ظهور برنامه کار زنان
واقعیت این است که زنان اسلام گرا اکنون فعالیت هایی بیش از پرسش در مورد نقششان در جنبش ها انجام می دهند. آنها همچنین مدتی است یک بحث جنجالی و دور از دسترس درباره نقش ها، ملاحظات و نگرانی ها، و حقوق زنان، از منظر یک چارچوب اساساً اسلام گرایانه - که هم تفسیرهای مسلط از دیدگاه های اسلامی در مورد زنان و هم دیدگاه مسلط غربی در مورد یک تعریف معتبر جهانی از حقوق زنان را به چالش می کشد – را آغاز کرده اند. به بیان دیگر، فعالان زن اسلام گرا در حال جستجوی پاسخ هایی قانع کننده به سئوالات مطرح شده توسط سازمان های جهانی زنان، با استفاده از اصول و سنت های اسلامی، و نه دنباله روی از سنت غربی، هستند.
فعالان زن اسلام گرا چنین استدلال می کنند که تعریف و تعیین حقوق زنان دقیقاً بخشی از تعریف اسلام از خود و علیه کج فهمی ها از آموزه های اسلامی است. آنها معتقدند که هدف و غایت مفاهیم اسلامی اساساً انقیاد و محدودیت زنان نیست، بلکه این اصول و مفاهیم توسط معیارهای اجتماعی و فرهنگی قبل از ظهور اسلام از حالت اصلی خود خارج شده و علی رغم گسترش اسلام، همچنان مسلط باقی ماندند. از این دیدگاه، کشمکش برای احقاق حقوق زنان، بدین ترتیب یکی از راه های بازگرداندن اسلام به شکل و قالب اصلی آن است. فعالان اسلام گرا معتقدند که اسلام بنیان محکمی را برای شناسایی و برقراری حقوق واقعی زنان فراهم می کند و بدین ترتیب قرار دادن تقاضاهای فمینیست ها در درون یک چارچوب گسترده تر و محکم تر دینی، یک برتری مضاعف را نیز به آن می دهد.
در حال حاضر زمان برای اظهار نظر و گرفتن این نتیجه که یک پارادایم اسلامی جامع نگر برای رسیدگی و حل و فصل مسائل، ملاحظات، و نگرانی های زنان شکل گرفته، فرا نرسیده، اما وجود و پیشرفت تلاش ها برای گسترش چنین پارادایمی قطعی و مشخص است. و اگر چنین پارادایمی شکل گرفته و بطور گسترده مورد پذیرش قرار گیرد، می تواند در جهان عرب و بطور گسترده تر در جهان اسلام مؤثر واقع شود؛ و تأثیر آن قطعاً از تلاش های سازمان های فمینیستی غربی یا مورد حمایت غرب برای ارتقاء حقوق زنان، بیشتر خواهد بود.
هم اکنون موضوعات بسیاری در مورد زنان همچنان وجود دارد. از یک سو، کاملاً روشن است که زنان قوی و تأثیر گذاری در میان فعالان اسلام گرا حضور دارند، و اینکه احتمال پذیرش یک تفسیر از اسلام، که زنان را به یک موقعیت سیاسی و اجتماعی حاشیه ای می راند، از سوی آنان بسیار ناچیز است. از سوی دیگر، زنان اسلام گرا به شدت منتقد برخی ایده ها و درخواست های فمینیستی هستند، بطوری که اطمینان از ایجاد و گسترش یک پارادایم اسلام گرا برای حقوق زنان در پایان، وجو دارد و برخی ملاحظات و روندهای مهم و کلیدی از همین حالا مشخص و بدیهی هستند.
رد فمینیسم
مصاحبه های متعدد ما با زنان فعال در جنبش حزب الله لبنان و نیز اخوان المسلمین مصر یک مورد بسیار مهم را روشن ساخت: آنها فمینیسم غربی را کاملاً رد کرده و حتی مفاهیم آن را مورد اهانت و تحقیر قرار می دهند؛ آنها فمینیسم غربی را نه به عنوان یک کشمکش برای شناسایی و احقاق حقوق زنان، بلکه به عنوان جنبشی برای آزادی زنان از هر نوع محدودیت و قیود اجتماعی و اطاعت از اصول مقدس خانواده و اجتماع می دانند که به فردگرایی افراطی و حتی گسترش شهوترانی و هرزگی منتهی می شود.
زنان طرف مصاحبه ما همگی فعالانی بودند که اکنون موقعیت خوب، مشروعیت، و احترام و جایگاه مناسبی را در درون جنبش های خود بدست آورده و بدین ترتیب احساس خودمختاری و اعتماد به نفسی قابل قبول دارند. با این حال، همه آنها این نظر که آنها در نوک جبهه یک جنبش فمینیستی اسلامی قرار دارند را رد کردند. حتی یکی از زنان فعال در جنبش حزب الله لبنان قویاً معتقد بود که « اسلام و فمینیسم، دو واژه متضاد و مقابل هم هستند.» اما باز با این شرایط هم، این فعالان زن مسلمان سه درخواست مهم را مطرح می کنند و می پذیرند که این موارد برای سازمان های زنان غربی هم بسیار مهم هستند؛ آنها خواستار احقاق حقوق زنان برای آموزش، کار و مشارکت فعالانه سیاسی و اجتماعی هستند. فعالان زن طرف مصاحبه، چندان به بحث در مورد این موضوع که آیا اساساً چیزی به نام فمینیسم اسلامی وجود دارد یا نه، علاقمند نبودند. آنها بدون توجه به تفاوت های موجود میان فعالان زن در غرب، فمینیسم را به سادگی به عنوان پذیرش یک ایده اساساً غربی معنی می کنند، و البته معتقدند که اصطلاح "فمینیسم اسلامی" در واقع قرار دادن یک روکش نازک اسلامی روی همان مفهوم غربی است. در نتیجه آنها هیچ علاقه ای به مطرح شدن این موضوع یا بحث در مورد آن ندارند. اما واقعیت این است که این موضوع در میان زنان مسلمان در محافل آکادمیک مورد بحث قرار می گیرد. به بیان دیگر بحث در مورد فمینیسم اسلامی گاهگاهی در میان دانشگاهیان رونق می گیرد، و در بیشتر موارد به موضوع تفاوت میان آن و فمینیسم غربی هم اشاراتی می شود.
تعریف اسلام از حقوق زنان
دانشگاهیان و فعالان مسلمان موضوع زنان و حقوق آنان را با نیم نگاهی به مفهوم فمینیسم اسلامی مورد بررسی قرار می دهند، چرا که از نظر آنها فمینیست ها، سکولارهایی هستند که مذهب را مانعی بر سر راه احقاق حقوق زنان می دانند. بیشتر این اندیشمندان مسلمان معتقدند که مسئله حقوق زنان در دنیای کنونی باید توسط اندیشه اسلامی - در حال تقویت و تجدید حیات – و پیگیری یک تفسیر جدید از قرآن و سنت تعقیب شود. آنها این نظریه را به شدت رد می کنند که چنین تفسیری در هر حال بخشی از بدنه کلی حقوق و اندیشه اسلامی است؛ به جای آن معتقدند که در شرایط کنونی و برای رسیدن به تفسیری جدید، آنها فقط از ابزارهایی شبیه به ابزارهای مفسران قدیمی استفاده می کنند. همچنین برخی دانشگاهیان معتقدند که میان آنچه اسلام در مورد حقوق و وضعیت زنان می گوید و راهی که قوای قانونگذاری و مجریه و سیاست های دولتی در کشورهای اسلامی در این زمینه می روند، اختلاف جدی وجود دارد. "امیمه ابوبکر"، یکی از صاحبنظران مباحث مرتبط با حقوق زنان و فمینیسم اسلامی در یکی از نوشته هایش چنین استدلال کرده که بی عدالتی هایی که تاکنون بر زنان مسلمان تحمیل شده، نتیجه نفوذ ایده ها و رسوم قبل از ظهور اسلام هستند که «در طول زمان و تحت شرایط خاص هر دوره، اندیشه ها و تفکرات مذهبی را تحت تأثیر قرار داده و اکنون شکلی شرعی به خود گرفته اند.»(5)
حرف ها و استدلال های دانشگاهیان مذکور و زنان فعالی که ما با آنها مصاحبه کردیم، کاملاً با هم مشابه هستند. هر دو گروه از این نقطه نظر حمایت می کنند که « تفسیر متون دینی باید همراه با زمان و تحولات جدید حرکت کند.» آنها منتقد جدی پارادایم غربی بوده و از ملاحظه آن به عنوان خط کش و معیاری برای اندازه گیری میزان پیشرفت یا کمبود و فقدان آن به شدت امتناع می کنند. اما در عین حال آنها وضعیت زنان در جنبش های خود را مورد انتقاد قرار داده و حضور بیشتر در رده های بالاتر سازمانی و تصمیم گیری را خواستارند. آنها از این موضوع تا حد زیادی ناراحت هستند که برخی اوقات از جانب رهبری جنبش از آنها حمایت صورت می گیرد، اما این حمایت ها به شدت پدر سالارانه هستند.
فعالان مذکور چندان مستعد مشغول شدن به بحث های تئوریک و دنباله دار نیستند اما در عوض معتقدند برای حمایت از این دیدگاه که زنان همیشه نقشی مؤثر در عرصه های عمومی ایفا می کنند، شواهد محکم و غیر قابل انکاری وجود دارد. بسیاری از آنها به عنوان علامت و نشانه ای از احترام جدی به نقش زنان در ایران، این عبارت معروف آیت الله خمینی را تکرار می کنند که « زنان، نماینده و تشکیل دهنده نیمی از جامعه و مسئول تعلیم و تربیت نیم دیگر آن هستند.» آنها اساساً خود را عقب افتاده از زنان غربی تصور نمی کنند، چرا که پیشرفت های خود را با یک استاندارد متفاوت مقایسه می کنند. "ام مهدی"، رئیس شاخه زنان "سازمان حمایت از مقاومت"، بازوی مالی حزب الله لبنان،صراحتاً به ما گفت « ما ابداً به دنبال کسب برابری با مردان نیستیم؛ ما در پی عدالت، و نه برابری هستیم. »
زنان فعال در اخوان المسلمین مصر هم دیدگاهی مشابه را مطرح نمودند. آنها تأکید زیادی روی موضوع "تکمیل نقش ها" میان جنسیت ها دارند، اما در عین حال از این نکته بخوبی آگاه هستند که وضعیت زنان در عمل، از یک جنبش اسلام گرا به یک جنبش دیگر تغییر می کند. آنها معتقدند که اوضاع اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی یک عامل بسیار مهم در شکل دهی به جایگاه زنان به شمار می رود.
اگرچه زنان فعال سیاسی و نیز روشنفکران زن مسلمان مثل هم روی اسلامی بودن یک رهیافت جدید برای حقوق زنان تأکید می کنند، اما این نکته را نیز بخوبی تشخیص می دهند که بسیاری از نگرانی ها و درخواست هایشان با نگرانی ها و تقاضاهای مدافعان حقوق زنان در هر جای دیگری شباهت دارد. ظهور و افزایش آگاهی و هوشیاری زنان در زمینه موضوعات مرتبط با جنسیت و نیز مبارزه با پدرسالاری برای همه این فعالان، در هر نقطه ای از جهان و با هر نوع عقیده ای مهم است. اما زنان اسلام گرا در مرحله ارائه راهکار، راه حل های کاملاً متفاوتی را پیشنهاد می کنند. آنها معتقدند که فمینیسم غربی به شکل افراط آمیزی فردگرایانه و ضد خانواده بوده و بخش بزرگی از دغدغه های آن را موضوع بی ربطی همچون همجنس گرایی تشکیل می دهد. در مقابل، آنها علاقمند به حفظ کلیت اجتماع به صورت دست نخورده و تنها اصلاح صحیح و حساب شده آن بوده و به برابری و عدالت اجتماعی در درون یک چارچوب اسلامی، و به رسمیت شناختن نه فقط برابری ذاتی مردان و زنان، بلکه شناسایی نقش های متفاوت دو گروه معتقدند.
رهیافت سومی هم در زمینه حقوق زنان در کشورهای مسلمان وجود دارد که لازم است در اینجا بدان اشاره شود. این رهیافت هم از جریان اصلی اندیشه های غربی و هم اندیشه های اسلام گرایانه در زمینه حقوق زنان متفاوت بوده و در پی توسعه مفهوم و درکی جدید از حقوق زنان، مشتق شده از اصول اسلامی است. در این راستا برخی سازمان های زنان مسلمان تلاش می کنند نشان دهند که مفهوم غربی حقوق زنان با اصول و آموزه های اسلام سازگار است. البته بسیاری از این سازمان ها از جامعه و محیط غربی سرچشمه گرفته و به کمک های مالی غرب نیز وابسته اند. آنها اغلب از تاریخ اسلام و تفسیر مسلط در آن به شکلی تند و طعنه آمیز انتقاد کرده و معتقدند بازگشت به قرآن و سنت بخوبی نشان می دهد که، به بیان "عزه کرم"، « موضوع برابری میان زنان و مردان به شکلی جدی و کاملاً معتبر در درون اسلام مطرح شده است.»(6) از نظر این گروه، آشتی مفاهیم غربی حقوق زنان با اصول اسلام بسیار مهم و سودمند است، چرا که « فمینیسمی که خودش را با مجموعه تعالیم اسلام توجیه نمی کند، محکوم به عدم پذیرش از سوی یک جامعه مسلمان بوده و بنابراین شکست را از همان ابتدا در درون خود پرورش می دهد.»(7) اما بر خلاف روشنفکران و فعالانی که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، این گروه ها در پی توسعه یک مفهوم و درک اساسی و بنیادی از حقوق زنان در اسلام نیستند.
مرکزیت و محوریت خانواده
فعالان زن اسلام گرایی که مورد مصاحبه قرار گرفتند همگی اهمیت نقش زنان در حوزه عمومی را مورد تأکید و ستایش قرار دادند، اما پیوسته روی این نکته هم تأکید داشتند که چنین نقش هایی باید همراه و همپای نقش های اصلی زنان به عنوان مادر و همسر در خانه حرکت کند و با آن هماهنگ باشد. "خدیجه سلوم"، رئیس شاخه زنان جنبش حزب الله لبنان در بیروت، به ما گفت « زنان باید بدانند چگونه میان این دو عرصه یک موازنه منطقی ایجاد کنند، چنان که هیچ نقشی در خانواده یا اجتماع فدای نقش های دیگر نشود.» این فعالان معتقدند که زنان موجوداتی متفاوت هستند اما بر این نکته هم تأکید می کنند که این تفاوت به معنای پایین تر بودن جایگاه آنها نیست. از نظر آنان زنان، همانند مردان دارای مجموعه ای از حقوق اساسی برای آموزش، اشتغال، و مشارکت سیاسی هستند و این حقوق باید از جانب قوانین، عرف، و کلیت جامعه مورد شناسایی قرار گیرد. زنان نباید تنها در خانه محدود شوند. درست همان طور که در قوانین کشورها و مهم تر از آن در آموزه های اسلام مقرر شده، زنان باید از حقوق شهروندی و قانونی خود کاملاً آگاه شوند.
این حرف ها صرفاً یک نظریه نیست. فعالان زن در سازمان های اسلام گرا برنامه هایی را برای آموزش حقوق زنان به آنها سازماندهی و اجرا می کنند. برای مثال، "الحیاه النسایا"، سازمان زنان حزب الله لبنان، در دفاتر و حوزه های خود در نقاط مختلف دوره هایی را برای آموزش حقوق قانونی زنان در اسلام و قانون اساسی لبنان به زنان این کشور برگزار می کند. در مکالمات روزمره و خصوصی و نیز در خلال همین دوره های آموزشی، زنان عضو حزب الله پایمال شدن حقوق زنان در بسیاری از موارد را مطرح می کنند، اما در ضمن روی این موضوع هم تأکید می کنند که بر خلاف تصور عامه، اسلام به هیچ روی عامل این بی عدالتی های تحمیل شده بر زنان نیست. از نظر آنان باید معیارها و رسوم فرهنگی و اجتماعی رایج را متهمان اصلی وضعیت نابسامان زنان دانست.