گریخته بود ، فرار کرده بود از خانه ، مادر ، پدر ، خواهر ، شهر و دیار ، و اکنون تنها ،آواره و سرگردان خیابانها شده بود و هر چه بود غربت بود و انتظار .نگران آینده سیاهی بود که پیش رو داشت و منتظر دست نوازشگری که آلامش را تسکین دهد وبه حرفهایش گوش بسپارد .
پرستوهای کوچکی که به دنبال بهار ، چشمهای نورانی مهتاب را گم کرده اند ، سفیر بهار هستند اماهمواره در خزان زیسته اند خزانی که خنده دخترانش آمیخته با اشک و خون است . پرستوهای خوش آوازی که اسیر پنجه شاهین شده اند . این گزارش برگرفته از خبرگزاری سینا جامعه جوانان ایرانی است قصه قاچاق زنان و دخترانی است که طعمه می شوند ، لقمه سوداگرانی از این سو و آن سوی مرز . تن می دهند تا مرگ بستانند در بهای اکسیر جوانی !
بالا رفتن مهاجرت ، افزایش جمعیت ، توزیع ناعادلانه ثروتهای ملی ، گسترش شهرنشینی ، حاشیه نشینی ، نابرابری فرصتها و موفقیتها برای رشد افراد و کشور را در افزایش 15 درصدی انواع آسیب های اجتماعی قرار داده است به طوری که جامعه شناسان دهه 80 را درهه انفجار آسیبهای اجتماعی نام نهاده اند .و قاچاقزنان و دختران شاید یکی از غم انگیزترین این آسیبها باشد . متاسفانه این پدیده هر روز دامن وسیع تری به خود می گیرد و روند استفاده از دختران و زنان به عنوان نیروی کار چند سالی است که به شکل های گوناگون از سوی افراد و باندهای مختلف داخل و خارج از کشور سرعت گرفته است .حضور دختران ایرانی در کشورهای حوزه خلیج فارس و کشورهای عربی به عنوان روسپی هر روز پررنگتر می شود تا جایی که برخی کارشناسان این موضوع را به لحاظ لطمه ای که به حیثیت کشور وارد می کند . نگران کننده توصیف می کنند .تعریف قاچاق از نگاه دکتر فرجاد ، جامعه شناس عبارتست از حرکت دادن غیر قانونی و مخفیانه اشخاص در عرض مرزهای ملی و به طور عمده از کشورهای در حال توسعه و کشورهای دارای اقتصاد در حال گذار با هدف نهایی واداشتن زنان و دختران به وضعیتهای بهره کشانه و ستمگرانه از لحاظ جنسی به منظور سود به کار گیرندگان ، قاچاقچیان و سندیکاهای جنایتکار و نیز دیگر فعالیتهای مرتبط با قاچاق ، همچون کار خانگی اجباری ، ازدواج دروغین ، استخدام مخفیانه و فرزند خواندگی دروغین .او می گوید : در برخی موارد نیز قربانیان با هدف یافتن کاری پر سود در خارج از کشور سرزمین خود را ترک می گویند و در این راه فریب برخی بنگاههای کاریابی و یا دیگر قاچاقچیان را می خورند و سرانجام ناخواسته به سرنوشتی شوم گرفتار می شوند . هر چند مساله قاچاق در برخی کشورهای توسعه یافته نیز مشاهده می شود ولی این کشورها بیشتر پذیرایی زنانی از کشورهای در حال توسعه هستند .این درحالی است که ابهام در چگونگی برخورد با قاچاقچیان انسان به دلیل نبود حداقل مجازات برای قاچاقچیان و یا حتی عدم اشاره اسناد بین المللی بر لزوم مجازات آنها و همچنین نوع حمایتی که باید از زنان صورت گیرد موجب شده که همچنان روسپی گری و بهره کشی جنسی از زنان به عنوان یک امر پر سود درآمدی برای قاچاقچیان به شمار رود .سودهای کلانی که قاچاقچیان به طور فزاینده از طریق جنایات سازمان یافته کسب می کنند این تجارت را به یک تهدید رو به رشد جهانی بدل ساخته است . زنان و دختران فقیر ، از جمله گروه های هدف اصلی قاچاقچیان هستند . برخی از این زنان به خاطر چشم انداز درآمدهای بالاتر و فرار از فقر داوطلب این کار می شوند بقیه وادار و بسیاری از آنها علیرغم میلشان به روسپی گری کشیده می شوند .
فرجاد در مورد پدیده قاچاق دختران و زنان ایرانی به خارج از کشور می گوید : این مساله ریشه در معضلات اجتماعی دارد که متاسفانه ابعاد گسترده تری در کشور یافته است . دختران به امید زندگی بهتر خواسته یا ناخواسته اسیر باندهای سودجو و تبهکار شده و به ترفندهای مختلف راهی کشورهای دیگر از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس شده و به فساد و فحشا کشیده می شوند . پدیده قاچاق انسان معضل جدیدی است که جامعه در حال توسعه مابا آن دست در گریبان است و هنوز راهکار قانونی برای این مساله اندیشیده نشده است .اما دکتر ضرابی روانشناس معتقد است اکثر زنان و دخترانی که بهدام قاچاقچیان انسانی گرفتار می شوند دخترانی هستند که از محیط خانه متواری شده و در جامعه سرگشته و رها هستند ، دخترانی که به دلیل فقر ، بی سوادی ،کم سوادی والدین ، اعتیاد ، طلاق و خشونت ، بدرفتاری والدین ، احساس عدم امنیت ، وجود فرهنگ مرد سالارانه و ازدواج اجباری محیط خانه و خانواده را رها می کنند و رو به سوی کوچه و خیابان می گذارند .این دختران برای سیر کردن شکم خود به انواع بزه ها روی می آورند ، دزدی ، سرقت ، زورگیری ، روسپی گری ، فروش و توزیع مواد مخدر آسیبهایی هستند که متوجه دختران فراری می شود .
دسته دیگر ، برخی زنان مطلقه و بیوه ای هستند که برای تامین معاش روی به این منجلاب می آورند این زنان زمانی که به دلیل خشونت همسر ، دخالت اطرافیان ، فقر ، بیکاری ، اعتیاد و بی سوادی از همسر خود جدا شده و یا همسر خود را از دست می دهند ،برای امرار معاش به فحشا تن می دهند دسته دیگر زنان و دخترانی هستند که غالبا از کمبود محبت و عاطفه رنج می برند این دختران فریب افراد اغواگو را که بیشتر در پارکها ، تاکسی ها ، خودروهای شخصی و جمعی ، آرایشگاه و محافل زنانه ، میهمانی ها و پارتی ها هستند ، می خورند ، دخترانی که در طمع داشتن زندگی بهتر یا در جستجوی عاطفه گرفتار باندهای مافیایی می شوند . ضرابی می گوید : مساله قاچاق زنان و دختران هم از اینجا شروع می شود باندهای قاچاق دختران فراری و فریب خورده ، زنان بیوه را بعد از کشاندن در دام بر اساس شکل ظاهری ، سن و سال و زیبایی ساماندهی کرده و به عنوان داشتن زندگی بهتر ، آسایش و یا ازدواج با مردان پولدار آنها را به صورت غیر قانونی و قاچاقچی به آن سوی مرزها می فرستند یعنی به وسیله فریب و نیرنگ ، زور و اجبار و خواسته درونی ، این دختران را راهی دوبی ، کویت و شیخ نشین های خلیج فارس می کنند .پاکستان و تاجیکستان هم پذیرای این دختران هستند . دختران و زنان مورد نظر راهی هتلها ،مهمانسراها ، خانه افراد در این کشورهای می شوند و یا به صورت کنیز و همسر موقت و دائم در می آیند . زور و ارعاب و تهدید از یک سو غریبی و غربت و جوانی و طمع از سوی دیگر مانع بازگشت آنها به کشور می شود . تصور برخورد والدین ، اطرافیان افراد همسر و جامعه با آنها میل به بازگشت را در همه آنها کاهش می دهد . آنها ترجیح می دهند خفت روسپی گری را تحمل کنند. اما وارد محوطه های خانواده هایی که انواع ملامتها و برخوردها را با آنها می کند نشوند .متاسفانه گروها و باندهایی که با جعل اسناد و مدارک ، موفق به خروج زنان و دختران ، اسکان آنها در خارج از کشور و بهره وری از آنها می شوند . سود سرشار از این کار طمع زیادی را برای افراد ایجاد می کند از طرف دیگر ضعف قانونی و به روز نبودن آن یافتن راهکار برای مبارزه با قاچاق انسان به خصوص زنان و دختران را با مشکل مواجه کرده است و برخوردها تنها در حد جریمه کردن ومجازات زندان است .یک سرهنگ نیروی انتظامی در مورد آمار قاچاق زنان و دختران می گوید : آمار دقیقی از قاچاق زنان و دختران در کشور وجود ندارد و بر اساس آمارهای موجود هفته ای 4 هزار نفر به عناوین مختلف در مرزهای کشور در حال تردد هستند که نمی توان کنترلی روی آنان داشت .او با اشاره به نبود قانونی برای مبارزه و جلوگیری از قاچاق زنان در کشور می گوید : چندی پیش یک شبکه قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حوزه خلیج فارس کشف شد که در این شبکه تعداد زیادی زنان قواد بدنام و فاسد عضویت داشتند . آنان دختران و زنان جوانی را که خانواده هایشان مشکل مالی داشتند شناسایی می کردند و سپس به بهانه اینکهی دختران آنها در کشورهای خلیج فارس خوشبخت و پولدار خواهند شد با پرداخت مبلغی به خانواده هایشان و با گذرنامه به مدت سه هفته آنها را به طور قانونی به دوبی می فرستادند و پس از انتقال دختران به دوبی توسط رابط این شبکه به چند بازرگان عرب معرفی می شدند که آنان در ازای هر دختر ایرانی حدود 5 میلیون تومان به خانواده های این دختران و مبالغی را که دهها برابر این مبلغ بود به قاچاقچیان پرداخت می کردند . خریداران ، این دختران را برای مقاصد شوم خود مورد استفاده قرار می دادند .یکی از موارد شناسایی 6 نفر از قاچاقچیان در شیراز بود که برای انجام مقاصد پلید به دوبی سفر کرده بودند در این شکبه فساد اخلاقی عده ای دختر ، زن ، و مرد جوان عضویت داشتند که تعدادی از آنان دستگیر شدند .هم اکنون 200 گمشده در تهران داریم و تنها از سرنوشت چند نفر از این گمشده ها خبر داریم باندهای مختلفی در کمین دختران و زنان جوان هستند آنها از دختران فراری برای توزیع مواد مخدر ، دزدی ، فساد و مهمتر از همه از اعضای بدن آنها استفاده می کنند .هر چند وقت یکبار جسد دختران مجهول الهویه ای که به گوشه و کنار شهرهای بزرگ بخصوص تهران کشف می شود که برخی از این اجساد شناسایی می شوند اما برخی دیگر از اجساد به دلیل اینکه هیچکس به سراغ آنها نمی آید بدون نام به خاک سپرده می شوند .
باندهای قاچاق اعضای بدن انسان نیز دختران فراری را به امید زندگی بهتر به طور غیر قانونی از مرز فراری می دهند آنگاه آنها را قربانی می کنند و اعضا بدنشان را با قیمتهای گزاف به فروش می رسانند .سپیده دختری که توانسته بود از چنگال باندی که سعی داشتند اورادر یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس به عنوان برده به فروش برسانند فرار کند در گزارشی که به نیروی انتظامی اظهار داشته است که در راه مدرسه با زنی 20 ساله آشنا شدم ، این زن بسیار خوش اخلاق و مهربان بود ، در این مدت کوتاهی که با او دوست شده بودم ، کالاهای گران قیمت برایم می خرید و مرا به رستورانهای شیک می برد تا اینکه کم کم شروع کرد به فریب دادن من که در دویی بهترین زندگی و امکانات انتظار تو را می کشد و اینکه دوستی دارد که می تواند مقدمات ازدواج مرا با یکی از شیخ نشینها فراهم کند خلاصه آن قدر گفت که اغفال شدم همان زن 20 ساله که خودش را شیرین معرفی کرده بود شرایط فرار مرا از خانه فراهم کرد . چند روز بعد من رابه همراه چند دختر جوان دیگر به جنوب برده و در آنجا سوار لنج کردند . بعد از چند ساعتی که راه افتاده بودیم ناگهان صدای شیرین را شنیدم که به عده ای می گفت بعد از رسیدن هر دختر را به یک روسپی خانه بفروشید. همان لحظه بود که متوجه شدم گول خورده ام و سرنوشتم تباه شده است به خاطر همین تصمیم گرفتم هر طور شده از دست آنها بگریزم . زمانی که در یکی از بنادر پیاده شدم در یک فرصت مناسب از دست قاچاقچیان فرار کردم و خودم را به پلیس معرفی کردم آنها نیز مرا به کشور بازگردانند