دانلود مقاله تاریخچه نقش فرش

Word 1 MB 10834 101
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه پیشینه بافت فرش های اولیه در جهان به زمان بعد از غارنشینی باز می‌گردد.

    زیرا در آن دوران انسان به تقلید از پرندگان سعی نمود با تنیدن الیاف نرم گیاهان به همدیگر مانند سبدبافی و حصیربافی، زیراندازهایی برای خود تهیه نماید.

    پس از شکار حیوانات و دسترسی به پوست و پشم آنها زیراندازها اندکی نرم‌تر شد.

    حفاری باستان‌شناسان نشان می‌دهد که بافت «بوریا» از نی‌های منطقه بین‌النهرین، از هزاره پنجم و چهارم قبل از میلاد متداول بوده و بافت گلیم تا سده پانزدهم قبل از میلاد به مرحله بالایی از تکامل رسیده بود.

    از بافت نخستین قالی یا قالیچه اطلاع دقیقی در دست نیست زیرا الیاف قالیچه بر اثر رطوبت و هجوم حشرات آسیب‌پذیر بوده و از بین می‌رود.

    اما بنابر ماده اولیه قالیچه یعنی پشم، گمان می‌رود ابتدا قبایل چادرنشین آسیای مرکزی که شغل عمده آنها گله‌داری بوده، به بافتن فرش مبادرت نموده باشند.

    هخامنشی قالی زیراندازی است یک رو ، با تار و پرز و پود ضخیم و پود نازک و با گره .

    پیشینه قالی در ایران به دوره هخامنشیان می رسد و در اینکه خاستگاه آن ایران بوده است شک و تردید وجود ندارد .

    فرش کار ایران در عهد هخامنشی که در کاوشهای پازیریک کشف شده است.183×200 سانتی متر این تصویر فرش پازیریک است که نخستین قالی جهان می باشد.اسب سوار سکایی-ایرانی را با سبلت نشان می دهد که شلوار بر پا کرده است.شلوار در دوران هخامنشی توسط سکاهای ایرانی استفاده می شده است دره پازیریک در مسافت قریب دویست کیلو متری جنوب بی ئیسک (از شهرهای جنوبی قسمت مرکزی سیبریه) و بفاصله تقریبی 79 کیلومتری مرز مغولستان خارجیس (که سابقاً جزء خاک چنین بود) نزدیک محل التقای رودخانه‌های اولاگان و بالیکتیول واقع شده ارتفاع آن از سطح دریا در حدود 1500 متر است.

    دانشمند شوروی بنام س .

    ا .

    رود نکو ضمن دومین مرحله کاوشهای خود که در دره پازیریک انجام میداد در سالهای 1327 و1328 شمسی درون آرامگاه یخ زده یکی از شاهان سکاها آثار جالب توجهی از صنایع ایران دوره هخامنشی کشف نمود که مهمترین آنها یک قطعه فرش تقریباً کامل و قطعاتی از فرش‌ها و پارچه های دیگر ایران عهد هخامنشی است.

    طی مقاله‌ای که در مجله اخبار لندن مورخ 11 ژوئیه 1953 (20 تیر ماه 1332 ) در باره آثار مکشوفه در پازیریک درج گردیده بود فرش مکشوفه فوق را تحت عنوان قدیمیترین فرش ایران در دنیا که مدت 2400 سال در یخهای دائمی سیبری مرکزی محفوظ مانده است،معرفی نمود و درباره آن چنین توضیح داده‌اند: مهمترین اشیاء مکشوف در پازیریک قطعه فرشی است با نقش‌های مختلف که کرک آن را از پشت گره زده و از سمت رو چیده و صاف نموده بودند.

    این فرش ضمن زین و برگهائی که همراه جسد اسبها در دل خاک مجاور آرامگاه نهاده بودند بدست آمده برای زین یکی از اسبها بکار می‌رفته است.

    ابعاد فرش مزبور83/1 متر در دو متر در 2 میلیمتر میباشد و به قراری که به کاشف فرش تشخیص داده است در هر دسیمتر مربع آن 3600 گره زده‌اند.

    کار آن ظریف و زیباست و نقشه روی فرش عبارتست از حاشیه‌ای مشتمل بر تصویر حیوانات افسانه بالدار پس از آن ردیف سواران ایرانی که به ترتیب یکنفر بر اسب سوار و پشت سر او یکنفر دهانه اسب را گرفته است و می‌برد سواران مزبور کلاه مخصوص ایرانیان را بر سر نهاده‌اند.

    انتهای زیرین کلاه از زیر چانه کج شده به پائین دهان منتهی می‌گردد نوک طرف دیگر آن هم باریک است … پس از آن ردیف گوزنهای خط و خالدار و بعد از آن حاشیه مجددی مشتمل بر تصاویر حیوانات افسانه بالدار و در وسط فرش نوعی نقوش چهار برگی که از گل و بو ته‌های آشوری اقتباس شده است.

    آقای رود نکو دانشمند شوروی که کاوشهای پازیریک را انجام داده و میتوان گفت قطعه فرش فوق شگفت انگیزترین چیزی است که در کاوشهای متمادی و دشوار این دانشمند در پازیریک بدست آمده است، کتاب مفصلی به زبان روسی تحت عنوان تمدن مردم ناحیه کوهستانی آلتائی در عهد سکاها (چاپ مسکو لنینگراد 1953) منتشر نموده است و طی آن درباره فرش مزبور توضیحات مفصلی می‌دهد که برخی نکات آن بشرح زیر در اینجا نقل می‌گردد «……نقوش حیوانات بالدار در حاشیه کنار فرش کمی بزرگتر از نقوش همان حیوانات در اطراف قسمت وسط فرش بوده، جهت آنها هم مخالف جهت نقوش اخیر الذکر می‌باشد و هر پنج حاشیه و نقش وسط فرش دارای حاشیه باریک، مشتمل بر نقوش مثلثهای ریز است(به اصطلاح معمول و مصطلح فارسی دالبر) این قالی چند رنگ داشت که بیشتر آن قرمز، آبی، سبز، زرد کمرنگ، نارنجی می باشد(آنچه از روی گراور رنگی فرش مزبور در کتاب آقای رودتکو تشخیص داده می‌شود زمینه قرمز و نقوش زرد رنگ میباشد.

    م)… تاریخ این قالی از روی شکل اسب سواران معلوم می‌شود .

    طرز نشان دادن اسبهای جنگی که بجای زین ، قالی بر پشت آنها گسترده‌اند و پارچه روی سینه اسب از مشخصات آشوریها می‌باشد.

    لکن در روی فرش پازیریک ریزه‌کاریهای مختلف و طرز گره زدن دم اسب و چگونگی گره مزبور آشوری نیست بلکه مربوط و متعلق به دوران پارسیان است.

    گرهای دم اسبهای روی فرش را در نقوش برجسته تخت جمشید نیز می‌بینیم .» در جای دیگر کتاب فوق دانشمند مزبور صراحتاً فرش مزبور را کار ایران می‌داند منتها در تشخیص این که در کدام قسمت ایران عهد هخامنشی بافته شده است اظهار تردید می‌نماید.

    نگارنده با آشنائی و بررسی‌های که سالیان متمادی از نزدیک یا دور درباره آثار هخامنشی مخصوصاً در تخت جمشید نموده، به خود جرئت میدهد که در باره فرش محل مزبور و محل بافت آن نقاط ذیل را مذکور دارد: با دقت در آثار تخت جمشید بخوبی می توان استنباط نمود که همه جا استادان حجار مقید بوده و سعی نموده اند موضوع نقش برجسته و چگونگی آن را با اوضاع و احوال محلی که نقش در آنجا جلوه گری می نموده و زینت بخش بوده است ارتباط بدهند چنانکه در کاخهای آپادانا و صد ستون که محل برگزاری جشنهای رسمی و انجام مراسم سلام بوده صف لشگریان و نمایندگان اقوام ساکن قسمتهای مختلف کشور به صورتهای گوناگون نموده شده است و در آستانه‌های مختلف کاخهای کوچک داریوش و خشایارشا در هر اطاق نقش مربوط به چگونگی استفاده از آن محل حجاری گردیده است.

    مثلا در اطاقهای کوچک شاهنشاه سر و صورت صفا می داده نقش گماشتگان شاهی با شمعدان و عطر دان و حوله و ظرف آب دیده می شود.

    آنجا که شاهنشاه وارد تالار کاخ می شود تصویر خدمتگزاران پشت سر او با در دست داشتن حوله و اسبابی که برای راندن حشرات بالای سر شهریار حرکت می داده اند حجاری گردیده است و در آستانه بزرگ تالار که شاهنشاه از آنجا به بیرون کاخ میخرامد علاوه بر حوله و اسباب مزبور چتر آفتابی مخصوص بالای سر شاه حجاری کرده اند.

    همچنین تصویر درباریان و جدال شاهنشاه با مظاهر اهریمن که در آستانه های اطاقهای مجاور تالارهای بزرگ نموده شده است و قس علیهذا.

    در حاشیه بزرگتر فرش مکشوف در پا زیریک دیده می‌شود که نقش مردمان یکی سوار بر اسب و پشت سر او یکی پیاده پهلوی اسب که افسار آن را از پشت گرفته، تکرار شده است و در برخی موارد هم دو نفر سوار پشت سر هم یا دو پیاده به ترتیب فوق پشت سر هم قرار دارند به عقیده اینجانب نقش حاشیه مزبور نشانه و اشاره به سوار و پیاده شدن از اسب و حرکات معروف به سوار خوبی است که هنوز هم در جشنها و نمایشهای اسب دوانی در ایران مرسوم می‌باشد و در دوران امپراتوری روسیه در ارتش امپراتوری کشور مزبور بسیار معمول بود و در عهد قاجاریه این رسم مجدداً به پیروی از مراسم دیگر لشگری روسیه در ایران متداول گردیده است و بنابر این می‌توان تشخیص داد که رسم سوار کوبی و شیرینکاریهای اسب سواران از دوران باستان و لااقل از عهد هخامنشی در کشور شاهنشاهی ایران معمول بوده و عمل می شده است آقای رود نکو که حقاً با دقت و بررسی هر چه تمامتر در کتاب جامع خود اظهار نظر کرده اند فرش مکشوف در پا زیریک را بافت یکی از سه قسمت کشور هخامنشی یعنی ماد پارت یا خراسان قدیم پارس می داند.

    هر چند اسب‌های پارس مشهور بوده و داریوش کبیر در کتیبه های خود مکرر از اسبهای پارس نام می‌برد اما چون نقش گوزن ارتباط با پارس ندارد و از طرفی لباس مردانی که سوار بر اسبها هستند یا افسار آنها را در دست دارند لباس مردم ماد و اهالی شمال ایران است احتمال اینکه فرش مزبور بافت پارس باشد تقریباً از میان می‌رود و چون سواران پارتی مشهورتر از سواران مادی بوده‌اند و لباس مادها با سایر قسمتهای ایران شمالی در بسیاری موارد شباهت دارد بخصوص کلاهی که در روی فرش بر سر ردیف مردان دیده می‌شود منحصر به مردم ماد نیست و اقوام دیگر شمال ایران از جمله پارتها هم از این کلاه داشته اند (نقوش برجسته تخت جمشید مطلب را معلوم و اثبات می نماید) و از طرفی گوزن در دشتهای شمالی سرزمین پارت بوده است و بالاخره چون پارت نزدیکترین قسمت ایران عهد هخامنشی به پازیریک می‌باشد و از هر بابت می توان احتمال داد و اظهار نظر نمود که فرش مکشوف در پازیریک در سرزمین پارت یعنی خراسان قدیم تهیه شده، ضمن مبادلات تجارتی و داد و ستدهای معمولی بین مردم شمال ایران به پادشاه سکاها تعلق یافته و در پازیریک همراه جسد اسب پادشاه دفن شده است.

    آنچه مناسب به نظر میآمد در باره مهمترین کشف آرامگاههای پازیریک یعنی قطعه فرش فوق توضیح داده شد و جا دارد کارشناسان فنی، بخصوص استادان نقشه کش و بافنده فرش به هر نحو عملی و میسر باشد این یگانه نمونه فرش هخامنشی یعنی محصول و یادگار استادان فرش عهد هخامنشی را مورد بررسی بیشتر قرار دهند و نکات هنری این صنعت ظریف باستانی را در یادگار ذیقیمت مزبور مشاهده و درک نمایند.

    یک قسمت از مکشوف در پازیریک مشتمل بر تصویر بانوان عهد هخامنشی، کار ایران قطعه فرش مکشوف در پازیریک که قسمتی از آن در تصویر بالا مشاهده می‌شود علاوه بر فرش فوق قطعه کوچک فرش دیگری در پازیریک پیدا شده که نقش آن مشتمل بر مربعهای کوچک است و بر روی هر مربع تصاویر بانوان عهد هخامنشی را در طرفین آتشدان نشان می‌دهد.

    بافت این فرش دو رو بوده است بدین طریق که تار آنرا از پشم ظریف تابیده درست می‌کرده اند و پود آنرا از پشم ظریف به رنگهای مختلف گره می‌زدند و بدین طریق طرحها و نقوش فرش را از دو طرف نمایان می‌ساختند.

    در هر سانتیمتر مربع این فرش از یک طرف 22 و از طرف دیگر 24 گره زده‌اند.نقوش مربعهای مزبور هیچ کدام بطور کامل و از هر جهت به دیگری شباهت ندارد در صورتی که در صنعت بافندگی چنین امری عادتاً پیش می‌آمد.

    از توضیحات آقای رودنکو در باره قطعه فرش مزبور بر میآید که بافت آن تقریباً به گلیمهای بسیار ظریفی که مخصوصاً عشایر فارس می بافند شباهت داشته است.

    قطعه فرش دیگری هم در پازیریک پیدا شده که از لحاظ طرز بافت عیناً مانند قطعه فوق بوده تنها نقش آن به عوض خانه های مربع و تصاویر بانوان هخامنشی، مشتمل بر ردیف نقش شیرها نظیر ردیف نقوش شیرها در حجاری‌های تخت جمشید است بته جقه یکی از گرانبهاترین و قدیمی ترین میراث به جا مانده از گذشتگان و هنر آنها نقوش سنتی است.

    نقوشی که ریشه در دل فرهنگ ما دارد نقوشی که با قلب تاریخ تپیده تا به امروز به زندگی ادامه داده .

    یکی از این نقوش بته جقه است .این نقش در اکثر هنرهای سنتی ایران استفاده میشود اما وجه تسمیه ان چیست ؟

    جقه یا پرک بته ای است ، ساخته شده از پر پرندگان که بر بالای کلاه پادشاهان ایران است و آن تغیر یافته سرو سرافکنده است .

    نشانی از ایران و ایرانیان وحکایت کننده از راستی وتواضع ایشان است.

    جقه : ناقه کهنسال( فرهنگ آنندراج ) جقه : دهی ازدهستانهای بخش هریس شهرستان اهر درسی و یک هزار گزی باختر هریس وسه هزار پانصد گزی شهر تبریز که دهستانی معتدل است وشغل اهالی، زراعت وگله داری وصنعت دستی آنها فرشبافی است.( فرهنگ دهخدا) جغه تاج ، افسر،هر چیزتاج مانند که به کلاه نصب کنند.( فرهنگ معین ) جیغه : زیور مرصع ازگوهر که مردان بر سردستار وکلاه و زنان بر چار قد زنند .

    ( فرهنگ نفیسی ) معنی لغوی بوته، یک دسته برگ است.

    ساده ترین شکل آن شباهت زیاد به برگ دندانه دار دارد.

    این نقش که نام دیگریتحت عنوان« سرو مینوسپنت » دارد ، طبق عقاید باستانی نماد فنا ناپذیری است.

    باور دارند که این سرو مربوط به نور ایزد اهورا مزداست وحتی مربوط به شخص زرتشت است این سرو را زرتشت از بهشت آورد ودر کاشمر یا کشمیر کاشت .

    اما در باره این نقل اتفاق نظر وجود ندارد گروهی نیز بر این باورند که زرتشت را پس از مرگ به قله کوهی انتقال دادند و او به صورت سرو در آمد بر اساس حکایتی دیگر ، ما مواجه با سروی از بهشت هستبم که توسط زرتشت در کاشمر ( ترشیز ) کاشته شد که بعدها بلند ترین سرو جهان گردید ودر قسمتی دیگر به این مطلب برمیخوریم که درخت مزبور آنقدررشد کرد و بزرگ شد که تا آن هنگام کسی سروی بدان بلندی ندیده بود .

    ولی این درخت به دستور خلیفه متوکل بالله در سال 861 بعد از میلاد قطع شد و تکه های آن را به سامراء حمل کردند ولی قبل از رسیدن درخت به محل مذکور خلیفه توسط پسرش به قتل رسید .

    بته عنصری تزئینی است که ریشه ای بسیار عنی و پیچیده در ایران دارد که به شکل شعله آتش ، میوه ، درخت کاج ، سروی خمیده ، مرغی که سر درسینه فرو برده ، زاهدان ماد ر ویا زنی که چادر به سر دارد و سر در گریبان فرو برده است گروهی بته را مظهر رمزی شعله آتشکدههای زرتشتی ، تمثیل باد ام ، گلابی ،انجیر ، ودر جایی به میوه نخل ، سنوبر دانسته اند ویا پرنده مهر یا مشتبه ساختن آن با شیارهای رودخانه جوضا که در مسیر خود از دره کشمیر به جلگه هندوستان می رود ، میوه انبه ویا سو گی به معنی طوطی ماده در هندوستان ونشانه احترام و اعتقادی است که در باور های عامه دو کشور ایران و هند برای این نقش قا ئلند .

    در زبان انگلیسی بته معمو لا به نام مخروط لاغر شده یا میوه کاج باریک شده است .

    به هر حال بته را بیشتر به درخت وگیاه ربط داده اند تمام موارد مذکور طرحهایی هستند که جزئی از اسطوره ها و اعتقاذات ایرانیان قدیم بوده و تحت تاثیر فرهنگ و شرایط اجتماعی قرنها بعد تغییر فرم و شکل داده است اخیرا برخی به این نتیجه رسیده اند که این نقش مایه تجسم یا فته گیاهی هندی است وبه تبع آن یقین کرده اند که بته جقه از هند به ایران آمده است اما شواهد تاریخی بسیاری دردست است که بته دراصل سرو بوده ،سروی که تارک آن از باد خم شده و بر خلاف تصور رایج ( بیشتربه حکم فراوانی این نقشمایه در شال کشمیر ) از ایران به هند رفته است سرو در دوره پیش از اسلام دیگر بار مذهبی و رمزی ندارد و صرفا مداومت یک نقش مایه سنتی است وحتی ادامه حیات درخت سرو در بقاع زیارتگا هها و قدمگاهای عصر اسلامی تداعی کننده مفهوم مذهبی سرو پیشینیان نیست .

    کسانی نیز تا به جایی پیش رفته اند که منشا آن را از خط هیروگلیف وتصویر شناسی و خط تصویری مصری دانسته اند .

    اما در جاهای بیشتری به سروی که تارک آن از باد خم شده و نماد رمزی شعله مذهب زرتشت ، ذکر گردیده است .

    پس ازبرسی ریشه و وجه تسمیه بوته بی ربط نمی باشد که سیر و تحول و تطورآن را دنبال کنیم .

    بته ای که ازهزاره هشت قبل از میلاد تا دوره هخامنشی درهنرها به کار برده می شود، بیشتر بته بادامی بود و تعداد کمی از آنها خمیده هستند .

    از نمونه های یافته شده که شاید اولین بته مشاهده شده در تاریخ هنر ایران است ، نمونه ای که یافته شده در پیکر کنده های آشوری ایلامی متعلق به سه هزار فبل از میلاد است و گلدانی را می بینیم که دو عدد برگ بته مانند از آن آویزان است .

    این بته ها ساده و عاری از تزئین هستند .

    نقشه برجسته مذکور هم اکنون در موزه بغداد است سیر وتحول و تطور سرو به صورت نگاره بته ای فرآینده ای است بسیار طولانی و پر پیچ وخم که قابل تفکیک به مراحل قبل از اسلام و بعد از اسلام است .

    وجه تمایز مرحله یکم در منزلت خاص سرو بوده به عنوان درخت مفدس و یک مظهر رمزی ، مذهبی و نشانه ای ازخرمی و همیشه بهاری و نیز مردانگی که سر آغاز آن هنر ایلامی - عاشوری و سرانجام آن هنر هخامنشی لست اما در ادوار پس از اسلام مفهوم مقدس خود را از دست داده و صرف یک نقش سنتی در هنر ها به کار می رود هخامنشی : بر روی حجاری های ، و جامه های مختلف طلایی ، وسایل رزم ، گلدان و زینت آلات می توان دید که بته ها در این دوره کم کم خمیده می شوند .

    هنر اشکانی بدیهی است که در زمان اشکانِیان نیز فرش بافی رونق فراوانی داشته است .

    کشف زیلویی مربوط به قرن هشتم میلادی در شهر باستانی قومس دال بر این حقانیت است .

    مهمترین قطعه کشف شده در شهر قومس قطعه منسوجی است پرزدار به صورت فرفری شکل .

    البته تکه پرزدار و فردار دیگری از حفاری های منطقه حسئلوی ایران به دست آمده است که خیلی قدیمی تر و متعلق به 800 سال قبل از میلاد مسیح است .

    ولی شاید نتوان آن را فرش قلمداد کرد .

    از لحاظ ساختار و اسلوب بافندگی تمه فرش شهر قومس دارای پرزهایی است که به طور ساده تارها را در میان گرفته است .

    این تکه در دانشگاه پنسیلوانیا نگهداری می شود .

    بته جقه اشکانی : نمونه های بسیار کمی از آثار هنری و متنوع ایرانی در دست است .

    در نقوش دوره اشکانی طراحی برگه با دم برگی بسیار نازک شبیه بته جقه دیده شده است هنر ساسانی از دوره ساسانیان ، قطعات محدودی از پارچه های نفیس و رودوزی های فاخر آن دوره به جای مانده است که خبر از رونق نساجی سنتی ایران می دهد .

    بنا بر نوشته برخی از مورخانان و تاریخ نگاران در تخت طاووس سی قطعه فرش وجود داشته است که هر یک برای سی روز سال بوده و نیز چهار گونه فرش که هر یک گویای یک فصل سال بوده است .

    اما مهم ترین فرش ساسانی که اطلاعات کاملی از آن توسط مورخان بر جای مانده است فرش بهارستان معروف به بهار خسرو است .

    مساحت این فرش 2940 متر مربع بوده است با طرح یکی از باغهای سلطنتی .

    زمینه آن نخ ابریشم بوده ، صنعت کاران سلطنتی برای نشان دادن نقش زمین از نخ های طلا و برای نشان دادن نقش آب از کریستال استفاده کرده بودند .

    گفته شده است که قالی را خسرو انوشیروان برای سرسرای کاخ ساسانی در تیسفون سفارش داده بود .

    بر اساس نوشته مورخان پس از حمله اعراب و تسخیر مدائن این قالی به دست اعراب افتاد و قطعه قطعه شد .

    « در نقش آن راهها می دیدی که از نگاره های گوناگون پدید شده بود و جویباری از گوهر ها در بافت آن به کار برده بودند و دیری که در میانه به چشم میخورد بر کناره های آن کشتزاری بود سر سبز پر گیاه زمینه فرش زربافت بود و نقش آن از گوهرها که بر آن نشانیده بودند.» فرش مذکور حدود 400 متر مربع مساحت داشته است و فصول مختلف سال در آن بافته شده بود.

    بته جقه ساسانیان : در این دوره تنوع آثار را می توان در ظروف نقره ای و طلایی ریتون ، شمشیر ، انواع بافته ها ، معماری ، کچ بری و زیورآلات می توان دید دراین دوره درزمینه نقوش بته جقه ای بیشتر از فرم بته های دیگراستفاده شده و تنوع فرم بسیاراست .

    فرم بادامی سرو کاج خرمی و ...

    قابل توجه است که حتی علامت مخصوص سا سانیان نیز بر طبق نظر برخی مورخان و محققان از فرم بته گرفته شده و بیشتر توجه هنر مندان این دوره استفاده از جقه در طراحی اشکال دیگر است مانند بال و پر پر ندگان و ایجاد تر نج از تر کیبات بته جفه ای در حجاری های طاق بستان در دوره ساسانی حدود ششصد میلادی در اطراف نقش یک سیمرغ تزئیناتی مشاهده می گردد که بسیار شبیه به طرح بته جقه یا همان سرو که تارکش را باد خم کرده است وجود دارد .

    قابل ذکر است که این نقوش بر روی جامه شاه که سوار بر اسب است ، نیز نقش گردیده بنا براین نقش بر روی پارچههای آن دوره استفاده شده است و همین طور در طرح آنتی نوئه قوچ ( سئو 6- 6 میلادی ) از گورستان زیر زمینی انتی نوئه در مصر دو قطعه بافته به دست آمده که نقوش برگ مانندی شبیه به بته جقه اطراف این قوچ نمایان است .

    در دوره ساسانی نقش بته با طرح جانوران است.

    سقوط ساسانی و ظهور اسلام : از این دوره به بعد بته مفهوم اصلی خود را از دست می دهد .

    در موردپیشینه تاریخ بته در هنر مردم ایران نوشته اند که از زمان خلفای عباسی این نقش خصوصا در طرحهای قالی مورد استفاد قرار گرفته شده است.پس از اسلام سرو به نگارهای زینتی بدل میشودو همچون از ما هیت وبار مذهبی خود تن رها می کند .

    از قالب اصلی و طبیعی خود بیرون امده و به صورت بسیار ساده که تنها با دو خط منحنی پیوسته که رفته رفته تارک آن به یک سو خمیده میگردد ، ترسیم می شود اینجا است که ندفه بته جقه بسته می شود نقش بته بر روی سفالینه هایقرن 5هجری کاشان، گرکان، نیشابور ، ساوه و ری رواج داشته است متاسفانه از سده شش تا هشت هجری اثری از بته جقه نیست که مراحل تکوینی و تبدیل سرو ویا گیاه دیگری به صورت بته را بررسی کرد .

    سلجوقی سلجوقیان(591 -429 ه.ق): درخصوص قالیهای دوره سلجوقیان بویژه سلاجقه ایران کمترمطلبی تاکنون به رشته تحریر در آمده که با قاطعیت فرش بافی ایران در زمان تسلط سلاجقه را به اثبات رساند اما از آنجایی که تعداد هشت قطعه قالی از دوران حکومت سلاجقه در آسیای صغیر به دست آمده استنباط جهان غرب بویژه دانشمندان ترک برآن است که در این دوره قالیبافی ایران در اضمحلال کامل به سر می برده است.

    در این ار تباط دکتر علی حصوری دلایلی در خصوص وجود سنت قالیبافی در این دوره و حتی ایرانی بودن تکه های پیدا شده در ترکیه ارایه داده که در این جا به نقل آن می پردازیم.

    علی حصوری معتقد است: «در تاریخ قالی خاورمیانه مسئله ای وجود دارد که چندان مورد بحث قرار نگرفته و همین امر باعث شده است که مطالب مطرح شده واقعی تلقی و پذیرفته شود.در آسیای صغیر فرشهایی متعلق به قرن هشتم هجری از مساجد و بقای معروف (بویژه مسجد علاءالدین در قونیه) به دست آمده است.از آنجایی که بخشی از این دوره مقارن با پادشاهی سلاجقه روم می شود، فرش های این دوره با نام سلجوقی شهرت یافته است.

    ضمنا گرایش های قوی پژوهشگران ترکیه ی امروز و محدودیت دانش و بی توجهی محققان غربی باعث شده که قالی های آن عهد که بافندگانش ترک نبوده اندو ربطی با ترکان نداشته اند(جز داشتن حکومتی سلجوقی) قالی ترک قلمداد شود و به سابقه و تاریخ قالی ترک فصل مهمی بیفزاید.

    خوشبختانه مینیاتورها و آثار دیگری که از آن قرن ها باقی مانده به ما این امکان را می دهد که به بررسی این قالی ها بپردازیم.» وی در ادامه استدلالهای خود مبنی بر منشا غیر ترک بودن قالی سلجوقی به ویژگیهای فنی و صوری (نقش) آن می پردازد و معاقد است مشخصه فنی قالیهای سلجوقی داشتن گره ترکی است.

    امروزه دیگر کاملا مشخص شده است که این گره ربطی به ترکان ندارد زیرا ترکان در سرزمین اصلی خویش گره فارسی به کار می برند و تنها ترکان گره ترکی دارند که یا به غرب ایران مهاجرت کرده باشند یا قالی بافی را از اهالی غرب ایران یاد گرفته باشند.

    این خود بدان معنی است که گره ترکی از ویژگیهای فنی سنت قالیبافی شمال غربی ایران است به طوری که در تمام شمال غرب ایران تا اران در قفقاز،در آسیای صغیرو غرب ایران (کردها و لرها) به جز اقلیتی درسنه قدیم وسنندج کنونی،حتی کردهای مقیم عراق که بندرت قالی بافته اند گره ترکی به کار برده اند ومی برند.

    در واقع گره ترکی گره سکاها است که درحیطه زندگی آنان رواج یافته است.اگر این گره از آن ترکان باشد باید در شرق و شمال ایران نیز رواج باشد که نیست.

    ازطرف دیگر می دانیم که سلجوقیان مخصوصا از زمان خواجه نظام الملکبه بعد گرایش بیشتری به زبان فارسی پیدا کردندو حتی آخرین شاهان این سلسله با فارسی شعر می گفتند.

    مدارک زیادی مبنی بر علاقه سلاجقه به فرهنگ ایرانی در دست است.از جمله سلاجقه روم نه تنها زبان فارسی را زبان رسمی دربار خود کردند بلکه وزرای خویش را از ایرانیان برگزیدند وآیین کشورداری آنان کاملا ایرانی بود.سلاجقه روم حتی نام شاهان اساطیری و تاریخی ایران پیش از اسلام مانند کیخسرو،کیکاووس،کی قباد و...را برای خود می نهادند.

    در دوره سلاجقه روم فرهنگ ایرانی-اسلامی در آسیای صغیر شدت گرفت و پایه ای شد برای حکومت ترکان عثمانی.آنان حتی کاخهای خودرا با تصاویر شاهنامه می آراستند و زبان فارسی تا قرن هشتم هجری مهمترین زبان متداول در آسیای صغیر بودو تا قرن هشتم که موج جدیدی از ترکان به آسیای صغیر رسید،کتابهای فراوانی به فارسی نوشته شد.در این جا این سوال مطرح است که پادشاهانی که در تمام جنبه های زندگی خود و حتی نام فرزندانش از ایرانیان الگو می گرفته اند وپشتیبان فرهنگ ایرانی بوده اندچگونه ممکن است ازقالی ترکی استفاده کرده باشند؟

    اگر سلجوقیان نخستین ترکانی بودند که برآسیای صغیر تسلط یافتند قالی بافی را چگونه به آنجا بردند؟سلجوقیان اصلی که در ایران حکومت کرده اند چرا قالی سلجوقی نداشتندو حتی در یک نوشته تاریخی نامی از یک قالی سلجوقی-چه در آسیای صغیر چه در ایران دیده نمی شود؟آنگاه یکی از شاخه های این سلسله به نام سلاجقه روم آن هم دور از خاستگاه خود و دور از ایران که وطن دوم شان بود قالی سلجوقی داشته اند؟

    واقعیت این است که این قالی ها نه تنها سلجوقی نیست بلکه اصلا ترک نیست.در آن روزگاران در تمام ایران و از جمله در قفقاز و اران قالی ایرانی بافته می شد.

    همچنین نکته ای که از آن معمولا غفلت می شود این است که بیشتر ساکنان قدیم آسیای صغیر در دوره ی سلجوقیان روم، ترک نبوده اند بلکه در آن منطقه ارمنیان،یونانیان و ملیت های دیگری قالی می بافتند.

    از طرفی همگی این قالی های به اصطلاح سلجوقی دارای طرحهایی بوده است که در قالی هایی که در اطراف ایران بافته می شود، مثلا در قالی های ترکمن، سیستان، قفقاز و اران بیشتر باقی مانده است تا در قالی های مرکز این حوزه ی فرهنگی و شاید یکی از دلایل آن تحولات و بلوغ هنری است که به علت غنای فرهنگی و شکل گیری مکاتب بزرگ باعث گردیده که حتی در دور افتاده ترین مناطق روستایی ایران نیز نقوشی همچون اسلیمی و لچک وترنج بافته شود.

    از این مسایل که بگذریم علی حصوری به قدمت نقش های قالیهای سلجوقی اشاره می کند که نمونه های فراوان و مشابه آنهارا می توان در ادوار قبل از سلجوقیان مشاهده کرد.

    اگر چه تا کنون قالی در دوره سلجوقیان در ایران به دست نیامده است اما نقش قالی آنها را می توان در دیگر آثار ایرانی ردیابی کرد.د ر بررسی آثار تاریخی ایران متوجه می شویم که اشبراک طرح در بسیاری از هنرهای ایرانی وجود داشته.

    مثلا در صد سال گذشته طراحان فرش طراحی کاشی هم می کرده اند و تعداد زیادی از آنها استادان مینیاتوریست یا مذهب و حتی استادان تشعیر هم بوده اند مانند بهزاد، سلطان محمدو....

    بعلاوه حتی پیش از دوره مغول نقشه های مشترک پارچه و فرش هم داشته ایم که نمونه هایی از آنها همچون محرمات وجود دارد که در نقاشیهای پیش از مغول روی لباسها و پارچه های فراوان دیده می شود.

    به همین منظور اگر نقشه هایی روی پارچه ها یا بناها و دیگر آثار وسایل زندگی دیده شود که بر روی قالیهای معروف به سلجوقی هم وجود داشته می توان به سرمنشا مشترک این نقشها در میان قومی که آنها را داشته پی برد.

    خوشبختانه از این قسم، آثار باستان شناسی زیادی در دست است با حدی که از دوره آل بویه (قرن چهارم هجری) به بعد می توانیم آثار این نقشه ها را پیگیری کنیم.در آن زمان هنوز عنصر ترکی در ایران مخصوصا در حیطه حکومت آل بویه وجود نداشته است که بتواند بر قالی، پارچه و دیگر وسایل کاربردی اثر بگذارد.

    - طرحهای اسلیمی: شکل اصلی این طرح را شاخه های دورانی در میان برگها تشکیل می دهد.

    این شاخه ها، تجرید یافته طرح درخت می باشند.

    اسلیمی انواع بسیار زیاد دارد و معمولا در بیشتر قالبها این طرح تکرار می گردد اما در بعضی فرشها این طرح مسلط است.

    معروفترین اسلیمی ها ، اسلیمی دهن اژدر است.

    در این نوع اسلیمی انتهای هر شاخه به دو بخش متقارن منشعب می گردد و بصورت فکین اژدها نشان داده می شود و روی ساقه شاخه ها جوانه هایی در نقاط مختلف تزئین شده است که بیشتر این جوانه ها را اسلیم می نامند.

    شاید کلمه اسلیمی از اسلیم به معنای جوانه باشد و شاید هم این لغت مصغر اسلامی باشد و می دانیم که در هنرهای اسلامی از این طرح بسیار استفاده شده است.

    این طرح نیز به لحاظ تغییرات و دخل و تصرف ها به گروههای فرعی بسیار تقسیم شده است.

    مانند اسلیمی، اسلیمی بندی، اسلیمی شکسته، اسلیمی دهان اژدر، اسلیمی لچک ترنج، اسلیمی ترنجدار و اسلیمی ماری.

    ایلخانیان مغول از وضعیت قالیبافی ایران در دوران حکومت ایلخانیان مغول کمتر اطلاعی بدست رسیده و بدیهی است با توجه به اوضاع نابسامان سیاسی در آن زمان مجالی برای گسترش جغرافیای قالیبافی و با شکوفایی آن وجود نداشته است.

    اما استنباط می شود به لحاظ وجود سنت گرایی و وجود ضوابط مشخص در طراحی فرش و سایر منابع همچون کاشی کاری، تمام طرحها و نگاره های فرش متأثر از دوران قبل یعنی هنر سلجوقی باشد.

    بنابراین شاید بتوان گفت دوران قالیبافی در عصر مغولان یکی از موارد خاصی است که احتیاج به مطالعات بیشتر دارد اما بدون تردید با توجه به سوابق قالیبافی در اغلب مناطق ایران و از طرفی وجود صنعت نساجی نسبتاً پیشرفته، به احتمال قریب به یقین قالیبافی ایران در عهد مغولان اگر چه دچار رکود گردید اما هیچ گاه عوامل اضمحلال آن به طور کامل فراهم نگردید.

  • فهرست:

    مقدمه

    2
    هخامنشیلن 2
    اشکانیان 8
    ساسانیان 8
    سلجوقی 9
    مغول 12
    تیموری 13
    صفوی 15
    افشار 33
    زندیه 34
    قاجاریه 38
    نتیجه گیری 39
    پیوست
    منابع

    منبع:

    http://www.blogsky.com

     http://www.kamyabkala.ir

    http://www.click20.blogsky.com/

    http://real-art.blogfa.com/

    http://www.parniaz.com

    http://varesh.blogfa.com

    http://jaylondoner.blogspot.com/

    http://www.aftab.ir

     

     

    آموزگار ، ژاله ، تاریخ اساطیری ایران، تهران ، سمت ، ۱۳۷۶
    اداوردز، سسیل، قالی ایران، مهین دخت صبا، تهران فرهنگسا، ۱۳۶۸
    بهار ، مهرداد، از اسطوره تا تاریخ، تهران ، چشمه ، ۱۳۷۷
    پرهام ، سیروس ، شاهکارهای فرشبافی فارس ، تهران ، سروش ، ۱۳۷۵
    تناولی ، پرویز . قالیچه های شیری فارس، تهران : دانشگاه تهران ، ۲۵۳۶
    ژوله، تورج، پژوهشی در فرش ایران ، تهران ، یساولی ، ۱۳۸۱

این هزار توی پیچیده پارسی که افتخاری است جاودان ؛ازنشانه های صوری ذوق نیاکانمان و ریشه دار در سالیان دراز و چندین نسل تاریخی وفرهنگی وهنری این سرزمین بزرگ وپاک بی تردید هنر صنعت فرش چنان زیباو دل فریب بوده و هست که چشمانی را در نقاط مختلف جهان به خود معطوف کرده است .تا مردمان هنر دوست واصالت طلب دنیا از این پدیده که نشانه ای از تجسم رنگارنگ ذوق و سلیقه ایرانی است بی نصیب ...

مقدمه می توان ایران و روح ایران را در سه چیز کلی بشناسیم 1) در هنر Ù قالی بافی 2) در صنعت Ù کاشی 3) در شعر Ù رباعی اما این را هم می دانیم که همیشه و در همه ادوار مختلف ایرانیان ذوق و سلیقه قابل ستایشی را داشته اند که تنها این سه گزینه بلکه بسیاری از هنرهای دیگر معرف این سخن است. البته آن چیزی که همه ما ایرانیان به آن بالیده و آن را شناسنامه این سرزمین نازنین می دانیم چیزی جز ...

فرش ایران دارای تاریخی بسیار طولانی است، در ایران از دیرباز بافتن انواع فرش متداول بوده و انگیزه ای اجدادی داشته است. به نوشته مورخان، جهانگردان، جنگجویان و آثار مکشوفه از گذشتگان گویای آن است که فرشبافی به صورت هنری دستی ، مردمی ، روستایی و عشایری در ایران سابقه بس دراز دارد. پروفسور «رودنکو» کاشف «فرش پازیریک» معتقد است که قالی مذکور کار مردم ماد یا پارس و پارت (خراسان بزرگ) ...

تاریخچه تاریخ فرش با تاریخ خود انسان عجین است . بشر اولیه در طی قرنها به روش درهم تنیدن الیاف گیاهی و پوست درختان، و نتیجتا صنایعی نظیر سبد بافی آشنا شده بود، و با بهره گیری از پشم حیواناتی که قابلیت زیست در جوامع اولیه را داشتند، می توانست زیر اندازهایی نه چندان نرم را تولید کند. زنان از جمله کسانی بودند که از ابتدا در این فن سعی وافر داشتند و به هنگامی که دیگر افراد به شکار ...

صنعت قالیبافی در کرمان سابقه طولانی دارد، چنین به نظر می‌رسد که این هنر قبل از دوران صفویه در این شهر وجود داشته است و در زمان صفویه که اوج کلیه هنرها در ایران است ، فرش هم همانند دیگر هنرها در این دوره بیشتر شکوفا شده است . هنر اسلامی بر طرحها و نقوش آن تأثیر بسزایی گذارده است ، چنانچه در تاریخ (عالم آرای عباسی) که توسط منشی شاه‌عباس به رشته تحریر درآمده ، به قالی کرمان اشاره ...

صنعت قالیبافی در کرمان سابقه طولانی دارد، چنین به نظر می‌رسد که این هنر قبل از دوران صفویه در این شهر وجود داشته است و در زمان صفویه که اوج کلیه هنرها در ایران است ، فرش هم همانند دیگر هنرها در این دوره بیشتر شکوفا شده است . هنر اسلامی بر طرحها و نقوش آن تأثیر بسزایی گذارده است ، چنانچه در تاریخ (عالم آرای عباسی) که توسط منشی شاه‌عباس به رشته تحریر درآمده ، به قالی کرمان اشاره ...

مقدمه نزد ایرانیان فرش یکی از جلوه‌های منحصر به فرد به شمار می‌رود. شماری از فرش‌های دست بافت ایرانی، درزمره‌ی برجسته ترین آثار هنری آفریده شده به دست بشر هستند. امروزه علیرغم بازار رقابت شدید، مشغله‌های دنیای جدید و دغدغه‌های جهان صنعتی، چه در ایران و چه در خارج از ایران، نام ایران با نام فرش گره خورده است. خانه‌ی یک ایرانی بدون فرش، خانه‌ای بی روح و خالی جلوه می‌کند و این ...

فرش ایران دارای تاریخی بسیار طولانی است، در ایران از دیرباز بافتن انواع فرش متداول بوده و انگیزه ای اجدادی داشته است. به نوشته مورخان، جهانگردان، جنگجویان و آثار مکشوفه از گذشتگان گویای آن است که فرشبافی به صورت هنری دستی ، مردمی ، روستایی و عشایری در ایران سابقه بس دراز دارد. پروفسور «رودنکو» کاشف «فرش پازیریک» معتقد است که قالی مذکور کار مردم ماد یا پارس و پارت (خراسان بزرگ) ...

تاریخچه فرش فرش دستبافت ایرانی در سال 1949 در دومین مرحله کاوشهای باستان شناس روسی، رودنکو در منطقه پازیریک کشف و به نام فرش پازیریک نامیده شد. رودنکو در کتابی که به مناسبت این اکتشافات در سال 1953 در روسیه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضیحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ایران و قدیمی ترین فرش ایرانی در دنیا بیان نمود. او نوشت: "بدون اینکه بتوانیم به طور حتم بگوییم این فرش ...

پیشگفتار: « فرش در فرهنگ ترکمن ریشه در تاروپود هستی و زندگی ترکمن دارد. فرش ترکمن، زاده‌‌ی ذهن خلاق و اندیشه‌ی جستجوگر و دستهای آفریننده‌ی مادر است. مادر، با زبان دل و با دست‌های هنرمندش، فرش را زمینه و جلوه‌گر اندیشه‌اش کرد و با هر گره تمامی احساس و عاطفه و عشق مادرانه‌اش را به دخترش و به مردم ترکمن هدیه کرد. و در پایان برای زینت بخشیدن به قالی و اثبات حضور همیشگی خود در میان ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول