تاریخچه فرش فرش دستبافت ایرانی در سال 1949 در دومین مرحله کاوشهای باستان شناس روسی، رودنکو در منطقه پازیریک کشف و به نام فرش پازیریک نامیده شد.
رودنکو در کتابی که به مناسبت این اکتشافات در سال 1953 در روسیه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضیحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ایران و قدیمی ترین فرش ایرانی در دنیا بیان نمود.
او نوشت: "بدون اینکه بتوانیم به طور حتم بگوییم این فرش کار کدامیک از سرزمین های ماد-پارت(خراسان قدیم) یا پارس است، تاریخ فرش مذکور و پارچه هایی که در پازیریک کشف شد قرن پنجم و یا اوایل قرن چهارم پیش از میلاد تشخیص داده می شود." سپس او اضافه می کند: "تاریخ این قالی از روی شکل اسب سواران معلوم می شود.
طرز نشان دادن اسبهای جنگی که به جای زین قالی بر پشت آنها گسترانده اند و پارچه روی سینه اسب از مشخصات آشوریها می باشد اما در روی فرش پازیریک ریزه کاریهای مختلف و طرز گره زدن دم اسبها ، در نقوش برجسته تخت جمشید نیز دیده می شود." در زمان تسلط مغولها (قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی) قالی بافی به سطح بسیار رفیعی از زیبایی وتکنیک رسید.
شکوفایی این صنعت شاید با حکومت غازان خان (1307-1295 میلادی) مصادف بود.
[1] اما اوج قالی کلاسیک ایرانی را که از آن با رنسانس قالی ایران یاد می شود زمان سلاطین صفوی (1722-1499 میلادی) به ویژه زمان حاکمیت شاه طهماسب اول (1587-1524 میلادی) و شاه عباس کبیر(1629-1587 میلادی) ثبت کرده اند.
از این دوران حدود 3000 تخته فرش به یادگار مانده که درموزه های بزرگ دنیا و یا در مجموعه های شخصی نگهداری می شوند.
در این دوران در کنار قصرهای پادشاهان کارگاههای قالی بافی بناشد و مراکز گوناگون که قبلا در تبریز ، اصفهان ، کاشان ، مشهد ، کرمان ، جوشقان ، یزد ، استرآباد ، هرات و ایالات شمالی نظیر شیروان ، قره باغ و گیلان وجود داشتند توسعه و رونق بیشتری گرفتند.
در همان زمان ، نقاشان و نگارگران بلندپایه طرحهای خلاصه شده و ترکیبی ترنج در وسط قالی و لچکها را در آن وارد کردند.
یعنی همان طرحی که قبلا به زیباترین وضعی در قرن پانزدهم روی جلد کتابهای ارزشمند به کار می رفت.
با اشغال کشور بوسیله افغانها (1722-1721 میلادی) این صنعت و هنر رو به انحطاط گذاشت.
در قرن نوزدهم قالیهای ایرانی ، بویژه فرشهای نفیس ناحیه تبریز به اروپا راه یافتند.
از سوی کشورهای اروپایی نمایندگانی به تمام کشورهای مشرق زمین گسیل شدند و با رقابت بسیار فشرده کلیه فرشهای کهنه و عتیقه را گردآوری کرده به قسطنطنیه که هنوز هم مهمترین بازار قالی مشرق زمین بود فرستادند.
با به پایان رسیدن منابع فرشهای کهنه ، شرکتهای انگلیسی (زیگلر 1883 م) آمریکایی و آلمانی به طور نامحدود اقدام به تاسیس کارگاههایی در تبریز ، سلطان آباد(اراک) ، کرمان کردند.
این روال تا جنگ جهانی اول که تولید قالی به طور قابل توجهی افزایش یافته بود ادامه داشت.
فرش ایران دارای تاریخی بسیار طولانی است، در ایران از دیرباز بافتن انواع فرش متداول بوده و انگیزه ای اجدادی داشته است.
به نوشته مورخان، جهانگردان، جنگجویان و آثار مکشوفه از گذشتگان گویای آن است که فرشبافی به صورت هنری دستی ، مردمی ، روستایی و عشایری در ایران سابقه بس دراز دارد.
پروفسور «رودنکو» کاشف «فرش پازیریک» معتقد است که قالی مذکور کار مردم ماد یا پارس و پارت (خراسان بزرگ) است.
توجه به نقش های مشابه و هم زمان این فرش در ستون های تخت جمشید نیز این نظریه را تایید می نماید.
آثار دیگری از جمله نقاشیهای برخی هنرمندان قرون وسطی حاوی نقش قالیهایی است که گفته اند بافت ایران بوده است .
برخی مورخان در مورد حمله رومیان به ایران و غارت دستگرد قالی را از جمله غنایمی که در این غارت به دست آورده شده، قید نموده اند و نیز منابع یونانی از قالیهای زربفت ایران یاد کرده اند.
«فرش بهارستان» با آن همه هنرمندی که به تأیید روایات مختلف، دربافت آن به کار رفته بوده اگر چه گاه در تعریف از آن راه اغراق پیموده شده اما خود نشانگر پیشرفت صنعت فرشبافی و صنایع جنبی از جمله طراحی و رنگرزی در ایران قدیم می باشد.
فرش به عنوان نمودی از فکر و اندیشه بشری و متاثر از حس نوجویی او در طول تاریخ خود با نشیب و فرازهایی روبرو بوده که گاه با فراغت فکری هنرمندان و محیط مناسبی که برای رشد و شکوفایی هنر ایشان ایجاد گردیده به حد اعلای خود رسیده و گاه صدماتی که بر اثر مصائب طبیعی و غیر طبیعی بر پیکر جامعه وارد شده، آن را به دوره نهفتگی و خمود سوق داده است.
عصر مغول یعنی قرن هفتم هجری را می توان دروان بس غم انگیز برای انواع هنر ایرانی دانست و پس از آن قرون دهم و یازدهم هجری را که عصر صفویان است زمان شکوفایی طبع هنری مردم ایران باید به شمار آورد.
آغاز دوران صفوی متفارن با رشد بسیاری از هنرهای دستی و توسعه آن در کلیه شئون جامعه بوده است.
بسیاری از هنرمندان ایرانی در این دوره ظهور کرده اند که با اغتنام فرصت از آرامش و محیط مساعدی که به وجود آمده عمر گرانبهای خود را بر سر ارتقاء سطح کیفی هنر و صنایع دستی نهاده اند وبا ابداع طرح ها و نقشه های زیبا و هنرمندانه جایگاه این صنایع به ویژه فرش را به حد اعلاء خود رسانیده اند و نام ایران را در سراسر جهان با آثار خود پرآوازه ساخته اند.
با توجه به اهمیت عصر صفویه در اعتلاء هنر ایران و توجهی که در این زمان به صنعت قالیبافی مبذول شده، جا دارد به این عصر و وضعیت هنرمندان و قالیباقی آن مشروح تر بپردازیم.
فرشهای دوران صفویه را می توان متعلق به دو گروه زمانی دانست: اول: قالیهای بافته شده در دوران سلطنت شاه اسماعیل وشاه طهماسب که به"شاه طهماسبی" معروف است و خود مکتبی خاص دارد که به همین نام شهرت یافته.
شاه طهماسب همواره به تشویق هنرمندان و قالیبافان و طراحان می پرداخت و خود از هنر بهره داشت و حتی نوشته اند، رنگرزی می دانست و مستقیمأ طراحی می نمود و بافندگان را راهنمایی می کرد.
از این جهت در زمان پادشاهی او انواع صنایع ظریفه به ویژه قالی بافی راه ترقی پیمود و در طرح آن تغییرات کلی به وجود آمد.
قالیهای ترنجدار جانشین آن گروه از قالیهایی شد که تا اواخر قرن 9 هجری در ایران بافته می شد و بعدأ به طرح مغولی و تیموری شهرت یافت.
علاوه بر قالیهای ترنجدار در این دوره بافتن قالیهایی با طرح حیوان و شکارگاه متداول شد.
دوم: قالیهای بافته شده در زمان شاه عباس که به مکتب " شاه عباسی" معروف است.
در این دوره با اغتنام فرصت از وجود هنرمندان عصر نقشهای جدید به ویژه با استفاده از اسلیمی ها و گلهای مخصوص بوجود آمد برخی طرحهای قالی در مکتب شاه عباسی عبارتند از:/ الف – طرح ترنجدار یا لچک ترنج/ ب – طرح شکارگاه/ ج – طرح درختی/ د – طرح گلدانی .
[2] اینک با توجه به سهولت ایجاد ارتباط بین هنرمندان نقاط مختلف و پیشرفت تکنیک طراحی و نقش پردازی، فرش همگام با سایر هنرها و صنایع مردمی رو به تکامل رفته است، طرحهای محلّی به نقاط دیگر برای بافت فرستاده می شود و هنرمندان از نتایج تجربیات دیگر همکاران خویش کاملاً با خبر می گردند.
وسایل کار طراحی پیشرفت نموده و تکنیک جدید به کمک هنرمندان آمده و ایشان به مهارت در تهیه و تکثیر طرحهای خود اقدام می کنند.
بازار های فرش جهانی به ویژه از اوائل قرن بیستم میلادی رونق گرفته و این خود تشویق دست اندرکاران را در پی داشته و به ویژه در تبریز، کرمان، کاشان، اصفهان، اراک ، داد و ستد این کالای ارزشمند را رونق داده و در این زمان است که بازار صادرات فرش های نو و کهنه گرم شده و کارگاه های بزرگ برای پاسخگویی به تقاضاهای روز افزون دایر گردیده است.
این قالیها به اروپا به ویژه کشور آلمان و آمریکا حمل می گردد و موجبات تقویت بنیه مالی کشور را در حد خود فراهم می سازد و تجارت خارجی را به سرمایه گذاری در تولید فرشهای مورد درخواستشان تشویق و ترغیب می نماید.
مجموعه این اقدام طی قرن اخیر در جهت تقویت بنیه اقتصادی کشور مؤثر بوده، اما دخالت فروشندگان و صاحبان سرمایه در کار طرح و رنگ فرش و سفارشات غیر مسئولانه ایشان به کیفیت این دستباف لطمه وارد ساخته است.
عدم نظارت صحیح بر کار بافت فرش و بسیاری عوامل دیگر از جمله قیمت ها و چگونگی صادرات طی نیم قرن گذشته، رقبای فرش ایران را به میدان رقابت کشانده واز سوی دیگر سودجویان را به سوء استفاده از غفلت دست اندرکاران و انجام تقلباتی در مراحل مختلف تهیه موارد اولیه و تولید فرش وا داشته و در نتیجه موجبات سقوط کیفیت و کمیت و گرمی بازار فرش ایران را فراهم نموده است به منظور ایجاد پیوستگی ارتفاء سطح کیفی این دستباف ارزشمند و تداوم تاریخ پرآوازه ی آن هوشیاری و کوششی همه جانبه لازم است که امید است عشق و علاقه عامه مردم به این میراث اجدادی خود آن را در ضمیر کلیه دست اندرکاران بیدار سازد.
اینک با توجه به سهولت ایجاد ارتباط بین هنرمندان نقاط مختلف و پیشرفت تکنیک طراحی و نقش پردازی، فرش همگام با سایر هنرها و صنایع مردمی رو به تکامل رفته است، طرحهای محلّی به نقاط دیگر برای بافت فرستاده می شود و هنرمندان از نتایج تجربیات دیگر همکاران خویش کاملاً با خبر می گردند.
از پازیریک تا لوزان سرى «Tapisserie» واژه اى فرانسوى است و در زبان انگلیسى به آن «تاپسترى» Tapestry مى گویند، و آن به معناى پارچه اى است با بافت ساده (گلیم بافت) که پود آن روى تار را به طور کامل بپوشاند و نقش هاى متنوعى ایجاد کند.
از سال ،۱۹۷۱ همزمان با پنجمین دو سالانه «تاپسترى» در شهر لوزان، معناى جدیدى براى آن در نظر گرفته شد و اکنون «تاپسترى» به منسوجاتى گفته مى شود که ابعاد تجسمى دارند و آنها را به دیوار مى آویزند و یا به صورت احجام پیکره مانند در فضا یا روى زمین قرار مى دهند و کاربردشان چون تابلوى نقاشى یا مجسمه است .
در تهیه آنها از تکنیک هاى مختلف نساجى و بافندگى از قبیل قالى بافى، گلیم بافى، جاجیم بافى، ورنى بافى، پارچه بافى، مکرمه بافى، میل بافى، چاپ سیلک، باتیک، قلمکار، نمدمالى، سوزن دوزى، چهل تیکه و...
استفاده مى کنند*(۱).
نساجى از قدیمى ترین حرفه ها به شمار مى آید.
نساجى از نظر تکنیک پیشرفت هاى بسیارى کرده و پارچه هاى زیبا و نفیس زیادى در جهان تولید شده است.
اما «هنر نساجى» را معمولاً با «تاپسترى» مى شناسند که در آن نقش هاى پیچیده را با سوزن دوزى بر پارچه یا با گلیم بافى و قالى بافى ایجاد مى کنند.
«تاپسترى» از زمانهاى دور به ما رسیده و نمونه هایى از آن که متعلق به کشورهاى مختلف جهان است، از گذشته ها باقى مانده است: - آثار به دست آمده از منطقه پازیریک در ایران.
- قطعه اى مربوط به قرن اول میلادى با نقش صلیب در پرو.
- آثار به جا مانده از قبطى ها از قرن دوم تا نهم میلادى در مصر.
- آثار به جا مانده از پارچه هاى ابریشمین در «کواسو» چین.
- آثار اروپایى در این زمینه مربوط است به قرن یازدهم میلادى و سوزن دوزى هاى «بایو» در فرانسه و سن سرئون در کولونى.
- «تاپسترى» قرنها با ابعاد بسیار وسیع و با «گره گلیم» بافته مى شده و پوشش گرمى براى دیوارهاى کلیساها و کاخها بوده است.
اوج شکوفایى آن در اروپا از زمان تأسیس کارگاه «گوبلن» در پاریس، به سال ۱۶۶۲ میلادى است، که نقاشان معروفى چون «نیکلاپوسن»، «فرانسوا بوشه»، «شارل لوبرن» و «فرانسیسکوگویا» طرح هاى جالبى به این کارگاه ارائه دادند.
نقاش براى تهیه طرح «تاپسترى» ابتدا طرح را بر «کاغذ طرح» یا «کارتن» شماره گذارى و سپس بافنده از روى آن، طرح را اجرا مى کرد.
این هنر، همچون نقاشى هاى بافته شده، قرنها در اروپا، با ضوابط و محدوده هاى قراردادى ادامه یافت و در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادى، به همت گروهى از هنرمندان نحوه نگرش و تفکر هنر نساجى تغییر کرد و تحولى بنیادى در این هنر صورت گرفت که منجر به رنسانسى در این رشته از هنرهاى تجسمى شد.
سه عامل که در این تحول نقش اساسى را ایفا مى کنند، عبارتند از: ۱) نظریه ویلیام موریس (هنرمند انگلیسى)، مبنى بر ارزش گذارى دوباره صنایع دستى؛ نظریه اى که نحوه نگرش به صنایع دستى را به کلى دگرگون کرد و در زمینه نساجى نیز کاربرد «نخ» و «بافت» را تغییر داد و تأثیر به سزایى بر هنر نساجى اروپاى شمالى و مرکزى و حتى ژاپن و ایالات متحده به جا گذاشت.
ویلیام موریس و یارانش در انگلستان معتقد به همکارى نزدیک هنرمند و صنعتگر بودند و این تفکر منجر به پیدایش نهضت «هنر نو» یا Art Noveau در اروپا و آمریکا شد و نحوه نگرش به معمارى، صنایع دستى و هنرهاى دیگر را تغییر داد.
۲) تأسیس مدرسه هنرى باهاس (۱۹۳۳-۱۹۱۹) در آلمان .
در این مدرسه هنرى نیز بر همکارى هنرمند و صنعتگر تأکید مى کردند و معتقد به پیوستگى فرم (هنرمند طراح) و تکنیک (صنعتگر) بودند.
۳) برگزارى نمایشگاههاى دو سالانه «تاپسترى» در لوزان سوئیس، که در پنجمین نمایشگاه دو سالانه تاپسترى به سال ۱۹۷۱ میلادى، نکته هاى زیر درباره «تاپسترى نو» مطرح شد: الف) مواد اولیه مى تواند از هر نوع لیف نساجى (طبیعى و مصنوعى) یا هر نوع جنس دیگر باشد.
ب) تکنیک بافت و نحوه بیان آزاد است و هرکس مى تواند طبق سلیقه خود ببافد.
ج) کاربرد تاپسترى نیز آزاد است و مى توان از آن به صورت دیوار آویز، مجسمه نرم، جدا کننده فضا در معمارى، عنصرى از طراحى صحنه و یا فضاى بیرونى و محیط زیست استفاده کرد.
> سابقه تاپسترى در ایران با رونق گرفتن هنر تصویرى در دوره صفویه، بافتن قالى و گلیم به اندازه قطع کتاب و گاه بزرگتر، براى دیوار کاخها، سردر بازارها و پرده تعزیه خوان ها رواج یافت.
منسوجات تصویرى بسیار نفیسى از این دوره در موزه هاى دنیا موجود است که با تکنیک هاى مختلف نساجى چون قالى بافى، گلیم بافى، زرى بافى، سوزن دوزى و قلمکار اجرا شده اند و از اوج هنر «تاپسترى» در ایران حکایت مى کنند.
البته کارگاههاى «گلیم هاى تصویرى» در دوره صفویه در شهرهاى کاشان، تبریز و اصفهان به دلایل نامعلوم، در اواخر قرن هفدهم میلادى، یکباره دست از فعالیت مى کشند، ولى نمونه هاى به دست آمده از «گلیم هاى تصویرى» مربوط به قرن شانزدهم و هفدهم میلادى مؤید آن است که با الیاف ابریشم و گلابتون طلا و نقره بافته شده اند.
طراحى این گلیم هاى تصویرى کار دست هنرمندان مینیاتوریست دربار شاه عباس و شاه طهماسب است.
از سال ۱۳۳۵ (ش) بافت «تاپسترى» یا «گلیم هاى تصویرى» در کارگاه بافت میراث فرهنگى (اداره کل هنرهاى سنتى)، آغاز و در حقیقت پس از سه قرن این هنر قدیمى دوباره احیا مى شود.
در این کارگاه به آن نوع بافت «گوبلن بافى» مى گفتند.
بافندگان ماهرى چون «جمشید امینى» و «لطیف تقدیرى» به بافت آثار نقاشانى چون کمال الملک و ملک الشعراى صبا همت کردند.
در این کارگاه، آثارى از نقاشان معاصرى چون: بهرام عالیوندى، جلیل ضیاء پور و منوچهر شیبانى نیز بافته شده است.
«قالى هاى تصویرى» نیز اهمیت بسیار دارند.
به نوشته پرویز تناولى، حدود دو قرن است که این قالى ها را در ایران مى بافند و در واقع حاکى از تأثیر نقاشى و عکاسى در کار هنرمندان و دست اندرکاران قالى بافى است.
بافت قالى هاى تصویرى کار آسانى نبود، اما چون بر دیوار خانه ها و مغازه ها نصب مى شد بافتن آنها رواج یافت.
موضوعات مورد علاقه براى بافت آنها عبارت بود از: چهره شخصیت هاى تاریخى و مضمون داستان هاى حماسى، عشقى، مذهبى و عرفانى.
حسام الدین عرب زاده و محمود فرشچیان نیز براى قالى تصویرى طرح هایى ارائه کرده اند.
برادران صفدرزاده، در سال هاى اخیر فرش «ثارالله» را براساس کار محمود فرشچیان با ۳۱ میلیون گره در اصفهان بافته اند، که تصویرى از واقعه عاشورا است.
قدرت الله داروغه، هنرمند نمدمال لر که از اهالى بروجرد است حدود ده سال پیش آثارى از بهرام دبیرى را به صورت نمد تهیه کرد.
او براى نمد از رنگ هاى اصلى پشم (پشم خود رنگ) و رنگ هاى سنتى استفاده کرده است.
بهرام دبیرى در این باره مى گوید: «نمدهایى که اندام وار تصویر شده اند بیشتر خصلت تابلوى نقاشى را دارند.
مى خواستم حس تازه اى را در نمد بیدار کنم بى آنکه ساختار بنیادین اش یا نگاهش به طبیعت تغییر یابد».* (۲) در سالهاى اخیر آثارى از «ماندانا برکشلى» عرضه شده است.
او در آثار تاپسترى خود از روش هاى پنبه دوزى، تکه دوزى، چاپ سیلک و نقاشى روى پارچه استفاده کرده است.
آثار ماندانا برکشلى تحت تأثیر مینیاتورهاى ایرانى، خطاطى اسلامى و کارهاى «اشر» ESHER است، و در تاپسترى هایش همواره فضاهاى مثبت و منفى دیده مى شود.
زنده یاد فیروزه صابرى نیز تحت تأثیر گبه و قالى تصویرى، آثارى در زمینه تاپسترى خلق کرد.
از دیگر هنرمندانى که در زمینه هنر تاپسترى بسیار فعال هستند باید از «لى لا ثمرى» یاد کنیم.
از ویژگى هاى آثار لى لا ثمرى، تضاد است.
تضاد در انتخاب الیاف، تضاد در بافت، تضاد در رنگ، تضاد در فرم، تضاد در تکنیک و الیاف فلزى، به خصوص مس، که در تاپسترى هاى او جایگاه ویژه اى دارند.
لى لا ثمرى از نقش گلیم هاى سنتى ایران الهام گرفته است و با نگرشى نو و ایجاد دگرگونى در نقش ها سعى کرده تا گذشته را با حال پیوند زند.
زهرا رسول زاده نمین با امضاى (ZRN) از جمله هنرمندان فعال در طراحى، ساخت و اجراى تاپسترى است.
آثار او برگرفته از مواد آشناى طبیعت و در ساختارى گرم و صمیمى گویى قطعه اى برگزیده از زیباترین عناصر طبیعى را به درون خانه ها دعوت مى کند.
زهرا رسول زاده نمین با تجربه و پشتکار بسیار در هنر تاپسترى، در آخرین نمایشگاه اش یک روند رو به تکامل را در مقابل نگاه هنر دوستان قرار داده است.
آثار متأخر او، از محدوده قاب و کادر فراتر رفته و به یک فرماسیون پویا که عنصر «فضا» را نیز در کنار سایر موتیف ها به کار مى گیرد، نزدیک شده است.
صنایع دستی صنایع دستی نوعی کار است که در آن لوازم تزئینی و کاربردی تنها با استفاده از دست یا ابزار ساده ساخته میشود.
معمولاً این کلمه به روشهای سنتی ساختن کالاها اطلاق میگردد.
استادکاری مخصوص هر یک از این موارد مهمترین ملاک است.
چنین چیزهایی اغلب از لحاظ فرهنگی و یا مذهبی فوق العاده هستند.
لوازمی که بصورت تولید انبوه و یا با ماشین آلات مختلف ساخته میشوند جزء صنایع دستی نیستند.
آنچه مقوله صنایع دستی را از هنر کاردستی متمایز میسازد , هدف از ساخته آنهاست.
صنایع دستی لوازمی هستند که قرار است مورد استفاده قرار گرفته و کهنه , پوسیده و غیره شوند.
مورد استفاده آنها بیش از یک تزئین سادهاست.
صنایع دستی اغلب کارهای فرهنگی و رسومی تری تلقی میشوند زیرا به عنوان بخشی از ملزومات زندگی روزمره مطرح هستند.
درحالی که هنر و کاردستی بیشتر یک فعالیت سرگرمی گونه و یک ارائه بی نقص از یک تکنیک خلاقیت است.
از جنبههای عملی انواع مختلف صنایع دستی به دلیل شباهت مورد استفاده همپوشانی زیادی دارند.
در ایران سازمان میراث فرهنگی متولی این بخش میباشد.
صنایع دستی معروف ایرانی: گلیم، فرش، گبه، قلمزنی، شیشه گری، منبت کاری، مینا کاری، سفال، چوب صنایع دستی منجوق بافی روی چوب(سبک نهاوندی)جدیدترین و نوآورترین سبک در هنر صنایع دستی ایران می باشد سبک نهاوندی تلفیقی از ذوق هنر ایران زمین و فرهنگ غنی قرآنی -سبک نهاوندی تلفیقی از هنر و مذهب - سبک نهاوندی ترکیبی از هنر و عرفان -سبک نهاوندی ترکیبی از هنر و شعر نقش صنایعدستی در اقتصاد ایران صنایعدستی ایران، بهعنوان صنعتی مستقل و بومی، شاخصترین هنر کاربردی ایران و یکی از سه قطب برتر صنایعدستی جهان، ریشههای عمیق و استوار در فرهنگ غنی و بارور ایران اسلامی داشته است بهطور کلی نقش صنایعدستی در اقتصاد ایران عبارت است از: کمک به توسعه اقتصادی، ایجاد شغل، سرمایهگذاری اندک و بهرهوری بالا.
رشد اقتصادی و دستیابی به هدفهای مختلف آن امروزه سرلوحه برنامهو فعالیتهای بسیاری از دولتها به ویژه در کشورهای در حال توسعه است.
این دولتها در برنامههای توسعه اقتصادی خود هدفهای عمدهای را در زمینههای مختلف اقتصاد، اجتماع، سیاست و ...
دنبال میکنند.
در بخش اقتصاد، عمده هدفهای دولتها متوجه افزایش تولید و درآمد ملی(رشد اقتصادی)، رسیدن به اشتغال کامل و کاهش نرخ بیکاری، ثبات قیمتها و کاهش نرخ تورم به منظور حفظ قدرت خرید پول ملی، توسعه صادرات و افزایش درآمدهای ارزی به منظور تأمین نیازهای ارزی کشور و تسهیل در اجرای برنامههای توسعه و بالاخره توزیع بهتر و عادلانهتر درآمدها برای برقراری عدالت اقتصادی در جامعه است.
دستیابی به توسعه اقتصادی به سهم خود بر وجوه مختلف زندگی افراد مانند سطح زندگی و معیشت و رفاه، آموزش بهداشت عمومی و شاخصهای جمعیتی مثل نرخ مرگ و میر، میانگین طول عمر و میزان زاد و ولد تأثیرات شگرف میگذارد.
همچنین دولتها برای نیل به هدفهای خود و دستیابی به توسعه اقتصادی، ناگزیر از اتخاذ سیاستها و خط مشیهای هماهنگ با شرایط و اوضاع و احوال اقتصادی، اجتماعی و ...
کشور هستند.
بیشتر کشورهای در حال توسعه در اجرای برنامههای موردنظر خود با مشکلات عدیده ازجمله رشد بیرویه جمعیت، بیکاری، کمکاری و رواج انواع مختلف بیکاری ازجمله بیکاریهای پنهان، فصلی و...
و در نتیجه پایین بودن سطح درآمد و معیشت گروه زیادی از مردم، نقصان تشکیل سرمایه داخلی و نبود منابع مالی کافی برای اجرای برنامههای توسعه اقتصادی و ساخت و توسعه امکانات زیربنایی موجود به منظور فراهم آوردن امکان بهرهبرداری بهینه از منابع انسانی، طبیعی و ...
کشور مواجه هستند.
به همین دلیل بعضی از صاحبنظران با توجه به سهولت گسترش صنایع کوچک بر تقویت، توسعه و گسترش این صنایع در برنامه توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه اصرار و توصیه دارند.
صاحبنظران این بخش در توصیههای خود به ویژه بر قابلیتها و ویژگیهای این قبیل صنایع از جمله نیاز به سرمایه اندک برای ایجاد، راهاندازی و بهرهبرداری، کاربر بودن این صنایع و نیاز به سرمایهگذاری اندک سرانه برای ایجاد یک شغل، عدم نیاز به تخصصهای فنی و حرفهای بالا و سازگاری و استفاده از مهارتهای بومی، بازار ساده فروش محصولات و بالاخره قابلیت و توانایی ایجاد درآمدزایی تکیه دارند.
بازار داخلی صنایعدستی ایران، بازاری است سنتی و تا به حال برای گسترش آن بازاریابی و تبلیغات صورت نگرفته است.
از خصوصیات مهم این بازار، سود سرشار واسطهها در امر توزیع مواد اولیه مصرف و داد و ستد آن است.
بهطور خلاصه عوامل مؤثر در گسترش بازار داخلی صنایعدستی ایران عبارتند از: افزایش سطح درآمد سرانه، افزایش جمعیت، ازدیاد مسکن و افزایش سطح زیربنایی آن، ترویج تبلیغات در مورد استفاده از صنایعدستی به عنوان یک کالای هنر ملی و توسعه صادرات صنایعدستی ایران.
در زمینه اصول بازاریابی نوین و راهبردی که صادرکنندگان نادیده میگیرند میتوان این موارد را نام برد: نبود افراد متخصص، فقدان نوآوری، مواد اولیه نامرغوب، نبود مراکز اطلاعاتی، عدم انجام تحقیقات بازاریابی، نبود راهبرد صادرات، بستهبندی و عدم استفاده از راهبرد قیمتگذاری.
همچنین از عمدهترین تنگناها و محدودیتها میتوان به شناخت نداشتن کافی و مناسب از بازارهای داخلی و جهانی(بازار هدف) و سلایق مشتریان، توجه نکردن به سطح کیفی تولید و نوآوری در محصولات تولیدی، عدم تبلیغات و بازاریابی داخلی و خارجی اشاره کرد.
ازجمله راهکارهای صنایعدستی میتوان به معرفی، تبلیغ و ترویج صنایعدستی استان به منظور بازاریابی در داخل و خارج کشور با شیوههای نوین تبلیغاتی، استفاده از فنآوری روز در تولیدات صنایعدستی با حفظ اصالتهای هنر ملی، حمایت و تشویق بخش خصوصی بهمنظور سرمایهگذاری در این بخش به ویژه برای ایجاد بازارچههای صنایعدستی، سیاستگزاری در راستای فروش و صادرات کالاها و شرکت در نمایشگاههای داخلی و خارجی اشاره کرد.
صنایعدستی برای حضور بینالمللی نیاز به حمایت دولت دارد و سالیان سال بودن حمایت حکومتها و فقط با تکیه بر تمدن کهن ایران رشد و ادامه مسیر داده است اما تحول در این رشته زمانی صورت میگیرد که بتوانیم بازاری مناسب برای فروش آنها ایجاد کنیم.
نگاه جامع و کامل همراه با مدیریت مدرن و جدی راه رسیدن به این هدفهاست و این نوع نگاه و مدیریت در کنار برنامهریزیهای دقیق ما را به نتیجه مطلوب میرساند تاریخچهٔ خاتمکاری درباره مخترع و مبتکر خاتم بین خاتمسازان و هنرمندان روایات گوناگونی وجود دارد ولی آنچه قابل ذکر است آن است که به درستی معلوم نیست اولین بار خاتمسازی را چه کسی ابداع کرده است.در دایرهالمعارف فارسی آمده است: «زمان آغاز این هنر دانسته نیست ،و آنچه درباره آن گفته میشود با افسانه همراه است.
برخی از استادان خاتمساز هنوز بر این عقیدهاند که هنر خاتمسازی معجزه ابراهیم پیغمبر است» صنعتگران مصری این روش را مانند بسیاری از هنرها و پیشههای دیگر از قبطیها اقتباس کردهاند، چندین قطعه و لوحه که روی آنها با چوب و استخوان موزائیککاری شده است در عین الصیره نزدیک قاهره دراوایل دوره اسلام به دست آمده و اغلب آنها درموزه صنایع اسلامی قاهره ویا موزه برلین وجود دارد که یکی ازعالیترین نمونههای این صنعت درموزه متروپولیتن است.
ازدیگر آثار ونمونههای تاریخی دراین هنر : 1.
منبر خاتم کاری در مسجد جامع عتیق شیراز دارای قدمت بیش از هزارسال.
2.
سقف ایوان اصلی مسجد جامع عتیق شیراز مریوطه به سده هشتم هجری (سده چهاردهم میلادی) 3.
درهای خاتم قصر رویایی تیمور گرکانی به نام دلگشا در سمرقند و درهای آرامگاه وی در سال۸۰۷ هجری(۱۴۰۵میلادی) 4.
درهای چوب گردو و روکش استخوان ودیگر چوبها ساخته شده توسط هنرمندی بنام حبیب الله درسال ۹۹۹هجری(۱۵۹۱میلادی) که درموزه برلین نگهداری میشود .
5.
درهای مزین به اشکال هندسی گل و بته ،از شهر بخارا که درموزه ویکتوریا آلبرت موجود است 6.
منبر چوبی مسجد لنبان اصفهان بااشکال هندسی و اجزای نقرههای مربوطه به سال ۱۱۱۴هجری(۱۷۰۲میلادی) اوج شکوفایی و تکامل این هنر در دروان صفویه بود، دراین دوران از گوشه و کنار ایران هنرمندان به اصفهان ،پایتخت آن زمان آمدند و هنرهای فراموششده این کشور ازنو پایه گذاری شد و هنرمندان ضمن فعالیت در رشتههای خاتمکاری ،منبتکاری ،کاشیکاری و گرهچینی ،به ترمیم و ساختن ساختمانها و آثار گذشته و بارگاههاواماکن مقدس تشویق و ترغیب شدند.
بعدها در زمان قاجاریه به علت عدم توجه به هنرها این هنر نیز همانند سایر هنرها از درجه اعتبار و اهمیت افتاد و استادان وهنرمندان این رشته دراین دوران در بدترین وسختترین شرایط زندگی میکردند.
درسال ۱۳۰۷ اوایل دوران پهلوی مدرسه صنایع مستظرفه به کوشش استاد محمد غفاری (کمال الملک) تأسیس و این هنرستان رونق و توسعهای به هنرهای دستی کشور بخشید و پس ازآن کارگاههای خاتمسازی و چند کارگاه دیگر در وزارت فرهنگ و هنر سابق تشکیل شد .
آثار بجا مانده جمعی از هنرمندان اصفهان ،تهران وشیراز ،اتاق هفت در هفت متری خاتمکاری شده به تمامی وسایل موجود در آن ،در کاخ مرمر به مدت چهار سال .
تالار خاتم مجلس شورای ملی با ۴۰۰ متر مربع خاتمکاری.
هنر خاتمسازی بعد از انقلاب اسلامی در کارگاه خاتمسازی وزارت فرهنگ و هنر سابق تحت نام جدیدی با وابستگی به وزارت فرهگ و آموزش عالی ادامه یافت و از آن زمان تاکنون سمت وسوی طرحها تغییر یافته و با حذف طرحهای خارجی توجه بیشتری به سنتگرایی معطوف یافته وازآن آشنایی با هنر خاتمسازی هنر خاتمسازی یکی از مهمترین هنرهای دستی ایران است .این صنعت ارزش هنری فوق العاده زیادی دارد .سابقه خاتمسازی درایران از زمانهای خیلی قدیم بوده است .به طورکلی ابتدا باید دید خاتم چیست و خاتمساز یا خاتمکار چه کسی است.
تعریف خاتم خاتم ترکیبی است از چند ضلعیهای منظم با تعداد اضلاع متفاوت که با استفاده از مواد اولیه گوناگون در رنگهای مختلف تشکیل میشود.
پنج ،شش ف هشت یا ده ضلعی است.
خاتم از هنرهای دستی دقیق و پرکار است که تولید و ساخت آن احتیاج به دقت و حوصله زیاد دارد .چند ضلعیهایی که درخاتمسازی به کـــار میآید در لغتنامه دهخدا خاتمساز چنین معنی شده است: «آنکه پارههای استخوان را در چوب با نقش و نگار بنشاند.
خاتمسازی عمل خاتمساز را گویند.» در دایره المعارف فارسی درباره خاتمکاری و خاتمسازی آمده است:«هنر آراستن سطح اشیاء به صورتی شبیه موزائیک ،با مثلثهای کوچک.
طرحهای گوناگون خاتم همواره به صورت اشکال منظم هندسی بوده است .این اشکال هندسی را با قراردادن مثلثهای کوچک در کنار هم نقشبندی میکنند.مثلثها را از انواع چوب ،فلز و استخوان میسازند.
هرچه مثلثها ریزتر وظریفتر باشند، خاتم مرغوبتر است .در یک طرح خاتم ،برای ساختن کوچکترین واحد هندسی، حداقل سه مثلث و برای بزرگترین آن ،حداکثر چهارصد مثلث به کار میرود.» قدیمیترین آثار هنری خاتمکاری شده باقی مانده : 1.
صندوق مرقد موسی بن جعفر و امام جواد در کاظمین مربوطه به دوران شاه اسماعیل صفوی در سال ۹۰۶هجری قمری ساخته شده توسط استاد محمد جمعه.
صندوق مرقد امام حسن عسکری در سامره و صندوق مرقد امام علی النقی مربوطه به همان دوره واستاد.
3.
صندوق خاتم ضریح نرگس خاتون مادر مهدی موعود که درهمان دوره ساخته و نصب شده.
4.
اثر بسیار زیبا و نفیس درب ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان چندین بار توسط استادان این هنر ترمیم و مرمت شده است.
درب خاتم امامزاده شاه رضا در قمشه (شهرضا) مربوطه به زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی .
6.
صندوق خاتم مرقد علی ساخته شده درزمان کریم خان زند و نصب آن درزمان لطفعلی خان زند 7.
صندوق خاتم مرقد سید الشهداء و ابوالفضل در کربلا 8.
صندوق مقبره زینب در شام مواد اولیه در ساخت خاتم انواع چوب (آبنوس- فوفل- گردو- بقم- عناب-نارنج- کهکم-کبوده) انواع استخوان (استخوان و عاج فیل- استخوان شتر- استخوان اسب) مفتولهای فلزی (برنج -آلومینیوموبعضاً نقره) صدف- نخ پرک - سریشم - لاک وسایل وابزار کار در هنر خاتمسازی ابزار عمومی شامل چکش - اره- دریل و مته و...
ابزار اصلی و مخصوص شامل انواع ارهها- عنوان سوهان - انواع رنده - پرس - تیرهدار یا خطکش قفل - مقار- انواع تنگ ها- چسبهای مخصوص و....
مراحل تولید خاتم ابتدا انواع چوبها واستخوانهارا دررنگهای مختلف تهیه کرده و با ابزار مخصوص خود به طول ۳۰ سانتیمتروقطر ۱تا ۵/۲میلیمتر میبرند وازآنها مثلثهایی تهیه میشود که پس از سوهانکاری تمام اضلاع آن به حالت دلخواه و مطابق با طرح درآمده و برای تکمیل طرح نیاز به مفتولهای سیمی به صورت مثلث بوده که برای آمادهسازی آنها نیز مراحل مختلفی طی میشود سپس برای درست کردن خاتم ابتدا طرح اشکالی که مورد نظر است را به وسیله استادکار کشیده واین مثلثها ی چوبی ،استخوانی و فلزی با دستان بامهارت و استادانه هنرمند در کنار هم به وسیله سریشم قرار داده و چسبانده میشوند و به وسیله نخ محکم میگردند که از این کار اصطلاحاً «پره» درست میشود ،بعد از چند ساعت نخها باز شده واضلاع طرح سوهانکاری شده و چهار عدد از پرههای ساخته شده را در کنار هم قرار میدهند و مجدداً با چسب به هم چسبانده میشوند که حاصل آن «توگلو» به دست میآید.
مرحلهٔ بعدی که به «گل پیچی» مشهور است، به وسیله سیم مفتولی گردی که آن را به صورت شش ضلعی منظم آماده میشود وبه آن «شمسه» میگویند در اطراف هر ضلع شش سیم به وسیله سریشم چسبانده میشود و با نخ محکم میشود و حاصل آن طرح ستارهای است ،این طرحها آنقدر تکرار میشوند تا بر اساس طرح مورد نیاز در آمده و سپس در زیر فشار و پرس قرار گرفته و با چند مرحله برشکاری و چسبانده لایههای بسیار نازک چوب دراطراف آن طرح اولیه یک خاتم به وجود میآید که تمامی این مراحل از ابتدا تا بدین جا بیش از ۴۰۰ مرحله کاری را شامل میشود.