مقدمه الحمد للَّه رب العالمین و الصلاه و السلام على سیدنا محمد و آله و صحبه اجمعین اسلام آخرین دین الهى و کاملترین برنامه زندگى براى کلیه اقشار بشریت مىباشد.
خداوند متعال براى دعوت به این دین، حضرت محمد صلى الله علیه وسلم را برگزید و او را بر سایر پیامبران فضیلت و برترى بخشید.
وقتى آنحضرت صلى الله علیه وسلم به رسالت و پیامبرى مبعوث گردید نخستین گامى که برداشت این بود که براى ابلاغ پیامهاى الهى افرادى را در نظر گرفت تا بوسیله آنها دعوت اسلام را به بندگان الهى برساند اغلب این افراد نوجوان یا جوان بودند.
فاتحان بزرگ اسلام جوانان بودند تاریخ گواهى مىدهد که اغلب فاتحان نیرومند جوانانى بودند که با نیروى اراده و ابتکار و استعانت از اللَّه فتوحات اسلامى را گسترش دادند »عقبه بن نافع« که جوانى نیرومند و داراى عزم آهنین بود وقتى به کنار اقیانوس اطلس رسید، اسبش را به دریا زد و چنین گفت: »اللهم رب محمد لولا هذا البحر لفتحت الدنیا فى سبیل اعلاء کلمتک اللهم فاشهد« پروردگارا اگر این دریا در میان راه مانع من نبود، حتماً براى سربلندى کلمهات تمام جهان را فتح مىکردم.
الهى تو خود گواه باش.
قتیبه باهلى : قتیبه باهلى جوانى سرشار از اراده و ابتکار بود وقتى به سرزمین چین پا گذاشت یکى از همراهانش گفت »اى قتیبه!
در سرزمین ترکان پا گذاشتهاید، آیا مىدانید که حوادث و خطرهاى بزرگى در کمین است؟« قتیبه در حالى که سرشار از نیروى ایمان و یقین بود پاسخ داد: »با توکل بر خدا به این سرزمین آمدهام، اگر اجل فرا رسیده باشد، از ابزار و لشکر چیزى ساخته نیست.« تاکید رسول اکرم صلى الله علیه وسلم به صیانت دوران جوانى و قدردانى از آن حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وسلم مىفرماید: پنج چیز را قبل از پنج غنیمت بدانید.
زندگى را قبل از مرگ، جوانى را قبل از پیرى، توانگرى را قبل از نادارى، سلامتى را قبل از بیمارى، فراغت و فرصت را قبل از گرفتارى، آن حضرت صلى الله علیه وسلم فرمودند: هفت نفر در روز قیامت در سایه عرش الهى در حالى که هیچ سایه دیگرى نخواهد بود جاى مىگیرند.
نخستین آنها پادشاه و زمامدار عادل است که قانون اللَّه را بر زمین به اجرا مىگذارد نفر دوم جوانى است که دوران با شکوه جوانى را در عبادت و بندگى پروردگارش سپرى نموده است.
در اثرى دیگر آمده است: اگر پیرمردان عبادتگذار و جوانان فروتن و پرهیزگار و حیوانات علف خوار موجود نمىبودند، خداوند متعال حتماً بر اثر گناهان عموم مردم، آنها را به عذابهاى سختى گرفتار مىکرد.
تاریخ نشان مىدهد که هر زمان قشر جوان با هر تعدادى که بودهاند متحد و متفق شده و تصمیم نیکویى گرفتهاند حتماً باعث تحولى شگرف در جامعه شده و از خود یادگارى به جا گذاشتهاند جوانانى در کام دشمنان امروز بسیارى از حرکتهاى بىدینى و گروههاى انحرافى صرفاً به این دلیل بر خود مىبالند که به نوعى توانستهاند با گرفتار ساختن چند نفر از جوانان در دام فریبشان، از آنها به نفع نظریاتشان کار بگیرند و از بى خبرى شان سوء استفاده نمایند.
حربه دشمنان در نبرد با جوانان دشمنان در سنگرهاى فکرى و فرهنگى چنان تلاش مىکنند که لحظهاى آسایش ندارند.
آنها پى بردهاند که از طریق جنگ با اسلحه و از بین بردن فیزیکى فرزندان مسلمان نه تنها نمىتوانند همه آنها را از بین ببرند، بلکه خشم و نفرتشان را علیه خود بر مىانگیزند طوریکه نسلهاى آینده طعم تلخ جنایات شان را همیشه به یاد خواهند داشت.
ابزارهاى جدید اینجاست که آنها بجاى جنگ گرم، جبهه جنگ سرد را اختیار کرده و از اهرمهاى فریبنده زیر استفاده مىکنند.
1- ترویج اعتیاد و پخش مواد مخدر، تریاک، هروئین، حشیش، تنباکو و غیره.
2- ترویج غناء و موسیقى و ساز و آواز و رقص و ترانههاى مبتذل و تحریک آمیز.
3- اشاعه فحشاء و بى حجابى و پخش کتابهاى ضد اخلاق و فلیمهاى سکسى، و تشویق به مد پرستى و مد رنیسم.
4- بدبین ساختن نوجوانان به علماء و مساجد و مراکز و بزرگ جلوه دادن نکات ضعف بزرگان اسلام و علماء دین و امت.
دشمان مىدانند که با اجراى سیاستهاى فوق درمیان نسل جوان، آنها به عناصرى سست و بى حال و غیر متعهد، بى هدف و بىتفاوت تبدیل خواهند شد و به جاى اینکه رهسپار آموزشگاهها و دانشگاهها و مراکز علم و عبادت شوند، برعکس زینت بخش اماکن فساد شده و آواره و بىبند و بار خواهند شد.
توصیه دشمنان دین به نوکران و مزدوران خویش یکى از بزرگان فرامانسونرى چنین مىگوید: برما لازم است براى پیروزى خود از زنان کار بگیریم هرگاه در میان آنها فحشاء رواج داده شد، بدانید که لشکر دین نابود خواهد شد.
»علامه ناصح علوان« مفاد قرار داد 13 یهود را چنین نقل کرده است: ما باید تودهها را از عمل و ابتکار باز داریم و البته این بوسیله مشغول ساختن آنها به لهو و لعب و بازى و ترویج مسظبقات ورزشى و غیره ممکن مىباشد.
مشکلات جوانان در جامعه کنونى براستى که ندانستن مشکلات، خود بزرگترین مشکل است مانند آنکه عدم تشخیص درست مرض، کار طبیب و مریض را مشکل مىسازد و راه درست درمان را مسدود مىنماید؛ اینک ما به پارهاى از مشکلات که معمولاً باعث نگرانى جوانان است اشاره مىکنیم.
1- عدم آگاهى کافى نسبت به حقایق اسلامى و مفاهیم دینى.
2- وجود اضطراب فکرى به دلیل مطالعات پراکنده و غیر منظم و مضر و تماس و ارتباط با افراد مغرض، فرصت طلب و منحرف و تبلیغات سوء.
3- نبودن الگو و نمونههاى زنده، توضیح اینکه اغلب نویسندگان، سخنرانى و داعیان وقتى صحبت از جوانان به میان مىآورند مثالها و نمونههائى از گذشته ارائه مىکنند که در این زمان کمتر به چشم مىخورد.
در این صورت است که جوان امروزى چنین مىپندارد که چون آن زمان سپرى شد، از اینرو نمىتواند آنان را الگوى قابل تقلید خود محسوب کند جوان امروزى مىخواهد و حق بجانب است که از میان جوانان معاصر که در شرایط کنونى بسر مى برند براى خود الگوئى بیابد.
4- تضاد و تناقض ارزشهاى قومى و خانوادگى با بعضى از ارزشهایى که از طریق تحصیل و مطالعه به آن متوجه شدهاند.
توضیح اینکه جوانان تحصیل کرده به جهت اینکه در میان خانواده و فامیل و قوم ارزشهایى را مىبینند که با حاصل مطالعات آنها نه تنها سنخیت و مناسبت ندارد بلکه احیاناً منافى و متناقض با آن مىباشد.
اینجاست که یک کشمکش درونى درگیر شده و ناامید مىگردند، نه جرأت دارند از ارزشهاى گذشته دست بکشند و نه اینکه مىتوانند محصول مطالعات و معلومات جدید را نادیده بگیرند 5 - مشکلات اقتصادى و شغلى بدون تردید مسئله اقتصاد یکى از معضلات مهم جوامع فعلى به شمار مىآید که با توجه به بعضى از عادتها و رسمها از یک طرف و تبلیغات رسانههاو نزدیک شدن فاصلههاى مکانى از طرف دیگر، توقعات بى شمار و بىجا و خواستههاى متعددى در قشر جوان به وجود آورده است.
6- اعتیاد به مواد مخدر اعتیاد به مواد مخدر از جمله اهداف عمده هر جامعه پرورش انسانهایی است که علاوه بر برخورداری از سلامت جسمی، از سلامت روحی و روانی نیز برخوردار باشند.
عمده ترین مسائلی که از دیر باز مورد نظر متخصصین امور نوجوانان و جوانان و خصوصا"قشر دانش آموز بوده است تحویل افرادی به جامعه بوده است که از هر حیث و نظر پاک وآینده سازانی بدور از هر گونه آلودگی باشند.
از طرفی از آنجا که بسیاری از افراد بهعلت وفور معضلات در جوامع مختلف از این موارد نمی توانند دور باشند آرام آرام با مساعد شدن زمینه به سمت معضلات کشیده می شوند.
یکی از این معضلات که عصر حاضر نیز بهاین نام شناخته شده است گرایش افراد نوجوان و جوان به مواد مخدر است.
هدف اصلی ما نیز از این تحقیق این بود که علل مختلف و اصلی دخیل در گرایش این قشراز جامعه به مواد مخدر را مشخص کنیم.
جهت روشن شدن بعضی از عوامل مداخله کننده در گرایش جوانان و نوجوانان به مواد مخدر تحقیقی صورت گرفته که در اینجا به اختصار ارائه می گردد.
برای این هدف 200 نفر از نوجوانان و جوانان دانش آموز و غیر دانش آموز شهر کرمان که به نوعی آلوده به مواد مخدر بودند شناسایی و تحقیق بر روی آنها انجام شد.
برای استخراج نتایج روش مصاحبه با سئوالات از پیش تعیین شده آماده و محقق با برقراری ارتباط با این افراد سعی نمود تا حتی المقدور نظر واقعی افراد آلوده به مواد را به رشته تحریر در آورد.
نتایح بدست آمده از تحقیق مذکور را می توان به شرح زیر خلاصه نمود.
در مجموع از 200 نفر آزمودنی 74/8 درصد (187 نفر) این افراد علت گرایش و جذب شدن به مواد مخدر را کنجکاوی و در جهت یافتن پاسخ به علامت سئوالی که در ذهن آنها نسبت به مواد مخدر و اثرات آن نقش بسته بود را عنوان داشتند.
البته در ادامه نیز خواهیم دید که برای رسیدن به این سئوال از کجا و چگونه کمک گرفته اند.
در بخش دوم مصاحبه ای که با این افراد صورت گرفت راجع به نحوه شروع مصرف مواد سئوال شد.
آنها اذعان داشتند که گامهای اولیه را با کشیدن سیگار شروع کرده اند و در واقع سیگار را بعنوان پله ای برای رسیدن به مواد مخدر دانسته اند.
در پاسخ به این سئوال که استعمال دخانیات و مواد مخدر را از کجا و چگونه شروع کرده اید این افراد عنوانداشتند که اولین نخهای سیگار و مصرف مواد مخدر را در جمع دوستان هم سن و سال براینشان دادن خود و بزرگ نمایی مبادرت به این کار نموده اند.
در رابطه با نقش همسالان و دوستان تقریبا" تمامی افراد مورد آزمون اذعان داشتند کهبرای همراهی و همرنگ شدن با دوستان خود به مصرف مواد روی آورده اند.
این در حالی است که در این میان 42 درصد افراد، پدر، 11 درصد مادر و 3 درصد خواهر و 36/5 درصد برادر بزرگ خود را دخیل در گرایش خود به اعتیاد دانسته اند.
58 درصد این افراد کسب لذت را عامل اصلی گرایش خود به مواد مخدر دانسته اند.
آنهادر این رابطه جلسات شبانه و پارک رفتنها و مواردی این چنین را عنوان داشته اند که محافل بسیار خوبی برای کسب لذت از اوقات فراغت بوده است.
23 درصد افراد مورد تحقیق نیز فرار از ناراحتی و غم و غصه از دست دادن افراد درجهیک فامیل یا دوستان را عامل استفاده از مواد دانسته اند.
و در نهایت 19 درصد باقی مانده مواردی چون شکست در عشق، افسردگی و گوشه گیری و شکست در درس و سایر موارد اینچنینی را علت گرایش آنها به مواد مخدر عنوان داشتند.
علاوه بر مواردی که عنوان شد در رابطه با سن شروع مصرف مواد مخدر قابل ذکر است کهبطور متوسط، این افراد در سنین قبل از 14 سالگی شروع به کشیدن سیگار و در سنین 16-15 سالگی مصرف مواد مخدر را آغاز نموده اند.
سن پایین این افراد خود بخود نشان دهندهوخامت وضع افراد مورد تحقیق است که چگونه زندگی خود را در عنفوان جوانی به خطر میاندازند و در این راستا برنامه ریزی دقیق و حساب شده را می طلبد.
پیشنهادات بر گرفته از تحقیق : 1- به برنامه ریزان امور نوجوانان و جوانان خصوصا" دانش آموزان توصیه می شود در قدم اول با پیشگیری اولیه اقدام به ایزوله کردن دانش آموزان از خانواده های معتاد کرده و جهت غیر دانش آموزان نیز با انتقال فرزندان به مراکز سالم، امکان ابتلا این افراد را به حداقل برسانند.
از جمله اهداف عمده هر جامعه پرورش انسانهایی است که علاوه بر برخورداری از سلامت جسمی، از سلامت روحی و روانی نیز برخوردار باشند.
2- با برنامه ریزی اصولی و زیربنایی در مدارس و سایر مراکز مرتبط با نوجوانان و جوانان به میزان آگاهی خانواده ها و دانش آموزان و مشاوران مدارس افزوده واز این راه با عنوان کردن تجربیات افراد حاذق در این زمینه به پیشگیری اقدام نمایند.
3- با جدا کردن دانش آموزان مبتلا از سایر دانش آموزان افراد و دانش آموزان سالم را از این عارضه بر حذر دارید.
4- با ایجاد فضاهای ورزشی، فرهنگی و هنری، اوقات فراغت این قشر از جامعه را پر کرده و به این قشر از جامعه کمک کرده و آنها را از صرف انرژی دوران جوانی در راه مصرفمواد مخدر بر حذر دارید.
پرخاشگرى و خشونت امروزه به عنوان یکى از رایج ترین معضلات و مشکلات رفتارى جوانان.
به گفته کارشناسان، پرخاشگرى رفتارى است که به قصد صدمه رساندن جسمى، زبانى یا به قصد نابود کردن دارایى هاى افراد صورت مى گیرد.
به طور عمده این پرخاشگرى هاى کوچک، عامل درگیرى و منازعات بزرگ مى شود که نتیجه آن ارتکاب جرم است.
بر اساس آمار سازمان پزشکى قانونى، ۴۲ درصد معاینات بالینى و سرپایى مرکز پزشکى قانونى کشور، مربوط به صدمات و جراحات ناشى از نزاع است و در این میان ۷۶/۲ درصد معاینات در مورد مردان و ۲۳/۸ درصد مربوط به زنان است.
آخرین بررسى ها در کشور نشان مى دهد که به طور کلى عوامل متعددى از جمله خانواده، مدرسه، گروه همسالان و رسانه هاى جمعى در بروز پرخاشگرى و خشونت جوانان مؤثر هستند.
جامعه شناسان بهبود شرایط اقتصادى و بالابردن سطح رفاه اجتماعى را در کاهش پدیده خشونت مؤثر مى دانند.
افزایش پدیده پرخاشگرى و خشونت در میان نوجوانان ما را بر آن داشت تا با دکتر «جعفرسخاوت» جامعه شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایى گفت وگو کنیم: * متأسفانه امروزه شاهد افزایش خشونت و پرخاشگرى در جوانان هستیم به نظر شما علت این موضوع چیست؟
عوامل خشونت در میان جوانان را معمولاً باید در سطوح مختلف بررسى کرد، یعنى از زاویه هاى مختلف باید به عوامل خشونت نگاه کرد.
متأسفانه در طى این سال ها هر چه که جلوتر آمده ایم محرومیت هاى نسبى هم بیشتر شده است، تعداد افرادى که در جامعه ما احساس محرومیت مى کنند، زیاد شده است.
درحال حاضر فقط عده اى خاص از امکانات اقتصادى ودرآمدهاى بالا برخوردارند و این در حالى است که قشر میانى جامعه جزو طبقه محروم قرار گرفته است و این مقایسه مدام در سطح جامعه انجام مى شود.
بنابراین گروه بسیارى بى آنکه خودشان آگاه باشند میل به پرخاش در وجودشان نهفته است.
فقط باید موقعیت مناسبى پیدا کنند، در واقع انگیزه پنهانى در بعد کلان است.
جوانان ما از وضعیت به وجود آمده احساس رضایت نمى کنند زیرا میزان محرومیت هایشان را خیلى زیاد مى بینند و احساس مى کنند که تلاش ها و کوشش هایشان کافى نیست و آنها نمى توانند از این وضعیت نامساعد خارج شوند و همه این مسائل در جوانان باعث مى شود بى آنکه خودشان احساس کنند یا متوجه شوند، میل به خشونت در وجودشان شکل گیرد.
*آیا نبود امنیت اجتماعى در شکل گیرى خشونت و پرخاشگرى جوانان مؤثر است؟
بله، متأسفانه جوانان جامعه ما احساس امنیت نمى کنند و هر جایى که امنیت وجود نداشته باشد مسائل و مشکلات زیادى به وجود مى آید.
نبود امنیت یعنى نداشتن کار مناسب، درآمد مکفى و حتى نداشتن سلامتى ا ست.
جوان مى خواهد اگر روزى بیمار شد، سریع بهبود یابد، اگر بیکار ماند، مؤسسه اى باشد که از او حمایت کند.
در گذشته تعداد این مؤسسات که جوان ها را نگهدارى و پشتیبانى مى کرد زیاد بود و شبکه هاى حمایتى از خانواده و خویشاوندى همیشه از جوان حمایت مى کرد، جوانى که دچار مشکل مى شد و نمى توانست خودش را از وضعیتى که در آن گرفتار شده بود نجات دهد، مورد حمایت این مؤسسات و شبکه ها قرار مى گرفت و با کمک هایى که به او مى شد وضعیت زندگى اش بهبود پیدا مى کرد.
امروزه کمک هاى این مؤسسات قطع شده است زیرا خودشان نیازمند کمک هستند و عملاً نمى توانند به جوانان کمک کنند، از این رو جوان ما با انواع ناامنى ها روبروست، نه توان فیزیکى و جسمى اش براى کار زیاد شده و نه نظام اجتماعى قادر است به او امنیت دهد و طبیعى است که در دراز مدت دچار پرخاشگرى شود.
* علاوه بر خشونت و پرخاشگرى در میان جوانان ایرانى بسیارى از آن ها دچار افسردگى نیز هستند، علت این مسأله چیست؟
واقعیت این است که جوان ها خواسته هایشان نسبت به گذشته زیاد شده است.
شرایط زندگى باعث شده که سطح توقعاتشان بالا رود.
آنها خواهان سر و وضع مناسب و درآمد مکفى هستند، درآمدهاى جزئى نمى تواند آنها را راضى کند.
در حال حاضر در جامعه تنوع زیادى در کالا و اجناس به وجود آمده است.
جوانان در محاصره این تنوعات قرار گرفته اند و مى بینند که فقط عده محدودى مى توانند از این امکانات استفاده کنند، استفاده از وسایل و امکانات براى جوان امروزى ارزشمند است، با وجود این وسایل و در اختیار داشتن آنها، جوانان احساس ارزشمندى مى کنند و بدون داشتن آن ها خود را بى ارزش مى دانند از این رو افسرده و پرخاشگر مى شوند، اگر کسى نتواند به تقاضاى جوانان پاسخ دهد، تقاضاها تبدیل به خشونت و پرخاشگرى مى شود.
این قضیه درست به مثابه این مسأله است که وقت براى شما خیلى گرانبها باشد و شخص سعى کند وقت را هدر دهد یا اینکه کسى مانع ارتباط شما با دوستى شود که براى شما خیلى اهمیت دارد و طبیعتاً نتیجه این مسائل چیزى جز افسردگى و پرخاشگرى نیست.
*به بالا بودن سطح توقعات جوان ها اشاره کردید، آیا مى توان نیازهاى آنها را نادیده گرفت؟
نقش اخلاق در پیشگیرى از خشونت چقدر است؟
در هیچ دوره اى سطح توقعات جوانان تا این حد بالا نبوده است.
نمى توان نیازهاى آنها را نادیده گرفت.
تبلیغاتى که صدا و سیما در فیلم هایش نشان مى دهد، انعکاس دهنده سطح زندگى بسیار مرفهى است و این عامل، سطح توقعات را بالا مى برد و هر چقدر که بخواهیم سطح توقعاتشان را پایین بیاوریم بى فایده است.
معمولاً در جامعه وقتى محرومیت ها بالا برود، توقعات هم زیاد مى شود و جوان در هر موقعیت مناسبى که قرار بگیرد و دیر به خواسته هایش پاسخ داده شودبه خشونت متوسل مى شود.
در موقعیت هایى که فشار به جوانان وارد مى شود معیارهاى اخلاقى در وجودش نادیده گرفته مى شود و دیگر به معیارهاى اخلاقى نمى اندیشد، اخلاق در درونش وجود دارد اما آن را خاموش نگاه مى دارد، بعد از انجام کار خشن احساس گناه و ناراحتى هم مى کند، زیرا دوباره اخلاق در وجودش جان مى گیرد ولى بعد از عمل نه قبل از عمل حتى جوانانى که به لحاظ اخلاقى بسیار سطح پایین هستند نمى توانند خشونتشان را کنترل کنند.
در موقعیت هایى که فشار بر آنها وارد مى شود در پى فرصت هستند که خشونت خودشان را ابراز کنند و در این لحظه هاست که اخلاق هم وارد عمل نمى شود اخلاق بعد از عمل وارد مى شود که عملاً فایده اى ندارد.
* آیا وجود خشونت در میان اعضاى خانواده عامل مؤثرى براى خشونت جوانان نیست؟
معمولاً در محیط خانواده اى که خشونت وجود دارد، جوانان طالب خشونت و سر و صدا مى شوند و فکر مى کنند اگر در این فضا از خودشان خشونت نشان ندهند بازنده هستند پس سعى مى کنند کارهایشان را با خشونت پیش ببرند.
هر فردى که در محیط خانواده اى خشن، خشونت به خرج ندهد به نوعى بازنده است و این فضاى خانوادگى عامل مؤثرى در ایجاد خشونت در میان جوانان مى شود.
در محیط هاى دیگر نیز براى مثال کاسب یا کارفرما که وضع اقتصادى اش خوب نیست به کارگر زور مى گوید، مدرسه اى براى تأمین مخارجش به دانش آموزان زور مى گوید و در این میان جوان مى بیند که هیچ گناهى ندارد پس همین عاملى مى شود که به خشونت روى مى آورد و با خشونت رفتار مى کند و همه این مسائل سبب یک چرخه معیوب مى شود.
راننده تاکسى که با همه تلاشى که کرده، نمى تواند اقساطش را به موقع پرداخت کند، به مسافر اجحاف مى کند و خشونت از آنجا آغاز مى شود.
پس چه باید کرد اى اقوام شرق؟
اینک در ذیل به ترتیب در باره راه حل مشکلات فوق اشاراتى خواهیم داشت.
1- یکى از وظایف مهم علماء کرام و داعیان این است که جهت آگاه ساختن جوانان با تعالیم حیاتبخش اسلام بطور جدى و منظم برنامه ریزى نمایند البته این کار چندان ساده و آسان نیست، چنانچه هر برنامهاى فاقد جاذبیت و تاثیر باشد طولى نمىکشد که جوانان از آن خسته و ملول شده و کنارهگیرى خواهند نمود.
مسلماً برنامهاى مىتواند مفید و مؤثر و داراى جذابیت باشد که در آن تمام جوانب در نظر گرفته شود و در تدوین آن موارد ذیل مراعات گردد.
2- نظر خواهى و انجام مصاحبه از خود جوانان درباره محتواى برنامهها 3- استفاده از تجربههاى روان شناسى جهت مؤثر ساختن هر چه بیشتر برنامهها 4- درنظر گرفتن تنوع و جدّت در محتوا و شیوههاى عرضه کردن 5- استفاده از تجارب ملتها و افراد و گروههاى دیگر.
بشر طبعاً جدّت پسند و کنجکاو مىباشد و این وصف در قشر جوان به دلیل خصایص فطرى و روانى شان بیشتر موجود و مشهود است لذا هر برنامهاى که در آن نکات بالا رعایت نشود رفته رفته باعث دلسردى و به قهقرا رفتن خواهد شد.
اینجاست که مىبینیم پروردگار خبیر و بصیر گاهى یک مطلب را در قالب شیوههاى گوناگونى عرضه نموده و به یک طریق اکتفا نکرده است.
همواره اهداف و خواستههاى تازهاى فراراه مؤمنین قرار داده و آنان را به مصداق »لترکبن طبقاً عن طبق« وارد مرحله جدیدى نموده و نشاط شان را برقرار داشته است.
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وسلم نیز در عرضه نمودن دعوت از شیوههاى گوناگون استفاده نموده و از آنچه که باعث دلسردى و ملالت و خستگى شود احتراز نموده است.
اما راه حل مشکل دوم، باید اذعان نمود که دنیاى امروزى با جهان چندین سال قبل بسیار متفاوت است، امروز هر انسانى بدون آنکه پاى خود را خارج از حیاط منزل بگذارد توسط رسانههاى دست جمعى و شبکههاى اینترنت به جدیدترین معلومات هر چند ضد و نقیض و اضطراب آفرین باشند دست مىیابد و خواهناخواه تحت تأثیر قرار مىگیرد.
براستى که چشم و گوش بستن نه براى هر فردى ممکن است و نه راه علاج مىباشد.
از این رو اگر نوباوگان و نوجوانان عزیز را با برنامههاى مفید و مؤثر و سازنده مشغول نکنیم، و خود آنها را مسؤول و حساس بار نیاوریم، قطعاً با چند موعظه و نصیحت پراکنده نمىتوانیم چشم و گوش آنها را پر کنیم.
زیرا اگر انسان تشنه باشد و آب زلال و بهداشتى برایش میسر نشود، قهراً خود را با آب ناسالم سیراب نموده و عطش بوجود آمده را برطرف مىنماید و لو اینکه در آینده دچار مرض و گرفتار پریشانى گردد.
اینجاست که باید مردانى مخلص و غیور، خردمند و با تجربه، صاحبدل و مؤثر به پا خیزند و با ارائه برنامههاى ارزشمند و با گسترانیدن دام محبت و احترام و پشتوانه اخلاص و للهیت، دلهاى مضطرب و رمیده جوانان را فتح کرده و آنان را چنان با اهداف بلند و ارزشهاى برترمشغول نمایند تا اینکه جایى براى امور اضطرابانگیز و مضر باقى نماند براستى که »خواستن توانستن است،« و همین است جهاد بزرگ.
ارائه الگوى زنده امروزه سخن بسیار است و کتابها و نوشتهها بىشمارند، صداى برگزارى کنفراسها و جلسهها از هر سو به گوش مىرسد، اما باید این واقعیت را پذیرفت که مردم از شنیدن سخن خسته شدهاند زیرا آنچه را که کمتر مىیابند و یا اصلاً نمىیابند الگوى زنده و ایدهآل است.
مىگویند فلان قانون خوب است فلان سخن بسیار زیبا و جالب است، اما آیا کسى هست که بر آن عمل کند؟
آیا کسى هست که به آن قانون پایبند باشد؟
اگر مدام از گذشته سخن به میان آوریم ولى در حال حاضر نتوانیم الگوئى ارائه دهیم فوراً این سؤال پیش مىآید که شرایط ما با آنها فرق مىکند.
اگر آنها مشابه شرایط ما مى زیستند، آنگونه عمل نمىکردند، بنابر این تنها پاسخ به این قبیل مشکلات و شبهات ارائه الگوى زنده و نمونه عملى مىباشد.
براى ساختن الگوهاى زنده و عملى راههاى ذیل پیشنهاد مىشود: 1- نخست باید تعدادى از جوانان سلیم الفطره را در نظر بگیریم و تدریجاً آنها را مطابق روشهاى ذیل تربیت نماییم.
2- تشویق و ترغیب به مطالعه کتابهاى مفید و سودمند 3- برگزارى جلسات منظم و دائم و سخن گفتن از صفات پروردگار و احسانات و نعمتهاى او به منظور ایجاد یقین به امور غیبى و محبت با اللَّه و مطالعات دستجمعى و گروهى 4- مجالست با صالحین و مردان حق.
تاثیر مجالست با صالحان و مردان حق در واقع مجالست و ارتباط با مردان حق پله و نردبان خوشبختى و سعادت مىباشد تجارب بیشمار گذشته و حال گواه است که بهترین راه رشد و اصلاح جوانان، معاشرت و ارتباط آنان با صالحان و نیکان است همه عقلاى جهان بر این امر اتفاق نظر دارند که طبائع انسانى بر اثر مجالست با افراد تحت تاثیر قرار مىگیرد.
براى حل این معضل ابتدا باید روش موافقت و سازش رااتّخاد کرد زیرا در واقع ارزشها دو گونهاند: 1- ارزشهائى که با مفاهیم و معتقدات دینى مستقیماً در تضاد نیستند و در قرآن و حدیث مورد نکوهش واقع نشدهاند این نوع ارزشها اگر به شکل رسم و فرهنگ در میان قوم وجود دارند، لازم نیست جوانان را به ترک آن دعوت نماییم و بدون دلیل آنها را در جنگ ارزشها گرفتار نماییم.
2- ارزشهایى که واقعاً طبق دستور پروردگار و سنت پیامبر اکرم صلى الله علیه وسلم محکوماند و از دیدگاه شریعت اسلام گناه و معصیت و یا بدعت و خرافات بشمار مىآیند.
این امور در واقع ارزش نیستند ولى اذهان ناسالم و تبلیغات سوء سبب گشتهاند که عدهاى آنها را ارزش به حساب بیاورند.
در این نوع امور نخست باید ایمان و عقیده و شناخت نسبت به اصول اسلام را تقویت کنیم زیرا هر قدرایمان به اللَّه و رسول او و ایمان به آخرت افزایش بیابد به همان نسبت در دل جوانان نسبت به امور غیراسلامى نفرت و انزجار بوجود مىآید.
هر چه افزایش روشنى و نور بیشتر باشد تاریکى و ظلمت خود بخود برطرف مىشود.
مشکلات اقتصادى مشکلات اقتصادى بطوریکه همه احساس مىکنند تنها مشکل جوانان نیست، بلکه مشکل بشریت در عصر حاضر است.
کشمکش نظامهاى سرمایه دارى و سیستمهاى اقتصادى دیگر و سود جوییها و استثمارهاى بعضى از طبقات جامعه مشکلات متعددى را در زمینه اقتصاد باعث گشته که براى حل آن باید کارشناسان و خبرگان در سطح جهان اقدام نمایند.
اما جوانان عزیز به دلیل اینکه تازه پاى فعالیت به عرصه زندگى گذاشتهاند و توقعات و آرزوهاى بیشمارى در سر دارند طبعاً بیش از دیگران از معضل اقتصادى رنج مىبرند از آنجائیکه ارائه راه حل اساسى در خور این مقاله نیست، لذا توجه خوانندگان به چند نکته مهم جلب مىشود.
1- نخستین مطلب این است که چون آرزوهاى هر انسانى نامحدود است و خواستهها و نیازها بى شمارند و برآورده شدن همه آنان بهیچ وجه امکانپذیر نیست، پس لازم است براى احیاء و ایجاد روح قناعت در نسل جوان و تن به بکالت و بیکارى دادن نیست بلکه همزمان با تشویق و تکاپو و تلاش باید نسل جوان را طورى تلقین کنیم که بتوانند از حداقل امکانات حداکثر استفاده نمایند.
و مخارج اضافى و غیر ضرورى را از زندگى شان حذف کنند.
2- مشغول کردن آنان به اهداف بزرگتر و ارزشهاى برتر تا اینکه صرفاً به نیازهاى مادى تن دادن و قربانى شدن براى خواستههاى نفس در اذهانشان خیلى زشت و قبیح گردد.
3- بسیارى از جوانان به دلیل اینکه از خانوادههاى مرفه و معروف مىباشند و بزرگان شان داراى شهرت و نوعى برترى اجتماعى بودهاند از این رو اختیار کردن بسیارى از پیشهها و شغلها را براى خود عار مىپندارند آنها اگر داراى مدارک علمى باشند، بجز پشت میز یک اداره هر کار دیگرى را باعث کسر شأن خود تصور نموده و اگر داراى مدرک نیستند فقط به دنبال تجارتهاى کلانى هستند که بتواند شخصیت آنان را بعنوان سرپرست یک مجتمع نشان دهد یا سود کلانى بزودى عایدشان بگرداند در صورتیکه هیچ کدام از این نوع پندارها با واقعیت همخوانى ندارد.
یک جوان فهمیده نباید گول معیارهاى خود ساخته را بخورد و خود را دچار رنج و نگرانى سازد.
و در هر حالى منتظر قضاوت دیگران باشد و گوش به اظهار نظر آنها؛ آخر چرا همیشه باید دیگران قضاوت کنند؟
منابع 1) مجله »نداى اسلام« شماره دوم، سال اول، تابستان 1379 2) حتى یعلم الشباب /ص 40 3) http//:ghoba.com 4) http//: Hindokosh News Agency.com 5) بانک مشکلات اجتماعی ایران – مقالات (6 http://magiran.com