به گفته روان شناسان موفقیت یک امر درونی و برداشت فردی می باشد که هر کس برداشت خاصی از موفقیت دارد بطور مثال: شاید کسانی باشند که تمام امکانات زندگی برایشان مهیا شده و احتیاجاتشان برطرف ولی احساس خوشبختی نمی کنند.
موفقیت از دید فرد با توجه به سابقه شخصیتی و تیپ خانوادگی آن متفاوت می باشد ممکن است شخصی احساس خاصی راجع به نوعی نگرش داشته باشد( واقعیت مهم نیست بلکه این برداشت از واقعیت است که مهم می نماید.)
موفقیت معنای گسترده تری هم دارد. برای اینکه از خودمان بپرسیم که آیا موفق هستیم یا نه باید دلایلی را برای خود ارزیابی کنیم بدین صورت که موفق بودن یا نبودن ما را اثبات کند. البته موفقیت معنای گسترده تری هم دارد که رضایتمندی و سازگاری از آن جمله اند. همین که انسان بتواند با محیط خود سازگار شود به موفقیت نسبی رسیده است برای آنکه بهتر در جریان امور مربوط به موفقیت قرار بگیریم لحظاتی را به پای صحبتهای استاتید برجسته رشته ارتباطات می نشینیم می خواهیم بدانیم حمید رضا پور دهقان کارشناس پزشک روانشناسی و یکی از موفقیت احساس دائم و پایدار می باشد و اگر ما هدفی را که در نظر گرفتیم به آن رسیده باشیم موفق خواهیم بود چه زمان موفق هستیم؟
و اگر به آن نرسیم خود را موفق احساس نمی کنیم البته در اینجا مدت زمان و اهدافی که فرد برای خودش در نظر می گیرد بسیار مهم است زیرا اگر این اهداف خیلی دشوار باشد ما سعی نمی کنیم به آن برسیم و اگر خیلی آسان باشد برای ما راضی کننده نخواهد بود و اگر هم ما به هدفمان نرسیم دچار ناگامی خواهیم شد.
برای رسیدن به موفقیت چه مولفه هایی را در نظر داشته باشیم؟
عوامل شخصی و فردی:
اگر کسی خود را بشناسد یعنی بداند که در چه جایگاهی قرار دارد و به هویت خود پی برده باشد می توان گام اول در موفق شدن را بردارد بدین صورت که اگر ما خود را بشناسیم برای رسیدن به موفقیت عیب درونی خود را اصلاح می کنیم که این عمل از طریق اطرافیان ما صورت می گیرد که خیلی موارد و ایرادها را به ما گوشزد می کنند
2- شخص درون گرایی نباشیم که فقط به ارتباط با خود بسنده کنیم. بلکه ارتباطات اجتماعی خوبی داشته باشیم.
3- هدفی برای خود تعیین کنیم و برای رسیدن به هدفمان تمام سعی و تلاش خود را بکار گیریم
4- بوجود آمدن انگیزه می باشد که متأسفانه بسیاری از ما تا محدودیتی برایمان بوجود نیاید به سراغ انگیزه نمی رویم.
5- احساس رضایتمندی برای خود فرد وجود داشته باشد نه اینکه فقط دیگران او را انسان موفقی بدانند خود شخص نیز یک احساس را داشته باشد و جو اجتماعی روی ما آنقدر تأثیر گذار نباشد که ما را از رسیدن به هدفمان باز دارد.
6- کم کردن استرس می باشد تا جایی که می توانیم خود را چه از استرس روز مرگی مثل ( درسی که همیشه از آن می ترسیم دیدن هم اتاقی که در دانشگاه باعث آزار میشود) و چه از استرسهای حاد که مسائل کاری ما می باشند و تا جایی ممکن آنها را کاهش دهیم.
چه راههایی برای کاهش استرس وجود دارد؟
تخلیه هیجانی: روشهای درمانی که با استفاده از روان شناسان و روان کاوان انجام
می گیرد محیطی که در آن استرس بوجود می آید باید از بین برود محیط زندگی ها باید کاملاً آرام و بی دغه دغه باشد. زیرا استرس های کاری خیلی می توانند به ما لطمه وارد کنند تا جایی که می توانیم باید آن را کم کنیم. و تخلیه هیجانی بصورت خیالبافی هم ممکن است به این صورت که اگر مباشره گر هستیم می توانیم بصورت تخیلی این کار را انجام دهیم بدون مواجه و برخورد با دیگران که البته خیالبافی نباید به صورت افراطی دنبال شود چرا که افراط آن مشکل دیگری بوجود می آورد. موسیقی خود باعث تخلیه هیجانی نمی شود. که این مسئله به فرد احساس آرامش بیشتری را می دهد موسیقی های آرام می توانند استرس ما را تا حدی کم کنند و اگر موسیقی تنش زیادی داشته باشد اعصاب و روان ما را آرام نخواهد کرد.
تغییرات سالم در محیطی که باعث کاهش استرس ها می شود بوجود آوریم.
فکر کردن به عوامل مثبت در زندگی که در روانشناسی به آن پیش گویی خودکام بخش می گویند از جمله عوامل موثر در کاهش استرس هستند.
اضطراب:
اضطراب یک واکنش طبیعی و انطباقی است بد میزان خیلی کم باید در زندگی هر فردی وجود داشته باشد تا فرد بتواند به عواقب کاری که کرده پی ببرد. یکی از روش های اضطراب عامل وراثتی می باشد بنابراین ساختار خانواده می تواند بر روی آن تأثیر گذار باشد.
راههای جلوگیری از اضطراب:
داشتن اعتماد به نفس: به این صورت که اعتماد به نفس خود را در هر شرایط و حال حفظ کنیم.
عوض کردن دیدگاهمان: درست است که امتحان و قبولی در آن مهم است ولی مهمتر از امتحان هستیم.
دوم بودن: چون اول بودن همیشه باعث می شود که شخص ترس و اضطراب از دوم داشته باشد.
تکرار نکردن اشتباهات برای خود: مدام اشتباهاتمان را برای خود تکرار نکنیم چون این مسئاله باعث اضطراب می گردد.
مراجعه به متخصصان و روانشناسان: اگر ما اضطرابی داریم که عمل کردن بالا از بین نمی رود. می توانیم به سراغ روانشناسان و روانکاوانی برویم که روحیه ما را بصورت غیر داروئی تقویت می کنند.
«به نام خداوند خوب»
( روز مرگ های یک پزشک)
با صدای دزدگیر ماشینی از فاصله چند ده متری پایین، در خیابان به گوشش می رسید ناگهان چشمانش باز شد، چند ثانیه به سقف خیره ماند و یکرو مثل فنر از جا پرید. سریع به کنار پنجره رفت و سرش را از آن بیرون کرد و به خیابان نگاهی انداخت. هوا گرگ و میش بود و در پائین روبروی آپارتمان به سقف ماشین مشکی رنگی که دیروز از دوستش قرض کرده بود نگاهی کرد و از بودن آن مطمئن شد.
برگشت و به ساعت نگاه کرد، حدود 40/6 دقیقه صبح بود زمان زیادی نداشت اما زیاد دیر نیز نبود. به سرعت به حمام رفت و در اواسط استحمام آب داغ قطع شد. درنگ نکرد و با همان آب سرد همچون بعضی از روزهای گذشته دوش را به پایان رسانید و از حمام بیرون جست و در حالی که به سرایدار پیر ساختمان ناسزا می گفت لباسهایش را می پوشید و به سمت آشپزخانه می رفت و در همان احوال با دیدن ظروف تلنبا شده سرایدار پیر را فراموش و شروع به ناسزا گفتن به زن جوان خود کرد. مستقیم به سمت یخچال رفت و با دیدن قفسه های خالی همسر جوان خود را فراموش و شروع به ناسزا گفتن به وضع بد اقتصادی خود کرد. در یخدان یخچال را باز کرد و نصفه نانی را که قبل از قهر کردن همسرش باقی مانده بود را از زیر بسته های سبزی خرد شده و قالب های یخ به سختی بیرون کشید و آن را روی شعله مستقیم گاز گرفت تا باز شود.