دانلود مقاله فنون تفسیر

Word 112 KB 11107 47
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • توجه به این نکته در درمانگری تحلیلی (کامپتن[1]،1975؛ گری[2]؛ بلک من، 1994؛ دورپات[3]، 2000) برای درمانگر الزامی است که نخست دریابد مراجعین چگونه از روبرو شدن با هیجانهای خود اجتناب می‌کنند؛ و در گام بعد توجه مراجعین را به مکانیزمهای دفاعی ناسازگاری[4] که بکار می‌برند، جلب کند.

    به عبارت دیگر، روان درمانی پویشی و روان تحلیل‌گری از دسته درمانهایی هستند که در آها محتوا وزمان اظهارات درمانگر، از جمله مؤلفه‌های فنی درمان به شمار می‌روند.

    روان تحلیلگران معمولاً، در بخشی از درمان مراجعین به اقداماتی تحت عنوان "تفسیر" دست می‌زنند.

    مداخلات ("تفسیری") تحلیلی راهنمائی[5] و برقراری اتحاد درمانی[6] راهنمائی درمانی را می‌توان در جلسه دوم یا زمانی که ارزیابی اولیه تکمیل شد و تصمیم به آغاز درمان صورت گرفت به مراجع ارائه کرد.

    معمولاً برخی از مراجعین در آغاز درمان متوجه نیستند که دقیقاً باید چه کاری انجام دهند.

    شرح فرایند درمانی به ویژه برای مراجعینی که در جلسات هفتگی شرکت دارند، درمان را تسهیل می‌کند.

    از جمله راهنمائیهای درمان "صحبت کردن درباره افکار و احساسهای مربوط به مشکل اصلی[7] به بهترین وجه ممکن با درمانگر" است.

    مراجعین همجنین لازم است افکار و احساساتی را که در روابط مهم زندگی گذشته و حال داشته‌اند را بازگو کنند.

    هر خواب‌دیده و رویاپردازی روزانه‌ای که می‌توانند به خاطر بیاورند را مطرح کنند.

    نکته مهمتر این است که بایستی بسیار باید از واکنشهای reaction مثبت و منفی را که نست به گفته‌‌های درمانگر و نیز ؟؟؟؟

    درمان دارند منعکس کنند.

    خیالپردازی‌های مراجع درباره درمانگر و یا هر فکری حتی اگر نامرتبط هم باشند در زمان مراجعه به محل درمان می‌تواند مفید باشد.

    برخی از مراجعین در درمان بصورت خودانگیخته شروع می‌کنند و بلافاصله به شما [درمانگر] اعتماد کرده و اقدام به تداعی می‌کنند.

    معمولاً آنها نیازمند راهنمائی نیستند.

    اگر درمان از نوعی است که درمانگر مراجع را برای مثال 3 تا 5 بار (همچنان که در روان تحلیل‌گری مرسوم است) در هفته ملاقات می‌کند، تا زمانی که مقاومت به مسئله قابل توجهی تبدیل نشده و تداعی آزاد به عنوان هدف اصلی به تحلیل‌گر اجازه می‌دهد که مجاورت افکار و نیز محتوای آنها را در مراجع بررسی می‌کند، می‌توان از مطرح کردن راهنمائی درمانی چشم پوشید.

    مفهوم اتحاد بین شما [درمانگر] و مراجعین تحت درمان شما از دو مفهوم تشکیل شده است، راهنمائی "چهارچوب" درمانی که معمولاً باید در جلسه دوم ارائه شوند و نیز ابعاد روابط درمانی که ذیلاً به آنها می‌پردازیم: اتحاد کاری[8] (گرین سن[9]، 1965).

    نقش هر مراجع در درمان عبارت است از: * حضور در جلساتی که شما تعیین کرده‌اید؛ * بر اساس آنچه توافق کرده‌اید و به شیوه‌ای که شما مشخص کرده‌اید، هزینه درمان را پرداخت کنند؛ * صحبت کنند؛ * این مسئله را به رسمیت بشناسد که به دلیل مشکلات خاصی که داشته‌اند شما را ملاقات می‌کنند، و بنابراین وظیفه نقش شما ارائه راهکارهایی به آنهاست با این امید که به آنها درشناخت بهتر خودشان کمک کند.

    پیمان درمانی (استون[10]، 1961؛ زتزل[11]، 1956) افراد مورد درمان بایستی: * در تعامل با شما [درمانگر] همدلی متقابلی شکل دهد و یا در تعامل با درمانگر به برقراری همدلی متقابل کمک کند.

    * به تفسیرهای دفاعی نخستین مربوط به مقاومت، با حسن نیت پاسخ دهد.

    در صورتی که هر یک از نکاتی که ذکر شد، نقض شود، باید نسبت به آن- و معنی دفاعی آن- توجه کافی مبذول شود و این اقدام، پیش از آنکه به فهم پویایی‌های مرضی پرداخته شود انجام گیرد.

    کاوش[12] هدف از طرح سئوالها، به امید یافتن مکانیزمهای دفاعی جهت تفسیر آنها هستید.

    برای مثال با بیان جمله‌ای نظیر "شما گفتید که همسرتان خانه را با عصبانیت ترک کرد و به منزل خواهرش رفت/ بین شما قبل از اینکه همسرتان منزل را ترک کند، چه اتفاقی افتاد؟" هر چند مکانیمهای دفاعی این مراجع را که شامل ابهام Vagueness و Suppression و فرونشانی است نادیده گرفته، اما به دنبال مکانیزمهای دفاعی مخرب‌تری نظیر خصومت، Provocation of Punishment و بیمارانگاری دیگران gas lighting هستید.

    کانزر[13](1953) معتقد تهیه است که درمانگر گاهی سئوالهایی می‌پرسد تا زندگی "اکنون حال مراجع را در درمان بازسازی کند"، به ویژه اگر او دچار واپس روی شده باشد.

    دوپات(2000) به عبارتی خاطر نشان می‌کند که "کاوش" افراط در "بررسی" بیش از حد می‌تواند از درمانگر یک "نفش تمام عیار" بسازد؛ که پویائی‌های ناهشیار آزارگری- آزارپذیری[14] را به راه اندازد- و باعث ایجاد این احساس در مراجع شود که باید به نقش پاسخگویی به سئوالات را بپذیرد.

    گری(1994) معتقد است که افراط در بررسی کاوش منجر به نادیده گرفتن مقاومت مراجعین نظیر ابهام، فرونشانی، فعل‌پذیری و کم حرفی reticence می‌شود، در حالی که مواجه ساختن آنها با این مکانیزمها می‌تواد مفید واقع شود و در جلسات اولیه شناسایی شود.

    کاوش تکنیک مؤثری است، اما مراقب باشید که به طرح سئوالات بسیار زیاد منجر نشود، در واقع سعی کنید که واکنشهای مراجع تحت درمان خود را مشاهده کنید- که نه تنها در پاسخ به پرسشهای شما ارائه می‌شود، همچنین واکنشهایی که همراه مورد پرسش قرار گرفتن‌اند to being asked to being with را نیز بازنگری monitor کنید.

    عقیده قدیمی روان درمان‌گری مبنی بر "القائی- هیجانیexpressive- emotive " یا "کاوشی exploratory" به نظر کمی مسئله‌ساز می‌رسد.

    مواجه سازی[15] وقتی مراجعین تحت درمان شما از مکانیزمهای دفاعی ناهشیار استفاده می‌کنند، شما این مکانیزمها را به سطح آگاهی آنها می‌آورید.

    برای مثال ممکن است به مراجعی که از بیان جزئیات [در توضیح مطلبی] زیاد چشم‌پوشی می‌کند، بگوئید "به نظر می‌رسد که تفکر شما امروز در مورد آنچه فکر یا احساس می‌کنید، واقعاً متوقف می‌شود." وقتی در درمان با مراجع مواجه می‌کنید سعی نمی‌کنید توضیح دهید چرا آنها از دفاعهای خاصی استفاده می‌کنند.

    روشنگری[16] با روشنگری شما الگویی از یک مکانیزم دفاعی را به طور خلاصه بیان می‌کنید، مثلاً روشنگری مکانیزم دفاعی ناچیزانگاری[17] به این صورت است: "بنابراین شما خودتان را متقاعد کردید که در افتادن با همسر، مادر و رئیستان کاری ندارد." مراجع دیگری توضیح می‌دهد که چگونه با هفده شکل ریز و درشتی که فرزندانش برای او به وجود آورده بودند، مقابله کرده است، شما [درمانگر] مکانیزم فرونشانی Suppression او را اینگونه مطرح می‌کنید "بنابراین شما نهایت سعی خود را کردید تا از فرزندانتان عصبانی نباشید و با تمام سختی‌ها دست و پنجه نرم کنید." گاهی روشنگری برای اجتناب از سین جیم کردن مراجعین به کار می‌رود.

    عبارت a’ Lscolumbo که پیتر فالیک، کارآگاه تلویزیونی دهه 1970 به کار می‌برد، به راحتی می‌تواند در بیرون کشیدن اطلاعات، بدون تعدی به خودمختاری بیمار اثربخش باشد.

    استفاده از عباراتی شبیه "تقریباً درست متوجه نشدم چه اتفاقی افتد" یا " به نظر خیلی مبهم می‌رسد" مراجعین را دعوت به توضیح بیشتر می‌کند، البته در صورتی که خود آنها مایل به این کار باشند.

    تفسیر پوشی[18] شما مکانیزمهای دفاعی را که خود مراجعین قادر به درک آنها نیستند، توضیح می‌دهید.

    به عبارتی، به آنها نشان می‌دهید که چه دسته‌ای از عواطف را از خود دور می‌کردند.

    در صورتی که اطلاعات کافی داشته باشید، حتی می‌توانید تعارضهایی که این عواطف را به وجود می‌آورند را نیز مطرح کنید.

    به عنوان مثال برای تفسیر مکانیزم دفاعی "واکنش‌سازی" و "تغییر جهت دادن به خود" که علیه احساس گناه ناشی از خشم شدید است، می‌توانید نظیر این جمله را به کار ببرید "به نظر می‌رسد وقتی از پسرتان عصبانی هستید، از خودتان متنفر می‌شوید، بنابراین، پس از عصبانی شدن "خیی خوب" رفتار می‌کنید که باعث می‌شود، احساس بهتری داشته باشید؛ اگرچه، خشم شما به سوی خودتان باز می‌گردد و منجر به احساس افسردگی شما می‌شود.

    نکته کلیدی این است، که این شما هستید که تصمیم می‌گیرد، تعارض های درون روانی[19]* و مکانیزمهای دفاعی را در سطح روانی- جنسی خاصی تفسیر کنید یا تفسیر بین سطوح روانی- جنسی، را ارائه دهید.

    مثالهای مطرح شده ذیل، در یک سطح [روانی-جنسی] همسان Same هستند: سطح رهانی: "شما از این کهاز من کمک بگیرید، کمی معذب هستید.

    فکر می‌کنم شرمندگی شما باعث می‌شود که از حضور در جلسات اجتناب کنید.

    ترجیح می‌دهید به هر نحوی شده خودتان به تنهایی از پس مشکلاتتان برآیید." سطح مقعدی (جدایی- تفرد[20]).

    "وقتی سکوت می‌کنید، با سرسختی از خودتان در برابر مسائل آزارنده محافظت می‌کنید، و همزمان آرزو دارید که ای کاش من می‌توانستم ذهن شما را بخوانم." تا حدود ؟؟؟؟؟: "اینطور به نظر می‌رسد که شما نمی‌خواهید آدم پستی[21] باشید، چرا که باعث احساس گناه در شما می‌شود.

    در عوض، خیلی سعی می‌کنید تا به عکس آن خیلی خوب، رفتار کنید؛ در حالی که از این گونه بودن متنفر هستید، وقتی بی پرده حرف می‌زنید و "ذات اصلی شما نمایان می‌شود" درحقیقت به شیوه‌ای رفتار کرده‌اید که باعث تنبیه شما توسط دیگران شود (تا احساس گنهکاری در شما تخفیف یابد)".

    در برخی شرایط تفسیر "واپس روی پسیدویی (یا واپس روی) ترجیح داده می‌شود.

    یعنی شما تعارض را بین سطوح روانی- جنسی تفسیر می‌کنید: مراجع (مرد) 29 ساله، که مبتلا به اختلال وسواسی- جبری است، سر زمان ملاقات با شما بحث می‌کند.

    شما به او نشان می‌دهید که چگونه میل وافر (تمایل زیاد) او به چنگ قدرت[22] (سطح مقعدی) از او در برابر تجربه احساس شرم ناشی از وابستگی به شما (سطح دهانی) محافظت می‌کند و همزمان مجبور نیست که به مشکلاتی که پیرامون انزال زودرس دارد فکر کند (سطح تناسلی رشد یافته) و به این طریق از خود محافظت می‌کند.

    تغییر انتقال[23] شما متوجه می‌شوید که مراجعین شما در ارتباط با شما از مکانیزمهای دفاعی استفاده می‌کنند که در روابط با والدین خود به کار می‌برده‌اند.

    به طور کلی، کاربرد این مکانیزمهای دفاعی با شما ضرورتی ندارد.

    مراجعی توضیح می‌داد که به نظرش پدر او هیچ‌گاه به وی توجهی نداشته، بنابراین او از پدر اجتناب می‌کند.

    وقتی با شما صحبت می‌کند گفتارش زیر لبی و نامفهوم است.

    تفسیر شما جمله‌ای است نظیر: "وقتی شما واضح صحبت نمی‌کنید، من فکر می‌کنم که شما از خود علیه ترسی محافظت می‌کنید، ترس از اینکه آنچه شما می‌گویید، برای من اهمیتی نداشته باشد؛ چنانچه گویی من پدر شما هستم.

    اگر از شما بخواهم که مطلبی را تکرار کنید، باعث کاهش ترس شما می‌شود، و اگر این کار را نکنم، شما متقاعد می‌شوید که من نیز مثل او هستم و توجهی به شما ندارم".

    تفسیر تحولی[24] شما به مراجعین نشان می‌دهید که چگونه تعارضهای نشأت گرفته از گذشته، به موقعیت‌های کنونی منتقل می‌شوند.

    "من فکر می‌کنم شما به این دلیل به همسرتان اجازه می‌دهید که روزانه دو ساعت از زمان شام را با مادرش بگذراند، چرا که نهایت تلاش خود را می‌کنید تا مثل مادرتان رفتارهای نفرت‌انگیز انتقادگری و کنترل‌گری را که در زمان جوانی شما داشت، نشان ندهید عدم شناخت Disidentification نسبت به مادر به عنوان مکانیزم دفاعی علیه احساس گناه) یا "به نظر می‌رسد شما از خانمها به این دلیل اجتناب می‌کنید تا از خودتان در برابر تحقیر شدن Humiliation محافظت کنید، گویی هنوز محصل دبیرستانی هستید و دخترها به خاطر چاقی شما را مسخره می‌کنند".

    تفسیر خوابدیده‌ها (رؤیا) شما توضیح می‌دهید که چگونه نمادگرایی در یک خوابدیده خبر از تعارضهای خاصی و یا مکانیزمهای دفاعی دارد که مردم نسبت به آنها بی اطلاع‌اند.

    برای ارائه بهترین تفسیر ممکن، بهتر است که به افکار مراجعین ("تداعی") درباره مؤلفه‌های نمادین مختلف در رؤیاها- مطالبی که همان جلسه یا جلسات پیشین و یا بعدی مطرح می‌شوند- استفاده کنید.

    آقای NN، مهندس متأهلی است که 35 سال دارد و از انزال زودرس شکایت دارد.

    او یکی از خوابدیده‌هایش را اینطور تعریف می‌کند: "در دادگاه بودم به نظر می‌رسید از چیزی کالفه هستم.

    کسی به من گفت که هیأت منصفه بر علیه من است Jury is stacked against me.

    بیرون رفتم و تنها نشستم، در حالی که آلت تناسلی خود را می‌مکیدم Suck، و آلتم به اندازه سه فوت دراز شده بود." در تداعی‌های مربوط به خواب گفت که شب گذشته به خاطر عدم صرف شام با همسر و دو فرزندش و بجای آن تماشا کردن مسابقه فوتبال به تنهایی، احساس گناه می‌کرده است.

    او فکر می‌کرد که نباید به هیچ کس تکیه کند.

    من مکانیزم دفاعی اجتناب از صمیمیت با همسرش را که به صورت نمادین درآمده بود، اینگونه تفسیر کردم "او ترجیح می‌داد که خودش، خود را ارضا کند (مکیدن آلت تناسلی)، ترجیح می‌داد تا خودش، خود را "مردانه"[25] بپندارد (آلت تناسلی سه فوتی) تا اینکه خواسته‌اش مبنی بر نیاز به همسر را بپذیرد، این کار او باعث می‌شد از احساس گناه ناشی از این خواسته به شیوه‌ای کودکانه اجتناب کند.

    او به یاد آورد که از همسرش خواسته بوده تا قبل از خواب به او یک لیوان شیر داغ بدهد.

    مثال دیگری از تفسیر خوابدیده‌ ها: خانم L، 29 ساله و بسیار کمرو، یکی از خوابدیده‌هایش را اینطور تعریف می‌کند: "چند مرد مرا تعقیب می‌کردند، من ترسیده بودم و می‌دویدم.

    متوجه منظور جنسی کارشان شده بودم.

    من در کوچه‌ای که شبیه کوچه دوره بچگی‌هایم بود، گیر افتادم.

    به سمت منزل خانم اسمیت دویدم و در را قفل کردم.

    سپس از خواب بیدار شدم." خانم L مردان را در تداعی‌هایش به این صورت توصیف کرد: " به طور کلی مردان معمولاً فقط به یک چیز فکر می‌کنند" و خانه آقای اسمیت "همیشه راحت و دلپذیر بوده است".

    همچنین خانم L، فکر می‌کرد که یکی از مردانی که در خواب دیده بود شبیه چاک Chuck، یکی از "پسرهای واقعاً جذابی" بوده که او در دوره دبیرستان دوستش داشته؛ اما او هیچ‌گاه علاقه‌اش را به چاک ابراز نکرده است.

    تفسیری که به خانم L ارائه کردم این بود" "به نظر می‌رسید خوابدیده او نشان می‌داد که او خودش را در پناه همراهی با زنان که به نظر ایمن‌تر می‌رسند، به گونه‌ای دفاعی مخفی کرده است.

    به نظر می‌رسید بخشی از ترس او به دلیل فرافکنی تمایلات جنسی خود او نسبت به مردان (چاک جذب) است که او آنها را خطرناک می‌نداشت؛ بنابراین او خودش را از تمایلات جنسی مردان و فرد خودش پنهان می‌کرد." او پاسخ داد، "کاملاً درست است، من نمی‌خواستم"چاک" بفهمد چه احساسی دارم.

    من احساس می‌کردم اگر این موضوع را بفهمد تحقیر می‌شوم".

    تفسیر مقاومت[26] مراجع 35 ساله‌ای، جلسه اول بیست و پنج دقیقه تأخیر داشت و گفت کاغذی را که آدرس مطب را روی آن نوشته بوده، گم کرده است.

    در پاسخ به او گفتم "خوب شما هنوز هم مجبور به ملاقات با من نیستید".

    او خندید؛ تنفر شدیدی را که نسبت به درمانگر قبلی داشت به یاد آورد و اینکه تصور می‌کرده که احتمالاً مرا نیز دوست نداشته باشد.

    مقاومت را نیز در جلسه بعدی، زمانی که مکانیزمهای دفاعی را تشخیص دادید، تفسیر کنید.

    به طور خلاصه، شما باید برای مراجعین توضیح دهید که تأخیر آنها، غیبت، اشکال در صحبت کردن، فراموش کردن پرداخت هزینه‌ها یا ابهام می‌تواند به طور نمادین حاکی از نارضایتی آنان باشد، نارضایتی‌ای که آنان را از پیگیری درمان کما بیش بی اطلاع نگه می‌دارد.

    مرتبط کردن تفسیر ها شما، عقاید مختلف یک مراجع را که به جلسه درمان آورده، به صورت کلامی به هم پیوند می‌دهید چرا که به نظر شما بین آنها ارتباط وجود دارد.

    برای مثال تصور شما این است که در مورد مراجعی مکانیزمهای دفاعی فعل‌پذیری، حرکت از سوی فعل‌پذیری به فعالیت و تهیج Provocation آزارپذیری درکار باشد؛ به مراجع می‌گوئید: "شما جلسه را با شکایت درباره اینکه چگونه همسرتان سعی دارد با شما همچنان که به یکی از سربازان نظامی‌اش دستور می‌دهد، رفتار کند.

    اکنون از من می‌خواهید به شما بگویم، درباره چه چیزی صحبت کنید، شاید شما می‌خواهید به نحوی از من هم دستور بگیرید؟" شما، عقاید مختلف یک مراجع را که به جلسه درمان آورده، به صورت کلامی به هم پیوند می‌دهید چرا که به نظر شما بین آنها ارتباط وجود دارد.

    اکنون از من می‌خواهید به شما بگویم، درباره چه چیزی صحبت کنید، شاید شما می‌خواهید به نحوی از من هم دستور بگیرید؟" بازسازی در این فن تحلیل‌گری، که مورد استفاده بسیار نادری دارد، درمانگر متوسل به حدس و گمان درباره حوادث احتمالی‌ای می‌شود که در دوران کودکی مراجعین به وقوع پیوسته است و به مشکلات فعلی آنان منجر شده است.

    این فن در موقعیت‌هایی کارساز است که مراجع نمی‌تواند به خاطر بیاورد چه اتفاقی چه اخیراً، چه سالها پیش برای او رخ داده است.

    این مسأله که بازسازی حداقل تا حدی نادرست باشد، امری مسلم است.

    به همین دلیل، مشغولیت ذهنی با بازسازی تاریخچه‌ای از آزارگری جنسی کودک از دوران کودکی مراجع، در صورتی که هیچ خاطره‌ای از بدرفتاری ندارد، می‌تواند، برای درمان خطرناک باشد.

    تمایل بیش از حد به بازسازی می‌تواند منجر به سندرم حافظه اشتباه در درمان مراجع شود(بلوم1996)، این کار مراجع برای خشنود کردندرمانگر صورت می‌گیرد از نوعی از مکانیسم ابرنویی است که در آن درمانگر مراجع را مجبور می‌کند تا باور کند اختلال خاصی دارد).

    به عبارت دیگر، در صورتی که درمانگر تلاش کند تا تاریخچه‌ای از آزارگری جنسی دوران کودکی مراجع را بازسازی کند، در حالی که مراجع واقعاً چیزی از آن را به خاطر نمی‌آورد، این احتمال وجود دارد که مراجع نظر درمانگر را به عنوان دفاعی علیه اضطراب یا احساس گناه به خاطر عدم توافق با نظر درمانگر، درون فکنی کند.

    همچنین احتمال دارد که مراجع از مکانیزم دفاعی فعل‌پذیری (با القاهای درمانگر موافقت کند).

    واکنش‌سازی gas lighting (خیلی خوب رفتار کند در حالی که احساس واقعی او خشم و عصیان است)، و تمایزناگذاری dedifferentiation (از جنبه‌هایی از هویت خود دست بکشد تا هر چه بیشتر تا هر چه بیشتر شبیه درمانگر شود، این کار به عنوان محافظی در برابر اضطراب جدایی عمل می‌کند) استفاده کند.

    این مکانیزمهای دفاعی دقیقاً همان مکانیزمهایی هستند که افراد را در برابر سردمداران ورؤسا هر کیش و آئینی آسیب‌پذیر می‌کند.

    در صورتی که مراجعین خاطرات واضحی داشتند که مورد سوء رفتار جنسی قرار گرفته‌اند حل و فصل اثرات سوء رفتار جنسی بر مراجعین منطقی‌تر از به همراه داشتن این اثرات است.

    به عبارت دیگر، بازسازی مبتنی بر شخصیت درست در موقعیت‌هایی ممکن است خاطرات ارزشمندی را از تعراضهای مزمن و عملیات دفاعی برانگیزاند که به ینش درمانی منجر شود.

    آقای CX، 40 ساله و شاغل، زیردستانش را شفاهاً تهدید می‌کند، این کار او منجر به مقابله به مثل آنان شده، به صورتی که آقای CX را از بین خود طرد کرده‌ و پیشرفت او بدین طریق محدود شده است.

    با استفاده از فن به هم پیوستن تفسیرها، رفتارهای خود- تخریبگر او را با خاطراتی که از گذشته‌اش نقل رکده بود مبنی بر اینکه،‌ چطور پدرش وقتی او کودکی دبستانی بوده،با شلاق تنبیه‌اش می‌کرده، به هم ارتباط دادم.

    ابتدا آقای CX اعتراض خود را با اصطلاح "شلاق زدن" اینطور عنوان کرد که "زدن" یا "تنبیه کردن" را به "شلاق زدن" ترجیح می‌دهد.

    علاوه بر این گرچه او به وضوح به خاطر می‌آورد که پدر چطور او را شلاق می‌زده، اما هیچ واکنش هیجانی نست به آنها را به یاد نداشت.

    بازسازی که انجام دادم به این صورت بود که شاید وقتی پدرش او را می‌زده آقای CX عصبانیت را تجربه می‌کرده، اما خشمش را فرونشانی suppress و نهایتاً خویشتن‌داری می‌کرده است.

    اما در عوض، به نظر می‌رسید که او خشمش را به زیردستان فعلی‌اش جابه‌جا می‌کند، کسانی که به لحاظ نمیدن معرف تصاویر پدر هستند، او در ارتباط با زیر دستان "انتقال" [روابط با پدر] را به کار می‌برد، و در این رابطه او از آنان انتقاد می‌کرد و مجدداً تنبیه می‌شد.

    واکنش آقای CX، یادآوری اوقات دیگری بود که پدرش وقتی او جوان بالغی بود، چطوری وی را آلت دست خود قرار می‌داده.

    او به خاطر می‌آورد، اوقاتی را که به خاطر رفتارهای پدرش تا سر حد جنون عصبانی می‌شد اما سعی می‌کرد تا به هر ترتیبی شده رضایت پدر را کسب کند.

    ما همچنین متوجه شدیم که او مکانیزم دفاعی "همسانسازی با پرخاشگر" را نیز به کار می‌برد و مثل پدرش که او را تنبیه می‌کرد، زیر دستانش را می‌آزارد (مکانیزم دفاعی دیگری علیه احساس خشم نسبت به پدر) تشخیص مکانیزم‌های دفاعی اساساً برای تعیین وجود مکانیزمهای دفاعی دو راه وجود دارد: روش قیاسی و استقرایی فنون قیاسی شما می‌توانید، رفتارهای دفاعی را از طریق مشاهده عینی خاصی استنباط کنید.

    همچنان که در جدول 5-1 آمده است، وقتی کسی مشغول صحبت کردن است و ناگهان دست از صحبت می‌کشد، موضوع را ناگهان عوض می‌کند، غیبت دارد، درباره چیهایی که مربوط به شماست گله می‌کند(لانگز، 1973)، خیلی نمادین صحبت می‌کند("زندگی شبیه یک بسته شوکلات است...")، یا صحبت کردن به شیوه‌ای که شما مجبور به سئوال درباره آنها می‌شوید (ywtaq) احتمالاً فرد مکانیزم دفاعی بکار می‌برد.

    جدول 5-1 نشان می‌دهد که چگونه مکانیزم‌های دفاعی علیه عواطفی که ناشی از تعارضهای بین روانی میان تمایلات (کشاننده‌ها)، احساس گناه(فرامن)، واقعیت و روابط اند، به راه می‌افتند.

    جدول 5-1 پیگردی مکانیزمهای دفاعی به روش استنباطی گری (1994)، تأکید می‌کند که قطع جریان کلامی نشانه کاربرد مکانیزم دفاعی است، جائی که معمولاً مراجع از قدرت احساسات و تمایلات شدید آگاه شده است.

    بسیاری از مراجعین درمان را با مقاومت قابل توجهی آغاز می‌کنند.

    برخی نیز آرزو دارند که درمان را خیلی زود ترک کنند.

    در هر دو مورد، ممکن است شما مجبور شوید مداخله کنید.

    مداخله‌ای که مربوط به مکانیزمهای دفاعی قابل استناد به مقاومت است.

    طرح‌هایی که در پی می‌آیند، برخی از موضوع‌های معمول مقاومت و انواع عقایدی را نشان می‌دهند (نه دقیقاً با کلمات ارائه شده) که شما مایل خواهید بود تا معنی آنها را برای مراجعین در طی درمان روشن کنید.

    عینیت بخشی و عقلی‌سازی مراجع در جلسه درمان: درباره نظریات مختلف که دارو درمانی "عدم تعادل شیمیایی بدن" صحبت می‌کند- تا از این طریق هیجانهای دردناک و آزارنده را ابراز نکرده یا آنها را تجربه نکند.

    برای مثال، "مقاله‌ای خواندم که در آن نوشته بود افسردگی به دلیل عدم تعادل شیمیایی در بدن رخ می‌دهد.

    عقیده برخی هم بر آنست که نقص ویتامین E به افسردگی می‌انجامد".

    پاسخ درمانگر: "من فکر می‌کنم برای شما خیلی راحت‌تر است که این مسأله را باور کنید- و درباره این نظریات با من صحبت کنید- تا به انواع تعارضهایی که درون خود تجربه می‌کنید، بیندیشید (روابط جدی/ کار)." عادی‌سازی و تعمیم‌دهی فرد تحت درمان تأکید می‌کند که مشکلات اخیر او عادی هستند و اصلاً نابهنجار نیستند، "آیا همه شبیه این مسائل را تجربه نمی‌کنند؟" برای مثال، "همه شوهرها همین احساس را دارند، مگر نه؟" پاسخ درمانگر: "به نظرم می‌رسد، شما نمی‌خواهید بپذیرید که مشکل شما جدی است؛ باید برای شما سخت باشد که مجبور شدید برای مشاوره به من مراجعه کنید." دلیل تراشی و ناچیزانگاری، گاهی به بدبینی می‌انجامد فرد تحت درمان: "مسئله خاصی نیست به بدرفتاری عادت کردم I’m used to the abuse .

    همسرم دوران کودکی سختی را گذرانده؛ نمی‌تواند خودش را کنترل کند.

    واقعاً در این مورد کاری از من ساخته نیست." پاسخ درمانگر: "به عبارت دیگر، اینطور به نظر می‌رسد که شما شبیه وکیل مدافع همسرتان رفتار می‌کنید- بهانه‌های زیادی برای کارهای او می‌تراشید؛ یا به عبارتی به نظر می‌رسد که شما به این باور رسیده‌اید که مثل بچه‌های کوچک درمانده هستید.

    در هر دو مورد، شما به شیوه‌ای مشکلات ازدواج خود را مطرح می‌کنید که اجازه نخواهید داد هیچ مطلبی که من می‌گویم برای شما معنایی داشته باشد- کاملاً واضح است که الان فکر کنید من می‌خواهم درباره مطالبی صحبت کنم که با آنها موافق نیستید." فرافکنی و برونی سازی فرد تحت درمان : "احتمالاً شما فکر می‌کنید که من احمقم..." پاسخ درمانگر: "من فکر می‌کنم این دقیقاً همان عبارتی است که وجدان شما به شما می‌گوید، این شما هستید که خودتان را سرزنش می‌کنید و حالا از من هم انتظار دارید تا دقیقاٌ شبیه وجدان قضاوت‌گر شما رفتار کنم." کم حرفی Reticence و فعل‌پذیری، گاهی به همنوائی منجر می‌شود فرد تحت درمان: "حرفی برای گفتن ندارم [مکث].

    دوست دارید درباره چی صحبت کنم؟" پاسخ درمانگر: "چرا با این مسئله شروع نکنیم که شما خود را در موضعی می‌دانید که باید مرا خشنود کند؟" اجتماعی شدن Socialization و شوخ طبعی فرد تحت درمان: "من واقعاً از مطب شما خوشم آمد.

    طراح من حتماً حسودی‌اش می‌شود!" پاسخ درمانگر: "متشکرم، شما هم خوش سلیقه هستید.

    گمان کنم فکر می‌کنید آیا بقیه چیزهایی که برای عرضه کردن به شما دارم هم حاکی از شایستگی بیشتر من هست یا نه، اما شما هنوز مطمئن نیستید." فنون استقریی جدا از پی بردن به وجود مکانیزمهای دفاعی ناهشیار که با استفاده از ضوابط عینی صورت می‌گیرد، 4 نوع از واکنشهای شما نیز خبر از وجود مکانیزمهای دفاعی مرضی در مراجعین تحت درمان شما دارد.

    بهتر است که این واکنش‌های هیجانی را با مراجعین مطرح نکنید.

    در مقابل، بهتر است در مورد برای صورت‌بندی دفاعهائیکه ممکن است بسیار در درمان داشته باشد واکنشهای خود را منعکس کنیم.

    پرواضح است که استدلال استقرایی نیازمند تأیید عینی نظریات شما مثل "شناور کردن" یک تفسیر مکانیزم دفاعی است تا ببینید آیا مردم یک قاعده چهار نکته‌ای برای تعیین استقرائی وجود یک دفاع را می‌توان با واژه اختصاری WEBS چه [گفتین/ چی کار کردین]؟!"، گسستگی همدلی، ضد و نقایض، و بایدها به خاطر بسپارید.

    واکنش‌های چه [گفتین/ چی کار کردین]؟!".

    وقتی در درمان مراجعی می‌خواهید به او بگویید "چی گفتین؟!" چرا [از بین این همه آدم] روی زمین تو این کار را کردی؟" درمانگر در گزارش درمان خانم I، 26 ساله و مطلقه که افسردگی داشت، عنوان کرد که خانم I پذیرفته بوده که دوست پسر سابقش را پس از مکالمه تلفنی که داشتند در حالی که او مست بوده، ببینید.

    دوست پسرش به محض اینکه به آپارتمان خانم I می‌رسد، مورد سرزنش او قرار می‌گیرد که چرا مست کرده است.

    بهنگام ترک منزل و او نیز خانم I را تهدید جسمی می‌کند.

    درمانگر به خانم I گفت "من تعجب می‌کنم!

    چرا چنین کاری کردی؟" خانم I در پاسخ گفت که "نمی‌دانم، همه چیز رو براه بود، و اتفاق خاصی نیفتاد، به خوبی هم تمام شد." در جلسه نظارت، به درمانگر خاطر نشان کردم، در ارتباط با دوست پسری که مست است، به نظر می‌رسد خانم I مکانیزم دفاعی "واکنش‌سازی" (خوش رفتاری با دوست پسری که از او متنفر است) "تهیج تنبیه Provocation of pumshnment (دعوت دوست پسر به منزل و سپس سرزنش کردن وی که باعث شد خانم I را تهدید کند، به این ترتیب احساس گناه ناشی از تمایل به قتل وی کاهش می‌یابد)، "ناچیزانگاری" (خطرناک بودن فردی که مست است را "چیز خاصی نبود" پنداشتن)، و "همسانسازی مبتنی بر فرافکنی" (القای خشم، انتقادگری و ابهام در درمانگر) را بکار برده است- که همه باعث برانگیختن واکنش "چی [گفتین/ چه کار کردین]؟!" در درمانگر شده است.

    به لحاظ فنی، به درمانگر توصیه کردم که بر واکنش "چی [گفتین/ چه کار کردین]؟!" به طور درونی تأمل کنند تا بتواند مکانیزمهای دفاعی خانم I را صورت‌بندی کند و سپس مکانیزم‌های دفاعی و تعارض‌ها را تفسیر کند.

    از خانم I بخواهد که درباره عواطف ناهشیار و مکانیزمهای دفاعی که فقط خودش [خانم I] از آنها آگاه است و منجر به ناچیزانگاشتن مسائل در او می‌شود، صحبت کند.

    همدلی نامتناسب این مسئله زمانی اتفاق می‌افتد که مراجعی در مطب شما عاطفه یا نگرش خاصی را ابراز می‌کند، اما شما معنای آنرا درک نمی‌کنید.

    این بی عاطفگی آشکار شما می‌تواند نشانه‌ای از تداخل انتقال متقابل باشد.

    اما یک احتمال دیگر می‌تواند این باشد که آنچه مانع از همدلی متناسب شما می‌شود نشانه کاربرد مکانیزم دفاعی توسط مراجع باشد.

    خانمH ، 35 ساله، متأهل.

    در یکی از جلسات درمانی به شدت گریه می‌کرد.

    او از مردی گله داشت که با وی به مدت پنج سال روابط جنسی خارج از حیطه زناشویی داشت و سپس از اینکه خانم H پیشنهاد می‌کند که روابط خود را با او قطع کند، او از دیدن خانم H ،امتناع می‌کند.

    پس از آن، وقتی خانم H نزد همسرش اعتراف می‌کند که چنین روابطی داشته، او نیز خانم H را سرزنش کرده و از محبت با وی به مدت چند سایت امتناع می‌کند.

    همچنان که خانم H گریه می‌کرد و از قربانی شدن توسط هر دو مردی که با آنها ارتباط داشت [همسر و دوست پسرش] شکایت می‌کرد، من کمی تحریک پذیر شدم و احساس می‌کردم که تمایل به سرزنش کردن وی دارم.

    در حالی که توجه داشتم هیچ احساس غمی نسبت به انچه خانم H از آن شکایت داشت، نداشتم، تردید داشتم که آیا او از مکانیزم دفاعی استفاده می‌کند.

    از واکنش -انتقادی- شخصی‌ام برای صورت بندی کاربرد احتمالی مکانیزم دفاعی تهیج تنبیه provocation of punishment استفاده کردم.

    به او گفتم که در هر دو مورد، به نظر می‌رسد که به نحوی ترتیب امور را می‌ دهد که ابتدا آن مرد را شکنجه کند و سپس جریحه دار شدن احساساتش را با تنبیهی که آن مرد برایش تدارک می‌بیند، به جان می‌خرد.

    او در پاسخ به ناگهان خندید و گفت "منظور شما اینست که این من هستم که تمام این دوستان لعنتی را می‌سازم؟!" او با تداعی این خاطره ادامه داد که در سن 19 سالگی وقتی از اولین دوست پسرش تصادفاً حامله شد و او را به حال خود رها می‌کند، چطور احساس شکنجه شدن می‌کرد.

    او با تلخی توضیح داد که چطور دوست پسرش تا زمان کورتاژ وی حتی به دیدنش نرفته و هیچ کمکی به او نکرده است.

    پس از آن خانم H متوجه شد که او از اینکه "تلافی این کار را (جابه جایی) بر سر مردان دیگر در می‌آورده و به این صورت خودش را کنترل می‌کرده (همسانسازی با پرخاشگری) احساس گناه داشته است." ضد ونقیض بودن مراجعی در تداعی آزاد خود در باره مطالبی صحبت می‌کند که یا بی‌ ربط می‌رسند و یا پیش از این به تفصیل بررسی شده‌اند.

    شما ممکن است اظهار نظر کنید: "شما زمان نسبتاً زیادی درباره ترافیک سفر هفته گذشته‌تان صرف کردید، برداشت من اینست که شما نهایت تلاش خود را می‌کنید تا همه چیز را به من بگویید، اما شما از گفتن بقیه چیزها اجتناب می‌کنید، به خصوص مطالبی که ناراحت کننده هستند." مردی که تحت درمان من بود، در باره بیماری‌اش از اینترنت مطالبی را مطالعه کرده بود.

    او جلسه را با بیان این مطلب آغاز کرد که احتمالاً او مبتلا به اختلال خلقی فصلی است، از آنجا که فکر می‌کرد او در فصل پاییز غمگین می‌شود.وقتی سعی کردم مکانیزم «عقلی سازی» او را که به عنوان دفاعی علیه احساس گناه نسبت به خیانت به همسرش داشت تفسیر کنم، او تأیید کرد و گفت "من فقط حرفی زدم.

    فکر کردم سر به سر شما بگذارم!" رینک (1978)، اشاره می‌کند تمرکز عمیق بر مطالبی که "تهدید کننده نیستند عملیات دفاعی مرتبط با حذف توجه از تفکرات ناراحت کننده را تقویت می‌کند.

    (صفحه، 590) بایدها مراجعین در جلسات درمانی درباره موقعیت‌های هولناکی که گذرانده‌اند صحبت می‌کنند.

    زمانی که این موقعیت‌ها را توصیف می‌کنند از مکانیزم دفاعی جداسازی عاطفی و شاید whining استفاده می‌کنند.

    احساس درونی شما تمایل به نشان دادن راه‌حل به آنان است گویی می‌خواهید به آنان بگویید که باید چه کار بکنند.

    این دقیقاً زمانی است که باید مکانیزم دفاعی آنان به ویژه فعل پذیری را تفسیر کنید.

    در فیلم "این را تحلیل کنAnalyze this" (رمیس، 1998)، بیلی کریستالدر نقش در مانگری بازی می‌کند که در نگاهی اجمالی، درمان زنی فعل پذیر، غمگین و غرغرو را به عهده دارد.

    در یکی از صحنه‌ها او خود را در حالی می‌یابد که تجسم می‌کرده از پشت میز کارش بپرد و سر آن خانم داد بزند و بگوید "چرا دست از شکایت بر نمی‌داری و به زندگی‌ات نمی‌چسبی؟!

    چرا کاری نمی‌کنی؟!" اگر چه تنها کاری که او در آن جلسه انجام می‌دهد آه کشیدن بود و نهایتاً به آن خانم گفت که هفته بعد او را ملاقات خواهد کرد.

    در واقع، واکنش تجسمی کریستال، نشانگر نوعی واکنش همدلانه با خانم تحت درمان اوست.

    با همه این تفاسیر، کاری که او [کریستال] انجام نداد، دومین گام مهم بود: تأمل بر واکنش "باید" (در باره آنچه بیمار او باید انجام می‌داد) برای صورت بندی مکانیزم دفاعی "فعل پذیری" و "مجزاسازی‌ عاطفه" بیمار.

    واکنش طبیعی او برای یک درمانگر با مهارت، می‌توانست حاکی از این نکته باشد که بیمارش می‌باید واکنش شادی داشته باشد، نه این که عواطفی را که برای حل مؤثر مشکلات بیمار ضروری بودند را از خود دور کند.

    مداخله درست، مواجه بیمار با مکانیزم‌های دفاعی "فعل پذیری"، "بی حسی " و "مجزاسازی عاطفی" است.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

فنون تفسیر Interpretive techniques توجه به این نکته در درمانگری تحلیلی (کامپتن ،1975؛ گری ؛ بلک من، 1994؛ دورپات ، 2000) برای درمانگر الزامی است که نخست دریابد مراجعین چگونه از روبرو شدن با هیجانهای خود اجتناب می‌کنند؛ و در گام بعد توجه مراجعین را به مکانیزمهای دفاعی ناسازگاری که بکار می‌برند، جلب کند. به عبارت دیگر، روان درمانی پویشی و روان تحلیل‌گری از دسته درمانهایی هستند که ...

مقدمه انسان در زندگی روزمره خود با استرس ها و فشار های متعدد ی روبرو است. دوران نوجوانی که ا ز آن به نام دوره بحران طوفان و استرس تا دوره زایش دوباره یاد کرده اند یکی از حوادث پراسترس زندگی هر فردی است. نوجوان در این دوره از طرفی با گذر از دوره کودکی به بزرگسالی با تغییرات وسیع جسمانی و رشد شناختی مواجه بوده و از طرف دیگر با مسائلی همچون رشد هویت، دستیابی به استقلال از خانواده ...

ادبیات و پیشینه پژوهش 1-2) کلیات مقدمه: در این پژوهش، ارتباط بین برنامه های و شیوه های تربیت مشاور در دانشگاهها با نیازهای شغلی – حرفه ای مشاوران در آموزش و پرورش مورد بررسی قرار می گیرد. این بخش حاوی ادبیات و پیشینه تحقیق است که شامل چهار مبحث عمده بدین شرح است: کلیات مربوط به خدمات راهنمایی و مشاوره؛ راهنمایی و مشاوره در آموزش و پرورش با تأکید بر دوره متوسطه: برنامه های آ‌ماده ...

مکانیزمهای دفاعی که در مراحل[1] رهانی، مقعدی و نخستین مرحله احلیلی[2] تحول روانی- جنسی پدیدار می شوند. یک بار دیگر این اصل کلی را یادآوری می کنیم که: مکانیزمهای دفاعی عملیات ذهنی ای هستند که مؤلفه های[3] ناخوشایند عواطف را از حوزه آگاهی هشیاری دور[4] می کنند (عواطف[5] یک اصطلاح روان تحلیل گری برای ایجاد هیجان ها [6] است). با در نظر داشتن تعریفی که در پی می آید، به خاطر داشته ...

مقدمه از ارتباطات در میدان رقابت کار و زندگی به عنوان یک سلاح قدرتمند، اما بی‌خطر استفاده می‌شود. در عصر حاضر برای اندیشمندان و افراد موفق، «ارتباطات» تنها یک واژه نیست. آنان از ارتباطات استنباط عمیق‌تری دارند و در میدان رقابت کار و زندگی از آن به عنوان یک سلاح قدرتمند، اما بی‌خطر استفاده می‌کنند؛ زیرا بدون صدمه زدن و ‌آزردن دیگران با بهره‌گیری از ارتباط موثر ساده‌تر از دیگران ...

خلاقیت ، توصیف ، محدودیت ها و روش های ایجاد خلاقیت خلاقیت واژه ای است مبهم و ارائه تعریف دقیق از آن دشوار می باشد . محققان اغلب به جای تعریف آن ، خصوصیات افراد خلاق را ترسیم کرده اند . اما اگر بخواهیم تعریفی از آن ارائه کنیم می توانیم بگوییم : خلاقیت یک فرآیند ذهنی است مرکب از قدرت ابتکار و انعطاف پذیری . خلاقیت هر حسی را در بر می گیرد : بینایی ، بویایی ، چشایی و شاید حتی ماورای ...

مقدمه فشار روانی جزء لاینفک زندگی روزمره است. اشکال خفیف فشار روانی به عنوان یک عامل برانگیزاننده و نیرو دهنده عمل می کند. به هرحال، اگر سطح فشار روانی شما بسیار بالا باشد، ممکن است برای شما مشکلات طبی و اجتماعی ایجاد شود. فشار روانی (استرس) چیست؟ گرچه ما اغلب فشار روانی را دارای منشا خارجی می دانیم، اما خود حوادث، فشارزا نیستند. بلکه، شیوه نگرش و تعبیر و تفسیر و واکنش ما آنها ...

امروزه سنجش جزء جدایی ناپذیر زندگی بشری است. قبل از هر کاری که انجام دهیم سنجش می کنیم: قبل از این که از خانه بیرون برویم ظاهر خود را در آینه سنجش می کنیم. هنگام حرف زدن در جمع چگونگی کاربرد واژه هایمان را سنجش می کنیم، قبل از هر پژوهشی در مورد موضوع و زمینه های آن سنجش می کنیم و ... بنابراین بایستگی سنجش در هر کاری در جامعه ی امروزی امری بدیهی است. ما برای این که بتوانیم بهتر ...

مقیاس L مقیاس L (دروغ پردازی) شامل 15 سوال است که مشخص کننده میزان تلاش مراجع برای ارائه توصیف مثبت و غیرواقع گرایانه از خود است. بنابراین دارندگان نمره های بالا در این مقیاس خود را به صورت افرادی کمال گرای افراطی به شیوه آرمانی توصیف می کنند. سوالها شامل توصیف عیبهایی نسبتا جزیی است که بیشتر مردم از اعتراف بدانها ابایی ندارند. بنابراین فردی که در مقیاس L نمره بالا می گیرد ممکن ...

فصل اول حرکت مهمترین نشانه حیات انسان است . هر جا زندگی وجود دارد ، حرکت نیز وجود دارد . زندگی بدون آن قابل تصور نیست. حرکت در حیات انسان ، بیش از تولد آغاز و تا پایان حیات او ادامه دارد. انسان در نخستین سالهای حیات خود ، تنها از طریق پدیده حرکت است که می تواند خود آشنا گردد و با آن ارتباط برقرار کند. چنین ارتباطی به انسان این فرصت را می دهد که در تعامل با پدیده های محیطی از ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول