رقابت در محیط تجاری مستلزم توانمندی شرکتهای تجاری برای جذب بهینه منابع
محدود محیطی اعم از مشتری، نیروی انسانی شایسته و منابع بهینه مالی است. مصرف
بهینه این منابع، دومین عاملی است که از نقش موثری در کسب مزیت رقابتی برای
شرکتها برخوردار است. در این راستا، با وجود تمام برنامهریزیها و
دقتنظرهایی که توسط کارشناسان و متخصصان شرکتها در این زمینه صورت میگیرد،
اماهنوز برخی عوامل خارج از کنترل شرکتها وجود دارد که با درجات مختلفی از
احتمال، امکان دست نیافتن شرکتها به هریک از اهداف عملیاتی را میتواند
افزایش دهد. در این راستا، احتمال عدم دسترسی به اهداف از پیش تعیین شده،
تحت عنوان ریسک مطرح است. بر مبنای اهدافی که تحت تاثیر ریسک قرار میگیرد و
همچنین از نظر عوامل موثر بر احتمال دستیابی به هدف، ریسک حاکم بر شرکتها را
به دستههای مختلفی تقسیم میکنند. از آن جمله میتوان به ریسک مالی، ریسک
تجاری، ریسک سیستماتیک، و... اشاره کرد. در این مقاله سعی بر این است تا
ابتدا، طبقهبندی اولیهای از انواع ریسک تجاری حاصل، و سپس ابعاد ریسک مالی
به طور مشروح مورد بررسی قرار گیرد . در مرحله بعد سعی بر آن است تا شاخصهای
لازم برای اندازهگیری ریسک مالی شناسایی و معرفی شود.
مفاهیم و تعاریف ریسک
با مراجعه به منابع مختلف علمی، تعاریف متعددی از ریسک میتوان یافت. که
البته هر کدام از این تعاریف بسته به بعد یا زاویه دید خود، تعریف متفاوتی
از ریسک ارائه کردهاند.
در فرهنگ مدیریت رهنما، در تعریف ریسک آمده است :
«ریسک عبارت است از هرچیزی که حال یا آینده دارایی یا توان کسب درآمد شرکت،
موسسه یا سازمانی را تهدید می کند.»
وستون و بریگام در تعریف ریسک یک دارایی مینویسند :
ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی.
«نیکلز» مفهوم ریسک را از ابعاد مختلف مدنظر قرار داده و آن را از نظر مفهومی
به دو دسته تقسیم میکند. وی معتقد است واژه ریسک به احتمال ضرر، درجه احتمال
ضرر، و میزان احتمال ضرر اشاره دارد. در این راستا ریسک احتمال خطر هم احتمال
سود و هم احتمال زیان را دربر میگیرد. در حالی که ریسک خالص صرفاً احتمال
زیان را در بر میگیرد و شامل احتمال سود نمیشود، مانند احتمال وقوع آتش.
(1999,NICKLES)
لذا، با توجه به مجموعه تعاریف فوق، میتوان ریسک را به صورت زیر تعریف کرد:
«ریسک عبارت است از احتمال تغییر در مزایا و منافع پیشبینی شده برای یک
تصمیم، یک واقعه و یا یک حالت در آینده»
منظور از احتمال این است که اطمینانی به تغییرات نیست. در صورتی که اطمینان
کافی نسبت به تغییرات وجود داشت، تغییرات مطمئن در چارچوب منافع و مزایای
پیشبینی شده پوشش پیدا میکرد در حالی که عدم امکان پیشبینی ناشی از
احتمالی بودن تغییرات، آن را به ریسک حاکم بر منافع و مزایا تبدیل کرده است.
تغییر اشاره به هرگونه کاهش یا افزایش در منافع دارد. به این معنا که صرفاً
تغییرات نامطلوب نیست که در چارچوب ریسک پوشش پیدا میکند. بلکه تغییرات
مطلوب نیز در این معنا در چارچوب ریسک قرار دارد.
تصمیم، واقعه یا حالت اشاره به ارادی و غیر ارادی بودن شرایطی دارد که ریسک
بر آن حاکم میشود. ممکن است تصمیمی به صورت ارادی گرفته شود، مزایا و منافع
آن ارزیابی شود، و بر مزایا و منافع آن ریسک خاصی حاکم باشد. از طرف دیگر
ممکن است واقعه یا حالتی در آینده به صورت غیر ارادی پیشآید و پیشبینیهای
مزایا و منافع آن تحت لوای احتمال تغییر قرار گیرد.
طبقهبندیهای ارائه شده از ریسک
در مطالعات نظری صورت گرفته، طبقهبندیهای مختلفی از ریسک ارائه شده است. در
این بخش سعی بر آن است تا نظرات مختلفی که در این رابطه ارائه شده است، مورد
توجه قرار گیرد.
ریسک حاکم بر پروژههای اقتصادی از نظر جان چیکن: در این طبقهبندی، تجزیه و
تحلیل ارائه شده، به تصمیمگیرندگان و مشاوران آنها کمک میکند تا فاکتورهای
موثر بر پذیرش یا عدم پذیرش گزینههای تصمیمگیری را رتبهبندی کنند (شکل
شماره یک). در این مدل، فاکتورهای موثر بر طبقهبندی، تحت عنوان فاکتورهای
ریسک مورد اشاره قرار گرفته است. تکنیک رتبهبندی ریسک در این مدل به منظور
کمک به تصمیمگیرنده ارائه شده است تا با یک دید جامع نه تک بعدی بتوانند
ابعاد فنی، اقتصادی و اجتماعی سیاسی ریسک حاکم بر یک فعالیت اقتصادی را
ارزیابی کنند. (1994, CHOICKEN)
«چیکن» در دستهبندی دیگری از ریسک، اشاره به ریسک سطح کشور دارد که در
ارزیابی آن فاکتورهای مختلف اقتصاد ملی، اقتصاد خارجی، وضعیت بدهیهای اقتصادی
و وضعیت اجتماعی سیاسی حاکم بر شرایط کشور مطرح است.
الگوی تحلیل ریسک بانکداری از نظر گرونینگ: گرونینگ و همکاران در تحقیقی که
در بانک جهانی صورت گرفت، طبقهبندی دیگری از ریسک ارائه کردند. این
طبقهبندی با وجود اینکه به طور خاص در مورد ارزیابی ریسک در بانک ها مطرح
شده است، اما از لحاظ موضوعی و محتوایی قابلیت کاربرد برای سایر موسسات و
سازمانهای تجاری را نیز دارد. (1999, GREUNING)
اقدامات مربوط به آزادسازی بازار، جهانیشدن، و از طرف دیگر افزایش رقابت، و
تنوع گرایی، بانک ها را در معرض خطرات و چالشهای فراوانی قرار داده است. به
نوعی که شرایط جدید مستلزم نوآوری مداوم در روشهای موجود برای مدیریت شرکتها
و ریسک های مرتبط با آن است، تا بتوان در محیط رقابتی از مزیتهای لازم
برخوردار بود. افزایش فزاینده بازارگرایی در بانک ها نیز به نوبه خود اثرات
زیادی بر قانونگذاری و سرپرستی بانکها گذاشته است. شرایط جدید تاکید مجددی
است بر اینکه کیفیت مدیریت در بانک ها و به طور خاص کیفیت مدیریت ریسک نگرانی
کلیدی در اطمینان از امنیت و ثبات بانک و شبکه بانکی است.
گرونینگ در مدل ارائه شده، اشاره به Exposure Risk دارد که به نوعی معنای
تغییرات مثبت و منفی در منافع آینده را مد نظر قرار میدهد. وی در طبقهبندی
انواع ریسک موثر بر فعالیتهای تجاری، به چهار طبقه ریسک مالی، ریسک عملیاتی،
ریسک تجاری، و ریسک وقایع اشاره میکند. انواع ریسک دسته بندی شده در این
چهار طبقه از نظر گرونینگ در شکل شماره 2 مشاهده میشود.
طبقهبندی Risk Exposure از نظر زوکرمن:
«زوکرمن» مدل مدیریت ریسک خود را به منظور طراحی برنامه آموزشی مدیریت ریسک
در دانشکده بازرگانی دانشگاه تمپل ارائه کرده است. وی در مدل مذکور انواع
ریسک را شامل ریسک دارایی ریسک درآمد خالص، ریسک بدهی، ریسک کارکنان، ریسک
مالی، و ریسک عملیاتی (ریسک غیرقابل دفاع) ، میداند. (1998, ZUCKERMAN)
طبقهبندی نهایی ریسک
با توجه به مجموعه طبقهبندیهای ارائه شده از ریسک، میتوان به یک مدل کلی
از ریسک دست یافت. مدل نهایی استخراج شده در این مقاله ریسک را در سه سطح
بینالملل، سطح کشور، سطح شرکت، و سطح پروژههای سرمایهگذاری ارائه
میکند.(شکل شماره 3)
ریسک مالی و فاکتورهای اندازهگیری آن
طبقهبندی ارائه شده، نشان دهنده انواع مختلف ریسک است که به منظور ارزیابی
احتمال تغییر در منافع آتی در حوزههای مختلف مرتبط با محیط تجاری مطرح است.
در این بخش از مقاله، به طور خاص به بررسی انواع ریسک مالی پرداخته، و
شاخصهای اندازهگیری آن ارائه میشود.
انواع ریسک مالی
ریسک ناشی از ساختار ترازنامه شامل بخشهایی مانند داراییها، ساختار داراییها
و مدیریت داراییها و بدهیها میشود. در این حوزه بیشتر به این موضوع پرداخته
میشود که ترکیب مختلف داراییهای موجود در ترازنامه به چه صورت است . به
عبارت دیگر آیا ترکیب به سمت داراییهایی است که احتمال تغییر ارزش آنها در
آینده زیاد است یا اینکه از نظر ارزش ثبات لازم بر اکثر داراییهای موجود در
ترکیب مذکور وجود دارد.
نسبت داراییهای ثابت به داراییهای جاری، نسبت داراییهای مالی به داراییهای
فیزیکی، حجم داراییهای مالی، از جمله شاخصهای ارزیابی این نوع از ریسک مالی
است.
ریسک ناشی از ساختار درآمد و سودآوری: سودآوری شرکتهای مالی، شاخصی است که
موقعیت رقابتی و توان مدیریتی این شرکتها را به نحو احسن مشخص میکند. علاوه
بر سود شرکت که مبنای روشنی برای سود به حساب میآید،ترکیب صورت سود و زیان
شرکتها نیز به نوعی ریسک این شرکتها را تعریف میکند.(جدول 2)
ریسک کفایت سرمایه: عموماًابعاد مختلف ریسک در شرکتهای مالی به طور مستقیم
یا غیر مستقیم تحت تاثیر هزینه سرمایه و میزان سرمایه است. سرمایه یکی از
عوامل کلیدی در تعیین میزان امنیت موسسات مالی است. سرمایه کافی در شرکتهای
مالی به عنوان یک ابزار امنیتی برای سایر ابعاد ریسک در طول دوره فعالیت
تجاری این موسسات است. سرمایه نقاط ضعف محتمل در سایر ابعاد مالی شرکت را جذب
میکند. لذا، سرمایه مبنایی برای حفظ تامین کنندگان منابع مالی شرکت به حساب
میآید. (جدول3(
هزینه های سرمایه ای
هر زمان که ما هزینه ای را ایجاد می کنیم که برای ما یک جریان سود نقدی برای بیشتر
از یکسال ایجاد میکند این را هزینه های سرمایه ای می گوییم. که بطور مثال می تواند
شامل خرید یک تجهیزات جدید ، گسترش تاسیسات تولیدی ، خریدن یک شرکت دیگر، بدست
آوردن فن آوریهای جدید ، شروع و دسترسی به یک تحقیق و گسترش برنامه ها و امثال
اینها . هزینه های سرمایه ای غالبا مخارج زیادی را به منظور بدست آوردن منافع آتی
یا ارزش آینده متحمل شرکت می کند.بعلاوه یک بار به کار بردن هزینه های سرمایه ای به
دلیل فرسوده شدن مشکل است. بنابراین ما به تجزیه و تحلیل دقیق و پیشنهادات ارزیابی
هزینه های سرمایه ای نیازمندیم.
سه مرحله از تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای
تجزیه وتحلیل هزینه های سرمایه ای فرآیندی است که منجر می شود به اینکه ما چقدر
برای دارائیهای سرمایه ای ، سرمایه گذاری کنیم. یعنی دارائیهایی که باعث فرآیند
جریان منفعت و وجه نقد برای بیشتر از یکسال می شوند. ما سعی می کنیم که به سوال زیر
پاسخ دهیم :
آیا منافع آتی این پروژه به مقداری زیاد است تا سرمایه ای را که درگیر _
می کنیم پوشش دهد؟
سابقا گفته می شد که صرف پول امروز تعیین می کند که چقدر در فردا (آینده) داریم.از
اینرو ما بر ارزش کنونی تمرکز می کنیم تا بتوانیم درک کنیم که هزینه امروز چه میزان
به ارزشهای آینده اعتبار دارد. یک روش معمول برای متصور شدن ارزش فعلی یک پروژه،
روش تنزیل جریانات نقدی یا DCF می باشد. به هر حال ما می آموزیم که این روش برای
ارزیابی صحیح یک پروژه ،خیلی سطح است. سه مرحله در تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه
ای شامل موارد زیر است:
تجزیه و تحلیل تصمیم در مورد شناسایی ساختار
انتخاب روش قیمت گذاری برای برقراری ارتباط با شرایط
- تنزیل جریانات نقدی به منظور اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری
مرحله اول : تجزیه و تحلیل تصمیم
تصمیم گیری در امروزبرای آینده، به دلیل عدم اطمینان و خطاهای تخمینی بسیار پیچیده
است. بعلاوه بیشتر پروژه های سرمایه ای شامل درگیری متغیرهای فراوان و خروجی ها می
باشد. برای مثال،برآورد جریانات نقدی یک پروژه با نیازمندیهای سرمایه ای، احتمال
خطر پروژه، قوانین مالیاتی، نرخ تورم مورد انتظار و ارزشهای در اختیار و در دسترس،
مرتبط می شود. ما می دانیم که برای درآمدهای پیش بینی شده پروژه ها بازارهایی وجود
دارد ،و پیچیدگی و فشار ناشی ازدارائیهای رقابتی و عمر مفید یک پروژه وجود دارد.
اگر پروژه سرمایه ای ما، درگیر با تولید باشد، درک می کنیم که بعلاوه هزینه های
تولید، سربار، بکارگیری استعدادها و نیروی انسانی و هزینه های شروع یک پروژه و اول
دوره را نیز داریم. در نتیجه ما نمی توانیم با تصوری ساده و سطحی از ارقام ناشی از
تنزیل جریانات نقدی ، پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم. ابتدا ما باید ببینیم
تصمیم گیریها کامل بوده و متغیرهای وابسته به دارائیها و خروجی ها با سلسله مراتب
منظم صورت گرفته است.
بنابراین قدم اولیه ما در بودجه بندی سرمایه ای کسب آگاهی در مورد پروژه و
سازماندهی در قالب مسیر تصمیم گیری است.ما می توانیم از نرم افرارهایی مثل Expert
Choice یا Decision Pro استفاده کنیم، این نرم افزارها به ما کمک می کنند تا
بتوانیم اقدامات لازم جهت تصمیم گیری را انجام دهیم.
مرحله 2 : انتخاب روش قیمت گذاری
عدم اطمینان نسبت به یک پروژه به دلیل کاهش آگاهی و انجام کار در سطح وسیعی از
اقدامات و تصمیمات می باشد. قدم دوم در این فرآیند، رسیدگی به همه گزینه ها یا
انتخابهایی است که در مورد یک پروژه داریم. بنابراین ما قبل از شروع فرآیند تنزیل
جریانات نقدی ، به دلیل مدیریت تغییرات غیر منتظره ، ما نیاز به فراهم کردن یک سری
منظم از انتخابها در مورد یک پروژه داریم.
در مدیریت مالی ، رسیدگی به انتخاب بین پروژه های سرمایه ای ، تجزیه و تحلیل
مطالبات موکول به آینده یا انتخاب روش قیمت گذاری نامیده می شود. بعنوان مثال، تصور
کنید که می خواهید از بین دو دیگ بخار برای کارخانه خود ، یکی را انتخاب کنید، برای
دیگ بخار A از نفت و برای دیگ بخار B میتوان از نفت یا گاز طبیعی استفاده کرد. بر
مبنای روش سنتی بودجه بندی سرمایه ای، کم هزینه ترین دیگ بخار که همان دیگ بخار A
است، انتخاب می شود. هر چند اگر ماقیمت دیگ بخار B را بررسی کنیم و انتخاب کنیم ،
می تواند انتخاب بهتری باشد ،زیرا در اینصورت می توانیم انتخاب کنیم که از چه سوختی
استفاده کنیم. تصور کنید پیش بینی کنیم که قیمت نفت در 5 سال آینده افزایش پیدا می
کند. در نتیجه هزینه های عملیاتی دیگ بخار A افزایش می یابد، اما در مورد دیگ بخار
B می توان از یک سوخت جایگزین دوم برای کنترل بهتر هزینه های عملیاتی استفاده
کرد.در نتیجه ما می خواهیم دارائیها را از پروژه های سرمایه ای انتخاب کنیم.
روش قیمت گذاری باعث تشخیص ارزش افزوده یک پروژه می شود، زیرا از روشهای مشابه قابل
انعطاف تر است. این انعطاف به ما کمک می کند تا پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم
و از اینرو نقص به رسمیت شناختن انتخاب ارزشها می تواتد از یک پروژه بدون ارزیابی
منتج شود.
مرحله 3: جریانات نقدی تنزیل شده
ما در دو مرحله از تجزیه و تحلیل بوجه بندی سرمایه گذاری را تمام کردیم: 1) ساخت و
سازماندهی بین دانسته ها درفرآیند تصمیم گیری 2) شناخت و ساختار انتخابهای خود در
پروژه های سرمایه ای. حالا می توانیم یک تصمیم در مورد سرمایه گذاری بر مینای
جریانات نقدی تنزیل شده اتخاذ نماییم.÷
بر خلاف حسابداری، مدیریت مالی مرتبط می شود با ارزشهای امروز دارائیها یعنی ارزش
کنونی یا جاری. از آنجایی که پروژه های سرمایه ای باعث سودآوری در آینده می شوند و
چون می خواهیم ارزش جاری یک پروژه را تعیین کنیم، باید جریانات وجوه نقد آینده یک
پروژه را به ارزش فعلی تنزیل نماییم.