هنر یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان است. متمایزترین شکل فعالیت اجتماعی که بطور قطع در پیدایی و تکامل شخصیت و بهبود و پالایش روان وی، سهم به سزایی داشته است. زایشی مطلقا" شاق، طاقت فرسا و رنج آور که مولودی شادی آور، الهام بخش، اقناع کننده و سرشار از زیبایی پدید می آورد.
اشتیاق انسان به هنر، عمیق و ریشه دار است و از ما قبل تاریخ تا کنون نمایان و مشهود. آنچه از بشر اولیه می دانیم، مطالعه هرن دوستی اوست. انسان محصور در اندیشه بقا، معیشت، هراس ها، شکسته ها و.... از زیبایی و گویایی هنر به وجد می آمده و از طریق آن، اندیشه ها و عواطفی را که در ذهن داشته، متجلی می ساخته است. او با افزودن خطوط و پیچ و خم های اضافی بر ابزار کار و زندگی اش، علاوه بر سودمندی، به زیبایی، در جهت خط دست و چشم و روانش می اندیشیده.
هنر جلوه انسانیت انسان است. یک حقیقت متعالی و پاسخ گوی نیازها و گاریش های انسانی هم چون کمال جویی، معنویت طلبی، احراز و اعلام هویت و در مراتب پائین تر، تبعیت، تقلید، تحصیل رفاه مادی و پر کردن اوقات فراغت آثار هنری جلوه گاه ذات شاعرانه و تفکر و کار انسانی هستند و از این رو نفوذ تعالی بخش فوق العاده نیرومندی بر انسان و جامعه اعمال می کنند.
هنر های سنتی
در تمدن های سنتی که دارای تجربیات عمیق مذهبی هستند تمامی افعال و اعمال معمول حیات بشری دارای ریشه سنتی است و نوعی قداست بر کهانی بر آنها مترتب در این تمدن ها، هنر حقیقی و اصیل، تجلی روحانیت و معنویت است بر ماده.
این نوع هنر نه تنها به ماده شرافت و کمال می بخشد، بلکه عاملی است در جهت سیر انسان به سمت کمال و آگاهی مراد از هنر گذشته، معنی عام این لفظ بوده، یک معنای اخلاقی و معنوی که با فضیلت همراه بوده و در حقیقت به معنی آن درجه از کمال آدمی که هوشیاری و فراست و فضل و تقوا و دانش را در بردارد. بنابر این به هر کس که به مرتبه ای از حد کمال رسیده بود، در هر مقامی لفظ هنرمند اطلاق می شد. در این هنرها، اعتقاد، بینش و به کار بستن سنتهای ویژه هنری، از تعلیم و تعلم بین استاد و شاگرد گرفته تا آماده سازی ابزار و وسایل و مصالح کار و ساخت اثر هنری جایگاه ویژه ای داشته که لازمه این هنرها است.
از ویژگی هنر سنتی، جنبه رمز و تمثیلی آن است. یک اثر هنری سنتی زیباست جمیل است و نمودار جمال و زیبایی در آن یک عنصر ذاتی است. تابع اصول و قوانین ازلی و ابدی است، پس کهنه نمی شود. و گذر زمان در آن بی تاثیر است. از پشتوانه اعتقادی و بینشی و اندیشه متعالی برخوردار است، لذا، کمک رسان به رشد و تعالی انسان است. چون ریشه در تاریخ دارد محمل میراث فرهنگی است و چون یک محصول فرهنگی است، حامل پیام و محتوای ارزشمند است.
مقدمه:
زمانی که بشر به استفاده از ظروف سفالین پرداخت، دست ساخته هایش بسیار ابتدائی و عاری از هر گونه تزئین یا پوشش لعاب بود، ولی بتدریج که ذوق و سلیقه و حسن زیبائی شناسی قوت گرفت ظروف سفالین به نقوش گوناگون و سپس به پوشش لعاب آرایش داده شد.
کاوشهای باستانشناسی در محوطه های باستانی ایران موید آن است که تسلسل و تکامل ساخت ظروف بی لعاب در قرون متمادی حفظ گردیده و هنرمندان سفالگر با پیشرفت هنر سفلگری همزمان و در کنار ظروف سفالین لعابدار در ظروف بی لعابدار در ظروف بی لعاب نیز مبتکر بوده و این شیوه و سنت را تا به امروز حفظکرده اند. وفور ظروف بی لعاب به نسبت انواع دیگر سفالینه بعلت کاربرد این نوع سفالینه در زندگی توده مردم بوده است.
تاریخ گذاری ظروف بی لعاب اوایل اسلام بعلت ادامه سنت سفالگری ساسانی ، بسیار مشکل است و بدین سبب متخصصان این نوع سفالینه را عرب ساسانی نامیده اند.
پس از سقوط امپراتوری ساسانیان ( سال 622 میلادی ) و گرایش ایرانیان بدین مبین اسلام قسمتهائی از این سرزمین تا مدتها تحت تاثیر شیوه های هنری گذشته قرار داشته است که از آنجمله ناحیه دریای خزر می باشد. در این منطقه روش و سنت هنر ساسانی بویژه در زمینه فلز کاری و سفالگری ادامه یافته و ظروف سفالین بشیوه متقدم ساخته می شده است. حفریات باستانشناسی در ناحیه دریای خزر که محوطه های باستانی بیشماری را در بر میگیرد . کشف ظروف سفالین اواخر ساسانی و اوایل اسلامی و قابل مقایسه بودن آنها این نظریه را اثبات می نماید.
پژوهشهای باستانشناسی سالهای اخیر در مراکز تمدنهای اسلامی ایران چون : نیشابور ، ری، جرجان، سیراف، استخر، تخت سلیمان، سلطانیه، فسا، غبیرا و شوش که در ادوار اسلامی از آبادانی و ثروت برخوردار بوده اند شناخت باستانشناسان را در تکامل سفالینه بی لعاب تا حدی آسانتر کرده است. سفالینه بی لعاب اسلامی بسیار متنوع و از جهات مختلف مانند خمیر، شکل و تزئین قابل بررسی است. .
قالیبافی
قالی دستبافی است پرزدار که با دستگاهی به نام دار بافته می شود. آنچه به قالی اهمیت و ارزش می بخشد، مواد اولیه طبیعی مانند الیاف پنبه، پشم، ابریشم و کتان، همچنین پیوند رنگ و نقشه و بافت قالی می باشد. قالی مجموعه ای است از گره هائی که در رجهای موازی بر چله زده می شود. هر چه تعداد این گره ها در بافت بیشتر باشد مرغوبیت و استحکام آن بیشتر است.
مواد اولیه :
الیاف پشم، کرک، نخ و ابریشم که با مواد طبیعی یا شیمیایی رنگرزی شده اند مواد اولیه قالی را تشکیل می دهند. رنگهای طبیعی ( گیاهی یا معدنی ) مانند روناس، اسپرک، نیل و ... به علت ثبات زیاد ، نقش موثری در اصالت و دوام و نفاست و ارزش قالی دارند. رنگهای شیمیایی از ترکیب مواد مختلف تهیه می شوند. در واقع همان رنگهای جوهری هستند که به آنیلین نیز معروف می باشند.
گره های رایج در قالیبافی : در قالیبافی، گره ها به دو شیوه فارسی و ترکی زده می شود. نحوه گره زدن به شیوه ترکی بدینصورت است که نخ از روی دو تار و از کنار آنها به عقب برده می شود و سپس از داخل تارها به جلود برگشته و محکم می شود. گره ترکی نزد بافندگی ایلات ترکمن و آذربایجان، روستاهای اطراف همدان رواج دارد.
در گره زدن به شیوه فارسی بافنده خامه را از کنار یک نخ تار به عقب برده و بعد از گره زدن نخ، از بین دو تار بیرون آمده و محکم می شود.
پود گذاری :
پرز قالی به وسیله گره هایی که در تارها زده می شود و به وسیله تیغه قلاب بریده می شود به وجود می آید. بعد از اتمام هررج نخ پود در لابه لای تارها کشیده می شود، سپس با شانه کوبیده و رج پود گذاری شده راقیچی کرده و دوباره به ترتیب قبل کار بافت را انجام می دهند.
نقشه قالی :
طرحی است که به وسیله طراحان و نقشه پردازان روی کاغذ شطرنجی رسم می شود. گاهی نیز از یک قالی بافته شده به عنوان نقشه استفاده می کنند. معروفترین نقشه های قالی عبارتند از : هراتی یا ماهی، بته، لچک و ترنج، شاه عباسی، جنگلی یا بید مجنون، جوشقانی، میناخانی ... به طور کلی نقوش قالی دارای دو شیوه نقوش شکسته و منحنی می باشد.
گلیم :
گلیم بافته ای است داری، بدون پرز که با نخ پشمی، پنبه ای یا کنفی با در گیری تاروپود بافته می شود. به این ترتیب که از نخ پنبه ای به عنوان تار و از تخ پشمی رنگارنگ به عنوان پود استفاده می شود.
در گلیم بافی نقشه کاربرد چندانی ندارد و معمولا" نقش آفرینی به طور ذهنی انجام می شود. گلیم های هر منطقه طرح و رنگ ویژه ای دارد، که با توجه به بافت آن از بافته های دیگر مجزا می شود.
گلیم بیش از قالی سابقه و قدمت دارد . در واقع قالی در اثر تکامل گلیم، طی قرنهای متمادی پدید آمده است. برای بافت گلیم از دارهای عمودی وافقی استفاده می شود، اما نسبت به بافت قالی به ابزار کار و مواد اولیه محدود تری نیاز است.
انواع گلیم :
گلیم به سه شیوه بافته می شود:
گلیم ساده باف : در این نوع گلیم، پودها یکی در میان از لابه لای تار ( چله) عبور می کند. این گلیم یک روست و برای بافت آن معمولا" از نقشه از قبل آماده شده استفاده نمی شود. نقوش گلیم ساده باف، عموما" هندسی است و به ندرت نقوش منحنی در این نوع گلیم دیده می شود.
گاهی روی گلیم هائی با زمینه ساده با استفاده از الیاف رنگی پشم، نقوشی ایجاد می شود که غالبا" هندسی است.
گلیم برجسته : این نوع گلیم دارای زمینه ای ساده می باشد ولی طرح اصلی مانند قالی پرزدار است. بدینصورت که از روی نقشه قالی، بر روی چله گلیم گره زده می شود و در پایان پرز اضافی چیده می شود.
ورنی : ورنی، گلیمی است بدون پرز و یک رو، که عموما" بدون نقشه و به صورت ذهنی توسط دختران و زنان عشایر مناطق مغان، ارسباران و مشکین شهر بافته می شود. این نوع گلیم در کردستان و کرمان با طرح و نقش دیگری بافته می شود که در کرمان آن را "شیریکی پیچ" می نامند. بهترین ورنی های ایران توسط ایل شاهسون یا ایلسون تولید می شود که سابقه طولانی در این زمینه دارن، به گونه ای که همواره واژه ورنی با نام شاهسون قرین بوده است.
به طور کلی از لحاظ بافت گلیم های ایرانی به دو شیوه بافته می شود :
1- شیوه پود گذاری : در این شیوه تنها از نخ تار ( چله) و نخ پود برای بافت گلیم استفاده می شود پودهای رنگارنگ را از زیر و روی رشته های تار عبور می دهند، با تغییر رنگهای پود است که نقشها پدیدار می شود و هر دو روی گلیم صاف، هموار و همرنگ می شود.
2- شیوه پود پیچی : در این شیوه علاوه بر نخ تار و نخ پود از پودی نازک نیز در بافت استفاده می شود و در واقع پود به حالت پیچش از میان نخهای تار عبور نموده، سپس با عبور پود نازک و کوبیدن آن با شانه، عمل در گیری نخ های تار و پود قطعی می شود. این شیوه بافت که بسیاری از صاحب نظران آن را حدواسطی میان گلیم بافی و قالی بافی دانسته اند، در واقع آخرین منزلگاه تکامل گلیم بافی به قالیبافی می باشد. بافت گلیم معروف به ورنی در آذربایجان شرقی و نیز بافت گلیم معروف به شیریکی پیچ در استان کرمان بدین شیوه است.
این نوع گلیم ها را که به شیوه پود پیچی بافته می شوند سوماک نام نهاده اند. گاهی روی گلیم ها راسوزن دوزی می کنند، این گلیم ها به گلیم سوزنی شهرت دارند.