هنر معابد
هنر بودایی
پیروان دین بودا، دینی که در دشتهای شمال هند در قرن ششم پیش از میلاد شکل گرفت، در قرن اول پس از میلاد از راههای زمینی یا دریایی خود را به چین رساندند. گفته میشود مبلغ مذهبی آیین بودا در چین که به نام An shigao شناخته می شود، در سال 148 پس از میلاد مسیح در پایخت Luoyang مستقر شد، تا به اجتماعات خارجی آن جا خدمت کند و هم چنین برای عوض نمودن دین دربار چین تلاش نماید.
مذهبهای سوفسطایی، معنوی و تفکرات اخلاق گرایانه در زندگی Sakyamuni شاهزاده هندی یا Gautama Siddartha ، که بعدها به نام بودا شناخته شد، و انتقال آموزههای وی به چین، باعث تولید ایدهها و تمرینهای دقیق و بسط یافته شد که در طول بیشتر از دو هزار سال تأثیر بسیار مهم و غیرقابل انکاری بر فرهنگهای شرق آسیا ، از خود به جا گذاشتند.
متون جدید با ادعاهایی جدید در مورد اختیار، روشهای جدید زندگی، مانند آنهایی که توسط اشخاص تارک دنیا، راهب یا راهبههای مجرد رهبری میشد، میثاقها و پیمانهای جدید، و هم چنین اشیاء جدید، و فرمهای جدید معماری برای منازل، در زندگی چینی مورد پذیرش قرار گرفتند. همه این موارد به تدریج ولی به طور تغییر ناپذیری خود را در میان همه سطوح اجتماعی چین وارد کرده و پذیرفته شدند.
این فرآیند به صورت هموار و به آسانی انجام نشد، بلکه توسط فاکتورهایی مانند طبقه، جنسیت، ایمان و ثبات قدم در التزام ادیان محلی، مقید و محدود گردید. با وجود همه این موارد، در مورد هنر و فرهنگ، المان های آیین بودا بیشترین احترام و توجه را از طرف سازندگان چینی و مصرف کنندگان دریافت نمودهاند، بدون این که آنها دقت و توجه زیادی در فهم لطافت و ریزبینی بودایی داشته باشند. نمونههایی از این مراحل اولیه توجه و احترام به نقش و نگارهای هنری بودایی عبارتند از کوزههای سرامیکی لعابی، که احتمالاً در حدود 50-80 پس از میلاد، در منطقه جنوب شرق چین و در ایالت Wu، یکی از سه قلمرویی که امپراتور Han در سال 220 پس از میلاد تجزیه نمود، ساخته شدهاند. اعتقاد بر این است که این کوزهها از گروه کوزههایی هستند که در مراسم به خاک سپاری استفاده میشده که در آنها جد شخص مرده وجود موجود نبوده است (این امر اتفاق غیرمعمولی در سده سوم نبوده است، بسیاری از خانوادههای چینی به سرعت به جنوب مهاجرت کردند تا از تهاجم مردم آسیای میانه درامان باشند). بعضی از این مقبرههای مدنظر گرفته شده برای ارواح، حکاکی شده و با تصویری از بودا، که معمولاً در هالهای از نور قابل شناسایی است، تزئین شدهاند.
در بسیاری از مناطق چین تصاویر بودا به عنوان المانهای منفرد در دکوراسیون مقبرههای طبقه بالا اجتماع، قبل از ساختن این کوزهها، مشاهده شده است. در مورد دکوراسیون مقبره و نیز کوزههای سرامیکی، غیرعاقلانه خواهد بود اگر آنها را به عنوان شواهدی مبنی بر تغییر به سمت باورهای منحصراً بودایی بدانیم. بودا در ابتدا علاقهمند و مجذوب ادیان موجود و مراسم تدفین و به خاک سپاری و همین طور سایر خدایان مانند ملکه مادر غرب، که به طور مثال به روی پرچمهای تدفین Mawaigdui دیده میشوند، شده بود. این علاقه به طور خاص در جنوب شرق مفید واقع شد، جایی که نسخه ها و مدارکی در مورد آن وجود دارد که نشان میدهد اولین تصاویر مستقل بودا در سال 194-193 پس از میلاد- اندکی پس از پیدایش مجسمه بودا در هند- در آن جا ساخته شده است.
در این جا بودا، بیشتر از ملکه مادر غرب از روح محافظت کرده و آن را در مقابل جادوگرها به سمت سرزمین بهشتی بودا هدایت میکند، ولی این امر در متن آداب مرتبط با قربانی کردن در مقابل اجداد و علاقه مندی به نسل خود انجام میشود، ایدههایی که دیگر در قسمتهای ارتدوکس بودایی هند قابل احترام و والا نبودند.
بنابراین، کوزهها نقش هنری و مذهبی متفاوتی نسبت به تصویری که به عنوان اولین تصویر بودا در چین باقی مانده است، ایفا میکنند. تصویر برنز- طلایی بودا نشسته در حالت مدتیشن، مربوط به تاریخ 338 پس از میلاد است، و در سرزمین و قلمرو Zhao شمالی ، حکومت بیدوام تاسیس شده توسط فرمانروایانی بر رحم و جنایت کار، قالب گیری و ساخته شده است.
محیط پرمخاطره و خطرناک دربار Shi Luo ، سرپناهی برای برخی از شاخصترین تصاویر و مجسمه های مذهبی بودا در چین شد. مبلغین بودایی توسط فرمانروایان سده سوم بسیار محترم شمرده می شدند. در دوران جنگ به عنوان ساحر و معجزه کننده کار می کردند، و به سرعت بخش پذیرفتهای شدهای در زرادخانه و انبار دربار هر شاهزاده جاه طلبی را برای خود اختصاص دادند.
هیچ مجسمه واقعی هندی در چین یافت نشد. ولی تصاویر وارد شده مطمئناً به عنوان مدلی برای هنرمندان در دسترس آنها بودهاند، هنرمندانی که توسط راهبهایی که خود از هند آمده و دارای مراتب بالا در آموزشهای مذهبی بودند، هدایت میشدند.
اولین متون بودایی چینی توضیح میدهند که بودا به عنوان یک مجسمه طلایی با فیزیک پر ابهت، از خود نور درخشان ساطع کرده، و این در کنار اصرار بر زیباسازی یک شمایل مورد احترام با مواد گران قیمت، میتواند برتری امتیاز طلاکاری مجسمههایی از این نوع را توضیح دهد. پرتو نور الزاماً به سمت پرستندگان هدایت نمیشود. این تصویر نه در محراب یک معبد، بلکه به عنوان قسمتی از یک نذر، برای محفاظت از شخص اعطا کننده نذر، ایالت و یا شخص فرمانروا در نظر خود آنان تصویر میشده است.
هنر بودایی: 580-450پس از میلاد
قدرتمندترین شمایل بودا در گروهی متشکل از پنج غار عظیم و بزرگ مشاهده شدهاند، و پس از آن که اولین آنها، غارهای Tanyao ، در صخرههایYungang، در نزدیکی شهر جدید Datong در سالهای بین460 و 493 حکاکی و رنگآمیزی شد، شناخته شدند. ایده معابد بودایی در غار هایی در این ابعاد، دارای ریشه هندی بوده است. اگرچه حفاریهای سنگی اولیه مذهبی، که دارای المانهایی بودایی هستند، معمولاً در چین بوجود آمدهاند، ولی هیچ اثری به بزرگی Yungang یا در حد آن، قبلاً به وجود نیامده بود.
غارهای Tanyao خارج از پایتخت dynasty wei شمالی (420-534) ، ایالتی از کشورگشایان ترک که توسط اشراف چینی مانند Sima Jinlong به آنها خدمت میشده است، و در سده پنج و اوایل سده شش سرزمین شمالی چین را تصرف کرده بودند واقع شدهاند.
فرمانروایان Wei شمالی، از هر جنسیتی، از طرفداران و حامیان دین بودا بودند، و در دوران آنها زیرساختهای مذهبی گسترش یافتند تا جایی که 13272 مؤسسه مذهبی و رهبانی در دوران امپراتوری آنها به وجود آمدند. رهبران جامعه بودایی توسط گسترش ایده هایی که مقام فرمانروا را با بودا برابر فرض میکرد، به حمایت فرمانروایان از دین بودا، پاسخ نشان دادند و درنتیجه این خط مشى ها بود که پنج شمایل عظیم بودا در غارها ساخته شد.
آزار و اذیت ظالمانه ولی کوتاه مدت انجام شده بوداییها بین سالهای444 و 451 اتفاق افتاد، و به این شکل این بود که طبق فرمان امپراتور هر کس که جرأت خدمت به خداهای بربرها را داشته باشد یا تصویر، مجسمه و تمثالی از آن ها با خاک یا برنز بسازد به مرگ تهدید میشد.
شاید پنج تمثال بودا نماینده پنج امپراتور wei شمالی تا آن زمان باشد، اگرچه تئوری دیگری نیز وجود دارد که میگوید همه چیز یک وسیله دقیق واستادانه جادوگری برای حفاظت از ایالتwei میباشد، که در طی یک برنامه محرمانه پیکرنگاری بودا در گذشته، حال و آینده ساخته شده است. این حقیقت که صخرههایی که در آنها این شمایلها را تراشیدهاند دقیقاً زیر دژ نظامی موجود در راه اصلی از غرب به پایتخت واقع شدهاند و هم چنین پنهان بودن شمایل غول پیکر بودا از دید عمومی در زمان ساخت آنها، این تئوری را حمایت میکند. طراحان ساخت این شمایل، بدون این که هدف اولیه آنها را درنظر بگیریم، طوری این شمایل را ساختهاند که از دید جماعت بزرگی از پیروان آیین بودا خارج باشد. برخلاف بسیاری از معابد حفر شده در غارها، غیرممکن است که بتوان ساخت این شمایل را به عنوان وقف و یا از روی پرستش و از خود گذشتگی درنظر گرفت. دربار احتمالاً در ابتدا کار را در Yungang شروع کرده است، ولی این محدوده به سرعت در دید سایر طبقات اجتماع قرار گرفته است.
از سال 483 تا 490، در طول یک دهه و یا کمتر از آن، روی غارهای بسیاری به طور فشرده کار شده است، و بنایی با 1400 متر طول و در غارهای سه- پنج برابر کوچکتر یا بزرگتر ساخته شدند. بررسی سنگ نوشتهها و کتیبههای خطی مربوط به 120 نفر از واقفین و اعطاکنندگان که از wei شمالی به دست امده اند، نشان میدهد که 12 درصد آن به مجامع مذهبی منسوب هستند که اعضای آنان هم زمان و هم مردان میباشند، 33 درصد به راهبهها و زنان زاهد منسوب میشدند، و 55 درصد آنان راهبها و مردان مذهبی شامل نجیب زادگان درباری میباشند. قسمت اعظم این افراد هیچ ارتباطی با دربار نداشته و بسیاری از آنها افراد نسبتاً فروتن و متواضعی هستند. سنگ نوشتهها در مورد طلب دعای خیر برای خانواده خود اعطا کننده و نه خاندان امپراتور میباشد.
Yungang تبدیل به منطقهای توانمند برای راضی کردن محدوده وسیع تری از نیازها، نیازهای کاملاً روحی و نیز نیاز های دیگر تبدیل شد، برخی از آن ها عبارتند از کارهایی که زنان می توانستند در آن نقش برجستهتری ایفا کنند، و یا اشخاص حقیقی میتوانستند از طریق کنده کاری ثابت در سنگها و گروههای مجسمههای اشخاص اعطا کننده، خود را به عنوان یک بخشنده معرفی کنند.
از طریق سنگنوشتهها در مورد کسی که هزینه ساخت شمایل بودا در Yungang را پرداخت نمود، اطلاعاتی به دست آوردهایم درحالی که نمیدانیم چه کسی آنها را ساخته است یا چگونه ساخته شدهاند. قبل از سال 551، هنرمندانی مانند پیکرتراشان از نظر کاری در محدوده ایالت خود میتوانستند فعالیت کنند. به طوری که فقط پس از تکمیل کردن کمیسیون دولتی میتوانستند برای سایر مشتریها کار کنند. موارد دیگری نیز از شواهد موجود در خود منطقه میتوان استخراج کرد، به عنوان مثال این که روش استاندارد این بود که حکاکی روی غار از بالا آغاز شود و دیوارها به سمت پایین کار شود. شکنندگی ماسه سنگهای نرم نشان میدهد که شکستگیها باید تعمیر شوند، هم چنین بعضی غارها (اگرچه هیچ یک از پنج غار Tanyao این گونه نبودند) توسط کلاه فرنگی ساخته شده روی صخره محافظت میشدند.
شمایلهای موجود در yungang فرمهای متنوعی دارند، و تلاش زیادی برای تشخیص چگونگی تغییرات در فرم، یا برای پاسخ به محرکهای خارجی انجام شده است. به عنوان مثال در سال 486 دربار حکم داد که همه صاحب نسبان wei باید لباس چینی بپوشند، و این دلیل پیدایش شمایل بودا با لباس بلند و گشاد چینی همراه با روبان است، این لباسها بیشتر از لباسها و پارچههای هندی به چشم میخورد.
تحقیقات انجام شده اخیر در مورد غارها بیان میکند که فرمهای متفاوت در Yungang به معنی تاریخ متفاوت نیست، بلکه به مفهوم انواع متفاوت مشتری و میزان متفاوت توجه به صحت پیکرنگاری است. در این مدل شمایلهایی با لباس هندی نشانی از تأثیرات فرهنگ دیگری نیستند که به سرعت توسط نبوغ هنری بومی چین جایگزین شوند، بلکه بازتاب دهنده حضار مشتاقتر در ابراز احساسات مذهبی میباشند.
در سال 494 سلسله wei به Luoyang، پایتخت خود منتقل گردید، و کار روی غارهای Yungumg تقریباً متوقف شد. اگرچه آنها به قدر کافی به دربار نزدیک بودند،ولی اولین و آخرین مجموعه این چنینی نبودند. یکی از دیگر مراکز مذهبی، هنری و سیاسی مربوط به پایتخت، غارهای Mogao در Dunhuang در جنوب غرب ایالت Ganso میباشد. در این جا یک صومعه اصلی بودایی با زمینه نژادی، زبان شناختی و کثرت گرایی مذهبی قابل توجه وجود دارد. این غارها، و اجتماع راهبهایی که در اطراف آن حضور داشتند، با این که مکان زیارتی مهمی نبودند، ولی نه تنها توسط افرادی که در مسیر مسافرت خود بین چین و آسیای غربی از آن جا عبور میکردند (و مناطقی که در حال حاضر با عنوان جاده ابریشم شناخته شدهاند)، بلکه هم چنین توسط کسانی که به مقصد پرستش شمایل مسافرت میکردند، مورد بازدید قرار میگرفتند. زیارت، یک شیوه فرهنگی دیگر پذیرفته در میان بوداییها در چین بود که تأثیر مهمی بر خلق آثار هنری داشت.
دور بودن غارهای Dunhuang بقای آنها را تضمین کرده است، و محیط خشک آن از نقاشیهای چند رنگ آن که روی گچ اجرا شده و شنهای صخرهها و مجسمههای غالباً سفالی را پوشش داده است، محافظت نموده است.
کار در Dunhuang احتمالاً هم زمان با yungang شروع شده است. فقط یکی از 492 غار باقی مانده تاریخی دقیقی دارد. این غار، غار 285 است که تاریخ آن با توجه به کتیبه نقاشی شده به سال 539-538 بر میگردد(شکل 44). تصاویر دقیق و دارای جزئیات موجود در روی دیوارها شامل بهشتهای خورشیدی و قمری، حکایت واقعه زندگی تاریخی بودا، و مناظری از بهشت غربی است، سرزمین پاک و تمیزی که هواخواهان و پارسایان بودایی آرزو دارند در آن دوباره متولد شوند. ادعا میشود که دیوارهای این غار اولین شواهد موجود برای آن چه «آیین بودایی محرمانه» در چین نامیده میشود، میباشند. محل اختصاص یافته به خدایان روی دیوارها منطبق با تئوریهای دقیق و تفضیلی هندسی مشتق شده از مذهب قبل از بودا در هند، که "ودا" نام داشت، میباشد.
مطمئناً هم غار و هم محرابهایی که در آن وجود داشت، برای انجام تکنیکهای پیشرفته مدیتیشین توسط راهبها استفاده میشده است، و احتمالاً برای زوار و مسافرین در دسترس نبوده است، همان طور که بسیاری از سایر غارهایی که وجود داشتند در اختیار زوار و یا مسافرین قرار نمیگرفتند.
تکنیکهای به کار رفته توسط نقاشان برای نقاشی روی دیوارهای Dunhuang، پس از اکتشافات انجام شده در سال 1900 از یک محل مخفی دارای اشیا مختلف مهروموم شده متعلق به حدود سال 1000، برای ما شناخته شد. این یافتهها، که توسط سیستمهای مدرن طبقهبندی به «اسناد» و «کارهای هنری» تقسیم میشود و بنابراین از نظر فیزیکی کتابخانهها و موزهها را در لندن، پاریس، برلین، پترزبورگ و سایر شهرهای اروپایی از هم جدا میکند، و تصاویر غیرموازی از بسیاری جنبهها از زندگی منطقه، شامل زندگی هنری آن ارائه میکند. بعضی از این اسناد، که تاریخ آن به بعد از غار 285 بر میگردد، شواهدی در مورد تکنیکهای به کار رفته در دکوراسیون غارها، ارائه میکند. از شابلون و یا مهرزدن به دفعات استفاده شده است.
اینها ترسیماتی روی کاغذ ضخیم هستند، که خطوط خارجی شکلها و تصاویر توسط خط باریکی مشخص شدهاند. با گذاشتن الگو (شابلون) روی خمیر مخصوص دیوار و پاشیدن گچ روی آن، خطوط خارجی و مرزهای کاغذ به دیوار منتقل شده و سپس از این خطوط پیروی میشود. این تکنیک باعث بالارفتن سرعت تولید نقشهای دیواری استادانه و با جزئیات دقیق، میشود و میتوان با کمک آن یک طرح یکسان را به طور تکراری ایجاد نمود. هم چنین دقت پیکرنگاری و نقاشی را در ترسیم شکلهای خاص تضمین مینماید.
نقاشان Dunhuang در مراحل اولیه به طور موروثی هنرمند میشدند و مقام آنها از پدر به پسر منتقل میشد، و کارگرانی که حقوق آنها پرداخت نشده بود به عنوان نوعی مالیات بندی برای حکومت کار میکردند. در دوره (618-906) Tang نقاشان و پیکرتراشان مجاز به دادو ستد با مشتریانی از هر نوع، به عنوان پیمانکارانی مستقل، شدند. برای پروژههای کوچک مانند پرچمهای نقاشی شده، به طور نقدی به نقاشان دستمزد پرداخته میشد، درحالی که برای پروژههای عظیم (پروژههایی که یک سال و یا بیشتر زمان میبردند) دستمزد به صورت آرد یا روغن پرداخت میشد و میزان هزینه و دستمزد پرداختی به اندازه و پیچیدگی طرح بستگی داشت. کارفرمایان هم چنین موادی مانند ابریشم و مواد رنگی را خود تامین میکردند، و یا اگر نقاش آنها را تأمین میکرد دستمزد بیشتری به وی میپرداختند. اسناد و مدارک Dunhuang به یک نقاش، و «دستیاران وی» اشاره میکنند، گرچه ما نمیدانیم این گونه تیمها در چه حدی بزرگ بودند. راهبهای هر معبد به نقاشان کمک میکردند و دستیار آنان بودند، و این که به عنوان هنرمندان واقعی و یا به عنوان مشاور دینی در مورد مسائل خاص مربوط به پیکرنگاری و نقاشی بودا کار میکردند، نامعلوم است.
راهبها مطمئناً قبل از این که نقشهها روی دیوارها اجرا و کامل شوند، آنها را بازرسی میکردند تا از صحیح بودن تشریفات مذهبی مطمئن شوند. در قرن نهم، کارفرمایان، حتی در نقاط دور از پایتخت به هنرمندان توجه خاصی ابراز مینمودند.
هنر مذهبی سلسلههای Sui (581-618) و Tang (618-906)
اگرچه غارهای Dunhuang از نظر بصری تأثیرگذار هستند، ولی آنها احتمالاً در مقایسه با شکوه و جلال مؤسسات مذهبی در قسمتهای موفقتر امپراتوری، موسساتی که اکثر معماری، نقاشی دیوارها، پارچهها و منسوجات و ظروف آن در حال حاضر از بین رفته است، معتدل و نسبتاً کم زرق و برق بودهاند.
فقط بعضی از قسمتها سالم باقی ماندهاند، و معمولاً توسط دفن تعمدی، مانند پیشکش وقفی در زمان تقدیس مقبره، یا برای حفاظت از تصرف در طول شکنجه و آزار اذیت بودایی محافظت شدهاند. مورد آخر زمینهای است که احتمالاً عامل حفظ کردن گروه مجسمههای طلایی و برنزی، مربوط به سال چهارم سلسله Sui در منطقه Kaihuang، معادل با سال 584 بوده است که سال 1974 در حومه کلان شهر chang'an در Xi'an حفاری شده است. به دلیل این که chang'an پایتخت اولین سلسله برای دوباره به هم پیوستن چین شمالی و جنوبی پس از 300 سال بود، این شهر مرکز تجمع ثروت، فرهنگ اشرافی و پشتیبانی سیاسی بود که تأسیسات مذهب بودایی به آن گره خورده بود. این شهر، بزرگترین شهر در جهان بود، و در طول قرنهای پس از آن از بغداد و قسطنطنیه، تنها شهرهای هم ترازش، پیشی گرفته بود.
گروهی از شمایل بودا، Ami tabha یا Amitayus، (هر دو اسامی سانسکریت هستند و از اسامی چینی نمیباشند)، شامل یک مجسمه نشسته در مرکز، یکی از دقیقترین و استادانهترین مجموعههای مذهبی است که به خوبی وضعیت و حالت جسمی و اشارات بودا را نشان داده است، موضوعی که برای فهم درک مجسمه بودا کلیدی میباشد. و در این مورد به معنی و مفهوم " نترسیدن " میباشد.
دو bodhisattvas در اطراف بودا قرار گرفتهاند، و ترجیحاً کسانی هستند که عهد کردهاند که خودشان وارد نیروانا شوند، ولی در دسترس دعاکنندگان دنیا قرار بگیرند تا همه آنها رهایی یابند.