کاربر محترم این مطلب در دو قسمت ارائه می شود.
به طور عادی و معمولی بیماری های روانی ، از مغز که نسبت به سایر اعضاء برتر و مهمتر است ، سرچشمه می گیرد .
بیماری روانی نظیر سایر بیماری های متداول مانند بیماری های قلب ، کلیه ، دیابت و غیره است و در پیدایش آن کسی مقصر نیست.
بیماری های روانی درمان پذیرند.
با درمان مناسب و شایسته ، بسیاری از بیماران روانی می توانند زندگی عادی داشته باشند.
ممکن است بعضی نکات روی بیماران روانی اثر بگذارد ، پس سعی کنید همواره آگاهی بیشتری در این زمینه کسب نمایید .
علل فراوانی برای بیماری های روانی وجود دارد.
از جمله : - ضربه ی مغزی (Brain Concussion ) - عدم تعادل مواد شیمیایی مغزی - علل زیستی ، محیطی ، اجتماعی و عوامل اقلیمی بعضی از بیماران روانی به علت اختلال و ضعف شخصیت، اراده لازم را جهت درمان خود ندارند و احتیاج به راهنمایی و کمک فراوان دارند.
افراد مبتلا به بیماری های روانی در صورت عدم اقدام به درمان ، دائم بیمار هستند.
امکان دارد عده ای از بیماران مدت نسبتاً طولانی احتیاج به درمان و ادامه آن داشته باشند، همان طور که بیماری دیابت با مصرف داروهای ضد دیابت درمان می گردد.
گروهی از بیماران ، تندخو و پرخاشگرند که بیشتر قربانی تندخویی خود می گردند تا علل دیگر ؛ ولی با درمان های مناسب و مخصوص ، تندخویی آنها کنترل می شود و تقریباً با افراد دیگر فرقی ندارند.
بیماری های روانی به دیگران سرایت نمی کند ؛ اما می تواند به گونه ای ، دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.
افسرده دل افسرده کند انجمنی را در خلوت خویش راه مده همچو منی را اختلالات روانی می تواند در هر سن و نژاد بروز نماید، و برخوردهای خانوادگی و سوابق بیماری روانی در آن خانواده نیز در به وجود آمدن آن بی اثر نیست.
جهت درک و فهمیدن و آشنا شدن با بیماری های روانی باید بدانید که مغز شما مرکز کنترل بدن شماست و از میلیون ها سلول عصبی تشکیل شده که هر سلول عصبی با هزاران سلول دیگر در ارتباط است.
در صورتی که در کار یک سلول اختلال ایجاد گردد می تواند منجر به بیماری های روانی شود.
ناراحتی های عاطفی یا اختلالات خلق و خوی عبارت اند از: 1 - افسردگی ( ( Depression: که بیشتر شامل احساس غمگینی ، بی حوصلگی ، بی یاوری است.
فرد مبتلا به افسردگی - لذت بردن از زندگی برایش دشوار است ؛ - دچار کم خوابی یا پرخوابی است؛ - فاقد انرژی ، تحرک ، و تلاش است؛ - احساس بی ارزشی دارد؛ - امکان دارد درباره مرگ و خودکشی فکر کند، حتی اقدام به خودکشی نماید؛ علل احتمالی: عدم تعادل مواد شیمیایی مغز، ارث، رفتارهای روانی.
2 - شخصیت دو قطبی (Bipolar personality) : شخص مبتلا دچار تغییرات عاطفی بسیار شدید ( از یک سو افسردگی و از سوی دیگر شادی زیاد) و همچنین دچار دوره هایی از پر انرژی بودن، پر تحرکی ، رفتار خشن ، و افکار درهم است و ...
کمتر احتیاج به خواب دارد و ولخرجی زیاد می کند.
3 – اسکیزوفرنیا (Schizophrenia ): نوعی روان پریشی است با اختلال افکار و رفتار.
مبتلایان به اسکیزوفرنیا نمی توانند با دیگران کنار آیند ، قادر به مراقبت از خود و رعایت نظافت و خورد و خوراک خود نیستند.
موقع صحبت کردن احساس ندارند.
همواره ترس های فراوانی به صور مختلف دارند، توهم بینایی و شنوایی دارند، وسواس های مختلف ، کناره گیری از فعالیت روزانه ی خود، و هذیان (به معنای داشتن عقاید غیر واقعی) دارند.
4 - بیماری های روانی Mental disorders) معمولی ( عادی ) شامل:- ناراحتی های اضطرابی که به صورت شدید یا به صورت اضطراب و ترس پنهانی خودنمایی می کند.
- اضطراب معمولی (عادی) که شامل تنش و بیقراری است .
- حملات هراس که فرد به طور ناگهانی دچار ترس یا وحشت ، ضربان قلب زیاد ، سرگیجه ، وزوز گوش، عرق کردن و غیره می گردد.
5 - ترس های مرضی: ترس های شدید از وضعیت و حالات خاص مثلاً ترس از بلندی، فضای بسته و تاریکی و غیره .
اختلالات روانی مفهوم اختلال روانی مثل بسیاری از مفاهیم در طب و علوم دیگر فاقد تعریف عملی ثابتی که پوشاننده همه موفقیتها باشد بوده است.
قابل قبولترین تعریف اختلالهای روانی را به صورت زیر توصیف می کند؛ هر یک از اختلالات روانی به صورت یک سندرم یا الگوی رفتاری یا روانشناختی مهم بالینی تصور شده است که در یک فرد روی میدهد و با ناراحتی (یک علامت دردناک) یا ناتوانی (تخریب در یک یا چند زمینه مهم عملکرد) یا با افزایش قابل ملاحظه خطر مرگ ، درد ، ناراحتی و ناتوانی یا فقدان مهم آزادی ، همراه است.
به علاوه این سندرم یا الگو نباید صرفا یک پاسخ قابل انتظار و تایید شده فرهنگی در مقابل رویدادی خاص مثلا مرگ یک شخص مورد علاقه باشد.
علت اصلی هر چه باشد فعلا باید آن را تظاهر یک اختلال کارکردی زیست شناختی رفتاری یا روانشناسی در فرد تلقی نمود.
نگاه اجمالی از آنجا که اختلال روانی غالبا غیر عادی ، عجیب یا آزار دهنده است، نگاهها را به خود جلب میکند.
واکنشهای متفاوتی در مقابل بروز آن ممکن است دیده شود.
این واکنش میتواند به صورت خشم ، تنفر و اکراه ، ترس و سردرگمی همراه باشد.
تمایل به درمان خواه وجود داشته باشد یا نداشته باشد بعد آزار دهندگی این اختلالات برای خود فرد و یا اطرفیان او وجود دارد.
برخی از اختلالات به راحتی در زندگی شغلی و اجتماعی خود تاثیر گذاشته و عمدتا عملکرد او را مختل میسازند.
تاریخچه اختلالات روانی آدمی همواره در مورد سلامت جسم ، روابط اجتماعی و جایگاه خود در این عالم نگران بوده است و در این زمینهها سوالات بسیاری مطرح کرده و پیرامون آنها نظریاتی ابراز داشته است.
بعضی از این نظریات تقریبا جهان شمول به نظر میرسند و در بسیاری از مناطق دنیا و اکثر دورههای تاریخی دیده میشوند.
طبق نظریههایی کهن که امروزه هم به چشم میخورد، اختلال روانی نتیجه عملکرد نیروهای ماوراء طبیعی و جادوئی مثل ارواح شرور و شیطان است.
در جوامعی که این نظریه را باور داشتند، درمان به صورت جن گیری انجام میشد.
در تاریخ اختلالات روانی این عقیده نیز رواج داشته که آنها را ناشی اختلال کارکرد بدن میدانستند.
در یونان باستان به درمان این اختلالات در معبد الهه سلامت میپرداختند.
بقراط اهمیت مغز را در تبیین این اختلالات دریافت و درمان مبتنی بر استراحت ، استحمام و رژیم غذایی را توسعه بخشید.
حرکت به سوی توجیهات منطقی در تبین رفتار را سقراط ، افلاطون و ارسطو تقویت کردند.
افلاطون رفتار پریشان را برخاسته از تعارضات درونی بین هیجان و عقل به شمار میآورد.
برخورد به مبتلایان به این اختلالات خط سیری از برخورد غیر انسانی تا برخوردهای انسانیتر را شامل میشود.
جنبش معطوف به درمان انسانیتر با این بیماران با کارهای فیلیپ پنیل آغاز شد.
بتدریج تغییرات اصلاحیتر بیشتری آغاز و ادامه یافت و تحقیقات علمی در سبب شناسی ، طبقه بندی و درمان اختلالات انجام گرفت.
طبقه بندی اختلالات روانی DSM IV راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ، این اختلالات به شرح زیر طبقه بندی میکند: عقب ماندگی ذهنی اختلالات یادگیری (اختلال خواندن ، اختلال در ریاضیات ، اختلال در بیان کتبی) اختلالات نافذ مربوط به رشد (اختلال اوتیستیک ، اختلال رت ، اختلال آسپرگر) اختلالات کمبود توجه اختلالات تغذیهای و خوردن شیرخوارگی واوان کودکی (هرزه خواری ، اختلال نشخوار) اختلالات تیک (تیک توره ، تیک حرکتی یا صوتی مزمن ، تیک گداز) اختلالات ارتباطی (اختلال زبان بیانی ، اختلال زبان دریافتی بیان مختلط ، لکنت زبان) اختلالات دفعی (بیاختیاری ادراری ، بیاختیاری مدفوع) سایر اختلالات دوران شیرخوارگی ، کودکی و نوجوانی (اختلال اضطراب جدایی ، گنگی انتخابی ، اختلال دلبستگی واکنشی ، اختلال حرکتی کلیشهای) اختلالات نسیانی ، دلیریوم و دمانس اختلالات مربوط به مصرف مواد اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک اختلالات خلقی (افسردگی اساسی ، اختلالات دو قطبی و ...) اختلالات اضطرابی (اختلال هراس ، جمع هراسی ، اختلال وسواسی ، جبری ، اختلال استرس پس از سانحه و ...) اختلالات شبه جسمی (اختلال جسمانی کردن ، اختلال تبدیلی ، خود بیمار انگاری ، اختلال بدریختی بدن اختلالات ساختگی اختلالات تجزیهای (فراوموشی تجزیه ای ، گریز تجزیهای ، اختلال شخصیت چند گانه و اختلال مسخ شخصیت اختلالات هویت جنسی و جنسیتی اختلالات خواب اختلالات کنترل تکانه (اختلال انفجار دورهای ، جنون دزدی ، جنون آتش افروزی ، قمار بازی بیمار گونه و وسواس کندن مو اختلال انطباقی اختلالات شخصیتی (پارانوئید ، اسکیزوئید ، اسکیزوتایپی ، ضداجتماعی ، مرزی ، نمایشی ، خودشیفته ، دوری گزین ، وابسته و اختلال شخصیت وسواسی و جبری سبب شناسی اختلالات روانی در بررسی علل مربوط به بروز اختلالات روانی از دیدگاههای مختلف به این مساله پرداخته شده است.
دیدگاه زیست شناختی این دیگاه آشفتگیهای بدنی را علت اختلال روانی میداند.
بینظمی در ژنها ممکن است سبب ساز بعضی رفتارهای غیر انطباقی باشد.
دیگر تعیین کننده زیست شناختی رفتار ، مغز و دستگاه عصبی است.
آشفتگی در بخشهای معینی از مغز میتواند اختلالات روانی را موجب شود.
دستگاه غدد و عملکرد آنها نیز میتواند در بروز این دسته از اختلالات سهیم باشد.
دیدگاه روانکاوی این دیدگاه که افکار و هیجانات را علل مهم رفتار میدانند، در سبب شناسی اختلالات روانی به شناسایی افکار و هیجانات ناآشکار که مسبب اساسی اختلالات هستند، تاکید میکند.
از این دیدگاه پنج سال اول زندگی از لحاظ رشد سالم شخصیت یا بروز اختلالات حائز اهمیت است.
دیدگاه یادگیری این دیدگاه که بر اهمیت یادگیری تاکید دارد معتقد است اختلالات روانی با پیوندهای یادگیری قابل توضیح هستند.
در این دیدگاه سرمشق گیری ، تقویت کنندههای مثبت و منفی و شرطی سازیها در بروز رفتارهای غیر عادی مورد استفاده قرار میگیرند.
دیدگاه شناختی تمرکز دیدگاه شناختی بر شناخت فرد از محیط پیرامون خود متکی است.
از این دیدگاه ناتوانی فرد در تشکیل شناختها و طرحوارههای مناسب از ارتباط خود با محیط مشکلاتی را برای او بوجود میآورد.
از دیگر دیدگاههای رایج دیدگاههای انسان گرایی ، هستی گرایی و دیدگاه اجتماعی است.
درمان این دسته از اختلالات به دو شیوه کلی دارو درمانی و روان درمانی تقسیم بندی میشود.
دارو درمانی توسط روانپزشک و روان درمانی توسط روانشناس صورت میگیرد.
دیدگاه روان شناس در سبب شناسی اختلالات روانی رویکرد درمانی او را تعیین خواهد کرد.
با اینحال امروزه بندرت یک روان شناس خود را مقید به یک دیدگاه خاص میکند و معمولا از ترکیبی از این دیدگاهها کاربرد دارند.
نظریات روان درمانی ضرورت نیاز به نظریات روان درمانی هر روان درمانگری در کار خود خواه ناخواه از نظریه خاصی پیروی میکند، بطوری که گفته میشود استفاده از نظریههای علمی در روان درمانی بکار درمان و فرآیند تغییر رفتار و بهبود مشکلات سرعت میبخشد و از هدر رفتن نیروها جلوگیری میکند.
هر مشاور و روان درمانگری باید سرانجام به نقطه نظری متوسل شود.
کسب چنین نقطه نظری ممکن است سالها به طول بیانجامد و مستلزم زحمات فراوان باشد.
روان درمانگر علاوه بر دانستن نظریات موجود درباره ساخت شخصیت و تغییر رفتار ، باید پیش فرضهای خودش را درباره ماهیت انسان و فرآیند علم یافتن بداند و نیز به ارزشها و دیدگاههای خودش درباره زندگی خوب و الگوی شخصی که نقشش را کامل ایفا میکند، آگاه باشد.
وی از طریق این آگاهیها نظام واحدی برای خود بوجود میآورد که در موقعیت خاص او بکارگیری آن برایش راحتتر و موثرتر است.
بطور کلی پایه و اساس کاربرد علمی روان درمانی و مشاوره همان نظریهای است که بر اساس تجارب مشاورهای و مطالعات تجربی تدوین شده است.
بر این اساس روان درمانگری موفقتر و کارآمدتر است که هم از نظریات علمی معتبر آگاهی دارد و هم در بکار بستن آنها تجربه کسب کرده است.
انواع نظریات روان درمانی نظریات متعددی در روان درمانی ارائه گردیده است که بین آنها تفاوتهایی از لحاظ این که چه اعتقادی نسبت به شخصیت ، ماهیت انسان و مفهوم اضطراب و بیماری روانی دارند، دیده میشود و بر اساس این مفاهیم بنیادی در فرآیند روان درمانی ، شیوهها ، اصول و تکنیکهای مختلفی نیز ارائه میکنند.
مهمترین نظریات روان درمانی به قرار زیر است: روانکاوی این نظریه درمانی مبتنی بر دیدگاه « فروید » میباشد.
منظور از آن شناخت سطح روانی نیست، بلکه هدف آن است که انگیزههای درونی و عمقی رفتار و اختلالات روانی را شناسایی کنیم و پس از تجزیه و تحلیل ، مراجع را در غلبه بر آنها یاری دهیم.
از طرفی روانکاوی سعی بر این است که امیال واپس زده شده را ردیابی کرده، نوع کشمکشها را مشخص کرد و سپس به بیمار یاری داد تا بر آنها غلبه کند.
نظریه روان شناسی فردی آدلر چون در نظر « آدلر » فرد روان نژند و مضطرب ، فردی مایوس است و خود را حقیر میبیند، از هدفهای عمده درمان آن است که یاس را در فرد از بین ببریم، به او توان و شهامت خطر کردن و عمل را برای نیل به هدفهایش بدهیم و به او کمک کنیم تا فردی بشاش و جذاب شود.
فرآیند درمان در روان شناسی فردی آدلر عبارت است از ایجاد رابطه حسنه و حفظ آن در طول درمان ، برملا کردن هدفهای بیمار و شیوه زندگی او و چگونگی تاثیر هدفها بر شیوه زندگی ، ایجاد بصیرت از طریق تعبیر و تفسیرهای ضروری و بالاخره بازآموزی و دادن جهت گیری مجدد به مراجع.
نظریه درمان عقلانی _ عاطفی الیس درمان عقلانی _ عاطفی « آلبرت الیس » ، یک شیوه جامع درمان است که مشکل فرد را از سه دیدگاه شناختی ، عاطفی و رفتاری مورد امعان نظر و حمله قرار میدهد و سعی میکند که با ایجاد شناخت مطلوبی در فرد ، اثرات مثبت و منطقی عاطفی و رفتاری در او ایجاد شود.
پس از خاتمه درمان انتظار میرود که فرد عقاید غیر منطقی و غیر عقلانی خود را رها کند و به سوی تفکر منطقی و عقلانی روی آورد.
نظریه درمان مراجع _ محوری راجرز روان درمانی در این نظریه ، رها کردن استعدادهایی است که از قبل در فردی که بالقوه مستعد و تواناست، وجود دارد.
مهمترین هدف فرآیند درمان ، افزایش خودآگاهی و نیل به خود شناسی است.
بطوری که فرد با خصوصیات خود به منزله یک انسان یگانه و منحصر به فرد بیشتر آشنا شود.
برای رسیدن به این هدف باید شرایط ارزشی کاهش یابد و تئجه و احترام غیر شرطی فرد به خودش افزایش یابد.
گشتالت درمانی پرلز این نظریه شیوهای از درمان است که بر افکار و احساساتی که فرد در زمان و مکان بلاخص (اینجا و اکنون) تجربه میکند، تمرکز دارد.
اضطراب انسان در نظر « پرلز » زاده شکاف میان حال و آینده است و انسان بدان دلیل مضطرب میشود که وضعیت موجود را رها میکند و درباره آینده و نقشهای احتمالیاش به تفکر میپردازد.
از این رو هدف درمان آن است که شکافها و خلا موجود در زندگی فرد که همان امور ناتمام و گریز از حال است، شناخته شوند و به فرد کمک شود تا از راه تماس ، آگاهی و تجربه این شکاف را پر کند و به ایجاد تعامل ، وحدت و تحقق نفس نایل آید.
نظریه درمان مبتنی بر تحلیل ارتباط محاورهای برن شیوه « برن » در درمان روشی عقلانی است که فرد را در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خویش و همچنین در کسب آگاهی و قبول مسئولیت با توجه به آنچه که در زمان حال اتفاق میافتد، یاری میدهد.
هدف این نظام درمانی آن است که حالت من بالغ را از خواستها و تاثیرات نامطلوب و مخرب حالات من کودکی و من والدینی آزاد کند و بدان وسیله تغییرات رفتاری مطلوب را در فرد بوجود آورد.
نظریه واقعیت درمانی گلاسر واقعیت درمانی شیوهای است مبتنی بر عقل سلیم و درگیری عاطفی.
اساس این نظریه بر چگونگی هویت و تشکیل و تغییر آن قرار دارد و هدف اصلی روان درمانی مبتنی بر آن نیز همانا تغییر هویت ناموفق و ایجاد رفتار مسئولانه در فرد است.
چرا که انسان به این دلیل با اضطراب و ناراحتی مواجه میشود که رفتار غیر مسئولانهای دارد.
نظریه رفتار درمانی این شیوه درمانی از تکنیکها و اصول مربوط به نظریه رفتارگرایی و یادگیری برای کاهش یا تغییر رفتارهای نامطلوب استفاده میکند.
این تکنیکها بسیار متنوع هستند که مهمترین آنها حساسیت زدایی منظم ، آموزش شیوه ابراز وجود ، متوقف کردن فکر ، انزجار درمانی و ...
است.