خانواده و تربیت دینی فرزندان نظام تربیتی اسلام اسلام دینی است که برای کلیه شئون زندگی پیرامون خوئ برنامه های منظم و تدوین شده دارد و بر پیرامون آن است که با شناخت این برنامه ها و عمل به آن سعادت و کمال نهایی خود را بدست آورند اسلام دین تعلم و تربیت است، در اولین آیاتی که بر نبی اکرم (ص) نازل شده است امر به خواندن می کند، آنها به اسم کس که رب و پروردگار انسان است.
اما انچه که مایه تاسف است این است که بین ما و فرهنگ غنی اسلام فاصله انداخته بودند و باورمان شده بود که همه چیز، حتی راه تعلیم و تربیت انسان ها را نیز باید از بیگانگان نا آشنا با اسلام و یا به عبارت صحیح تر از دشمنان اسلام فرا بگیریم و فراموش کرده بودیم که قرآن به مسلمانان دستورالعمل صادر می کند و از پیروی غیر مسلمان نهی می کند که: ‚ ای اهل ایمان یهود و نصاری را به دوستی نگیرید، اینان بعضی دوست بعضی دیگرند، و هر که از شما که اهل ایمان هستند، به آنها دوستی کند، از آنان خواهد بود، و خداوند گروه ستمکار را هدایت نمی کند“ غفلت مسلمانان آری ما مسلمانان در اثر نفوذ ارزشهای غلط غربی، از فرهنگ اصیل خود روی افتاده بودیم و اجازه می دادیم ما را تحقیر کنند و میراثهای فرهنگی ما را حقیر و ناچیز بشمارند و حتی اجازه می دادیم علاوه بر غارت ثروت و اموالمان برای القای ارزشهای غلط را بدون محابا بگویند و بنویسند که اسلام در جوهر و اساس خود با علم و فلسفه دشمنی دارد.
و یا اینکه برای ما مسلمانان هرگز مقدور نیست که از نظر فکری و علمی و فنی به پای غرب برسیم مگر اینکه از فرق سرتا ناخن پاخونگی شویم.
چهار اصل در تربیت اسلام قبل از اینکه ویژگی های نظام تربیتی اسلام را بر شماریم توجه به نکات زیر به عنوان چند اصل برای شناخت بیشتر تعلیم و تربیت اسلامی بسیار ضروری است: 1- تعلیم و تربیت اسلامی قدرت و توانایی آن را دارد که به مسایل و مشکلات جامعه مسلمانان و یا امت اسلا می پاسخ گوید و مناسب ترین نظامی است که می تواند سعادت دنیا و آخرت همه جوامع اسلامی را تامین و تضمین کند.
همچنین بر پایه تعلیمات قرآن و دیگر منابع اسلامی.
2- تعلیم و تربیت اسلام بر پایه ایمان و اعتقاد خالص به خدای بزرگ و تعلیمات حیات بخش ثرآن کریم استوار است.
منابع و مراجع اصلی این نظام نیز همان منابع چهارگانه احکام فقهی یعنی ‚ کتاب، سنت، عقل و اجماع است.
3- تعلیم و ترییت الامی نظامی گسترده و فراگیر است و یکی از وظایف دولت جمهوری اسلامی باید این باشد که بر هیچ احدیاجازه تدهد که راهی جزء تحکیم مبانی اسلام بپوید.
اصل چهار قانون اساس جمهوری اسلامی ایران بدون کمترین ابهامی ناظر بدین مطلب است و هر آنچه را که بر موازین اسلامی مبتنی نباشد بی اعتبار می کند.
4- در تعلیم و تربیت اسلامی روش و طرز مدیریت و به طور کلی سیاست های اجرایی در واقع تابع و با متغیری هستند از غایات و هدف ها و این بدان معنی است که هدف های تربیتی را جز از طریق بکار گرفتن شیوه های اسلامی سره و خالص نمی توان از مرحله فرض و اندیشه بر مرحله تحقیق و عینیت درآورد به عبارت دیگر تعلیم و تربیت اسلامی به هیچ وجه از نظام اسلامی حدا و منفک نیست و برای تحقیق هدف های تعلیم و تربیت اسلامی باید به روشهای تربیتی اسلامی از یک سو و شیوه های مدیریت اسلامی از سوی دیگر روی آورد.
ویژگی های نظام تربیتی اسلام تعلیم و تربیت اسلامی انسان را از مرزهای تنگ ماده پرستی و طبیعت کرایی فراتر میبرد و به سوی خداوند بزرگ می کشاند و توحید را به عنوان فلسفه جهان بینی و معاد را به عنوان فلسفه زندگی مطرح می سازد و عقل و علم را ملاک یافتن حقیقت و ضابطه رستگاری تلقی می کند و بر دو اصل تزکیه و تعلیم تکیه دارد.
تعلیم و تربیت اسلامی دارای جنبه های الهی- هدایتی، پویایی، عقلانی و همگانی بوده است.
که به هر یک از آنها اشاده خواهد شد.
اسلام به تربیت و فطرت نوع بشر توجه همه جانبه دارد و در تربیت او را از هیچ چیزی غفلت ننموده، جسم و عقل و روان انسان را تربیت می کند و همه فعالیتهای انسان را در زندگی معنوی و حیات مادی وی شامل می شود و اصلت را به تربیت می دهد و تعلیم و آموزش را وسیله و مقدمه آن می داند.
اول: تربیت اسلامی جامع است.
این جامعیت از این نظر است که شامل جسم و روح و فرد و جمع و دنیا و آخرت می شود.
اسلام روان انسان را با پیوند بین انسان و خدا پرورش می دهد و برای ایجاد این پیوند لذت بخش: 1- حساسیت و درک قلب انسان را تحریک می کند تا با مشاهده قدرت خلاقه خداوندی در عالم وجود پیوسته قدرت مطلق و بی نهایت او را احساس می کند.
‚ ان الله علی کل شیء قدیر“ 2- انسان را به این حقیقت حساس متوجه می سازد که خداوند متعال پیوسته مراقب حال اوست.
‚ ان الله کان علیکم رقیبا“ یعنی ‚ بدرستی که خداوند مراقب و محافظ شما است و بر کلیه اموری که از شما سر می زند ناظر و شاهد است.
3- در نتیجه علم و آکاهی ، خوف و خشیت از خدا را در دل انسان بیدار می کند و یاد آوری می کند که هر چه علم و دانش افزودن یابد بر ترس و خشیت او از خدای سبحان افزوده می شود.
کس که عالمند و خدای سبحان می شناسند از خدا خشیت و ترس دارند و نتیجه این ترس، خشوع و خضوع در مقابل خداوند است.
4- شدید ترین محبت را دل انسان بر می انگیزد: و الذین امنو اشد حبا الله ‚ آنهایی که با تمام وجود بر خدای سبحان ایمان آورند شدید ترین محبت ها را نسبت به خدا دارند و برای جلب رضای او تلاش می کنند و در تمام لحظات خود می خواهد که پروردگارا با کارهای که رضایت او را جلب می کند از خود خشنود تر دانند.
5- در انسان چنان روح تسلیم ایجاد می کند که در مقابل سهنگین ترین حوادث خم بر ابرو نمی آورد و با تمام وجودش استغاثه کند.
دوم- تربیت اسلامی عبادت است.
قرآن کریم یکی از اهداف آفرینش را عبادت می داند.
دلیل این امر آیه شریفه و ما خلفت الجن و الانس الا لیعبدون.
یعنی ‚ جن و انس را نیافریدیم مگر برای عبادت خودم“ و می دانم که خدای تبارک .و تعالی نه تنها به عبادت عابدین بلکه حتی به خودش نیاز است و این عبادت تنها وسیله راهی است که انسان را به مقصد نهایی که کمال اوست می رساند و نماز که بزرکترین وسیله یاد او است یکی از عبادات قرار داده است.
عبادت زمانی ارزش خود را بروز می دهد که به صورت راه ورسم زندگی در آید و ارزش واقعی آن زمانی است که شیوه رفتار و رکدار و تفکر و همه شئون زندگی انسان را فرا بگیرد و به پیوند عمیق بین قلب انسان را تامین می کند بنحویکه در هر حال با خدا مرتبط باشد وداد و ستدش با خدا بازگشت و رجوعش به خدا و در تمام لحظات زندگیش بیاد خدا باشد.
سوم: تربیت اسلامی هماهنگ با فطرت انسان است.
تربیت اسلامی با طبیعت آدمی و نیاز های او رشد و تکامل او سازگار است این تربیت هم نیاز های معنوی انسان را تامین می کند و هم نیاز های اجتماعی و هم نیاز های عقلانی او را هم احساسات و عواطف را تحریک می کند و هم میل به کنجکاوی و حقیقت جویی نسان را ارضاء می نماید.
و برای سلامت جسم و روان خود و جامعه دستورات جاویدان دارد که این دستورات در کلیه شئون زندگی با فطرت خداجویانه و پرسشگر او هماهنگی دارد.
چهارم: تربیت اسلامی متکی بر علم و یقین است.
بسیار اتفاق می افتد که انسانها اغلب کارهای خود را بر اساس اطلاعاتی که دارند و بر مبنای حدی و گمان تنظیم و احرا می کنند، و چه بسا در مواردی که ا علم و اطلاع کافی برخوردار نیستند، نتایجچ نا مطلوبی بدست می آورند.
مکتب تربیتی اسلام که سازندگی انسانها را بر عهده دارد، اساس کار خود را بر علم و یقین می گذارد و از پیروی و تبعیت از هر آنچه که خود نسبت به ان علم ندارد، الف) عین الیقین، و آن زمانی است که آتش بر عینه می بیند که وجود دارد ب) علم الیقین، و آن زمانی است که انسان از وجود معلول به علت پی می برد مثلا با وجود دود می فهمد که آتش وجود دارد.
ج) حق الیقین، و آن زمانی است که انسان سوزاندن اتش را لمس می کند وقتی تربیت بر مبنای علم و یقین باشد از آنچه محقق شده و ثمر بخش بودن آن حتمی است استفاده می ود و بدین ترتیب فرضیات و نظریاتی که هنوز جنبه علمی نداشته و به حقیقت و قطعیت نرسیده باشند در تربیت اسلامی جایز نخواهد بود.
پنج: تربیت اسلامی بر تزکیه و تعلیم تکیه دارد.
در این باره نیز قبلا نیز مختصری اشاره ای کرده ایم و توضیح مطلب این است که اسلام تزکیه نفس و آراستگی اخلاق را مقدم بر تعلیم می شمارد و رستگاری انسان را نتیجه تزکیه نفس از آلودگی های اخلاق می شناسد و هدف بعثت را همین را همین نیز قرار داده است و یکی از مواردی که خداوند متعال منت و بخشش خود را بر بندگان یادآوری می کند همین مورد است.
خصوصیات تربیت الهی تربیت الهی خصوصیاتی است که باید از قرآن مجید و اخبار و احادیث و.
سیره معصومین و آنچه از آن بزرگان بما رسیده است کشف کنیم و دریابیم بعضی از این خصویات بقرار زیر هستند.
1- تربیت الهی از کمال مطلق برخوردار است و نه تنها همه ابعاد وجود انسان را در نظر دارد بلکه از جامعت نیز برخوردار است و تحت تاثیر شرایط زمانی و مکانی همچنین و زیر نفوذ عوامل فشار قرار نمی گیرند.
2- تربیت الهی با فطرت انسان سازگاری دارد.
3- تربیت الهی حیات انسان را به فاصله انعقاد نطفه و مرگ محدود نمی سازد بلکه حیات انسان را به اتصال به مبدا اعلاء و از او بدون و به سوی او در حرکت بودن جاودانگی می بخشد.
4- تربیت الهی انسان را در جهت سعادت ابدی سوق می دهد.
یعنی نه تنها او را در این دنیا به فضایل معنوی و اخلاقی می آراید و او به صورت فردی کمال جو، دانش دوست، با تقوا، ایثارگر و عدالت خواه در می آورد، بلکه با ارتباط دادن فرد به مبدا هستی و سوق دادن او به سوی این مبدا سعادت او را تامین می کند.
هدایت چیست؟
می توان گفت که همه مسلمانان با مفهوم کلی هدایت آشنا هستند.
یکی ا چیزهایی که ما مسلمانان در هر روز حداقل بار با حضور قلب کامل و با کلمات آسمانی از خدای تبارک و تعالی درخواست می کنیم ایت است که اهدنا الصراط المستقیم یعنی ‚ پروردگارا ما را به راه راست هدایت فرما“ هدایت یکی از سنت های پر ارزش الهی است و عبارت است از دلالت و نشان دادن هدف به وسیله نشان دادن راه، که این خود یک نحورساندن به هدف است و کار خدا است.
و همه جهانیان امکان قلمرو هدایت الهی می باشد و همه محتاج هدایت الهی است زیرا وقتی هستی چیزی از خودش نباشد و در اصل هستی خود مبدا هستی بخش محتاج باشد، ناگذیر در هدایت نیز به او نیازمند خواهد بود.
الف) هدایت تکوینی هدایت تکوینی عبارت است از به جریان انداختن اجزا و روابط تکوینی طبیعت و انسان در مجرای قانونی خود و این هدایت نظم دقیق حاکم بر جهان هستی اثبات می نماید.
در هدایت تکوینی پروردگار متعال نیروهای علمی انسان را از بینش خاص و نیروهای علمی او را از کشش مخصوص برخوردار می فرماید که فهم و مشاهده معارف الهی و پیمودن راه و نیل به هدف نهایت بر وفق مراد او حاصل شود.
متعلق هدایت تکوینی، فعل خود هادی، یعنی خدای متعال است.
لذا هیچگونه تخلفی در آن راه ندارد.
تمام موجودات اعم از جماد و نبات و حیوان و گیاه از نعمت هدایت تکوینی خدا بهره مند هستند.
قرآن مجید از قول حضرت موسی در مقابل سوال فرعون که از رب موسی و برادرش می پرسد اینطور پاسخ می دهد: قل ربنا الذی اعظی کل شی خلقه ثم هدی یعنی«پروردگار ما آن خدایی است که به هر چیز که از نعمت بهره مندش فرمود، نعمت هدایت را نیز بر او ارزانی داشت.» ب) هدایت تشریعی هدایت تشریعی عبارتست از آن دستورات خداوندی که انسانها با پیروی از آنها می توانند به رشد و کمال خود برسند با هدایت تشریعی خداوند قانون سعادت بخش را در اختیار مردم می گذارد و با امر به فضایل و نهی از رذایل آگاه می کند که با اراده و اختیار خویش راهی را انتخاب کند که به پایان آن که سعادت خواهد بود متعلق به آسانی برسد، در هدایت تشریعی فعل مهتدی یعنی انسان است که با استفاده از اراده و اختیار خویش از او سر می زند و موفقیت با شکست او در این امر به نحوه استفاده از دستورات الهی و راهنمایی های او پیوستگی خواهد داشت.
هدایت تشریعی را پیامبران از جانب خدای سبحان انجام می دهند قرآن مجید کتاب هدایت است عموما و برای یقین خصوصا کما اینکه می فرماید: ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین یعنی" این کتاب بی هیچ ریب و تردید، راهنمای پرهیزگاران است." شرایط هدایت 1- ایمان: اولین شرط برای استفاده از نعمت خدای سبحان مومن بودن به آن است.
2- بازگشت به خدا: انسانی که به غفلت از راه خدا منحرف شود و یا به اشتباه در راه شقاوت قدم گذارد.
هر گاه متوجه شود توبه اش را می پذیرد.
3- جهاد در راه خدا: آنانکه در راه خدا تلاش و کوشش می کنند قطعا به راه های خودشان راهنمایی می شوند.
4- اعتصام به خداوند: کس که دل از اغیار بپردازد و آن را با کمال خلوص بر او بندد و با اعتقاد و اعتماد بر او تمسک جوید، از نعمت هدایت و سعادت بهره مند می شود.
نقش هدایت در تعلیم و تربیت مفهوم هدایت در تعلیم و تربیت ارزش ویژه ای دارد.
گاهی تعلیم و تربیت و هدایت دو مفهوم مترادف تلقی می شوند و هدف از تعلیم و تربیت انسان ها همان هدایت فرد و جامعه دانسته می شود.
در واقع هدایت انسان در مسیر کمال شایسته او رسالت اساسی تعلیم و تربیت محسوب می شود.
"هدایت" در امر راهنمایی و مشاوره مفهومی گسترده تر دارد و نمی توان آن را امر کردن یا دستور دادن و همچنین توصیه کردن و موعظه نمودن و یا تلقین و تحمیل نظر به فرد دیگر دانست.
در امر هدایت راهنما باید با استفاده از تکنیکهای مختلف راهنمایی شونده را به امکانات و توانایی های خود واقف سازد و او متوجه سازد که مسایل و مشکلات و موضوعاتی که برای او مهم هستند و در زندگی او نقشی را ایفا می کنند بشناسد و با استفاده از توانایی های بالقوه خود برای حل مسایل و مشکلاتش بهترین تصمیم را بگیرد.
و امر هدایت در جریان تعلیم و تربیت جنبه های مختلف رشد شخصیت از جمله جنبه عقلانی، جنبه اجتماعی، جنبه عاطفی و جنبه بودن از همه مهمتر جنبه ایمانی او را در بر می گیرد.
معصومین و عقل در نظام تربیتی اسلام یکی از مهمترین نیروهای انسانی و بزرگترین نعمت خدادادی عقل است پیامبر گرامی اسلام و سایر پیشوایان معصوم این مکتب تربیتی که نمونه و مظهر محبت و عطوفت و برادری و برابر و عدالت و از خود گذشتگی و تقوا و مبارزه و جهاد در راه حق هستند از نظر عقل نیز همه جزء خردمندان بزرگ جهان محسوب می شوند و جبهه عقلانی در اعتقادات، توصیه ها و مبارزات آنها و همچنین در آموزش ایشان به روشنی دیده می شود.
اهمیت عقل تکیه بر عقل و تایید عقلانی از ویژگی های تربیت اسلامی است و مسلمانان باید اصول و مبانی اعتقادات خود را از طریق عقل بپذیرد.
دین مبین اسلام نظامی پویاست و یکی از دلایل پویایی آن این است که با صراحت از پیروان خود می خواهد که در پذیرش مبانی مکتب به تقلید و پیروی کورکورانه تسلیم نشوند و اندیشه و عقل را بکار گیرند.
اسلام مکتبی است که بر مبانی عقلانی مبتنی است و اهمیت عقل را در زمینه های مختلف مورد تایید قرار می دهد.
بعضی از آیات و احادیثی که اهمیت عقل را مورد تاکید قرار می دهند به شرح زیر است: عقل و غنا آیات و احادیث زیادی وجود دارد که هم پرورش عقل و خرد و هم استفاده از آن را در تربیت اسلامی و خودسازی انسانها مورد تاکید قرار می دهد و همچنین کسانی را که عقل خود را بکار نمی بندند و در معرض گمراهی و پلیدی ها قرار می گیرند، مورد سرزنش قرار می دهد و معرفی شدن گوش و چشم و قلب و سایر اعضای وجود انسان در مقابل خدای تبارک و تعالی و امر به اندیشه و تعقل و اذکر به اولی الباب در قرآن همه بر قابل اعتنا بودن این امر دلالت دارند و نهج البلاغه از قول مولای متقیان حضرت علی(ع) عقل را سرآمد بی نیازی ها و بی عقل را بزرگترین فقر معرفی فرموده است: لازم به یادآوری است که آن نظام تربیتی که در انسان سازی به این تکیه بیشتری داشته باشد، بهتر خواهد توانست انسانها را در راه پیشرفت و تکامل خود مددکار باشد زیرا انسان موجودی است که با استفاده از این نیروی خدادادی: 1- امور و کارهای مربوط به خود را میشناسد.
2- مشکلات و مسائل خود را تشخیص می دهد.
3- چگونگی مناسبات و روابط خود را با دیگران تنظیم می نماید.
4- موانع و سدهایی را که در مسیر رشد و کمال او به وجود می آیند از پیش پا بر می دارد.
5- با تجزیه و تحلیل امور بهترین و کم زحمت ترین راه و روش و اسباب را برای رسیدن به کمال مطلوب خود به کار می گیرد.
معنی عقل و رابطه آن با دین می گویند واژه عقل و عقال است و عقال به زانو بند شتر گفته می شود و از این جهت عقل نامیده شده است که بر سرکشی غرایز و هوسها بند می نهد.
در مورد حقیقت عقل و اینکه آیا قوه ای است که در انسان پدید می آید و یا حقیقتی است مجرد از ماده که در خارج از انسان وجود دارد و از آن حقیقت پرتوی بر انسان می تابد سخن بسیار گفته شده است.
حقیقت آن هر چه باشد این نکته مسلم است که با استفاده از این موهبت الهی است که انسان می تواند زندگی خود را دریابد و بدان نظم و ترتیب دهد و رابطه امور را کشف کند و از مقدمات به نتیجه پی ببرد.
تفکر و سنجش و تشخیص میان نیک و بد از اعمال عقل می باشند.
برخورد مسلمانان با مکتب اصالت عقل مسلمانان به عقل و فلسفه یونان روی خوش نشان دادند و تا حدی افراط هم کردند تا آنجا که با فرهنگ های بیگانه بخصوص با فلسفه یونان آشنا شدند و آن را وسیله دفاع از دین خود قرار دادند و عقل را تنها سرچشمه معرفت قرار داده و راه خداشناسیش شناختند و به افراط و دوری از حق گرفتار آمدند و باعث پیدایش فرق گوناگون شدند.
در این میان معتزله(پیروان و اثل بن عطا) بیش از دیگران عاشق عقل شدند و کوشیدند برتری و فطری بودن عقل را از نظر دینی امری مسلم جلوه دهند و سپس با استفاده از استدلال های عقلانی سخنان خویش را استوار سازند.
عقاید معتزله در دوران خلافت عباسی از زمان مامون تا متوکل مورد تایید رسمی دولت قرار گرفت و عنوان«مذهب رسمی خلافت اسلامی» را یافت و مامون خلیفه عباسی پذیرفت که هر کس جز این معتقد باشد، مشرک و از دین اسلام برکنار است.
به دنبال این سختگیریها کوششهایی آغاز شد تا آنجا که عده ای به پیکار با فلسفه برخاسته و فلسفه را عنصری بیگانه و غیرقابل هضم و موجب تفرقه در جهان اسلام شمردند.
واقعیت چیست؟
واقعیت این است که عقل ملکه ای است از ملکات وجودی انسان که مانند ملکات دیگر او، در عین قوت از نیروی محدودی برخوردار است.
عقل می تواند چیزهایی را بشناسد ولی از شناختن خیلی چیزها نیز عاجز و ناتوان است.
و اگر چه راهنمای بشر و چراغ هدایت انسانها است، ولی از جهات متعدد نارسا و کوتاه است.
همچنانکه در بخشهای پیشین این نوشته نیز ملاحظه فرمودید، از نظر اسلام عقل یکی از بزرگترین نیروها و نعمت های خدادادی انسان است و بقدری از ارزش برخوردار است که آن را اساس دین دانسته و فاقد آن را فاقد تکلیف معرفی فرموده اند و فقها و کارشناسان اسلامی در این اصل اتفاق نظر دارند که کلیات اصول عقاید بایستی به استدلال عقلی مستند شود و آیات شریفه قرآن همچنانکه ذکرش گذشت- عقل را یکی از پدیده های ممیز انسان معرفی می کند.
انسان در مجموعه عالم هستی، پیچیده ترین موجود روی زمین است و شناخت ابعاد وجودی او از دیرباز فکر بشر را به خود مشغول داشته است.
انسان، موجودی دو ساحتی است و تعالیم ادیان الهی و آثار ارباب معرفت بر دو بعدی بودن این موجود صحه گذاشته اند در مقایسه این دو بعد، اهل نظر برآنند که بخش اصلی وجود این مخلوق را روح یا ذهن و اندیشه او تشکیل می دهد.
آموزش و پرورش نیز نهادی فراگیر و اجتماعی است که در راه رشد و تعالی اخلاقی جامعه با پیچیده ترین جز وجود آدمی سر و کار دارد.
سعی نظام آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی بر آن است که تربیت نوآموزان ماهیتی دینی داشته باشد، اما گاهی این سعی با دشواری هایی نیز مواجه است.
زیرا طبیعت تدریجی و پیچیده تربیت دینی در کنار سوء فهم و عمل در ناکامی تربیت دینی موثر است.
بر این اساس، بحث پیرامون بررسی راهبردهای اساسی موثر در تربیت دینی دانش آموزان به چگونگی رابطه«علم و دین» بر می گردد.
با آن که در مقام عمل صرفا تعلیم و آموزش شان اولیه این نهاد تلقی شده و می شود، اما در بیان اهداف کلی نظام و سیاست گذاری های کلان براساس بیان وحی، هدف آموزش و پرورش، پروراندن انسان های صالح و نیکوکار است.
در عصر انفجار اطلاعات، رسوخ فرهنگ ها در یکدیگر امری طبیعی و اجتناب ناپذیر می نماید.
در نتیجه، جریان های فکری جدیدی همچون«پست مدرنیسم» سوال های جدیدی برای نسل جدید با خود می آورد که قول به تعارض بین روحیه علمی و روحیه دینی از نمودهای آن است.
لذا برنامه ریزی در جهت هدایت نوآموزان، بدون شناخت ساختار فلسفی این مکاتب فکری برای یافتن پاسخ عقلانی و قابل قبول به پرسش هایشان راه به جایی نمی برد.
بر این اساس برخی از محققان، نظام های آموزش و پرورش را در انجام وظایف اصلی و عدم تامین انتظارات جامعه ناتوان تلقی نموده تا جایی که گروهی از این انتقادات، تحت عنوان« بحران در تعلیم و تربیت» یاد می کنند.
البته در این راستا ارزشیابی سهم این نهاد رسمی در فرآیند تعلیم و تربیت به جهت وسعتی از پوشش و محدودیت ها دشوار می نماید.
با این همه در یک نظام دینی، تربیت مذهبی جوانان از دغدغه های اصلی مجموعه تعلیم و تربیت باید باشد.
بنابراین، توجه به مبانی دینی و فرهنگی از لوازم اساسی در تحقق این آرمان است.
بدین سبب، در این نوشتار ضمن تبیین اهداف اساسی نظام تربیتی و عوامل تحقق بخش آن اهداف به بررسی تربیت دینی، زمینه ها، روشها و راهبردهای عملی در تعلیم مبانی دینی می پردازیم.
منزلت دین در چالش با علم بنظر می رسد در عصر حاضر اولین چالش علم جدید با«دین» بیشتر جنبه روانشناختی یعنی تعارض بین روحیه علمی و روحیه دینی داشته باشد.
با این وصف یکی از سئوالات اساسی بشر امروز پرسش از مقام و منزلت دین است.
که آیا دین وظیفه دارد برای همه یافته های علمی- تجربی تحول پذیر که ساحتی انسانی دارد، تفسیر و توجیه مناسب بدست دهد؟
یا آن که شان اولیه دین«انسان سازی» بر مبنای کلام وحی با ساحتی الهی است.
بدون تردید رسالت اصلی دین هدایت و سوق انسان به سوی کمال و سعادت ابدی است، تا حل و فصل دینی یافته های بشری در حوزه علوم تجربی جدید.
شایان ذکر است که در فقه و کلام غنی اسلامی، بر مبنای اصل ملازمه میان حکم عقل و حکم شرع، اعتقادات مذهبی بر اصول عقلانی استوار است.
لذا لازم می آید که مربیان در امر تربیت دینی فراگیران با ابتنای بر عقلانیت درصدد رفع تعارضات بین تعالیم دینی و سافته های علوم جدید باشند و هدف اساسی از رفع تعارضات، درونی شدن ارزشهای دینی تا نیل به اصل«ورع» می باشد که حاصر بصیرت است.
در عصر حاضر که قرن ارتباطات است، رسوخ فرهنگ ها در یکدیگر که امری طبیعی و اجتناب ناپذیر می نماید که با سرعت تمام در حال گسترش است.
در این میان، جریان های فکری- فلسفی جدیدی همچون«پست مدرنیسم» سوال های جدیدی برای نسل جدید با خود به ارمغان می آورد، لذا برنامه ریزی برای هدایت نسل جوان، بدون عنایت به این مکاتب فکری و شناخت ساختار فلسفی آنها برای یافتن پاسخ عقلانی به پرسش هایشان که ذهن جوانان را مغشوش می نماید ره به جایی نمی برد.
اهداف اساسی نظام تربیتی در اسلام تعلیم و تربیت ارجمندترین وظیفه آدمی و عقل ورزی، اختیار و اندیشه وری از ویژگیهای این موجود است.
در مکتب اسلام دانشی سودمند تلقی می گردد که در آن اندیشه و تفکر باشد.
در نظام تربیتی دینی- به خلاف مکتب امانیسم- به کارگیری آموزه های مذهبی، بر مبنای درک خویش و با تکیه بر عقل محض و بدون بهره از راهنما و بی الگو پردازی میسر نیست.
پس عنایت به این مهم بیانگر ارتباط تنگاتنگ بین مبانی دینی و فرهنگ است.
چنانکه از نظر متخصصان تعلیم و تربیت«دانستن» مدخل«فهم»، فهمیدن مقدمه«اعتقاد» و اعتقاد لازمه عمل است؛ زیرا عمل مظهر اعتقاد می باشد.
دانش فهم اعتقاد عمل اینک به بررسی اهداف اساسی نظام تربیتی می پردازیم: الف: اهداف دینی: شناخت خداوند، پرستش او و ایجاد رابطه عاطفی براساس انس و محبت، ایمان به عالم غیب، احترام به انبیای الهی و باور داشت روز جزا از اهداف مبانی دینی در آموزش و پرورش است.
ب: اهداف فرهنگی: شناخت و پذیرش فرهنگ اسلامی، راههای نشر آن، تاکید بر آشنایی با زبان وحی و شناخت دیگر ذخائر معارف اسلامی و پرورش نیروی تفکر و اندیشه فراگیران از مهمترین اهداف این بخش است.
ج: اهداف اخلاقی: جنبه های اخلاقی منبعث از مبانی دینی و در عین حال متاثر از فرهنگ ملی آن جامعه نیز می باشد.
لذا در فرهنگ دینی اهدافی چون تزکیه جنبه الهی انسان، رشد معنوی، کسب فضایل و مکارم اخلاقی در سایه ایمان به خدا احساس تعهد و مسئولیت در برابر خداوند و همنوعان و پرورش عواطف در نوباوگان مورد توجه است.
تعریف و اهداف تربیت دینی اینک پیش از پرداختن به اهداف تربیت مبتنی بر دین به بیان تعاریف تربیت دینی می پردازیم: 1- تربیت دینی، تربیتی براساس مفاهیم و معیارهای دینی است.
2- تربیت دینی عبارت است از ایجاد زمینه برای نافذ ساختن ضوابط در روابط.
این روابط مورد نظر، همان ایجاد ارتباط هر انسان با اصول اساسی سه گانه«شناخت شناسی» یعنی شناخت«خدا، جهان و انسان» است.
الف: رابطه انسان با خداوند: در این رابطه هدف کلی، وصول به مقام قرب الهی است.
البته جلب رضای او و یافتن یک عشق ملکوتی که پرتو آن دیده بصیرت ما را بگشاید و ژرفای دل ما را روشن کند مستلزم شناخت او و عبارت حق تعالی است.
ب: رابطه انسان با جهان: مقصود از جهان، همان کره خاکی و هستی موجود در آن از قبیل: جماد، نبات و حیوان است.
در زمینه جماد و نبات رابطه بهره مندی و استعمار و استثمار است؛ و در رابطه آدمی با حیوانات نیز در تعالیم دینی ضوابطی ذکر شده است.
ج: رابطه انسان با خود و همنوع: هدف انسان در ارتباط با خویش و دیگر همنوعان باید براساس تلاش برای وصول به سعادت در زمینه های سلامت جسمی، روانی، فکری و اخلاقی باشد.
زمینه های پرورش مذهبی یکی از زمینه های تربیت دینی انسان، وجود عنصر«فطرت» در موجود آدمی است.
فطرت، موضوعی قرآنی است که مورد تایید در روایات نبوی نیز می باشد.
البته برخی برآنند که برای این امر- یعنی فطرت- ملاک هایی از جمله شمول و عمومیت آن در هر شرایطی وجود دارد.
زمینه دیگر تربیت دینی، وجود«امیال و رغبت» هایی در انسان است.
آدمی نیز درصدد فراهم آوردن محیط و شرایطی برای ارضاس تمام آنها است.
البته اندیشه ارضای تمام امیال افراد جامعه، امیال مهار گردد و به عبارتی آنچه مطلوب است، ارضا و هر آنچه نامطلوب است، سرکوب گردد.
در کنار این دو زمینه، حب نفس یا«حس خود خواهی» نیز قابل تامل است.
هر انسانی دارای دو نوع«خود» است؛ یکی«خود ملکوتی» که در روایات معصومین(ع) از آن به عنوان گوهری بی مثال تعبیر می شود.
در این معنا انسان، خویشتن را جز با خداوند برابر نمی داند.
جنبه دیگر«خودپنداری و خیالی» آدمی است، که نه تنها مذموم بلکه سرچشمه همه رذایل اخلاقی در انسان شمرده می شود.
روش های تربیت دینی به عقیده پژوهشگران در تعلیم و تربیت، مهمترین عوامل موثر در تحقق اهداف نظام تربیتی عبارت است از: متون درسی مناسب، شخص معلم و شیوه های تربیتی او است.
چون این مقال مجال تفصیل نیست اجمالا به بررسی پاره ای از عوامل می پردازیم: 1- شیوه مرئی و مستقیم: ژان پیاژه بر آن است که چنین روشی کودک را وا می دارد که شخصا به ساختن زمینه تربیت اخلاقی خویش همت گمارد.
دیویی نیز در زمینه تربیت اخلاقی، به عینیت بخشیدن به اصول انتزاعی در قالب رفتار متناسب با شرایط زندگی، اعتقاد دارد.
پس فعالیت های عمده این شیوه، طرح مباحث نظری و بنیادی دینی در قالب دروس مختلف و فعالیت های ذهنی و عملی برای فهم مطالب است.
2- شیوه نامرئی و غیرمستقیم: در این روش ارزشهای مذهبی بصورت ضمنی و در قالب تصاویر، داستان و بزبان شعری و هنری ارائه میگردد.
البته نتایج استفاده از این شیوه در آموزشهای اخلاقی و دینی بسیار مفید و موثرتر است؛ زیرا با لجاجت و مقاومت روحی فراگیر مواجه نمی شویم.
شیوه های مختلف این روش عبارتند از: 2/1- روش الگوپذیری: روش الگویی یکی از بهترین شیوه های آموزشی غیرمستقیم است.
دیدن و شنیدن ابزارهای مهم این روش اند و مربی با اعمال و رفتارهای خود به طور مستقیم به تعلیم مفاهیم دینی و ارزش های اخلاقی می پردازد.
میزان خلوص نیت در نفوذ کلام موثر است.
چنان که امام صادق(ع) روش تربیتی عملی را بر روش زبانی ترجیح می دهد.
حضرت مولانا نیز تاثیر الگو یا عالم عامل را چنین بیان می دارد: