در زندگی روزانه افراد مبتکر ، دقایق و مواقعی هست که به ایجاد طرح و شکل دست می برند و با نوک قلم، شکلهای آشنا و مکرر به وجود می آورند و از این راه به شکلهای تازه راه می یابند . زیرا از راه تکرارها و خطوط هرز کشیدن یا خطوط موازی و متقاطع به وجود آوردن ، میان آنها را نقطه گذاری کردن ، نقطه ها را پهلوی هم یا دور از هم قرار دادن ، شکلهای تازه به وجود می آید.
بشر اولیه از آنگاه که چشم به طبیعت دوخت و به اطراف خود انداخت چیزهای زیادی برای طرح کردن اندوخت . خاطرات زیادی داشت که آنها را می بایست باز نویسی یا شکل سازی کند و بمانند زینت گری از هر خط راست یا کج الهام بگیرد و آنها را برای خوش آیندی چشم در جایی مناسب کار بگذارد و به نحوی مطبوع ، ترکیب بندی کند.
شاید مناسب ترین وسیله زینت گری پس از آرایش هیکل و سر و صورت ، کوزه های گلی و سفالی باشند ( در واقع همان وسیله ای :که نوک چوبها یا سنگهای تیز می توانسته رویه نرم آنها را آسانتر بکاوند و احیاناً می شده است خطوط اشتباهی و بد راه و نامناسب را به اصلاح آورند.)
خطوط راست و کج یا موازی و متقاطع کشیدن ، هاشور زنی و نقطه گذار ی کردن شاید ابتدایی ترین شکل زینت گری بوده باشد. زیرا هم ساده ترین شکلها را داشته و هم مناسبترین نمونه مکرر سازی و به دست آوردن مهارت در این راه بوده است.
چه بسا سفال ها ، که بدست آمده و برروی آنها ابتدایی ترین نقوش بشر ماقبل تاریخ این فلات ، خودنمایی می کند و به خوبی می توان دریافت که کدام شکل ، ماهرانه یا ناشیانه انجام شده ، یا کدام طرح از روی شتاب یا حوصله به وجود آمده است .
شاید نوع طراحی شکل (2) که به خاطر دشواری مستقیم کشیدن خطوط و همچنین شکل (3) که طراحی آن از حیث دشواری دست کمی از نقش دوم ندارد حاکی جرأتی باشد که کوزه گر طراح به اتکاء تمرین فراوان در انواع طرح ، از ارائه چنین ترکیبی باک نداشته است و با پرکردن خانه ها یا راههای پهن که نقش چشمگیر به وجود می آورده عیب طرحها پوشیده می مانده است.
طرح (4) که شانه أی شکل است و طرح های (5و6) که اکثراً به هم شباهت دارند و شکلهای (7و8 و9 ) که از هر حیث یاد آور یکدیگرند و شکل (10) که با خطوط متقاطع نازک و خطوط افقی پهن زینت شده است آنچنان حساب شده و منظم اند که مانند شکلهای (11و12) و یا شکلهای (13و 14) دارای ریتم نرم و ظریف می باشند و در عین یک نواختی شکل ، چون زمزمه ساییده دوران ها و مردمی است که آوای گمشده آنان گویی چون خود طرحها از میان فضای هزارها سال به گوش ما می رسد .
« متأسفانه تصویری از شکلهای 7 به بعد در دست نبود و تنها صرف آشنایی با طرحها از آنها نام بردیم.»
یافته های ما قبل تاریخی مردم فلات ، مقداری کوزه های منقوش به دست داده اند که اغلب آنها دارای نقش های حساب شده می باشند. ولی تعدادی از آنها نیز هستندکه به صورت به اصطلاح بازاری و بدون حساب و فقط به منظور پرکردن جاخالیهای ظروف سفالی روی آنها نقش بندی و طراحی شده است و نمی توان از آنها انتظار یک ترکیب مناسب را داشت و بعلاوه ، وضعیت شکل کوزه ها نیز ایجاب می کرده یا که طراح کوزه لازم می دیدیده که جاخالیها را به نحوی پرکند .
این ترکیب ها تا چه اندازه امروز مطبوع خاطر ماست و یا حسابگریهای فنی ما جور در می آید امری است که شاید در اصل نباید با سلیقه و حسابگریهای خودمان آنها را مقایسه کنیم ، بلکه باید بهمنی کفایت کنیم که آنها سعی داشته اند طرحهایی به منظور زینت روی سفالها و ظروف خود به وجود آورند و خود از آنها لذت ببرند. این کارشان آنچنان ماهرانه انجام شده که نه تنها مورد پسند زمان خود بوده (و تکرارها این نظر را تایید می کنند) بلکه امروزه نیز ما از کاری که آنها کرده اند لذت می بریم و الهام می گیرم.
در این کتاب سعی بر این است که بدانیم تنوع شکلی که آنها به وجود آورده اند تا چه حد است و بعلاوه تا چه اندازه توانسته اند با الهام گیری از شکلهای طبیعی اطراف خود ، ترکیب های تازه به وجود آورند.
از بشر دوران غار فلات ایران ، زمینه در خور نداریم. ولی آنچه از حفاریهای ما قبل تاریخی ارائه داده اند و نقوشی را در بر دارند باید یقین کنیم که طرحهای به دست آمده حاصل شاید هزارها سال تمرین از دوره غارنشینی تا سفالگری است که سفالگران حرفه أی طرحهائی محکم و ماهرانه روی آنها به وجود آورده اند.
از میان دو گونه طراحی بر روی سفالها ، بنظر می رسد ک نوع کنده کاری شده آن بیش از طراحی با رنگ معمول بوده باشد. زیرا کف رنگ شاید به تجارب فراوان و برخورد تصادفی یا مایه لازم ، بستگی داشته است. بهرانجام ، تحقیق در این باره شاید از حدود وظیفه أی که دارم به دور باشد . دلی بطور طبیعی میتوان دریافت که کنده کاری کوزه ، کاری مناسب تر بوده و زودتر پیش آمده و رنگ آمیزی و طراحی با رنگ ، دیرتر شروع شده است.
از میان مقدار زیادی نقوش بر روی سفال مکشوفه از یک ناحیه ما قبل تاریخی درسی یلک ، مقداری نقوش کنده کاری شده به دست آمده است که نمی توان گفت بهمین علت مربوط به زمانهای گذشته دور است. چه بسا ، که گاهی کوزه گر مناسب دیده است که با نوک چوب مخصوص خود که به جای قلم از آن استفاده می کرده کنده کاری کند و در همان زمان که رنگ نیز موجود داشته از آن استفاده نکرده باشد.
در این کتاب ، حساب قدمت طرحهای یک ناحیه که کدام مقدم بر دیگری بوده مطرح نیست بلکه آشنایی با انواع طرحها که مردم یک ناحیه ما قبل تاریخی به وجود آورده اند مطرح است و همچنیناین موضوع در میان است که تا چه اندازه مردم این نواحی ما قبل تارخی که دور از هم یا که نزدیک هم بوده اند از یکدیگر برداشت شکل زینتی کرده اند و عموماً معلوم گردد شکلهای زینتی ایکه مردم گذشته های دور این سرزمین به وجود آورده اند تا چه حد اعتلا یافته است.
از میان آثار به دست آمده از حفاری تپه سی یلک که قدمت آنرا تا به چهار هزار و پانصد سال پیش از میلاد می رسانند مقداری کوزه و ظروف سفالی منقوش در دست است که دارای ابتدایی ترین نقش کنده شده می باشند و چنانکه گفته شد این نقوش قطعاً نمی توانند نقوش اولیه باشند ولی از لحاظ ترسیم از خطوط ساده استفاده شده و ترکیب گرفته اند.
مثلاً تکه سفال بشماره 15 را سفالگر طراح با شکلهای گوشه دار زینت کرده است و عبارتند از سه گوشی هایی در سمت راست که بنظر می رسد با یک حرکت قلم سه بر ، آنها را بر روی یک سطح طویل موازی چنان کنده کاری کرده که قاعده سه گوشی ها را یک در میان به موازات بر سطح طویل قرارداده و به این طریق ، حدفاصل سه گوشی ها ، خط زیکزاکی یا (78) به وجود آورده است.
ستون دوم این تکه سفال با شکلهای به صورت 8 کنده کاری شده و مجموع آنها بر رویهم ، الهام از شاخه گیاهی به نظر می رسد که به این طریق ساده طرح شده است. طرح سمت چپ تکه سفال ، سه گوشی بزرگ کنده شده ایست که دو طرف «وتر» آنرا با خطوط ساده موازی پر کرده اند. سفالگر طراح در عین اینکه خواسته است جا خالیهای سافل را پر کند به تنوع نقش ها نیز توجه داشته است.
در شکل (16) ظرف سفالی پایه دار ، حاشیه أی در بخش بالای خود دارد که طراح سفال ، با نقش زیکزاکی (78) آنرا برجسته سازی کرده و میان هر شکل (7) یا (8) را با یک گردی زینت بخشیده است. ایجاد این نقش (78) ساده ترین کاری است که یک سفالگر می توانست مانند خطوط هاشوری انجام دهد. زیرا گل کوزه را چون نواری گرد در آورده و به صورت (78) دور تا دور حاشیه را نقش کرده است. همینگونه نقش بندی را بر روی ظرف پایه دار دیگری که با شماره (17) ارائه شده است می توان دید.
نظیر نقش بندی زیکزاکی در شکلهای (16و17) را در کوزه بشماره (18) می توان دید. ولی در اینجا برجسته سازی نشده بلکه آنرا با رنگ انجام داده اند. « متأسفانه عکسی از کوزه شماره 17 در دسترس نبود»
آیا رنگهایی که سفالگران ما قبل تاریخی برای نقشین کردن کوزه ها و سفالها بکار می بردند چه چیزی بود؟ شاید تا همین اواخر ، باستانشناسان روی آن نمی توانستند حدسی بزنند. گیرشمن در کتاب خود «ایران از آغاز تا اسلام» در فصل مربوط به تمدن هزاره چهارم پیش از میلاد در سی یلک ، نوشته است : « چینه ، جای خود را به خشت گلی که تازه اختراع شده بود داد و رنگ قرمز که با آن دیوارهای اطاقها را می اندودند وسیله تزئین داخلی بشمار میرفت. این رنگ ، مخلوطی از اکسید آهن (که در فلات ایران بسیار عمومیت داشته) و همچنین عصاره میوه بوده است. »
اظهارات گیرشمن درباره استفاده مردم ما قبل تاریخی ناحیه سی یلک از اکسید آهن ، یادآور خاطره أی در زمینه استفاده از اکسید آهن در دیه «کلپورکان» (ناحیه ساروان در مکران بلوچستان) است.
در دی ماه سال 1335 شمسی که به منظور بررسی نقوش زینتی مردم ایران به آن سامان رفته بودم ، بر حسب علاقه أی که اظهار نموم مردم بومی خاطرنشان ساختند که در دیه «کلپورکان» کارخانه سفالگری وجود دارد. چون می دانستم که نام کارخانه باید منحصر به چال و کوره بومی و کار دستی باشد با یکنفر بلد به آنسو عزیمت کردم و بکار گاه کوزه گری زنی بومی در زیر سایه چادری سیاه وارد شدم. زن سفالگر روی تخته پاره أی به ساختن ظروف و کوزه های گلی مشغول بود. به یاد تذکر گیرشمن افتادم که ایضاً در کتاب فوق الذکر خود نوشته بود : « درتپه سی یلک یکنوع از ظروف در جوار مصنوعات قدیم بظهور رسید که کوچک تر از ظروف دیگر بود ولی با دقت بیشتری انجام می شد. پیدایش این ظروف نشانه اختراع چرخ کوزه گری است. این چره عبارت بود از یک تخته ساده باریک که روی زمین قرارداشت و شخصی آنرا می چرخاند . اهمیت این ظروف در تزئین آنهاست که با رنگ مشکی روی زمینه قرمز سفال که به سیاهی میزد حیواناتی را در حال جست و خیز نقش کرده بودند. در هیچ جای دیگر نظیر این فن شناخته نشده است. اینکار میرساند که فلات ایران زادگاه اصلی ظروف منقوش است و این اقدام اولین بار در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد تنها به وسیله کوزه گر ماقبل تاریخی این فلات صورت گرفته است. »
زن کوزه گر «کلپورکانی» نیز کوزه های خود را بر روی تخته پاره أی سرانجام میداد و در مواقع لزوم با انگشتان پا به آهستگی آنرا روی زمین هموار ، می چرخانید.
در اندکی دور تر از سیاه چادر ، در میان چاله أی بزرگ ، مقدار زیادی کوزه های نیم پخته در حال سفال شدن بودند و چند نفری گاه به گاه کوزه های پخته را از چاله به کنار می کشیدند و آتش چاله را نیز می تابانیدند.
زن کوزه گر، کوزه پخته أی را برداشت و مشغول نقش اندازی شد و من به یاد سفالگران ماقبل تاریخی به انگشتان زن کوزه گر که با مهارت طرح ریزی بومیانه می کرد چشم دوختم. سر یک چوب نازک را هر بار به مایع داخل گودی یک سنگ فرو می برد و پس از اندودن آن ، پیرامون ظرف را با نقوش هندسی زینت می کرد.
مایع داخل سنگ ، زردی أی چون آب پیاز بر روی کوزه جا میگذاشت. پرسیدم که آن مایع چه می باشد ؟ پاسخ داد آب خالص است که هر بار داخل گودی سنگ می ریزد و این سنگ از کوه مقابل آورده شده است .
سنگ را بررسی کردم با جنس فلز مخلوط بود. با سرانگشت از آن مایع بر روی تکه سفالی مالیدم . به رنگ قهوه أی زلال بود . زن کوزه گر اندیشه ام را در قیافه ام خواند و گفت این رنگ چون آتش و حرارت ببیند تیره و سیاه می شود و سپس کوزه أی منقش را که دوبار حرارت دیده بود به من نشان داد . درست به همان کوزه هایی می مانست که اینک در موزه ایران باستان به فراوانی به چشم می خورد.
سفالهای دوران چرخ کوزه گری شاید با برخورداری از گردش منظم چرخ ، رنگ آمیزیهای منظم تری به خود گرفته باشند . ولی بهر انجام ، ظروفی از ماقبل تاریخ تپه سی یلک در دست است که نقوش آنها ، هم کنده کاری و هم رنگ آمیزی شده می باشند . مانند شکل (19) و ظروف سفالی دیگری از همین قبیل نیز موجودند که فقط رنگ آمیزی شده اند مانند شکل (20) . طرح این قبیل سفالها با شماره (21) ارائه می شود.
چنان که در شکلهای مربوطه دیده می شود نواری کمربندی و شطرنجی دارند و بخش بالای آنها دارای کنده کاری و طرح زیکزاکی (7و8) می باشد .
استفاده از رنگ سنگهای معدنی به آسانی برای مردم ماقبل تاریخی مقدور نشده است. تجربه این کار چیزی نبوده است که به ذهن آنها راه یابد جز اینکه باور کنیم تصادف آنها را با این رنگ آشنا کرده و موجب برخورداری شده است.
بهر انجام ، با کشف این رنگ ، سلیقه مردم ماقبل تاریخ دامنه گرفت و ذوق آنها در راه طرح ریزی و ترکیب بندی شکلهای ساده ، وسعت یافت . با این همه ، آنچه به نظر می رسد این که : « تا با تمرینات زیاد در طرح ریزی مهارت فنی پیدا نکرده بوده اند ، خطوط ساده و منکسر و متقاطع همچنان تنها نقوش زینتی بوده است.»