درک مفهوم این اصطلاح و جوانب مختلف آن حایز اهمیت است ،زیرا ما را با یکی از مقولات مهم اقتصادی که با ماهیت دوران اقتصادی - اجتماعی مربوطه دارای ارتباط است، آشنا میسازد.
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود.
سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در فرماسیونهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند.
سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی ارضای حوایج فرهنگی و بهداشتی وابسطه است .
علت ها فقر و بدبختی به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که در جریان ملیونها سال پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است تازمانی که این شرایط حاکم باشد جامعه به دو شاخه فقیر وغنی تقسیم بندی است ویکی دیگر از دلایل فقر به طرز اشخاص فقیر برمی گردد انسان هائی که سواد مالی ندارند و قادر به تحلیل مسائل مالی خود نیستند و حتی به دنبال بهبود وضعیت موجود نمی باشند.
هشدارهای بهداشتی باید در زندگی اقتصادی و اجتماعی جوانان و زنان کاربرد داشته باشد.
در جوامع و در میان قشرهایی که چنان فقیرند و چنان ناتوان و تحت سلطه دیگران که نخستین اندیشه به دست آوردن لقمه نانی است برای نمردن از گرسنگی توصیههای بهداشتی چندان کارساز نیست.
بنا براین، در بهداشت و پزشکی، جامعه شناسی و فرهنگشناسی را باید در نظر داشت.
شناخت جامعه و طبقات و اقشار آن بزرگترین کمک را به شناخت افراد آسیبپذیر و ناقلدهنده احتمالی بیماریها میکند.
چیزی که اگر امروز در مورد آن کوتاهی شود، فردا خیلی دیر است.
ایالت کوازولو-ناتال افریقای جنوبی، هم، بالاترین میزان ایدز را دارد و، هم، بالاترین میزان فقر و محرومیت و نابرابریهای اجتماعی را .در تحقیقی که در همین ایالت انجام شده محرومیت اقتصادی و اجتماعی در افزایش احتمال مبادرت به انواع رفتارها و تجربههای ناسالم جنسی تأثیر معنیدار داشته است.
با آنکه فقر و محرومیت اجتماعی و اقتصادی هم برای زنان پیامدهای زیانبار دارد و هم برای مردان، زنان را به مراتب آسیبپذیرتر از مردان میکند.
برخی دلایل این آسیب پذیری را میتوان به صورت زیر فهرست کرد: بر احتمال فروش تن در مقابل پول میافزاید.
فقر همواره یکی از علتهای روسپیگری بوده است و بر احتمال فروش تن در مقابل پول میافزاید.
در همین کشور ما یک کارگر افغانی میتواند با وعده پرداخت مبلغی پول 5 زن خیابانی را بفریبد و پس از رسیدن به مقصود خود آنها را به قتل برساند.
چه چیز باعث میشود که 5زن جوان و میانسال، که طبیعتاً از ایجاد رابطه جنسی با کارگری افغانی احساس خطر میکنند، در شرایطی ناامن به تن فروشی مبادرت ورزند؟
فقر بر احتمال واداشتن زن به برقراری روابط جنسی میافزاید.
زنانی که از دستیابی به سلسلهمراتب قدرت و مدیریت و منابع اقتصادی محرومند، با قرار گرفتن در مراتب پایین اجتماعی و تصدی مشاغلی که زیردستی آنان را به همراه دارد، همواره در معرض تهدید به از دست دادن شغل در صورت امتناع از ایجاد رابطه جنسی با مافوق خود هستند.
به ویژه در جامعهای که قربانی تجاوز و آزار جنسی گناهکار به شمار میآید.
.
فقر سن شروع و ایجاد رابطه جنسی را پایین میآورد.
خانواده های فقیر ممکن است، در نخستین فرصت ممکن دختران خود را با استدلال “کم کردن نان خور اضافی” در سنین پایین وادار به ازدواج کنند.
روشن است که کمتجربگی زن و داشتن همسر نامناسب، در واقع به معنای فروختن یا دستکم سپردن طفلی معصوم و نادان به کسانی است که، با در نظر گرفتن مجموعه شرایط اجتماعی و حقوقی، اختیار تصمیمگیری را از این طفل بیپناه و بیتجربه سلب خواهند کرد.
در سابقه اغلب روسپیان ازدواج در سنین پایین و ازدواج اجباری ثبت شده است.
فقر بر احتمال حاملگیهای ناخواسته و بدون آمادگی برای زنان میافزاید.
پیامدهای این نوع حاملگی بسیار زیانبار است و ممکن است به سقط جنین های غیربهداشتی و مرگآور یا بیماری زا، یا تولد فرزندان بیگناهی که کسی نمیخواهد یا نمیتواند مسئولیت پرورش و نگهداری از آنان را بپذیرد بینجامد؛ تولد کودکانی که وارد چرخه فقر میشوند و فقر را تصاعدی میکنند.
فقرباعث میشود مردانی که حتی صلاحیت نگهداری از همسر اول خود و فرزندان حاصل از ازدواج اول را نداشتهاند، ازدواجهای مکرر کنند.
سرپرست بسیاری از خانواده های بدسرپرست بهراحتی آب خوردن، با ارائه پول ناچیزی در عوض شیربها، همسران کمسالتری را اختیار میکنند و به ازدواجهای مکرر یا همزمان دست میزنند، بیآنکه مرجعی از آنها بازخواست کند که آیا صلاحیت یا استطاعت تجدید فراش را دارند یا نه.
سرپرست بسیاری از خانوادههای بدسرپرست بهراحتی آب خوردن، با ارائه پول ناچیزی در عوض شیربها، همسران کمسالتری را اختیار میکنند و به ازدواجهای مکرر یا همزمان دست میزنند، بیآنکه مرجعی از آنها بازخواست کند که آیا صلاحیت یا استطاعت تجدید فراش را دارند یا نه.
این نیز از طریق افزودن بر تعداد زنان مطلقه و کودکان بدسرپرست به چرخه فقر نداوم میبخشد.فقر و نابرابری اجتماعی به تداوم ناآگاهی و محرومیت زنان فقیر از دسترسی به رسانهها و منابع اطلاعاتی کمک میکند و برنامههای آگاهیدهنده را به شکست میکشاند.
نتیجه آنکه تنها دادن آگاهی درباره لزوم پیشگیری از بیماریهای آمیزشی و پرهیز از اعمال خطرزای جنسی کافی نیست.
توانمند کردن زنان، اندیشیدن راه حلهایی برای خنثی کردن تأثیر مخرب بدسرپرستی برای خانوادهها که منشأ دختران فراری، فروش دختران یا واداشتن آنان به روسپیگری، اعتیاد، خشونتهای خانوادگی و تداوم بخشیدن به چرخه فقر است ،حیاتی است.
تأیید اجتماعی و قانونی ایجاد روابط متعدد جنسی برای مردان و واداشتن زنان به تمکین از چنین شوهرانی هر گونه برنامهریری بهداشتی را برای مبارزه با بیماریهای آمیزشی و، از آن جمله، ابتلا به ویروس ایدز خنثی میکند.
توانمندسازی زنان، ایجاد موقعیت های شغلی و تحصیلی مناسب برای آنان و شرکت دادن آنها در مقامهای مدیریتی و تصمیمگیری های مربوط به سرنوشت خود بهترین راه مبارزه با فقر و فحشا و پیشگیری از ایدز است.
بیکاری تأمینات بیکاری شامل شخصی می شود که 64-18 ساله می باشد بیکار بوده و در اداره کار به عنوان متقاضی کار ثبت نام کرده باشد درخواست کار تمام وقت می کند دارای توانایی انجام کار بوده و آماده پذیرش کار می باشد برایش کار و یا محل تحصیل یافت نمی شود در صورتی که بیکار می شوید, حداکثر در اولین روز بیکاری در اداره کار ثبت نام نمائید.
همچنین به محض این که تحصیلاتتان و یا دوره کاری کمک هزینه استخدامتان (työllistämistukijakso) پایان می یابد نیز در اداره کار ثبت نام کنید.
تمام مدارک کاری و تحصیلی خود را همراه داشته باشید.
چنانچه مدرکی همراهتان نیست, می توانید آن را بعداً نیز تحویل دهید.
به خاطر داشته باشید که همیشه با خود گذرنامه تان که اجازه اقامتتان در آن باشد را همراه داشته باشید.
از کارمند اداره کار در این مورد راهنمایی بخواهید.
کارمند مشاور کار همراه با شما وضعیتتان را بررسی کرده و روشن می سازد که چه نوع تأمین اجتماعی به شما تعلق می گیرد.
او مدارک و دیگر برگه های شما را نگاه می کند.
علاوه بر این به شما اطلاعاتی در مورد این که وضعیت در آینده چگونه ادامه خواهد یافت, داده می شود.
پس از مراجعه به اداره کار فرم درخواست پول روزانه بیکاری را به کلا ارسال کنید.
چنانچه در صندوق بیکاری عضویت دارید, فرم درخواست را به آنجا بفرستید.
مدارک لازم را ضمیمه درخواست نمائید.
درصورتی که در هنگام بیکاری شروع به تحصیل و یا کار میکنید و یا می خواهید مسافرت کنید, مراتب را به اداره کار خود اطلاع دهید.
در این اداره تأثیرات این مسایل روی تأمینات بیکاری شما برایتان توضیح داده می شود.
شما در دوران بیکاری در مدت 12 ماه تعداد شش روز اداری مرخصی دارید.
در صورتی که مقدار مرخصی تان از شش روز بالا بزند, بابت این مدت بالا زده به شما کمک هزینه تعلق نمی گیرد.
مرخصی خود را باید از پیش به اطلاع اداره کار برسانید.
بیکاری بزرگترین آفت اقتصاد ایرانی است.
آفتی که چند سال پیش زنده یاد استاد حسین عظیمی با تلخی از آن یاد میکرد و بر این باور بود که در سال 1385 به اوج خود میرسد.
چون براساس شاخصهای جمعیتی در این سال با پدیدهای به نام فقر زنان و بیکاری آنان نیز مواجه خواهیم بود.
به هر حال مطالعات موجود و ارقام بدست آورده نشان میدهد که هماکنون اقتصاد ایران در ابر و در گرداب بیکاری فرو رفته است وآنقدر این فاجعه جدی است که حتی مؤسسات تحقیقاتی بینالمللی نیز به ایران هشدار میدهند تا هرچه سریعتر با اتکا به تفاسیر علمی از اقتصاد راهبرد خروج از بنبست بیکاری را طراحی کند.
چندی پیش صندوق بینالمللی پول با تهیه گزارش از ایران به عنوان کشوری یاد کرده بود که کمترین درآمد سرانه و صاحب بیشترین جمعیت در زیر خط فقر است.
این نهاد بینالمللی یکی از دلایل اصلی این بحران را بیکاری معرفی کرده بود.
هرچند که صندوق بینالمللی پول از اصلاحات اقتصادی و تزریق اندیشههای نوین به عروق بخشهای متفاوت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و در نهایت اقتصادی با عنوان یکی از اصلیترین مسیرهای خروج از تنگنای بیکاری یاد کرده بود اما همچنان میتوان گفت که یکی از سختترین کارها در ایران گسترش زمینههای اصلاحطلبی است و هنوز نیز هزینههای زیادی را روی دوش راویان خود بار میکند.
بر همین اساس به تازگی نشریه تحقیقات اقتصادی خاورمیانه (میس) نیز با نگاهی به اقصتاد ایران از بیکاری با عنوان مؤلفهای یاد کرده است که 28 میلیون ایرانی را زیر خط فقر فرستاده است.
هرچند که گزارش میس شاید تا حدی غلوآمیز باشد اما نمیتوان از کنار نسخه تجویزی او با عنوان نیاز به ترمیم ساختارهای فکری و مدرنگرایی در حوزههای اقتصادی و اجتماعی به راحتی عبور کرد.
میس مینویسد: بحران بیکاری 4 درصد (28 میلیون) از مردم ایران را دچار فقر کرده است این نشریه با تحلیل نقاط ضعف حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این گونه ادامه میدهد: هزینههای اقتصادی بیکاری در ایران به عنوان یک چالش بزرگ اقتصادی تا حد زیادی شفاف، آشکار و قابل محاسبه است و برکسی پوشده نیست که نیروی کار آسیب پذیرترین عامل تولید است و در صورت از دست رفتن یا آسیبدیدن دیگر قابل جبران نیست.
این گزارش در ادامه به نتایح اسفبار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بیکاری در ایران پرداخت و افزود: نتایج غیراقتصادی و به عبارت دیگر معنوی بیکاری معمولا مخفی است و به راحتی نیز قابل محاسبه نیست.
نشریه میس مهمترین نتیجه اسفبار اجتماعی و اقتصادی بیکاری در ایران را فقر اعلام کرد و در واقع فقر ایرانیان را ریشه در بیکاری دانست و نوشت: در ایران همانند دیگر کشورها بیکاری گسترده یک جاده مستقیم به سمت فقر است و مطابق آخرین آمارهای ارائه شده از سوی سازمان رفاه 12 درصد از جمعیت این کشور که 9 میلیون نفر را شامل میشود.
زیر خط فقر زندگی میکنند و 17 درصد یعنی11 میلیون نفر نیز فقیر هستند و این در حالی است که بر اساس آمارهای واقعی 40 درصد جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق و نسبی زندگی میکنند و نتایج بررسیها نشان میدهد که بیکاری مهمترین عامل این میزان فقر در ایران است.
این گزارش در ادامه فقر ناشی از بیکاری را موجب بروز دیگر معضلات اجتماعی از جمله خودکشی، طلاق، اعتیاد، فعالیتهای اقتصادی زیر زمینی، جنایت، رشوهخواری و فساد مالی ارزیابی کرد و افزود: حدود 60 درصد خودکشی در ایران به طور مستقیم با مسأله بیکاری در ارتباط است.
نشریه اقتصادی میس در ادامه به نتیجه دیگر بیکاری در ایران اشاره کرد و نوشت: فقدان فرصت شغلی مناسب برای قشر تحصیل کرده و نخبگان جامعه ایران موجب بروز معضل فرار مغزها شده است و برآورد میشود که سالانه بین 100 تا 225 هزار نفر از متخصصان و تحصیلکردهای ایران کشور خود را ترک میکنند.
این گزارش بروز ناامنی و بیثباتی سیاسی را یکی دیگر از نتایج بیکاری در کشور ذکر کرد و نوشت: جوانی که یک فرصت شغلی مناسب در اختیار داشته باشد، انگیزه کمتری برای حضور در اغتشاشهای خیابانی و تظاهراتها علیه حاکمیت این کشور را دارد.
به گزارش فارس، نشریه تحقیقات اقتصادی خاورمیانه در ادامه به اقدامات انجام شده توسط دولت ایران برای مبارزه با بیکاری در سالهای گذشته اشاره کرد و افزود: دولت ایران اقداماتی همچون آموزش حرفهای، تأسیس پایگاه دادههای اطلاعات، اعتبارات یارانهای و تخصیص مستقیم بودجه به برخی بخشهای اقتصادی که از بیکاری بیشتری رنج میبرند را در پیش گرفت، ولی تاکنون این اقدامات نتایج مختصری به همراه داشته است.
بنابراین گزارش، تلاش دولت ایران برای اعزام نیروی کار به اروپا، جنوب شرق آسیا و دیگر کشورهای منطقه نیز موفق نبود و اعزام چند هزار نفر از میلیونها بیکار دردی را دوا نکرده است.
میس دلایل عدم موفقیت طرح اعزام نیروی کار به خارج کشور را درخصوص بیکاران غیر ماهر سطح پایین دستمزد در کشورهای هند و بنگلادش ذکر کرد و افزود: بیکاران ماهر ایران نیز به به اندازه نیروی کار کشورهای اروپای شرقی و دیگر کشورهای توسعه یافته حرفه ای و کار کشته نیستند که بتوانند با کارگران ماهر دیگر کشورها رقابت کنند.
این نشریه اقتصادی طرح اختصاص بودجه یک میلیارد دلاری در سال 2002 برای وام دادن به بنگاههای خصوصی کوچک با نرخ بهره حداقل جهت ایجاد 300 هزار فرصت شغلی جدید را نیز شکست خورده ارزیابی کرد و افزود: تفاهم نامه همکاری که در سال 2004 میلادی بین ایران و سازمان ملل متحد برای حل مشکل بیکاری این کشور امضا شد، نیاز به آزمایش و بررسی بیشتر دارد.
نشریه تحقیقات اقتصادی خاورمیانه در عین حال با اشاره به این که نرخ رشد جهت ایران از 9/3 درصد در سالهای گذشته به 4/1 درصد در حال حاضر رسید، ابراز امیدواری کرد، فشار جمعیت بر بازار کار ایران تا پایان دهه جاری خاتمه یابد و نرخ طبیعی بیکاری در این کشور برقرار شود.
البته فارغ از این موضوع نبایداز یاد برد که اصولگرایان و سنتیمداران ایرانی بیشترین نقش را در شکلگیری این مؤلفه منفی اقتصادی دارند.
همهچیز به دورانی باز میگردد که تعهد جای بسیار بیشتری از تخصص در مجموعه اجرایی ایران داشت.
دورانی که در آن برای رسیدن به سکوهای بالای سیاسی حتی فعالان سیاسی در شخصیترین نقاط زندگی مردم نیز میچرخیدند.
تشویق برای افزایش مداوم جمعیت شاید یکی از بهترین نمونه ها برای اثبات این ادعا باشد.
شاید اگر در روزگار دهه 60 چنین نگاهی وجود نداشت امروز همه از بیکاری ایران با عنوان تصویر تلخ اقتصادی یاد نمیکردند و آن را به آزمایشگاه نمیکشیدند.
امروزی که هنوز اصلاحات را نمیفهمند و در مقابل آن مبارزه میکنند در حالی که دیگر همه میدانند اصلاحات تنها درمان درد اقتصاد ایرانی است.
آیا باز هم قرار است تا به کوچهها دهه 60 بازگردیم؟
طلاق و تاثیرات آن بر فرزندان طلاق یک از پیامدهای ناگوار و تلخ زندگی است که طبعا برای گروهی کثیری از انسانها اجتناب ناپذیر می باشد.
اگر چه در این پروسه جدایی والدین بعضا کمک می کند تا آینده ای دگرگون داشته باشند اما متاسفانه اغلب فرزندان در این راه صدمه دیده و حتی خود را مقصر و محکوم می بینند.
بهمین خاطر در اینجا بطور اختصار به این موضوع اشاره شده و سعی داریم تا با بازنگری آن دریابیم که چگونه والدین می توانند علی رغم جدایی شان کمک حال فرزندان خود باشند قبل از اینکه فرزندان دچار صدمات جدی روحی و روانی گردند.
تأثیر طلاق بر فرزندان چیست؟
تأثیر مستقیم آن تزریق عواطف رنجور از جمله ترس، خشم، گیجی و بهتزدگی است.
اما باید اذعان داشت که کودکان میتوانند پس از مدتی به حیات طبیعی خود بازگردند.
البته در این رابطه نقش والدین بسیار اساسی است.
آنان باید کودکان خود را زیر چتر حمایت خود قرار دهند و هدایت صحیح را از آنان دریغ نکنند.
طلاق بهخصوص بر کودکان در دوران ابتدایی تحصیل تأثیر عمیقتری میگذارد.
حس عدم امنیت کودکان را بهشدت آزار میدهد و آنها از بازگو کردن شرایط خانواده خود احساس شرمساری دارند.
حتی پس از مدتی ممکن است که بچهها خود را سرزنش کنند.
در این باره، واکنش بچهها متفاوت است.
برخی غم و دردنهان خود را ابراز میکنند و بعضی دیگر آن را پنهان میکنند.
عملکرد والدین چه میتواند باشد؟
به بچهها کمک کنید تا عواطف خود را ابراز کنند.
چه از طریق بیان و با از طریق نوشتن، نقاشی کردن و یا حتی از طریق موسیقی.
به عواطف بچهها احترام بگذارید.
به بچهها اطمینان دهید که احساسات آنها طبیعی است.
تا آنجا که ممکن است علل جدایی را برای بچهها توضیح دهید تا آنها دریابند که طلاق بهعلت تقصیر آنها صورت نگرفته است.
اگر امکان دارد فرزندان خود را با بچههایی که تجربه مشترکی دارند آشنا سازید تا آنها بفهمند که تنها نیستند.
اگر امکان دارد بچههای خود را با گروههای درمانی مخصوص طلاق آشنا سازید.
ترس و اضطراب ترس و اضطراب بهخصوص دامنگیر بچههایی میشود که مدارس ابتدایی را میگذرانند.
طلاق با خود حس عدم امنیت را در کودکان میپروراند.
پس از طلاق برخی از بچهها از حس عمیق ناتوانی رنج میبرند.
بچههای کوچکتر گاه فکر میکنند که والدین در فکر ترک آنها هستند و این حس ناامنی آنها را تشدید میکند.
درگیری والدین نیز استرس و اضطراب بچهها را شدت میبخشد.
امکان دارد که عوارض فیزیکی از جمله سردرد، درد معده و غیره در کودکان نمایان شود.
واکنش بچههای بزرگتر عموماً انزوا و خلوت گزینی است که خود گواه دیگری بر ترس و نگرانی آنهاست.
عملکرد والدین در این زمینه در حضور بچهها با یکدیگر دعوا نکنید.
تا آنجا که ممکن است عناصر تنشزا را برای کودکان کم کنید.
به بچهها پیرامون آینده زندگیشان اطمینان دهید: مثلاً چه کسی از آنها مراقبت میکند و یا کجا زندگی خواهند کرد.
به بچهها اطمینان دهید که آنها را دوست دارید و از آنها مراقبت و حمایت خواهید کرد.
از بچهها نظر بخواهید و حمایتهای خود را بهشکل مداوم و با ثبات تکرار کنید.
با هریک از بچهها وقت خاصی داشته باشید.
به بچهها یاد دهید چگونه استرس و نگرانی خود را ابراز کنند.
خشم و از کوره دررفتگی خشم نیز یکی دیگر از مظاهر رفتاری است که کودکان بهخصوص در مدارس ابتدایی از خود نشان میدهند.
گاه بچهها از والدین خشمگین هستند و آنها را سرزنش میکنند.
بچههای بزرگتر گاه آشکارا والدینشان را شماتت میکنند.
خشم بچهها گاه با زیر سؤال بردن قوانین خانه و یا وظایفشان جلوهگر میشود.
گاه نیز بهشکل فعال فرزندان طلاق با بچههای دیگر به زدوخورد میپردازند.
عملکرد والدین در این زمینه بگذارید بچهها بدانند که خشم یکی از مظاهر طبیعی طلاق است.
راههای سالم ابراز خشم را به کودکان آموزش دهید (مثلاً در میان گذاشتن، ورزش و یا کارهای هنری).
با راههای ناسالم ابراز خشم (زدوخورد) مقابله کنید و در پیش گرفتن راههای سالم را تشویق کنید.
به بچهها یاد دهید چگونه با بچههای دیگر رفتار کنند.
معلمان و سایر مددکاران ار از وضعیت طلاق مطلع سازید تا آنها نیز به کمک بچهها بشتابند.
باید دانست که زمان برای احیای مجدد فرزندان امری ضروری است.
شواهد نشان داده است که پس از گذر زمان مناسب و تزریق حمایتها و هدایتهای صحیح، بسیاری از کودکان دوباره به حیات طبیعی خود برمیگردند.
اما اگر اضطراب و تشویش کودکان بهشکل فزایندهای تداوم یافت، آنگاه باید از مشاورین متخصص در این رابطه کمک جست.
هر دو همسر با هم و یا یکی از آنها به تنهایی می تواند درخواست طلاق بکند.
درخواست طلاق باید به دبیرخانه دادگاه بدوی شهرستان محل اقامت یکی از زوجین تحویل داده شود.
چنانچه فقط یکی از زوجین به تنهایی درخواست طلاق نماید, دادگاه بدوی درخواست را جهت اطلاع برای زوج دیگر ارسال می کند.
حکم دادگاه طلاق خواهد بود هر چند یکی از زوجین مخالف طلاق باشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد طلاق می توانید به صفحات اینترنتی وزارت دادگستری (oikeusministeriö)مراجعه نمائید.
در مواقع طلاق می توان از قضاوت و مصالحه داوطلبانه مسایل خانوادگی بدون نیاز به دادگاه استفاده نمود.
تمام اعضای خانواده و یا بخشی از آنها می توانند در این پروسه شرکت کنند.
می توانید از اداره امور اجتماعی سؤال کنید که در کجا می توان از این خدمات استفاده کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد می توانید به صفحات اینترنتی وزارت دادگستری مراجعه نمائید.
در صورتی که خانواده دارای فرزند می باشد مهم است که راجع به نفقه کودکان و اینکه کودکان نزد چه کسی زندگی کنند توافق شود.
در صفحات اینترنتی اتحادیه سرپرستان تنهای کودک و سرپرستان مشترک کودک (Yksinhuoltajien ja yhteishuoltajien liitto)اطلاعات زیادی مثلاً در مورد طلاق وجود دارد.
جنبههای مختلف طلاق محققی به نام بوآن اظهار میدارد که وقتی ازدواج از هم میپاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد میشود: طلاق عاطفی زمانی رخ میدهد که ازدواج دستخوشی تباهی میشود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد) طلاق قانونی طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه)است.
طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانوادههای تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.
طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ میدهد.
طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر «من» و نه «ما» است.
اثرات طلاق پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود.
بسیاری از افرادی که متارکه کردهاند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد میدانند.
مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، با یکدیگر فرق دارند.
مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند.
زنان بیشتر احتمال میرود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند.
به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش میکنند.
طلاق برای زنان تنشزاتر و گسلندهتر است تا مردان.
ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد.
اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، بسیار متفاوتاند، بسیاری از هم میپاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه میکنند.
اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیدهای غمبار قلمداد خواهند شد.
اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفتهاند، انتخابهایی که در اختیار واداشتهاند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد.
با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق میتواند شخصا مفید و سودمند باشد.
محققین به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیدهای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانهای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.
کنار آمدن با طلاق سازگاری با طلاق به عوامل بسیاری وابسته است: نگرش در مورد ازدواج ناموفق ، شخصیت فرد و محیط اجتماعی.
برای کنار آمدن با طلاق ، کمکهای بیرونی از سوی متخصصان بهداشت روانی و گروههای خود یاری متشکل از افراد مطلقه (مانند والدین بی همسر) در دسترس هستند.
همچنین حتی هنگامی که طرفین عزم خود را برای طلاق جزم کردهاند مشاوره با زوجها میتواند مفید واقع شود.
برخی از فنون مسئله گشایی و مهارتهای حل تعرضی هم که برای بهبود ازدواجها بکار میروند میتواند برای کمک به حل آسیبهای ناشی از جدایی موثر باشد.