چکیده:
در این بررسی ما به پژوهش در رابطه با تأثیر مرور و تکرار روی تثبیت اطلاعات رسیده از حافظه بصری، را جذب حافظه حسی محسوب می شود، حافظه کوتاه مدت و بلندمدت پرداختیم. برای انجام این بررسی از ابزار آزمون حافظه بصری کیم کاراد سود جستیم. به عنوان عامل تعیین کننده، انتقال اطلاعات از حافظه حسی به کوتاه مدت و سپس بلند مدت ، از زمان جاگذاری صفحات کوچک شکل دار بر روی صفحه شطرنجی بدون شکل استفاده نمودیم. نتایج این پژوهش نشان دادند که تکرار و مرور بیشتر، به تحکیم حافظه و تثبیت اطلاعات در حافظه دراز مدت کمک فراوانی می نماید.
مقدمه:
«به نظر می رسد ما آدمیان تقریباً هر چه داریم یا هر که هستیم از برکت حافظه است افکار و تصورات ما حاصل کار حافظه است و ادراک و اندیشه و حرکت های ما از آن سرچشمه می گیرد. حافظه پدیده های بیشمار هستی ما را در کل واحدی یکپارچه می سازد. همانطور که اگر ذرات تشکیل دهنده بدن با نیروی جاذبه ماده به هم نمی چسبید، بدن ما از هم می پاشید، اگر نیروی پیوند دهنده و وحدت بخش حافظه نمی بود هشیاری ما به تعداد لحظه های زندگی مان تجزیه می شد» ( هرینگ، 1920 – به نقل از هیلگارد، ترجمه براهنی، 1379)
این سخنان را «هرینگ سالها پیش در سخنرانیش در فرهنگستان علوم دین بیان کرده، تأییدی است بر اهمیت حافظه (Memory) در حیات ذهنی آدمی، چنانکه از گفته های هرینگ درباره هشیاری بر می آید این حافظه است که به ما نوعی احساس تداوم می بخشد- احساسی که درک ما از «خویشتن» (Self) نیز به آن بستگی دارد. وقتی در معنی انسان بودن دقت می کنیم به نظر می رسد حافظه هسته اصلی آن است.
ادبیات تحقیق:
چون در این آزمایش هدف ما بررسی تأثیرات مشاهده مکرر بر حافظه بصری است پس به نظر می رسد مختصری توضیح در رابطه با حافظه و مکانیسم های آن مفید واقع شود. در این خصوص از دو منبع استفاده شده است که مطالب هر منبع به صورت جداگانه ارایه می شود:
فرهنگ جامع روانپزشکی و روانشناسی (نصرت الله پورافکاری- 1380)
این اصطلاح (حافظه) مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و اداراکات و یادآوری مجدد آنها قادر می سازد، اطلاق می شود. هر چند حافظه یکی از اجزای تعیین کننده هوش افراد است، مع هذا ندرتاً افراد عقب مانده ای پیدا می شوند که در زمینه ای خاص مثلاً موسیقی حافظه خوب و ناهماهنگ با سایر اعمال مغزی نشان می دهند این افراد را اصطلاحاً کانای هوشمند نما
idiot savant)) می نامند.
از نظر توصیفی برای حافظه سه مرحله می توان قایل شد. مرحله دریافت و مثبت، مرحله نگهداری، مرحله یادآوری، از نظر بالینی حافظه بر اساس زمانی بین تحریک و یادآوری به سه نوع تقسیم می شود. اصطلاحات حافظه فوری (immediate)، حافظه نزدیک (recent) و حافظه دور (remote) برای تعریف این سه نوع، مورد استفاده قرار می گیرند. البته این اصطلاحات توصیفی بوده و فاصله زمانی مشخص کننده آنها از نظر بالینی دقیقاً تعریف نشده است.
ثبت دایم به منظور ایجاد حافظه دراز مدت پدیده ای است که جریان الکتروشیمیایی پیچیده ای را در مغز در بر می گیرد. چنین فرض شده است که این عمل بستگی به تشکیل اسیدریبونوکلوئیک در سلول های عصبی مغز دارد و کاهش منابع اصلی RNA در سلول های مغز عامل عضوی خاص در حصول کاهش حافظه افراد سالمند است، نشان داده شده است، آنتی بیوتیکهای خاص که وقفه دهنده سنتز پروتئین هستند و حیوانات آزمایشگاهی می توانند اختلال در شب و ذخیره حافظه دراز مدت بوجود آورند.
در مرحله اول حافظه اطلاعات رسیده بوسیله یکی از اعضای حسی دریافت و ثبت می شود. ثبت خاطرات بستگی به سطح هشیاری شخص دارد، البته فرصت مواجه مکرر با موضوعی که باید رد آن در حافظه مثبت شود نیز ضروری است. هر چیزی که هشیاری را کاهش دهد، مثل ضربه به سر یا مصرف الکل، در کار ثبت ایجاد اختلال می کند.
مرحله دوم شامل انبار کردن اطلاعات بصورتی پایاتر است. این مرحله از حافظه با تکرار و تداعی با سایر اطلاعات انبار شده قبلی تقویت می شود. ذخیره کردن مرحله ای فعال بوده و مستلزم تمرین و تکرار است.
مرحله آخر حافظه نیز جریانی فعال به منظور بحرکت درآمدن اطلاعات انبار شده است. هر مرحله در جریان کلی حافظه متکی به کامل بودن مراحل قبلی است. (ص 905)
- رشد و شخصیت کودک-پاول هنری ماسن و دیگران – ترجمه مهشید باسایی- 1380:
حافظه از بعضی جهات مرکز شناخت است. بدون حافظه شناخت چندان معنایی ندارد، زیرا هیچکدام از محصولات آن باقی نخواهد ماند. روانشناسان بین سه نوع حافظه تمایز قائل هستند: حسی، کوتاه مدت، و بلندمدت.
1-حافظه حسی یا ثبت حسی (Sensory memory) بسیار کوتاه است. اگر تصویر یا صدایی در عرض یک ثانیه ذخیره نشود یا به نحوی بارانش موجود ارتباط پیدا نکند از بین می رود. از این رو، همچنان که در جاده رانندگی می کنید درختان کنار جاده در حافظه حسی شما ثبت می شوند. ولی بازیابی نمی گردد، مگر اینکه به آنها فکر کنید یا به نحوی آنها را پردازش نمایید.
2- حافظه کوتاه مدت (Short term memory)، که گاهی به آن حافظه فعال می گویند، تا حداکثر 30 ثانیه اطلاعات را نگه می دارد. اگر مثلاً شماره تلفنی را بشنوید فقط برای مدت 30 ثانیه آن را در ذهن نگه می دارید مگر آنکه آن را تکرار کنید و یا به طریقی سعی کنید آن را به خاطر بسپارید.
3-حافظه طولانی مدت (Long-term memory)، گاهی اوقات به آن حافظه دایمی می گویند، به دانشی اطلاق می شود که بالقوه برای مدتی طولانی باقی می ماند و شاید هم برای همیشه، اطلاعات با ادغام شدن در دانش موجود در حافظه طولانی مدت ذخیره می شود- برای مثال، با طرح واره موجود، یا تصورات ذهنی یا مفاهیم.
داشتن اطلاعات در حافظه برای قابل کاربرد کردن آن کافی نیست؛ اطلاعات برای در دسترس بودن باید سازماندهی شود. شاید به همین دلیل غالب افراد چیزهای کمی از خاطرات دوران کودکی خود به یاد دارند. سازماندهی زمانی واقع می شود که اطلاعات از حافظه کوتاه مدت (حافظه فعال) به حافظه بلندمدت از طریق فرآیند رمزگذاری (encoding) منتقل شود؛ فرآیندی که اطلاعات از طریق آن با طرحوارهها و مفاهیم قابل دسترس تعبیر و تفسیر می شود. برای مثال، فرض کنید از سارا خواسته شود عقاید همه روسای جمهوری آمریکا در قرن نوزدهم را در مورد اتحادیه های کارگری یاد بگیرد. او به جای اینکه همه را به طور جداگانه از بر کند آنها را به صورت دموکراتها و جمهوری خواهان دسته بندی میکند، زیرا میداند که دموکراتها به طور کلی نسبت به جمهوری خواهان نظر مساعدتری به اتحادیه ها دارند.
سازماندهی در ضمن در فرآیند بازیابی (retrieval) و یا یافتن اطلاعات به کمک حافظه تأثیر می گذارد. اگر بعداً از سارا خواسته شود عقاید فرانکلین روزولت، دوایت آیزنهاور، جان کندی، و ریچارد نیکسون را به خاطر آورد، یا به خاطر آوردن اینکه هر یک از روسای جمهوری به کدام حزب سیاسی تعلق دارند این اطلاعات را بازیابی می کند.
هر بار که اطلاعات را از حافظه طولانی مدت به حافظه فعال منتقل می کنیم مرور ذهنی می کنیم، گسترش می دهیم و آن را رمزگذاری می کنیم. همین یکی از علت های این امر است که ما اطلاعاتی ار که بارها مرور کردهایم بهتر به خاطر می سپاریم. ما آنها را در دستگاه طرحواره ها و مفاهیم به طرق بیشتری ادغام می کنیم، بدین ترتیب داده های بسیاری برای بازیابی آن وجود دارد.