مقدمه :
ارتباط میان مادر و فرزند نه تنها از زمان تولد بلکه حتی پیش از آن نیز اثر بسیار مهمی بر رشد روانی کودک دارد . نگرش گرم و سرد مادر نسبت به کودک موجب سازگاری و ناسازگاری کودک در آینده میشود و محرومیت از مراقبتهای مادرانه رشد اجتماعی و حرکتی کودک را به تاخیر میاندازد
رشد اجتماعی کودک بیانگر آن است که تا چه حدود روابط امور و رفتار اجتماعی را درک و عدل میکند . برای رسیدن به این هدف فرد باید بکوشد علایق دیرین و نا موفق خود را تغییر دهد و از رفتارهای تازه و موثر پیروی کند .
مدرسه در مورد پیوندهای اجتماعی چون آزمایشگاهی بشمار میرود . کودک احساس میکند که چه در خانه به منزله و اصول رفتار به کار میرفت در مدرسه اجرا نمیشود . مدرسه برای بسیاری از کودکان نخستین تجربه گروهی واجتماعی در خارج از محیط خانواده است و در اینجا باید رفتار متناسب با دو محیط باشد . در مدرسه رفتار اجتماعی کودک به مواردی مانند : اظهار ادب ، سکوت ، آرامش ، اجازه گرفتن ، مسخره کردن ، به گفتههای دیگران گوش فرا دادن و منافع گروه را مقدم شمردن اطلاق میشود . همکاری کودک به معنای رعایت مقررات و انضباط مدرسه ، سر وقت حاضر شدن ، رفتار منصفانه داشتن است .
ارتباط معنوی کودک با مادری که در بیرون از منزل کار میکند و کودکی که مادرش خانهدار است در دو قطب متفاوت قرار میگیرد که مدرسه نیز در این مورد نمیتواند عواطف عقب افتاده کودک محروم از عاطفه مادری را جبران کند . از اینروست که عضو جامعه و آینده از احساسات متحدالشکل برای گزینش پایگاههای مختلف در جامعه محروم میشود هر چند جامعه خود نیز در پاسخگویی نیازهای کودک سهمیم است و او را در اجتماعی شدن یاری میدهد ولی زیر بنای آمادگی در انطباق با محیط و پذیرفتن انسانها در خانواده بویژه در دامن مادر شکل میگیرد .
مادران شاغل در مقایسه با مادران خانهدار وقت کمتری را به مراقبت کودکان خود اختصاص میدهند . مدت زمانی که مادران شاغل فارغ التحصیل از دانشگاه به مراقب از فرزندانشان اختصاص میدهند حدود یک سوم مدت زمانی که یک مادر خانهدار صرف اینکار میکند .
با وجود این دو نکته را باید اضافه کرد که :
اولاً :مدت زمانی که مادران شاغل صرف مراقبت از فرزندان میکنند از نظر کیفی فعالانهتر ، هدفدارتر و جدیتر از اوقاتی است که مادران غیر شاغل به این میپردازند .
ثانیاً : پدران خانوادههایی که همسرانشان شاغل است در مقایسه با پدارن خانوادههایی که همسرانشان خانهدار است مدت زمان بیشتری را صرف نگهداری بچه میکنند .
البته نوع شغل ، درجه شغلی و میزان علاقه مادران به کار در کیفیت تعامل و میزان مراقبت از کودکان نقش مهمی دارد . بطور مثال : شغلی که روحیه و احساس خود ارزشمندی یک مادر افزایش میدهد بدیهی است که بهتر شدن رابطه مادر با کودک را در پی داشته باشد . با این که وجود مادر در خانه بویژه در یکی دو سال اول زندگی به منظور ایجاد دلبستگی بین مادر و کودک الزامی است و از هر یک سال عمر کودک یک هشتم آن در مدرسه و هفت هشتم بقیه در خانواده سپری میشود . اما شرایط اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی جوامع بسیاری از زنان اندکی بعد از تولد بچه روانه بازار کار کرده است .
بر اساس تحقیقات انجام شده طبق آمار سال 55-50 تنها 9 درصد افراد شاغل جامعه ما زن بودهاند . درحالیکه 6 درصد مردان شاغل تحصیلات عالیه دارند و این رقم در مورد زنان شاغل به 18 درصد میرسد .
با این وجود بانوان از لحاظ دسترسی به آموزش در سطح پایینتری قرار دارند . بعبارت دیگر در شرایط مساوی تنها زمانی میتوانند به کسب موفقیتهای شغلی موفق شوند و به اشتغال بپردازند که تحصیلات بالاتری داشته باشند .
کودکان مادران شاغل در مقایسه با کودکان مادران خانهدار غالباً سازگاری شخصیتی و اجتماعی بهتری در مدرسه دارند و به نظر میرسد که دختران بیش از پسران از داشتن مادر شاغل بهره میبرند . دختران مادران شاغل از نظر اجتماعی یک الگوی شایسته دارند آنها به طریقی تربیت میشوند که سبب افزایش اعتماد به نفس ، احساس خود ارزشمندی و مستقل بودن آنان میشود . اما در مورد پسران به گونه آی دیگر است و ممکن است برای پسران برداشتهای تلویحی منفی بهمراه داشته باشد . مزایای مادران شاغل بیشتر برای نوجوانان مفید است تا نوزادان و کودکان مادران شاغل نوجوانانی مسئولیت پذیرتر ترتیب میکنند . بر خلاف عقاید معمول مبنی بر اینکه اشتغال مادر به کودک آسیب میرساند شواهد نشان میدهد که ممکن است برای کودک فوایدی هم داشته باشد .
تربیت چیست ؟
هیچ کاری دشوارتر ، ظریفتر و در عین حال شیرینتر از تربیت نیست . وقتی نهالی نشکفته در مقابل نگاه منتظر باغبان قامت میکشد و یا غنچهای زیبا به تبسم میایستد ، پر شکوهترین و لذتآفرین ترین حادثه اتفاق افتاده است . آنوقت که یک باغبان بی شناخت زمین ، زمان و فصل ، نوعی بذر و مجموعه شرایط فردی برای باروری و شکوفایی به کشت و کار دست نمییابد . مربی نیز بدون شناخت زمینه عاطفی و ذهنی ، زمان و شرایط کودک گام در قلمرو تربیت نخواهد گذاشت .
تربیت امری جهانی است ،همانگونه که کودک ، پدیدهای جهانی است و تعلق به والدین یا ملت و کشور خاصی ندارد ، زیرا آثار وجودی او در عصر ارتباطات ، همه روابط را نیز میتواند تحت تاثیر قرار دهد . تربیت الزام معنوی ،محوری است که نگهدارنده بشر است .
در تحلیل نهایی شاید آموزش و پرورش و بالاخص تربیت یکی از معدود ریلهای بین این دو جهان باشد .
تربیت ، باغبان وجود انسان است ، شکوفایی و رشد هماهنگ و متعالی شکوفههای زندگی ، در گروی وجود باغبان دلسوز و تواناست . آنچه که باغبان انجام میدهد هموار نمودن زمینههای جوانه زدن دانه و نهال و تجلی استعدادها و توانمدیهای بالقوه انسان نیست .
اهمیت تربیت کودک :
بدون شک شناخت ویژگیها و خصیصههای زیستی روانی کودکان ، اولین و اساسیترین گام در فرایند تعلیم و تربیت محسوب میشود . هر قدر والدین و مربیان شناخت بیشتر و عمیقتری از روند رشد و تحول کودکان داشته باشند ، با لطبع از آمادگی افزونتری برای درک نیازها و حسن تامین آنها و پرورش توانمندیهای کودکان برخوردار خواهند بود .
بدیهی است پرداختن به امر تربیت فرزند ، سالها قبل از تولد ، شاید تا حدودی بعید الذهن باشد اما آن چه که در این ارتباط مورد نظر است ، توجه به نحوه رشد زیستی روانی و تحول شخصیت و قابلیتهای باغبانان شکوفههای حیات یعنی پدر و مادر کودکی است که بعدها پای به عرصه وجود خواهد گذاشت .
یکی از ویژگیهای بسیار مهم و بارز رشد در دوران جنینی ،تاثیر پذیری عاطفی و روانی جنین ، بخصوص بعد از حدود 16 هفتگی که شباهت نسبتاً کاملی به حیات آدمی پیدا میکند . در این شرایط تاثیر گذاری بسیاری از محرکهای محیطی ،عوامل عاطفی و روانی بر جنین فوق العاده چشمگیر میشود .
بعنوان مثال بررسیهای انجام شده حاکی از آنست که جنین پس از چهارماهگی بطور قابل ملاحظهای از شرایط عاطفی روانی مادر متاثر شده ، بخصوص محرکهای صوتی ، همچون صحبت کردن و خواندنهای مادر ،گوش دادن به صداها و سرودهای مختلف تاثیر فراوانی بر روند رشد شخصیت او میگذارد . ( افروز ، غلامعلی )
تبین نیازهای زیستی ، روانی ، ذهنی و اجتماعی کودکان در دورههای مختلف رشد و برنامهریزی تلاش مستمر بر تامین آنها امری است بسیار حساس و خطیر و در واقع به سادهترین بیان تربیت چیزی جزء این نیست .
با در نظر گرفتن این که رشد و تحول یک جریان دائمی است و شرایط زیستی روانی گذشته کودک با وضعیت فعلی او کاملاً ارتباط داشته ، چگونگی رشد او در زمان حاضر پایه وا ساس رشد او در آینده را تشکیل میدهد ، و نیز از آنجایی که رشد امری است ظریف و پیچیده که همزمان درابعاد مختلف شخصیت انسان صورت میپذیرد و آثار و نشانههای آن در جنبههای بدنی ،ذهنی ، عاطفی و اجتماعی ظاهر گردد ،ناگزیر هستیم حداکثر کوشش خود را صرف تمامی ویژگیها و تبیین نیازها و حسن تامین آنها نماییم .
بسیاری از والدین در جریان رشد و تحول کودکان و نوجوانان ، عمدتاً به رشد جمسانی آنها توجه دارند و سایر جنبهها را مورد غفلت قرار میدهند . متاسفانه بعضی از مربیان در کلاسهای درس صرفاً به تحول ذهنی کودکان توجه میکنند و به سایر ابعاد رشد به ویژه ابعاد عاطفی و زیستی عنایت کمتری دارند .
در هر حال باید توجه داشت که جریان رشد متاثر از عوامل متعدد ژنتیکی و محیطی است و در همه بچهها به شیوه یکسان صورت نمیپذیرد . اگر بنابر سخن گزل [1]روانشناس شهیر بپذیریم که خمیر مایه شخصیت انسان در کانون خانواده و در سنین پیش از دبستان شکل میگیرد و نیز با گفته او کودک در 5 و 6 سالگی نسخه کوچک جوانی است که بعداً خواهد شد .
این ادعا برای کم بهادادن به اثر تربیت در دورههای مختلف رشد نیست . بلکه تاکیدی بر اهمیت و تاثیر فوق العاده و پایدار تربیت در سنین کودکی است .
بایستی اذعان داشته باشیم که بهترین نیاز کودک در این دوره محبت است و هر شیوه تربیتی که عصارهاش عطوفت و محبت نباشد کار ساز و پایدار نخواهد بود . برای کودکی که وجودش سرشار از مهر و احساس مهرپذیری است نیاز به آرامش خاطر و امنیت روانی بسیار حیاتی است .
مراحل نسبی ترتبیت کودک :
در نظریات تربیتی ائمه معصومین علیهمالسلام دوران تادیب و تربیت به سه مرحله اساسی تقسیم شده که در هر دوره باید باروش مربوط به همان دوره با فرزند رفتار شود .
تربیت کودک در اسلام :
برای این که کودک شما به نحو شایستهای پرورش یابد و عضو مفیدی برای اجتماع باشد و با جسمی سالم و فکری سالم و نکوی تربیت یابد که بتواند از نعمتهای مادی ومعنوی بهرهمند شود به عقیده متخصصین تربیت و روانشناسی امروز باید از ابتدای تولد کودک تربیتش شروع گردد . اما عدهای دیگرمی گویند کودک تربیتش باید از 3 سالگی شروع شود ولی اسلام قدم را فراتر نهاده و میگوید پدر قبل از زناشویی و انتخاب همسر باید به فکر تربیت اولاد آینده خود باشد .
زیرا طبق قوانین توارث که مورد توجه بسیاری از روانشناسان است ، شخصیت کودک و طرز افکار او و همچنین عواطف و حالات روانی او بستگی تام به مادر دارد و باید گفت اگر مادر از خاندان اصیل و با فضیلت و خوش سابقه باشد قهراً این مزایا در سرشت کودک نیز پدید میآید . و بالعکس اگر مادری فاقد این مزایای اخلاقی و صلاحیت خانوادگی باشد کودک نیز همانند مادر خود بار میآید .
به همین جهات بوده که اسلام درباره انتخاب زن به مرد دستوراتی داده است و همچنین به زن سفارشاتی کرده که باید در انتخاب همسر رعایت کند و از همین رهگذر است که قسمتی از امراض ، مجوز فسخ ، عقد زناشویی است .
1- از امام صادق (ع) : طفل باید هفت سال بازی کند .
در هفت سال دوم باید خواندن و نوشتن بیاموزد .
در هفت سال سوم مقررات زندگی و حلال و حرام دینی را یاد بگیرد .
2- پیامبر اکرم (ص) : فرزند در هفت سال اول سید و آقای والدین است .
در هفت سال دوم بنده مطیع و فرمانبردار پدر و مادر است .
و در هفت سال سوم وزیر و طرف مشورت والدین است .
3- از امیرالمومنین (ع) : فرزندت در هفت سال اول برگ خوشبویی است در ساقه درخت وجود شما .
در هفت سال دوم خدمتگذار مطیع و فرمانبردار شماست .
و در هفت سال سوم یا دوست تو خواهد بود و یا دشمن تو شده است . ( مظلومی ، رجبعلی ) .
مادر و تربیت :
ایفای وظیفهای که مربوط به پرورش نسل است پدر و مادر مسئولند و هر دو موظفند که کار تربیت را به عهده گیرند اما در ارزیابی از اهمیت نقش این دو باید بگوییم نقش مادر مهمتر از نقش پدر است و آن بدلیل :
الف : نقش وراثتی
مادر دارای دو گونه نقش و تاثیر درباره کودک است : نقش وارثت و نقش محیطی . در جنبه وراثت همه آنچه که مربوط به ویژگی جسمی و روانی او و اجداد گذشته است از طریق ژنها و از کانال او به طفل منتقل میشود صفات و شرایط جسمانی از زشتی و زیبایی ، شکل و قد و حتی بیماریهای مزمن از گذشتگان به طفل میرسد و این صفات بگونهای است که در تمام مدت حاملگی و حتی در دوران شیردهی با طفل همراه است در حالیکه نقش وراثتی پدر پس از انتقال نطفه پایان میپذیرد و انتقال بعدی در دسته از صفات مطرح نیست . در وارثت و ریشه خانوادگی نقش مادر بیشتر از پدر میباشد .
ب : نقش محیطی
آن چه مربوط به محیط میشود طفل تحت تاثیرات محیط رحم ، حجم و فشار و ویژگیهای شیمیایی آن است تا محیط خارجی و بیرون رحم ، طرز فکرها ، خویها ، رفتارهای مادر برای کودک درس است . او نسبت به زندگی دید پیدا میکند . در سایه دیدن نقشهای خوب و بد و الگو گرفته و صاحب فرهنگ میشود . طول مدت روابط وراثتی کودک را با مادر در مقایسه با پدر اگر در نظر گیریم خواهیم دید که بسیار و حتی از دیدی میتوان گفت قابل مقایسه نیست و به همین ترتیب در جنبه محیطی هم میدانیم طفل تا مدتها در آغوش مادر است و پس از آن هم تا سن مدرسهای در کنار مادر است مدت رابطه او با مادر به مراتب بیشتر از پدر است . ( رشید پور ، مجید ) .
اهمیت مادر :
کودک وقتی میبیند این مادر است که بیش از همه از او پرستاری و مواظبت میکند انواع خوارکیهای گوارا را برایش فراهم میآورد به او صادقانه مهر میورزد و میان آنان یک رابطه محبت آمیز و استوار برقرار میشود کودک صلاح خود را در پیروی از دستورهای مادر میدانند اما اگر مادر موجودی خونسرد ، بی قید یا بی ترحم باشد ممکن است کودک را به واکنشهای شدید وادارد و او را موجودی خودخواه ، نادان ، سنگدل و غیر قابل اعتماد بشمار آورد . این نگرشهای مثبت و منفی در ساخت روانی کودک تاثیری بس عمیق دارد .
بعضی از روانشناسان معقتدند میان مادرانی که پستان خود را به فرزندانشان میدهند مهر مادری و فرزندی بیشتری وجود دارد تا مادرانی که چنین نمیکنند . گروه دیگری از روانشناسان عقیده دارند که نگرش گرم و سرد مادر نسبت به کودک موجب سازگاری و ناسازگاری کودک در آینده میشود بررسیها نیز تایید کردهاند مادرانی که برای مدتی طولانی با گرمی و محبت به پسرانشان از پستان خود شیر دادهاند بیش از همه فرزندان سازگاری داشتهاند اما دختران در همین شرایط سازگاری نسبی داشتهاند و پسران و دخترانی که از پستان مادران سرد و کم محبت شیر خوردهاند اغلب دارای مشکلات رفتاری بودهاند .
تمایل کودک به برقراری یک رابطه نزدیک با افراد خاص و احساس ایمنی بیشتر در حضور این افراد وابستگی نامیده میشود روانشناسان نخست این نظریه را پیش کشیدند که کودک به این جهت به مادر وابستگی پیدا میکند که مادر به عنوان منبع تغذیه یکی از اساسیترین نیازهای کودک برآورده میسازد اما این نظریه پاسخگوی برخی واقعیتها نبود .
اغلب کودکان یک وابستگی توام با ایمنی نسبت به مادر خود دارند اما در برخی از آنها این وابستگی توأم با نا ایمنی است . رفتار اجتنابی و تردید آمیزی که از کودکان وابسته نا ایمن به هنگام بازگشت مادر به موقعیت نا آشنا سر میزند یک مکانیسم دفاعی در مقابل اضطرابی است که یک مادر غیر قابل اعتماد در کودک بر میانگیزد . این حالت شکل خفیفی از گسلش شدیدی است که در کودکانی دیده میشود که مدتها از والدین خود جدا بودهاند این کودکان در نخستین تجدید دیدار والدینشان یک حالت بی تفاوتی از خود نشان میدهند . ( اتکنیسون ، ام رتیال و هیلگارد ، ارنست ر )
رفتار مادرانه ،عاری از حساسیت و توجه در سال اول زندگی بسبب به وجود آمدن وابستگی توام با نا امنی در کودکان میشود مادران کودکان وابسته نا ایمن بیشتر در جهت خواستها و حالات خلقی گذران خود واکنش نشان میدهند تا در برابر علائم دریافتی از کودک . برای مثال ، این مادران در برابر کودکی که برای جلب توجه گریه میکنند وقتی واکنش نشان میدهند که خود هوس بغل کردن بچه را بکنند و در مواقع دیگر نسبت به گریههای او بی اعتنا میمانند .
احساس اعتقاد کودک نسبت به مردم بستگی به این دارد که نیازهای اولیه او به چه شیوهای توسط مادر سیراب شده است . کودکان طی دومین سال زندگی دوست دارند محیط خود را بکاوند و بررسی میکنند و برای خود فعالیتهایی داشته باشند هر اندازه والدین مشوق چنین فعالیتهایی باشند به همان نسبت احساس استقلال و خود پیروی در کودکان بیشتر رشد میکند در سالهای پیش از دبستان ( سنین سه تا پنج سال ) کودک از مرحله خود تنظیمی ساده به مرحلهای میرسد که خودش میتواند آغازگر فعالیتهایی باشد و آنها را به اجرا درآورد . در اینجا نیز نگرشهای والدین بسته به اینکه تشویق کننده یا دلسرد کننده باشد میتواند در کودک احساس نابسندگی و یا احساس گناه بوجود آورد . در سالهای دبستان کودکان مهارتهایی را میآموزند که جامعه آنها را ارزشمند میداند این مهارتها محدود به خواندن و نوشتن نیست بلکه مهارتهای بدنی ، توانایی قبول مسئولیت و کنار آمدن با مردم را نیز در بر میگیرد تلاشهای موفقیت آمیز در این زمینهها احساس چیرگی وتلاشهای توام با شکست ،احساس حقارت در کودکان بوجود میآورد .
اثر اشتغال مادر بر رشد کودک :
همه روزه مادران بیشتری به اشتغال در خارج از خانه روی میآورند فعالیت اجتماعی بانوان و مشارکت آنان در اداره کشور موضوعی است که بخصوص در سالهای اخیر در هر محفلی راجع به آن صبحت میشود با توجه به آمار و ارقام موجود درباره ،جمعیت زنان کشور آمار زنان شاغل و نیاز جامعه به فعالیت آنان در ابعاد و جوانب گوناگون ضرورت این امر انکار ناپذیر است .
با توجه به مسئولیتی که خانمهای جامعه ، ما نسبت به آینده ، احساس میکنند طبعاً میتوانند اثر بسیاری در رشد و شکوفایی آن در ابعاد مختلف داشته باشند چون حدود 50 درصد کل جمعیت کشور از زنان تشکیل میشود بنابر این اگر از نظر اجتماعی دید کمی نسبت به اشتغال خانمها بارزتر و مثبتتر شود زنان هم در محیط کار احساس راحتی و دلگرمی بیشتری میکنند و در نتیجه بر تلاش و همت خودشان میافزایند .
در آمریکا قریب 5 میلیون مادر شاغل با کودکان زیر پنج سال وجود دارد و تعداد آنها رو به افزایش است با توجه به نتایج حاصل از پژوهش در زمینه وابستگی کودک و مزایای برخورداری از یک محیط انگیزه قوه در نخستین سالهای زندگی لازم است اثر روند حاضر را بر نسلهای آینده بررسی کنیم .
مادران شاغل ترتیبات گوناگونی را برای نگهداری کودکانشان بکار میگیرند . اکثر آنها به هنگام کار ، کودکان پیش دبستانی خود را تحت مراقبت یک پرستار یا یکی از خویشاوندان خود قرار میدهند و بقیه آنها به مهد کودک میسپارند . روشن است که تاثیر اشتغال مادر بر رشد کودک تا حدود زیادی بستگی به کیفیت مراقبت از کودک توسط جانشین مادر دارد پژوهش در این زمینه برد و حوزه گسترده متمرکز شده است :
1- اثرات عمومی داشتن مادر شاغل در مقایسه با مادر تمام وقت بر کودک
1- اثر مراقبت فردی در مقایسه با مراقبت گروهی
بنظر میرسد ، دختران بیشتر از پسران از داشتن یک مادر شاغل بهره میبرند . دخترانی که مادران شاغل دارند ، نسبت به دخترانی که مادران غیر شاغل دارند ، از خود بسندگی ، سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بیشتری برخوردارند .
پسران مادران شاغل نیز درمقایسه با پسران مادران غیر شاغل از خود بسندگی و سازگاری بیشتری برخوردارند . این یافتهها را چگونه باید تبیین کرد ؟
احتمال دارد فقدان تحریک فکری که از اشتغال مادر ناشی میشود اثر معکوسی هم بر دختران و هم بر پسران داشته باشد ، اما در مورد دختران این کمبود با مزایای دیگری مانند برخورداری از خود بسندگی بیشتر و داشتن مادری لایق و موفق به عنوان الگو جبران شود .
اشتغال مادر ، کودکان طبقه متوسط را بیشتر از کودکان طبقه پایین دچار کاستی میکند اگر برای کودکان طبقه پایین در زمان غیبت مادر محیطی سرشار از تحریک ذهنی فراهم شود ( برای مثال ) کودک را به مهد کودک مجهزی بسپارند که معلمان کار آزمودهای دارد ) میتوان انتظار داشت که مهارتهای تحصیلی آنان پیشرفت کند .
دکتر خادم : به عقیده من انگیزه قوی شاید مهمترین انگیزه ، تلاش یک فرد ، موفقیت و به کمال رسانیدن فرزندانش میباشد و با توجه به مسئولیتهای خارج از منزل مادر تا حد زیادی از رسیدگی به فرزندان باز میماند که همین امر سبب نگرانی وی خواهد بود یا در نظر گرفتن جایگاه ویژه و ارزشمندی که مقام مادری دارد و اشتغال ایشان حقیقتاً یک برنامه دقیق و حساب شده برای هر دوی این وظایف خیلی دشوار است . ( خادم ،منیره )
ضرورت وجود مادر برای فرزند :
برخی از روانشناسان اظهار میکنند محرومیت حاکی از فقدان مادر در خانواده موجب پریشانی و اختلال و آزردگی کامل ، انزوای وی احساس میشود و کودک عکسالعملهایی نظیر عصیان ،یاس ، افسردگی و خشم دارد . همچنین مشکلاتی نظیر عقبماندگی ذهنی ، عقب ماندگی رشد تکلم و زبان ، ناتوانی در به تاثیر انداختن ارضای فوری خواستهها ، بی حسی عاطفی ،کم بودن بهره هوشی ، اختلالات خواب ، بی اشتهایی ، حساسیت غذایی و تاخیر در رشد عصبی در کودک به چشم میخورد .
دامن پر مهر ، آغوش گرم ،طنین دلنواز و آهنگ آرامشبخش قلب مادر ،او نیز بزرگترین مواهب الهی است که انسان در دوران کودکی بدان نیاز شدید دارد . در دوران کودکی هیچ عاملی برای پرورش جسمی و عاطفی و روانی و اجتماعی کودک ، بهتر و موثرتر از مادر نیست برای اینکه کودکان بتوانند به طور کامل از تمام امکانات مادی و معنوی برخوردار شوند ضروری و حتمی است که تحت حمایت مادران خویش قرار گیرند .
این هم یکی از شاهکارهای خلقت است که نه تنها کودکان به وجود مادرها نیازمند هستند بلکه زنان نیز به وجود طفل نیاز مبرم دارند ، هنگامی که استعدادهای آنان به اوج کمال میرسد و میتوانند از زندگی خویش لذت کامل ببرند که بر مسند مقدس مادری بنشیند و فرزند یا فرزندانی آنها رامادر صدا کنند .