پیش درآمدی بر فرهنگ شهر نشینی در ایران آرمانشهر را تنها در وجود خودمان ، در روابط و در زندگی مشرتک و جمعی مان می توانیم جستجو کنیم.
سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستا ها که در شهر تعیین خواهد شد .
اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارتست از هنر زیستن انسانها در کنار هم ، پس شهر سالم محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون اما سالم ، که در محیط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسءولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند .
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد .
شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر یک از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان است .
شهر چگونه جایی است ؟
متخصصین و دست اندرکاران بسیاری در پاسخ به این پرسش نظرات خود را مطرح ساخته اند .
آمار گران .
جامعه شناسان ، شهرسازان ، جغرافیدانان ، معماران ، جمعیت شناسان ، مهندسین و مدیران محیط زیست ، تاریخدانان ، شاعران ، نویسندگان ، نظریه پردازان سیاسی و … هر کدام دیدی خاص به شهر دارند .
امما آیا هر کدام از این ضوابط برای تعریف و شناخت شهر کافی است ؟
آیا ملاکهایی چون داشتن تعداد جمعیت کافی ، قرار داشتن در مقر و موقع جغرافیایی مناسب ، داشتن ساختمانها و تاسیسات عظیم ، غالب بودن مشاغل خدماتی و صنعتی ، داشتن پیشینه تاریخی و یا دارا بودن نهادها ، ادارات و سازمانهای شهری و اجتماعی به تنهایی کافی است ؟
چرا شهر شناسان معتقدند شهر ها روزی زاده می شوند ، رشد می کنند ، به تکامل می رسند و روزی هم عاقبت به زوال و انحطاط می رسند و می میرند ؟
چرا باید برای بسیاری از شهرها آینده ای تاریک ، ویران و خراب را انتظار داشت ؟
شهر به خودی خود نمی تواند وجود داشته باشد .
تجربه های شهر سازی بسیاری در قرن حاضر ، جون ساختن “ برازیلیا ” در آمریکای جنوبی و یا شهرهایی چون آبادان ، فولاد شهر ، شاهین شهر ، مسجد سلیمان و … در کشور خودمان نشان می دهد خواه ناخواه عواملی که در شکل گیری و پویایی این شهرها موثر بوده اند ، در نظر گرفته نشده اند .
به طور مثال ، خانم سالمندی که از زندگی در فولاد شهر خسته شده بود ، به هنگام ترک این شهر گفت : این شهر مانند پادگانی است که ابوابجمعی آن با خانواده هایشان یکجا زندگی می کنند آیا شهر نباید به مکانی مورد علاقه و قابل زیست برای ساکنانش باشد که به آن اظهار تعلق کنند و از زندگی در آن راضی باشند ؟
اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارت است از هنر زیستن انسانها در کنار هم ؛ پس شهر محلی است در برگیرنده انبوه انسانها که از سویی افکار ، عقاید و ایده های گوناگون شخصی و خصوصی دارند و از سوی دیگر دارای ویژگیها و خصوصیات ،آرزوها ، امیال و هدفهای مشترک و جمعی هستند .
در هیمن مکان است که انسانها برای شکل گیری و رشد خلاقیتها ، اختراعات و ابداعات ، استعدادها و نمودهای بارز انسانی گرد هم می آید ، برخورد عقاید صورت می گیرد و آثار و اندیشه های جدید خلق می شوند .
شهر سالم ، محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون که در محییط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسئولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر ، به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند .
شاید به همین منظور است که لوفور گفته است : “ سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستا که در شهر تعیین خواهد شد .
” این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد.
شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر کدام از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان ، دارد .
کلمات و عباراتی چون محبت و دوست داشتن ، صفا و صمیمیت ، دوستی ، ایثار و از خود گذشتگی ، صبر و فداککاری ، عدالت خواهی ، نوعدوستی و رعایت حقوق دیگران ، احترام به قانون ، تعاون ، همیاری و همکاری و … روی کاغذ و یا در گفتار صرف ، خشک و بیروح هستند .
رسیدن به نهایت زیبایی و کمال چنین واژه ها بی شک در دمیده شدن روح عمل و کاربرد ، درآنها است .
و به عبارتی عینیت بخشیدن به آنها توسسط انسان و بالفعل شدنشان است .
شهر سالم در واقع آمیزه ای است از انسانهایی پاک و خوب و وجود آن چه که برای خوب زیستن لازم است ؛ از نهادها ، سازمانها ، خدمات کافی ، قوانین مناسب و شرایط ایده آل گرفته تا امکانات و تجهیزات و تسهیلات مختلف .
رویای رسیدن به چنین جامعه ای از قدیم الایام تا کنون ، اندیشمندان ، شاعران ، نویسندگان و متفکران زیادی را وا داشته است تا در جست و جوی آرمانشهر و راههای رسیدن به چنین جامعه ای به کندو کاو بپردازند ؛ در عالم تخیل شهری آرمانی را جست و جو کنند و در آثارشان از سرزمینن ایده آل بنویسد .
همه از مدینه فاضله سخن می رانند که باید وجود داشته باشد .
بحث و بررسی افکار و اندیشه این بزرگان را به فرصتی دیگر وا می گذاریم ، اما توجه به این نکته ضروری است که آیا نمی توان و نباید آرمانشهر را در وجود خودمان ، در جامعه مان ، در روابطمان و در زندگی مشترک و جمعی مان جست و جو کنیم ؟
آیا نمی توان کوشید تا شهری داشت با تمام خصوصیات جامعه ای که طالب آنیم و در آرزوها و خیال در جست و جویش هستیم ؟
اگر چه دستیابی به مدینه فاضله واقعی در این جهان ناممکن می نمایاند ، اما به هر حال تلاش برای رسیدن و شدن ، بی شک ما را به زندگی بهتر ومطلوبتر رهنمون خواهد کرد .
برنامه ریزی برای رسیدن به خواستهایمان ، متضمن رعایت سه نکته است : شناخت کامل از گذشته ، توجه به حال و پیش بینی متفکرانه و حساب شده برای آینده در این راستا بالا رفتن سطح فرهنگ شهری و شهروندان ، همکاری مستمر ، مداوم و مفید آنها را با برنامه ریزان و متخصصین میسر می سازد.
در این مقوله قبل از هر چیز شناختی لازم است تا بدانیم که چه بوده ایم ، چه کرده ایم و چه شده ایم و در کجای راه هستیم .
و به عبارتی روشنتر ، شهر نشینی و شهر سازی در کشور ما چه روندی را طی کرده است ؟
چه شرایطی بر آن حاکم بوده است و از چه عواملی تاثیر پذیرفته است ؟
بایید دانست آنچه که بنام جمعیت روز افزون شهری با آن روبرو هستیم ، براتی طی روند سالم شهر نشینی است یا نوعی شهر گرایی آنهم سریع ، بدون ضابطه و اصول و ناهماهنگ با رشد شهر سازی است ؟
آیا بسیاری از شهرهای ما در حقیقت روستاهای بزرگی نیستند با همان فرهنگ روستایی که تنها انبوه ساکنانشان ، اطلاق عنوان شهر به آنها را سبب شده است ؟
بررسی سیر تحول شهر نشینی و شهر سازی در کشورمان به ما این امکان را می ده که ضمن دستیابی هر چندمحدود از گذشته و بررسی اوضاع فعلی ، برای آینده ای بهتر بتوانیم برنامه ریزی کنیم.
در چنین شناختی ، این فرصت به ما دست خواهد که به مزایا و معایب روند شهر نشینی کشورمان پی ببریم و در راهی که پیش رو داریم به برطرف کردن نقاط ضعف و به کارگیری نقاط قوت و تقویت آنها بپردازیم .
چرا که شهر های امروز ما نه شهرهای قدیم هستند با آن ویژگیهای زمانی و سرزمینی خاص خودشان و نه شهرهایی جدید ، منطبق با اصول و مبانی و ضوابط شهر سازی دوران حاضر .
بسیاری از شهرهایمان نه از پیش اندیشده شکل گرفته ، رشد کرده و وسعت یافته اند و نه با برنامه و نظمی اصولی به سوی آینده رهسپارند.
بر پیکر شهر های قدیمی ما وصله های ناجور بسیاری چسبانده شده است و به طوری که هر تازه واردی این چند گانگی را در نگاه اول در سیمای شهر می بیند .براستی چه سبکب را و چه الگویی و چه روند مستقلی و قابل قبولی را که شهر سازی در پیش گرفته ایم ؟
چه هویتی بر کالبد و فضای شهر های ما حاکم است ؟
آیا روند شهر نشینی و شهر سازی در کشور ما ملقمه ای از الگوهای دیگران و آمییزه ای از تقلید سبک های بیگانه است یا مطابق با ویژگیهای سرزمین ، جغرافییایی و اقلیمیی ، اقتصادیی ، معماری بررسی سیر تحول شهر نشینی و شهر سازی در کشورمان به ما این امکان را می ده که ضمن دستیابی هر چندمحدود از گذشته و بررسی اوضاع فعلی ، برای آینده ای بهتر بتوانیم برنامه ریزی کنیم.
آیا روند شهر نشینی و شهر سازی در کشور ما ملقمه ای از الگوهای دیگران و آمییزه ای از تقلید سبکهای بیگانه است یا مطابق با ویژگیهای سرزمین ، جغرافییایی و اقلیمیی ، اقتصادیی ، معماری ، فرهنگی و اجتماعی ، سیاسی و … حاکم بر جامعه خودمان و با هویت و استقلال خاص خود ؟
آیا بسیاری از تحصیل کردگان ما در رشته های مرتبط با شهر ـ چه در داخل و چه در خارج ـ پس از اتمام تحصیل ، با استقلالی علمی و فکری و ضمن آگاهی از تکنولوژی پیشرفته ی شهر سازی جدید و با شناخت و درک ویژگیهای با ارزش جامعه سنتی است به کار امور شهری و شهر سازی شده اند ؟
یا هرکدام راهی جداگانه رفته و اکتفا کرده اند به طرح الگوها و سبکهای رایج در کشورهای غربی و حمایت مصرانه از انها ؟
آیا آنچه که تحت عنوان شهر سازی و معماری دوره ی جدید شاهد آنیم تقلیدی صرف و عضوی تحمیل شده بر کالبد شهرهایمان است ، یا سبکی است با هویت و ارزشمند ؟
آیا واقعا شهرهای جدید در دست احداث ، فرهنگی جدید در شهر نشینی هستند ؟
این فرهنگ جدید بر چه اصول و پایه و ملهم از چه ارزشهایی ، برنامه ریزی وطرحریزی شده است ؟
فرهنگ شهر نشینی جامعه ما نشات گرفته اند از کدام عوامل و تاثیر پذیرفته از چه ریشه هایی است ؟
هر کدام ازما چه شناختی از شهر نشینی وشهر سازی در کشورمان داریم و چه نقشی را حداقل به عنوان یک شهروند به عهده گرفته ایم ؟
و خلاصه اینکه از خود چه داریم ؟
ریشه و مسائل حادی که امروز دامنگیر شهرهایی ما شده در کجا است / رسیدن به شناخت لازم ، بالا رفتن فررهنگ شهر نشینی و سعی در جوابگویی به مسائل مطرح شده در بالا هدف سلسله مقالاتی است که زیر عنوان “ نگاهی بر ویژگیهای شهر نشینی و شهر سازی در ایران ” مطرح خواهد شد .
منبع: http://www.e-resaneh.com/Persian/ejtemaee/zendegi%20shahri.htm