مقدمه
گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت میکنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار میرود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود حفظ کردهاند.[i][1] اگر این نظر را بپذیریم میتوان آن را نیز در مورد سایر انواع گویش کلیمی در ایران و یا خارج از ایران تعمیم داد و چنین نتیجه گرفت که کلیمیان ایران در هر نقطه که ساکن شدهاند حافظ زبان سابق آن ناحیه گردیدهاند.
راجع به ورود کلیمیان به ایران و تاریخ آن نظریات مختلفی وجود دارد که از عهدۀ این مقاله خارج است[ii][2]. تنها ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که طبق سرشماری سال 1350، جمعیت کلیمیان اصفهان در حدود 2300 نفر بوده است. [iii][3]. (آمار جمعیت آنها در سالهای اخیر به دست نیامد).
واژه در گویش کلیمیان اصفهان از نظر ساخت اشتقاقی[iv][4] (و نه تصریقی[v][5]) به سه نوع تقسیم میگردد: ساده[vi][6]، مشتق[vii][7] و مرکب[viii][8].
واژۀ "ساده" تنها از یک واژک آزاد[ix][9] ساخته شده است، مانند tou (تاب)[x][10] ،teu (تب).
واژۀ "مشتق" علاوه بر یک یا چند واژک آزاد دارای یک یا چند وند اشتقاقی[xi][11] است، مانند pil-ak (پولک)، gand-a (گندیده).
واژۀ "مرکب" بیش از یک واژک آزاد دارد، مانند an-e-buvâ (زن پدر) bâbâ-bele (پدر بزرگ).
"فعل" چون در مقایسه با سایر انواع واژه ساخت متفاوتی دارد، در این مقاله، در ابتدا افعال غیر بسیط و سپس سایر انواع واژه مورد بحث قرار میگیرند.
گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که دارای بن مایه لری می باشد . برای مرزبندی انواع گویش منطقه را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش تقسیم شمالی و جنوبی تقسیم می کنیم که هر قسمت ویژگی خاص خود را داراست . و دارای تفاوتی اندک می باشد . زبان های عربی نیز در جاهایی مانند بندر عسلویه ، کنگان ، جزیره شیف ، و جزیره شمالی و جنوبی بندر ریگ رایج است .
در همه گویشها واژه های فارسی باستان ، اوستایی و پهلوی دیده می شود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم در گویش دشتی (دشتیانی ) رایج است . این موضوع نوید تکامل زبان از فارسی قدیم به فارسی نو در منطقه می باشد . حکایت از قدمت و دیرینگی منطقه می کند .
بعلت ارتباط بندری بوشهر با کشورهای عربی و نیزتسلط انگلیسیها هلندیها در منطقه پاره ای واژه های بیگانه دیده می شود که هنوز هم مورد استعمال است . گویش شمالی استان شامل گویش شهرستان دشتستان ، گناوه و دیلم می باشد .
گویش جنوبی شامل گویش شهرستانهای تنگستان ، دشتی ، گنکان و دیر می باشد . خود شهر بوشهر هم اکنون فارسی صحبت می کنند ولی گویش آنها همسو با گویش تنگستان بوده است . گویش شمالی نیز تنوع در عین خود دارد . در شهرستان دشتستان شناسه می در جلو افعال بکار می رود و این واژه ی می در شهرستان گناوه و دیلم تبدیل به ای می شود.
با وجود تضعیف روز افزون زبان ایرانی آذربایجان از زمان غلبه مغول گویش های این زبان به کلی از میان نرفته بلکه هنوز در نقاط مختلف آذربایجان و دیگر نواحی ایران بزرگ بطور پراکنده و غالبآ به نام تاتی به آنها سخن می گویند این گویش ها از شمال به جنوب به اجمال عبارتند از :
1- گویش های تاتی طارم علیا استان زنجان شامل روستاهای : نوکیان ،سیاهورود، بندرگاه، کلاسر، هزار رود، جمال آباد، باکلور، چرزه، جیش آباد و قوچان می باشد.
2- عمده روستاهای بخش شاهرود خلخال شامل: اسکستان، اسبو، درو، کلور، شال، دیز، کرین، لرد ، کهل، طهارم، گلوزان، گیلوان ، گرد آو ، گندم آباد و همچنین کرنق در دهستان خوروش رستم و کجل در بخش کاغذ کنان همان شهرستان .
3- گویش کرینگان ، ازدهات دیزقار خاوری در بخش ورزقان شهرستان اهر.
4- گویش کلاسور لاوینه رود، ازدهات بخش گلیبر شهرستان اهر.
5- گویش گلین قیه ازدهات دهستان هرزند در بخش زنور شهرستان مرند.
6- گویش عنبران در بخش نمین شهرستان اردبیل .
7- گویش های تاتی اطراف کوه رامند در جنوب و جنوب غربی قزوین و طالقان و اشتهارد.
8- گویش های تاکستان، چال، اسفرورین، خیارج ،خوزنین، دانسفان، ابراهیم آباد و سگز آباد که به تاتی خلخال نزدیک اند.
9- گویش های تالش ، از الله بخش محله شاندرمین در جنوب تالش شوروی و در شمال ایران که اصولاً به زبانهای تاتی آذربایجان وابسته اند.
گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که بنمایه لری دارد. برای مرزبندی آن، انواع گویش منطقه را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میکنند که هر قسمت ویژگی خاص خود را دارد و دارای تفاوتهای اندکی است. زبانهای عربی نیز در جاهایی مانند بندر عسلویه، کنگان، جزیره شیف و جزیره شمالی و جنوبی بندر ریگ رایج است.
در همه گویشهای منطقه واژههای فارسی باستان، اوستایی و پهلوی دیده میشود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم در گویش دشتی (دشتیانی) رایج است.
گویش شمالی استان شامل گویش شهرستان دشتستان، گناوه و دیلم است.
به علت ارتباط بندری بوشهر با کشورهای عربی و نیز تسلط انگلیسیها و هلندیها در منطقه، پارهای واژههای بیگانه نیز در گفتار مردم این منطقه شنیده میشود.
گویش جنوبی شامل گویش شهرستانهای تنگستان، دشتی، گنکان و دیر است. مردم در شهر بوشهر هم اکنون فارسی صحبت میکنند اما گویش آنها همسو با گویش تنگستانی است.
در شهرستان دشتستان شناسه «می» در جلو افعال به کار میرود و این واژه «می» در شهرستان گناوه و دیلم تبدیل به «ای» میشود.
میکنم؛ ایکنمekonom
میکرد؛ ekerd
لهجه دشتیانی از قدیمیترین لهجههای استان بوشهر است که به وضوح صرف و نحو دستور زبان پهلوی ساسانی هنوز در آن استعمال میشود.
ویژگیهای دستوری
یکی از مشخصههای گویشهای جنوبی جایگزینی فتحهها به ضمه است که معمولا روی شناسههای افعال قرار دارند.
رفتم؛ رفتُم rafto
دارم؛ دارُُم rom da
دیدم؛ دیدُُم didom
همچنین در اسامی نیز اکثرا فتحه به کسره تبدیل میشود.
مُرد؛ مِرد merd
امین؛ اِمین emin
عباس؛ عِباس ebas
برای ساختن فعل جعلی بعد از بن مضارع شناسه esi به کار میرود که بازمانده ist زبان پهلوی ساسانی است .
خندید؛ خندس xandes
ترسید؛ ترسس tarses
که در زبان پهلوی خندِست ( xandist) و ترسِست (tarsist) بوده است.
صرف افعال در گویش شمالی مانند فارسینو است ولی در گویش جنوبی یعنی دشتیانی فرق دارد و ضمایر به جای شناسه در ابتدا فعل قرار میگیرد.
صرف فعل شنیدن در گویش دشتیانی
من شنیدم؛ ام اسد um sed
تو شنیدی؛ اُت اشد ut esed
او شنید؛ اُس شنید us sened
ما شنیدیم؛ ُمم شنید mom sened
شما شنیدید؛ شما شنی soma seni
آنها شنیدند؛ اونا شنی owna seni
حرف «ب» که در آخر کلمات چند حرفی فارسی بعد از «الف» بیاید و ساکن باشد در گویش بوشهری بدل به «واو» میشود.
خواب؛ خو xow
آفتاب؛ افتو aftow
دوشاب؛ دیشو disown
کلمات دو حرفی که حرف آخر آنها «ب» است به «واو» تبدیل میشود.
شب؛ شو sow
آب؛ او ow
تلفظ a در آخر واژهها به جای h صامت در اصل پسوند ag فارسی میانه بوده که g افتاده و a هنوز تلفظ میشود. به عنوان مثال:
خانه را خانگ xana میگفتهاند.
در مواردی که کلمهای با فعل معین «ات» همراه میشود مثل داده است، کرده است، ات تلفظ نمیشود و کسره به جای «ه» در کرده مینشیند و صورت «ش» جای فعل معین است را میگیرد و اینگونه تلفظ میشود:
داده است؛ دادش dadesh
کرده است کردش kardesh
علامت استمرار
برای ساختن فعل زمان حال به جای علامت استمرار «دارد» پیشوند هی hey یا هاسی hasey به کار میرود.
دارد مینویسد؛ هی مینویسد hasey/hey minevise
دارد میرود؛ هاسی /هی میره hosey/hey mire
منفی کردن افعال
برای منفی کردن افعال، حرف نفی نه را قبل از اسم یا صفت میآورند و فعل معین حذف میشود. من بلد نیستم؛ م ُنه بلدُُم mo ne beladom
من غریب نیستم؛ م ُ نه غریبُُم mo ne geribom
باید توجه داشت این نه که برای منفی کردن به کار میرود فقط جلو افعال معین (است و هست) قرار میگیرد.
حرف «را» که نشانه مفعول بی واسطه (مستقیم) است در گویش بوشهری وجود ندارد و به جای «را» کو به کار میرود.
کتاب را بده؛ کتاب کو بده ketab kue bedeh
دفتر را بیاور؛ دفترکو بیار daftare kue biyar
علامت جمع
در گویش شمالی علامت جمع که «ما» است، ال « al» مورد استفاده قرار میگیرد.
کتابها؛ کتابل ketabal
خودکارها؛ خودکارل udkaral
درختها؛ درختال deraytal
تمام واوها به ای «I» تبدیل میشود.
بود؛ بید bid
دود؛ دید did
تنور؛ تنیر tenir
در لهجه بوشهری هنگام صحبت کردن واژهها را معمولا خلاصه میکنند و برای خلاصه شدن کلام همیشه چند حرف آن افتاده و مختصر میشود.
من چه میدانم؛ مچم mocem
در گویش جنوبی «ن»های آخر کلمات ادا نمیشود. مثلا به نان «نو» میگویند.
نان؛ نو nu
زمین؛ زمی zami
در گویش جنوبی همچنین جلو افعال یک «ها» اضافه میشود.
بکن؛ هاکن hakon
بده؛ هاده
گویش
به هریک از گونههای یک زبان گویش میگویند. گویشها میتوانند مربوط به یک منطقه ویژه یا طبقهٔ ویژهای از جامعه باشند.
چند گویش با هم یک زبان را تشکیل میدهند. گویش را نباید با لهجه اشتباه گرفت. هر گویش خود دارای چند لهجه است.
نمونه:
گویشهای زبان فارسی: فارسی ایران، فارسی دری، فارسی تاجیکی.
لهجههای زبان فارسی: لهجه تهرانی، لهجه اصفهانی،لهجه هراتی، لهجه لاتی ...
گویش هاى ایرانى
ایران کلباسى گویش شناس، پژوهشگر زبان شناسى و استاد دانشگاه
متولد ۱۳۱۸ اصفهان
- دریافت مدرک کارشناسى ادبیات فارسى ۱۳۴۲
- دریافت مدرک کارشناسى ارشد زبان شناسى همگانى ۱۳۴۶
- دریافت مدرک دکتراى زبان شناسى همگانى ۱۳۵۱
- تدریس در دانشگاههاى شهید بهشتى، تهران، علوم پزشکى ایران، پیام نور و ...
- برخى از آثار چاپ شده:
گویش کلیمیان اصفهان، گویش کلاردشت (رودبارک)، کردى مهابادى، فارسى اصفهانى، زبان فارسى و زبان هاى محلى، ساخت اشتقاقى واژه در فارسى امروز، فارسى ایران و تاجیکستان و...
- آثار در دست انجام:
«فرهنگ توصیفى گویش هاى ایرانى»، «زبان، گویش، لهجه» و...
- مدیریت گروه گویش شناسى در پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى
- مدیریت گروه گویش شناسى در انجمن زبان شناسى ایران
- نگارش و چاپ بیش از پنجاه مقاله علمى درباره زبان و گویش هاى ایرانى
محمد مفتاحى: زبان منشأ ارتباط هاى انسان است. تلاش جهت دست یافتن به راهى براى برقرارى ارتباط با همنوع به کشف توانایى سخن گفتن و سپس تبدیل آن به شکل نوشتارى براى سهولت در ارتباط، همواره یکى از دغدغه هاى مهم انسان بوده است. هر قومى در هر ناحیه اى که مى زیست با توجه به شرایط اقلیمى و تغییراتى که به منظور غلبه بر طبیعت و گاهى سازگارى با آن در اندام و روحیات او پدید آمده بود، داراى زبان و گویش خاصى شد و آن زبان و گویش را به مثابه یکى از مقدسات قومى و فرهنگى براى خود محفوظ داشت. به این ترتیب تمام راههاى ارتباط وابسته و وام دار زبان هستند و بدون شناخت و فهم درست از زبان هیچکدام کارآیى و اهمیت ندارند و همین اهمیت زبان است که سبب شده تا از میان شاخه هاى متعدد علوم انسانى، پژوهش درباره زبان ها و لهجه هاى ملل مختلف همواره مورد توجه و مهم باشد. از طرفى شناخت زبان ها و یافتن ویژگى هاى مشترک و متفاوت آنها و بررسى لهجه هاى مختلف یک زبان اکتشافى لذت بخش است و همین امر سبب مى شود که انسانهایى با مطالعه و فرهیخته عمر گرانمایه در این راه صرف کنند و علاوه بر لذتى که از تحقیقات علمى خود مى برند،به گسترش و حفظ حیات زبانى، که همچون همه موجودات زنده احتمال بیمارى و مرگ تهدیدش مى کند یارى رسانند. دکتر ایران کلباسى یکى از محققان پرتلاش و خستگى ناپذیر در این زمینه است.
ایران کلباسى، پژوهشگر و زبان شناس سال ۱۳۱۸ در اصفهان به دنیا آمد، دوران ابتدایى و دبیرستان را درهمان شهر و در دبستان دانش و دبیرستان شاهدخت سابق به پایان رسانید، سال ۱۳۳۹ وارد دانشگاه شیراز شد و گواهینامه کارشناسى خود را در رشته زبان و ادبیات فارسى در سال ۱۳۴۲ گرفت. سپس در سال ۱۳۴۶ مدرک کارشناسى ارشد و سال ۱۳۵۱ مدرک دکتراى خود را در رشته زبان شناسى همگانى از دانشگاه تهران دریافت کرد. عنوان پایان نامه کارشناسى ارشد او «فارسى اصفهانى» و پایان نامه دکتراى او «گویش کردى مهابادى» است. او در سال ۱۳۳۷ با عنوان آموزگار به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و حدود شانزده سال در دبستان هاى اصفهان، شیراز و دبیرستان هاى تهران به تدریس مشغول بود. کلباسى همچنین در طول این شانزده سال سمت هایى را از قبیل معاونت و ریاست دبیرستان و نیز ریاست انستیتویى که معلم تربیت مى کرد، به عهده داشته است. این فعالیت ها همواره همراه با علاقه اصلى وى؛ یعنى مطالعه و بررسى گویش هاى ایرانى به صورت برنامه غیرموظف انجام شده است. دکتر کلباسى در سال ۱۳۵۳ از وزارت آموزش و پرورش به فرهنگستان سابق زبان ایران یا پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى فعلى منتقل شده و از آن پس در رشته مورد علاقه اش؛ یعنى مطالعه گویش ها به صورت جدى به فعالیت پرداخته و همزمان در دانشگاههاى شهید بهشتى، پیام نور، الزهرا، تهران، علوم پزشکى ایران، دانشگاه آزاد اسلامى و پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى تدریس کرده است. در سالهاى ۱۳۶۵ و ۱۳۷۶ از طرف پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى براى استفاده از فرصت مطالعاتى عازم کشور انگلستان شد و در مدرسه مطالعات آسیایى و آفریقایى لندن (SOAS) به تحقیق و مطالعه پرداخت. او هم اکنون علاوه بر تدریس و پژوهش، مدیر گروه گویش شناسى پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى و نیز مدیر گروه گویش شناسى انجمن زبان شناسى ایران نیز هست و تألیفات فراوانى نیز در حوزه مطالعاتى اش داشته است.
یکى از کتابهاى دکتر ایران کلباسى «گویش کلیمیان اصفهان» است. در پیشگفتار این کتاب آمده است که گویشى که کلیمیان ایران در حال حاضر با یکدیگر به کار مى برند، از گویش هاى سابق ایرانى است که کلیمیان ایران آن را حفظ کرده اند.
این کتاب در سه فصل تهیه شده و فصل اول آن به بررسى آواشناختى و واج شناسى اختصاص دارد. در این فصل به مطالبى از قبیل واج ها و انواع آنها، هجا، تکیه، فرآیندهاى آوایى وبرخى از تفاوت هاى آوایى بین این گویش و فارسى استاندارد پرداخته شده است، فصل دوم اختصاص به ساخت واژه دارد در این فصل انواع واژه از نظر ساخت تعریفى و اشتقاقى و نیز واژه بست ها مورد بررسى قرار گرفته اند.
گویش بختیاری
زبان بومی ایل بختیاری یا گویش لری بختیاری: از گویشهای جنوب غربی ایران است و متناسب با شرایط زیستی، اقتصادی، طبیعی و فرهنگ بومی این قوم سامان و غنا یافته است. راولینسون در سفرنامه خود مینویسد: «تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پهلوی میدانستند ولی به نظر میرسد زبان لری از فارس باستان مشتق شده است که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم میشده است». محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری مینویسد: «خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شده است». وی این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی میداند.این سخن درکل درست است . گویش بختیاری از جمله گویشهای جنوب غربی ایران - شاخه لری - به شمار میرود، گویشهای لری تفاوتهایی باهمدیگر دارند - این تفاوتها بیشتر با لرهای لرستان فیلی مصداق می یابد اما با لرستان جنوبی به ویژه در استان کهگیلویه و بویر احمد و ممسنی اختلاف چندان چشمیگر نیست. مجموعا گفته میشود زبانهای لری نزدیکترین همسایه و همدسته زبان فارسی هستند.
گویش بختیاری مانند اکثر گویش های دیگر کشورمان لهجههای متعدد دارد که به طور کلی از نظر جغرافیایی میتوان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود :
اول: منطقۀ شرقی که قسمتی از دنبالۀ رودخانۀ کارون را شامل میشود و همسایۀ کوه گیلویه و بویر احمد است و طبعاً از گویش بویر احمدی تأثیر پذیری داشته است. مثلاً تمام بختیاریها به «شما» میگویند «ایسا» (isA) اما در آن منطقه بر اساس گویش بویر احمد میگویند «ایشا» (ishA)
دوم: منطقۀ جنوبی که بیشتر طایفۀ مکوندی را در بر میگیرد و از رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است و تحت تأثیر گویش طایفۀ بهمئی قرار گرفته است .
سوم: منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل میشود. اگرچه در این منطقه تأثیر پذیری صورت نگرفته است اما در بعضی واژهها فطرتاً و از روزگار دراز این تفاوت وجود داشته است. مثلاً به عمو میگویند تتا در حالی که در مناطق دیگر به عمو میگویند تاته
چهارم: بختیاری میانی که شامل کلیۀ هفت لنگ(که از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد) و قسمتی از چهار لنگ کیان ارثی است. گویش حالت اصلی خودش را داشته و روان و یکدست است و اختلاط با واژههای بیگانه کمتر در آن صورت گرفته است .
حروف ویژه در گویش بختیاری
در بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمیشوند. شاید آنها بازماندگان فارسی پهلوی باشند.
ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a ،A ،o ،i ،e ،y بیاید به گونهای دیگر تلفظ میشود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این طورت است که قسمت زیرین نوک زبان با دندانهای پیش فک زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامتها به همان صورت معمول تلفظ میشود .
هاء میان تهی: گونهای «ه» است که با تلفظی نرمتر از «ه» تلفظ میشود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل
واو غنه: کلمۀ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ میشود. در گویش بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ میشوند. مثل nّon (یعنی نان)
ضمایر
ضمایر شخصی منفصل:
مو (mo) ... من
تو (to) ... تو
هو (Ho) ... او/آن
ایما (imA) ... ما
ایسا (isA) ... شما
هونو/اونو (ono/hono) ... آنها
ضمایر ملکی متصل:
اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)
اِت (et-) تَوَر ِت (tavaret) تبرت
اِس (es-) تَوَر ِس (tavares) تبرش
اِمون (emun-) تَوَر ِمون (tavaremun) تبرمان
اِتون (etun-) تَوَر ِتون (tavaretun) تبرتان
اِسون (esun-) تَوَر ِ سون (tavaresun) تبرشان
اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun و یا sun میگیرد. مثل :
دام (dAm) مادرم
داسون (dasun) مادرشان
ضمایر اشاره:
یو (yo) این
هو (ho) آن
یونو (yono) اینها
هونو (hono) آنها
زمان افعال
مضارع اخباری:
شناسه + بن مضارع + -e
مثلاً خَردَن (xardan) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:
میخورم: اِخورُم (exorom)
میخوری: اِخوری (exori)
میخورد: اِخوره (exore)
میخوریم: اِخوریم (exorim)
میخورید: اِخورین (exorin)
میخورند: اِخور ِن (exoren)
مضارع التزامی: دستور ساختش مثل فارسی است
ماضی مطلق: دستور ساختش مثل فارسی است (شناسه + بن ماضی)
ماضی استمراری: شناسه + بن ماضی + -e
مثل: اِخَردُم (exardom) میخوردم
ماضی نقلی: e- + ماضی مطلق
خوردهام: خَردُمِه (xardome)
خوردهای: خَردیه (xardiye)
خورده است: خَردِه (xarde)
خوردهایم: خَردیمِه (xardime)
خوردهاید: خَردینِه (xardine)
خوردهاند: خَردِنِه (xardene)
ماضی بعید: مثل فارسی است فقط به جای «بود» از «بید» استفاده میشود. مثلاً :
خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)
آینده: برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود
نفی مضارع اخباری:
نمیخورم: نیخورُم (nixorom)
نمیگویم: نیگُم (nigom)