خلاصه مطالب
از عوامل موثر در ایجاد دوستی: نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم و موثری است بهترین اجتماع آن است که با نیروی محبت اداره شود. محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار.
مردم آنگاه قانونی خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه هاست که مردم را به پیروی و اطاعت می کشد.
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر
عشق و محبت یک عامل بزرگ بل زصد لشکر ظفر انگیزتر
عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است در ایجاد دوستی مشروط به اینکه خوب هدایت شود و بطور صحیح مورد استفاده واقع گردد.
و در کل آیا روی زمین حتی یک نفر عاقل هست که تلاشی در جهت صداقت و اخلاص و عدالت و عشق و سخاوت و امانت و عاطفه و ترحم نداشته باشد؟ و آیا انسانی به مفهوم واقعی کلمه وجود دارد که قلبش از ناله بیچارگان و اشکلهای ستمدیدگان فشرده نشود؟ و دیگر دارد بودن اخلاق خوب که از بقیه مهمتر است اخلاق خوب موجب شرافت، عزت و شخصیت انسان می گردد.
قال علی(ع) اکرم الحسب حسن الخلق.
بالاترین شرافت و بزرگی انسان اخلاق نیکوی است که از نتایج ارزشمند اخلاق نیک جذب مردم است.
دیگر دارا بودن خلق سجاوت و کرامت و مودت است که خدا خود در روز قیامت از فرزند انسان سوال می کند. و در خاتم دعا
امیدوارم به برکت قرآن کریم، اسلام و رزمندگان اسلام ظفرمند و پیروز باشند، به برکت قرآن کریم دلهای ما ظرف معارف قرآن و اولیاء الهی قرار بگیرد خداوند ارواح شهدای اسلام را با انبیاء و اولیای الهی محشور فرماید. رهبر عظیم الشان انقلاب و ریاست محترم جمهوری اسلامی به محجوب قلب است در سایه ولی عصر ارواحنا فدا از امدادهای غیبی برخوردار بفرماید. مطمئن و مولفین و علوم الهی را غریق رحمت خود بفرماید. آمین
به نام خالق هستی
پیامبر اکرم(ص) فرمود: به همدیگر هدیه بدهید تا محبت میان شما بسیار گردد و کنیه ها از میان برود.
مقدمه:
در مقدمه جا دارد از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر احمدی نژاد به جهت خلاقیت، تفکر جدید ایشان به جهت ایجاد انگیزه جامعه فرهنگیان و دانش آموزان برای مطالعه- تحقیق و پژوهش و از ایشان به جهت این کار خداپسند از که موجب انس بیشتر به کتاب شد، و از تشویق و هدیه ایشان در پاسخ پرسش قبل صمیمانه متشکرم در پاسخ به این پرسش که چه کنیم که یکدیگر را دوست داشته باشیم؟
با مطالعه چندین کتاب یک جمع بندی از مطالب را عنوان می کنم.
پیامبر اکرم(ص): فرمود: به همدیگر هدیه بدهید تا محبت میان شما بسیار گردد و کنیه ها از میان برود.
و بطور اجمال عنوان های مطرح شده در این پاسخ که به صورت تحقیق از چند کتاب گرفته شد به شرح زیر می باشد.
1- نقش عشق و محبت در ایجاد درستی و درست داشتن بیشتر یکدیگر
2- نقش سجارت و انفاق در ایجاد مودت و دوستی
3- دارا بودن نیروی جاذبه در انسان جهت ایجاد درستی
4- نقش اخلاق در ایحاد دوستی
5- خدا را شاهد و ناظر اعمال خود بدانیم
6- دارا بودن نیروی جاذبه
از خواص محبت
محبت بور مشابهت و مشاکلت می راند و قدرت آن سبب می شود که محبت به شکل محبوب درآید، محبت مانند برقی است که از وجود محبوب به محب وصل می گردد. و صفات محبوب را به وی منتقل می سازد و اینجاست که انتخاب محبوب اهمیت اساسی دارد.
بشر به اکسیر محبت نیکان و پاکان سخت نیازمند است، که محبت بورزد و محبت پاکان او را با آنها همرنگ و همشکل قرار دهد.
تاثیر نیروی محبت و ارادت در زایل کردن رذائل اخلاقی از دل از قبیل تاثیر مواد شیمیایی بر روی فلزات است. مثلا یک کلیشه ساز با تیزاب اطراف حروف را از بین می برد نه با ناخن و یاسر چاقو و یا چیزی از این قبیل اما تاثیر نیروی عقل در اصلاح مفاسد اخلاقی مانند کار کسی است که بخواهد ذرات آهن را از خاک با دست جدا کند. چه قدر رنج و زحمت دارد؟ اگر یک آهنربای قوی در دست داشته باشد ممکن است با یک گردش همه آنها را جدا کند. نیروی ارادت و محبت مانند آهنربا صفات رذیله را جمع می کند و دور می ریزد. بعقیده اهل عرفان، محبت و ارادت پاکان وکملین همچون دستگاه خودکاری، خود به خود رذائل را جمع می کند و بیرون می ریزد.
حالت مجذوبیت اگر بجا بیفتد از بهترین حالات است، و اینست که تصفیه گر و نبوغ بخش است، آری آنانکه این را، رفته اند، اصلاح اخلاق را از نیروی محبت می خواهند و بقدرت عشق و ارادت تکیه می کنند. تجربه نشان داده است که آن اندازه مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح موثر افتاده است خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی موثر نبوده است.
مولوی پیام محبت را به ناله ی تعبیر کرده است می گوید
همچو نی زهری و تر باقی که دید
همچونی دمساز و مشتاقی که دید
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
امروز حرض و عیب کلی پاک شد
شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
گاهی بزرگانی را می بینیم که ارادتمندان آنان حتی در راه رفتن و لباس پوشیدن و برخوردها و ژست سخن از آنان تقلید می کنند، این تقلید اختیاری نسب خود به خود و طبیعی است نیروی محبت و ارادت است که در تمام ارکان هستی محب اثر می گذارد. و در هر حال او را همرنگ محبوب می سازد. اینست که هر انسانی باید برای اصلاح خویش دنبال اهل حقیقتی بکردد و به او عشق بورزد تا راستی بتواند خویش را اصلاح کند.
اگر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک دردی اهل هنر شوی
انسان که قبلا هر چه تصمیم می گرفت عبادت یا عمل خیری انجام می دهد بازسستی در ارکان همتش راه می یافت وقتی که محبت و ارادت آمد دیگر آن سستی و رخوت می رود و عزمتش راسخ و همتش نیرومند می گردد.
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا بود
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
تو مپندار که مجنون سر قود مجنون شد
از کمک تا به کماکش کشش لیلی برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذزه ای بودن و عشق تو مرا بالا برد
خم ابروی تو بود و کف میندی تو بود
در این بزم بگردید و دل شیدا برد
علامه طباطبایی
تاریخ بزرگانی را سراغ دارد که عشق و ارادت به کملین- لاقل در پندار اردتمندان- انقلابی در روح و روانشان بوجود آورده است. ملای رومی یکی از آن افراد است او از اول اینچنین سوخته پر هیجان نبود، مروی دانشمند بود اما سرد و خاموش در گوشه شهر مشغول تدریس بود، از روزی که با شمس تبریزی برخورد کرد و ارادت به او دل و جانش را فرا گرفت دگوگونش ساخت و آتش در درونش بر افروخت و همچون جرقه ای بود که در انبار باروت افتاده است شعله ها افروخت. او خود ظاهرا مردی است اشعری ملک، ولی مثنوی او بی شک یکی از بزرگترین کتابهای جهافت، اشعار این مرد همه اش مرج است و حرکت دیوان شمس را به یاد مراد و محبوب خویش سروده است. در مثنوی نیز از او یاد می کند. انسان اگر تحت تاثیر عواطف عالی انسانی خویش قرار گیرد. محبوب و معشوق در نظرش احترام و عظمت پیدا می کند، سعادت او را می خواهد، آماده است خود را فدای خواسته های او بکند، اینگونه عواطف صفا و صمیمیت و لطف و رحمت و از خود گذشتگی بوجود می آورد.
ارادت و محبت به پاکان و مردان خدا، و همچنین وطن دوستیها و ملک دوستیها از این مقوله است.