مقدمه: بشر در مسیر تکامل برای مقابله و تسلط برآن به ابزارهای قاطعی مجهز شده است که هر یک برای بقای او اهمیت بسیاری داشتهاند.
زمانی که این ویژگیها را بررسی می کنیم، حیاتی بودن بعضی از آنها عجیب به نظر میرسد زیرا که احساس ناشی از آنها چندان خوشایند نیست و با پیش فرض نه چندان صحیح ما که « هر چه خوشایندتر است اهمیت بیشتری در بقای ما دارد» جور در نمیآید.
احساسهایی چون درد بیماری و حتی ترس از جمله این ویژگیهای ناخوشایند اما بسیار حیاتی میباشند.
و قطعاً در گونه ما کسانی که فاقد یکی از این ویژگیها بودهاند، از بین رفتهاند.
همانطور که گفته شد ترس، از این ویژگیهای حیاتی است و بشر به کمک آن از خطرات زیانبار محیط اجتناب نموده بقای خویش را حفظ نموده است.
« در سال 1872 داروین متوجه شد که انسان و حیوانات، هیچان را با حالتهای مختلف نشان میدهند، به عقیده او، این حالت پدیدهای عالگمیر میباشد و در تمام فرهنگها یکسان است.» [1] زمانی که فوبی را به عنوان یک ترس تعریف می نماییم به آن اهمیت بقایی میبخشیم اما معتقدیم این ویژگی به انحراف کشیده شده است.
زیرا در ادامه تعریف میآوریم که این ترس، شدید، غیر منطقی و غیر طبیعی است و مانع از انجام فرآیندهای حیاتی دیگر در فرد میشود، که این برخلاف جهت بقا میباشد.
بنابراین شناخت و در نتیجه درمان فوبی که یکی از شایعترین اختلالات اضطرابی است، با اهمیت جلوه مینماید.
در این پژوهش کوتاه کوشش شده که نگاهی هر چند اجمالی به اختلال فوبی و بویژه فوبی خاص انداخته شود.
بنابراین ابتدا از تعریف فوبی و مفاهیم وابسته آغاز شده تا خواننده برای ورود به بحث، آشنایی پایهای کسب نماید.
آنگاه به سراغ منابع فارسی که این اختلال را دقیقتر مورد بررسی قرار دادهاند، میرویم.
در پایان نیز سه مقاله اینترنتی به همراه ترجمه آن ارائه شده به امید انکه در جهت تشریح این اختلال و روشهای درمانی آن گامی هر چند کوچک برداشته شده باشد.
تعریف فوبیا ( هراس) هراس: ترس یا بیزاری غیر طبیعی و یا شدید از چیزی.[2] هراس: ترس غیر منطقی، غیر طبیعی و دائمی از یک شئ یا موقیعت خاص.[3] هراس: هر ترس یا دلهره غیر طبیعی دائمی: همچنین، واژهای که حاکی از ترس یا انزجار غیر طبیعی است.
هراس ساده، هراس از اشیاء اما نه از موقعیتها ( گذر هراسی ) یا ( نه ) از اعمال.
(هراس، اجتماعی ) مانند ترس از سگ، گربه، موش، عنکبوت، خون و زخم، هراس از مکان بسته، هراس از بلندی، و مسافرت هوایی؛ هراس اجتماعی، هراس از اعمال، و نه از موقعیتها ( گذر هراسی )یا (نه ) از اشیاء ( هراس ساده)، که در آن فرد از تحقیر و شرمندگی میترسد.
به عنوان مثال( ترس از سخنرانی در جمع یا خوردن یا استفاده ازتوالت عمومی.[4] هراس: یک اصطلاح یونانی برای ترس یا دلهره: بر اساس این ریشهشناسی، به هراسهای خاص بدرستی اسامی با ریشه یونانی داده شده است، به عنوان مثا، پیروفوبیا = ترس از آتش، نیکتوفوبیا = ترس از تاریکی، و غیره.
در شیوه روانپزشکی استاندارد، یک واکنش پیش از آنکه بدرستی بعنوان یک هراس( فوبی ) طبقهبندی گردد نیازمند فاکتورهای متعددی است.
بویژه اینکه، ترس میبایست دائمی و شدید باشد، یک نیاز اجباری به گریز یا اجتناب از موقعیت یا شی، هراسزا وجود داشته باشد و ترس میبایست غیر منطقی باشد و بر پایه قضاوت درستی استوار نباشد.
[5] .Pholia ( Fo be -a ) فوبی، هراس، فوبی عبارتست از ترس شدید و رجعت کنندهای که دلیل منطقی برای آن نمیتوان پیدا کرد.
فوبوس (Phobos ) نخستین بار در لغت طبی دو هزار سال قبل در رم در تعریف ترس از آب (Hydrophobia ) که از علائم هاری قلمداد شده است به کار رفت.
هر چند این واژه تا قرن نوزدهم وارد روانپزشکی نشد، معهذا ترس فوبیک و رفتار فوبیک در مقالات طبی پیش از آن بسیار دیده میشود.
بقراط به دو بیمار فوبیک اشاره کرده است که یکی با شندیدن صدای نی دچار « وحشت » می شد و دومی از نزدیک شدن به کم عمقترین چالهها دچار هراس میگردید.
لغت فوبی در قرن نوزده عمومیتی یافت و نخستین بار در سال 1848 در یک فرهنگ پزشکی « Syphilophobia » به معنی « ترس شدید از سفلیس » که منجر به حصول علائم خیالی بیماری میگردد، ظاهر شد.
از اواخر قرن نوزدهم تضاد مداومی در ارتباط فوبیها با سایر امراض روانی در مقالات طبی به چشم میخورد.
ژانه و کرپلین گاهی از فوبیها و وسواس طوری صحبت میکنند که گویی آنها مترادف هم هستند.
فوبیها با ترسهای معمولی از نظر شدت، طول مدت، غیر طبیعی بودن و ایجاد ناتوانی به خاطر امتناع از موقعیتهای ایجاد کننده فوبی مشخص هستند.
فوبیها ممکن است منفرد یا متعدد باشند.
ترس از حیوانات احتمالاً شایعترین نوع فوبی منفرد، یا اقلاً شایعترین نوعی است که مورد مطالعه قرار گرفته است.
.
Phelia, simpleفوبی ساده.
در طبقهبندی DSM-III-R فوبی ساده طبقه ته ماندهای است که سایر انواع فوبی را، که شامل گذرهراسی و فوبی اجتماعی نمیگردند، برمیگیرد.
نمونه کلاسیک فوبی ساده ترس شدید و غیر منطقی از عنکوب است.
زنها بیشتر از مردها مبتلا به فوبی ساده هستند، هراس از موش نمونه مشهور از این فوبی در زنهاست.
اشیاء وموقیعتهای زیر به ترتیب نزولی شایعترین انواع فوبی ساده را به وجود میآورند: حیوانات، طوفان، بلندی، بیماری، زخمیشدن، و مرگ: [6] حال می بایست بعضی مفاهیم مرتبط با فوبی ( هراس ) را نیز تعریف نماییم : Fear یا ترس، از کلمه انگلیسی قدیمی Faer به معنی خطر ناگهانی مشتق شده است.
این ترس، قابل توجیه و خطر ایجاد کننده آن، ذاتی، واقعی و معلوم است.
ترس متناسب با خطر است، و گاهی اگر ضرورت فرار از آسیب وجود داشته باشند.
مفید هم هست.
Anxiety اضطراب، از کلمه Anxiua ، به معنی احساس فشردگی در قفسه سینه ریشه میگیرد.
اضطراب به ترس بدون منشاء مشخص اطلاق می شود؛ یعنی شخص نمیداند چرا میترسد، و یا ترس او نسبت به خطر، نامتناسب به نظر میرسد.
بیمار، غالباً با احساس تنگی که در قفسه سینه میکند، اظهار میدارد: « فقط احساس میکند مضطربند.» Panic ] وحشت زدگی که در این کتاب هراس ترجمه شده است.
[ به اوج حالت ترس اطلاق میشود.
این اصطلاح از کلمه Pan، الهه روستایی یونان باستان مشتق میگردد.
« پان » گاهی یک الهه قهرمان است که از گوسفندان و شبانها مراقبت می کند و عاشق موسیقی است.
اما گاهی هم موجب زهره ترک شدن مردم میگردد.
خلاصه، « پان » نعمت مرکبی است؛ همانند وحشت زدگی در یک آتش سوزی، ممکن است شما را به سوی در خروجی و یا اشتباهاً به سوی در عوضی براند.
[7] جمله وحشت زدگی دوره مجزایی است که در آن شروع ناگهانی نگرانی شدید، ترس، یا وحشت اغلب همراه با احساس مرگ قریب الوقوع وجود دارد، در ضمن این حملات علائمی نظیر تنگی نفس، تپش قلب، احساس درد یا ناراحتی در قفسه سینه، خنگی و ترس از دیوانه شدن.
از دست دادن کنترل، ظاهر میشود:[8] بررسی منابع فارسی اکنون باز به تعریف فوبی ( هراس ) بر میگردیم، البته اینبار به سراغ منابعی میرویم که این اختلال را دقیقتر و مفصلتر بررسی کردهاند: فوبی ترسی غیر منطقی است که به اجتناب هشیارانه از شیء، فعالیت یا موقعیت منبع ترس منجر میشود.
حضور یا پیشبینی ماهیت فوبیک ناراحتی شدید در شخص مبتلا که میداند واکنش او افراطی است به وجود میآورد.
وجود این واکنش فوبیک منجر به گسستگی توانایی شخص برای عملکرد در زندگی روزمره می گردد:[9] فوبی ترسی است دائمی از بعضی اشیاء یا موقعیتها که هیچ خطر واقعی برای شخص نداشته و بیتناسب با جدی بودن واقعی آنها اغراق آمیز شده است.
فوبی از واژه یونانی فوبس (P hobos ، نامه خدای ترس یونان ) گرفته شده است که با نقاب به صورت و زره برتن برای ترساندن دشمنان در صحنه ظاهر میشد.
فوبی ممکن است نه فقط به یک ترس مخصوص نسبت به بعضی اشیاء یا موقعیتها دلالت کند، بلکه ممکن است به یک الگوی کلی ترس و رفتار اجتنابی دلالت داشته باشد:[10] فوبی، ترس مبرم، مفرط و غیر منطقی از یک شیء، فعالیت و یا موقعیت است که میل جبرآمیزی را برای اجتناب از آنها بوجود میآورد.
چنین ترسی را خود شخص بسیار افراطی و غیر منطقی تشخیص میدهد.
رفتار اجتنابی با درجاتی از ناتوانی همراه است:[11] واکنش ترس ( فوبی ) عبارتست از ترس دائم و پایدار از چیزی یا موقعیتی که برای بیمار عملاً خطری ندارد و یا وقتی خطر بیش از اندازه و بی تناسب بزرگ جلوهگر شود و ترس شدید ایجاد کند:[12] بیماران اعتراف می کنند که علتی برای ترسشان وجود ندارد ولی نمیتوانند از ترسیدن خودداری کنند و این بیماران معمولاً علاوه بر ترس، علائم نوروتیک دیگری نیز نشان میدهند.
مانند سردرد، پشت درد و ناراحتی معده و احساس حقارت و نظایر آن و در بعضی این واکنشها ممکن است بصورت وسواس باشند مثلاً وقتی که بیمار ترس وسواسی از آلوده شدن به میکروب دارد:[13] ...
و اگر به جای اجتناب از موقعیت ترسآور، کوشش کنند بدان نزدیک شوند، اضطراب برآنان مستولی شده ممکن است به احساس خفیف ناراحتی و فشار، تا حمله اضطرابی شدید منتهی گردد:[14] فوبی انواع متعددی دارد ...
اما در D SM III-R سه طبقه عمده فوبی ذکر شده که عبارتست از : 1- ترس از مکانهای سرباز Ag orophobia مانند ترس از وارد شدن به مکانهای نا آشنا، که از متداولترین آنهاست.
2- ترس اجتماعی Social phobiaمانند ترس و ناراحتی از تماس و ارتباط با افراد به ویژه در موقعیتهایی که ممکن است توسط دیگران مورد توجه و ارزیابی قرار گیرند.
در نتیجه شخص میکوشد تا از ارتباط و داد و ستدهای اجتماعی بپرهیزد: مثلاً ترس از صحبت کردن در جمع، ترس از عمل کردن در برابر دیگران، ترس از استفاده از دستشویی عمومی، ترس از خوردن در حضور دیگران و ترس از تحقیر یا شرمسار شدن.
3- ترس ساده Simple phobia ، مانند انواع گوناگونی از ترسهای غیر منطقی؛ مثل ترس از : تاریکی، بلندی، حیوانات، بیماری، میکروب و از این قبیل.
در DSM III -R ترس از مکانهای باز به عنوان یک زیر گروه فرعی اختلال رعبی مورد توجه قرار گرفته است:[15] در DSM III -R ترس از مکانهای باز به عنوان یک زیر گروه فرعی اختلال رعبی مورد توجه قرار گرفته است: در حالیکه گزارشهایی درباره فوبیها چون ترس از گلها، ترس از عدد13، و ترس از برف، وجود دارد ...
چهارمین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ( DSM IV ) علاوه بر گذر هراسی دو فوبی دیگر ذکر کرده است: فوبی خاص Specifia P.
و فوبی اجتماعی یا جمعه هراسی Social P.
فوبی خاص: Specific Phobia فوبی خاص را ترس شدید و پایدار DSM IV از یک شئ یا موقیعت که ممکن است در آن حالت شرمندگی پیش آید تعریف میکند.
افراد مبتلا به فوبی خاص ممکن است منتظر آسیب دیدن ( مثلاً مورد حمله سگ قرار گرفتن ) باشند یا از تصور از دست دادن کنترل دچار هراس شوند، مثلاً اگر از بودن در داخل آسانسور بترسند ممکن است نگران دچار ضعف شدن پس از بسته شدن در آن نیز باشند.
فوبی ساده عبارتست از ترس منفرد از یک شیء یا موقعیت واحد که منجر به اجتناب از روبرو شدن با آن شیء یا موقعیت میگردد.
این ترس غیر منطقی و مفرط است، اما ناتوان کننده نیست؛ زیرا به آسانی میتوان از آن اجتناب کرد؛ مثلاً دوری از مادر به هنگامی که شما در شهر زندگی میکنید.
فوبی ساده معمولاً با سیر علائم یا اختلالات روانپزشکی مثل افسردگی، همراه نیست.
تا وقتی که شخص فوبیک در مقابل شیء یا موقعیت فوبیک قرار نگیرد، مشخص نمیشود که در مقایسه با دیگران، دچار اضطراب بیشتر یا کمتر است...شخص فوبیک حتی با اندیشیدن در مورد رویارویی احتمالی با محرک فوبیک، دچار ترس میشود، به این حالت « اضطراب انتظار » Anticipatory Anxietyو یا پیشبینی میگویند و باعث میشود که شخص از هر گونه موقعیتی که ممکن است محرک فوبیک در آن حضور داشته باشد، اجتناب کند.
همه گیری شناسی: مطالعات همهگیری شناسی اخیر به این نتیجه رسیدهاند که فوبیها شایعترین اختلالات روانی در ایالات متحده هستند.
تخمیناً 5 تا 10 درصد جمعیت مبتلا به این اختلالات ناراحتی برانگیز و گاهی ناتوان کننده هستند.
تخمینهایی که کمتر محتاطانه بودهاند، در حد 25 درصد جمعیت ارائه شدهاند.
ناراحتی مربوط به فوبیها، بخصوص وقتی در حد اختلالات روانی شناخته نشده و اعلام نشوند، می توانند به عوارض دیگر، از جمله سایر اختلالات اضطرابی، اختلال افسردگی اساسی، و اختلالات وابسته به مواد، مخصوصاً اختلالات مصرف الکل منجر شوند: فوبی خاص شایعتر از فوبی اجتماعی است.
فوبی خاص شایعترین اختلال روانی بین زنها و دومین اختلال شایع روانی، پس از اختلالات وابسته به مواد، بین مردهاست.
شیوع شش ماهه فوبی خاص حدود 5 تا 10 درصد افراد است.
نسبت زن به مرد حدود2 بر1 است هر چند در فوبیهای مربوط به خون، تزریق و جراحت این نسبت تقریباً 1به 1 است.
اوج سن شروع برای انواع مربوط به محیط طبیعی، خون، تزریق و جراحت حدود5تا9 سالگی است.
هر چند شیوع در سنین بالاتر نیز روی میدهد.
برعکس، اوج سن شروع برای نوع موقعیتی ( به استثنای ترس از بلندی ) در اواسط دهه سوم عمر است، که به سن شروع گذر هراسی نزدیکتر است.
اشیاء و موقعیتهای منبع ترس در فوبی خاص ( برحسب فراوانی نزولی) عبارتند از حیوانات، طوفان، بلندی، بیماری، جراحت و مرگ: گاهی شروع فوبیها آن قدر تدریجی است که قربانی آن مشکل میتواند شروع دقیق اختلال را به خاطر آورد.
گاهی شروع فوبیها آن قدر تدریجی است که قربانی آن مشکل میتواند شروع دقیق اختلال را به خاطر آورد.
برخی نیز بوضوح شروع آنرا بخاطر دارند؛ بخصوص اگر با یک حمله وحشتزدگی همراه بوده باشد.
...
ترس از حیوانات در زنها بیشستر است و ترس از بیماری در مردها.
زنها بیشتر از مردها به خاطر فوقی تحت درمان قرار میگیرند چرا که بیشتر از مردها به پزشک مراجعه میکنند ...
اگر فوبی بیشتر از یک سال طول بکشد، میل به مزمن شدن نشان میدهد؛ یعنی ممکن است سالها دوام بیاورد، مگر اینکه دو اتفاق روی دهد.
1- شرایط زندگی بیمار چنان عوض شود که او مجبور باشد، با موقعیت فوبیک به طور مکرر روبرو شود در این صورت فوبی چارهای جز جازدن در مقابل ضرورت نخواهد داشت، 2- بیمار تحت درمان قرار گیرد.
- سبب شناسی: Etiology شناخت علل و علت ترس باعث درمان و برخورد با آن میشود و این ترسها همراه با خطرات از درون برون از طریق اجتناب و با ممانعت از بروز مقابله میکنند.
بنابراین ترس یک نوع واکنش دفاعی است برای مقابله و مصون ماندن از خطرها و جز این صورت تهدید آشکار میگردد و تشویش به همراه آن احساس میشود.
- علل فوبی را میتوان با توجه به دیدگاههای گوناگون مورد بررسی قرار داد: 1- دیدگاه زیست شناختی: گرچه هیچ علت مشخصی برای اختلالات اضطرابی شناخته نشده است، اما به نظر میرسد که علل زیستی در ایجاد آنها نقش داشته باشند.
مثلاً آشکار شده است که داروهای آرامبخش در کاهش اضطراب موثرند.
محققان درصد کشت چگونگی تاثیر این داروها در بعضی قسمتهای مغز هستند.
موضوع دیگری که به اهمیت عوامل زیستی اشاره دارد.
وجود شواهدی است که نقش وراثت را در اختلالات اضطرابی تایید میکند.
مثلاً هماهنگی بالایی که بین دوقلوهای یک تخمکی از نظر ابتلا به این اختلالات ملاحظه میشود، ممکن است حاکی از یک ترکیب ژنتیکی به عنوان علت این اختلال باشد، همچنین دستگاه عصبی افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی به ویژه نسبت به محرکها حساستر است.
این موضوع خود ممکن است ناشی از یک آمادگی ژنتیکی خاص باشد: بیماریزایی فوبیها، وقتی معلوم گردد، ممکن است به صورت یک مدل واکنش متقابل بین عوامل زیست شناختی و ژنتیک از طرفی، و رخدادهای محیطی از طرف دیگر باشد.
در انواع فوبی خاص مربوط به خون، جراحت، افراد مبتلا ممکن است وارث یک رفلکس و ازوواگال بسیار قوی بوده باشند که با هیجانات فوبیک رابطه پیدا میکند: 2- دیدگاه روان پویایی: فروید فرمول بندی خاصی برای نوروز فوبیک معرفی نمود: که اساساً همچنان توضیح تحلیلی فوبیهای ساده و اجتماعی باقی مانده است.
فروید چنین فرض نمود که عمل عمده اضطراب هشدار دادن به ایگو در مورد فشار یک سائق ناخودآگاه ممنوع برای ورود به خود آگاه است، تا به این ترتیب ایگو دفاعهای خود را تقویت و برای مقابله با نیروی غریزی تهدید کننده بسیج نماید.
فروید اختلال فوبیک- یا به قول او «هیستری اضطرابی»- را ناشی از تعارضهای مربوط به یک موقعیت ادیپال حل نشده میدانست.
چون سائق جنسی رنگ حرام بودن خود را در بزرگسالی حفظ میکند، تحریک جنسی موجب شعلهور شدن اضطرابی میگردد که به طور مشخص ترس از اختگی است.
وقتی واپس زدن به تنهای توفیقی به دست نیاورد، ایگو از سایر مکانیسمهای دفاعی کمک میگیرد: بدین ترتیب، فوبی ممکن است نقش یک واکنش دفاعی داشته باشد که فرد را از موقعیتهایی که در آن احتمال خطرناک شدن سائقههای جنسی یا پرخاشگری است، حفظ نماید: در بیماران فوبیک، دفاع در درجه اول به صورت استفاده از جابهجایی است، یعنی تعارض جنسی از شخص برانگیزنده تعارض به موقعیت یا شیء به ظاهر بیاهمیت و بی ربط منتقل می شود.
که این شیء یا موقعیت جدید قدرت برانگیختن مجموعه عواطف، از جمله اضطراب هشدار دهنده را دارد.
غالباً میتوان رابطه مستقیمی را بین شیء یا موقعیت فوبیک با منبع اولیه تعارض مشاهده کرد، یعنی نوعی نماسازی صورت میگیرد (نمادسازی یکی از مکانیسمهای دفاعی است).
بعلاوه، موقعیت یا شیء معمولاً به گونهای است که امکان گریز از آنها وجود دارد، یعنی یک مکانیسم دفاعی دیگر، اجتناب، امکان پرهیز از اضطراب شدید را تسهیل میکند.
فروید نخستین بار در مورد این فرمول بندی در مورد پیدایش فوبی، که استفاده از مکانیسمهای دفاعی جابهجایی و اجتناب را برای مقابله با سائقهای ادیپال ژینتال ممنوع و اضطراب اختگی را در بر میگیرد، در شرح حال معروف «هانس کوچولو Little Hane»، پسر بچه 5 سالهای که از اسبها میترسید شرح داد: فروید معتبد شد که هانس امیال جنسی نیرومندی داشته که به سوی مادرش معطوف بوده، ولی به دلیل ترس از اختگی سرکوب شده، و بر اساس نظریه اولیه فروید درباره اضطراب، این محرومیت جنسی سرانجام به اضطراب نوروتیک تبدیل گردیده است: 3- دیدگاه رفتار گرایی: در سال 1920 جان ب.
واتسون مقالهای به نام واکنشهای هیجانی شرطی نوشت که در آن تجربه خود را با «آلبرت کوچولو» بچه شیرخواری با فوبی از موش و خرگوش شرح داد.
برعکس «هانس کوچولو» فروید، که علایم او در سیر طبیعی رشد پدید آمده بود مسائل آلبرت کوچولو نتیجه مستقیم تجربیات علمی دو نفر روانشناسی بود، که با استفاده از روشهایی در حیوانات آزمایشگاهی واکنشهای شرطی را به طور موفقیتآمیز به وجود آورده بودند.
در فرمولبندی واتسون از مدل سنتی واکنش- محرک رفلکس شرطی پاولوفی در پیدایش ابتدایی فوبیها، کمک گرفته شده است.
یعنی، اضطراب به وسیله یک محرک ترسناک طبیعی، که همراه با یک محرک دوم طبیعتاً خنثی اعمال میشود، ایجاد میگردد.
در نتیجه همراهی، بخصوص اگر دو محرک در چند نوبت متوالی همراه شوند.
محرک اساساً خنثی به تنهایی توانایی ایجاد اضطراب را پیدا میکند.
بنابراین، محرک خنثی محرکی شرطی برای تولید اضطراب میگردد.
در نظریه کلاسیک محرک- واکنش، مشاهده میشود که محرک شرطی، اگر به طور دورهای با محرک غیر شرطی تقویت نشود، تدریجاً توانایی خود را برای ایجاد واکنش از دست میدهد.
در علامت فوبیک.
این تقویت واکنش به محرک فوبیک (یعنی شرطی) صورت نمیگیرد، اب وجود این ممکن است علامت بدون تقویت خارجی آشکار ادامه یابد.
در فرضیه تازهتر، اضطراب سائقی تلقی میشود که ارگانیسم را تحریک میکند تا هر چه میتواند برای رفع عاطفه دردناک به عمل آورد.
حیوان در جریان رفتار اتفاقی خود به زودی یاد میگیرد که اعمال خاصی او را برای اجتناب از محرک ایجاب کننده اضطراب قادر میسازد.
این الگوهای اجتنابی مدتها در نتیجه تقویتی که از طریق توانایی خود برای رفع اضطراب به دست میآورند ثابت باقی میماند.
این مدل براحتی قابل انطباق به فوبیها است چرا که اجتناب از شیء یا موقعیت اضطراب انگیز نقش عمدهای دارد.
این رفتار اجتنابی به علت تاثیر آن در محافظت بیمار از اضطراب فوبیک به صورت علامت ثابتی در میآید: فوبی ممکن است به ترس از موقعیتهایی که رابطه خیلی کمی با ضایعه روانی اصلی دارد، تعمیم یابد.این جریان تعمیم، اغلب به صورت یک «سلسله مراتب زنجیرهای» در میآید: هر چند بعضی کسان ترس نوروتیک را مجزا از ترس طبیعی میدانند، ولپی (1990) با قاطعیت اظهار میدارد که هیچ گونه تفاوت اساسی بین آنها وجود ندارد.
به اعتقاد او، همان طور که بعضی ترسهای طبیعی (مقتضی) در نتیجه شرطی شدن کلاسیک و بعضی بر اثر اطلاع کسب میشوند، ترسهای نوروتیک نیز به همین نحو حاصل میشوند.
برخلاف نوروزهای آزمایشی، نوروزهای بالینی حاصل از شرطی شدن کلاسیک، همواره از اضطراب ناشی از محرکهای شرطی آغاز میشوند: ...
لازم نیست فردیک خطر واقعی را تجربه کند تا در او ترس شرطی ایجاد شود، بلکه مشاهده ترس دیگران نیز میتواند در شخص ایجاد ترس کند.
اگر در اثر مشاهده ترس دیگران، آشفتگی زیادی در فرد مشاهده کننده نسبت به یک محرک ایجاد شود، مانند جیغ زدن و ضعف کردن، ترس میتواند طبق اصل شرطی شدن کلاسیک نسبت به آن محرک در فرد ایجاد شود.
این پدیده را کسب ترس جانشینی نامیدهاند: - تشخیص: Diagnosis DSM III از اصطلاح فوبی خاص به منظور هماهنگی، با دهمین بازنگری طبقهبندی آماری بینالمللی بیماریها و مسائل بهداشتی وابسته (ICD-10) و اجتناب از محدودسازی میدان تشخیص استفاده کرده است: - ملاکهای تشخیصی DSM IV برای فوبی خاص: A.
ترس رز و مستمر که افراطی و غیر منطقی و وابسته به حضور یا پیشبینی یک شیء یا موقعیت خاص است (مثل: پرواز، بلندی، حیوانات، دریافت تزریق، مشاهده خون) B.
مواجهه با محرک فوبیک تقریباً بدون استثناء یک پاسخ اضطرابی فوری بر میانگیزد، که ممکن است به صورت حمله وحشت زدگی، وابسته به موقعیت یا زمینه سازی شده با موقعیت در میآید.
توجه: در کودکان، اضطراب ممکن است به شکل گریه، قشقرق، میخکوب شدن، یا چسبیدن به دیگران تظاهر کند.
C.
شخص متوجه افراطی و غیر منطقی بودن ترس خود میباشد.
توجه: در کودکان ممکن است این ویژگی وجود نداشته باشد.
D.
شخص از موقعیت(های) فوبیک اجتناب میکند، در غیر این صورت متحمل اضطراب شدید و ناراحتی میگردد.
E.
اجتناب، انتظار توام با تشویش، یا ناراحتی در موقعیتهای ترس برانگیز به طور قابل ملاحظه در برنامههای معمول شخص، عملکرد شغلی (تحصیلی)، فعالیتهای اجتماعی یا روابط با دیگران تداخل میکند، یا فرد از داشتن فوبی ناراحتی شدید احساس میکند.
F.
در افراد زیر 18 سال طول اختلال حداقل 6 ماه است.
G.
اضطراب، حملات وحشتزدگی، یا اجتناب فوبیک مربوط به شیء یا موقعیت خاصی برحسب یک اختلال روانی دیگر مثل اختلال وسواس- جبری (مثل ترس از آلوده شدن)، اختلال استرس پس از سانحه (مثل اجتناب از محرک وابسته به عامل استرس زای شدید)، اختلال اضطراب جدایی.
(مثل اجتناب از رفتن به مدرسه)، مدرسه هراسی (مثل اجتناب از موقعیتهای اجتماعی به دلیل ترس از شرمساری)، اختلال وحشت زدگی همراه با گذر هراسی، یا گذر هراسی بدون سابقه اختلال وحشت زدگی قابل توجیه بهتر نیست: چون مرور منابع نشان میدهد که فوبی در سنین مختلفی شروع میشود، نسبتهای جنسی، سوابق خانوادگی، و پاسخهای فیزیولوژیکی متفاوت دارد، DSM IV انواع مشخصی برای فوبی خاص منظور کرده است: نوع محیط طبیعی (مثلاً طوفان)، نوع خون، تزریق، جراحت، نوع موقعیتی (مثلاً اتومبیل) و سایر انواع (برای فوبیهای خاصی که در چهار نوع طبقه قبلی نمیگنجد).
دادههای مقدماتی حاکی است که نوع محیط طبیعی در کودکان زیر 10 سال شایعتر است و نوع موقعیتی در اوائل دهه سوم عمر، نوع خون، تزریق و جراحت از سایر انواع از این نظر تفکیک میشود که متعاقب تاکیکاردی اولیه که برای همه فوبیها مشترک است برادیکاردی و سقوط فشار خون در آنها ظاهر میگردد.
نوع خون، تزریق و جراحت فوبی خاص احتمال بیشتری هست که اعضاء متعدد خانواده را در نسلهای پیاپی مبتلا کند.
نوعی از فوبی خاص که اخیراً گزارش شده، ترس از فضا Space phobia است.
که در آن شخص وقتی حائلی مثل دیوار یا صندلی دم دستش نباشد از افتادن میترسد.
بعضی از دادههای حاکی است که بیماران مبتلا ممکن است عملکرد ناهنجار در نیمکره راست داشته باشند، که احتمالاً به تخریب (در ادراک) فضایی- دیداری میانجامد.
در چنین مواردی اختلال تعادل نیز باید رد شود: - ویژگیهای بالینی: فوبیها با بروز اضطراب شدید وقتی بیمار در مقابل موقعیت یا شیء خاصی قرار میگیرد، یا حتی وقتی مواجهه با آن موقعیت یا شیء را پیشبینی میکند، مشخص هستند DSM IV به امکان بروز حملات وحشتزدگی (در این کتاب هراس به عنوان معادل Panic بکار رفته است).
در مبتلایان به فوبی خاص و فوبی اجتماعی تاکید میکند.
اما این حملات، شاید به جزء چند نوبت اول، انتظار وقوعشان به طور عادی میرود.
رویارویی با محرک فوبیک یا پیشبینی آن تقریباً بدون استثناء در فرد مستعد حمله وحشتزدگی، به وقوع آن منجر میشود.
طبق تعریف بیمار فوبیک میکوشد از محرک فوبیک اجتناب کند.
بعضی از بیماران برای اجتناب از مواجه شدن با موقعیتهای اضطراب انگیز ناراحتی زیادی را متحمل میشوند.
مثلاً یک بیمار فوبیک برای اجتناب از مسافرت با هواپیما ممکن است طول ایالات متحده را با اتوبوس طی کند.
احتمالاً به عنوان یک راه دیگر برای اجتناب از استرس محرک فوبیک، بسیاری از بیماران فوبیک اختلالات وابسته به مواد.
بخصوص اختلال مصرف الکل، نیز پیدا میکنند.
به علاوه، تخمیناً یک سوم بیماران مبتلا به فوبی اجتماعی اختلال فسردگی اساسی هم دارند.
در معاینه وضعیت روانی یافته مهم وجود ترس غیر منطقی و خود ناهمخوان ego-dystonic از یک شیء، موقعیت یا فعالیت خاص است.
بیمار قادر به توصیف چگونگی اجتناب خود از تماس با موقعیت فوبیک میباشد.
افسردگی در معاینه وضعیت روانی قابل مشاهده است و ممکن است در حدود ثلث بیماران فوبیک دچار افسردگی باشند: - درمان Treatment: 1- دیدگاه زیست شناسی: آرام بخشها در تسکین اضطراب تا حدی موثر بوده، و در کاهش شکایات بدنی و تنظیم خواب نقش موثر و بسزایی دارند.
هر چند تاثیر آنها در کاهش شکایات بدنی و تنظیم خواب موقت است.
برای درمان فوبی و وسواس نیز داروهای آرامبخش میتوانند به طور موقت موثر باشند.
تحقیقات نشان دادهاند که ایمی پرامین imipiramin داروئی که برای درمان افسردگی تجویز میشود- در جلوگیری از حملههای رعبی (وحشتزدگی) نیز موثر است، ولی در درمان اضطراب تعمیم یافته که اغلب حملههای رعبی را موجب میشوند بی اثر است: ...
فوبی غالباً نسبت به درمان با ...
دارو درمانی ویژه، از جمله با داروهای سه حلقهای مهار کنندههای مونوآمین اکسیداز، و آنتاگونیستهای گیرندههای تباآدرنرژیک حساس هستند: 2- دیدگاه روانی پویایی: (رواندرمانی بینشگرا) در اوایل پیدایش روانکاوی و رواندرمانیهای پویایی گرا، تصور میشد که این روشها درمان انتخابی نوروز فوبیک است، که آن زمان تصور میشد از تعارضهای ادیپال ژینتال ناشی میگردد: در فوبی، چون این پیش فرض وجود دارد که ترس ظهور رمزی اضطراب های ریشهدار است، بنابراین، از طریق تحلیل روانی کوشش می شود تا علت ناخود آگاه ترس شناخته شود: معهذاؤ به زودی معلوم شد که علی رغم پیشرفت در گشودن و تحلیل تعارض های ناخودآگاه، بیماران توانستند مقدار زیادی از اضطراب و تداعی های مربوط به آن را از فرآیند تحلیلی حذف نمایند.
هم فروید و هم شاگرد او ساندور فرنزی متوجه شدند، که اگر بناست در تحلیل علایم پیشرفت حاصل شود، درمانگران ناگزیرند فراتر از نقش روانکاو رفته و فعالانه بیماران خود را تشویق کنند که موقعیت فوبیک را جستجو و اضطراب و بینش ناشی از آن را تجربه نمایند.
از آن زمان تا کنون توافق کلی بین روانپزشکان وجود داشته است که برای درمان موفقیت آمیز اضطراب فوبیک درجاتی از فعالیت از جانب درمانگر ضروری است.
تصمیم برای استفاده از روش های درمان روان پویشی بینش گرا نباید تنها مبتنی بر وجود علائم فوبیک باشد، بلکه ساختمان ایگو شخص، و الگوهای زندگی او باید استفاده از این روش درمانی را ایجاب نماید.
رواندرمانی بینش گرا بیمار را به درک ریشه فوبی، پدیده نفع ثانوی و نقش مقاومت قادر ساخته و برای یافتن راه های بهتری برای مدارا با محرک های اضطراب انگیز او را کمک می کند.
3- دیدگاه رفتار گرایی: روشهای درمانگری براساس رویکرد یادگیری شامل درمانگریهای مواجهه سازی (exposure therapies) (تخیلی و واقعی) و مدل سازی (modeling) است.
حساسیت زدایی منظم (systematic desensitization) یکی از روشهای مواجهه سازی است که از روبروساختن بیمار با محرک ضعیف و خوشایند شروع شده به تدریج به محرکهای قویتر می رسند و این در شرایطی است که بیمار به هنگام ارائه محرک در حالت آرامش قرار می گیرد و محرک های آرامبخش دیگری مانند صدای موسیقی و نوار ملایم با آن همراه می گردد.
این روش مخصوصاً در درمان فوبی بسیار موثر بوده است.
روش حساسیت زدایی منظم اولین بار به وسیله ولپی (1958) برای درمان فوبی ها (هراس ها) ابداع شد.
در این روش، بنا به اصل شرطی سازی متقابلی، ابتدا پاسخ هایی که با ترس مغایر با ناهمساز هستند شناسایی می شوند و بعد از مراجع خواسته میشود تا در موقعیت هایی که ترس تولید می کنند این پاسخ های مغایر با ترس را از خود بروز دهد.
روش حساسیت زدایی منظم که عمدتاً برای رفع مشکل ترس مراجعان فوبیایی به کار می رود شامل سه مرحله است.
در مرحله اول یک سلسله مراتب اضطراب درست می شود.
برای این منظور، یک توالی از رویدادهای اضطراب زا در نظر گرفته می شود، بعد آنها را به ترتیب از شدیدترین تا خفیف ترین مرتب می کنند.
در مرحله دوم، درمانگر به مراجع آموزش می دهد تا به حالت آرامش کامل در آید و حالت بیاضطرابی را تجربه کند.
در سومین مرحله، مراجع ابتدا آرامش عمیق را تجربه میکند و بعد از او خواسته می شود تا ضعیف ترین رویداد از سلسله مراتب را تجسم کند.
سپس از او خواسته می شود تا رویداد بعدی را تجسم کند، و این کار را ادامه دهد تا تمام رویدادهای فهرست را به ترتیب تجسم کند.
یکی از مشکلات شخص مبتلا به فوبی این است که از نزدیک شدن به موقعیتهای اضطراب زا اجتناب می کند… اگر قرار است فوبی از بین برود، رویداد ترس آور باید بدون اضطراب از سوی شخص تجربه شوند.
این کاری است که در روش حساسیت زدایی منظم ولپی انجام می گیرد.
در هر حال روش حساسیت زدایی منظم برای رفع پاره ای از اختلالات فوبیایی بزرگسالان بسیار مفید است، تنها استثنا هراس از مکانهای باز است که در مورد آن روش حساسیت زدایی منظم خیلی کارساز نیست.
4- سایر روشهای درمانی: هیپنوتیزم، درمان حمایتی، و رواندرمانی خانواده ممکن است در درمان اختلالات فوبیک مفید واقع گردند.
خواب تلقینی برای تقویت تلقین درمانگر مبنی بر اینکه موضوع فوبیک نیست مورد استفاده قرار می گیرد، در عین حال می توان آن را به بیمار یاد داد تا به عنوان یک روش آرام سازی مواجهه با شیء فوبیک استفاده نماید.
رواندرمانی حمایتی و رواندرمانی خانواده غالباً در کمک به بیمار برای رویارویی فعال با شیء فوبیک در جریان درمان مفید واقع می گردد.
رواندرمانی خانواده نه تنها میتواند حمایت خانواده را در درمان بیمار جلب کند، بلکه به اعضاء خانواده در درک ماهیت مشکل بیمار کمک می کند.
بخش «مقالات اینترنتی»