مقدمه
رنگها نشانه ای هستند از وجود ذرات خداوند و همچنین قدرت و توانمندی پروردگار خویش اما هدف از آفرینش این رنگها چیست؟
پروردگار عالم هستی را از نظر تصویری بر پایه فرم و رنگ بنیاد نهاد و در هر ذره ای معنی و انرژی خاصی نهفت که آدمی آنها را بشکافد، فلسفه ی وجودیشان را دریابد و از طریق این نشانه ها خالق خویش را بشناسد.
خداوند خطاب به رسول مکرم اسلام می فرماید : من گنجی بزرگ بودم که دوست داشتم شناخته شوم پس خلق کردم تا شناخته شوم.
پس می توان گفت که رنگ یکی از ملزومات خلقت و زندگی بشر است . بنابراین شناخت آن برای هر انسان و به خصوص هر هنرمندی لازم است. بنابراین تحقیق خود را به این موضوع اختصاص داده همچنین در مرحله ی اول تاریخ رنگ و پس از آن ساختار رنگ و انواع آن، فیزرنگ، معانی رنگ، اساس نام گذاری رنگها، اصطلاحات و کاربرد آن ها در رنگ، جنبه های سه گانه رنگ، انسانها در استفاده از رنگ چند نوع اند، استفاده از رنگ در آثار هنرمندان مختلف و رنگ درمانی را مورد بررسی قرار می دهیم. همچنین در این تحقیق تلاش شده از روش تحقیق تاریخی، موردی و توصیفی استفاده شود و به این دلیل این موضوع را برای تحقیق خود استفاده کرده ام که بگویم که رنگها همیشه زنده هستند و اگر بخواهیم حتی با ما حرف هم می زنند . قابل ذکر است که بگویم به این دلیل نام تحقیق خود را ماتیس گذاشته ام زیرا ماتیس از احساسات شخصی خود الهام می گرفت او طرحهایی کوچک از نقاشی هایی که قبلاً موضوعات آنها را مشخص کرده بود می ساخت و قبل از شروع رنگ آمیزی میزان استفاده از هر رنگ را می نوست به عبارت دیگر برحسب احساس ذهنی رنگها را به کار می برد و یکی از خلاقان بزرگ در استفاده از رنگ بود.
تاریخ رنگ
طبق شواهد موجود از تاریخ گذشته اولین سازندگان رنگ در جهان مصریان شناخته شده اند همچنین رنگ رزی برای اولین بار در چین حدود 3000 سال قبل از میلاد مسیح آغاز شد.
در گذشته تنها رنگی که برای نقاشی وجود داشت مشکی بود. که از سوزاندن تنه ی درختان یا جانوران به دست می آمد.
تا اینکه بعدها توانستند رنگ را از آهن گیاهان مواد معدنی و هر آنچه که در طبیعت رنگ داشت بگیرند و آنها را با چربی حیوانات مخلوط کرده و مواد رنگی بسازند.
در کل می توان گفت : رنگ از جایی به وجود آمد که آدمی سعی کرد آرزوها و نیازهایش را بر جایی تثبیت کند و با استفاده از رنگ بر روی صخره ها و غارها آن را به یادگار گذاشت.
طبق همین نیازها بشر تلاش کرد تا از تک رنگ بودن بیرون رود و علاوه بر رنگ مشکی و رنگ اخرایی توانست رنگهای دیگر را پیدا کند. در گذشته از نقاشی به عنوان زبان و انتقال پیام استفاده می کردند و از رنگها برای هشدار و معنی بخشیدن به اثر.
ساختار رنگ و انواع آن
واژه ی رنگ به معنای رنگ آمیزی کردن و معنی دادن به اثر است. اما خود رنگ را می توان این طور بیان کرد همان تأثیرات مثبت و منفی است که ما از اطرافمانمان دریافت می کنیم.
رنگ ها از رنگدانه های بسیار بسیار ریزی به دست می آیند که در آب غیر محلولند و از آسیاب کردن مواد معدنی به دست می آیند. اما از حدود سیصد سال پیش رنگ دانه های مصنوعی متنوعی با ساختار شیمیایی هم مورد استفاده قرار می گرفت.
رنگها دو نوع اند : رنگهای روغنی و رنگهای جوهری
در رنگهای روغنی رنگدانه ها با روغنی که در مجاورت هوا خشک می شود ساخته می شود همچنین رنگهایی موسوم به اکرلیک رنگدانه هایی هستند که حلال آن آب است و پس از خشک شدن لایه ی سختی از خود به جا می گذارد که دیگر با آب حل نمی شود.
رنگهای جوهری بخش دیگر از مواد رنگین هستند که در مایعات حل می شوند این جوهرها معمولاً منشأ آبی دارند و از انواع گیاهان و حیوانات به دست می آید.
فیزیک رنگ
اتین[1] در کتاب رنگ خود می گوید : خاصیت فیزیکی یا شیمیایی، همان چیزی است که من آن را اثر رنگ می نامم. [2]
برای دیدن رنگ نیاز به عواملی چون :
نور : نور به عنوان منبع فرآیند رنگ که بدون آن رنگ اشیاء دیده نمی شود.
ساختار مولکولی اشیاء : که باعث می شود همه یا بخشی از نور تابیده شده به آنها منعکس شود و در نتیجه به رنگ همان بخش از طیف نور که از اشیاء به چشم منعکس می شود، دیده شوند.
چشم انسان : که نور بازتاب یافته از سطح اشیاء را در یک فرآیندی پیچیده به وسیله ی سلولهای نوری شبکیه توسط اعصاب بینایی به شکل علائمی خاص به مغز انتقال می یابد و این علائم در مغز به عنوان رنگ ادراک می شود. همچنین می توان اشاره کرد که در شبکیه دو دسته سلول وجود دارد که یک دسته سلولهای استوانه ای که تیرگی ها و روشنایی ها را توضیح می دهد و دسته دیگر سلولهای مخروطی که رنگها را تشخیص می دهد.
رنگها توسط منشور چگونه به وجود می آید.
با تجزیه توسط منشور، آن دسته از اشعه ها که طول موج کوتاهی دارند به رنگ آبی بنفش و آن دسته از اشعه ها که طول موج متوسط دارند به رنگ سبز و آن دسته از اشعه های نور که دارای طول موج بلند هستند به رنگ قرمز دیده می شود.
همچنین برای تولید نور سفید اگر این سه طول موج را با هم ترکیب کنیم نور سفید حاصل می شود.
معانی رنگها
زرد : زرد در حالت خلوص روشنترین و درخشانترین رنگهاست و در حالت خلوص نمادی از دانش، فهم انسانی، روشنایی معنوی و نور الهی است. اما به محض تیره شدن، ناپایداری، تردید، شک و بی اعتمادی را نشان می دهد. اما وقتی با سفید مخلوط شود سرد و بی حالت شده و به خاموشی می گراید. در گذشته برای نشان دادن رنگ زرد از طلا در نقاشی استفاده می کردند. گنبدهای طلایی ، موزائیک های معرق کاری شده سبک (بیزانس)[3] و زمینه های نقاشی هنرمندان قدیم سمبول هایی از ماوراء دنیای شگفت انگیز نور بود.
قرمز : قرمز نهایت بر افروختگی و انرژی درونی است و نمادی از زندگی، جوانی و شور انقلابی است و در عین حال نشانه ای از عشق آتشین است و همچنین نشان پایداری و حقیقت جویی و مرگ سرخ است.