چکیده:
ِبی شک فرد و جامعه برای بقای خود به کار و تلاش نیاز دارند.ورود به عرصه کار در زندگی هر شخص یکی از مهمترین مراحل زندگی محسوب می شود
از طرف دیگر رضایت شغلی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در بهرهوری نیروی کار محسوب
می شود همانطور که می دانیم بهرهوری ناشی از عوامل مختلفی چون استفاده بهینه از امکانات، زمان و استفاده مطلوب از نیروی انسانی می باشد در شرایطی نیروی انسانی تواناییهای خود را در انجام کار به بهترین نحو مطلوب بروز می دهد که علاوه بر سایر عوامل دارای احساس رضایت شغلی از فعالیتی که انجام می دهد باشد.
عواملی که در ایجاد رضایت شغلی مؤثرند را می توان به دو دسته تقسیم نمود:
الف- عواملی که در مراحل قبل از انتخاب شغل می تواننددر رسیدن به رضایت شغلی مؤثر باشند.
ب – عواملی که بعد از انتخاب شغل و در طی فرآیند انجام کار رضایت شغلی را ایجاد می نمایند.
مقوله راهنمایی و مشاوره شغلی یکی از عواملی است که در دسته اول قرار می گیرد به عبارت دیگر چنانچه شخص بتواند در طول تحصیل و مرحله کاریابی از راهنمایی مناسب در زمینه مشاغل برخوردار شود احتمال اینکه در آینده از کاری که انجام می دهد احساس رضایت داشته باشد، افزایش مییابد.
مقاله حاضر به بررسی عوامل مؤثر در راهنمایی و مشاوره شغلی می پردازد و نقش آن را در ایجاد رضایت شغلی افراد بررسی مینماید.
کلمات کلیدی : راهنمایی شغلی، اطلاعات شغلی، مشاوره، رضایت شغلی
مقدمه:
رضایت شغلی از جمله عوامل مهمی است که باید در توسعه اقتصادی مورد توجه دقیق قرار گیرد هر فردی کوشش می کند شغلی را انتخاب نماید که علاوه بر تأمین نیازهای مادی از نظر روانی هم او را ارضاء نماید به این دلیل بررسی خصوصیات فردی افراد ضروری به نظر می رسد در غیر اینصورت بکار گرفتن افراد در مشاغلی که به آن علاقمند نیستند یا توانایی و استعداد انجام آن را ندارند علاوه بر کاهش بهرهوری و کارایی موجب از دست رفتن نیروی انسانی میشود.
برای آنکه این مشکلات کاهش یابند باید سطح دانش عمومی افزایش یابد و برنامههای مشاوره شغلی و حرفهای در مدارس و دانشگاهها و ... مورد توجه قرار گیرد.
ایالات متحده یکی از نخستین کشورهایی است که در آن مراکز ویژه راهنمایی و مشاوره شغلی تأسیس شده است. اولین مرکز راهنمایی که در واقع مرکز راهنمایی حرفهای بود در سال 1908 میلادی در بوستون به وسیله “ فرانک پارسونز“ که به پدر راهنمایی حرفهای معروف است تأسیس شد. وی لازمه هدایت حرفه ای را پیروی از سه اصل زیر می دانست:
شناخت تواناییها و علایق و مهارتهای حرفه ای فرد.
شناخت شغلی و موقیتهای شغلی .
ایجاد ارتباط منطقی بین دو اصل یادشده.
هر چند فرایند انتخاب شغل در طول زندگی افراد به طور مداوم و پیوسته ادامه دارد سازش منطقی بین خصوصیات فردی با شرایط شغلی نمی تواند به تنهایی پاسخگو باشد و کلیه عوامل مؤثر در انتخاب شغل نمیتوانند صرفاً جنبه عقلانی و منطقی ویا صرفاً جنبه عاطفی و روانی داشته باشند. از عوامل دیگر که لزوم راهنمایی و مشاوره شغلی را در عصر حاضر اجتناب ناپذیر می کنند بروز دو پدیده توسعه شهر نشینی و پیشرفت تکنولوژی است . شهرنشینی، تنوع و تقسیم مشاغل را باعث شده است و پیشرفت تکنولوژی نقش تخصص را در احراز شغل برجسته کرده است.
در ادامه به بررسی مسائل و عوامل مهم در راهنمایی و مشاوره شغلی و نقش آن در رضایت شغلی پرداخته خواهد شد.
راهنمایی شغلی چیست؟
تعاریف مختلفی از سوی صاحبنظران ارائه شده است که اختصاراً به برخی از آنها اشاره میشود. “ ساندرسون “ بر جنبههای عملی راهنمای شغلی تأکید میورزد و معتقد است راهنمایی شغلی و حرفهای نمی تواند صرفاً از دیدگاه نظری مورد بررسی قرار بگیرد به نظر او راهنمایی شغلی با طرحریزی ، آمادگی و سازش فرد با شغل انتخاب شده ارتباط دارد. از طریق راهنمایی شغلی و حرفهای فرد می تواند پس از بررسی دنیای مشاغل و شناسایی خصوصیات شخصی، شغلی را انتخاب کند و سپس برای انجام شغل مورد نظر از طریق گذراندن دورههای آموزشی آمادگی لازم را کسب نماید.
به نظر“ سوپر“ راهنمایی شغلی فعالیتی است که به وسیله آن اطلاعات لازم و ضروری درباره مشاغل مختلف در اختیار افراد قرار می گیرد که بر مبنای اطلاعات به دست آمده مشاوره شغلی صورت می پذیرد. به عبارت دیگر در جریان راهنمایی شغلی فرد به خود شناسی نائل می آید و تواناییهای خود و فرصتها و امکانات استخدامی را می شناسد و به کمک مشاور و با استفاده از تجربه و تحلیل اطلاعات موجود به انتخاب شغلی که برای فرد مناسبتر است میانجامد.
با توجه به تعاریف فوق میتوان اینگونه استنباط نمود که راهنمایی شغلی فرایندی مداوم و پیوسته میباشد که به وسیله آن به فرد کمک میشود تا بتواند شغل مناسبی را انتخاب کند و برای آن آماده شود، به آن اشتغال ورزد و بطور موفقیتآمیزی در حرفه خود پیشرفت نماید. از طریق راهنمایی و مشاوره شغلی فرد تصویر دقیقی از خصوصیاتش به دست میآورد، از دنیای مشاغل آگاهی مییابد، تصور شغلی و حرفهای خود را در برابر واقعیات مورد سنجش قرار میدهد و پس از تجزیه و تحلیل واقعیات و اطلاعات موجود به انتخاب شغل می پردازد که این شیوه رضایت شخصی را به همراه دارد و برای جامعه نیز سودمند است.
عوامل مؤثر در راهنمایی شغلی:
3-1- ویژگیهای فردی :
“ هالند“ معتقد است که باید بین ویژگیهای یک فرد و محیط کاری او تناسب و هماهنگی وجود داشته وی شش نوع شخصیت را مطرح کرده و ادعا می کند رضایت شغلی یا عدم آن به میزان تطابق بین شخصیت افراد با محیط حرفهای آنها بستگی دارد. این تیپهای شخصیتی محصول تعامل بین ویژگیهای فرهنگی و شخصیتی است. یک فرد در اثر تجارب خود یاد می گیرد که برخی فعالیتها را بر دیگر فعالیتها ترجیح دهد سپس این فعالیتها علایق قویتری را در فرد به وجود میآورند که او را به سوی کسب مهارتهای ویژهای رهنمون میسازند, سرانجام علایق و مهارتهای وی خلق و خوی ویژهای را ایجاد میکنند که باعث می شود فرد به گونهای ادراک، تفکر و عمل نماید که برای بعضی مشاغل مناسبتر به حساب آید .
در شکل گیری تیپ شناسی و محیط شناسی برخی از عبارتند از:
انتخاب حرفه جلوهای از شخصیت است.
پرسشنامه های رغبتسنج، پرسشنامههای شخصیت هستند. اگر علاقه حرفهای بیانگرشخصیت باشد میتوان گفت علائق بیانگر نوع شخصیت هستند .
رفتارهای قالبی حرفهای دارای اعتبار و معانی مهم روانشناختی و جامعه شناختی است به عبارت دیگر مردم در مشاغل گوناگون خصوصیاتی متفاوت دارند. برای مثال فروشندهها چربزبان، حسابدارها دقیق و دانشمندان غیر معاشرتی هستند.
اعضاء شاغل دریک حرفه شخصیت و روند رشدی مشابهی دارند اگر یک فردبعلت سوابق و شخصیت خاصی وارد شغل بخصوصی شوداین نتیجه حاصل میشود که هر شغلی افرادی را با شخصیت های مشابه جلب میکند
از آنجا که مردم دریک گروه حرفهای شخصیت های مشابهی دارند، به بسیاری از موفقیت ها و مشکلات به روشهای یکسانی پاسخ میدهند
پیشرفت،ثبات،رضایت حرفهای به همخوانی بین شخصیت فرد و محیطی که در آن کار میکند وابسته است بعبارت دیگر احتمال اینکه شخصی شغلی را که از نظر روانی مناسب او است بهتر انجام دهد، بیشتر است.
در ادامه به بررسی 6 تیپ شخصیتی پرداخته خواهد شد:
1- تیپ واقعگرا:
تجربیات و وراثت خاص یک فرد واقعگرا به رجحان فعالیتهایی منجر میشود که پیامد آن سروکار داشتن آشکار،مرتب یا منظم با اشیاء، ابزار، ماشین الات وحیوانات و اجتناب از فعالیتهای آموزشی و یا درمانیاست. این تمایلات رفتاری به نوبه خود منتهی به اکتساب صلاحیتهای عملی، مکانیکی،کشاورزی،الکتریکی وفنی و به کمبود در صلاحیتهای اجتماعی وتربیتی منجرمیشود. الگوی فعالیت ها،صلاحیتها و علایق واقع گرایانه،فردی را به وجود می آورد که رفتارهای زیر را از خود بروز میدهد :
الف – مشاغل یا موقعیتهای واقعگرایانهای مانند مهندسی را ترجیح می دهدکه در آن موقعیتها بتواند فعالیتهای ترجیحی خود را انجام دهد و از فعالیتهایی که مقتضی مشاغل اجتماعی است دوری کند.
ب – برای حل مشکلات در محیط کار از صلاحیتهای واقعگرایانه استفاده میکند.
ج – خود را فردی دارای تواناییهای ورزشی و مکانیکی و فاقد توانایی در ارتباطات انسانی میپندارد.
د – برای ارزشهای عینی و خصوصیات شخصی قابل لمس مانند پول ، قدرت و مقام ارزش قائل میشود .
این افراد معمولاً دارای ویژگیهای غیر اجتماعی ، رک ، سرسخت، مادی، طبیعی، اهل عمل، خودمحور و ... میباشند.