت آمریکایی ها پیشنهاد یک کمیته سه جانبه برای بررسی امنیت عراق با شرکت کارشناسان ایرانی، عراقی و آمریکایی را داده است.

    این مذاکرات اثر شکلی مثبت بر هر دو طرف یعنی ایران و آمریکا گذارده و می گذارد.

    نیروی سوم یعنی کشورهای عرب منطقه و اسرائیل از این مذاکرات نگران هستند و مخالف بهره بردن ایرانی ها از آن هستند.

    نیروهای تندرو از جمله مقتدی صدر نیز با این مذاکرات مخالفت نمودند.

    در اروپا نیز مذاکرات هسته ای ایران با نماینده گروه 5 بعلاوه یک یعنی خاویر سولانا باعث شده است تا بیمار مرده دیپلماسی در صحنه روابط ایران و غرب نفس تازه‌ای کشیده و این شاخص امیدوارکننده‌ای است.

    خاویر سولانا از پیشرفت در مذاکرات و آمادگی ایران برای ادامه مذاکره و حتی نوعی کاهش فعالیت های غنی سازی خبر داده است.

    6-ایجاد سرپل در داخل کشور کشور آمریکا بعنوان تنها ابرقدرت باقی مانده در صحنه بین المللی دارای نقاط قوت متعددی است که از آنها دولت این کشور برای پیشبرد سیاست های خود استفاده مینماید.

    بعنوان مثال سیستم آموزش عالی این کشور، خلق علوم جدید از تقاطع دادن علوم و فنآوری های کلاسیک، امکانات پژوهشی، فنآوری های پیشرفته مانند تکنولوژی اطلاعاتی، رسانه های فراگیر و رشته های هنری مانند سینما، دستاوردهای اقتصادی با تکیه بر استفاده از علوم روانشناسی، جامعه شناسی و مردم شناسی مانند صنعت غذاهای سریع و بازار سرگرمی از جمله مزیت های جامعه آمریکایی است.

    دولت آمریکا در تلاش برای رسیدن به اهداف خود در صحنه جهانی از فرهنگ و دانش تولیدی در جامعه آمریکا استفاده می نماید و از این راه در جوامع دیگر نفوذ می کند.

    آیا این نفوذ مشروع است یا نه بحث دیگری است، اما واقعیت آن است که این وجود دارد.

    خانم رایس یکبار گفته بود که در دوران هفتاد میلادی بیشتر از 200 هزار دانشجوی ایرانی ایرانی در آمریکا مشغول به تحصیل بودند و اکنون این تعداد به کمتر از 2000 نفر رسیده است.

    بدون تردید از نگاه سیاسی این به معنای کمتر شدن نفوذ آمریکا در صحنه داخلی ایران است.

    از طرف دیگر بیشتر از 100 رسانه فارسی زبان از طریق ارسال امواج به داخل ایران و هزاران سایت فارسی از طریق الکترونیک در حال ارسال اخبار، دیدگاه ها و سرگرمی های مطابق میل خود به داخل ایران هستند و این به معنای نفوذ بیشتر در مقایسه با زمانی است که تنها یک رادیو فارسی زبان صدای آمریکا در اختیار واشنگتن بود.

    دیپلماسی عمومی یکی از برنامه‌های مهم وزارت خارجه آمریکا در حال حاضر است که دعوت یک ماه گذشته این وزارتخانه از چند نقاش ایرانی به آمریکا و برپایی نمایشگاهی از آثار آنان، در همین راستا انجام شد.

    مدل فعالیت آمریکا در مورد نفوذ در جامعه ایران ملهم از تجربه موفق آمریکا در دوره فروپاشی اتحاد شوروی است.

    نیکلاس برنز، معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا و مسئول پرونده ایران در وزارت خارجه آمریکا چندی پیش گفته بود: دفتر برنامه ایران در وزارت خارجه آمریکا در دوبی نقشی مشابه ایستگاه ریگا در لیتوانی را دارد که در زمان جنگ سرد، مهم‌ترین مرکز جمع‌آوری و به دست آوردن اطلاعات در مورد اتحاد جماهیر شوروی بود.

    به گفته برنز، زمانی که سال گذشته، رایس به وزارت امور خارجه آمریکا پیوست، تنها دو نفر در مورد مسائل ایران کار می‌کردند.

    حال آن‌که هم‌اکنون حدود هشت نفر در تشکیلات مربوط به دفتر ایران در واشنگتن و شش نفر در دفتر دوبی کار می‌کنند.

    سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در طول سال‌های گذشته دست‌کم دو بار مجوز راه‌اندازی جنگ اطلاع‌رسانی علیه کشورهای خاورمیانه‌ای از جمله ایران و سوریه را دریافت کرده‌است.

    دولت بوش اینگونه عملیات را در خارج از محدوده اختیارات وزارت دفاع آمریکا انجام می‌دهد، چرا که کنگره نمی‌تو!ند بر روند کار نظارت داشته باشد.

    این نقشه‌ها که به نقشه سیاه معروف شده اند، حمایت از گروه‌های تجزیه طلب در ایران را نیز در خود دارد.

    گزارش شبکه خبری ای بی سی نشان می‌دهد جرج بوش سندی را امضا کرده است که به سازمان سیا اجازه عملیات نرم و غیرمرگبار علیه ایران را می‌دهد.

    فعالیت دیگر آمریکا در ایران دامن زدن به تفاوت های قومی و نژادی و همچنین فعالیت در جهت پیشبرد اقدامات واگرایانه و نهایتا تجزیه طلبانه در مناطق مختلف ایران است.

    کم‌تر از یک هفته پس از آن که پنتاگون فیلمی از تجهیزات گروه‌های تروریستی عراق منتشر کرد و مدعی شد این تجهیزات در ایران ساخته شده‌اند، ایران نیز به نمایش فیلمی پرداخت که در آن ساخت آمریکا بر روی فشنگ‌ها و تجهیزات به دست آمده از یک گروهک تروریستی که در زاهدان بمب‌گذاری کرده بودند، نقش بسته بود.

    وزاری اطلاعات و کشور ایران و همچنین فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی تاکنون چندین بار تاکید کرده‌اند آمریکا و انگلستان در تحرکات اشرار مخصوصاً در مناطق مرزی دست دارند.

    7-ایجاد بلوک خاورمیانه ای متشکل از اسرائیل و کشورهای عربی بخشی از راهبرد بزرگ آمریکا در مورد ایران به شکل گیری یک نیروی سوم در میان کشورهای عربی و منطقه ای باز می گردد که با نفوذ روزافزون ایران در خاورمیانه بصورت ذاتی مخالفند.

    انگیزه سرمایه گذاری در چنین محوری به تشیع ستیزی در میان کشورهای سنتی عرب باز می گردد.

    از طرف دیگر اسرائیل نیز در مواجهه با یک ایران اتمی کابوسی را تصور می نماید که برای رسیدن به نظر مشترک حاضر است از برخی اختلافات خود با محور قاهره، امان، ریاض و ابوظبی بگذرد.

    در این میان برخی معتقدند که رهبران عرب بصورت جدی دنبال تضعیف ایران و حمله آمریکا علیه ایران هستند.

    اینک کاخ سفید در پی ایجاد یک ائتلاف با شرکت اسرائیل و دولت‌های عرب است تا راهی برای مقابله با ایران و متحدان او در منطقه پیدا کند.

    در این داستان جدید نقش ایران به عنوان بزرگترین تهدید منطقه‌ای علیه آمریکا و یکی از عوامل اصلی بی‌ثباتی موجود در عراق تعریف می‌شود، هر چند برای بهره‌گیری از کمک حکومت‌های اقتدارگرای عرب سنی در برابر ایران دولت بوش باید بتواند یک راه حل سریع برای بحران فلسطین پیدا کند.

    امروز در افغانستان و عراق افرادی حکومت می کنند که دست کم در ظاهر نفرتی نسبت به ایران و ایرانیان از خود نشان نمی دهند.

    بجای صدام حسین که ایرانیان را با پست ترین مخلوقات خداوند برابر می شمرد رئیس جمهوری در عراق حکومت می کند که به دانستن زبان فارسی افتخار می کند و در دوستی با ایرانیان سابقه ای دیرینه دارد.

    بیشتر اعضای کابینه و پارلمان عراق حتی سال ها در ایران زندگی کرده اند و فرزندانشان در مدارس تهران درس آموخته اند.

    اگر تا دیروز یک کشور عربی یعنی عراق به تنهایی قادر بود در برابر ایران بایستد، امروز اما ایران یک تنه با همه کشورهای عربی رقابت می کند.

    طرفه آنکه بزرگترین دشمن ایران یعنی ایالات متحده، با از میان برداشتن صدام و طالبان، خود راه را برای این پیشتازی آسان ایران در منطقه فراهم نمود.

    بهرحال امروز موازنه قدرت آشکارا به نفع ایران تغییر یافته و این چیزی است که نه با سیاست سنتی آمریکا در خاورمیانه سازگار است و نه مطلوب کشورهای عربی است.

    با فروکش کردن غبار ناشی از جنگ افروزی مغرورانه آمریکا در خاور میانه، اکنون حقیقت شرایط منطقه آشکارشده است.

    روحیه رهبران عرب با تجاوز آمریکا به عراق و مخصوصا با اعدام صدام حسین تضعیف شده است؛ وجهه اسرائیل با توقف در برابر حزب الله لطمه دیده است و ترکیه نیز عملا نفوذی در خاور میانه ندارد.

    نتیجه آنکه ایران به هژمون منطقه ای تبدیل گردیده و حوزه نفوذ خود را بطور قابل توجهی در عراق و لبنان و فلسطین و افغانستان گسترانده است.

    حتی در خیابان های قاهره و امان و بیروت و دوحه و کویت، رئیس جمهور ایران محبوبیتی بس فراتر از رهبران عرب دارد.

    گویی این همه خود برای وحشت رهبران محافظه کار عرب کافی نبود، برنامه هسته ای ایران نیز مزید بر علت شده است تا تمامی دولت های عرب منطقه بجز سوریه و عراق به تکاپو بیفتند تا نفوذ ایران را مهار نمایند.

    کشورهای عرب امروز با استفاده از همه امکانات خود غرب را تحت فشار قرار داده اند تا چاره ای برای مقابله با قدرت طلبی ایران بیندیشد.

    کشورهای محافظه کار عربی انرژی صلح آمیز هسته ای در دستان ایران را تهدیدی مستقیم برای خود و عاملی برای تثبیت هژمونی ایران در منطقه می شمارند.

    از این روست که در ماه های اخیر رفتار کشورهای عربی نشان می دهد آنان حتی خطر ایران را از خطر اسرائیل نیز بیشتر می دانند و حاضرند برای مهار ایران باتفاق اسرائیل در یک جبهه قرار گیرند.

    راهکارهایی برای ایران در برابر چنین راهبردهای پیچیده و در عین حال بنیان برافکن آمریکا برای ایران و برنامه ریزی مبتنی بر بودجه و زمان مشخص بنظر می رسد که نظام سیاسی ایران باید برای حفظ ایران، بقای خود و رسیدن به دوره توسعه پایدار دارای راهکارهای متعدد، متفاوت از لحاظ مدت و همچنین برنامه ریزی اقتضایی باشد.

    ذیلا به چند مورد مهم از دیدگاه خودم اشاره می نمایم:

نگاهى گذرا به پيشينه نام خليج فارس از روزگار يونانيان کهن که پيش از ميلاد مسيح آغازگر مطالعه نوين جغرافيا بودند و با استناد به مکتوبات «استرابو» که پدر جغرافى لقب يافته تا پس از اسلام و آثار ابوريحان بيرونى و ابن فقيه هيچگونه تشکيکى در نام خليج فارس

مقدمه نهضت مردم ایران به رهبری روحانیت در واقعه تنباکو از درخشانترین صفحات تاریخ سیاسی معاصر ایران به شمار می‌رود و بیشتر مشروطه نویسان به دو جهت آن را مبداء و پیش درآمد انقلاب مشروطیت شمرده‌اند: اولی اینکه مردم تا آن زمان مرعوب دولت بودند و خود را در مقابل اقتدارات دولت استبدادی و شاه زبون و ناتوان تصور می کردند ولی به واسطه کامیابی در انقلاب انحصار تنباکو جرأت و جسارت پیدا ...

مقدمه : امروزه با توجه به رشد جمعيت وپيشرفت هاي صنعتي نياز روزافزون به انرژي مخصوصا انرژي برق که از پاکترين انرژيها مي باشد و به راحتي قابل تبديل به انرژي هاي ديگر و قابل انتقال و توزيع واستفاده مي باشد و ازطرفي پايه و اساس پيشرفت وص

ايران بر پايه تعاريف سنتي از قدرت منطقه اي که هنوز اعتبار دارد، بزرگ ترين قدرت سياسي – اقتصادي در بخشي از جهان است که مرزهاي آن از خاور مديترانه ، شمال آفريقا، غرب آسيا، آسياي مرکزي، جنوب خليج فارس و شمالي‌ترين بخش هاي آسياي مرکزي و قفقاز مي گذرد. ا

مقدمه نهضت مردم ایران به رهبری روحانیت در واقعه تنباکو از درخشانترین صفحات تاریخ سیاسی معاصر ایران به شمار می‌رود و بیشتر مشروطه نویسان به دو جهت آن را مبداء و پیش درآمد انقلاب مشروطیت شمرده‌اند: اولی اینکه مردم تا آن زمان مرعوب دولت بودند و خود را در مقابل اقتدارات دولت استبدادی و شاه زبون و ناتوان تصور می کردند ولی به واسطه کامیابی در انقلاب انحصار تنباکو جرأت و جسارت پیدا ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

بادگیر از مظاهر و سمبلهای تمدن ایرانی است دقیقا معلوم نیست اولین بادگیر در کدام شهر ایران ساخته شده ولی سفرنامه نویسان قرون وسطی بیشتر از بادگیرهای شهرهای کویری و گرم و خشک مانند یزد و گناباد و طبس نام برده‌اند کاریز و بادگیر و خانه‌های گنبدی بدون تردید از نمادهای تمدن ایرانی است هر سه کلمه بصورت معرب به زبان عربی نیز راه یافته قنات - بادجیر و بادکیر و قبه و قبعه معرب‌های فارسی ...

جنگ عراق با ايران که در ايران با نام‌هاي «دفاع مقدس»، «جنگ تحميلي»، و «جنگ هشت‌ساله»، و نزد اعراب با نام‌هاي «قادسيه صدام» و «جنگ اول خليج» (به عربي: قادسيّه صدّام، حرب الخليج الأولي) شناخته مي‌شود،[نيازمند منبع] طولاني‌ترين نبرد کلاسيک در قرن بيستم

دوشنبه ?? شهريور ???? – 8 سپتامبر 2003 بحران بيکاري بيش از هميشه ثبات اجتماعي و اقتصادي ايران را تهديد ميکند. طبق آمار رسمي، نرخ بيکاري در ايران بالغ بر 16% است. براي کنترل و کاهش آن به يک سطح قابل پذيرش، نرخ رشد اقتصاد ايران طي دهه آينده ميباي

ايران بر پايه تعاريف سنتي از قدرت منطقه اي که هنوز اعتبار دارد، بزرگ ترين قدرت سياسي – اقتصادي در بخشي از جهان است که مرزهاي آن از خاور مديترانه ، شمال آفريقا، غرب آسيا، آسياي مرکزي، جنوب خليج فارس و شمالي‌ترين بخش هاي آسياي مرکزي و قفقاز مي گذرد. ا

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول