childrens "challenging" behaviour
این کتابچه با این هدف نوشته شده که به شما اعتماد به نفس کافی برای برخورد کردن با شرایط دشواری را بدهد که در تربیت فرزند تان با آنها ممکن است مواجه شوید. هدف دیگر این نوشته این است که شما را راهنمایی کند که بتوانید درباره راه های مختلفی که در بهبود رابطه تان با فرزندان تان می توانند موثر واقع شوند فکر کنید. و بالاخره این جزوه سعی می کند به شما اطلاعاتی بدهد که بر اساس آن می توانید قضاوت کنید که چه زمان رفتار فرزند تان ممکن است مغایر با آنچه باشد که از نظر شما قابل قبول است.
مهم است که کودکان با رفتارشان به خود یا دیگران صدمه نزنند.
درک توقعاتی که از شما بعنوان اولیاء وجود دارد
تربیت کودک برای هر فرد تحت هر شرایطی آسان نیست.
کمبود وقت و توان، امکانات مالی، می تواند باعث شود که در بسیاری مواقع احساس کنید قدری تحت فشار و دلواپس هستید. ولی اگر علاوه برای این مشکلات، فرزندتان هم از ناهنجاری های رفتاری رنج ببرد، این وضعیت شما را دشوارتر می کند.
وقتی که چنین وضعیتی پیش آید اساس خانواده تان ممکن است تضعیف شده و آتیه فرزند تان با خطر مواجه شود.
اگر شما در خود اعتماد به نفس کافی بعنوان پدر یا مادر احساس نمی کنید این ممکن است ناشی از چندین علت از جمله برخوردار نبودن از رابطه خوب با اولیاء خودتان در گذشته باشد.
همه اینها می تواند باعث شود که در برخورد با مسائل فرزند تان با دشواری بیشر مواجه شوید.
ناهنجاری های رفتاری کودکان
فرزند تان حدود رفتار خود را همیشه محک می زند
کودکان در هر سنی حدودی که بر رفتارشان وجود دارد را محک می زنند. با محک زدن این حدود آنها به شما اعتماد می کنند و به حدودی که شما برای رفتارشان قائل می شوید اعتماد می کنند.
با بدخُلقی کردن یا با "نه" گفتن و "من این را می خواهم" زیاد، کودکان حدود رفتار خود را محک می زنند. آنها با این کار مقرراتی را که شما تعیین می کنید به چالش می گیرند و نه اقتدار شما را بعنوان ولی خود.
شما از فرزند خود چه می توانید توقع داشته باشید
شما از آنها چه می خواهید؟
شما می خواهید آنها چگونه رفتار کنند؟
فرزندان ما بخشی از خود مان و انعکاسی از ما هستند، ولی در عین حال آنها افرادی با حقوق خود هستند.
چه چیزی واقع بینانه است که آز آنها توقع داشته باشیم؟
چه چیزی "عادی" است؟
کودکان در سنین مختلف رفتار متفاوتی دارند زیرا چیزهای مختلفی یاد می گیرند و از توانایی های مختلفی برخورد می شوند، بعنوان مثال:
یک کودک دو ساله نحوه هماهنگ کردن فیزیکی بدن اش را یاد می گیرد و شروع به یاد گرفتن زبان می کند؛
یک کودک ده ساله یاد می گیرد که احساساتش را چگونه درک کند و همینطور چگونه رفتار کودکان هم سن خودش را بفهمد؛ و
یک نوجوان پانرده ساله سعی می کند از عهده فعالیت های عمیق تر روانی برآید مانند اینکه چگونه باید حس فردیت خود را بسازد و از حس تعلق به جهان پیرامون خود برخوردار شود.
نحوه ای که شما بعنوان پدر و مادر رفتار می کنید باید انعطاف پذیر باشد و بسته به سن فرزند تان و شخصیت آنها شکل بگیرد. نحوه رفتار شما بعنوان پدر و مادر با توجه به چیزهای جدیدی که یاد می گیرید و با توجه به رشد فرزند تان تغییر خواهد کرد.
چرا ناهنجاری های رفتاری از فرزند تان سر می زند؟
برخی اوقات کودکان احساسات خود را از طریق رفتارشان ابراز می کنند زیرا این تنها روشی است که آنها می دانند که از طریق آن می توانند آنچه را که احساس می کنند بیان کنند.
حس خشم، سرخوردگی و بلاتکلیفی درباره چیزی، یا احساس گناه و یا شرم، می تواند باعث اشباع احساسات فرزند تان شود و یا به خستگی و ناخوشی فیزیکی آنها منجر شود؛ یا اینکه می تواند به طغیان احساسی یا رفتاری آنها بیانجامد.
اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه
Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD)
کودکانی که بی قرار و پر از تب و تاب هستند ممکن است بعنوان افراد "پر تحرک" توصیف شوند. در کودکانی که از اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه (ADHD) رنج می برند این گونه رفتار در حالت افراطی وجود دارد و ممکن است باعث صدمه یا تشویش به خانواده کودک و افراد دیگری که در پیرامون او هستند شود.
کودکانی که از این اختلال رنج می برند از ظرفیت توجه بسیار کمی برخوردارند و بیش از حد فعال هستند، بویژه در زمانی که مایل هستید آنها آرام بگیرند. رفتار دشوار آنها می تواند شامل این باشد که آنها نمی توانند منتظر نوبت خود شوند، یا بدون آنکه فکر کنند دست به عملی بزنند و یا مقرراتی که وجود دارد را نقض کنند.
این کودکان همینطور به خودشان صدمه می زنند و از نظر درسی در مدرسه ممکن است از موفقیت کمتری برخوردار باشند و یا در یافتن دوست با دشواری مواجه شوند. آنها همینطور ممکن است باعث حوادث بیشتری شوند، بدخلقی بیشتری از خود نشان دهند و نتوانند خوب بخوابند.
اختلال تحرک بیش از حد ناشی از کمبود توجه (ADHD) یک وضعیت پزشکی است که از طریق معالجه و دارو قابل درمان است. دریافت کمک در مراحل اولیه این وضعیت می تواند به فرزند شما و خانواده تان کمک کند و زندگی را در خانه و محیط اجتماعی تان بیشتر مثمر به ثمر کند.
برای اینکه دریابید که آیا این اختلال عامل رفتار کودک تان است، با دکتر خانوادگی تان (GP) تماس بگیرید.
تغییرات در رفتار
وقتی که رفتار فرزند تان دشوار می شود، از خود بپرسید:
چه چیزی اکنون متفاوت است و یا در حال تغییر در زندگی فرزندم است؟
چه احساساتی ممکن است باعث این رفتار دشوار شده باشند؟
فرزندا نتان ممکن است با تغییرات یا دوره های انتقالی در زندگی شان مواجه شوند که برای آنها پراضطراب باشد، بعنوان مثال:
تغییر مدرسه؛
از دست دادن دوستی با کسی؛ یا
تغییراتی که در وضعیت فیزیکی خود آنها با رشدشان رخ می دهد.
تجارب ناراحت کننده دیگر می تواند شامل اینها باشد:
تغییرات زیاد و همزمان در روال عادی زندگی شان؛
فقدان عاطفی، بعنوان مثال وقتی یکی از اولیاء یا کسانی که از او مراقبت می کرده است فوت کرده یا او را ترک کرده است؛
مشکلات مدرسه، بعنوان مثال اذیت شدن، یا دشواری در یادگرفتن و فشار از طرف هم کلاسی ها؛
آزار فیزیکی، عاطفی و جنسی ویا این نوع آزارها را شاهد بودن؛
استعمال مواد مخدر و مشروب.
رفتار غیرقابل قبول
"پرخاشگری" چیست؟
اگر رفتاری که متوجه شماست حس پرخاشگری در خود دارد، در آنصورت آن پرخاشگری است.
سن کودک را مد نظر داشته باشید: وقتی که یک کودک دو ساله بطرف شما می دود و جیق می زند این رفتار با وقتی که یک پسر نوجوان به طرف شما می دود و فریاد می زند فرق می کند.
وقتی که این رفتار متوجه شماست و احساس می کنید که بیش از حد است، در آنصورت می توانید بگویید که این رفتار غیرقابل قبول است.
تشخیص اینکه چه رفتاری غیرقابل قبول است
شما می توانید سعی کنید و یک چیزهایی را خودتان تغییردهید و ممکن است در این رابطه فکرکنید که صحبت با دوستان و خانواده مفید است.
رفتار پرخاشگرانه رایج:
فحاشی به شما، یا به برادر و خواهر، یا فریاد و جیق زدن؛
به کسی عنوان زشت دادن و یا او را تحقیرکردن؛
زور فیزیکی علیه دیگران بکار بردن: بعنوان مثال، هل دادن، تنه زدن، با آرنج به کسی زدن یا به کسی پشت پا دادن؛
تهدید به استفاده از زور فیزیکی؛
نادیده گرفتن شما ویا با سکوت به شما برخورد کردن؛
کسی را نسبت به موضوع حساسی اذیت کردن – یک خصوصیت فیزیکی و یا موضوع خانوادگی؛ یا
به حرمت خصوصی کسی تعرض کردن – سر زذه به اتاق کسی رفتن، دفتر خاطرات خصوصی کسی را خواندن و یا به عمد بیش از حد به کسی نزدیک ایستادن.
هر چند این گونه رفتارها بسیار رایج هستند، ولی اگر احساس کردید که وضعیت برایتان بیش از آنی غیرقابل تحمل شده است که بتوانید از پس آن برآیید در آنصورت باید سعی کنید کمک کسی را جویا شوید.