دیگر متمایز می شود .
)) (( نیم کوف )) جامعه شناس برجسته غرب در این باره می نویسد : (( فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است .
و در تمام افکار ،امیال ،الفاظ و تکاپوهای ما منعکس می شود و حتی در اطوار و حرکات خفیف چهره ما راه دارد .)) بر این اساس ،(( فرهنگ مجموعه پیچیده أی است – متضمن معلومات ،معتقدات ،هنرها ،اخلاق قوانین ،آداب و رسوم و تمامی تمابلات ،قابلیتها و عادات مکتسبه – که آدمی در حالت عضویت در یک جامعه حاصل می نماید .
)) انواع فرهنگ در یک نگاه کلی می توان همه فرهنگهای موجود را به دو مادی و الهی تقسیم کرد و مورد بازنگری قرار داد : فرهنگ مادی این فرهنگ بر پوچ انگاری ارزشهای الهی و انسانی بنا نهاده شده است .
جنبه انسانی به فراموشی سپرده شده و تنها به عنوان ((موجودی مادی )) مورد ارزیابی قرار می گیرد .
چنین فرهنگی افراد پیرو خویش را پیرامون رفاه فزونتر ، آزادی و بهره وری بیشتر از غرایز و سودپرستی به جنبش در می آورد .
در فرهنگ مادی ،هدف وسیله را توجیه می کند .بنابراین ، پیروان چنین فرهنگی برای رسیدن به اهداف مادی و بهرمندی هر چه بیشتر از مزایای زندگی به هر وسیله أی دست میازند و از هر شیوه ممکن سود می جویند .
بدین ترتیب در سایه چنین فرهنگی ، بنیادهای اخلاقی جامعه فرو می ریزد ، ارزشهاس انسانی کم رنگ می شود ، آمار بزهکاریها فزونی میابد و بشر در گرداب بی پناهی و تنهایی گرفتار آمده اضطراب و تشویش بر سراسر زندگی وی حاکم می شود .
در این باره نمونه أی از اظهارات جامعه شناس معروف (( سوروکین )) را به عنوان شاهد می آوریم که چنین گفت : > فرهنگ الهی فرهنگ الهی ، انسان را آمیزه أی از پیکر خاکی و روان آسمانی می داند که فرهنگ اسلامی تبلور تمام و کمال آن است ، هدفش دستیابی به کمالی است که در تابش آفتاب (( وحی )) حاصل می شود و معیارهای برتری افراد را نیز پرهیزکاری و پایبندی به اصول ثابت اخلاقی می داند .
قرآن در این رابطه می فرماید : هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا ، پرهیزکار ترین شماست .
اصولاً برای شناخت اصالت و میزان برخورداری یک فرهنگ از روح و حیات نیاز به مطالعه و شناخت ، عناصر برجسته ، جهت و حرکت ، آهنگ رشد و انگیزه های حاکم بر آن فرهنگ می باشد .
تا مشخص شود که آیا دارای شخصیت مستقلی می باشد ؟
و یا اینکه التفاطی بوده و دنباله رو فرهنگهای دیگر است .
فرهنگ اسلامی بر خلاف فرهنگ مادی که ساخته و پرداخته دست بشر است ، به این ویژگی منحصر به فرد ،آراسته گشته و به حیات خود ادامه می دهد .
متفکر بزرگ اسلامی ، استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می فرماید : > برخی از ارزشهای دینی در فرهنگ اسلامی 1-پرستش خدا اساسی ترین ارزش دین 2-پرورش روح عدالتخواهی 3-مسؤولیت فرد 4-پرورش روح اجتماعی وجه تمایز فرهنگ مادی و الهی زیر بنای فرهنگ مادی ((اقتصاد )) و (( بهره جوئی از لذتهای مادی )) است از این رو ، انسان را تنها از این دیدگاه می نگرند و تمام هدف را در رفاه و آسایش و کامیابی و لذت جوئی خلاصه می کنند ، قدرت و بهره جوئی حیوانی را کمال انسان می دانند و او را در این مسیر به پیش می رانند .
به همین دلیل است که دنیای امروز دنیای تبلیغات فریبنده و میدان نمایش و عرضه کالاهای متنوع مصرفی شده است زیرا در این فرهنگ ، اخلاق ، معنویت و ارزشهای انسانی جایی ندارد .
در فرهنگ الهی که بنای آن بر اخلاق و ارزشهای الهی و انسانی گذاشته شدهوضع بگونه أی دیگر است .
اقتصاد و بهره جوئی ار مادیات وسیله است نه هدف .
یعنی در این فرهنگ اخلاق اصل و رفاه و مادیات وسیله است نه هدف .
یعنی در این فرهنگ اخلاق اصل و رفاه و مادیات فرع هستند و آدمی به اعتدال میان این دو رهنمون می شود.
در واقع در این فرهنگ هم بعد مادی در حد ضرورت و نیاز مورد توجه است و هم بعد معنوی در حد اعلی .
وجه مشترک فرهنگ همه فرهنگها ، گذشته از خاستگاه خود ، از ویژگیهای مشترکی برخوردارند ؛که اشاره به برخی از آنها می تواند در بررسی پدیده های اجتماعی سودمند افتد : 1-((فراگرفتنی )) است .
بدین معنی که فرهنگ ، قابل آموختن است .
و از راه وراثت به دیگر یانتقال نمی یابد .
در واقع فلسفه وجود ((آموزش و پرورش )) در جامعه انسانی نیز همین ویژگی است .
2-خاستگاه فرهنگ اجتماع بشری ا ست، در واقع ، فرهنگ یک موضوع اجتماعی است که در جامعه شکل می گیرد ، بارور می شود و مفهوم می یابد .
3-هر چند فرهنگ ، بزرگترین نیاز جامعه بشری است ،ولی خود اساسی ترین نیازمندیهای زندگی انسان را بر آورده می سازد .
4-فرهنگ ، ایستایی نمی پذیرد و با گذشت زمان پیوسته تحول مییابد .
5-فرهنگ قابل انتقال است و از نسلی به نسلی یا از ملتی به ملتی دیگر منتقل می شود.
تبادل فرهنگی امروز پیشرفت شتابان دانش ،مرزهای بین المللی را در هم شکسته و پدید آمدن سیستمهای نوین ارتباطی ، جوامع پراکنده انسانی را در یک مجموعه فرهنگی واحد جای داده است به این ترتیب مجموعه أی به نام دهکده جهانی در اثر ارتباط و نزدیکی روز افزون ملل گوناگون انتقال ارزشها و تأثیر و تأثرهای متقابل فرهنگی ، با وسعت و سرعت باور نکردنی در حال انجام است .
اما در این میان باید بین دو مقوله تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی تفاوت قائل شد چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه ا… خامنه أی به این امر اشاره کرده ، می فرمایند : > گرفتن دانش و فنون مختلف و کشف مجهولات و نمونه برداری از ابزارها وسایل کار از سایر ملتها بخشی از تبادل فرهنگی است .و این همان چیزی است که مورد تأیید و تأکید اسلام نیز قرار گرفته است ، پیامبر اکرم (ص )فرمود : دانش را فرا بگیرید هر چند لازم باشد به چین بروید بی توجهی نسبت به فرهنگ خودی : هر یک از جوامع انسانی ، فرهنگ خاص خود را دارند ، که طی سالیان متمادی در اثر خاطرات تلخ و شیرین در تاریخ سرزمین آنها شکل گرفته و به صورت فرهنگ آن سرزمین در آنده است که از آن به فرهنگ (( فرهنگ خودی )) تعبیر می شود .
تا زمانی که فرهنگ خودی به حیات خود ادامه داده و قدرت هضم و دفع تازه های فرهنگ وارداتی را داشته باشد هیچگونه آسیبی نخواهد دید .ولی اگر فرهنگ خودی ، پویایی و جذابیت خود را از دست داده و قدرت انطباق با مقتضیات زمان را نداشته باشد ،فرهنگ بیگانه براحتی می تواند جایگاه خود را پیدا کند و فرهنگ خودی را به انحطاط و فراموشی سپارد .از همین روست که همه ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام سعادت جامعه بشری را با احیاء واحترام به اصول انسانی و معنوی می داند و همواره هشدار می دهد که برای حفظ ارزشهای انسانی در جامعه همه باید کوشا باشند .
خود باختگی فرهنگی : حالت خود باختگی بیشتر ناشی از ((خود کم بینی و احساس حقارت )) در قبال پیشرفت و موفقیت های دیگران است .
لذا استکبار جهانی با دست یافتن به پیشرفتهای مادی ، چنین تبلیغ می کند که علت پیشرفتهای مختلف و شگفت انگیز جهان غرب ناشی از فرهنگ آنها است .
حالت خود باختگی بیشتر ناشی از ((خود کم بینی و احساس حقارت )) در قبال پیشرفت و موفقیت های دیگران است .
اینگونه تبلیغات در افراد ضعیف النفس و کسانی که از آگاهی و تحلیل صحیحی برخوردار نیستند تأثیر گذارده ، آنان را مجذوب فرهنگ غرب می کند .
رفاه طلبی و تجمل گرایی : القاء روحیه رفاه طلبی و دنیا گرایی یکی از محورهای اصلی استکبار در تهاجم فرهنگی می باشد .
دشمن برای سست کردن عقاید و اصول فرهنگ جوامع مستقل ، بخصوص کشور های اسلامی طرحهای مختلف و متنوعی را پی ریزی می کند .
از زمانی که غربیها قدرت وحدت بخش مکتب اسلامی و برنامه های آن را برای زندگی سعادتمندانه بشر تجربه کردند ، موقعیت استکباری خود را در معرض خطر دیده به فکر خنثی کردن حرکت فرهنگی اسلام افتادند .
یکی از عوامل فرهنگی که باعث موفقیت اسلام و وحدت پیروانش می شود ، تأکید بر عدم وابستگی مسلمانان به زخارف دنیوی و هواهای نفسانی است که این امر باعث می شود که دلهای آنان همواره متوجه خدا بوده و خدا محور اصلی وحدت برای همه باشد ؛و از طرفی عدم دلبستگی به مادیات دنیا باعث دوام و بقاء روحیه جهادی در امت اسلامی خواهد شد که در این صورت هیچ قدرتی را یارای غلبه بر امت اسلامی نخواهد بود .
عدم شناخت صحیح از دین و بی توجهی در عمل به آن : عدم درک و شناخت صحیح مسلمانان از فرامین دینی و احکام شریعت یکی از عوامل مهم سلطه پذیری ممالک اسلامی محسوب می شود .
اگر همه ملتهای مسلمان آگاه شوند که قرآن مجید با تأکید فراوان ، سلطه سیاسی و اقتصادی بیگانگان را بر مسلمان نفی و منع کرده ، به هیچ وجه سلطه کفار غربی را نمی پذیرند .
زمینه های خارجی تهاجم فرهنگی تبلیغ علیه تعالیم الهی : دشمنان ادیان الهی همیشه سعی می کنند دین را از صحنه و متن زندگی خارج نموده و آن را به حاشیه برده امری غیر ضروری جلوه دهند .
زیرا دین حقیقی را مانع چپاولگری و غارت خود می بینند .
آنان برای رسیدن به این هدف ، تمام امکانات خود را بسیج می کنند و با تبلیغات گسترده و دامنه دار سعی دارند چهره دین را مطلوب ، ناقص ، عقب مانده و در یک کلمه غیر ضروری و بی اهمیت نشان دهند .
برتری نژادی : قوم گرایی و نژاد پرستی همواره یکی از معضلات بشریت بوده و می باشد از زمانهای گذشته تا کنون درگیری و اختلافات نژادی بدترین نوع جنگها بوده و بیشترین خونریزی را بدنبال داشته است .
امروزه با وجود ادعاهای فراوان مبنی بر پیشرفت فرهنگ و تمدن بشر ،هنوز هم شاهد تصفیه های خونین قومی و نژادی در اطراف و اکناف دنیا هستیم که یکی از نمونه های فاجعه آمیز آن ، جنایات صربها علیه ملت مسلمان و مظلوم بوسنی ،آنهم در قلب اروپای وحشی بظاهر متمدن می باشد .
رشد صنعت و تکنولوژی از زمانی که کشورهای اروپایی از سلطه جو خفقان قرون وسطایی نجات یافتند ، تحول چشم گیری در زمینه علوم و صنایع دست آوردند ، این پیشرفت فنی و تکنولوژی اگر چه در بسیاری از زمینه ها به خدمت بشریت شتافت ؛اما بعلت فقدان روحیه الهی و معنوی و انسان دوستانه ،صاحبان این تکنولوژی ،خسارت جبران ناپذیری را نیز برای بشریت به بار آوردند .
کشورهای صنعتی ، سلاحهای مرگبار و مخروب ناشی از تکنولوژی جدید را به خدمت حس نژاد پرستی قدیمی خود گرفته و در سطح گسترده تری دست به تهاجم زدند .