پیش درآمد
این مقاله سعی دارد، بحث کیفیت زندگی را با توجه به تجربه های موجود جهان معرفی کند. در تهیه آن، رهیافت نظری اعمال نشده است به این معنا که کیفیت زندگی در چارچوب تئوری های موجود تبیین نشده است. هدف اصلی مقاله، ایجاد حساسیت و آشنا ساختن خوانندگان با ابعاد مفهومی و تجربی موضوع است
مقاله شامل سه بخش اصلی است.
? در بخش اول نخست شرایط عمومی جهان و وضعیتی که به شکل گیری پارادیم های جدید انجامیده است مورد بحث قرار می گیرد. سپس انقلاب دیجیتال با تاکید بر شکاف دیجیتال معرفی می شود.
? در بخش دوم مفاهیم و تعاریف کیفیت زندگی ارائه شده و با معرفی مهم ترین شاخص های کیفیت زندگی، چند نمونه از تجربه های جهانی در زمینه استفاده از این شاخص ها برای سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه ملی و محلی ارائه می شود.
? بخش سوم، نگاه کوتاهی دارد به بحث ایران با توجه به الزامات عصر دیجیتال و کیفیت زندگی.
بخش اول: نگاهی به اوضاع کنونی و انقلاب دیجیتال
جهان وارد عصر تازهای شده است. از نیمه های دوم قرن بیستم ، پایان عمر عصر صنعتی آغاز شد. تحولات پرشتاب علمی ? تکنولوژیکی موتور محرک این تحول بوده است. نخست ، با ورود کامپیوتر به سپهر فنی زندگی دگرگون شد. سپس با هم گرایی امواج تحول حوزه اطلاعات و ارتباطات، کامپیوتر ها به کمک تکنولوژی های ارتباطی از جمله تلفن به هم وصل شدند و چندی بعد قابلیت های این دو تکنولوژی های پرتوان با توانمندی های تکنولوژی تلویزیون ترکیب شد و باعث پیدایش عظیم ترین ماشین مصنوع دست انسان گردید، یعنی شبکه جهانی ارتباطات و اطلاعات به هم پیوسته ای که نماد آشکار و آشنای آن اینترنت است و به سرعت و پرتوان دارد همه ابعاد زندگی بشر را دگرگون می سازد. این جریان تحول پرشتاب حول محور تکنولوژی دیجیتال ، باز هم شتاب یافته و راه را برای ورود به عصر دیجیتال هموار ساخته است که همراه است با فرصت ها و چالش ها ، امیدها و بیم هایی بیسابقه .
وقتی تحولات شتاب می گیرند ، برپدیده ها پیچیدگی و ابهام حاکم می شود و سیستم ها از حالت تعادل خارج می شوند و وضعیت بحرانی شده و دیگر قانون مندی مرسوم بر پدیده ها حاکم نیست. عصر دیجیتال ، عصری است بحران خیز و پرآشوب . دستاوردهای بشر در عرصه مادی سریعتر از توانایی انسان و نظام های اجتماعی مخلوق انسان ، برای انطباق خلاق با این دستاوردها حرکت می کند. انسان از آفریده های خودش عقب می ماند و آشفته و سردرگم نه حال را درک می کند و نه می تواند به گذشته پناه برد و نه قادر است آینده را پیش بینی کند. حالت آشفتگی و سردرگمی تعادل ذهنی را به هم می ریزد. اما ، ذهن انسان ذاتا" گرایش دارد به تعادل جویی و گریزان بودن از آشفتگی و آشوب. انسان می خواهد در دنیای بی نظمی ، نظمی بجوید ، در فضای پرابهام به درک روشنی دست یابد و در شرایطی که پیش بینی آینده دشوار است ، آینده مطلوب خود را رقم زند. فضیلت های وجودی انسان که عبارتند از خردورزی ، خودآگاهی ، تامل و بازپس نگری ، تفکر انتزاعی ، تجسم و تخیل ، خلاقیت و نوآوری، یادگیری ، و انطباق خلاق با شرایط پرتحول ، همگی فعال می شوند و انسان فرزانه به سرعت در می یابد که راه حل مسئله ، نه در پناه جستن به گذشته أی است که از دست رفته و نه توقف درحال به شیوه ای سرگردان و درمانده ، بلکه ادامه راه است با نگاهی استراتژیست و آینده ساز همراه با عزمی راسخ برای انتخاب خردمندانه مسیر حرکت و غایت مطلوبی که به کیفیت زندگی اش آسیب نرساند. این گونه است که در عصر دیجیتال رهیافت ها و رهیافت های امیدبخشی شکل می گیرد که هریک به گونهای بازتابی است از فضائل انسانی که تجهیز شده اند تا اشتباهات گذشتگان را جبران کنند. اشتباهاتی که هزینه های سنگینی برجامعه بشری تحمیل کرده است و کیفیت زندگی انسان معاصر را تنزل داده است. پیش از معرفی مهمترین رهیافت های مثبت و سرنوشت ساز اخیر، نگاهی خواهیم داشت به پی آمدهای آشکار این اشتباهات .
بحران زیست بومی و زیست محیطی به معنای نادیده گرفتن این واقعیت که انسان جزیی است از طبیعت که معرف کل هستی است و نظامی است به هم پیوسته با اجزایی که رابطهای سیستمیک با هم دارند و اگر تعادل این نظام مختل شود ، به کل سیستم و اجزای آن آسیب های جدی وارد خواهد شد. اشتباه بشر در نادیده گرفتن این اصل در فعالیتهای اقتصادی باعث شده که آسیبهای زیر بروز کند :
? برهم خوردن تعادل جوّ و بروز تغییرات ناگهانی آب و هوایی ناشی از آثار گرم خانهای ، نازک شدن و ازبین رفتن لایه اوزون و امثال آن .
? از بین رفتن بسیاری از گونه های جانوری وگیاهی .
? نابودی جنگل ها .
? آلودگی هوا و آب و خاک و طبیعت به طور کلی .
? به تحلیل رفتن منابع طبیعی احیاء ناپذیر (سوخت های فسیلی و مواد معدنی)
بحران بازارهای مالی: می گویند در جهان پیشرفته ، بازارهای مالی به کازینویی تبدیل شده اند جهانی که روزانه 5/1 تریلیون دلار در آن معامله صورت می گیرد. (Henderson, 1999) . خدمات مالی در اقتصادهای پیشرفته 9 برابر رشد داشته است و از راه داد و ستد پول ، سریع تر از فعالیت های دیگر می توان پول دار شد. این کازینو ، نقدینگی و پس اندازهای کوچک و بزرگ مردم عادی و حتی بازنشستگان را می بلعد. آسیب پذیری آن در نوسانات بحران زای بازار بورس نیویورک پس از حادثه 11 سپتامبر به خوبی آشکار شد و نیز آثار گسترده آن بر اقتصاد جهانی همه را نگران کرده است. جهان کنونی تحت سلطه شبکهای از دولت های بزرگ ، شرکت های جهانی و نهادهای سرمایه گذار و البته کازینوی جهانی قرار دارد که با منطقی کار میکنند که جهان را به وضعیت کنونی کشانده است. انفجار بمب در کلوپ های تفریحی جزیره بالی در اندونزی که بیش از دویست نفر کشته بر جای گذاشت و گروگان گیری در آمفی تآتر مسکو توسط شورشیان چچن و البته حادثه 11 سپتامبر و حوادث دیگری که شاید در پیش باشد ، واکنشها و هشدارهایی است درباره خطرناک شدن اوضاع جهان و به بی خردانه بودن منطق حاکم اشاره می کند. جهان به نگاه کاملا" متفاوتی نیاز دارد .
بحران های سیاسی که ماهیت فرهنگی دارند. حادثه 11 سپتامبر نقطه عطفی به شمار می آید در تاریخ بین الملل و هشداری است به کشورهای پرقدرت از جمله آمریکا و بیانگر این واقعیت است که هر گاه بنیان تصمیم گیری به ویژه در تصمیم هایی با آثار جهانی ، نگاه سیستمیک و کل نگر نباشد و جوامع کره زمین را عناصر یک سیستم جهانی تلقی نکند ، هزینه های سنگینی خواهد پرداخت . در هیچ سیستمی یک عنصر و یا معدودی از عناصر نمی تواند به قیمت عقب ماندگی عناصر دیگر رشد کند و آن سیستم در کل متعادل بماند. نابرابری ، تعادل سیستم را به هم می زند و بقای آن را به خطر می اندازد. حل بحران سیاسی معاصر در گرو وجود رهبرانی است جهانی که خردورز باشند و با کل نگری سیستمیک ? اکولوژیک و از روی تدبیر برای خروج از بن بست های کنونی راه حل درازمدت بیابند. رهبران کنونی جهان پیشرفته ، سیستم جهانی را در جهت معکوس هدایت می کنند و نمونهای ارائه می دهند متضاد این الگوی آرمانی. در جهان امروز که رهبران کشورهای بزرگ ، مشروعیت جهانی خود را به سرعت از دست می دهند، خلاء رهبری سیاه چال هایی را پدید آورده است که بیش از هرچیز نیروی حیاتی خود جوامع پیشرفته را به درون خود میبلعد.
بحران های فرهنگی ? اجتماعی که در سطوح مختلف بازتاب دارد، از جمله در سطح بین المللی تقابل اسلام ? مسیحیت که بیشتر از جانب منافع مستقری هدایت می شود که در پی منافع کوتاه مدت هستند و به نجات جامعه بشری از بن بست های کنونی نمی اندیشند . در سطح فردی این بحران به بهترین وجه خود را در روان آشفته و احساس بیقراری و احساس عدم امنیت درونی و ناامنی محیطی انسان معاصر متجلی ساخته است. در بیرون ، گروه های انسانی به جان هم افتاده اند و در درون انسان با خود منازعه ای تلخ را به پیش می برد.
مردمان مرفه و پیشرفته برای نخستین بار با انسان های نادار و عقب مانده به درک مشترکی رسیده اند و هر دو دردمند و نگران از خود می پرسند این همه هیاهو از برای چیست ؟ چرا کار به این جا کشیده است؟ غایت زندگی چیست ؟ نیویورکی مرفه و موفقی که تا قبل از 11 سپتامبر آهنگ پرشتاب. زندگی روزانه به او فرصتی برای ایستادن و از دور به خود نگریستن را نمی داده است ، با مشاهده فروریختن دو برج تجارت جهانی در برابر چشمانش که همواره نماد قدرت پایدار تجاری و رهبری اقتصادی جهان بوده است و ناپدیدشدن چند هزار افراد موفق و پرتحرک مانند خودش ، ناگهان مجبور شده با نگاهی تازه و با فاصله و متفاوت به خودش بنگرد و از خود سوال کند ، معنای این زندگی چیست ، این همه تلاش و کوشش که حاصل آن در یک آن به باد می رود ، چه فایده ای دارد ؟ سرنوشت من دست کیست ؟ و سرنوشت من در کجا هدایت می شود ؟ و ناگهان حس می کند دشمنانی دارد ، قوی تر از رهبرانش ، دشمنانی نامریی و ناشناخته که مجبور است آن ها را بشناسد و انگیزه های آن ها را درک کند. ناگهان زندگی رنگی دگر می یابد ، ماجراهای پس از 11 سپتامبر ، در سرزمینهای پررونق اروپا نیز واکنش مشابهی ایجاد کرده است . حال و هوای دیگری بر زندگی مردمان پرنخوت و آسوده و بی خیال بخش های پیشرفته جهان حاکم شده است. در هر دو بخش، مرفه و نادار ، مردم حساس شده اند به اشتباهاتی که در گذشته روی داده است. ولی رهبران، ترجیح می دهند به راه خود ادامه دهند.
افزون برآن، دستاورد های انقلاب دیجیتال همراه با پیشرفت های سایر حوزه های علوم و تکنولوژی ، شکاف های تازه ای را پدیده آورده است و بر نابرابری های گذشته عمق بخشیده است . شکاف دیجیتال ، شکاف تکنولوژی ، شکاف دانایی و شکاف ژنتیک باعث شده که یک بخش از جهان به سرعت به پیش برود و بخش دیگر عقب بماند. شاید ریشه اصلی بحران های سیاسی و فرهنگی ? اجتماعی در بروز همین شکاف های روزافزون باشد. بخشی از جهان به دلایل بسیار توانسته است با ایجاد زیرساخت ها ، بنیان ها و ظرفیت های لازم در زمینه علم و تکنولوژی به طور مستمر پیشرفت کند، به گونه ای که سهم عمده را در بازارهای تولید و مصرف تکنولوژی، پیشرفته به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفت ها در حل مسائل و توسعه قابلیت ها و ظرفیت سازی برخوردار شده است. درنتیجه ، سریع تر و بهتر ثروت تولید می کند و دانایی های پیشرفته را در خدمت تولید ثروت به کار گرفته است. به عکس ، باقیمانده جهان نه سهمی دارد از بازارهای خلق علم و تکنولوژی و نه توانایی آن را دارد که دانایی های موجود پیشرفته دیگران را جذب کند و از آن برای حل مسائل و توسعه قابلیت های خود بهره بگیرد. بد نیست در این جا نگاه کوتاهی داشته باشیم به شکاف دیجیتال که موضوع بحث مقاله حاضر است .
شکاف دیجیتال
شکاف دیجیتال فاصله روزافزون کشورهای توسعه نیافته از کشورهای توسعه یافته است در دسترسی به تکنولوژی های دیجیتال و استفاده از این تکنولوژی ها برای بهبود بهره وری و کارآیی فرایندها ، فعالیت ها ، سیستم ها و کارها در همه بخش های زندگی ، در سطح خرد و کلان و نیز به کارگیری آن در ایجاد زیرساخت مناسب برای مشارکت فعال در تولید دانش و تکنولوژی دیجیتال و مصرف ابزار و کالاها و خدمات دیجیتال . این شکاف با شاخص های متفاوتی سنجیده می شود ، از جمله دسترسی به تکنولوژی های اطلاعات و ارتباطات (ICT) مانند تلفن ، تلفن سیار و اینترنت و پخش ماهواره أی برنامه های رادیویی و تلویزیونی . جامع ترین شاخصی که برای مقایسه کشورها و شناخت این شکاف ارائه شده ، شاخصی است که بانک جهانی ارائه داده است (گزارش ISI ، 2001) . بانک جهانی شاخصی به نام ISI یعنی شاخص جامعه اطلاعاتی ، (Information Society Index) تعریف کرده که شامل 23 متغیر است. این متغیرها معرف چهار زیرساخت به شرح زیرند که توانایی شهروندان هر کشوری را برای مبادله اطلاعات در داخل و خارج از کشور می سنجند :